خولی بن یزید اصبحی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
او همچنین در [[قتل]] [[جعفر بن علی بن ابیطالب|جعفر]] فرزند [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه]] ([[امالبنین]]) نیز دست داشت. جعفر در [[روز عاشورا]] و پس از [[نماز ظهر]] و [[شهادت]] همه [[اصحاب]] و پس از شهادت برادرش [[عبدالله بن علی بن ابیطالب]]، با [[اذن امام]] به میدان شتافت و در حالی که [[رجز]] میخواند، جنگید. سپس پس از نبردی سخت، تیر [[خولی بن یزید اصبحی]] به پیشانی یا چشم او اصابت کرد و او را از پا درآورد و [[هانی بن ثبیت حضرمی]] سر او را از تن جدا کرد.<ref>ر.ک: الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۲۵۷؛ جمهرة انساب العرب، ابنحزم اندلسی، علیبن احمد، قاهره: دار المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۱۳۸۲ قمری. ص۳۱؛ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۳؛ الفهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول (الفهرست)، طوسی، ابو جعفر محمدبن حسن، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم: ۱۴۲۰ قمری.، ص۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۲۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۸،۴۴۹؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۶۲؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ابوعلی فضلبن حسن، تحقیق سیدمحمد مهدی و سیدحسن خرسان، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۳۸ قمری. ج۲، ص۲۴۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲،۷۶،۵۶؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۳۳؛ العقد الفرید، ابن عبدربه، احمد بن محمد، چاپ علی شیری، بیرون: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ قمری.، ج۴، ص۳۶۰. </ref> | او همچنین در [[قتل]] [[جعفر بن علی بن ابیطالب|جعفر]] فرزند [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه]] ([[امالبنین]]) نیز دست داشت. جعفر در [[روز عاشورا]] و پس از [[نماز ظهر]] و [[شهادت]] همه [[اصحاب]] و پس از شهادت برادرش [[عبدالله بن علی بن ابیطالب]]، با [[اذن امام]] به میدان شتافت و در حالی که [[رجز]] میخواند، جنگید. سپس پس از نبردی سخت، تیر [[خولی بن یزید اصبحی]] به پیشانی یا چشم او اصابت کرد و او را از پا درآورد و [[هانی بن ثبیت حضرمی]] سر او را از تن جدا کرد.<ref>ر.ک: الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۲۵۷؛ جمهرة انساب العرب، ابنحزم اندلسی، علیبن احمد، قاهره: دار المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۱۳۸۲ قمری. ص۳۱؛ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۳؛ الفهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول (الفهرست)، طوسی، ابو جعفر محمدبن حسن، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم: ۱۴۲۰ قمری.، ص۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۲۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۸،۴۴۹؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۶۲؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ابوعلی فضلبن حسن، تحقیق سیدمحمد مهدی و سیدحسن خرسان، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۳۸ قمری. ج۲، ص۲۴۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲،۷۶،۵۶؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۳۳؛ العقد الفرید، ابن عبدربه، احمد بن محمد، چاپ علی شیری، بیرون: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ قمری.، ج۴، ص۳۶۰. </ref> | ||
عصر [[عاشورا]] و پس از [[شهادت]] همه [[اصحاب]] و [[خاندان]]، [[شمر بن ذی الجوشن]]، افرادی که [[امام]] را احاطه کرده بودند، صدا زد و آنان را به [[قتل]] امام تحریک کرد و همگی در قتل امام مشارکت کردند. یکی از آن افراد خَولی بن یزید بود.<ref>الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۹۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۰؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸.</ref> زمانی که امام بر [[خاک]] افتاد، [[ | عصر [[عاشورا]] و پس از [[شهادت]] همه [[اصحاب]] و [[خاندان]]، [[شمر بن ذی الجوشن]]، افرادی که [[امام]] را احاطه کرده بودند، صدا زد و آنان را به [[قتل]] امام تحریک کرد و همگی در قتل امام مشارکت کردند. یکی از آن افراد خَولی بن یزید بود.<ref>الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۹۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۰؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸.</ref> زمانی که امام بر [[خاک]] افتاد، [[سنان بن انس نخعی]] به خولی بن یزید گفت: زود باش سرش را از تن جدا کن! خولی پیش آمد تا سر امام را از بدن مبارکش جدا سازد، لیکن با دیدن [[صلابت]] امام، لرزه بر اندامش افتاد و نتوانست به این کار خطیر اقدام نماید. سنان خود پیش آمد و با [[عصبانیت]] به خولی روی کرد و فریاد زد: [[خداوند]] بازویت را بشکند، چرا میترسی؟ آنگاه خود سر [[مقدس]] امام را از تن جدا کرد و سر بریده را به خولی داد و گفت: آن را به [[امیر]] [[عمر بن سعد]] تسلیم کن.<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۱۷،۴۰۸؛ المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۱۳؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۳؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲؛ تاریخ قم، ص۱۹۵؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی.، ج۵، ص۳۴۱. </ref> | ||
پس از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}}، به [[دستور]] [[عمر | پس از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}}، به [[دستور]] [[عمر بن سعد]]، همان شب سر [[امام حسین{{ع}}]] توسط [[خولی بن یزید اصبحی]] و [[حمید بن مسلم ازدی]] برای عبیدالله به [[کوفه]] فرستاده شد،<ref>ر.ک: کتاب نسب قریش، ص۴۰؛انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۵۰۳؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۵۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۶؛ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۲؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref> اما چون دیر شده و در [[دار الاماره]] بسته شده بود، خولی سر را به [[منزل]] برد و در تنور خانه پنهان کرد. آن شب او شادیکنان و شتابان به خانه خود رفت. همسرش نوار دختر مالک از او پرسید: چه شده که این اندازه خوشحال به نظر میآیی؟ گفت: من ثروت [[دنیا]] را برای تو آوردم. چیزی که همراه من است سر [[امام حسین]]{{ع}} است. همسرش فریاد زد: وای بر تو! [[مردم]] زر و سیم با خود میآورند و تو سر پسر [[دختر]] [[پیامبر]]{{صل}} را به خانه آوردهای؟ به [[خدا]] [[سوگند]] دیگر هرگز در کنار تو نخواهم بود.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۴۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۸۰-۸۱؛ نهایه الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی.، ج۷، ص۱۹۹؛ لواعج الاشجان، امین، سید محسن، ترجمه ناصر پاکپرور، تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ شمسی.، ص۳۸۰.</ref> | ||
خولی بن یزید که سر [[امام]] را بر نیزه به نزد عبیدالله بن زیاد برد، یکی از کسانی بود که [[مختار ثقفی]] به جستجوی او برخاست و [[عبدالله بن کامل]] را به دنبال او فرستاد. خولی چنان در [[کوفه]] منفور شده بود که حتی همسرش از او [[نفرت]] داشت. چون ابو عمره به [[خانه]] خولی رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که خولی کجاست؟ [[زن]] به زبان گفت نمیدانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. عبدالله بن کامل او را از نهانگاه در آورد و نزد مختار ثقفی برد و به [[دستور]] پسر خولی، با [[شمشیر]] به [[قتل]] رسید و جسدش به [[آتش]] کشیده شد.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۶، ص۵۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۷۹-۲۸۱.</ref> | خولی بن یزید که سر [[امام]] را بر نیزه به نزد عبیدالله بن زیاد برد، یکی از کسانی بود که [[مختار ثقفی]] به جستجوی او برخاست و [[عبدالله بن کامل]] را به دنبال او فرستاد. خولی چنان در [[کوفه]] منفور شده بود که حتی همسرش از او [[نفرت]] داشت. چون ابو عمره به [[خانه]] خولی رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که خولی کجاست؟ [[زن]] به زبان گفت نمیدانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. عبدالله بن کامل او را از نهانگاه در آورد و نزد مختار ثقفی برد و به [[دستور]] پسر خولی، با [[شمشیر]] به [[قتل]] رسید و جسدش به [[آتش]] کشیده شد.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۶، ص۵۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۷۹-۲۸۱.</ref> |