خزیمة بن ثابت انصاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
خزیمة بن ثابت انصاری در تاریخ اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۸
، ۵ سپتامبر ۲۰۲۱بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[خزیمة بن ثابت خزیمة بن ثابت بن ثعلبه انصاری خطمی]]<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۴۴۸؛ تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۱، ص۲۶۸.</ref>، از | [[خزیمة بن ثابت خزیمة بن ثابت بن ثعلبه انصاری خطمی]]<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۴۴۸؛ تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۱، ص۲۶۸.</ref>، از طایفه "بنی خطمه"، از بزرگان [[قبیله اوس]] و از [[انصار]] و [[یاران رسول خدا]]{{صل}} است. [[خزیمه]] در میان [[یاران پیامبر]]{{صل}} شهرتی بسزا داشته و او را [[ذوالشهادتین]] میگفتند؛ چون [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[شهادت]] و [[گواهی]] او به تنهایی به جای دو [[شاهد]] است". خزیمه و [[عمیر بن عدی]] در پنهانی، بتهای [[قبیله]] را میشکستند تا آنها را وادار به [[قبول اسلام]] کنند. | ||
او در [[بدر]] و سایر جنگهای [[زمان]] پیامبر شرکت داشت، و در [[فتح مکه]] [[پرچم]] بنی ځطمه به دست او سپرده شد<ref>تهذیب الکمال، مزی، ج۸، ص۲۴۴؛ الاعلام، زرکلی، ج۲، ص۳۰۵؛ الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱۳، ص۱۹۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین (مقاله)|مقاله «خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۵۹.</ref> | او در [[بدر]] و سایر جنگهای [[زمان]] پیامبر شرکت داشت، و در [[فتح مکه]] [[پرچم]] بنی ځطمه به دست او سپرده شد<ref>تهذیب الکمال، مزی، ج۸، ص۲۴۴؛ الاعلام، زرکلی، ج۲، ص۳۰۵؛ الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱۳، ص۱۹۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین (مقاله)|مقاله «خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۵۹.</ref> | ||
== | ==خزیمة [[ذو الشهادتین]]== | ||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "پیامبر اسبی را از [[مرد]] [[عربی]] خرید. [[منافقان]] به [[عرب]] گفتند: اگر این اسب را به بازار برده بودی، به چندین برابر میفروختی. [[حرص]] آن مرد عرب تحریک شد و خواست [[معامله]] را برهم بزند. گفتند: چنین مکن؛ ولی هنگامی که پیامبر{{صل}} خواست قیمت را بپردازد، بگو به این مبلغ نفروختم بلکه به فلان مبلغ بوده است. او مرد سادهای است و هر چه پیشنهاد کنی میپردازد. مرد عرب سخنان آنان را آویزه گوش کرده و منکر | [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "پیامبر اسبی را از [[مرد]] [[عربی]] خرید. [[منافقان]] به [[عرب]] گفتند: اگر این اسب را به بازار برده بودی، به چندین برابر میفروختی. [[حرص]] آن مرد عرب تحریک شد و خواست [[معامله]] را برهم بزند. گفتند: چنین مکن؛ ولی هنگامی که پیامبر{{صل}} خواست قیمت را بپردازد، بگو به این مبلغ نفروختم بلکه به فلان مبلغ بوده است. او مرد سادهای است و هر چه پیشنهاد کنی میپردازد. مرد عرب سخنان آنان را آویزه گوش کرده و منکر تعیین قیمت شد. پیامبر{{صل}} فرمود: "به خدایی که مرا به [[پیامبری]] برانگیخته، به همین مبلغ فروختی؟" در این میان خزیمه چون از داستان با خبر شد، گفت: شهادت میدهم که به همین قیمت فروختی. | ||
مرد عرب گفت:" موقعی که معامله کردیم کسی نزد ما نبود!؟ " | مرد عرب گفت: "موقعی که معامله کردیم کسی نزد ما نبود!؟" پیامبر{{صل}} فرمود: "خزیمه! با آنکه در معامله حاضر نبودی، چگونه گواهی میدهی؟!" | ||
خزیمة: "یا [[رسول الله]]! [[پدر]] و مادرم به قربانت، از جانب [[خدا]] و [[عالم غیب]] به ما خبر میدهی، تو را [[تصدیق]] میکنیم، چگونه درباره قیمت اسبی تصدیقت نکنیم!" | |||
سپس پیامبر{{صل}} فرمود: "[[گواهی]] [[خزیمه]] به [[تنهایی]] در هر مورد کافی است و محتاج به دیگری نیست"<ref>{{متن حدیث|مَنْ شَهِدَ لَهُ خُزَيْمَةُ أَو شهِدَ عَلَيْهِ ؛ فَحَسْبُهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب فروع کافی، ج۷، ص۴۰۱؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۸؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۶۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۱۱۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۳۹. البته [[خزیمة بن ثابت]] دیگری نیز هست که در [[زمان جاهلیت]] با [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[رفیق]] و [[دوست]] بود و در یکی از سفرهایی که [[پیامبر]] به [[سرپرستی مال]] التجاره [[حضرت خدیجه]] به [[شام]] میرفت [[ابن خزیمه]] هم همراه حضرت بود. در [[راه]] برخورد گرمی با حضرت داشت و در [[اخلاق]] و صفات وی دقت میکرد تا آنکه اظهار داشت: ای [[محمد]] در تو صفاتی میبینم که به [[پیغمبری]] گواهی میدهد، [[شهادت]] میدهم که تو همان پیغمبری هستی که از [[سرزمین]] تهامه [[مبعوث]] خواهد شد، هرگاه بشنوم که برانگیخته شدهای به نزد تو خواهم آمد و [[ایمان]] خواهم آورد. پس از [[بعثت]] از خزیمه خبری نشد تا در [[فتح مکه]] شرفیاب گردید، پیامبر{{صل}} به [[طعنه]] فرمود: مرحبا به اولین [[مهاجر]]، عرضه داشت یا [[رسول الله]] به شما ایمان داشتم و منکر پیامبریات نبودم و خلاف [[وعده]] هم نکردم و به [[قرآن]] ایمان و [[اقرار]] دارم و نسبت به [[بت]] کافرم، جز آنکه به سالهای خشکی [[مبتلا]] شدیم و چندین سال به [[سرنوشت]] [[سختی]] دچار بودیم که نتوانستم شرفیاب گردم. اسد الغابة، ابن اثیر، ج۲، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین (مقاله)|مقاله «خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۵۹-۶۰.</ref> | |||
سپس پیامبر{{صل}} فرمود: "[[گواهی]] [[خزیمه]] به [[تنهایی]] در هر مورد کافی است و محتاج به دیگری نیست"<ref>{{متن حدیث|مَنْ شَهِدَ لَهُ خُزَيْمَةُ أَو شهِدَ عَلَيْهِ ؛ فَحَسْبُهُ }}؛ فروع کافی، | |||
پس از [[بعثت]] از خزیمه خبری نشد تا در [[فتح مکه]] شرفیاب گردید، پیامبر{{صل}} به [[طعنه]] فرمود: مرحبا به اولین [[مهاجر]]، عرضه داشت یا [[رسول الله]] به شما ایمان داشتم و منکر پیامبریات نبودم و خلاف [[وعده]] هم نکردم و به [[قرآن]] ایمان و [[اقرار]] دارم و نسبت به [[بت]] کافرم، جز آنکه به سالهای خشکی [[مبتلا]] شدیم و چندین سال به [[سرنوشت]] [[سختی]] دچار بودیم که نتوانستم شرفیاب گردم. | |||
==[[افتخار]] [[قبیله اوس]] به خزیمه== | ==[[افتخار]] [[قبیله اوس]] به خزیمه== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۰: | ||
==[[خزیمه]] و جمع آوری [[قرآن]]== | ==[[خزیمه]] و جمع آوری [[قرآن]]== | ||
[[خارجة بن زید]] از پدرش [[نقل]] میکند، زمانی که، قرآن را جمع آوری میکردیم آیهای که از رسول خدا{{صل}} شنیده بودم را گم کردم و آن [[آیه]]، آیه {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلً}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> بود | [[خارجة بن زید]] از پدرش [[نقل]] میکند، زمانی که، قرآن را جمع آوری میکردیم آیهای که از رسول خدا{{صل}} شنیده بودم را گم کردم و آن [[آیه]]، آیه {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلً}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref> بود و آیه را نزد خزیمه یافتم و چون رسول خدا{{صل}} [[شهادت]] خزیمه را جایگزین شهادت دو نفر کرده بود، آن را پذیرفتم<ref>تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۳، ص۹۹۹؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۵، ص۳۱؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۴، ص۳۴۸؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۴۸۷.</ref>. هم چنین {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>«بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست ، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۸-۱۲۹.</ref> را وی آورد و محل آن را مشخص کرد<ref>تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۳، ص۱۰۰۰؛ جامع البیان، طبری، ج۱، ص۴۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین (مقاله)|مقاله «خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۱-۶۲.</ref> | ||
==[[خزیمه]] و [[نقل حدیث]]== | ==[[خزیمه]] و [[نقل حدیث]]== | ||
[[روایات]] و اشعاری در کتب [[شیعه]] از [[خریمه بن ثابت]] [[نقل]] شده است. هم چنین [[ذهبی]] وی را از [[راویان]] [[صحاح]] | [[روایات]] و اشعاری در کتب [[شیعه]] از [[خریمه بن ثابت]] [[نقل]] شده است. هم چنین [[ذهبی]] وی را از [[راویان]] [[صحاح]] سته ذکر کرده<ref>الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۱، ص۳۷۲.</ref> و از وی ۳۸ [[حدیث]] در کتب [[اهل سنت]] نقل شده است<ref>الاعلام، زرکلی، ج۲، ص۳۰۵.</ref>. [[احادیث]] زیر از آن جمله است: | ||
#'''[[حدیث غدیر]]:''' خزیمه از جمله صحابهای است که در [[روز غدیر]] حاضر بوده و [[خطبه]] [[نبوی]] در اعلام [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را شنیده است و حدیث: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ}}؛ هر که من مولای اویم این [[علی]] مولای اوست، را نقل کرده است<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۴، ص۱۶۹؛ الغدیر، علامه امینی، ج۱، ص۲۹؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج۱، ص۱۱۸؛ کتاب الولایه، ابن عقده کوفی، ص۱۹۵.</ref>. | |||
'''[[حدیث غدیر]]:''' خزیمه از جمله صحابهای است که در [[روز غدیر]] حاضر بوده و [[خطبه]] [[نبوی]] در اعلام [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را شنیده است و حدیث: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ}}؛ هر که من مولای اویم این [[علی]] مولای اوست، را نقل کرده است<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۴، ص۱۶۹؛ الغدیر، علامه امینی، ج۱، ص۲۹؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج۱، ص۱۱۸؛ کتاب الولایه، ابن عقده کوفی، ص۱۹۵.</ref>. | #'''[[حدیث سفینه]]:''' حدیث سفینه یکی از [[احادیث متواتر]] بین شیعه و [[سنی]] است که [[جایگاه]] [[حقیقی]] [[اهل بیت]] پییامبر{{صل}} و [[پیروی]] از آنها را بیان کرده است که این حدیث را [[صحابه]] بسیاری نقل کردهاند. خزیمه نقل میکند: روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در اجتماع [[مسلمانان]] به علی{{ع}} اشاره کرده و فرمودند: "این مرد پیشوای شما بعد از من و [[خلیفه]] من در میان شماست؛ پس او را مقدم قرار دهید ([[امام]] قرار دهید) و پشت سر قرار ندهید ([[امامت]] او را منکر نشوید) پس اگر او را مقدم کنید، [[راه]] [[نجات]] و [[هدایت]] را پیمودهاید و اگر او را پشت سر قرار دهید [[راه]] [[گمراهی]] را پیمودهاید و او [[باب حطه]] [[مسلمین]] است. مثل او ([[علی]]) مثل [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شود، [[نجات]] پیدا میکند و هر کس از آن، [[تخلف]] کند (جا بماند) هلاک خواهد شد"<ref>{{متن حدیث|هَذَا أَمَامَكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي فیكم فَقَدَّمُوهُ وَلَا تبعدوه فَانٍ قَدَّمْتُمُوهُ سَلَكْتُمْ سبیل النجاه وَالْهُدَى وَانٍ ابعدتموه سَلَكْتُمْ سَبِيلَ الضَّلَالِ وَالرَّدَى وَ هُوَ بَابُ حُطَّتْ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَهُ فِيكُمْ كَمَثَلِ سفينه نُوحٍ مَنْ رَكِبَ فیها نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَوًى}}؛ الدر النظیم، ابن ابی حاتم، ص۴۴۴-۴۴۵؛ نهج الایمان، ابن جبر، ص۵۸۳.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین (مقاله)|مقاله «خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۶۲-۶۳.</ref> | ||
'''[[حدیث سفینه]]:''' حدیث سفینه یکی از [[احادیث متواتر]] بین شیعه و [[سنی]] است که [[جایگاه]] [[حقیقی]] [[اهل بیت]] پییامبر{{صل}} و [[پیروی]] از آنها را بیان کرده است که این حدیث را [[صحابه]] بسیاری نقل کردهاند. | |||
خزیمه نقل میکند: روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در اجتماع [[مسلمانان]] به علی{{ع}} اشاره کرده و فرمودند: "این مرد پیشوای شما بعد از من و [[خلیفه]] من در میان شماست؛ پس او را مقدم قرار دهید ([[امام]] قرار دهید) و پشت سر قرار ندهید ([[امامت]] او را منکر نشوید) پس اگر او را مقدم کنید، [[راه]] [[نجات]] و [[هدایت]] را پیمودهاید و اگر او را پشت سر قرار دهید [[راه]] [[گمراهی]] را پیمودهاید و او [[باب حطه]] [[مسلمین]] است. مثل او ([[علی]]) مثل [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شود، [[نجات]] پیدا میکند و هر کس از آن، [[تخلف]] کند (جا بماند) هلاک خواهد شد"<ref>{{متن حدیث| هَذَا أَمَامَكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي فیكم فَقَدَّمُوهُ وَلَا تبعدوه فَانٍ قَدَّمْتُمُوهُ سَلَكْتُمْ سبیل النجاه وَالْهُدَى وَانٍ ابعدتموه سَلَكْتُمْ سَبِيلَ الضَّلَالِ وَالرَّدَى وَ هُوَ بَابُ حُطَّتْ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَهُ فِيكُمْ كَمَثَلِ سفينه نُوحٍ مَنْ رَكِبَ فیها نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَوًى }}؛ الدر النظیم، ابن ابی حاتم، ص۴۴۴-۴۴۵؛ نهج الایمان، ابن جبر، ص۵۸۳.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین (مقاله)|مقاله «خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۶۲-۶۳.</ref> | |||
==[[خزیمه]] و بیان [[فضائل امیرالمؤمنین]]== | ==[[خزیمه]] و بیان [[فضائل امیرالمؤمنین]] {{ع}}== | ||
بعد از [[قتل عثمان]]، هنگامی که [[مردم]] با [[امیر المؤمنین]]{{ع}} [[بیعت]] میکردند، خزیمه بلند شد و گفت: "یا [[امیرالمؤمنین]]! برای امر [[حکومت]] بر ما کسی جز تو [[شایسته]] نیست و بازگشت حکومت فقط به شما صحیح بود. پس اگر وجودمان درباء [[فضائل]] تو راست بگوید، در مییابیم که تو زودتر از همه [[ایمان]] آوردی و [[آگاه ترین مردم]] به [[خدا]] و سزاوارترین [[مؤمنین]] به [[رسول]] خدایی. هر فضیلتی که دیگران دارند، تو داری اماهر فضیلتی که تو داری، دیگران ندارند"<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. | بعد از [[قتل عثمان]]، هنگامی که [[مردم]] با [[امیر المؤمنین]]{{ع}} [[بیعت]] میکردند، خزیمه بلند شد و گفت: "یا [[امیرالمؤمنین]]! برای امر [[حکومت]] بر ما کسی جز تو [[شایسته]] نیست و بازگشت حکومت فقط به شما صحیح بود. پس اگر وجودمان درباء [[فضائل]] تو راست بگوید، در مییابیم که تو زودتر از همه [[ایمان]] آوردی و [[آگاه ترین مردم]] به [[خدا]] و سزاوارترین [[مؤمنین]] به [[رسول]] خدایی. هر فضیلتی که دیگران دارند، تو داری اماهر فضیلتی که تو داری، دیگران ندارند"<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۰: | ||
انگشتریاش را در [[رکوع]] [[صدقه]] داد و [[نیکوترین]] کار را در مقابل [[مردم]] انجام داد<ref>{{عربی|فَدَيْتُ عَلِيّاً إِمَامَ اَلْوَرَى سِرَاجَ اَلْبَرِيَّةِ مَأْوَى اَلتُّقَى وَصِيَّ اَلرَّسُولِ وَ زَوْجَ اَلْبَتُولِ إِمَامَ اَلْبَرِيَّةِ شَمْسَ اَلضُّحَى تَصَدَّقَ خَاتَمَهُ رَاكِعاً فَأَحْسِنْ بِفِعْلِ إِمَامِ اَلْوَرَى فَضَّلَهُ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعِبَادِ وَ أَنْزَلَ فِي شَأْنِهِ هَلْ أَتَى}}؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. | انگشتریاش را در [[رکوع]] [[صدقه]] داد و [[نیکوترین]] کار را در مقابل [[مردم]] انجام داد<ref>{{عربی|فَدَيْتُ عَلِيّاً إِمَامَ اَلْوَرَى سِرَاجَ اَلْبَرِيَّةِ مَأْوَى اَلتُّقَى وَصِيَّ اَلرَّسُولِ وَ زَوْجَ اَلْبَتُولِ إِمَامَ اَلْبَرِيَّةِ شَمْسَ اَلضُّحَى تَصَدَّقَ خَاتَمَهُ رَاكِعاً فَأَحْسِنْ بِفِعْلِ إِمَامِ اَلْوَرَى فَضَّلَهُ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعِبَادِ وَ أَنْزَلَ فِي شَأْنِهِ هَلْ أَتَى}}؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. | ||
همچنین اشعار زیر از وی [[نقل]] شده است: | |||
ای ابا [[الحسن]]! خودم و خانوادهام و هر [[تندی]] وکندی در [[هدایت]] فدای تو باد | ای ابا [[الحسن]]! خودم و خانوادهام و هر [[تندی]] وکندی در [[هدایت]] فدای تو باد | ||
خط ۸۶: | خط ۸۰: | ||
پس [[خدا]] درباره تو بهترین [[ولایت]] و [[سرپرستی]] را نازل کرد و آن را در محکمترین [[شرایع آسمانی]] قرار داد<ref>{{عربی|ابا حسین تفدیک نفسی و اسرتی وکل بطی فی الهدی و مسارع ایذهب مدح من محبک ضایعا و ما المدح فی جنب الاله بضایع فانت الذی اعطیت اذ کنت راکعا علی فدتک النفس یا خیر راکع فانزل فیک الله خیر ولایه و بینها فی محکمات الشرایع}}؛مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. | پس [[خدا]] درباره تو بهترین [[ولایت]] و [[سرپرستی]] را نازل کرد و آن را در محکمترین [[شرایع آسمانی]] قرار داد<ref>{{عربی|ابا حسین تفدیک نفسی و اسرتی وکل بطی فی الهدی و مسارع ایذهب مدح من محبک ضایعا و ما المدح فی جنب الاله بضایع فانت الذی اعطیت اذ کنت راکعا علی فدتک النفس یا خیر راکع فانزل فیک الله خیر ولایه و بینها فی محکمات الشرایع}}؛مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. | ||
همچنین نقل شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[جنگ خیبر]] فرمودند: "فردا [[پرچم]] را به دست کسی خواهم داد که خدا و [[پیامبر]] را دوست دارد و خدا و پیامبر او را دوست دارند"<ref>{{متن حدیث|لَأُعْطِيَنَّ اَلرَّايَةَ غَداً رَجُلاً يُحِبُّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ}}</ref>. [[اصحاب]]، [[شب]] هنگام هر یک [[آرزو]] داشتند که فردا پرچم به دست آنها داده شود. هنگام صبح، رسول خدا{{صل}} علی{{ع}} را خواستند. به [[حضرت]] گفتند که چشمان علی{{ع}} درد میکند و نمیتواند از چادر خارج شود. حضرت فرمودند: "بگوئید بیاید". زمانی که علی{{ع}} آمدند، رسول خدا{{صل}} از آب دهان خود بر چشمان علی{{ع}} مالیدند و به [[اذن خدا]] چشمان ایشان [[شفا]] گرفت. سپس پرچم را به ایشان دادند و [[فتح]] به دست او صورت گرفت<ref>روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۴۵۱؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۱۴۸؛ الأمالی، شیخ صدوق، ص۶۰۴؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۲۶؛ الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۴۶؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۴، ص۲۰؛ صحیح مسلم، مسلم، ج۷، ص۱۲۰؛ سنن ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی، ج۱، ص۴۴؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۳۰۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۸۵.</ref>. | |||
[[خزیمه]] که در [[جنگ]] شرکت داشت زمانی که ماجرا را دید اشعار زیر را سرود: | [[خزیمه]] که در [[جنگ]] شرکت داشت زمانی که ماجرا را دید اشعار زیر را سرود: | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۱: | ||
اولین کسی از [[مردم]] که [[نماز]] گزارده است؛ جز [[بهترین زنان]] ([[خدیجه]]) و این [[نعمتها]] از خداست <ref>{{عربی|وصی رسول الله من دون اهله و حارسه قد کان فی سالف الزمن و اول من صلی من الناس کلهم سوی خیرة النسوان و الله ذومنن}}؛العثمانیه، جاحظ، ص۲۹۳؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱، ص۳۶۲؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۷۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۳۱.</ref>. | اولین کسی از [[مردم]] که [[نماز]] گزارده است؛ جز [[بهترین زنان]] ([[خدیجه]]) و این [[نعمتها]] از خداست <ref>{{عربی|وصی رسول الله من دون اهله و حارسه قد کان فی سالف الزمن و اول من صلی من الناس کلهم سوی خیرة النسوان و الله ذومنن}}؛العثمانیه، جاحظ، ص۲۹۳؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱، ص۳۶۲؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۷۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۳۱.</ref>. | ||
همچنین [[شیخ مفید]] [[نقل]] میکند که [[خزیمه بن ثابت]] درباره عضب [[خلافت]] از [[امیر المؤمنین]]{{ع}} این اشعار را سروده است: | |||
هرگز [[گمان]] نمیکردم که این امر (خلافت) از [[بنی هاشم]] و در میان آنان از ابی [[الحسن]] [[سال]] روی گردان شود. | هرگز [[گمان]] نمیکردم که این امر (خلافت) از [[بنی هاشم]] و در میان آنان از ابی [[الحسن]] [[سال]] روی گردان شود. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۳: | ||
چه چیزی شما را از [[حمایت]] او و [[بیعت]] با او باز داشت تا ما هم بدانیم؟ پس بدانید که این بیعت شما (با غیر علی{{ع}}) از زیان بارترین زیان هاست<ref>{{عربی|مَا كُنْتُ أَحْسَبُ هَذَا اَلْأَمْرَ مُنْصَرِفاً عَنْ هَاشِمٍ ثُمَّ مِنْهَا عَنْ أَبِي حَسَنٍ أَ لَيْسَ أَوَّلَ مَنْ صَلَّى بِقِبْلَتِهِمْ وَ أَعْرَفَ اَلنَّاسِ بِالْآثَارِ وَ اَلسُّنَنِ وَ آخِرَ اَلنَّاسِ عَهْداً بِالنَّبِيِّ وَ مَنْ جِبْرِيلُ عَوْنٌ لَهُ فِي اَلْغُسْلِ وَ اَلْكَفَنِ مَنْ فِيهِ مَا فِيهِمْ لاَ يَمْتَرُونَ بِهِ وَ لَيْسَ فِي اَلْقَوْمِ مَا فِيهِ مِنَ اَلْحَسَنِ مَا ذَا اَلَّذِي رَدَّكُمْ عَنْهُ فَنَعْلَمُهُ هَا إِنَّ بَيْعَتَكُمْ مِنْ أَغْبَنِ اَلْغَبَن}}؛الإرشاد، شیخ مفید، ص۲۲ (با کمی حذف و تغییر)؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۶۱، الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱۳، ص۱۹۲؛ أعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۳۵۸.</ref>. | چه چیزی شما را از [[حمایت]] او و [[بیعت]] با او باز داشت تا ما هم بدانیم؟ پس بدانید که این بیعت شما (با غیر علی{{ع}}) از زیان بارترین زیان هاست<ref>{{عربی|مَا كُنْتُ أَحْسَبُ هَذَا اَلْأَمْرَ مُنْصَرِفاً عَنْ هَاشِمٍ ثُمَّ مِنْهَا عَنْ أَبِي حَسَنٍ أَ لَيْسَ أَوَّلَ مَنْ صَلَّى بِقِبْلَتِهِمْ وَ أَعْرَفَ اَلنَّاسِ بِالْآثَارِ وَ اَلسُّنَنِ وَ آخِرَ اَلنَّاسِ عَهْداً بِالنَّبِيِّ وَ مَنْ جِبْرِيلُ عَوْنٌ لَهُ فِي اَلْغُسْلِ وَ اَلْكَفَنِ مَنْ فِيهِ مَا فِيهِمْ لاَ يَمْتَرُونَ بِهِ وَ لَيْسَ فِي اَلْقَوْمِ مَا فِيهِ مِنَ اَلْحَسَنِ مَا ذَا اَلَّذِي رَدَّكُمْ عَنْهُ فَنَعْلَمُهُ هَا إِنَّ بَيْعَتَكُمْ مِنْ أَغْبَنِ اَلْغَبَن}}؛الإرشاد، شیخ مفید، ص۲۲ (با کمی حذف و تغییر)؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۶۱، الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱۳، ص۱۹۲؛ أعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۳۵۸.</ref>. | ||
همچنین [[خزیمه]] از جمله [[دوازده]] نفری<ref>دوازده نفری که صریحا مخالفت خود با خلافت ابوبکر را اعلام کردند، از مهاجران، خالد بن سعید بن العاص، مقداد بن اسود، ابی بن کعب، عمار بن یاسر، ابوذر غفاری، سلمان فارسی، عبد الله بن مسعود و بریدۀ اسلمی و از انصار خزیمة بن ثابت ذو الشهادتین، سهل بن حنیف و ابو الهیثم بن تیهان بودند. (الخصال، شیخ صدوق، ص۴۶۱).</ref> است که [[خلافت ابوبکر]] را نپذیرفت و در [[مخالفت]] با او [[خطبه]] خواند. خزیمه به [[ابوبکر]] گفت: "آیا نمیدانید [[پیامبر]]{{صل}} [[شهادت]] مرا به [[تنهایی]] و در حالی که کسی همراه من نبود، میپذیرفت؟" همه گفتند: آری. خزیمه گفت: "پس شهادت میدهم که از پیامبر{{صل}} شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|أَهْلُ بَيْتِي يَفْرُقُونَ بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ وَ هُمُ اَلْأَئِمَّةُ اَلَّذِينَ يُقْتَدَى بِهِمْ}}؛ [[اهل بیت]] من هستند که بین [[حق و باطل]] تمیز میدهند و ایشان پیشوایانی هستند که به ایشان [[اقتدا]] میشود. سپس گفت: "هر آن چه شنیده بودم، گفتم؛ {{متن قرآن|وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>"بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست" سوره نور، آیه ۵۴.</ref>؛ بر فرستاده وظیفهای جز [[ابلاغ]] آشکار نیست"<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۴۶۴؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۰۲؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۶، ص۳۱۸؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۴، ص۱۶۹.</ref>. | |||
همچنین [[نقل]] شده پس از [[غصب خلافت]]، عدهای از بزرگان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} به [[ولایت]] و [[برادری]] و [[وصایت]] [[علی]]{{ع}} شهادت دادند؛ افرادی مثل [[ابوذر]]، [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[عمار]] و [[جابر بن عبدالله انصاری]] که [[خزیمه بن ثابت]] نیز یکی از آنان بود<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۳ و قاموس الرجال، شوشتری، ج۴، ص۱۶۹.</ref>. | |||
[[مرزبانی]] میگوید: خزیمه هنگام [[بیعت]] با [[امیر المؤمنین]]{{ع}} این اشعار را سرود: | [[مرزبانی]] میگوید: خزیمه هنگام [[بیعت]] با [[امیر المؤمنین]]{{ع}} این اشعار را سرود: | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۲۴: | ||
==[[خزیمه]] و شرکت در [[جنگها]]== | ==[[خزیمه]] و شرکت در [[جنگها]]== | ||
'''[[جنگ موته]]:''' خزیمه در جنگ موته جنگید و یکی از [[دشمنان]] را کشت. یاقوتی در سپر آن فرد وجود داشت که خزیمه آن را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} برد و آن | '''[[جنگ موته]]:''' خزیمه در جنگ موته جنگید و یکی از [[دشمنان]] را کشت. یاقوتی در سپر آن فرد وجود داشت که خزیمه آن را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} برد و آن حضرت آن یاقوت را به وی بخشید و خزیمه آن را به صد [[دینار]] فروخت<ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۶، ص۱۵۲؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۱، ص۳۴۴.</ref>. | ||
'''[[جنگ جمل]]:''' [[منذر بن جارود]] [[نقل]] میکند: در جنگ جمل زمانی که امیرالمؤمنین علی{{ع}} وارد [[بصره]] شدند، کناری ایستادند. من [[شاهد]] بودم که پس از ایشان لشکری با هزار [[جنگجو]] وارد شد. جلوی آنها مردی سوار بر اسب (اشهب) بود و بعد از آنها جنگجوی دیگری که [[عمامه]] زرد و [[لباس]] سفید بر تن و شمشیری بر گردن و کمانی و پرچمی همراه داشت، همراه هزار جنگجو وارد شد. پرسیدم: این شخص کیست؟ شخصی گفت: [[خزیمه بن ثابت انصاری]] [[ذو الشهادتین]] است<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۵۹.</ref>. | '''[[جنگ جمل]]:''' [[منذر بن جارود]] [[نقل]] میکند: در جنگ جمل زمانی که امیرالمؤمنین علی{{ع}} وارد [[بصره]] شدند، کناری ایستادند. من [[شاهد]] بودم که پس از ایشان لشکری با هزار [[جنگجو]] وارد شد. جلوی آنها مردی سوار بر اسب (اشهب) بود و بعد از آنها جنگجوی دیگری که [[عمامه]] زرد و [[لباس]] سفید بر تن و شمشیری بر گردن و کمانی و پرچمی همراه داشت، همراه هزار جنگجو وارد شد. پرسیدم: این شخص کیست؟ شخصی گفت: [[خزیمه بن ثابت انصاری]] [[ذو الشهادتین]] است<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۵۹.</ref>. | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۰: | ||
او [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} از میان [[اهل بیت]] اوست و تو خود بر این مسئله [[گواهی]]<ref>{{عربی|اعائش خلی عن علی علی وعیبه بما لیس فیه انما أنت والدة وصی رسول الله الله من دون دون مس اهله وانت علی ما کان من ذاک شاهدة}}؛الدر النظیم، ابن حاتم، ص۴۰۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۸، ص۲۳؛ أعیان الشیعه، امین عاملی، ج۶، ص۳۱۹.</ref>. | او [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} از میان [[اهل بیت]] اوست و تو خود بر این مسئله [[گواهی]]<ref>{{عربی|اعائش خلی عن علی علی وعیبه بما لیس فیه انما أنت والدة وصی رسول الله الله من دون دون مس اهله وانت علی ما کان من ذاک شاهدة}}؛الدر النظیم، ابن حاتم، ص۴۰۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۸، ص۲۳؛ أعیان الشیعه، امین عاملی، ج۶، ص۳۱۹.</ref>. | ||
'''[[جنگ صفین]]:''' [[خزیمه]] در [[سال ۳۷ هجری]] در جنگ صفین در میان [[لشکر]] [[امیر مؤمنان]] بود ولی از [[جنگ]] خودداری میکرد؛ گویا تردید داشت که آیا جنگ با [[مسلمانان]] جایز است یا نه؛ اما موقعی که [[عمار یاسر]] [[شهید]] شد با کمال [[اشتیاق]] [[شمشیر]] کشید و جنگید تا شهید شد. وقتی که از او درباره خودداری در ابتدا و جانبازی و [[فداکاری]] ناگهانی پرسیدند، پاسخ داد: "تا به حال مردد بودم، ولی با کشته شدن عمار یاسر بر من | '''[[جنگ صفین]]:''' [[خزیمه]] در [[سال ۳۷ هجری]] در جنگ صفین در میان [[لشکر]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بود ولی از [[جنگ]] خودداری میکرد؛ گویا تردید داشت که آیا جنگ با [[مسلمانان]] جایز است یا نه؛ اما موقعی که [[عمار یاسر]] [[شهید]] شد با کمال [[اشتیاق]] [[شمشیر]] کشید و جنگید تا شهید شد. وقتی که از او درباره خودداری در ابتدا و جانبازی و [[فداکاری]] ناگهانی پرسیدند، پاسخ داد: "تا به حال مردد بودم، ولی با کشته شدن عمار یاسر بر من مسلّم شد که علی{{ع}} [[حق]] است و [[معاویه]] و همراهانش مردمی ستمکارند؛ زیرا از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که میفرمود: "[[عمار]] به دست مردمی [[ستمکار]] کشته میشود"<ref>{{متن حدیث|تَقْتُلُ عَمَّاراً اَلْفِئَةُ اَلْبَاغِيَةُ}}؛ انساب الاشراف، بلاذری، ص۳۱۴؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۸، ص۱۸۶؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۳، ص۳۲۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۲۴۰.</ref>. | ||
اما با توجه به اشعاری که از خزیمه در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] شده و رشادتهایی که در [[جنگ جمل]] از خود نشان داده، بعید است که او در امر [[ولایت]] مردد شده باشد و بعد از [[شهادت]] عمار، [[حقیقت]] را یافته باشد؛ چرا که [[مؤمنین]]، مردان را با حق میسنجند نه حق را با مردان و به نظر میرسد این مسئله [[بنی امیه]] برای کم کردن [[قبح]] [[اعمال]] [[معاویه]] [[جعل]] کرده باشند<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۴، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref>. | اما با توجه به اشعاری که از خزیمه در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] شده و رشادتهایی که در [[جنگ جمل]] از خود نشان داده، بعید است که او در امر [[ولایت]] مردد شده باشد و بعد از [[شهادت]] عمار، [[حقیقت]] را یافته باشد؛ چرا که [[مؤمنین]]، مردان را با حق میسنجند نه حق را با مردان و به نظر میرسد این مسئله [[بنی امیه]] برای کم کردن [[قبح]] [[اعمال]] [[معاویه]] [[جعل]] کرده باشند<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۴، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref>. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۶۸: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین (مقاله)|مقاله «خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']] | # [[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین (مقاله)|مقاله «خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']] | ||
{{منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | ==پانویس== |