|
|
خط ۷: |
خط ۷: |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==مقدمه== |
| هفتمین سوره [[قرآن]]، دارای ۲۰۶ آیه، و مکی است، به جز آیات ۱۶۳ الی ۱۶۵ که طبق برخی اقوال در مدینه نازل شده است<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۶۰۸.</ref>. تعدادی از آیات این سوره توسط [[امام رضا]]{{ع}} [[تفسیر]] شده است. [[اعراف]] جمع [[عُرف]] و به معنای چیزی است که عالی و مرتفع<ref>لسان العرب، ج۹، ص۲۴۱.</ref>، و یا بالا و شناخته شده میباشد<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۹۹.</ref>. اعراف در اینجا دیواری بین [[بهشت و جهنم]]<ref>المفردات، ص۵۶۲؛ مجمع البحرین، ج۵، ص۹۳؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۲.</ref>، یا مقامهای عالی [[روحانی]] است که بر بهشت و جهنم احاطه داشته و اولیای [[مقرب]] [[الهی]] در آنجا قرار دارند میباشد<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۹۹.</ref>. این سوره به این علت اعراف نامیده شده که در آیات ۴۶: {{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}<ref>«و میان آن دو پردهای است و بر آن پشتهها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهرهشان باز میشناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامدهاند ولی (آن را) امید میبرند ندا میدهند که: درود بر شما!» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref> و ۴۸: {{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره میشناسند بانگ برمیدارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد» سوره اعراف، آیه ۴۸.</ref> واژه اعراف آمده است. محتوای این سوره به صورت خلاصه چنین است: در آغاز اشاره کوتاه و گویایی به مسأله «[[مبدأ و معاد]]» کرده سپس برای احیای [[شخصیت انسان]]، داستان [[آفرینش]] [[حضرت آدم]]{{ع}} را با اهمیت فراوان شرح میدهد. بعد پیمانهایی را که [[خداوند]] از [[فرزندان آدم]]{{ع}} در مسیر هدایت و صلاح گرفته یک یک بر میشمارد. سپس برای نشان دادن [[شکست]] و ناکامی اقوامی که از مسیر [[توحید]] و [[عدالت]] و [[پرهیزکاری]] [[منحرف]] میشوند، و هم برای نشان دادن [[پیروزی]] [[مؤمنان راستین]]، سرگذشت بسیاری از [[اقوام]] پیشین و [[انبیای گذشته]] مانند [[حضرت نوح]]{{ع}}، [[لوط]]{{ع}} و [[شعیب]]{{ع}} را بیان کرده، و با سرگذشت مشروح [[بنیاسرائیل]] و [[مبارزه]] [[حضرت موسی]]{{ع}} با [[فرعون]] این بخش را پایان میدهد. در آخر سوره بار دیگر به مسأله [[مبدأ و معاد]] باز میگردد و پایان سوره را به این شیوه تکمیل میکند، همان طور که در آغاز سوره به مبدأ و معاد توجه شده است<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۷۵.</ref>. برای خواندن این سوره ثواب و فضیلت فراوانی در [[منابع روایی]] بیان شده است. به عنوان مثال، از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: هر کس این سوره را در هر ماه قرائت کند در [[روز قیامت]] از کسانی است که هیچ خوفی بر آنان نبوده و محزون نخواهند شد. و اگر هر [[جمعه]] آن را بخواند در روز قیامت مورد [[محاسبه]] قرار نمیگیرد<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۲؛ ثواب الأعمال، ص۱۰۶.</ref>.
| | «أعراف» به جایگاه مرتفع و بلندی گفته میشود که [[انسان]] از آنجا به اطراف خود اشراف و [[تسلط]] کامل داشته باشد. |
|
| |
|
| بسیاری از آیات سوره اعراف در روایتهای [[امام رضا]]{{ع}} وجود دارد، اعم از آنکه [[تفسیر]] شده باشد، یا آنکه به نوعی مورد استفاده قرار گرفته باشد. مباحث مهم کلامی مانند [[عصمت انبیا]]، مباحث اخلاقی و [[پاسخ به شبهات]]، قسمتی از موضوعات مطرح در این [[روایتها]] است. امام رضا{{ع}} توهم [[عصیان]] [[حضرت آدم]]{{ع}} که از ظاهر آیه {{متن قرآن|...وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى...}}<ref>«و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> برداشت میشود، را با تمسک به آیات دیگری از [[قرآن]] پاسخ دادند. بر این اساس، [[نهی]] [[خداوند]] به نزدیک نشدن به یک درخت مشخص بود که آنان به آن درخت نزدیک نشدند: {{متن قرآن|...وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«...اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.</ref>؛ اما [[شیطان]] به [[وسوسه]] آنان پرداخت و چون فقط از نزدیک شدن، و نه خوردن، از یک درخت مشخص منع شده بودند، با قسم [[دروغ]] موجب شد آنان به او [[اطمینان]] پیدا کرده و از درخت دیگری بخورند: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ * وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاههایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید * و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم» سوره اعراف، آیه ۲۰-۲۱.</ref>. البته این اتفاق زمانی روی داد که [[حضرت آدم]]{{ع}} هنوز به [[مقام نبوت]] نرسیده بودند. [[امام رضا]]{{ع}} کار حضرت آدم{{ع}} را [[گناه]] صغیرهای دانستهاند که کسی را مستحق دخول در جهنم نمیکند، و همچنین بخشیده شده و ارتکاب آن از سوی [[انبیا]]{{عم}} قبل از [[نزول وحی]] بر آنان جایز است. آن حضرت سپس با استناد به آیاتی مانند آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref>، [[عصمت حضرت آدم]]{{ع}} و عدم ارتکاب هیچ [[صغیره]] و کبیرهای بعد از رسیدن به مقام نبوت را [[اثبات]] کردند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۶؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۲۶.</ref>.
| | «[[اعراف]]» در این [[سوره]] به منطقه وسیع و مرتفعی میان [[بهشت و جهنم]] اشاره دارد که جای [[انتظار]] انسانهای باایمانی است که اعمالشان [[کاستی]] دارد و از آنجا با [[جهنمیان]] و [[بهشتیان]] گفتوگو میکنند. |
|
| |
|
| البته اشکالاتی در مضمون این [[روایت]] [[مشاهده]] میشود؛ بخش اول این روایت، درختی را که حضرت آدم{{ع}} و [[حوا]] از آن خوردند را غیر از درختی میداند که از آن [[نهی]] شده بودند. اما ظاهر آیاتی که این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند<ref>مانند: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ * فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ * إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * أُوْلَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ}} «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است * پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاههایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید * و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم * پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره آل عمران، آیه ۱۹-۲۲.</ref>، آن است که درخت مورد [[نهی]] و درختی که از آن خورده شده، یکی هستند<ref>المیزان، ج۱، ص۱۴۶.</ref>. بخش دوم این [[روایت]] نیز که به [[حضرت آدم]]{{ع}} نسبت [[گناه صغیره]] میدهد، با [[مذهب اهل بیت]]{{عم}} که [[عصمت انبیا]]{{عم}} از گناه صغیره و [[کبیره]]، چه قبل از [[نبوت]] و چه بعد از آن را [[اثبات]] میکنند، موافقت ندارد<ref>المیزان، ج۱، ص۱۴۶.</ref>. آن حضرت در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ...}}<ref>«در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>، یکی از مصادیق [[زینت]] کردن را شانه زدن قبل از هر [[نماز]] دانستهاند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸.</ref>. همچنین [[پوشیدن لباس]] (مناسب) نیز از آن حضرت در تبیین معنای آیه وارد شده است<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۲.</ref>. همچنین بر مبنای [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} از طریق پدرانشان از [[رسول خدا]]{{صل}}، هیچ چیزی در نزد [[خداوند متعال]] مبغوضتر از شکم پر نیست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۶.</ref>. مبغوض بودن شکم پر در نزد [[خداوند]]، که در روایتهای دیگر نیز رسیده است<ref>المحاسن، ج۲، ص۴۴۶، ۴۴۷؛ الکافی، ج۱۲، ص۲۹۰.</ref>، موجب دوری از خداوند<ref>روضة الواعظین، ج۲، ص۴۵۷.</ref> و زمینهساز [[معصیت]]<ref>الکافی، ج۱۲، ص۲۹۳.</ref>، معرفی شده است. پرخوری در واقع نوعی اسراف است که در آیه {{متن قرآن|...وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>، از آن [[نهی]] شده است. طبق دو روایت از آن حضرت، [[امام سجاد]]{{ع}} در زمستان لباسهایی از جنس خز مانند پوستین خز میپوشیدند، و در تابستان، پوستین را فروخته و [[پول]] آن را [[صدقه]] میدادند. امام سجاد{{ع}} [[پوشیدن]] اینگونه لباسهای گرانقیمت را [[الهام]] گرفته از آیه {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ...}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟.».. سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref> میدانستند<ref>الکافی، ج۱۳، ص۴۰؛ قرب الإسناد، ص۳۵۷، ۳۵۸.</ref>؛ بر این اساس، اینگونه لباسها نیز جزء زینتهایی هستند که خداوند برای [[بندگان]] خود قرار داده است، که با آن خود را [[زینت]] میکنند، و نباید [[تصور]] شود که چون لباسی نفیس و گرانقیمت است، پس پوشیدن آن بر [[مؤمنین]] [[حرام]] است. این موضوع در [[سیره]] دیگر [[امامان]]{{عم}} نیز [[مشاهده]] شده و آنان نیز این آیه را مستند کار خویش معرفی کردهاند. همچنین، ارتقای وضعیت [[معیشت]] [[مردم]] نیز به عنوان دلیل دیگر معرفی شده است که برای دوری از انگشتنما شدن، [[همراهی]] ظاهری با مردم را [[طلب]] میکند<ref>الکافی، ج۱۳، ص۱۸، ۱۹، الکافی، ج۲، ص۳۵۹.</ref>. البته توجه به موضوع زیباطلبی [[انسان]] نیز از مباحث اصلی این [[روایتها]] به شمار میرود، که نباید مورد [[غفلت]] قرار گیرد. البته [[ائمه]]{{عم}} هیچگاه از [[زندگی ساده]] دست نکشیدند. چنانچه [[امام صادق]]{{ع}} زمانی که به دلیل [[پوشیدن لباس]] گرانقیمت مورد [[اعتراض]] واقع میشوند، علاوه بر بیان [[دلایل]] فوق، [[لباس]] دیگری را که دارای جنس خشنی بوده و در زیر آن لباس گرانقیمت پوشیده بودند، به معترض نشان دادند<ref>الکافی، ج۱۳، ص۱۹.</ref>. همچنین، طبق [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}}، [[امام سجاد]]{{ع}} پوستین خود را در تابستان فروخته و [[پول]] آن را [[صدقه]] میدادند که نشان از دلبسته نبودن آنان به اینگونه امور دارد. همچنین، زمانی که در نزد امام رضا{{ع}} از اعجاب و [[احترام]] [[مردم]] نسبت به کسانی که [[غذا]] و لباس بسیار سادهای دارند، سخن به میان آمد، که نوعی اعتراض به [[سبک زندگی]] ایشان در [[زمان]] [[ولایتعهدی]] نیز بود، با استناد به [[سیره]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} که به [[پوشیدن]] لباسهای نفیس و حضور در دربار [[فرعون]] (فرعون آن زمان) [[اقدام]] میکرد، و کسی هم درباره لباسش به او اعتراض نمیکرد. آن حضرت در تبیین این مسئله فرمود: مردم به [[عدالت]] [[یوسف]] نیاز داشتند (نه به نوع لباس پوشیدن او). درباره [[امام]] نیز مردم توقع دارند، هر گاه سخن میگوید راست بگوید، هر وقت وعدهای میدهد انجام دهد و در [[حکم]] کردن عدالت داشته باشد. ایشان در ادامه به [[حرام]] نبودن هیچ غذا و نوشیدنی حلالی از سوی [[خداوند]] تصریح کرده و فقط چیزهای حرام را، چه کم و یا زیاد، حرام دانسته و برای [[تأیید]] این موضوع به آیه {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ...}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟.».. سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref> [[تمسک]] کردند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۵، ۱۶.</ref>. همچنین وقتی که گروهی از [[صوفیه]] به شیوه [[زندگی]] امام رضا{{ع}} در [[زمان]] [[ولایتعهدی]] [[اعتراض]] کرده و اموری مانند سادهپوشی، سادهخوری و [[سوار شدن]] بر الاغ را برای آن حضرت ضروری میدانستند، پاسخ مشابهی ارائه کردند<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۳۱۰.</ref>. همه این موارد نشان میدهد [[اسلام]] به همه نیازهای [[انسان]] مانند [[آراستگی ظاهری]] با [[لباس]] [[زیبا]] و خوردن غذای مناسب توجه دارد، و علاوه بر آن، آنچه [[ارزش]] دارد، نگاه انسان به [[دنیا]] و طرز [[تفکر]] اوست، نه فقط توجه به [[ظواهر]]<ref>تفسیر من وحی القرآن، ج۱۰، ص۹۹، ۱۰۰.</ref>. ایشان مقصود از [[مؤذن]] در آیه {{متن قرآن|...فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«...آنگاه بانگ برآورندهای در میان آنان بانگ برمیدارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!» سوره اعراف، آیه ۴۴.</ref> را که در محلی میان [[اهل]] [[بهشت و جهنم]] با صدای بلند [[لعنت]] [[خداوند]] بر [[ظالمین]] را اعلام میکند، [[امیر مؤمنان]]{{ع}} دانستهاند<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۳۱؛ التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۷.</ref>. آن حضرت، دلیل سخن خود را از [[قرآن]] {{متن قرآن|وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ...}}<ref>«و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است.».. سوره توبه، آیه ۳.</ref> آوردهاند<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۳۱.</ref>. طبق این آیه، در [[مراسم حج]] [[سال نهم هجری]] باید [[پیام]] مهمی از طرف خداوند برای [[مردم]] [[ابلاغ]] میشد، که توسط امیر مؤمنان{{ع}} انجام شد<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۱۵۸.</ref>، و قرآن از این کار، به [[اذان]] (اعلام) تعبیر میکند. [[امام رضا]]{{ع}} نیز با توجه به این موضوع، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را به عنوان مؤذن در آیه {{متن قرآن|...فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«...آنگاه بانگ برآورندهای در میان آنان بانگ برمیدارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!» سوره اعراف، آیه ۴۴.</ref> معرفی کردهاند. از سوی دیگر، امیر مؤمنان{{ع}} نیز خود را مؤذن و اذان در این دو آیه معرفی کردهاند<ref>معانی الأخبار، ص۵۹.</ref>. البته مقصود از اذان بودن آن حضرت، اعلامکننده بودن ایشان به آن مطالب مهم [[الهی]] است، نه اینکه خود ایشان، اذان باشند، بلکه ایشان در اینجا نیز مؤذن (اعلامکننده) هستند<ref>المیزان، ج۸، ص۱۴۰.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ به سؤالی مبنی بر استناد [[فراموشی]] به [[خداوند]] در [[قرآن]] {{متن قرآن|...نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ...}}<ref>«خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>، با تصریح به عدم امکان فراموشی و [[سهو]] درباره خداوند، به کمک قرآن {{متن قرآن|...وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>«...و پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.</ref> به این سؤال پاسخ دادند. ایشان همچنین آیاتی مانند: {{متن قرآن|...فَالْيَوْمَ نَنْسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا...}}<ref>«...و امروز ما آنان را از یاد میبریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند.».. سوره اعراف، آیه ۵۱.</ref> که در ظاهر [[نسیان]] را به [[خداوند متعال]] نسبت میدهد را بدان معنا دانستند که آنان در [[روز قیامت]] از طرف خداوند مورد [[بیاعتنایی]] و [[بیمهری]] قرار گرفته و ثوابی از سوی او برایشان در نظر گرفته نمیشود، چون خود را برای این [[روز]] آماده نکردهاند<ref>التوحید، ص۱۶۰.</ref>. ایشان [[صبر]] و [[انتظار]] [[گشایش]] را از [[نیکوترین]] [[کارها]] دانسته، و سخن خود را با نقل گفتههای [[حضرت هود]]{{ع}} در قرآن {{متن قرآن|...فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«...پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref> مورد تأکید قرار میدهند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۲۰.</ref>. این سخن زمانی توسط حضرت هود{{ع}} گفته شد، که [[قوم عاد]] در مقابل تلاشهای آن حضرت [[تسلیم]] [[دعوت]] ایشان نشدند، و در نهایت نیز درخواست واقع شدن [[وعده]] [[عذاب]] از سوی حضرت هود{{ع}} را نمودند. حضرت هود{{ع}} نیز با حتمی دانستن عذاب، این جمله را فرمود.
| | نامگذاری سوره به «اعراف» به دلیل وجود واژه «اعراف» و بیان داستان [[اصحاب اعراف]] در این سوره است. به آن، [[سوره]] «[[میثاق]]» و «[[میقات]]» نیز گفتهاند. |
|
| |
|
| موقعیتی که حضرت هود{{ع}} در آن واقع شده بود، بسیار سخت بوده، و صبر از یک سو، و انتظار گشایش از طرف خداوند از سوی دیگر، به این [[پیامبر]] [[آرامش]] و [[قدرت]] [[تحمل]] میداد. امام رضا{{ع}} نیز با استناد به سخن حضرت هود{{ع}}، علاوه بر سفارش به صبر و انتظار گشایش در موقعیتهای سخت، به ارائه الگویی در این موارد پرداختهاند. پنج آیه از سوره اعراف<ref>{{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ * إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ * وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ * فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ * وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ}} «و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام میدهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟! * شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید * و پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: اینان را از شهرتان بیرون کنید که آنان مردمی هستند که خود را پاک مینمایانند * پس او و خاندانش را رهایی بخشیدیم جز زنش را که از بازماندگان (در میان عذابدیدگان) بود * و بر آنان بارانی (از سنگ- گل) باراندیم آنک بنگر سرانجام گنهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۰-۸۴.</ref> درباره [[قوم لوط]]{{ع}}، و تلاشهای [[حضرت لوط]]{{ع}} برای رفع [[انحراف]] بزرگ آنان (لواط)، و در نهایت، [[مبتلا]] شدن آنها به [[عذاب الهی]] است. این آیات نشان میدهد [[زشتی]] و [[گناه]] این عمل در نزد [[خداوند]] بسیار زیاد است، به حدی که منجر به [[عذاب]] سخت قوم لوط{{ع}} گردید. همچنین، آثار منفی بسیاری برای فرد و [[جامعه]] به همراه دارد که هرگز نمیتوان از آن [[غفلت]] نمود. بر پایه روایتی که [[امام رضا]]{{ع}} از طریق پدرانشان، از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نقل کردهاند، اولین کسی که عمل قوم لوط{{ع}} را انجام داد [[ابلیس]] بود که خود را در [[اختیار]] دیگری قرار داد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۴۶.</ref>، و موجب آغاز این کار [[زشت]] و [[گناه بزرگ]] در میان [[انسانها]] شد. همچنین، امام رضا{{ع}}، برای [[حرمت]] استفاده جنسی مردان از مردان و [[زنان]] از زنان [[دلایل]] متعددی ذکر نموده است. از این منظر، ویژگیهای خاص (جسمی و [[روحی]]) هر کدام از زنان و مردان از یک سو، و همچنین، زمینهسازی استفاده جنسی مردان از مردان و زنان از زنان برای قطع شدن [[نسل]] [[انسانها]]، [[فاسد]] شدن [[تدابیر]] و خرابی [[دنیا]] از سوی دیگر از مهمترین دلایل این [[حرمت]] به شمار میرود<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۵۴۷.</ref>. آن حضرت مقصود از [[رجز]] در آیه {{متن قرآن|...لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ...}}<ref>«...اگر این عذاب را از ما بگردانی سوگند میخوریم که به تو ایمان میآوریم.».. سوره اعراف، آیه ۱۳۴.</ref> را برف دانستهاند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۲۵.</ref>. طبق [[روایت]] دیگری از آن حضرت درباره آیه {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ...}}<ref>«و چون موسی به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم.».. سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref>، [[امام رضا]]{{ع}} [[ساحت]] [[حضرت موسی]]{{ع}} را از درخواست [[رؤیت خداوند]] دور دانسته و این سخن را در اصل، سخن [[قوم]] آن حضرت میدانند که از حضرت موسی{{ع}} تقاضای رؤیت خداوند نموده بودند. این درخواست از سوی [[خداوند متعال]] اینگونه پاسخ داده شد: {{متن قرآن|...قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«...فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با خاک یکسان ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به خویش آمد، گفت: پاکا که تویی! به پیشگاهت توبه آوردم و من نخستین مؤمنم» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref>. طبق این روایت، حضرت موسی{{ع}} با درخواست رؤیت خداوند، که تقاضای قومش بود، [[معتقد]] به دیده شدن [[خداوند]] با چشم نبوده است، از همین رو، [[مرتکب گناه]] نشده و [[معصوم]] است، همچنان که همه [[انبیا]]{{عم}} معصوم هستند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۰۰، ۲۰۱.</ref>. همچنین آن حضرت، میفرماید: [[خداوند]] همیشه در حال تجلی است، اما نه به گونهای که با چشم قابل دیدن باشد<ref>الأمالی، مفید، ص۲۵۵.</ref>. این مطلب با آیه {{متن قرآن|...فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا...}} که از تجلی [[خداوند متعال]] بر [[کوه]] و متلاشی شدن آن خبر میدهد، مورد [[تأیید]] قرار میگیرد، چون در جریان متلاشی شدن کوه به دلیل تجلی خداوند متعال بر آن نیز، خداوند بر دیده نشدن خود تصریح میکند: {{متن قرآن|...قَالَ لَنْ تَرَانِي...}}. همچنین آن حضرت، با استناد به آیاتی از [[قرآن]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۵۵؛ {{متن قرآن|وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ}} «و موسی هفتاد تن از قوم خود را برای میقات ما برگزید پس همین که زمینلرزه آنان را فرا گرفت (موسی) گفت: پروردگارا! اگر اراده میفرمودی آنان و مرا پیش از این نابود میکردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کمخردان ما کردهاند نابود میفرمایی؟ این، جز آزمون تو نیست که با آن هرکس را بخواهی گمراه میداری و هرکس را بخواهی راهنمایی میفرمایی، تو سرور مایی پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین آمرزندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.</ref> به [[انتخاب]] هفتاد نفر از [[قوم بنی اسرائیل]] توسط [[حضرت موسی]]{{ع}} برای [[میقات]] [[پروردگار]]، و سپس، [[اصرار]] آنان برای دیدن [[خداوند]] با چشم پرداخته است. در پی این درخواست، از طرف خداوند صاعقهای آمده و موجب سوختن و [[هلاکت]] همه آن افراد شد. [[حضرت موسی]]{{ع}} به خداوند عرض کرد: خدایا! من هفتاد نفر را [[انتخاب]] کردم و اینجا آوردم، و همگی هلاک شدهاند. با این حال، اگر به [[تنهایی]] برگردم [[قوم]] من چگونه حرفهایم را [[باور]] خواهند کرد؟ و آیا ما را به آنچه سفیهان ما انجام دادهاند، هلاک میکنی؟ {{متن قرآن|وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا...}}<ref>«و موسی هفتاد تن از قوم خود را برای میقات ما برگزید پس همین که زمینلرزه آنان را فرا گرفت (موسی) گفت: پروردگارا! اگر اراده میفرمودی آنان و مرا پیش از این نابود میکردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کمخردان ما کردهاند نابود میفرمایی؟» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.</ref>. در نتیجه این [[دعا]]، خداوند آن افراد را زنده کرد. [[امام رضا]]{{ع}} با اشاره به این داستان، به [[احتجاج]] علیه [[جاثلیق]] (عالم [[مسیحی]]) بر آمد که [[معتقد]] به خدایی [[حضرت عیسی]]{{ع}} به دلیل [[زنده کردن]] [[مردگان]] بودند. از منظر امام رضا{{ع}}، اگر زنده کردن مردگان دلیل بر [[خدا]] بودن افراد باشد، کسانی مانند حضرت موسی{{ع}} نیز باید خدا باشند نه فقط حضرت عیسی{{ع}}. عالم مسیحی در مقابل این [[استدلال]] پاسخی نداشت و [[تسلیم]] شده و بر [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] [[شهادت]] داد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۶۰، ۱۶۱.</ref>. همچنین آن حضرت، در [[مناظره]] با جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی)، و رأس الجالوت (عالم بزرگ [[یهودی]]) ذکر شدن اسامی [[رسول خدا]]{{صل}}، [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، [[حضرت فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} در [[تورات]]، [[انجیل]] و [[زبور]] را برای آنان، با استدلال و استناد به [[کتابهای آسمانی]] خود آنان [[اثبات]] کرد<ref>الثاقب فی المناقب، ص۱۹۰-۱۹۲.</ref>. و ذکر شدن نام [[حضرت محمد]]{{صل}} در تورات و انجیل در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ...}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند.».. سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> نیز آمده است، که این [[روایت]] را نیز [[تأیید]] میکند.
| | این سوره مشتمل است بر مجموع مطالبی که سورههای ابتدا شده به [[حروف مقطعه]] [[الم]] و صمشتمل بر آن است. این سوره اشاره به عهدی دارد که گویا [[خداوند]] از [[آدمیان]] گرفته که او را بپرستند و چیزی را [[شریک]] او قرار ندهند؛ و آن را مبنای [[کلام]] قرار داده، و آن گاه از [[سیر]] [[تاریخی]] این [[عهد]] بر حسب مسیر [[انسانیت]] در امم و قرون گذشته بحث میکند. |
|
| |
|
| علاوه بر آن، آن حضرت در [[مناظره]] با رأس الجالوت، عالم بزرگ [[یهودی]]، [[نبوت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} را در [[کتابهای آسمانی]] [[تورات]]، [[انجیل]] و [[زبور]] [[اثبات]] نموده و سبب [[اقرار]] او به این موضوع شد<ref>التوحید، ص۴۲۷-۴۲۹.</ref>. آیه {{متن قرآن|...وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ...}}<ref>«...و بگویید: «از لغزش ما بگذر!» و از این دروازه، سجدهکنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران میافزاییم» سوره اعراف، آیه ۱۶۱.</ref>، به [[بنیاسرائیل]] [[دستور]] میدهد از یکی از درهای [[بیتالمقدس]] با کیفیت خاصی وارد شده و با گفتن کلمه {{متن قرآن|حِطَّةٌ}} که به معنای درخواست ریخته شدن [[گناهان]] است، برای آمرزیده شدن گناهانشان [[دعا]] کنند<ref>الکشاف، ج۱، ص۱۴۲؛ کشف الأسرار، میبدی، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. این در به باب الحطه معروف است<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} به نقل از [[امام باقر]]{{ع}} فرمودهاند: ما [[اهل بیت]]{{عم}}، [[باب حطه]] شما هستیم<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۴۵.</ref>. این بدان معناست که همان طور که بنیاسرائیل باب حطه داشتند و از طریق آن از [[خداوند]] درخواست [[مغفرت]] میکردند، اهل بیت{{عم}} نیز همان [[حکم]] را برای [[مسلمانان]] داشته و واسطه میان [[بندگان]] و خداوند برای [[آمرزش گناهان]] هستند. البته به شرطی که به [[ولایت]] آنان اعتراف نموده، از آنان [[اطاعت]] شده و در [[حریم]] محبتشان وارد شوند، این [[آمرزش]] محقق میشود<ref>أطیب البیان، ج۲، ص۴۱، ج۶، ص۹.</ref>. این نیز باید گفته شود که [[مقام اهل بیت]]{{عم}} از باب الحطه بنیاسرائیل بسیار [[برتر]] است، چون باب الحطه از جنس چوب بود، اما اهل بیت{{عم}} سخنگو، [[راستگو]]، [[برگزیده]]، [[هدایتگر]] و [[اهل]] فضیلتاند<ref>تفسیر العسکری{{ع}}، ص۵۴۶.</ref>، که یک در چوبی، (و اگر چه [[مقدس]]) قابل [[قیاس]] با آنها نیست. در ضمن، توصف [[اهل بیت]]{{عم}} به باب الحطه تنها در این [[روایت]] نیامده و موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۳۴۸؛ مائة منقبة، ص۴۵.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ...}}<ref>«و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد * و اگر میخواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا میبردیم اما او به دنیاگرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از اینرو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی لهله میزند و اگر او را وانهی (باز) لهله میزند.».. سوره اعراف، آیه ۱۷۵.</ref>، این داستان را نقل کردهاند: [[بلعم]] باعور صاحب [[اسم اعظم]] بود، و به همین سبب دعای او [[مستجاب]] میشد. اما او کم کم به سوی [[فرعون]] متمایل شده و کارش به جایی رسید که حاضر شد به درخواست فرعون، علیه [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[اصحاب]] او [[نفرین]] کند تا در دست فرعون [[اسیر]] شوند. او با قبول این درخواست میخواست سوار بر الاغش شده، تا به دنبال حضرت موسی{{ع}} رفته و علیه او نفرین کند، اما علیرغم زدن الاغ توسط بلعم باعور، آن الاغ حرکت نکرد و به [[اذن خداوند]] به سخن در آمده و گفت: آیا توقع داری همراه تو بیایم تا علیه [[نبی]] [[خدا]] و [[مؤمنین]] نفرین کنی؟ اما بلعم باعور زدن الاغ را ادامه داد، تا آن حیوان کشته شده و در همین هنگام، اسم اعظم نیز از او گرفته شد<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۴۸.</ref>. از منظر این روایت، این الاغ یکی از سه حیوانی است که داخل [[بهشت]] خواهد شد<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۴۸.</ref>. آن حضرت برای برطرف شدن [[مشکلات]] و [[سختیها]]، به [[توسل به اهل بیت]]{{عم}} توصیه کردهاند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۴۲؛ الاختصاص، ص۲۵۲.</ref>. این توصیه در واقع یک [[دستور]] [[قرآنی]] نیز به شمار میرود؛ چون [[قرآن]]، برای خواندن [[خداوند]] و [[دعا]] نمودن به استفاده از [[اسمای حسنای الهی]] دستور داده است {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا...}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید!.».. سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> و از آنجا که [[اهل بیت]]{{عم}} نیز جزو اسمای حسنای الهی هستند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۴۲؛ الکافی، ج۱، ص۳۵۱.</ref>، برای توجه به سوی خداوند و [[دعا کردن]] میتوان از این طریق نیز وارد شد. البته با توجه به اینکه آنچه که دلالت بر چیزی میکند، اسم است، اعم از آنکه لفظ و یا غیر لفظ باشد، [[انبیا]] و اصیای آنان مانند [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز از اسمای حسنای الهی هستند که بر خداوند دلالت میکنند و واسطه میان خداوند و [[خلق]] او هستند. همچنین، آنان در [[عبودیت]] به مرحلهای رسیدهاند که جز خداوند ندارند، از همین رو، [[اسما]] و [[صفات الهی]] را نمایان میسازند<ref>المیزان، ج۸ ص۳۶۷.</ref>. همچنین آن حضرت در پاسخ به سؤالی درباره محمول بودن خداوند، این صفت را موجب احتیاج و [[نقص]] دانسته و [[صدق]] آن درباره خداوند را رد کرده و با ارائه دلیل، حامل بودن [[خداوند متعال]] را [[اثبات]] نمود. [[تمسک]] به آیه {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا...}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید!.».. سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> بخشی از این دلیل است. این آیه به اثبات [[اسمای حسنی]] برای خداوند، و [[لزوم]] خواندن خداوند به این نامها [[دعوت]] میکند. و طبق این [[روایت]]، چون نام محمول تاکنون برای خداوند متعال از سوی [[مؤمنین]] [[واقعی]] گفته نشده، صدق آن بر خداوند صحیح نیست<ref>الکافی، ج۱، ص۳۲۱.</ref>.
| | چون اکثر امم گذشته این عهد را شکسته و آن را از یاد بردند، و در نتیجه وقتی [[پیامبری]] در بین آنان [[مبعوث]] میشده و [[آیات]] و معجزاتی میآورده که آنان را به یاد عهد خود بیندازد، [[تکذیب]] میکردند و جز عده کمی به وسیله آن آیات متذکر نمیشدند. |
|
| |
|
| اینگونه [[روایتها]] نشان میدهد قرآن تا چه اندازه قابلیت [[پاسخگویی به سؤالات]] گوناگون مانند سؤالات [[کلامی]] را دارد، که لازم است با سبکشناسی از [[روایتها]] در بهرهگیری از [[قرآن]]، به این [[کتاب آسمانی]] توجه افزونتری شود. بر پایه [[روایت]] دیگر، هنگامی که از آن حضرت درباره [[زمان]] خروج [[حضرت مهدی]]{{ع}} سؤال شد، او را به [[قیامت]] [[تشبیه]] کرده و به آیه {{متن قرآن|...قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً...}}<ref>«از تو از برپا شدن رستخیز میپرسند که چه هنگام است؟ بگو: دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمیدارد؛ (بار آن) در آسمانها و زمین، سنگین است، جز ناگهان به سراغتان نمیآید» سوره اعراف، آیه ۱۸۷.</ref> استناد کردند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۶۶.</ref>. بر اساس این آیه که از پوشیده بودن زمان قیامت، [[عظمت]] آن در [[آسمانها]] و [[زمین]] و ناگهانی بودن آن سخن میگوید، [[خروج قائم]]{{ع}} نیز دارای خصوصیات مشابهی خواهد بود، که مخفی بودن زمان آن، یکی از آنهاست. [[اهل بیت]]{{عم}} نیز بر مخفی بودن [[زمان ظهور]] بسیار تأکید کرده، و [[تعیین کنندگان وقت]] را [[دروغگو]] معرفی کردهاند<ref>الکافی، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} نسبت [[شرک]] به [[حضرت آدم]]{{ع}} و [[حوا]]، که بر اساس [[تصور]] [[مأمون]]، از ظاهر آیه {{متن قرآن|فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«پس چون به آنان (فرزند) شایستهای داد در آنچه به آنها بخشیده بود برای وی شریکهایی تراشیدند و فرابر ترا که خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره اعراف، آیه ۱۹۰.</ref> برداشت میشد، را رد کرد. طبق سخنان آن حضرت، حوا بارها بچهدار شد، و در هر مرتبه، یک پسر و یک دختر. حضرت آدم{{ع}} و حوا با [[خداوند]] [[عهد]] کرده بودند که اگر خداوند [[فرزندان]] سالمی به آنان بدهد، [[شاکر]] باشند {{متن قرآن|...لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«...اگر به ما (فرزند) شایستهای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref>. وقتی خداوند، [[نسل]] صحیح و سالم و بدون هیچگونه مریضی و آفتی به آنان داد، بعضی از این [[فرزندان]] که در واقع، دو گروه پسر و دختر بودند، به [[خداوند متعال]] [[شرک]] ورزیدند، نه [[حضرت آدم]]{{ع}} و [[حوا]]. از همینرو، مقصود [[قرآن]] از شرک ورزیدن {{متن قرآن|...جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَاهُمَا...}}<ref>«پس چون به آنان (فرزند) شایستهای داد در آنچه به آنها بخشیده بود برای وی شریکهایی تراشیدند» سوره اعراف، آیه ۱۹۰.</ref>، دو گروه پسر و دختر است نه دو نفر، تا حضرت آدم{{ع}} و حوا را شامل شود. [[مأمون]] که از این پاسخ به شگفت آمده بود، گفت: [[گواهی]] میدهم تو در [[حقیقت]] فرزند [[رسول خدا]]{{صل}} هستی<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۶، ۱۹۷.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در یک توصیه مهم [[اخلاقی]]، وجود سه [[خصلت]] را در [[مؤمنین]] لازم دانسته است: مخفی داشتن [[اسرار]]، [[مدارا با مردم]] و [[صبر]] بر [[سختی]] و زیان. در این میان، مدارا نمودن با مردم از خصلتهایی است که [[سنت رسول خدا]]{{صل}} نیز به شمار میرود، و ایشان آن را از آیه {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!» سوره اعراف، آیه ۱۹۹.</ref> استفاده نمودهاند<ref>الکافی، ج۳، ص۶۱۳.</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اعراف - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اعراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۲۸۲-۲۹۰.</ref>
| | آری، [[عهد الهی]] که در [[حقیقت]] اجمالی است از تفصیل دعوتهای [[دینی]] [[الهی]]؛ در [[طبیعت]] انسانهای مختلف از جهت اختلافی که در [[استعداد]] قبول و رد آن دارند، و همچنین از جهت [[اختلاف]] اماکن و اوضاع و احوال و شرایطی که به [[نفوس]] آنان احاطه دارد، مختلف میشود. |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | در بعضی از نفوس [[پاک]] که بر اصل [[فطرت]] باقی ماندهاند، [[هدایت]] به سوی [[ایمان به خدا]] و آیات او را نتیجه میدهد، و در بعضی دیگر که همیشه [[اکثریت]] را تشکیل میدهند و مردمی [[پست]] و مستغرق در [[شهوات]] دنیایند خلاف آن را، که همان [[کفر]] و [[طغیان]] و [[سرپیچی]] است، نتیجه میدهد، و همین موضوع باعث میشود که [[مؤمنان]] مورد [[الطاف]] خاص [[الهی]] قرار گرفته، و در [[دنیا]] [[موفقیت]] و [[نصرت]] و [[فتح]]، و در [[آخرت]] [[نجات]] از [[آتش]] و بهرهمندی از [[بهشت]] و [[لذایذ]] گوناگون آن نصیبشان گردد، و در مقابل، [[کفار]] مورد [[غضب]] و [[لعنت خدا]] قرار گرفته به عذابهای ناگهانی که همگی را هلاک ساخته و نسلشان را قطع میکند، دچار میشوند. |
| | |
| | این است آن سنتی که [[خداوند]] آن را در بین [[بندگان]] خود اجراء کرده، و از این پس نیز اجراء میکند. شرح جزئیات همین [[سنت]] برای مردمی که [[ایمان به خدا]] ندارند، [[انذار]] است؛ چون غرض از شرح آن واداشتن آنان به ایمان به خدا و [[آیات]] او است. و همین شرح و بیان، نسبت به [[مردم]] با [[ایمان]] یعنی آنان که به طور [[اجمال]] [[علم]] به [[پروردگار]] خود و به [[مقام]] [[ربوبی]] او دارند، [[تذکر]] و یادآوری [[آیات خدا]] و [[تعلیم]] [[معارف دینی]] او، و [[معرفت به خدا]] و [[اسمای حسنی]] و صفات علیای او، و نیز [[شناسایی]] [[سنت]] جاری پروردگار در دنیا و آخرت است. |
| | |
| | از [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(این) کتابی است که به سوی تو فرو فرستاده شده است تا بدان بیمدهی و یادکردی برای مؤمنان باشد پس نباید از آن تنگدل باشی» سوره اعراف، آیه ۲.</ref> هم این معنا استفاده میشود، و از آن به خوبی بر میآید که غرض [[ادیان]] همین دو معنا است: انذار غیر [[مؤمنین]]، و یادآوری مؤمنین. |
| | |
| | بر این اساس میتوان گفت: این [[سوره]] بنا بر این که همه آن در [[مکه]] نازل شده باشد و از اختلافی که [[مفسرین]] در باره چند [[آیه]] آن دارند، صرفنظر شود؛ روی سخن در آن با [[مشرکین]] مکه و تعداد اندکی که به [[رسول]] اللَّه{{صل}} [[ایمان]] آورده بودند، خواهد بود؛ و از خود آیات آن نیز این معنا ظاهر میشود، برای اینکه غالبا در اول یا آخر آیات آن، عموم مردم را [[انذار]] نموده، و [[اقامه حجت]] و [[موعظه]] کرده، و یا با ذکر داستان [[آدم]] و [[ابلیس]] و داستانهای [[نوح]]، [[هود]]، [[صالح]]، [[لوط]]، [[شعیب]] و موسی{{ع}} وسیله عبرتشان را فراهم ساخته است. |
| | |
| | و این بیان در عین این که برای [[اکثریت]] [[مردم]] [[انذار]] است، برای [[مؤمنین]] یادآوری و [[تذکر]] است، چون همین بیانات آنان را به یاد تفاصیل و جزئیاتی از [[معارف]] مربوط به مبدء و [[معاد]] و [[آیات الهی]] میاندازد که [[اجمال]] [[ایمان]] خود آنان مشتمل بر آن است. |
| | |
| | این [[سوره]] متضمن مقدار قابل ملاحظهای از [[معارف الهی]] است، از آن جمله [[وصف]] ابلیس و لشکرش، وصف [[قیامت]] و [[میزان]]، [[اعراف]] و [[عالم ذر]] و [[میثاق]]، و وصف مردم با [[ایمانی]] که همیشه به یاد خدایند. و نیز از آن جمله ذکر [[عرش]] و تجلی [[پروردگار]] و اسمای حسنای او و بیان این [[حقیقت]] که برای [[قرآن]] تاویلی است. و نیز متضمن کلیاتی است از [[واجبات]] و [[محرمات]] مانند: {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ}}<ref>«بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}<ref>«جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref> و آیه {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>. |
| | |
| | و از همین جا میتوان استفاده کرد که [[نزول]] [[سوره اعراف]] قبل از نزول [[سوره انعام]] بوده؛ زیرا در سوره انعام آیه {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ}}<ref>«بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref> وجود دارد که از آن بر میآید [[حکم]] به [[اباحه]] ما سوای آنچه که از محرمات استثنا شده قبلا نازل شده بوده، و [[آیه]] مزبور به [[آیات]] این [[سوره]] اشاره میکند. |
| | |
| | از [[ظهور]] این آیه هم که صرف نظر شود، [[احکام]] و شرایعی که در این سوره ذکر شده اجمالیتر از آن احکامی است که در [[سوره انعام]] در آیه {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref> و آیات بعدش ذکر گردیده. و این خود دلیل روشنی است بر اینکه [[سوره اعراف]] قبل از سوره انعام نازل شده است، چون همه میدانند که طریقه [[تشریع احکام]] در [[دین اسلام]] این بوده که نخست [[احکام]] به طور سربسته و مجمل ذکر شده و سپس بتدریج توضیح بیشتری پیرامون آن داده میشد، در آخر، پرده از روی همه جزئیات آن برداشته میشده است. |
| | |
| | ==ویژگیهای سوره اعراف== |
| | #این سوره ۲۰۶ آیه به عدد [[کوفی]] و حجازی، ۲۰۵ آیه به عدد [[بصری]] و شامی، ۳۳۲۵ یا ۳۳۴۶ کلمه و ۱۴۳۱۰ یا ۱۴۴۳۷ حرف دارد. |
| | #در [[ترتیب نزول]]، سی و نهمین سوره [[قرآن]] و در [[مصحف شریف]]، هفتمین سوره است. |
| | #آیات آن به جز آیات {{متن قرآن|وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی می» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۶۴.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و چون از (ترک) آنچه از آن باز داشته شده بودند سرپیچیدند به آنان فرمودیم: بوزینگانی باشید رانده!» سوره اعراف، آیه ۱۶۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت آگاهاند که هنگام رستخیز کسی را بر آنان برمیانگیزد تا بدترین عذاب را به آنها بچشاند؛ بیگمان پروردگارت زودکیفر است و به راستی او آمرزندهای بخشاینده است» سوره اعراف، آیه ۱۶۷.</ref>، {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و آنان را در زمین به امّتهایی (گوناگون) بخش کردیم، برخی از ایشان شایستهاند و برخی، نه چنیناند و آنان را با خوشیها و ناخوشیها آزمودیم باشد که (به راه راست) باز گردند» سوره اعراف، آیه ۱۶۸.</ref>، {{متن قرآن|فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِيهِ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«پس از آنان، جانشینانی آمدند که کتاب (آسمانی) را به ارث بردند؛ کالای ناپایدار این جهان فروتر را میگیرند و میگویند: به زودی (توبه میکنیم و) آمرزیده خواهیم شد و اگر باز کالای ناپایداری مانند آن به دستشان برسد آن را میگیرند! آیا از اینان در کتاب (تورات) پیمان گرفته نشده است که جز حقّ به خداوند نسبت ندهند؟ در حالی که آنچه در آن (کتاب) است آموختهاند و سرای واپسین برای آنان که پرهیزگاری میورزند بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره اعراف، آیه ۱۶۹.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ}}<ref>«و آنان که به کتاب (آسمانی) چنگ میزنند و نماز را بر پا میدارند، ما پاداش نکوکاران را تباه نمیگردانیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۰.</ref>، مکّی است. |
| | #پس از [[سوره]] صو پیش از [[سوره جن]] نازل شده است. |
| | #در ترتیب [[مصحف شریف]]، هفتمین سوره بهشمار میآید. |
| | #بزرگترین [[سوره مکی]] و از سُوَر سبعطوال است. |
| | #یک [[آیه]] [[منسوخ]] در آن وجود دارد. |
| | |
| | ==محتوا و مباحث اساسی [[سوره اعراف]]== |
| | #شرح داستان عبرتانگیز [[حضرت آدم]] با [[ابلیس]]، داستان موسی و [[شعیب]] و داستان [[نوح]] و [[صالح]]؛ |
| | #اصول اساسی [[دعوت پیامبر]]{{صل}} از قبیل: [[توحید]]، [[عبادت]] و…؛ |
| | # [[قرآنشناسی]]؛ |
| | #داستان [[اعراف]]؛ |
| | # [[آداب]] حضور در [[مساجد]] و مجامع مذهبی<ref>فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه ۲۰۳؛ سخاوی، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، جلد۱، صفحه ۴۳۹؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱، صفحه ۵۷و۴۲؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱، صفحه ۱۹۳؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صفحه ۵۸۳؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۱، صفحه ۳۱۵؛ حجتی، محمد باقر، پژوهشی درتاریخ قرآن کریم، صفحه ۱۴۱؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۶، صفحه ۷۴؛ هاشم زاده هریسی، هاشم، شناخت سورههای قرآن، صفحه ۱۷۰؛ طباطبایی، محمد حسین، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۸، صفحه ۵</ref>.<ref>فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۲۷۵۷.</ref> |
| | |
| | ==[[فضیلت سوره]] اعراف== |
| | در فضیلت سوره اعراف از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است: «هر کس سوره اعراف را قرائت کند [[خداوند]] بین او و ابلیس پردهای بیفکند تا از [[شر]] ابلیس در [[امان]] بماند، او در زمره کسانی است که حضرت آدم{{ع}} در [[بهشت]] او را [[زیارت]] میکند و در [[بهشت]] به تعداد همه [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] به او درجات داده خواهد شد». |
| | |
| | [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: «هر که این [[سوره]] را در هر ماه یک بار قرائت نماید، در [[روز قیامت]] از جمله کسانی است که هیچ [[خوف]] و ترسی و هیچ [[حزن]] و اندوهی ندارد، و هر کس در روزهای [[جمعه]] این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که [[خداوند]] از آنها [[حسابرسی]] نمیکند، بدانید در آن [[آیات]] محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید؛ زیرا آنها در روز قیامت به سود [[قاریان]] خود [[شهادت]] میدهند». |
| | |
| | در [[روایات]]، برای این سوره آثار و برکاتی شمردهاند، مثل: در [[امان]] ماندن از [[شرّ]] [[دشمن]] و حیوان درنده؛ [[حفظ]] از شرّ [[شیاطین]]، کسب [[توفیق]] بر [[خواندن نماز]] [[شب]] و جلوگیری از چیره شدن [[خواب]] <ref>سخاوی، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، جلد۱، صفحه (۲۲۵-۲۲۶)؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه ۲۲۱؛ ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الاعمال، صفحه ۱۰۵؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، جلد۴، صفحه ۳۳۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، جلد۲، صفحه ۶۲۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القران، جلد۴، صفحه ۲۱۱.</ref>.<ref>فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۳۵۸۱.</ref> |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| # [[پرونده: 1100515.jpg|22px]] [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اعراف - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اعراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']] | | # [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگنامه علوم قرآنی''']] |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
خط ۳۰: |
خط ۶۷: |
|
| |
|
| [[رده:سوره اعراف]] | | [[رده:سوره اعراف]] |
| [[رده:مدخل]]
| |