|
|
خط ۳۷: |
خط ۳۷: |
| == [[سیره سیاسی امام حسین]]== | | == [[سیره سیاسی امام حسین]]== |
| == [[سیره نظامی امام حسین]]== | | == [[سیره نظامی امام حسین]]== |
|
| |
| ==[[خصوصیات اخلاقی]] و [[سیره رفتاری امام حسین]]{{ع}}==
| |
| #'''[[تشویق]] معلمان''': مردی به نام [[عبدالرحمان]] به یکی از فرزندانش [[سوره حمد]] را آموخت که آن [[حضرت]] به [[پاداش]] کار فرهنگیاش هزار [[دینار]] و هزار [[جامه]] و انبوهی [[زر و زیور]] و وسایل [[زندگی]] به او بخشید و در برابر شگفتزدگی [[معلم]] از این همه [[بزرگواری]] و [[حقشناسی]] و رعایت [[حقوق]] [[معنوی]] معلم فرمود: «اینها در برابر [[عظمت]] و [[ارزش]] کار تو ناچیز است».
| |
| #'''رسیدگی به بینوایان''': در رسیدگی به بینوایان و [[حفظ]] حیثیت و [[کرامت]] آنان، به هنگام [[دستگیری]] و حل مشکلاتشان ویژگیهایی [[تحسین]] برانگیز داشت. او به هنگام [[بخشایش]] و [[تأمین نیاز]] [[نیازمندان]] خود [[احساس]] [[شرمندگی]] میکرد و میکوشید تا به آنها [[روحیه]] دهد و [[شخصیت]] صدمه دیده آنان را ترمیم کند و به صورتی خواستههایشان را برآورد که دچار خسارت [[روانی]] و [[شکست]] [[معنوی]] و [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] نشوند.
| |
| #'''زدودن [[غم]] و [[اندوه]] از [[دلها]]''': از ویژگیهای دیگر آن [[حضرت]] [[عواطف]] سرشار [[انسانی]] و دگر [[دوستی]] و نوع پروری است، بهویژه در مورد کسانی که در فراز و نشیب [[زندگی]] به غم و اندوه یا مشکلی دچار میشدند، یا در بنبستی قرار میگرفتند. آن حضرت برای [[ملاقات]] و [[عیادت]] [[اسامة بن زید]] به منزلش آمد، اما او را آشفته و پریشانخاطر دید، دلپریشانی وی را جویا شد. [[اسامه]] آهی کشید و گفت: «[[حقوق]] دیگران را به گردن دارم و بدهکارم و دوست دارم تا زندهام [[اموال]] کسانی را که به عهده دارم بدهم و با داشتن [[دین]] از [[دنیا]] نروم». آن حضرت بلافاصله [[دستور]] داد بدهکاری او را پرداختند. آنگاه او آسودهخاطر، دیده از [[جهان]] فرو بست.
| |
| #'''[[انفاق]] در آشکار و [[نهان]]''': از ویژگیهای اخلاقیاش انفاق خالصانه در آشکار و پنهان به آشنا و [[بیگانه]] بود. شبانگاهان مواد خوراکی و لوازم ضروری زندگی [[محرومان]] و بینوایان و [[یتیمان]] را خود به دوش میکشید و به در [[خانه]] آنان میبرد. به همین جهت [[روز عاشورا]] در برخی از نقاط بدنش، آثار حمل بارهای سنگین [[مشاهده]] کردند. وقتی از [[حضرت سجاد]]{{ع}} دلیل آن را جویا شدند، فرمود: اینها آثار به دوش کشیدن [[صدقات]] و هدایای پنهانی است که [[پدر]] بزرگوارم شبها به دوش میکشید و برای یتیمان و محرومان [[جامعه]] میبرد.
| |
| #'''[[پروا]] از [[خدا]]''': یکی دیگر از صفات برجستهاش، شدت [[خوف از خدا]] و [[درک]] [[عظمت]] او بود؛ به گونهای که هنگام [[وضو]] ساختن برای [[عبادت]] و [[نماز]] و [[تقرب]] به سوی [[پروردگار]]، رنگ چهرهاش دگرگون میگشت و اعضا و اندامهایش به لرزه میافتاد. برخی از سر [[شگفتی]]، از شدت [[خوف]] و پروای او میپرسیدند که میفرمود: در [[روز قیامت]] تنها کسانی [[امنیت]] خواهند داشت که در دنیا از پروردگار خویش پروا داشته باشند.
| |
| #'''[[جوانمردی]]''': او سمبل [[جوانمردی]] و [[آزادگی]] است و جلوههای بارزی از این صفت [[ارزشمند]] در [[عاشورا]] از او پدیدار شد که شگفتانگیز است، از آن جمله: [[سیراب]] ساختن [[دشمن]] در آن شرایط سخت بیابان، [[رضایت]] ندادن به [[یاری]] رسانی گروه [[جن]] و اجازه ندادن به کشتن ناگهانی عنصر [[پلیدی]] چون [[شمر]]، که پیش از برخورد دو [[سپاه]] در تیررس یکی از یارانش قرار گرفته بود. [[امام]]{{ع}} فرمودند: «[[تیراندازی]] نکن که من آغاز به [[قتال]] نمیکنم».<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]] ص ۸۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[غیرتمندی]] و [[عزت نفس امام]]== | | ==[[غیرتمندی]] و [[عزت نفس امام]]== |