بردگی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
در عصر [[موسی]]{{ع}} نیز [[بردگی]] رایج بوده و [[فرعون]] تمامی [[قوم بنیاسرائیل]] را برده و [[بنده]] خود کرده بود، ازاینرو وقتی موسی و [[هارون]] وی را به [[پرستش]] خدای یگانه فراخواندند فرعون و اطرافیانش با این [[استدلال]] که [[قوم]] شما بنده و برده ما هستند از [[ایمان آوردن]] به آنان [[امتناع]] کردند: {{متن قرآن|فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ}}<ref>«آنگاه گفتند: آیا (سخن) دو تن آدمی همچون خویش را باور کنیم در حالی که قوم آنها بندگان ما هستند؟» سوره مؤمنون، آیه ۴۷.</ref> در آیه {{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>«و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت مینهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتهای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref> نیز موسی{{ع}} فرعون را به سبب به بردگی گرفتن [[بنیاسرائیل]] [[سرزنش]] میکند؛ همچنین [[قرآن]] در [[آیات]] متعدد دیگر از کشتن مردان و زنده نگهداشتن [[زنان]] از سوی فرعون یاد کرده است: {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت میچشاندند، پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده میگذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که شما را از فرعونیان نجات بخشیدیم که عذابی تلخ را به شما میچشاندند؛ پسرانتان را میکشتند و زنانتان را زنده باز مینهادند و در این، برای شما از سوی پروردگارتان آزمونی سترگ بود» سوره اعراف، آیه ۱۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعونیان رهایی داد که عذابی سخت را به شما میچشاندند و پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده مینهادند و در آن آزمونی سترگ از سوی پروردگارتان بود» سوره ابراهیم، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> که به نظر برخی از [[مفسران]] زنده نگهداشتن زنان برای بردگی و [[خدمت]] به [[فرعونیان]] بوده است.<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۹۰؛ مجمع البیان، ج ۱،ص ۲۲۷. </ref> | در عصر [[موسی]]{{ع}} نیز [[بردگی]] رایج بوده و [[فرعون]] تمامی [[قوم بنیاسرائیل]] را برده و [[بنده]] خود کرده بود، ازاینرو وقتی موسی و [[هارون]] وی را به [[پرستش]] خدای یگانه فراخواندند فرعون و اطرافیانش با این [[استدلال]] که [[قوم]] شما بنده و برده ما هستند از [[ایمان آوردن]] به آنان [[امتناع]] کردند: {{متن قرآن|فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ}}<ref>«آنگاه گفتند: آیا (سخن) دو تن آدمی همچون خویش را باور کنیم در حالی که قوم آنها بندگان ما هستند؟» سوره مؤمنون، آیه ۴۷.</ref> در آیه {{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>«و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت مینهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتهای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref> نیز موسی{{ع}} فرعون را به سبب به بردگی گرفتن [[بنیاسرائیل]] [[سرزنش]] میکند؛ همچنین [[قرآن]] در [[آیات]] متعدد دیگر از کشتن مردان و زنده نگهداشتن [[زنان]] از سوی فرعون یاد کرده است: {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت میچشاندند، پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده میگذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که شما را از فرعونیان نجات بخشیدیم که عذابی تلخ را به شما میچشاندند؛ پسرانتان را میکشتند و زنانتان را زنده باز مینهادند و در این، برای شما از سوی پروردگارتان آزمونی سترگ بود» سوره اعراف، آیه ۱۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعونیان رهایی داد که عذابی سخت را به شما میچشاندند و پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده مینهادند و در آن آزمونی سترگ از سوی پروردگارتان بود» سوره ابراهیم، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref> که به نظر برخی از [[مفسران]] زنده نگهداشتن زنان برای بردگی و [[خدمت]] به [[فرعونیان]] بوده است.<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۹۰؛ مجمع البیان، ج ۱،ص ۲۲۷. </ref> | ||
آیاتی نیز به وجود بردگی و رواج آن در میان [[اعراب جاهلی]] پیش از [[اسلام]] و [[عصر پیامبر]] اشاره دارد؛ از جمله در آیه {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> از [[آزاد]] شدن یکی از بردگان به دست [[پیامبر]] یاد شده است. مراد از شخص مورد نظر در آیه، [[زید بن حارثه]] و مراد از [[نعمت]] دادن [[خدا]] و پیامبر به او [[آزادی]] وی به دست رسولاکرم{{صل}} است، <ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۶۳ ـ ۵۶۴. </ref> زیرا وی پیش از اسلام برده [[خدیجه]] [[همسر]] آن [[حضرت]] بود.<ref>رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج ۳، ص ۱۳۱. </ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.</ref> نیز از وجود [[زنان]] برده در میان [[اعراب]] و وادار کردن آنان به [[عمل]] [[فحشا]] برای کسب درآمد [[دنیوی]] [[سخن]] گفته است؛ همچنین [[آیات]] متعدد دیگری به وجود بردگان در میان [[جامعه]] [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] اشاره دارد که در آن [[خداوند]] برخی [[احکام]] بردگان و [[وظیفه مسلمانان]] در برابر آنان را [[یادآوری]] کرده است. (همین مقاله، [[احکام]] [[بردگی]]) بردگی در کشورهای مختلف تا سالهای طولانی [[پس از ظهور]] [[اسلام]] ادامه داشت تا اینکه در حدود قرن ۱۹ میلادی [[نهضت]] دامنهداری برای الغای بردگی در [[جهان]] آغاز گردید و بردگی به شکل مرسوم آن در همه دولتها پایان یافت؛<ref>اسلام و آزادی بردگان، ص ۱۲ ـ ۱۳. </ref> | آیاتی نیز به وجود بردگی و رواج آن در میان [[اعراب جاهلی]] پیش از [[اسلام]] و [[عصر پیامبر]] اشاره دارد؛ از جمله در آیه {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> از [[آزاد]] شدن یکی از بردگان به دست [[پیامبر]] یاد شده است. مراد از شخص مورد نظر در آیه، [[زید بن حارثه]] و مراد از [[نعمت]] دادن [[خدا]] و پیامبر به او [[آزادی]] وی به دست رسولاکرم{{صل}} است، <ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۶۳ ـ ۵۶۴. </ref> زیرا وی پیش از اسلام برده [[خدیجه]] [[همسر]] آن [[حضرت]] بود.<ref>رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج ۳، ص ۱۳۱. </ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.</ref> نیز از وجود [[زنان]] برده در میان [[اعراب]] و وادار کردن آنان به [[عمل]] [[فحشا]] برای کسب درآمد [[دنیوی]] [[سخن]] گفته است؛ همچنین [[آیات]] متعدد دیگری به وجود بردگان در میان [[جامعه]] [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] اشاره دارد که در آن [[خداوند]] برخی [[احکام]] بردگان و [[وظیفه مسلمانان]] در برابر آنان را [[یادآوری]] کرده است. (همین مقاله، [[احکام]] [[بردگی]]) بردگی در کشورهای مختلف تا سالهای طولانی [[پس از ظهور]] [[اسلام]] ادامه داشت تا اینکه در حدود قرن ۱۹ میلادی [[نهضت]] دامنهداری برای الغای بردگی در [[جهان]] آغاز گردید و بردگی به شکل مرسوم آن در همه دولتها پایان یافت؛<ref>اسلام و آزادی بردگان، ص ۱۲ ـ ۱۳. </ref> لکن هر چند بردگی فردی در این قرن پایان یافت، ولی با [[تغییر]] نوع و شکل آن بردگی جمعی و [[استثمار]] ملتها جای بردگی فردی را گرفت.<ref> بردگی از دیدگاه اسلام، ص ۱۲ ـ ۱۳؛ برهان قرآن، ص ۶۲، ۶۵؛ اسلام و آزادی بردگان، ص ۱۴، ۲۳. </ref> مظاهری از این نوع بردگی جدید و مدرن در عصر کنونی نیز رایج است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
==اسلام و بردگی== | ==اسلام و بردگی== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
====[[کفاره]] [[قتل]] خطایی==== | ====[[کفاره]] [[قتل]] خطایی==== | ||
کفاره کشتن [[مسلمانی]] از روی [[خطا]] دیه کامل و آزاد کردن بردهای [[مسلمان]] است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن بردهای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانوادهاش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن بردهای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانوادهاش و آزاد کردن بردهای مؤمن (لازم است) و آن کس که (بردهای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبهای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref>؛ اما در صورتی که اولیای مقتول، [[کافر]] و [[دشمن]] [[مسلمانان]] باشند تنها یک برده [[مؤمن]] آزاد میگردد: {{متن قرآن|فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> و اگر اولیای مقتول، کافر و همپیمان مسلمانان باشند افزون بر آزاد کردن برده پرداخت دیه نیز لازم است: {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> بیشتر [[مفسران]] و [[فقهای اهل سنت]] مقتول در [[آیه]] فوق را کافر دانستهاند؛<ref>احکامالقرآن، ج ۲، ص ۳۳۶ ـ ۳۳۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۰۹؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۷۱۶ ـ ۵۷۱۷. </ref> | کفاره کشتن [[مسلمانی]] از روی [[خطا]] دیه کامل و آزاد کردن بردهای [[مسلمان]] است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن بردهای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانوادهاش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن بردهای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانوادهاش و آزاد کردن بردهای مؤمن (لازم است) و آن کس که (بردهای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبهای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref>؛ اما در صورتی که اولیای مقتول، [[کافر]] و [[دشمن]] [[مسلمانان]] باشند تنها یک برده [[مؤمن]] آزاد میگردد: {{متن قرآن|فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> و اگر اولیای مقتول، کافر و همپیمان مسلمانان باشند افزون بر آزاد کردن برده پرداخت دیه نیز لازم است: {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> بیشتر [[مفسران]] و [[فقهای اهل سنت]] مقتول در [[آیه]] فوق را کافر دانستهاند؛<ref>احکامالقرآن، ج ۲، ص ۳۳۶ ـ ۳۳۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۰۹؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۷۱۶ ـ ۵۷۱۷. </ref> لکن ظاهر آیه و [[روایات تفسیری]] <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۷۵؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۳۰. </ref> مؤید مسلمان بودن مقتول است. [[رأی]] [[مفسران شیعه]] نیز همین است. <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۰؛ المیزان، ج ۵، ص ۳۸ ـ ۳۹. </ref> در صورتی که [[قاتل]] [[توانایی]] [[آزاد]] کردن برده را نداشته باشد یا بردهای یافت نشود باید دو ماه پیاپی [[روزه]] بگیرد: {{متن قرآن|فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۹۲.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
==== [[کفاره]] شکستن [[سوگند]]==== | ==== [[کفاره]] شکستن [[سوگند]]==== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
افزون بر راههای فوق [[قرآن]] در آیاتی دیگر [[مسلمانان]] را به آزاد کردن بردگان با [[انفاق]] [[اموال]] خود توصیه و [[ترغیب]] کرده و برای این عمل پاداشهای فراوانی قرار داده است؛ از جمله در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بیخبر مؤمن، تهمت (زنا) میزنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شدهاند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref> مسلمانان به منعقد کردن [[قرارداد]] مکاتبه با بردگان [[جهت]] [[آزادی]] آنان توصیه شدهاند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا}}<ref>« و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. مکاتبه قراردادی است که بین برده و [[مالک]] منعقد میشود و براساس آن برده [[متعهد]] میگردد از طریق کسب، [[مالی]] تهیه کرده، به اقساط برای آزادی خود بپردازد.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۶۲. </ref> | افزون بر راههای فوق [[قرآن]] در آیاتی دیگر [[مسلمانان]] را به آزاد کردن بردگان با [[انفاق]] [[اموال]] خود توصیه و [[ترغیب]] کرده و برای این عمل پاداشهای فراوانی قرار داده است؛ از جمله در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بیخبر مؤمن، تهمت (زنا) میزنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شدهاند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref> مسلمانان به منعقد کردن [[قرارداد]] مکاتبه با بردگان [[جهت]] [[آزادی]] آنان توصیه شدهاند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا}}<ref>« و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. مکاتبه قراردادی است که بین برده و [[مالک]] منعقد میشود و براساس آن برده [[متعهد]] میگردد از طریق کسب، [[مالی]] تهیه کرده، به اقساط برای آزادی خود بپردازد.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۶۲. </ref> | ||
برخی از [[اهل سنت]] چنین قراردادی را بر مالکان [[واجب]] دانستهاند؛<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۶۲؛ مواهب الجلیل، ج ۸، ص ۴۸۰. </ref> | برخی از [[اهل سنت]] چنین قراردادی را بر مالکان [[واجب]] دانستهاند؛<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۶۲؛ مواهب الجلیل، ج ۸، ص ۴۸۰. </ref> لکن [[فقهای امامیه]] و بیشتر [[اهلسنت]] انعقاد آن را [[مستحب]] دانستهاند.<ref>التبیان، ج ۷، ص ۴۳۳ ـ ۴۳۴؛ المبسوط، طوسی، ج ۶، ص ۷۲؛ المجموع، ج ۱، ص ۲۸۵. </ref> مقصود از {{متن قرآن|خَيْرًا}} در آیه فوق، [[قدرت]] بر کسب، پرداخت [[مال]] الکتابه و [[توانایی]] تشکیل دادن [[زندگی]] مستقل پس از آزادی است.<ref>التبیان، ج ۷، ص ۴۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۱؛ نمونه، ج ۱۴، ص ۴۵۹. </ref> برای تسریع در آزاد شدن بردگان و تسهیل این امر، مالکان [[مأمور]] شدهاند که از مال [[اللّه]] به آنان بدهند: {{متن قرآن|وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ}}<ref>« از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید » سوره نور، آیه ۳۳.</ref> به نظر برخی از [[فقها]] مراد از این مال، پرداخت بخشی از زکات به بردگان است.<ref>المبسوط، طوسی، ج ۴، ص ۳۰۹؛ السرائر، ج ۳، ص ۲۹؛ زبدة البیان، ص ۶۳۵. </ref> | ||
عدهای نیز گفتهاند: [[مالک]] بخشی از اقساط را به او بخشیده، در صورت دریافت به او باز گرداند.<ref> فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۰۱ ـ ۶۰۲. </ref> این احتمال نیز وجود دارد که در آغاز سرمایهای در [[اختیار]] بردگان نهاده شود تا با کسب کردن، برده، هم معاش خود را اداره و هم اقساط خود را پرداخت کند؛<ref>نمونه، ج ۱۴، ص ۴۶۰. </ref> همچنین [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> از جمله مصادیق [[کار نیک]] را پرداخت [[اموال]] برای [[آزادی بردگان]] دانسته و چنین افرادی را از [[راستگویان]] و [[پرهیزگاران]] شمرده است. در آیاتی دیگر [[آزاد]] ساختن بردگان عامل عبور از گردنههای سخت [[قیامت]] دانسته شده است: {{متن قرآن|فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ }}<ref>«اما او از گذرگاه سخت نگذشت، و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟؛ آزاد کردن بردهای است» سوره بلد، آیه ۱۱-۱۳.</ref> | عدهای نیز گفتهاند: [[مالک]] بخشی از اقساط را به او بخشیده، در صورت دریافت به او باز گرداند.<ref> فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۰۱ ـ ۶۰۲. </ref> این احتمال نیز وجود دارد که در آغاز سرمایهای در [[اختیار]] بردگان نهاده شود تا با کسب کردن، برده، هم معاش خود را اداره و هم اقساط خود را پرداخت کند؛<ref>نمونه، ج ۱۴، ص ۴۶۰. </ref> همچنین [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> از جمله مصادیق [[کار نیک]] را پرداخت [[اموال]] برای [[آزادی بردگان]] دانسته و چنین افرادی را از [[راستگویان]] و [[پرهیزگاران]] شمرده است. در آیاتی دیگر [[آزاد]] ساختن بردگان عامل عبور از گردنههای سخت [[قیامت]] دانسته شده است: {{متن قرآن|فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ }}<ref>«اما او از گذرگاه سخت نگذشت، و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟؛ آزاد کردن بردهای است» سوره بلد، آیه ۱۱-۱۳.</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
به نظر [[امامیه]] و بیشتر [[فقیهان]] [[اهل سنت]] بردگان میتوانند با [[زنان]] [[آزاد]] نیز ازدواج کنند؛<ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۷۳، ۳۱۶؛ مختصر المزنی، ص ۲۳۲؛ حاشیهالدسوقی، ج ۲، ص ۵۰۸. </ref> ولی برخی از [[مذاهب اسلامی]] برآناند که بردگان [[حق]] ازدواج با زنان آزاد را ندارند.<ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۷۳، ۳۱۶؛ المغنی، ج ۷، ص ۴۶۸. </ref> همچنین [[قرآن]] بردگان را با انسانهای آزاد از یک [[نسل]] و همه را [[فرزندان آدم]] <ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۷۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۵، ص ۱۵. </ref> یا همه را [[شریک]] در ایمان و [[اسلام]] <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۹۳. </ref> دانسته است: {{متن قرآن|بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> و به مسلمانانی که به سبب مهر سنگین و [[نفقه]] [[زیاد]]<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۴. </ref> [[توانایی]] ازدواج با زنان آزاد را ندارند توصیه میکند که با [[کنیزان]] [[مسلمان]] ازدواج کنند: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> البته این ازدواج باید با اجازه مالکان بردگان باشد: {{متن قرآن|فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ}}<ref> با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید » سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و مهریه متعارف پرداخت شود: {{متن قرآن|وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و شرط بردگان را نیز آن دانسته است که آنان آشکارا یا در [[نهان]] مرتکب عمل منافی [[عفت]] نگردند: {{متن قرآن|حْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref>. سپس [[قرآن]] میگوید: این [[ازدواج]] برای کسانی است که میترسند در صورت ازدواج نکردن گرفتار کار [[حرام]] شوند: {{متن قرآن|ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و در نهایت به این دسته از [[مسلمانان]] سفارش میکند که اگر [[صبر]] کنند بهتر است: {{متن قرآن|وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> که مقصود، صبر از ازدواج با [[کنیزان]] <ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶ ـ ۳۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۹۷؛ التحریر و التنویر،ج ۵، ص ۱۸. </ref> یا صبر بر [[عفت]] و عدم ارتکاب حرام است.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ المیزان، ج ۴، ص ۲۹۸. </ref> | به نظر [[امامیه]] و بیشتر [[فقیهان]] [[اهل سنت]] بردگان میتوانند با [[زنان]] [[آزاد]] نیز ازدواج کنند؛<ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۷۳، ۳۱۶؛ مختصر المزنی، ص ۲۳۲؛ حاشیهالدسوقی، ج ۲، ص ۵۰۸. </ref> ولی برخی از [[مذاهب اسلامی]] برآناند که بردگان [[حق]] ازدواج با زنان آزاد را ندارند.<ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۷۳، ۳۱۶؛ المغنی، ج ۷، ص ۴۶۸. </ref> همچنین [[قرآن]] بردگان را با انسانهای آزاد از یک [[نسل]] و همه را [[فرزندان آدم]] <ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۷۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۵، ص ۱۵. </ref> یا همه را [[شریک]] در ایمان و [[اسلام]] <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۹۳. </ref> دانسته است: {{متن قرآن|بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref> و به مسلمانانی که به سبب مهر سنگین و [[نفقه]] [[زیاد]]<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۴. </ref> [[توانایی]] ازدواج با زنان آزاد را ندارند توصیه میکند که با [[کنیزان]] [[مسلمان]] ازدواج کنند: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> البته این ازدواج باید با اجازه مالکان بردگان باشد: {{متن قرآن|فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ}}<ref> با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید » سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و مهریه متعارف پرداخت شود: {{متن قرآن|وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و شرط بردگان را نیز آن دانسته است که آنان آشکارا یا در [[نهان]] مرتکب عمل منافی [[عفت]] نگردند: {{متن قرآن|حْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref>. سپس [[قرآن]] میگوید: این [[ازدواج]] برای کسانی است که میترسند در صورت ازدواج نکردن گرفتار کار [[حرام]] شوند: {{متن قرآن|ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و در نهایت به این دسته از [[مسلمانان]] سفارش میکند که اگر [[صبر]] کنند بهتر است: {{متن قرآن|وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> که مقصود، صبر از ازدواج با [[کنیزان]] <ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۶ ـ ۳۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۹۷؛ التحریر و التنویر،ج ۵، ص ۱۸. </ref> یا صبر بر [[عفت]] و عدم ارتکاب حرام است.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۵؛ المیزان، ج ۴، ص ۲۹۸. </ref> | ||
به نظر برخی [[اولویت]] ازدواج با [[زنان]] [[آزاد]] و مشروط کردن ازدواج با بردگان به شرایط مذکور (عدم [[توانایی]] بر ازدواج با زنان آزاد و [[ترس]] از ارتکاب حرام) بدان [[جهت]] بوده است که طبع [[انسانها]] از ازدواج با بردگان [[کراهت]] داشته و آن را برای خود کسر [[شأن]] میشمردند <ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۹۵. </ref> و نیز ممکن است [[راز]] [[نهی]] و آوردن این شرایط، پایین بودن سطح [[فرهنگ]] و [[اخلاق]] بردگان در آن عصر باشد،<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۵۱. </ref> بنابراین، شرایط مذکور شرط [[وجوب]] نبوده، بلکه بر [[برتری]] ازدواج با زنان آزاد و مرجوح بودن ازدواج با برده دلالت دارد؛<ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۶۹. </ref> | به نظر برخی [[اولویت]] ازدواج با [[زنان]] [[آزاد]] و مشروط کردن ازدواج با بردگان به شرایط مذکور (عدم [[توانایی]] بر ازدواج با زنان آزاد و [[ترس]] از ارتکاب حرام) بدان [[جهت]] بوده است که طبع [[انسانها]] از ازدواج با بردگان [[کراهت]] داشته و آن را برای خود کسر [[شأن]] میشمردند <ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۹۵. </ref> و نیز ممکن است [[راز]] [[نهی]] و آوردن این شرایط، پایین بودن سطح [[فرهنگ]] و [[اخلاق]] بردگان در آن عصر باشد،<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۵۱. </ref> بنابراین، شرایط مذکور شرط [[وجوب]] نبوده، بلکه بر [[برتری]] ازدواج با زنان آزاد و مرجوح بودن ازدواج با برده دلالت دارد؛<ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۶۹. </ref> لکن برخی از [[فقیهان]] [[اسلامی]] شرایط فوق را شرط وجوب دانسته، بدون تحقق آن ازدواج با بردگان را [[ممنوع]] میدانند<ref>جامع المدارک، ج ۴، ص ۲۲۸؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۳، ص ۲۳۳؛ مختصر المزنی، ص ۱۷۰. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
=== استمتاع از برده=== | === استمتاع از برده=== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
[[قرآن]] در آیاتی به برخی از [[احکام]] جزایی مربوط به بردگان اشاره کرده است؛ مانند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>: | [[قرآن]] در آیاتی به برخی از [[احکام]] جزایی مربوط به بردگان اشاره کرده است؛ مانند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>: | ||
==== [[قصاص]]==== | ==== [[قصاص]]==== | ||
به نظر [[فقیهان]] [[امامیه]] و بیشتر [[اهل سنت]] اگر غیر برده، بردهای را بکشد قصاص نمیشود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>.<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۸؛ جواهر الکلام، ج ۴۲، ص ۹۱. </ref>؛ | به نظر [[فقیهان]] [[امامیه]] و بیشتر [[اهل سنت]] اگر غیر برده، بردهای را بکشد قصاص نمیشود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>.<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۸؛ جواهر الکلام، ج ۴۲، ص ۹۱. </ref>؛ لکن [[قاتل]] افزون بر پرداخت قیمت برده، [[تعزیر]] میگردد؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۸؛ الروضة البهیه، ج ۲، ص ۳۷۸. </ref> | ||
اما در مقابل، حنفیه با استناد به عموم [[آیات]] قصاص همچون: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى}}<ref>« قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> و {{متن قرآن|كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی » سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و برخی [[روایات]] به [[قصاص]] [[انسان]] [[آزاد]] در مقابل کشتن برده [[فتوا]] دادهاند و مقصود از جملات {{متن قرآن|الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ}}<ref>« آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> را ردّ [[عقیده]] برخی [[قبایل]] در [[جاهلیت]] دانستهاند که در برابر کشتن بردهای از [[قبیله]] خود انسان [[آزادی]] را از قبیله [[قاتل]] میکشتند که [[قرآن]] با [[نزول]] این [[آیه]]، روش آنان را [[باطل]] دانست. <ref>الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۶۷۰. </ref> | اما در مقابل، حنفیه با استناد به عموم [[آیات]] قصاص همچون: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى}}<ref>« قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> و {{متن قرآن|كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی » سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و برخی [[روایات]] به [[قصاص]] [[انسان]] [[آزاد]] در مقابل کشتن برده [[فتوا]] دادهاند و مقصود از جملات {{متن قرآن|الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ}}<ref>« آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> را ردّ [[عقیده]] برخی [[قبایل]] در [[جاهلیت]] دانستهاند که در برابر کشتن بردهای از [[قبیله]] خود انسان [[آزادی]] را از قبیله [[قاتل]] میکشتند که [[قرآن]] با [[نزول]] این [[آیه]]، روش آنان را [[باطل]] دانست. <ref>الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۶۷۰. </ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
برخی دیگر نیز گفتهاند: غیر برده تنها در صورتی که برده دیگری را بکشد قصاص میگردد؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۹. </ref> همچنین اگر بردهای برده دیگر را بکشد قصاص میگردد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | برخی دیگر نیز گفتهاند: غیر برده تنها در صورتی که برده دیگری را بکشد قصاص میگردد؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۱۴۹. </ref> همچنین اگر بردهای برده دیگر را بکشد قصاص میگردد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده » سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
==== حد برده==== | ==== حد برده==== | ||
اگر بردهای مرتکب عمل [[زنا]] گردد حد او نصف حد انسان آزاد است: {{متن قرآن|فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}}<ref>« آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. » سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[رأی]] [[فقیهان]] [[امامیه]] و برخی از فقهای [[عامه]] با استناد به آیه فوق و برخی روایات همین است؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۹۴؛ کشاف القناع، ج ۶، ص ۱۱۹؛ جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۳۲۹ ـ ۳۳۰. </ref> ولی برخی فقیهان "احصان" را در آیه فوق به معنای [[ازدواج]] دانسته و گفتهاند: حدّ برده ازدواج کرده نصف انسان آزاد بوده و برده مجرد حدّی ندارد. <ref> الخلاف، ج ۵، ص ۳۹۴؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۱۴۳. </ref> عدهای دیگر نیز احصان را به معنای ازدواج و آیه را مخصوص [[کنیزان]] دانسته و میگویند: حدّ کنیزی که ازدواج کرده نصف انسان آزاد است؛ اما حد کنیزی که ازدواج نکرده و [[عبد]] همچون انسان آزاد ۱۰۰ تازیانه است. <ref>المغنی، ج ۱۰، ص ۱۴۳، ۱۷۱. </ref> برخی نیز احصان را به معنای [[اسلام]] دانستهاند؛<ref> جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۰؛ زبدة البیان، ص ۶۵۷. </ref> | اگر بردهای مرتکب عمل [[زنا]] گردد حد او نصف حد انسان آزاد است: {{متن قرآن|فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}}<ref>« آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. » سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[رأی]] [[فقیهان]] [[امامیه]] و برخی از فقهای [[عامه]] با استناد به آیه فوق و برخی روایات همین است؛<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۹۴؛ کشاف القناع، ج ۶، ص ۱۱۹؛ جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۳۲۹ ـ ۳۳۰. </ref> ولی برخی فقیهان "احصان" را در آیه فوق به معنای [[ازدواج]] دانسته و گفتهاند: حدّ برده ازدواج کرده نصف انسان آزاد بوده و برده مجرد حدّی ندارد. <ref> الخلاف، ج ۵، ص ۳۹۴؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۱۴۳. </ref> عدهای دیگر نیز احصان را به معنای ازدواج و آیه را مخصوص [[کنیزان]] دانسته و میگویند: حدّ کنیزی که ازدواج کرده نصف انسان آزاد است؛ اما حد کنیزی که ازدواج نکرده و [[عبد]] همچون انسان آزاد ۱۰۰ تازیانه است. <ref>المغنی، ج ۱۰، ص ۱۴۳، ۱۷۱. </ref> برخی نیز احصان را به معنای [[اسلام]] دانستهاند؛<ref> جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۰؛ زبدة البیان، ص ۶۵۷. </ref> لکن با توجه به اینکه در قرآن احصان در بیشتر موارد به معنای [[پاکدامنی]] آمده و اینکه [[مجازات]] [[زنان]] شوهردار سنگسار است و سنگسار قابل تنصیف نیست، احصان در [[آیه]] فوق نمیتواند به معنای [[اسلام]] یا همسردار بودن باشد، بلکه به معنای [[پاکدامنی]] است؛<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۵۰. </ref> همچنین برخی از آیه فوق استفاده کردهاند که بردگان سنگسار نمیشوند، زیرا سنگسار قابل تنصیف نیست<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۰۰؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۱۴؛ کنز الدقائق، ج ۳، ص ۳۸۰. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
=== محرمیت برده و [[مالک]]=== | === محرمیت برده و [[مالک]]=== | ||
[[آشکار کردن]] عورت مالک مرد و [[کنیزان]] وی در برابر یکدیگر جایز است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ}}<ref>«و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ}}<ref>«جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۵۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۲۷. </ref> البته جواز این عمل محدود به موارد خاص از جمله شوهر نداشتن کنیزان است؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۵۸. </ref> همچنین در آیهای دیگر آشکار کردن [[زینت]] زنان مالک در برابر بردگان خود [[مباح]] شمرده شده است: {{متن قرآن|وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ}}<ref>« زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان» سوره نور، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن| أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ}}<ref>« زیور خود را آشکار نگردانند جز بر کنیزهاشان » سوره نور، آیه ۳۱.</ref> گرچه ظاهر جمله {{متن قرآن|مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ}} عام است و شامل [[غلام]] و [[کنیز]] میشود و برخی [[فقیهان]] [[اهل سنت]] به همین استناد آشکار کردن زینت زنان مالک را در برابر [[غلامان]] جایز شمردهاند؛<ref>المجموع، ج ۱۶، ص ۱۳۴. </ref> | [[آشکار کردن]] عورت مالک مرد و [[کنیزان]] وی در برابر یکدیگر جایز است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ}}<ref>«و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ}}<ref>«جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۵۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۲۷. </ref> البته جواز این عمل محدود به موارد خاص از جمله شوهر نداشتن کنیزان است؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۵۸. </ref> همچنین در آیهای دیگر آشکار کردن [[زینت]] زنان مالک در برابر بردگان خود [[مباح]] شمرده شده است: {{متن قرآن|وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ}}<ref>« زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان» سوره نور، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن| أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ}}<ref>« زیور خود را آشکار نگردانند جز بر کنیزهاشان » سوره نور، آیه ۳۱.</ref> گرچه ظاهر جمله {{متن قرآن|مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ}} عام است و شامل [[غلام]] و [[کنیز]] میشود و برخی [[فقیهان]] [[اهل سنت]] به همین استناد آشکار کردن زینت زنان مالک را در برابر [[غلامان]] جایز شمردهاند؛<ref>المجموع، ج ۱۶، ص ۱۳۴. </ref> لکن به نظر بیشتر و بلکه [[اجماع]] علمای [[امامیه]] <ref> الخلاف، ج ۴، ص ۲۴۹ ـ ۲۵۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۹، ص ۹۱، ۹۳. </ref> و برخی فقهای [[اهلسنت]] <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۱۵۵. </ref> آشکار کردن زینت [[زن]] مالک در برابر غلام جایز نیست و مراد از تعبیر مذکور در آیه تنها کنیزان دانسته شده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بردگی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
=== اجازه خواهی برده=== | === اجازه خواهی برده=== |