پرش به محتوا

حمید بن مسلم ازدی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۳۹: خط ۳۹:
#وضعیت [[امام حسین]]{{ع}} پس از [[شهادت]] همه [[یاران]] و [[خاندان]] تا لحظه [[شهادت]] [[امام]] که چنین نقل می‌کند: به [[خدا]] قسم هرگز ندیده بودم کسی را که [[سپاه]] [[دشمن]] او را احاطه کرده باشند و [[فرزندان]] و [[اهل بیت]]{{ع}} و [[اصحاب]] او کشته شده باشند، با این حال‌، قوی‌تر، نیرومندتر و پا برجاتر از [[امام حسین]]{{ع}} بوده باشد. همین که [[لشکر]] بر او [[حمله]] می‌کرد، [[شمشیر]] می‌کشید و بر آنان [[حمله]] می‌کرد و آنان مانند روباه‌هایی که شیرِ شرزه در میان‌شان افتاده باشد از [[چپ و راست]] متفرق می‌شدند. آن حضرت‌، [[حمله]] می‌کرد و آنان چون ملخ‌هایی که پراکنده می‌شوند، از مقابل وی فرار می‌کردند.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۴۲؛ ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۴۶۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، ۱۳۸۵ قمری، ص۵۱؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی، ج۷، ص۱۹۴.</ref>
#وضعیت [[امام حسین]]{{ع}} پس از [[شهادت]] همه [[یاران]] و [[خاندان]] تا لحظه [[شهادت]] [[امام]] که چنین نقل می‌کند: به [[خدا]] قسم هرگز ندیده بودم کسی را که [[سپاه]] [[دشمن]] او را احاطه کرده باشند و [[فرزندان]] و [[اهل بیت]]{{ع}} و [[اصحاب]] او کشته شده باشند، با این حال‌، قوی‌تر، نیرومندتر و پا برجاتر از [[امام حسین]]{{ع}} بوده باشد. همین که [[لشکر]] بر او [[حمله]] می‌کرد، [[شمشیر]] می‌کشید و بر آنان [[حمله]] می‌کرد و آنان مانند روباه‌هایی که شیرِ شرزه در میان‌شان افتاده باشد از [[چپ و راست]] متفرق می‌شدند. آن حضرت‌، [[حمله]] می‌کرد و آنان چون ملخ‌هایی که پراکنده می‌شوند، از مقابل وی فرار می‌کردند.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۴۲؛ ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۴۶۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، ۱۳۸۵ قمری، ص۵۱؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی، ج۷، ص۱۹۴.</ref>
#حُمَید بن مسلم آخرین سخنان [[امام حسین]]{{ع}} خطاب به [[سپاه اموی]] را ضبط کرده است که چنین فرمودند: «آیا بر کشتن من جمع شده‌اید؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، پس از من هیچ بنده‌ای را از [[بندگان خدا]] به [[قتل]] نمی‌رسانید که بیش از کشتن من‌، [[خداوند]] را به [[خشم]] آورد. [[خداوند]] در برابر این [[خواری]] شما، مرا گرامی می‌دارد و [[انتقام]] مرا خواهد گرفت‌. به [[خدا]] اگر مرا بکشید، به [[جان]] یکدیگر می‌افتید و [[خون]] هم را می‌ریزید. [[خداوند]] عذابتان را به خودتان باز گردانده و خونتان را خواهد ریخت و سپس بدین امر [[راضی]] نخواهد شد تا [[عذاب]] دردناک [[قیامت]] را بر شما دو چندان سازد.<ref> البدایه و النهایه، ابن‌کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل‌بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی، ج۸، ص۱۸۸.</ref> و خطاب به [[خداوند]]: «پروردگارا! [[باران]] [[آسمان]] و [[برکات]] [[زمین]] را از ایشان بازدار. خداوندا! هرگاه در [[اراده]] حتمی‌ات گذشته که [[کوفیان]] را تا مدت معینی از [[دنیا]] برخوردار سازی‌، آنان را به فرقه‌های مختلف و دسته‌جات متعدد قرار بده و هیچ‌گاه [[والیان]] را از آنان [[خرسند]] مساز؛ زیرا اینان ما را [[دعوت]] کردند تا [[یاری]] کنند و بر خلاف [[انتظار]] با ما [[دشمنی]] کردند و ما را کشتند».<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۱؛ ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۲۵۰.</ref>
#حُمَید بن مسلم آخرین سخنان [[امام حسین]]{{ع}} خطاب به [[سپاه اموی]] را ضبط کرده است که چنین فرمودند: «آیا بر کشتن من جمع شده‌اید؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، پس از من هیچ بنده‌ای را از [[بندگان خدا]] به [[قتل]] نمی‌رسانید که بیش از کشتن من‌، [[خداوند]] را به [[خشم]] آورد. [[خداوند]] در برابر این [[خواری]] شما، مرا گرامی می‌دارد و [[انتقام]] مرا خواهد گرفت‌. به [[خدا]] اگر مرا بکشید، به [[جان]] یکدیگر می‌افتید و [[خون]] هم را می‌ریزید. [[خداوند]] عذابتان را به خودتان باز گردانده و خونتان را خواهد ریخت و سپس بدین امر [[راضی]] نخواهد شد تا [[عذاب]] دردناک [[قیامت]] را بر شما دو چندان سازد.<ref> البدایه و النهایه، ابن‌کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل‌بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی، ج۸، ص۱۸۸.</ref> و خطاب به [[خداوند]]: «پروردگارا! [[باران]] [[آسمان]] و [[برکات]] [[زمین]] را از ایشان بازدار. خداوندا! هرگاه در [[اراده]] حتمی‌ات گذشته که [[کوفیان]] را تا مدت معینی از [[دنیا]] برخوردار سازی‌، آنان را به فرقه‌های مختلف و دسته‌جات متعدد قرار بده و هیچ‌گاه [[والیان]] را از آنان [[خرسند]] مساز؛ زیرا اینان ما را [[دعوت]] کردند تا [[یاری]] کنند و بر خلاف [[انتظار]] با ما [[دشمنی]] کردند و ما را کشتند».<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۱؛ ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۲۵۰.</ref>
#گزارش عصر [[عاشورا]] و [[حمله به خیام]] و [[غارت]] وسایل [[خاندان رسالت]]. حُمَید بن مُسلم که از [[شاهدان]] رویدادهای [[کربلا]] است، چنین می‌گوید: «در [[غارت خیمه‌ها]] می‌دیدم [[زنان]] و [[دختران]] [[امام حسین]]{{ع}} در ندادن روپوش‌های خود سخت پافشاری می‌کردند و نمی‌گذاشتند [[لشکر]] به [[سادگی]] چادر و معجرشان را از سرشان برباید. لیکن [[ناتوانی]] و داغداری و اسیری بالأخره آنان را مغلوب دست [[ستم]] می‌کرد و چادر و معجرشان به [[غارت]] می‌رفت».<ref>ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۴۶۸.</ref>  
#گزارش عصر [[عاشورا]] و [[حمله به خیام]] و [[غارت]] وسایل [[خاندان رسالت]]. حُمَید بن مُسلم که از [[شاهدان]] رویدادهای [[کربلا]] است، چنین می‌گوید: «در [[غارت خیمه‌ها]] می‌دیدم [[زنان]] و [[دختران]] [[امام حسین]]{{ع}} در ندادن روپوش‌های خود سخت پافشاری می‌کردند و نمی‌گذاشتند [[لشکر]] به [[سادگی]] چادر و معجرشان را از سرشان برباید. لکن [[ناتوانی]] و داغداری و اسیری بالأخره آنان را مغلوب دست [[ستم]] می‌کرد و چادر و معجرشان به [[غارت]] می‌رفت».<ref>ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۴۶۸.</ref>  
#[[اختلاف]]‌نظر [[سپاه اموی]] پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} درباره [[سرنوشت]] [[امام سجاد]]{{ع}} که او را به شها‌دت برسانند یا به [[اسارت]] ببرند؟ حُمَید بن مسلم گوید: چپاول و [[غارت]] و [[آتش زدن خیمه‌ها]] ادامه داشت. [[لشکریان]] به سر وقت [[علی بن الحسین]]{{ع}} رفتند. [[شمر]] خواست وی را بُکشد. به او گفتم سبحان [[الله]]! شما [[کودکان]] را هم می‌کشید؟ در این هنگام [[عمر بن سعد]] رسید و گفت کسی به چادر [[زنان]] نرود و به این [[کودک]] [[بیمار]] هم آسیب نرساند.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۳،۳۶۷؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۷۹.</ref> [[حمید بن مسلم]] گوید: [[علی بن الحسین]]{{ع}} به من گفت: خیر ببینی. به [[خدا]] [[سوگند]] که [[خدا]] با گفته تو شرّی را از سر من باز کرد.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۳۶۷.</ref>
#[[اختلاف]]‌نظر [[سپاه اموی]] پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} درباره [[سرنوشت]] [[امام سجاد]]{{ع}} که او را به شها‌دت برسانند یا به [[اسارت]] ببرند؟ حُمَید بن مسلم گوید: چپاول و [[غارت]] و [[آتش زدن خیمه‌ها]] ادامه داشت. [[لشکریان]] به سر وقت [[علی بن الحسین]]{{ع}} رفتند. [[شمر]] خواست وی را بُکشد. به او گفتم سبحان [[الله]]! شما [[کودکان]] را هم می‌کشید؟ در این هنگام [[عمر بن سعد]] رسید و گفت کسی به چادر [[زنان]] نرود و به این [[کودک]] [[بیمار]] هم آسیب نرساند.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۳،۳۶۷؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۷۹.</ref> [[حمید بن مسلم]] گوید: [[علی بن الحسین]]{{ع}} به من گفت: خیر ببینی. به [[خدا]] [[سوگند]] که [[خدا]] با گفته تو شرّی را از سر من باز کرد.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۳۶۷.</ref>
#گزارش تاختن اسب بر پیکر [[مقدس]] [[امام حسین]]{{ع}}.<ref>ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۴۷۰.</ref>
#گزارش تاختن اسب بر پیکر [[مقدس]] [[امام حسین]]{{ع}}.<ref>ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۴۷۰.</ref>
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش