پرش به محتوا

کرامات امام رضا: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۳۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
#'''مجازات منکر [[اعجاز]]''': بعد از آن که [[امام رضا]] {{ع}} با خواندن [[نماز]] [[باران]] باعث تعجب همگان شد حمید بن مهران در مجلس مامون از روی [[حسد]] و [[کنیه]] [[کرامت]] [[امام رضا]] {{ع}} را مورد [[انکار]] قرار داد و گفت بارانی که [[خداوند]] به موقع می‌فرستد را برای خود [[معجزه]] گرفته‌ای مثل اینکه [[معجزه]] [[ابراهیم]] [[خلیل]] را انجام داده‌ای آنگاه با اشاره به نقش دو شیر کرد که روی پشتی مأمون بود و بر آن تکیه داشت گفت: اگر راست می‌گوئی در این ادعا، این دو شکل و صورت را زنده کن و بر من مسلط گردان آن وقت [[معجزه]] و نشانه‌ای درست خواهد بود. [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} خشمگین شده فریاد زد: {{عربی|"دُونَكُمَا الْفَاجِرَ"}}؛ این مرد پست را بگیرید و اثری از او باقی نگذارید. در این موقع آن دو تجسم پیدا کرده و دو شیر شدند او را پاره پاره کردند و خوردند و خونش را از روی [[زمین]] لیسیدند و بحضرت [[رضا]] {{ع}} گفتند یا ولی چه [[دستور]] می‌دهی همین بلا را بر سر این دیگری نیز می‌آوریم اشاره به مأمون کردند. مأمون از شنیدن این [[کلام]] بیهوش شد [[حضرت رضا]] {{ع}} فرمود: [[صبر]] کنید. بعد از به هوش آمدن مامون باز دو شیر گفتند اجازه می‌دهید این [[ظالم]] را هم به دوستش ملحق کنیم؟ فرمود برگردید به محل اول خودتان همان طور که بودید دو مرتبه برگشتند به پشتی و دو نقش شدند. مأمون گفت [[خدا]] را [[شکر]] که شر حمید بن مهران را از سر من رفع کرد<ref>مناقب آل أبی طالب {{عم}}، ج ۴، ص ۳۷۰ و عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۱۷۱ و بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۳۷؛ بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۱۸۰.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۷۱.</ref>.
#'''مجازات منکر [[اعجاز]]''': بعد از آن که [[امام رضا]] {{ع}} با خواندن [[نماز]] [[باران]] باعث تعجب همگان شد حمید بن مهران در مجلس مامون از روی [[حسد]] و [[کنیه]] [[کرامت]] [[امام رضا]] {{ع}} را مورد [[انکار]] قرار داد و گفت بارانی که [[خداوند]] به موقع می‌فرستد را برای خود [[معجزه]] گرفته‌ای مثل اینکه [[معجزه]] [[ابراهیم]] [[خلیل]] را انجام داده‌ای آنگاه با اشاره به نقش دو شیر کرد که روی پشتی مأمون بود و بر آن تکیه داشت گفت: اگر راست می‌گوئی در این ادعا، این دو شکل و صورت را زنده کن و بر من مسلط گردان آن وقت [[معجزه]] و نشانه‌ای درست خواهد بود. [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} خشمگین شده فریاد زد: {{عربی|"دُونَكُمَا الْفَاجِرَ"}}؛ این مرد پست را بگیرید و اثری از او باقی نگذارید. در این موقع آن دو تجسم پیدا کرده و دو شیر شدند او را پاره پاره کردند و خوردند و خونش را از روی [[زمین]] لیسیدند و بحضرت [[رضا]] {{ع}} گفتند یا ولی چه [[دستور]] می‌دهی همین بلا را بر سر این دیگری نیز می‌آوریم اشاره به مأمون کردند. مأمون از شنیدن این [[کلام]] بیهوش شد [[حضرت رضا]] {{ع}} فرمود: [[صبر]] کنید. بعد از به هوش آمدن مامون باز دو شیر گفتند اجازه می‌دهید این [[ظالم]] را هم به دوستش ملحق کنیم؟ فرمود برگردید به محل اول خودتان همان طور که بودید دو مرتبه برگشتند به پشتی و دو نقش شدند. مأمون گفت [[خدا]] را [[شکر]] که شر حمید بن مهران را از سر من رفع کرد<ref>مناقب آل أبی طالب {{عم}}، ج ۴، ص ۳۷۰ و عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۱۷۱ و بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۳۷؛ بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۱۸۰.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۷۱.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
==[[سخن گفتن]] [[امام]]{{ع}} با حیوانات==
* [[آیا امام رضا معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)]]
یکی دیگر از معجزاتی که [[امام رضا]]{{ع}} داشتند، «سخن گفتن با حیوانات» بود.
[[سلیمان جعفری]] می‌گوید: «در میان باغ در [[خدمت]] امام رضا{{ع}} بودم که ناگاه گنجشکی آمد با حال [[اضطراب]] جلوی آن [[حضرت]] نشست و مرتب داد می‌زد و فریاد می‌کشید. حضرت به من فرمودند: میدانی این گنجشک چه می‌گوید۔؟ گفتم: خیر! فرمودند: می‌گوید؛ ماری می‌خواهد جوجه‌های مرا بخورد. سپس فرمودند: این [[عصا]] را بردار و حرکت کن و در فلان درخت مار را بکش! سلیمان می‌گوید: عصا را برداشتم و به طرف درختی که امام{{ع}} نشانی داده بودند رفتم. دیدم ماری به سوی جوجه‌ها در حرکت است؛ او را کشته و به خدمت امام برگشتم»<ref>داستان‌های بحار الانوار، ج۴۹، ص۸۸؛ ج۶۴ ص۳۰۲.</ref>.
 
[[عباد الله بن سمره]] که در ابتدا از [[مخالفان]] [[امامت امام رضا]]{{ع}} بود، می‌گوید: «روزی [[حضرت امام رضا]]{{ع}} رو به صحرا روان شد. من به همراه دوستانم از عقب ایشان رفتیم و سخنان بی‌ادبانه نسبت به ایشان می‌گفتیم. در همین اثنا، چند [[آهو]] دیدم که در رکن صحرا چرا می‌کردند، پس آن حضرت به بره آهویی اشاره کرد، و بره آهو دوان دوان به نزد آن حضرت آمد. حضرت دست [[مرحمت]] بر سر آن بره آهو کشید و آن را به [[غلام]] خود سپرد. در این حال بره آهو شروع به [[بی‌تابی]] کردن نمود. امام{{ع}} بره آهو را به نزد خود‌طلبید و دوباره دست بر سرش کشید و سخنی به او گفت که ما نفهمیدیم، دیدم که بره آهو آرام گرفت. حضرت که متوجه ما گردیدند، فرمودند: یا [[عبدالله]]! دانستی که ما [[اهل بیت]] [[رسالت]] هستیم، و وحوش و طیور و جمیع [[اهل]] [[عالم امر]] و [[حکم]] ما را [[مطیع]] و فرمانبردارند. گفتم: بلی یا سیدی، تو [[حجت خدا]] بر اهل عالم و جمیع [[خلق]] [[خدا]] هستی. پس آن حضرت به غلام خود فرمودند: این بره آهو را رها کن. آهو در حالی که از چشمانش [[اشک]] می‌ریخت، به جانب [[امام]]{{ع}} دوید. باز [[حضرت]] برای [[تسلی]] آن بره [[آهو]] دست [[مرحمت]] بر سرش کشید، و آن آهو با زبان خود کلماتی به آن حضرت عرض کرد و رو به صحرا روان گردید. حضرت به من فرمودند: ای [[عبدالله]]! دانستی که این آهو چه می‌گفت؟ عرض کردم: نه، فرمودند: این آهو می‌گفت: وقتی که مرا به حضور خویش‌طلبیدی، من به این [[امیدوار]] بودم که تو مرا [[ذبح]] کرده، چیزی از گوشت بدنم غذای [[بدن]] [[شریف]] تو گردد، پس مرا [[ناامید]] رها کردی. من او را [[دلجویی]] و نوازش کردم، تا به چراگاه خود [[رجوع]] نمود»<ref>کشکولی النور، ج۱، ص۲۸۱، به نقل از بصائر الدرجات و کفایت المؤمنین.</ref>.
 
شیخ [[ابوالفضل محمد بن علی شادان قزوینی]] از قول یکی از [[یاران امام رضا]]{{ع}} می‌گوید: «در [[خدمت]] [[حضرت امام رضا]]{{ع}} بودم و [[مردمان]] در خدمت آن حضرت [[خضوع]] می‌کردند. بعضی می‌گفتند که او [[صلاحیت امامت]] ندارد. پدرش تصریح و [[وصیت]] نکرده و او را [[ولی‌عهد]] خود نساخته است. در آن وقت شنیدیم از مرکبی که آن حضرت سوارش بود، به [[کلام]] [[فصیح]] گفت: که او امام من و امام جمیع خلایق است، و به [[درستی]] که آن بزرگوار به [[مسجد]] [[مدینه]] تشریف برد شنیدم، که دیوارهای مسجد و چوب‌های آن، به حضرت [[سلام]] کردند و سخن گفتند<ref>کشکول النور، ج۱، ص۲۱۶، به نقل از وسیلة الرضوان.</ref>.
 
[[مأمون]]، چند شیر درنده داشت و هر کس را که می‌خواست [[شکنجه]] کند، به قفس آن شیرها می‌انداخت، او را دریده و می‌خوردند. روزی مأمون به [[امام رضا]]{{ع}} عرض نمود: «یا ابا [[الحسن]]، می‌خواهم به قفس شیران بروی و با آنها مکالمه نمایی!» آن [[سرور]] قبول نموده و به قفس شیرها رفتند. وقتی چشم شیرها به امام{{ع}} افتاد، به [[قدرت]] کامله [[الهی]] و [[اعجاز]] آن بزرگوار، به تکلم درآمدند، و اظهار اعزاز و [[احترام]] نمودند و عرض کردند: «یابن [[رسول الله]]{{صل}} را به چه جهت خود را به دست [[دشمن]] داده‌ای؟ ما را [[اذن]] بده که [[دشمنان]] تو را از صفحه [[دین]] براندازیم».


==منابع==
آن [[سرور]] فرمودند: «[[پدران]] بزرگوارم به من خبر داده‌اند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: مرا [[مأمون]] [[شهید]] خواهد کرد، و ما [[تسلیم]] امر [[خدا]] و رسولش هستیم و از ظلم‌هایی که از دشمنان به ما می‌رسد [[راضی]] و شاکریم. پس از میان شیرها، شیر لاغر و ضعیفی برخاست و عرض کرد: «یا سیدی! مأمون هر [[روز]] برای [[خوراک]] ما، گاو و گوسفند می‌آورد و این شیر‌های [[جوان]] و پر [[قدرت]] و [[قوی]] هستند و من پیر و لاغر هستم، این شیرها به من [[ظلم و ستم]] می‌کنند و چیزی به من نمی‌دهند و همه را خودشان می‌خورند. [[امام]] به آن شیر‌های جوان [[حکم]] فرمودند: اول بگذارید، آن شیر [[ضعیف]] طعمه خود را بردارد، بعد از آن شما شروع به خوردن کنید، همه شیران عرض کردند: سمعاً و طاعتاً» و چون مأمون این امر را [[امتحان]] نمود، چنان که آن [[حضرت]] مقرّر فرموده بود، شیر‌های جوان به جا آوردند<ref>کشکول النور، ج۱، ص۲۱۲، به نقل از کتاب بحارالانوار.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۳۷۷.</ref>
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
خط ۶۳: خط ۶۹:
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
== پرسش‌های وابسته ==
* [[آیا امام رضا معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)]]
==منابع==
{{منابع}}
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
{{پایان منابع}}


=='''[[:رده:آثار کرامات امام رضا|منبع‌شناسی جامع کرامات امام رضا]]'''==
=='''[[:رده:آثار کرامات امام رضا|منبع‌شناسی جامع کرامات امام رضا]]'''==
خط ۶۸: خط ۸۳:
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های کرامات امام رضا|مقاله‌شناسی کرامات امام رضا]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های کرامات امام رضا|مقاله‌شناسی کرامات امام رضا]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های کرامات امام رضا|پایان‌نامه‌شناسی کرامات امام رضا]].  
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های کرامات امام رضا|پایان‌نامه‌شناسی کرامات امام رضا]].  


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{امامت شناسی}}
{{امامت شناسی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:کرامات اهل بیت]]
[[رده:کرامات اهل بیت]]
۷۳٬۱۳۵

ویرایش