بکیر بن حر ریاحی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
بار دیگر بکیر با [[تشویق]] پدر به سوی دشمن حملهور شد و در حالی که چنین [[رجز]] میخواند: | بار دیگر بکیر با [[تشویق]] پدر به سوی دشمن حملهور شد و در حالی که چنین [[رجز]] میخواند: | ||
{{شعر}} | |||
أَرْجُو بِذاکَ الْفَوْز یَوْمَ الْحَشْرِ مَعَ النّبی والأمامِ الطُّهرِ | {{ب|''أنَا بُکَیْرِ وَ أَنَا بنِ الحُرِّ''|2=''اَفْدی حُسَیْناً مِن جَمیعِ الْضُّرِّ''}} | ||
:منم [[بکیر]] و فرزند [[حر]]، [[جان]] خود را فدای [[حسین]] میکنم تا او را از هر آسیبی نگهدار باشم. | {{ب|''أَرْجُو بِذاکَ الْفَوْز یَوْمَ الْحَشْرِ''|2=''مَعَ النّبی والأمامِ الطُّهرِ''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
:منم [[بکیر]] و فرزند [[حر]]، [[جان]] خود را فدای [[حسین]] میکنم تا او را از هر آسیبی نگهدار باشم. امیدوارم که در [[روز رستاخیز]] با [[پیامبر]] و [[امامان]] [[پاک]] جزو [[رستگاران]] باشم. | |||
او سپس به [[دشمن]] [[حمله]] کرد و پس از کشتن پنجاه تن از آنان، [[تصمیم]] به بازگشت گرفت. حر به وی رسید و با خواندن این [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ}}<ref>«ای مؤمنان! چون با انبوه کافران رویاروی شدید از آنان واپس مگریزید!» سوره انفال، آیه ۱۵.</ref> از بازگشتن او را منصرف کرد. | |||
او سپس به [[دشمن]] [[حمله]] کرد و پس از کشتن پنجاه تن از آنان، [[تصمیم]] به بازگشت گرفت. حر به وی رسید و با خواندن این [[آیه]] | |||
بکیر برای بار سوم به دشمن حمله کرد و شمار زیادی از آنان را به [[قتل]] رساند، در این هنگام [[ | بکیر برای بار سوم به دشمن حمله کرد و شمار زیادی از آنان را به [[قتل]] رساند، در این هنگام [[عمر بن سعد]] [[دستور]] داد دسته جمعی به وی حمله کنند. بکیر با [[مشاهده]] آنان، گریزان سوی [[پدر]] بازگشت، حر و شماری از [[یاران امام]] به مدد او شتافتند ولی دشمن مانع از رسیدن آنان به بکیر شد و در حالی که غبار [[سختی]] فضا را گرفته بود، با ضرب [[شمشیر]] و نیزۀ دشمن، با گفتن [[شهادتین]] در دم آخر به درجۀ رفیع [[شهادت]] نایل آمد. هنگامی که [[حرّ]] فرزندش را به [[خون]] آغشته دید بسیار [[خرسند]] گشت و گفت: [[سپاس]] خدایی را که شهادت در راه [[امام حسین]]{{ع}} را نصیب تو گرداند و [[جاهل]] نمردی. آنگاه پیکر بیجان او را [[خدمت]] امام حسین{{ع}} آورد<ref>اسرار الشهادة، ج۲، ص۲۷۸؛ جواهر الایقان، ص۸۳؛ عنصر شجاعت، ج۳، ص۱۳۸؛ وسیلة الدارین، ص۱۱۱، تذکرة الشهداء، ص۱۷۸؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۵۱.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۱۴-۱۱۵.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||