مأمون عباسی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
ظاهراً علت استقبال او از این پیشنهاد (سفر به بغداد) این بود که خودش مایل بود به بغداد - [[پایتخت حکومت]] پدران خود - برود و با [[بنیعباس]] [[ملاقات]] نماید؛ زیرا که بنیعباس از نحوه [[خلافت]] مأمون ناراضی بودند و به نحوی که آنان مأمون را از خلافت [[خلع]] کردند. بنابراین مأمون میتوانست با رفتن به بغداد، ضمن برداشتن موانعی که موجبات [[نارضایتی]] [[عباسیان]] مقیم بغداد را فراهم کرده بود، امرای [[عرب]] و کسانی را که برای [[حفظ حکومت]] او و پدرانش [[کوشش]] کردهاند جمع کرده و جذب حکومت خود نماید<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۴۹؛ الکامل، ج۵، ص۱۹۱-۱۹۲؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۳۹۰.</ref> | ظاهراً علت استقبال او از این پیشنهاد (سفر به بغداد) این بود که خودش مایل بود به بغداد - [[پایتخت حکومت]] پدران خود - برود و با [[بنیعباس]] [[ملاقات]] نماید؛ زیرا که بنیعباس از نحوه [[خلافت]] مأمون ناراضی بودند و به نحوی که آنان مأمون را از خلافت [[خلع]] کردند. بنابراین مأمون میتوانست با رفتن به بغداد، ضمن برداشتن موانعی که موجبات [[نارضایتی]] [[عباسیان]] مقیم بغداد را فراهم کرده بود، امرای [[عرب]] و کسانی را که برای [[حفظ حکومت]] او و پدرانش [[کوشش]] کردهاند جمع کرده و جذب حکومت خود نماید<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۴۹؛ الکامل، ج۵، ص۱۹۱-۱۹۲؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۳۹۰.</ref> | ||
==[[عذاب]] برزخی [[مأمون]]== | |||
شیخ [[محمد باقر مکی]] از بعضی موثقین نقل میکند: «وقتی به [[مسافرت]] میرفتم، وسط دریا کشتی [[شکست]] و من به جزیرهای افتادم. در آن جزیره میمونی را دیدم که از چاهی آب میکشید و در حوضی که آنجا بود میریخت! در این حال [[مشاهده]] کردم، فیلی از دور پیدا شد و تا کنار [[چاه]] آمد و آن [[میمون]] را با زجر و عذاب کُشت و به زیر پاهای خود نرم کرد و تمام آبهای [[حوض]] را خورد و رفت. طولی نکشید دیدم آن میمون زنده شد و شروع به آب کشیدن کرد و داخل آن حوض میریخت. [[روز]] بعد دیدم همان فیل آمد میمون را کُشت و به زیر دست و پای خود نرم کرد و آبهای حوض را خورد و رفت. باز میمون زنده شد و شروع به آب کشیدن کرد. | |||
میگوید: من از دیدن این امر عجیب بسیار متعجب شدم و در [[حیرت]] فرو رفتم. آن میمون گویا فهمید که من از این قضیه در [[تعجب]] هستم. نگاهی به من کرد و گفت: ای فلانی! مگر مرا نمیشناسی؟ گفتم: خیر. گفت: [[خدا]] [[لعنت]] کند [[دشمنان]] [[آل محمّد]]{{صل}} را. آیا اسم [[مأمون عباسی]] را شنیدهای؟ | |||
گفتم: بلی. گفت: من همان مأمون هستم، از وقتی مردهام، به سبب ظلمی که به [[حضرت امام رضا]]{{ع}} کردهام، [[خدای متعال]] مرا به این عذاب گرفتار کرده است که هر روز آب بکشم و داخل این حوض بریزم، این فیل بیاید مرا با این نحو بکشد و آبهای حوض را بخورد و باز خدا مرا زنده کند. | |||
بدان که [[خوراک]] من در این جزیره از فضلههای همین فیل است و کار من هم فقط آب کشیدن برای این فیل میباشد»<ref>کشکول النور، ج۱، ص۲۴۱ به نقل از تحفة الرضویه.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۵۰۲.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |