امامت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←شرایط امامت
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
امامت [[منصب]] [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} در امر [[هدایت]] [[بشر]] است و امام یک [[انسان]] عادی نیست، بلکه بر طبق مسئولیّتهایی که بر عهدهاش نهاده شده، باید واجد شرایط و صفات ویژهای نیز باشد. مهمترین آنها، عبارت است از: [[عصمت]]؛ [[علم]] به مجموع [[معارف]] و [[علوم]] و [[احکام دین]]؛ [[افضلیّت]] در مجموع [[کمالات انسانی]]. | امامت [[منصب]] [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} در امر [[هدایت]] [[بشر]] است و امام یک [[انسان]] عادی نیست، بلکه بر طبق مسئولیّتهایی که بر عهدهاش نهاده شده، باید واجد شرایط و صفات ویژهای نیز باشد. مهمترین آنها، عبارت است از: [[عصمت]]؛ [[علم]] به مجموع [[معارف]] و [[علوم]] و [[احکام دین]]؛ [[افضلیّت]] در مجموع [[کمالات انسانی]]. | ||
====[[دلیل]] اول: [[آیات جعل خلیفه]] و [[آیات جعل امام|امام]]==== | |||
یکی از سنتهای [[پایدار]] و همیشگی خداوند، [[سنت]] [[جعل خلیفه بر روی زمین]] است. [[خلیفة الله]] باید «[[برترین انسانها]]»<ref>به تعبیر علمای شیعه</ref> و یا «[[انسان کامل]]»<ref>به تعبیر مفسران اهل سنت</ref> بوده و وجود او در هر [[عصر]] و زمانی لازم است. بنابراین [[ارتباط]] وثیقی میان [[مقام]] خلیفة اللهی و [[مقام امامت]] وجود دارد و متصدی [[منصب امامت]]، مقام خلیفة اللهی را نیز داراست. [[خداوند متعال]] تمام [[انبیاء]] را [[خلیفة الله]] روی [[زمین]] قرار داده و پس از آنها نیز [[اوصیاء]] آنها، [[اولیاء]] [[خداوند]] بوده و چنین جایگاه و مقامی را به [[جعل الهی]] دارا بوده و از طرف خداوند [[رهبری اجتماعی]]، [[ولایت تکوینی]]، [[مرجعیت اخلاقی]] و [[دینی]] و [[هدایتگری]] [[بندگان خدا]] را به عهده دارند<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref>. | |||
{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و اسحاق را و افزون بر آن (نوهاش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند.» سوره انبیاء، آیه ۷۲ ـ ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار و او را در کارم شریک ساز تا تو را بسیار به پاکی بستاییم» سوره طه، آیه ۲۹ ـ ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم.» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. از اینکه در تمام این [[آیات]] [[جعل خلیفه]] و [[امام]] به خداوند نسبت داده شده است، نتیجه گرفته میشود مقام امامت از [[مواهب الهی]] است که [[خدا]] برای هرکسی که بخواهد قرار میدهد. | |||
====[[دلیل]] دوم==== | |||
خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> از چند جای این [[آیه]] استفاده میشود که [[امامت]] منصبی [[الهی]] است و لذا امامت هر شخصی باید به [[اذن]] و [[اراده خداوند]] باشد: | |||
#در جمله {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}، [[جعل]] و [[نصب امام]] را به خود نسبت داده است. پس باید [[امام]] از جانب [[خدا]] [[منصوب]] شود. | |||
# در ذیل [[آیه]] از [[امامت]] به {{متن قرآن|عَهْدِي}} تعبیر شده است که [[دلالت]] دارد بر اینکه «امامت» عهدی [[الهی]] است که بین [[خداوند]] و شخصی [[معصوم]] از طرف او بسته میشود. | |||
====[[دلیل]] سوم==== | |||
خداوند در [[قرآن]] میفرماید همه امور در دست خداوند است<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ}}سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.</ref> و هیچ کس حتی [[پیامبر]]{{صل}} اختیاری ندارد<ref>{{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ}}«تو را در این کار هیچ دستی نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.</ref>. [[امامت]] هم از جمله اموری است که اختیارش با خداوند است<ref>زیرا همانطور که در دلیل اول ثابت شد امامت به جعل الهی است.</ref> نه با دیگران<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ص۶۹.</ref>. | |||
از سویی دیگر خداوند میفرماید: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> این آیه [[صراحت]] داردکه [[مقام امامت]]، یک [[مقام]] [[انتصابی]] است و [[نصب]] آن فقط به [[دست خدا]] است. [[مفسران]] [[شان نزول]] این آیه را در مورد [[ولید بن مغیره]] ([[مرد]] [[ثروتمند]] [[مکه]]) و [[عروة بن مسعود ثقفی]] ([[رئیس]] [[طائف]]) [[ذکر]] کردهاند که [[مشرکان]] گفتند: چرا قرآن بر این دو نفر نازل نشد؟<ref>سوره زخرف، آیه ۳۱ و ۳۲.</ref>. آنگاه خداوند در آیه مورد بحث، جواب مشرکان را اینگونه بیان فرموده که [[اختیار]] جعل [[نبوت]] و [[نزول قرآن]] به دست خداست بر هر که بخواهد آن را نازل میکند. | |||
کلمه «ما» در «ما کان» چه [[نافیه]] باشد<ref>که در این صورت باید بر کلمه «یختار» وقف کرد و جمله بعد، از ماقبلش جدا معنا میشود؛ یعنی پرودگار تو هرچه را بخواهد میآفریند و برمی گزیند. و برای آنها اختیاری نیست؛ بلکه اختیار به دست خداست.</ref> و چه موصوله<ref>که در این صورت هر دو جمله به هم وصل است و معنا این میشود: پرودگار تو هرچه را بخواهد میآفریند و آنچه را برای آنان خیر و مصلحت دارد برمیگزیند.</ref>.<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۷۰.</ref> نتیجه هر دو یکی است و آن اینکه [[گزینش]] [[نبی]] و از جمله [[گزینش امام]] و مصلحت اندیشی برای [[انسان]]، در [[اختیار]] خداست نه [[مردم]]؛ زیرا اختیار به دست کسی است که [[علم]] به احوال شخص داشته باشد و چنین [[علمی]] مربوط به [[خداوند]] است. | |||
با توجه به شان [[نزول آیه]]، مسأله انحصار [[انتخاب الهی]] [[نبوت]] توسط خداوند روشن است. [[سؤال]] این است که [[نصب الهی امام]] از کجای [[آیه]] استفاده میشود؟ جواب این است که مسأله [[امامت]] نیز از خود آیه استفاده میشود. در آیه مذکور چه کلمه «ما» در «ما کان» [[نافیه]] باشد و یا موصوله، با بیان ذیل، اینمطلب قابل [[اثبات]] خواهد بود. | |||
در صورتی که «ما» نافیه باشد و بر کلمه «یختار» [[وقف]] شود معنایش این است که مطلق اختیار به دست خداست و [[بندگان]] هیچگونه اختیاری در هیچ امری را ندارند. از جمله اموری که بندگان در آنها از خود اختیار ندارد، [[انتخاب]] [[پیامبر]] و [[امام]] است. اما در صورتی که کلمه «ما» موصوله باشد، معنای «ما» اثبات است و کلمه «یختار» بر سر او میآید، در این صورت معنایش این میشود: خداوند آن چیزی را که [[خیر]] و [[مصلحت]] مردم در آن است برمیگزیند. بدون [[شک]] امر نبوت و امامت هر دو به مصلحت مردم و [[امت اسلامی]] است. بر اساس [[منابع تفسیری]] [[اهل سنت]]<ref>طبری «ما» را در این وجه، به معنای «الذی» گرفته و میگوید: {{متن حدیث|فقال الله لنبیه محمد وربک یا محمد یخلق ما یشاء ان یخلقه ویختار للهدایة والایمان والعمل الصالح من خلقه ما هو فی سابق علمه انه خیرتهم نظیر ما کان من هؤلاء المشرکین لآلهتهم خیار اموالهم}}؛ «پس خداوند برای پیامبرش محمد{{صل}} فرمود: پروردگار تو ای محمد هرچه را بخواهد میآفریند و برای هدایت و ایمان و عمل صالح از میان بندگانش آن کسی را که طبق علم سابقش خیر و مصلحت بندگان است، برمیگزیند. نظیر مشرکان که بهترین اموالشان را برای خدایانشان برمیگزینند»، طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج۱۹، ص۶۰۸؛ همچنین رک: بغوی، حسین بن مسعود، تفسیر البغوی، ج۳، ص۵۴۱، گفته شده که «ما» در جمله «ماکان لهم الخیرة»، معنای اثبات دارد؛ معنایش این است که خداوند آنچه را که به خیر و نفع امت است برمیگزیند. یعنی؛ آنچه را که اصلح و خیر است برمیگزیند. با توجه به سخن این مفسران، آیه شریفه بیان میکند که خداوند هر امر خیر و هر چیزی که به مصلحت مؤمنان است برمیگزیند و بدون تردید چون خداوند عالم به همه امور است و احاطه علمی بر تمام امور دارد میداند چه چیزی خیر و به نفع و مصلحت مؤمنان است و همان را برمیگزیند. بدون شک بالاترین امر خیر، مسأله نبوت و رهبری جامعه پس از پیامبر است. همانگونه که تنها حق انتخاب و گزینش در همه امور خیر به دست خدا است، امر نبوت و امامت که بالاترین آنها است، نیز تنها خداوند حق انتخاب آن را دارد.</ref> و [[شیعه]] نیز همین معنا قابل برداشت است. | |||
====[[دلیل]] چهارم: [[امامت]] [[عهد الهی|عهدی الهی]]==== | |||
{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، در این [[آیه]] علاوه بر اینکه به [[صراحت]] [[نصب امام]] به [[جعل]] [[پروردگار]] مستند شده است، تعبیر «[[عهد]] الاهی» نیز درباره [[امامت]] آمده است که [[مفسران]] [[فریقین]] «عهد» در آیه را به «امامت» [[تفسیر]] کردهاند<ref>تفسیر طبری،ج ۱، ص۷۳۸؛ تفسیر رازی، ج ۴، ص۴۵؛ سیوطی، الدر المنثور، ج ۱، ص۱۱۸.</ref>. از دیدگاه شیعه، [[مقام امامت]] غیر از [[نبوت]] است و یکی از دلایلی که اقامه شده همین [[آیه مبارکه]] است. [[شیخ طوسی]] در تفسیر خود دیدگاه شیعه و چگونگی [[استدلال]] آنان را بر اینکه مقام امامت در این آیه غیر از نبوت است اینگونه بیان کرده است: "[[شیعیان]] به این آیه استدلال کردهاند که [[مقام]] «[[امامت]]» جدای از مقام «[[نبوت]]» است؛ زیرا [[خداوند]] [[حضرت ابراهیم]] را (در این [[آیه]]) هنگامی مورد خطاب قرار داد که او [[نبی]] بود و به او فرمود: او را به زودی [[امام]] قرار میدهد تا پاداشی باشد بر اتمام امتحانهایی که از او گرفته شده است و اگر او در همان وقتی که نبی بود، امام هم بود؛ این [[کلام خدا]] معنی نداشت. پس این آیه [[دلالت]] دارد که [[منزلت]] امامت جدای از نبوت است و همانا خداوند [[اراده]] کرده که این مقام را برای [[ابراهیم]] قرار بدهد"<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۹: {{عربی|واستدلوا بها ایضا علی ان منزلة الامامة منفصلة من النبوة، لان الله خاطب ابراهیم (وهو نبی، فقال له: انه سیجعله اماما جزاء له علی اتمامه ما ابتلاه الله به من الکلمات، ولو کان اماما فی الحال، لما کان للکلام معنی، فدل ذلک علی ان منزلة الامامة منفصلة من النبوة. وانما اراد الله ان یجعلها لابراهیم}}.</ref>. | |||
کیفیت [[استدلال]] به [[آیه ۱۲۴ سوره بقره]] این گونه است که خداوند در آیه شریفۀ {{متن قرآن|إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى}}<ref>«بیگمان آنچه بر ما مقرّر است رهنمود است» سوره لیل، آیه ۱۲.</ref> با تأکید<ref>«إنّ» و «لام» هر دو تأکید را میرساند.</ref> میفرماید [[هدایت]] [[خلق]] بر خداوند [[واجب]] است. بر این اساس روشن میشود که [[نصب امام]] و [[هادی]] نیز بر عهدۀ خداوند خواهد بود<ref>توجه به این نکته ضروری است که هدایت خلق از آن جهت بر خداوند واجب است که خود خدا این امر را از باب {{متن قرآن|كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}} بر عهده خود گرفته است، و وجوب نصب امام از ناحیه خداوند از باب تعیین تکلیف برای خداوند نیست، بلکه بر اساس فرموده خود خداوند است.</ref>. وقتی خداوند هدایت خلق را بر عهده گرفته است، خود را ملزم ساخته که با [[رحمت]] خویش با خلق [[رفتار]] کند؛ از این رو باید گفت، خداوند به طور حتم و قطع این امور را انجام خواهد داد<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام]]، ج ۱، ص۳۸۳-۳۸۵.</ref>. | |||
از [[آیه]] فوق سه مطلب استفاده میشود: | |||
# [[امامت]] «[[عهد الهی]]» است و هرکسی که [[شایسته]] آن باشد، به این [[عهد]] مفتخر میشود؛ | |||
#طرف عهد، خود [[خداوند]] است که فقط به افراد [[معصوم]] اعطاء میشود و فرد معصوم را هم [[خدا]] میداند؛ زیرا او تنها کسی است که از [[ضمیر]] و [[اسرار]] [[انسانها]] باخبر است. | |||
#با توجه به نکات فوق، [[نصب]] این [[مقام]] تنها به دست خداوند است نه برای کسی دیگر. | |||
====[[دلیل]] پنجم: اتیان [[آیات الهی]]==== | |||
{{متن قرآن|رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى}}<ref>«و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود میکردیم میگفتند: پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم» سوره طه، آیه ۱۳۴.</ref> از این آیه چند نکته استفاده میشود: | |||
#ارسال [[رسول]] به دست خداست. | |||
#ارسال رسول از سوی خدا به جهت آن است که [[رسولان]] [[آیات]] و [[بینات]] [[خداوند سبحان]] را بر [[خلق]] بیاورند تا [[حجت بر خلق]] تمام شود. روشن است که وظیفۀ خلق نیز [[تبعیت]] از این آیات است. | |||
#عدم تبعیت از آیات الهی و [[تسلیم نشدن]] در مقابل کسانی که از سوی خدا برای آوردن این آیات [[مأمور]] هستند، موجب [[ذلت]] و [[خواری]] است. | |||
بنابراین، هر چند که آیه در مورد ارسال رسول از ناحیه خداوند است، اما [[دلالت]] آن [[عمومیت]] دارد. به عبارت دیگر، [[حکمت]] ارسال رسول از ناحیه خدا آن است که [[آیات الاهی]] را بر خلق ارائه کند تا از او تبعیت کنند، [[هدایت]] شوند و از ذلت و خواری برهند. این امر پس از [[رسول خدا]] نیز جریان دارد و باید بعد از او کسی باشد تا به این [[رسالت]] [[قیام]] کند و واضح است هر کسی که چنین خصوصیتی داشته باشد، باید از ناحیه خدا نصب شود. خلاصه اینکه، با توجه به آیه قبل، [[امام]] [[وظیفه]] هدایت خلق را بر عهده دارد و خداوند به وسیله امام، آیات خود را بر [[مردم]] آشکار میسازد و [[حجت]] خویش را بر [[بندگان]] تمام میکند. در نتیجه [[گزینش امام]] از سوی [[مردم]] و عدم [[تسلیم]] در مقابل [[امام]] الاهی، موجب [[ذلت]] و [[خواری]] است<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام]]، ج ۱، ص۳۸۹-۳۹۰.</ref> | |||
===عصمت=== | ===عصمت=== | ||
[[شیعه امامیه]] [[معتقد]] است پیشوای [[امت اسلامی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} باید از [[خطا]] و [[گناه]] [[معصوم]] باشد. [[دلایل]] [[وحیانی]] (و [[قرآنی]]) این ادعا عبارت است از: | [[شیعه امامیه]] [[معتقد]] است پیشوای [[امت اسلامی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} باید از [[خطا]] و [[گناه]] [[معصوم]] باشد. [[دلایل]] [[وحیانی]] (و [[قرآنی]]) این ادعا عبارت است از: | ||
خط ۱۹۲: | خط ۲۳۲: | ||
از این دو گزینه، گزینه نخست بر دوم [[برتری]] دارد و [[خرد]] و [[وجدان]] [[انسانی]] آن را میپسندد. جمله {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}} بیانگر این مطلب است؛ یعنی اگر جز این [[داوری]] شود، برخلاف [[حکم]] خرد و وجدان است، طبعا چنین داوری مورد پسند [[خداوند]] که [[آفریدگار]] خرد و وجدان است نخواهد بود<ref>این استدلال در سخنان برخی از متکلمان امامیه آمده است؛ علامه حلّی در آثار کلامی گوناگون خویش آن را یادآور شده است. در کتاب نهج المسترشدین آمده است: «امام باید بر مردم تحت رهبری خود برتری داشته باشد؛ زیرا تقدیم مفضول بر فاضل قبیح است. به دلیل کلام خداوند متعال که فرموده است: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}.</ref>. هرچند [[امام]] آورندۀ [[شریعت]] نیست، ولی [[مسئولیت]] [[حفظ دین]] و رعایت [[مصالح مادی و معنوی]] [[امت اسلامی]] را بر عهده دارد، بنابراین در این زمینه او [[هدایتگر]] [[مردم]] است. در نتیجه مصداق روشن [[آیه]] «إفمن یهدی إلی الحق أحق أین یتبع.».. خواهد بود و این عبارت درباره فردی است که از هدایت افاضی و ذاتی برخوردار است و دیگران را به [[حق]] هدایت میکند. بنابراین [[آیه کریمه]] [[پیروی از معصوم]] [[عالم]] را بر غیر آن مقدم میشمارد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۰۰-۲۰۳.</ref>. | از این دو گزینه، گزینه نخست بر دوم [[برتری]] دارد و [[خرد]] و [[وجدان]] [[انسانی]] آن را میپسندد. جمله {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}} بیانگر این مطلب است؛ یعنی اگر جز این [[داوری]] شود، برخلاف [[حکم]] خرد و وجدان است، طبعا چنین داوری مورد پسند [[خداوند]] که [[آفریدگار]] خرد و وجدان است نخواهد بود<ref>این استدلال در سخنان برخی از متکلمان امامیه آمده است؛ علامه حلّی در آثار کلامی گوناگون خویش آن را یادآور شده است. در کتاب نهج المسترشدین آمده است: «امام باید بر مردم تحت رهبری خود برتری داشته باشد؛ زیرا تقدیم مفضول بر فاضل قبیح است. به دلیل کلام خداوند متعال که فرموده است: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}.</ref>. هرچند [[امام]] آورندۀ [[شریعت]] نیست، ولی [[مسئولیت]] [[حفظ دین]] و رعایت [[مصالح مادی و معنوی]] [[امت اسلامی]] را بر عهده دارد، بنابراین در این زمینه او [[هدایتگر]] [[مردم]] است. در نتیجه مصداق روشن [[آیه]] «إفمن یهدی إلی الحق أحق أین یتبع.».. خواهد بود و این عبارت درباره فردی است که از هدایت افاضی و ذاتی برخوردار است و دیگران را به [[حق]] هدایت میکند. بنابراین [[آیه کریمه]] [[پیروی از معصوم]] [[عالم]] را بر غیر آن مقدم میشمارد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت در بینش اسلامی (کتاب)|امامت در بینش اسلامی]]، ص۲۰۰-۲۰۳.</ref>. | ||
==طرق و [[راههای تعیین امام]]== | ==طرق و [[راههای تعیین امام]]== |