|
|
خط ۴۲: |
خط ۴۲: |
| ===[[ذلتناپذیری امام حسین|ذلتناپذیری]]=== | | ===[[ذلتناپذیری امام حسین|ذلتناپذیری]]=== |
|
| |
|
| ===[[صراحت]] لهجه و بیپروایی=== | | ===[[شجاعت امام حسین|صراحت لهجه و بیپروایی]]=== |
| [[قیام]] و [[نهضت امام حسین]]{{ع}} آتشفشانی بود که در [[تاریخ]] رسالت [[اسلامی]] منفجر گشت و به [[زلزله]] سهمگینی میماند که [[وجدان]] واماندگان از [[یاری]] [[حق]] را بیدار ساخت و سخن زینبدهای بود که همه [[وفاداران]] به [[آرمان]] و رسالت اسلامی را به تلاش جهت تشکیل جامعهای [[شایسته]] و منطبق با [[اراده]] [[خدای متعال]] و [[رسول]] گرامیاش فرا خواند.
| |
| امام حسین{{ع}} در جهت آشکار ساختن راههای [[انحرافی]] و [[طریق صحیح]] به [[مسلمانان]]، از شیوهای استفاده کرد که با صراحت و بیپرده با آنان سخن گوید و اینک هم اوست که در کمال بیپروایی در برابر [[حاکم]] [[ستم]] پیشه [[زمان]] خویش میایستد و به او هشدار میدهد تا وی را از ادامه [[طغیان]] و [[سرکشی]] و [[فساد]] و تباهیاش بازدارد... و نامههایش به [[معاویه]] به وضوح و عاری از هر گونه آمیختگی، گویای این [[حقیقت]] است. [[حضرت]] در آن [[نامهها]] معاویه را [[بیم]] میدهد و از ادامه [[جور]] و ستمش به وی هشدار میدهد و [[میزان]] [[گمراهی]] و فسادش را برای [[مردم]] فاش میسازد<ref>الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۹ و ۱۹۵.</ref>.
| |
| | |
| [[امام]] در کمال صراحت و [[قدرت]]، [[بیعت]] با [[یزید بن معاویه]] را مردود و این موضوع را به روشنی برای [[ولید بن عتبه]] [[فرماندار]] [[یزید]] بر [[مدینه]] بیان کرد و فرمود:
| |
| ما [[اهل بیت]] و [[خاندان]] [[نبوّت]] و [[جایگاه رسالت]] و محل آمدوشد [[فرشتگان]] و خاستگاه رحمتیم، [[خداوند]] [[اسلام]] را از خاندان ما آغاز و تا پایان نیز همگام با ما خاندان به پیش خواهد برد و [[یزید]] فردی [[فاسق]] و [[فاجر]]، بادهنوش و [[قاتل]] بیگناهان است و آشکارا مرتکب [[فسق]] و [[فجور]] میشود و شخصی مانند من هیچگاه با او دست [[بیعت]] نخواهد داد<ref>فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۴؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۴؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۵.</ref>.
| |
| | |
| [[امام]]{{ع}} با [[یاران]] و کسانی که با او [[اعلان]] [[یاری]] نموده بودند نیز کاملا به [[صراحت]] سخن گفت: وی در مسیر حرکت به سمت [[کوفه]] که خبر [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل]] و دست برداشتن [[مردم]] از یاری خود را دریافت نمود به گروهی از آنان که به [[امید]] [[عافیتطلبی]]، [[حضرت]] را [[همراهی]] میکردند، فرمود:
| |
| [خبر رسیده] که [[پیروان]] ما دست از یاریمان برداشتهاند اکنون هریک از شما [[دوست]] داشته باشد میتواند بیآنکه مانعی بر سر راهش باشد، به دیار خود باز گردد و من بیعتم را از آنان برداشتم<ref>ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۵؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰۳؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۸۲؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۴.</ref>.
| |
| [با پایان یافتن سخنان حضرت] افراد [[حریص]] و آزمند و [[سست ایمان]]، پراکنده شده و تنها مجموعهای از نیکخصالان [[اهل بیت]] و یاران باوفایش باقی ماندند، [[امام حسین]]{{ع}} با وجود یاران اندکش هیچگاه برای گردآوری نیرو، به [[حیله]] [[بازی]] و [[تملّق]] [[متوسل]] نشد.
| |
| | |
| پیش از در گرفتن [[جنگ]]، به تمام یاران [[وفادار]] همراهش، [[رخصت]] بازگشت داد و فرمود:
| |
| من یارانی بهتر از شما و خاندانی [[عادلتر]] و [[برتر]] از اهل بیت خویش سراغ ندارم.
| |
| [[خداوند]] از ناحیه من به شما [[پاداش]] خیر [[عنایت]] کند. اینک شب فرارسیده به پا خیزید و از این موقعیّت استفاده کنید (اگر [[شرم]] دارید) هریک میتوانید دست یکی از [[دوستان]] خود و یا یکی از [[برادران]] مرا بگیرید و در [[تاریکی]] این شب پراکنده شوید و مرا با این مردم [[ستمپیشه]] تنها بگذارید؛ زیرا آنان در پی کسی غیر از من نیستند و اگر به من دست یابند و [[قادر]] بر ریختن خونم باشند در پی شما نخواهند آمد<ref>فتوح، ج۵، ص۱۰۵؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۵؛ اعیان الشّیعه، ج۱، ص۶۰۰.</ref>.
| |
| [[واقعیت]] این است که اگر کسی جزئیات [[قیام]] و [[نهضت]] [[سید الشهداء]]{{ع}} را مورد مطالعه قرار دهد در تمام سخنان و [[رفتار]] [[امام]]، در تمامی ابعاد نهضت مبارکش به [[صدق]] و [[راستی]] و [[صراحت]] و بیپروایی آن بزرگوار پی خواهد برد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۵۶.</ref>
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |