پرش به محتوا

حویطب بن عبد العزی قرشی عامری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۳۰: خط ۳۰:
به گزارش خودش هنگام اعدام خبیب ([[مسلمان]] [[اسیر]] شده در سریه [[رجیع]]) در [[سال ۴ هجری]] به دست [[مشرکان]]، برای نشنیدن [[نفرین]] خبیب در [[حق]] قریش، انگشت خود را به گوش‌های خویش فرو برده است<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۵۹؛ امتاع الاسماع، ج ۱۳، ص ۲۷۷.</ref>.
به گزارش خودش هنگام اعدام خبیب ([[مسلمان]] [[اسیر]] شده در سریه [[رجیع]]) در [[سال ۴ هجری]] به دست [[مشرکان]]، برای نشنیدن [[نفرین]] خبیب در [[حق]] قریش، انگشت خود را به گوش‌های خویش فرو برده است<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۵۹؛ امتاع الاسماع، ج ۱۳، ص ۲۷۷.</ref>.


در [[سال ۶ هجری]] هنگامی که خبر آمدن [[رسول خدا]]{{صل}} و یارانش به مکه رسید و قریش در پی [[تدارک]] نیرو برای [[پیشگیری]] از ورود آنان به مکه بودند، برخی از سران قریش از جمله او در [[منزل]] خود به دیگران [[غذا]] می‌دادند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۸۱ - ۵۸۲؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref>. وی با سه تن دیگر از جمله [[سهیل بن عمرو عامری]] که از یک [[طایفه]] بودند، به [[نمایندگی]] قریش برای گفت و گو با رسول‌اللّه‌{{صل}} به [[حدیبیه]] رفته و پس از چند بار [[مذاکره]] [[پیمان]] [[صلح]] بستند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۰۴ - ۶۰۵؛ السیرة النبویه، ج ۴، ص ۷۷۹ - ۷۸۰؛ الثقات، ج ۱، ص ۲۹۴ - ۳۰۳.</ref>؛ به‌ویژه وی با ترسیم چگونگی [[اطاعت]] مسلمانان از رسول‌اللّه‌{{صل}} و گفتن "من که مردی [[جهان]] دیده‌ام و [[شکوه]] [[قیصر]] و کسرا را نگریسته‌ام، تاکنون مهربان‌تر، متحدتر و مطیع‌تر از [[یاران محمد]]{{صل}} ندیده‌ام" در متقاعد کردن قریش به گونه‌ای مؤثر نقش داشت<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۲۹۲.</ref>. به گزارشی دیگر، در [[صلح حدیبیه]] به [[مکرز بن حفص]] گفته است که از [[اصحاب محمد]]{{صل}} مهربان‌تر به او و به همدیگر ندیده‌ام؛ ما از این پس از او نمی‌توانیم [[انتقام]] بگیریم، بلکه وی به [[زور]] وارد [[مکه]] خواهد شد<ref>امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۲۹۲ - ۲۹۳.</ref>. پس از این [[پیمان]]، [[ابوجندل]] فرزند [[سهیل بن عمرو عامری]] ([[نماینده]] [[قریش]] در مذاکرات [[صلح]]) [[اسلام]] آورد و به [[مدینه]] گریخت؛ لیکن براساس پیمان [[حدیبیه]] به قریش باز گردانده شد که در این داستان حویطب به او [[پناه]] داد<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۵۳ - ۲۵۴.</ref>.
در [[سال ۶ هجری]] هنگامی که خبر آمدن [[رسول خدا]]{{صل}} و یارانش به مکه رسید و قریش در پی [[تدارک]] نیرو برای [[پیشگیری]] از ورود آنان به مکه بودند، برخی از سران قریش از جمله او در [[منزل]] خود به دیگران [[غذا]] می‌دادند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۸۱ - ۵۸۲؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref>. وی با سه تن دیگر از جمله [[سهیل بن عمرو عامری]] که از یک [[طایفه]] بودند، به [[نمایندگی]] قریش برای گفت و گو با رسول‌اللّه‌{{صل}} به [[حدیبیه]] رفته و پس از چند بار [[مذاکره]] [[پیمان]] [[صلح]] بستند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۰۴ - ۶۰۵؛ السیرة النبویه، ج ۴، ص ۷۷۹ - ۷۸۰؛ الثقات، ج ۱، ص ۲۹۴ - ۳۰۳.</ref>؛ به‌ویژه وی با ترسیم چگونگی [[اطاعت]] مسلمانان از رسول‌اللّه‌{{صل}} و گفتن "من که مردی [[جهان]] دیده‌ام و [[شکوه]] [[قیصر]] و کسرا را نگریسته‌ام، تاکنون مهربان‌تر، متحدتر و مطیع‌تر از [[یاران محمد]]{{صل}} ندیده‌ام" در متقاعد کردن قریش به گونه‌ای مؤثر نقش داشت<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۲۹۲.</ref>. به گزارشی دیگر، در [[صلح حدیبیه]] به [[مکرز بن حفص]] گفته است که از [[اصحاب محمد]]{{صل}} مهربان‌تر به او و به همدیگر ندیده‌ام؛ ما از این پس از او نمی‌توانیم [[انتقام]] بگیریم، بلکه وی به [[زور]] وارد [[مکه]] خواهد شد<ref>امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۲۹۲ - ۲۹۳.</ref>. پس از این [[پیمان]]، [[ابوجندل]] فرزند [[سهیل بن عمرو عامری]] ([[نماینده]] [[قریش]] در مذاکرات [[صلح]]) [[اسلام]] آورد و به [[مدینه]] گریخت؛ لکن براساس پیمان [[حدیبیه]] به قریش باز گردانده شد که در این داستان حویطب به او [[پناه]] داد<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۵۳ - ۲۵۴.</ref>.


او به سران قریش پیشنهاد کرد با [[حمایت]] [[مالی]] و [[تجهیز]] نظامی [[قبیله]] بکر بر ضد [[خزاعه]] (هم پیمان [[پیامبر]]{{صل}}) [[اقدام]] کنند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۱۲.</ref> و خود نیز از قریشیانی بود که افزون بر [[کمک مالی]] و تسلیحاتی به [[بنی بکر]]، شبانه با رویی بسته در [[حمله]] [[بنی‌بکر]] به [[قبیله خزاعه]] شرکت داشتند و بدین طریق، پس از [[نقض]] [[صلحنامه]] حدیبیه پشیمان شدند و به [[فکر]] چاره افتادند<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۱۳۴؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۸۱ - ۱۸۲.</ref>.
او به سران قریش پیشنهاد کرد با [[حمایت]] [[مالی]] و [[تجهیز]] نظامی [[قبیله]] بکر بر ضد [[خزاعه]] (هم پیمان [[پیامبر]]{{صل}}) [[اقدام]] کنند<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۱۲.</ref> و خود نیز از قریشیانی بود که افزون بر [[کمک مالی]] و تسلیحاتی به [[بنی بکر]]، شبانه با رویی بسته در [[حمله]] [[بنی‌بکر]] به [[قبیله خزاعه]] شرکت داشتند و بدین طریق، پس از [[نقض]] [[صلحنامه]] حدیبیه پشیمان شدند و به [[فکر]] چاره افتادند<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۱۳۴؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۸۱ - ۱۸۲.</ref>.
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش