سنت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←معناشناسی
خط ۹: | خط ۹: | ||
==معناشناسی== | ==معناشناسی== | ||
«سنت» که یکی از چهار منبع [[احکام]] است، در لغت به معنای [[راه]] و [[سیره]] (و [[رفتار]]) آمده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۵: {{عربی|الأَصل فيه الطريقة و السِّيرَة}}.</ref> و در برابر آن [[بدعت]] است<ref>{{متن حدیث|أَمَّا السُّنَّةُ فَسُنَّةُ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ أَمَّا الْبِدْعَةُ فَمَا خَالَفَهَا}}؛ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۱؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۵۵.</ref>. برخی سنت را به معنای سیره<ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۹.</ref> و [[عادت]] دانستهاند<ref>صاحب بن عباد، المحیط فی اللغه، ج۸، ص۲۴۸: {{عربی|السُّنَّةُ: العادَةُ أيضاً}}.</ref>. [[سنت رسول خدا]]{{صل}} یعنی سیره ایشان<ref>ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ج۳، ص۶۱: {{عربی|السُّنَّة، و هى السِّيرة. و سُنَّة رسول اللَّه{{صل}}: سِيرته}}.</ref>. سیره را به رفتار [[پسندیده]] یا [[ناپسند]] هم معنا کردهاند<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۶؛ سیدعلی خان مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۶، ص۴۰۳.</ref>. در [[حدیث نبوی]] سنت به معنای عام آمده است: «هر کس [[سنت حسنه]] ایجاد کند، برای او [[اجر]] آن و [[پاداش]] کسی است که به آن عمل کند و از پاداش هیچ یک کاسته نمیشود<ref>در کتاب الکافی (ج ۵، ص۹) و تهذیب الأحکام (ج ۶، ص۱۲۴) این قسمت از خبر آمده است: {{متن حدیث|مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً، فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْءٌ}}.</ref> و هر کس سنت [[زشت]] و [[بدی]] ایجاد کند، برای او بار [[گناه]] آن و بار گناه کسی است که به آن عمل کند»<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد حنبل، ج۴، ص۳۶۱: {{متن حدیث|من سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كان له اجرها وَ مِثْلُ أَجْرِ من عَمِلَ بها من غَيْرِ ان يُنْتَقَص من أُجُورِهِمْ شيء وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كان عليه وِزْرُهَا وَ مِثْلُ وِزْرِ من عَمِلَ بها}}.</ref>. در این صورت گفته میشود او کسی است که آن سنت را ایجاد کرده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۵.</ref>؛ بنابراین تعاریف، سنت و سیره یکی است و ممکن است [[نیک]] یا بد باشد که دیگران از آن [[پیروی]] کنند<ref>احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۷؛ [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۴.</ref> | |||
سنت در اصطلاح در سه مورد به کار رفته است: | سنت در اصطلاح در سه مورد به کار رفته است: | ||
===دستورهای [[پیامبر]]=== | ===دستورهای [[پیامبر]]=== | ||
سنت به معنای قانونی است که [[رسول خدا]]{{صل}} وضع کرده و برخاسته از [[دستور]] و خواست و عمل اوست: {{عربی|السُّنة ما سنَّهُ رسولُ الله{{صل}}}}<ref>سید مرتضی، الذریعة إلی أصول الشریعه، ج۲، ص۷۳۷؛ شیخ طوسی، العدة فی أصول الفقه، ج۲، ص۶۹۰؛ ابوعبدالله محمد بن عمر فخر رازی، المحصول فی علم الاصول، ج۵، ص۷۸ (دارالکتب العلمیه)؛ سیف الدین ابوالحسن علی بن محمد آمدی، الإحکام فی أصول الأحکام، ج۴، ص۴۸ و ۵۴؛ علی متقی هندی، کنزل العمال، ج۱۰، ص۲۹۲. در همه کتب اصولی از عبدالله بن عمر این عبارت نقل شده و در ادامه میگوید: {{عربی|و لا تجعلوا الرّأي سنة للمسلمين}}: «و رأی خود را سنتی برای مسلمانان قرار ندهید»؛ ولی در کنز العمال این جمله از عمر نقل شده و بعد از آن آمده است: {{عربی|و لا تجعلوا خطأ الرأي سنة للأمة}}.</ref>: [[سنت]] چیزی است که [[رسول خدا]]{{صل}} ایجاد کرده باشد؛ اعم از اینکه [[واجب]] باشد یا [[مستحب]]. [[امیرالمؤمنین]] میفرماید: {{متن حدیث|السُّنَّةُ مَا سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}}}<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۵۵.</ref> و با تعبیر {{متن حدیث|مَا سَنَّهُ النَّبِيُّ{{صل}}}} در إستبصار آمده است<ref>شیخ طوسی، الإستبصار، ج۳، ص۲۹۰؛ علامه حلی، مختلف الشیعه، ج۴، ص۴۳۶؛ محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۵۴؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۱، ص۲۴۲. در این کتب با تعبیر {{متن حدیث|ما سنّه رسول الله}} آمده است.</ref>. ایشان در خبری میفرماید: | سنت به معنای قانونی است که [[رسول خدا]]{{صل}} وضع کرده و برخاسته از [[دستور]] و خواست و عمل اوست: {{عربی|السُّنة ما سنَّهُ رسولُ الله{{صل}}}}<ref>سید مرتضی، الذریعة إلی أصول الشریعه، ج۲، ص۷۳۷؛ شیخ طوسی، العدة فی أصول الفقه، ج۲، ص۶۹۰؛ ابوعبدالله محمد بن عمر فخر رازی، المحصول فی علم الاصول، ج۵، ص۷۸ (دارالکتب العلمیه)؛ سیف الدین ابوالحسن علی بن محمد آمدی، الإحکام فی أصول الأحکام، ج۴، ص۴۸ و ۵۴؛ علی متقی هندی، کنزل العمال، ج۱۰، ص۲۹۲. در همه کتب اصولی از عبدالله بن عمر این عبارت نقل شده و در ادامه میگوید: {{عربی|و لا تجعلوا الرّأي سنة للمسلمين}}: «و رأی خود را سنتی برای مسلمانان قرار ندهید»؛ ولی در کنز العمال این جمله از عمر نقل شده و بعد از آن آمده است: {{عربی|و لا تجعلوا خطأ الرأي سنة للأمة}}.</ref>: [[سنت]] چیزی است که [[رسول خدا]]{{صل}} ایجاد کرده باشد؛ اعم از اینکه [[واجب]] باشد یا [[مستحب]]. [[امیرالمؤمنین]] میفرماید: {{متن حدیث|السُّنَّةُ مَا سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}}}<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۵۵.</ref> و با تعبیر {{متن حدیث|مَا سَنَّهُ النَّبِيُّ{{صل}}}} در إستبصار آمده است<ref>شیخ طوسی، الإستبصار، ج۳، ص۲۹۰؛ علامه حلی، مختلف الشیعه، ج۴، ص۴۳۶؛ محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۵۴؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۱، ص۲۴۲. در این کتب با تعبیر {{متن حدیث|ما سنّه رسول الله}} آمده است.</ref>. ایشان در خبری میفرماید: «قول، عمل و [[نیت]] باید مطابق با سنت یعنی [[سنت پیامبر]]{{صل}} باشد»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۷۰.</ref>. | ||
این تعریفی است که میتوان آن را برگرفته از [[روایات]] متعدد و آن را تعریف سنت طبق نظر [[اهل حدیث]] دانست<ref>عبدالرحمان بن ابراهیم خمیسی، معجم علوم الحدیث النبوی، ص۱۲۸.</ref>. وقتی گفته میشود | این تعریفی است که میتوان آن را برگرفته از [[روایات]] متعدد و آن را تعریف سنت طبق نظر [[اهل حدیث]] دانست<ref>عبدالرحمان بن ابراهیم خمیسی، معجم علوم الحدیث النبوی، ص۱۲۸.</ref>. وقتی گفته میشود «کتاب و سنت» یعنی [[دستوری]] که در [[کتاب خدا]] یا فرمایشها و [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} و به [[اعتقاد شیعه]]، [[ائمه]] آمده است. در کتب لغت پس از بیان معنای لغوی سنت، این معنا را ذکر کرده و در تعریف آن گفتهاند: «چیزی که پیامبر{{صل}} به آن دستور داده و از آن [[نهی]] کرده و به آن با سخن و [[عمل]] [[تشویق]] کرده است که آن در کتاب [[عزیز]] نیست»<ref>ابن اثیر جزری (مبارک)، النهایه، ج۲، ص۴۰۹؛ سیدمحمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۱۸، ص۳۰۰: {{عربی|ما أَمَرَ به النَّبي{{صل}} و نَهَى عنه و نَدَبَ إليه قوْلاً و فِعلاً ممَّا لم ينْطِق بِه الكتابُ العَزيزُ}}.</ref>. | ||
[[شاطبی]] درباره [[سنت]] مینویسد: | [[شاطبی]] درباره [[سنت]] مینویسد: «بر آنچه از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده، به ویژه آنچه در [[قرآن]] نیامده، بلکه فقط پیامبر{{صل}} بر آن تصریح کرده است، حال در شرح [[آیات]] باشد یا جدای از آنها، سنت گفته میشود»<ref>ابو اسحاق ابراهیم لخمی شاطبی، الموافقات فی اصول الاحکام، ج۴، ص۲: {{عربی|يُطلَقُ لفظُ السُّنّةِ علَى ما جاء مَنقولاً عنِ النَّبي{{صل}} على الخصوصِ مِمّا لم يُنصَّ عليهِ فِي الكتابِ العزيزِ؛ بل إنّما نُصَّ عَليهِ مِن جَهتِهِ عليه الصلاة والسلام كانَ بَياناً لِما فِي الكتابِ أو لا}}.</ref>؛ برای مثال [[ختنه]] را سنت دانستهاند؛ چون [[سنت پیامبر]]{{صل}} است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۴۵.</ref>. وقتی سنت در برابر [[بدعت]] قرار میگیرد، به همین معناست؛ برای نمونه [[امیر مؤمنان]] تلاش [[لشکر]] [[معاویه]] را در [[صفین]]، خاموش کردن سنت پیامبر{{صل}} و زنده کردن بدعت میشمارد<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۵۱: {{متن حدیث|لِيُطْفِئُوا السُّنَّةَ وَ يُحْيُوا الْبِدْعَةَ}}. مشابه آن در: نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۲۶۴.</ref> و زمانی که مردی از ایشان از سنت و بدعت میپرسد، میفرماید: سنت چیزی است که [[رسول خدا]]{{صل}} بنیان نهاده و بدعت چیزی است که [[مخالف]] آن باشد<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۱؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۵۵. در کتاب اول آمده: {{متن حدیث|فَقَالَ{{ع}}: أَمَّا السُّنَّةُ فَسُنَّةُ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ أَمَّا الْبِدْعَةُ فَمَا خَالَفَهَا}}.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} نیز میفرماید در [[زمان]] [[خلافت امویان]] سنت نابود و بدعت زنده شده است<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جمل من أنساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۵: {{متن حدیث|إنَّ السُّنةَ قد أميتَت، و إنَّ البِدعَةَ قد أُحيِيَت و نعشت}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۷.</ref> | ||
===سنت به معنای [[استحباب]]=== | ===سنت به معنای [[استحباب]]=== |