حق در خانواده: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==حقوق متقابل== | ==حقوق متقابل== | ||
[[حقوق]] در معنای مطالبات و طلبها کاملاً دوسویه و متقابل است. در این معنا حقوق یکطرفه، بیمعناست، و [[حق]] و [[تکلیف]]، و حقوق و حدود ملازم یکدیگرند. هیچکس دارای حق یکطرفه نیست، و بیمعناست که کسی حق داشته باشد و تکلیفی بر او نباشد، و یا تکلیفی بر کسی باشد و حقی نداشته باشد. اگر قرار باشد حق یکطرفه وجود داشته باشد، جز برای [[خدای متعال]] معنا ندارد، آن هم به سبب [[قدرت]] بیحد و لایزال و [[عدالت]] محض و فراگیر [[خداوند]] است که باوجود این، [[خدای رحمان]] از سر [[رحمت]] و [[بخشندگی]] و از باب [[کرامت]] و افزوندهی، آن را نیز دوطرفه قرار داده است<ref>مصطفی دلشاد تهرانی، تفسیر موضوعی نهج البلاغه، چاپ اول، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳ ش. ص۱۴۸.</ref>. بیان پیشوای [[موحدان]]، [[علی]]{{ع}} در اینباره روشن و روشنگر است: {{متن حدیث|لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لِعَدْلِهِ فِي كُلِّ مَا جَرَتْ عَلَيْهِ صُرُوفُ قَضَائِهِ وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يُطِيعُوهُ وَ جَعَلَ جَزَاءَهُمْ عَلَيْهِ مُضَاعَفَةَ الثَّوَابِ تَفَضُّلًا مِنْهُ وَ تَوَسُّعاً بِمَا هُوَ مِنَ الْمَزِيدِ أَهْلُهُ}}<ref>«کسی را حقی نیست جز اینکه بر او نیز حقی است؛ و بر او حقی نیست، جز آنکه او را حقی بر دیگری است. و اگر کسی را حقی بُوَد که حقی بر او نَبُود، خدای سبحان است، نه دیگری از آفریدگان؛ زیرا او را توانایی بر بندگان است، و عدالت او نمایان است در هر چیز که گونهگون قضای او بر آن روان است. | [[حقوق]] در معنای مطالبات و طلبها کاملاً دوسویه و متقابل است. در این معنا حقوق یکطرفه، بیمعناست، و [[حق]] و [[تکلیف]]، و حقوق و حدود ملازم یکدیگرند. هیچکس دارای حق یکطرفه نیست، و بیمعناست که کسی حق داشته باشد و تکلیفی بر او نباشد، و یا تکلیفی بر کسی باشد و حقی نداشته باشد. اگر قرار باشد حق یکطرفه وجود داشته باشد، جز برای [[خدای متعال]] معنا ندارد، آن هم به سبب [[قدرت]] بیحد و لایزال و [[عدالت]] محض و فراگیر [[خداوند]] است که باوجود این، [[خدای رحمان]] از سر [[رحمت]] و [[بخشندگی]] و از باب [[کرامت]] و افزوندهی، آن را نیز دوطرفه قرار داده است<ref>مصطفی دلشاد تهرانی، تفسیر موضوعی نهج البلاغه، چاپ اول، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳ ش. ص۱۴۸.</ref>. بیان پیشوای [[موحدان]]، [[علی]]{{ع}} در اینباره روشن و روشنگر است: {{متن حدیث|لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لِعَدْلِهِ فِي كُلِّ مَا جَرَتْ عَلَيْهِ صُرُوفُ قَضَائِهِ وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يُطِيعُوهُ وَ جَعَلَ جَزَاءَهُمْ عَلَيْهِ مُضَاعَفَةَ الثَّوَابِ تَفَضُّلًا مِنْهُ وَ تَوَسُّعاً بِمَا هُوَ مِنَ الْمَزِيدِ أَهْلُهُ}}<ref>«کسی را حقی نیست جز اینکه بر او نیز حقی است؛ و بر او حقی نیست، جز آنکه او را حقی بر دیگری است. و اگر کسی را حقی بُوَد که حقی بر او نَبُود، خدای سبحان است، نه دیگری از آفریدگان؛ زیرا او را توانایی بر بندگان است، و عدالت او نمایان است در هر چیز که گونهگون قضای او بر آن روان است. لکن خداوند حق خود را بر بندگان، اطاعت خویش قرار داده و پاداش آنان را در طاعت، دوچندان یا بیشتر نهاده، از در بخشندگی که او راست، و افزوندهی که وی را سزاست». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>. | ||
بنابراین، هیچکس را [[حق]] یکطرفه بر دیگری نیست، چنانکه در [[خانواده]] نیز [[روابط]] و مناسبات کاملاً مبتنی بر [[حقوق]] و حدود، و حق و [[تکلیف]] است؛ و اینگونه نیست که مرد در [[خانه]] از حقوق برخوردار باشد و [[زن]] [[مکلف]] به انجام دادن [[تکالیف]]، یا بالعکس، بلکه همه اعضای خانواده دارای حقوق و تکالیفی هستند که [[سلامت]] و [[صلابت]] و [[سعادت]] خانواده در گرو [[شناخت]] این حقوق و تکالیف و رعایت و پاسداشت آنها است؛ و نمیتوان با زیر پا گذاشتن حقوق و تکالیف و یکسویه کردن روابط و مناسبات دوسویه، [[انتظار]] [[نشاط]] در [[زندگی]] و حرکت مناسب در روند زندگی [[خانوادگی]] را داشت. عمل کردن به تکالیف زندگی خانوادگی از سوی زن و مرد، معطوف به رعایت نمودن حقوق زندگی خانوادگی از سوی زن و مرد و بالعکس است. این انتظار از سوی زن و مرد که در صورت رعایت نکردن حقوق و تکالیف نسبت به یکدیگر، زندگی خانوادگی حرکتی به سامان و مناسب داشته باشد، انتظاری دور از واقع است. [[خداوند]] حقوق و تکالیف را متقابل نهاده و از همگان خواسته که خود را پایبند به رعایت آن کنند. {{متن حدیث|ثُمَّ جَعَلَ سُبْحَانَهُ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقاً افْتَرَضَهَا لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَى بَعْضٍ فَجَعَلَهَا تَتَكَافَأُ فِي وُجُوهِهَا وَ يُوجِبُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ لَا يُسْتَوْجَبُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ}}<ref>«پس خدای سبحان برخی از حقهای خود را برای بعض مردم واجب داشت، و آن حقها را برابر هم نهاده و واجب شدن حقی را مقابل گزاردن حقی گذاشت؛ و حقی بر کسی واجب نبود مگر حقی که برابر آن است گزارده شود». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>. | بنابراین، هیچکس را [[حق]] یکطرفه بر دیگری نیست، چنانکه در [[خانواده]] نیز [[روابط]] و مناسبات کاملاً مبتنی بر [[حقوق]] و حدود، و حق و [[تکلیف]] است؛ و اینگونه نیست که مرد در [[خانه]] از حقوق برخوردار باشد و [[زن]] [[مکلف]] به انجام دادن [[تکالیف]]، یا بالعکس، بلکه همه اعضای خانواده دارای حقوق و تکالیفی هستند که [[سلامت]] و [[صلابت]] و [[سعادت]] خانواده در گرو [[شناخت]] این حقوق و تکالیف و رعایت و پاسداشت آنها است؛ و نمیتوان با زیر پا گذاشتن حقوق و تکالیف و یکسویه کردن روابط و مناسبات دوسویه، [[انتظار]] [[نشاط]] در [[زندگی]] و حرکت مناسب در روند زندگی [[خانوادگی]] را داشت. عمل کردن به تکالیف زندگی خانوادگی از سوی زن و مرد، معطوف به رعایت نمودن حقوق زندگی خانوادگی از سوی زن و مرد و بالعکس است. این انتظار از سوی زن و مرد که در صورت رعایت نکردن حقوق و تکالیف نسبت به یکدیگر، زندگی خانوادگی حرکتی به سامان و مناسب داشته باشد، انتظاری دور از واقع است. [[خداوند]] حقوق و تکالیف را متقابل نهاده و از همگان خواسته که خود را پایبند به رعایت آن کنند. {{متن حدیث|ثُمَّ جَعَلَ سُبْحَانَهُ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقاً افْتَرَضَهَا لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَى بَعْضٍ فَجَعَلَهَا تَتَكَافَأُ فِي وُجُوهِهَا وَ يُوجِبُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ لَا يُسْتَوْجَبُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ}}<ref>«پس خدای سبحان برخی از حقهای خود را برای بعض مردم واجب داشت، و آن حقها را برابر هم نهاده و واجب شدن حقی را مقابل گزاردن حقی گذاشت؛ و حقی بر کسی واجب نبود مگر حقی که برابر آن است گزارده شود». نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>. |