سلام در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۰۵۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'jpg|22px]]، 22px [[')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[سلام]]''' است. "'''[[سلام]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[سلام]]''' است. "'''سلام'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سلام در لغت]] - [[سلام در قرآن]] - [[سلام در فقه اسلامی]] - [[سلام در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سلام در لغت]] - [[سلام در قرآن]] - [[سلام در حدیث]] - [[سلام در فقه اسلامی]] - [[سلام در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[سلام در معارف و سیره نبوی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


خط ۴۹: خط ۴۹:
*چون [[خداوند]] مصداق کامل این معنی است، سلام را از [[اسمای الهی]] شمرده‌اند؛ چون هیچ گونه [[ضعف]]، [[حاجت]]، [[فقر]]، [[نقص]] یا محدودیتی در او نیست، در ذاتش اثری از خلاف وجود ندارد، حق مطلق است و از هر ضعفی منزه و مبرا است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>. اساساً [[خداوند]] در [[غایت]] [[وفاق]]، سلمیّت، [[صلح]]، [[رفق]] وسداد است و در نتیجه، اسم [[سلام]] در او [[مظهر]] صفات [[رحمت]]، [[عطوفت]] و [[کرم]] اوست؛ لذا خداوند حنّان، منّان، [[ودود]]، [[رحمان]] و [[رحیم]] است و رحمتش بر [[غضب]] او [[سبقت]] دارد. [[اولیای الهی]]{{عم}} در مرتبه بعد، مظهر [[سلام الهی]] هستند؛ چون هیچ گونه عدم [[اعتدال]] در [[فکر]]، [[اعتقاد]]، عمل و حتی [[سکوت]] و تقریر آنان وجود ندارد. خداوند از چنین بیوتی در [[دنیا]] و [[آخرت]] تعبیر به دارالسلام می‌نماید و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ}}<ref>«و خداوند به بهشت فرا می‌خواند» سوره یونس، آیه ۲۵.</ref>. با توجه به آنکه «دار» از ریشه «دور» اشاره به احاطه کردن دایره‌وار امری بر امر دیگر دارد<ref>{{عربی|الدار: أصلٌ واحد يدلُّ على إحداق الشى‏ء بالشى‏ء من حوالَيهِ}}. (معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۱۰).</ref>، دارالسلام یعنی مکانی مادی و یا [[معنوی]] که [[سلامتی]] از آفات و [[گرفتاری‌ها]] آن را احاطه کرده است و ساکن در آن، در [[حفظ]] و [[حراست]] است. در نتیجه، [[دعوت]] به دارالسلام در دنیا، به معنای دعوت به حریمی است که با [[تمسک]] و ورود به آن، [[انسان]] از [[شرّ]] [[شیطان]] و وساوس [[نفس اماره]] در [[امان]] است. خداوند [[ولایت]] و [[تربیت]] چنین افرادی را خود بر عهده می‌گیرد و می‌فرماید: {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ}}<ref>«سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که می‌کردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. [[بدیهی]] است که چنین خانه‌ای [[بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] است که در [[روایات]] به بیت [[ولایت حضرت علی]]{{ع}} و [[امامان]] از فرزندانشان{{عم}} [[تطبیق]] داده شده است.  
*چون [[خداوند]] مصداق کامل این معنی است، سلام را از [[اسمای الهی]] شمرده‌اند؛ چون هیچ گونه [[ضعف]]، [[حاجت]]، [[فقر]]، [[نقص]] یا محدودیتی در او نیست، در ذاتش اثری از خلاف وجود ندارد، حق مطلق است و از هر ضعفی منزه و مبرا است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>. اساساً [[خداوند]] در [[غایت]] [[وفاق]]، سلمیّت، [[صلح]]، [[رفق]] وسداد است و در نتیجه، اسم [[سلام]] در او [[مظهر]] صفات [[رحمت]]، [[عطوفت]] و [[کرم]] اوست؛ لذا خداوند حنّان، منّان، [[ودود]]، [[رحمان]] و [[رحیم]] است و رحمتش بر [[غضب]] او [[سبقت]] دارد. [[اولیای الهی]]{{عم}} در مرتبه بعد، مظهر [[سلام الهی]] هستند؛ چون هیچ گونه عدم [[اعتدال]] در [[فکر]]، [[اعتقاد]]، عمل و حتی [[سکوت]] و تقریر آنان وجود ندارد. خداوند از چنین بیوتی در [[دنیا]] و [[آخرت]] تعبیر به دارالسلام می‌نماید و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ}}<ref>«و خداوند به بهشت فرا می‌خواند» سوره یونس، آیه ۲۵.</ref>. با توجه به آنکه «دار» از ریشه «دور» اشاره به احاطه کردن دایره‌وار امری بر امر دیگر دارد<ref>{{عربی|الدار: أصلٌ واحد يدلُّ على إحداق الشى‏ء بالشى‏ء من حوالَيهِ}}. (معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۱۰).</ref>، دارالسلام یعنی مکانی مادی و یا [[معنوی]] که [[سلامتی]] از آفات و [[گرفتاری‌ها]] آن را احاطه کرده است و ساکن در آن، در [[حفظ]] و [[حراست]] است. در نتیجه، [[دعوت]] به دارالسلام در دنیا، به معنای دعوت به حریمی است که با [[تمسک]] و ورود به آن، [[انسان]] از [[شرّ]] [[شیطان]] و وساوس [[نفس اماره]] در [[امان]] است. خداوند [[ولایت]] و [[تربیت]] چنین افرادی را خود بر عهده می‌گیرد و می‌فرماید: {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ}}<ref>«سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که می‌کردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. [[بدیهی]] است که چنین خانه‌ای [[بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] است که در [[روایات]] به بیت [[ولایت حضرت علی]]{{ع}} و [[امامان]] از فرزندانشان{{عم}} [[تطبیق]] داده شده است.  
*«[[سلیم]]» بر وزن فعیل، صفت مشبهه است و دلالت بر ثبوت صفت [[سلم]]، [[صفا]] و یکرنگی در صاحبش می‌نماید. اگر این لغت درباره خداوند به کار رود، یعنی [[ذات باری تعالی]] از هرگونه [[نقص]] وعیب دوئیت منزّه است و اگر درباره [[انسان]] به کار رود، دلالت بر مفهوم [[وفاق]]، [[اعتدال]] و [[صفای قلب]] و ظاهر و [[باطن]] با یکدیگر می‌نماید که [[خداوند]] از آن تعبیر به [[صدیقین]] و صاحبان [[قلب سلیم]] می‌نماید؛ که بیانگر [[سلامت]] [[دل]] از کدورت و اعوجاج [[گناه]] در [[قیامت]] است: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمی‌رسانند * جز آن کس که دلی بی‌آلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸-۸۹.</ref>. {{متن قرآن|إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ * إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«و از پیروان وی ابراهیم بود * که دلی پاک را نزد پروردگار خود آورد» سوره صافات، آیه ۸۳-۸۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۵۸.</ref>
*«[[سلیم]]» بر وزن فعیل، صفت مشبهه است و دلالت بر ثبوت صفت [[سلم]]، [[صفا]] و یکرنگی در صاحبش می‌نماید. اگر این لغت درباره خداوند به کار رود، یعنی [[ذات باری تعالی]] از هرگونه [[نقص]] وعیب دوئیت منزّه است و اگر درباره [[انسان]] به کار رود، دلالت بر مفهوم [[وفاق]]، [[اعتدال]] و [[صفای قلب]] و ظاهر و [[باطن]] با یکدیگر می‌نماید که [[خداوند]] از آن تعبیر به [[صدیقین]] و صاحبان [[قلب سلیم]] می‌نماید؛ که بیانگر [[سلامت]] [[دل]] از کدورت و اعوجاج [[گناه]] در [[قیامت]] است: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمی‌رسانند * جز آن کس که دلی بی‌آلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸-۸۹.</ref>. {{متن قرآن|إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ * إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«و از پیروان وی ابراهیم بود * که دلی پاک را نزد پروردگار خود آورد» سوره صافات، آیه ۸۳-۸۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۵۸.</ref>
==سلام در سیره اجتماعی پیامبر اعظم==
[[سلام]] در لغت به معانی گوناگون آماده که یکی از آنها «تحیت» است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى}}<ref>«و درود بر کسی که از رهنمود (خداوند) پیروی کند» سوره طه، آیه ۴۷.</ref>.
در میان [[جوامع]] مختلف از الفاظ یا رفتار‌های مختلفی برای این منظور استفاده می‌شود. در برخی جوامع، [[مردم]] به جای سلام [[خم]] می‌شوند یا کلاه خود را بر می‌دارند یا دست خود را به سینه می‌گذارند و... که در [[اعمال]] همه آنها نوعی [[ذلت]] و [[خواری]] دیده می‌شود، اما [[شارع مقدس]] کلمه سلام را به عنوان تنها کلمه‌ای که [[احکام]] خاصی را به دنبال خود دارد، قرار داده است.
در [[اسلام]]، [[روابط اجتماعی]] با سلام آغاز می‌گردد و به آن سفارش زیادی شده است.
سلام چراغ سبزی است که برای آغاز یک [[برادری]] و [[ارتباط]] [[انسانی]] روشن می‌شود. شخص با [[سلام کردن]] خود در واقع به طرف اعلام می‌کند که وی خواستار برقرار کردن [[روابط دوستانه]] با اوست و اگر طرف مقابل هم واکنش [[عاطفی]] خوب نشان دهد، این [[روابط]] به مرحله جدیدی کشانده می‌شود و صمیمی‌تر و عمیق‌تر خواهد شد.
هرگاه کسی شما را [[ستایش]] کند، شما نیز باید به ستایشی مثل آن یا بهتر پاسخ دهید....
[[شیعه]] [[معتقد]] است [[احکام اسلام]] از روی [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[جعل]] گردیده است؛ لذا امری که در اسلام [[واجب]] یا [[مستحب]] است، [[مصلحت]] ذاتی دارد. رسیدن به علت و [[فلسفه]] احکام اسلام به طور کامل میسر نیست، مگر اینکه از ناحیه خود [[شارع]] به آن تصریح شده باشد؛ از این‌رو برخی مصالح و مفاسد را فی‌الجمله عقل‌های [[انسان‌ها]] می‌فهمد. سلام نیز از این قاعده مستثنا نیست.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۱۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۵۵: خط ۶۸:
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']]
# [[پرونده:1100808.jpg|22px]] [[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره اجتماعی پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۲٬۵۲۶

ویرایش