رافع بن خدیج اوسی انصاری: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
جز (جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن') |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[رافع بن خدیج اوسی انصاری در قرآن]] - [[رافع بن خدیج اوسی انصاری در حدیث]] - [[رافع بن خدیج اوسی انصاری در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[ابوعبدالله]]<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ المنتظم، ج ۶، ص ۱۴۳؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> (یا ابو خَدیج)<ref> الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> [[رافع بن خدیج بن رافع اوسی]] از [[طایفه]] [[بنیحارثه]] بود<ref> المعارف، ص ۲۰۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۴۰؛ الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>. | [[ابوعبدالله]]<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ المنتظم، ج ۶، ص ۱۴۳؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> (یا ابو خَدیج)<ref> الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> [[رافع بن خدیج بن رافع اوسی]] از [[طایفه]] [[بنیحارثه]] بود<ref> المعارف، ص ۲۰۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۴۰؛ الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>. | ||
برخی به [[خطا]] وی را [[خزرجی]] و از طایفه [[بنینجار]] دانستهاند<ref> الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹.</ref>. مادرش حلیمه، دختر [[مسعود بن سنان بن عامر]] از طایفه خزرجی بنیبیاضه بود<ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref>. از پدرش خدیج اطلاعات کافی در [[اختیار]] نیست و گویا هنگام [[هجرت پیامبر]]{{صل}} زنده نبوده است و هنگام [[وفات]] قطعهای [[زمین]]، یک [[کنیز]] و غلامی حجامتگر برای او به [[ارث]] گذاشته بود<ref> الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>. هنگام [[مهاجرت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[نوجوانی]] ۱۲، ۱۳ سیزده ساله بود<ref>الاخبار الطوال، ص ۳۱۶.</ref>، از این رو در [[سال دوم هجری]] [[پیامبر]]{{صل}} او را برای شرکت در [[نبرد]] [[بدر]]، کوچک شمرد و اجازه نداد در آن شرکت کند. در نبرد [[احد]] در سال سوم نیز [[حضرت]] با او چنین کرد و تنها [[نگهبانی]] [[مدینه]] را برای او مقرر کرد<ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۹۳.</ref>؛ ولی به پادرمیانی عمویش که بر توان او در [[تیراندازی]] تأکید داشت<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۶؛ مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۰۸.</ref>، همچنین چون از همسالانش قد بلندتر، یا آنکه به ۱۵ سالگی رسیده بود، اجازه یافت در نبرد احد شرکت کند<ref> عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۲.</ref>. | برخی به [[خطا]] وی را [[خزرجی]] و از طایفه [[بنینجار]] دانستهاند<ref> الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹.</ref>. مادرش حلیمه، دختر [[مسعود بن سنان بن عامر]] از طایفه خزرجی بنیبیاضه بود<ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref>. از پدرش خدیج اطلاعات کافی در [[اختیار]] نیست و گویا هنگام [[هجرت پیامبر]] {{صل}} زنده نبوده است و هنگام [[وفات]] قطعهای [[زمین]]، یک [[کنیز]] و غلامی حجامتگر برای او به [[ارث]] گذاشته بود<ref> الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>. هنگام [[مهاجرت]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[نوجوانی]] ۱۲، ۱۳ سیزده ساله بود<ref>الاخبار الطوال، ص ۳۱۶.</ref>، از این رو در [[سال دوم هجری]] [[پیامبر]] {{صل}} او را برای شرکت در [[نبرد]] [[بدر]]، کوچک شمرد و اجازه نداد در آن شرکت کند. در نبرد [[احد]] در سال سوم نیز [[حضرت]] با او چنین کرد و تنها [[نگهبانی]] [[مدینه]] را برای او مقرر کرد<ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۹۳.</ref>؛ ولی به پادرمیانی عمویش که بر توان او در [[تیراندازی]] تأکید داشت<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۶؛ مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۰۸.</ref>، همچنین چون از همسالانش قد بلندتر، یا آنکه به ۱۵ سالگی رسیده بود، اجازه یافت در نبرد احد شرکت کند<ref> عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۲.</ref>. | ||
به [[روایت]] دیگری، برای اجازه گرفتن روی پنجههای پای خود ایستاد، تا قدش بلندتر دیده شود و پیامبر{{صل}} با دیدن [[اشتیاق]] رافع و مهارت وی در تیراندازی به او اجازه داد [[پیکار]] کند<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۵.</ref>. رافع در این نبرد جزو تیراندازانی بود که پیامبر{{صل}} آنها را بر [[کوه]] عینین قرار داد تا از [[سپاه]] [[پشتیبانی]] کنند؛ ولی او نیز همراه دیگران پس از [[شکست]] اولیه [[قریش]] برای گردآوری [[غنایم]] [[جایگاه]] خود را رها کرد<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۳۲ـ۲۳۳؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۸ـ۳۸۹؛ الطبقات، ج ۲، ص ۳۲؛ ج ۳، ص ۳۶۲.</ref>. | به [[روایت]] دیگری، برای اجازه گرفتن روی پنجههای پای خود ایستاد، تا قدش بلندتر دیده شود و پیامبر {{صل}} با دیدن [[اشتیاق]] رافع و مهارت وی در تیراندازی به او اجازه داد [[پیکار]] کند<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۵.</ref>. رافع در این نبرد جزو تیراندازانی بود که پیامبر {{صل}} آنها را بر [[کوه]] عینین قرار داد تا از [[سپاه]] [[پشتیبانی]] کنند؛ ولی او نیز همراه دیگران پس از [[شکست]] اولیه [[قریش]] برای گردآوری [[غنایم]] [[جایگاه]] خود را رها کرد<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۳۲ـ۲۳۳؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۸ـ۳۸۹؛ الطبقات، ج ۲، ص ۳۲؛ ج ۳، ص ۳۶۲.</ref>. | ||
[[رافع]]، گزارشگر فرار برخی از [[صحابه]] در [[نبرد]] [[احد]] است که در برخی منابع [[سیره]] و [[تاریخ]] نامشان به صورت «فلان و فلان» [[تغییر]] یافته است<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۹۵.</ref>. در این نبرد، تیری به نزدیکی استخوان ترقوهاش خورد که [[پیامبر]]{{صل}} خود آن را بیرون کشید.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۶؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> رافع در بیشتر نبردهای پسین نیز حضور داشت<ref>المعارف، ص ۳۰۶ـ۳۰۷؛ الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ اسدالغابه، ج، ص ۳۸.</ref> و از آنها گزارشهایی داشته است. در [[غزوه]] انمار بر ضد [[قبیله | [[رافع]]، گزارشگر فرار برخی از [[صحابه]] در [[نبرد]] [[احد]] است که در برخی منابع [[سیره]] و [[تاریخ]] نامشان به صورت «فلان و فلان» [[تغییر]] یافته است<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۹۵.</ref>. در این نبرد، تیری به نزدیکی استخوان ترقوهاش خورد که [[پیامبر]] {{صل}} خود آن را بیرون کشید.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۶؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> رافع در بیشتر نبردهای پسین نیز حضور داشت<ref>المعارف، ص ۳۰۶ـ۳۰۷؛ الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ اسدالغابه، ج، ص ۳۸.</ref> و از آنها گزارشهایی داشته است. در [[غزوه]] انمار بر ضد [[قبیله غطفان]] در [[سال سوم هجری]] گزارش کرده که چگونه پیامبر {{صل}} از دست یکی از [[دشمنان]] [[رهایی]] یافت <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۸.</ref>. درباره نبرد مریسیع پس از [[سال ۵ هجری]]، نیز از [[نفاق]] [[عبدالله بن ابی]] و تلاش [[خزرجیان]] برای همراه ساختنش با [[رسول خدا]] {{صل}} گزارشی [[نقل]] کرده است<ref> المغازی، ج ۲، ص ۴۰۴، ۴۲۰ـ۴۲۱.</ref>. | ||
گزارشی از سریه خبط در [[سال ۸ هجری]] ضد قبایلی از [[جهینه]] از او در دست است که در آن درگیری [[قیس بن سعد بن عباده انصاری]] از یک سو و [[ابوعبیده]] و | گزارشی از سریه خبط در [[سال ۸ هجری]] ضد قبایلی از [[جهینه]] از او در دست است که در آن درگیری [[قیس بن سعد بن عباده انصاری]] از یک سو و [[ابوعبیده]] و عمر بن خطاب از سوی دیگر را یاد کرده است <ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۷۵ـ۷۷۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۱۰۰.</ref>. | ||
در [[غزوه تبوک]] در [[سال ۹ هجری]] هنگامی که [[سپاهیان]] در [[تبوک]] جای گرفتند، با اجازه پیامبر{{صل}} و همراه ۱۰ تن از [[انصار]] به شکارگاهی در آن نزدیکی رفت و با [[تیراندازی]] ۲۰ آهو شکار کرد و [[شب]] هنگام که به لشکرگاه بازگشت پیامبر{{صل}} [[دستور]] داد شکارها را میان [[لشکر]] پخش کنند و براساس مسائل [[امنیتی]] دیگر شکار را به آنها اجازه نداد<ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۳۵ ـ ۱۰۳۶.</ref>. از [[رافع]] تا دوره [[عثمان]] اطلاعات مشخصی در [[اختیار]] نیست. از سویی گفته شده که در دوره عثمان [[والی]] [[شهر]] یمامه در مناطق مرکزی | در [[غزوه تبوک]] در [[سال ۹ هجری]] هنگامی که [[سپاهیان]] در [[تبوک]] جای گرفتند، با اجازه پیامبر {{صل}} و همراه ۱۰ تن از [[انصار]] به شکارگاهی در آن نزدیکی رفت و با [[تیراندازی]] ۲۰ آهو شکار کرد و [[شب]] هنگام که به لشکرگاه بازگشت پیامبر {{صل}} [[دستور]] داد شکارها را میان [[لشکر]] پخش کنند و براساس مسائل [[امنیتی]] دیگر شکار را به آنها اجازه نداد<ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۳۵ ـ ۱۰۳۶.</ref>. از [[رافع]] تا دوره [[عثمان]] اطلاعات مشخصی در [[اختیار]] نیست. از سویی گفته شده که در دوره عثمان [[والی]] [[شهر]] یمامه در مناطق مرکزی [[شبه جزیره عربستان]] بوده<ref>تاریخ المدینه، ج ۳، ص ۹۷۰.</ref>و از سوی دیگر برخی معتقدند عثمان وی را از [[مدینه]] [[تبعید]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۸۵؛ الکامل، ابن اثیر، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref>. | ||
در دوره [[امام علی]]{{ع}} نخست بر اثر گرایشهای [[عثمانی]] خود از [[بیعت]] خودداری کرد؛ ولی اندکی بعد از [[رأی]] خود بازگشت و دست بیعت داد<ref> تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۲۹ـ۴۳۰؛ البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۲۰۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۶۰۲ـ۶۰۳.</ref>. رافع جزو [[یاران امام علی]]{{ع}} درآمد و در [[نبرد صفین]] شرکت کرد <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۰ـ۴۰۱.</ref> و [[حضرت]] وی را از [[گواهان]] [[حکمیت]] برگزید<ref>وقعة صفین، ص ۵۰۶ ـ ۵۰۷؛ الاخبار الطوال، ص ۱۹۶.</ref> به نظر، رافع در دوره [[معاویه]] به مدینه رفته و آنجا [[عریف]] ([[نماینده]] [[حکومت]] در [[قبیله]]) [[طایفه]] خود شد <ref>الطبقات، ج ۶، ص ۱۳۲؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref>. | در دوره [[امام علی]] {{ع}} نخست بر اثر گرایشهای [[عثمانی]] خود از [[بیعت]] خودداری کرد؛ ولی اندکی بعد از [[رأی]] خود بازگشت و دست بیعت داد<ref> تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۲۹ـ۴۳۰؛ البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۲۰۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۶۰۲ـ۶۰۳.</ref>. رافع جزو [[یاران امام علی]] {{ع}} درآمد و در [[نبرد صفین]] شرکت کرد <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۰ـ۴۰۱.</ref> و [[حضرت]] وی را از [[گواهان]] [[حکمیت]] برگزید<ref>وقعة صفین، ص ۵۰۶ ـ ۵۰۷؛ الاخبار الطوال، ص ۱۹۶.</ref> به نظر، رافع در دوره [[معاویه]] به مدینه رفته و آنجا [[عریف]] ([[نماینده]] [[حکومت]] در [[قبیله]]) [[طایفه]] خود شد <ref>الطبقات، ج ۶، ص ۱۳۲؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref>. | ||
وی در آغاز دوره [[یزید بن معاویه]] در [[سال ۶۰ هجری]] هنگامی که دریافت [[عمرو اشدق]] والی [[یزید]] بر مدینه در پی اعزام لشکری برای [[سرکوب]] [[ابن زبیر]] است، به وی سفارش کرد با این کار [[حرمت]] [[خانه خدا]] را نشکند؛ اما او پاسخ داد که [[قریشیان]] اموری را میدانند که تو و دوستانت (یعنی [[انصار]]) نمیدانید<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۳۲۷ـ۳۲۸.</ref>. | وی در آغاز دوره [[یزید بن معاویه]] در [[سال ۶۰ هجری]] هنگامی که دریافت [[عمرو اشدق]] والی [[یزید]] بر مدینه در پی اعزام لشکری برای [[سرکوب]] [[ابن زبیر]] است، به وی سفارش کرد با این کار [[حرمت]] [[خانه خدا]] را نشکند؛ اما او پاسخ داد که [[قریشیان]] اموری را میدانند که تو و دوستانت (یعنی [[انصار]]) نمیدانید<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۳۲۷ـ۳۲۸.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۱: | ||
رافع ۱۳ سال بعد و با پایان یافتن دوره ابن زبیر در اثناء سال ۷۳ یا اوایل ۷۴ و در سن ۸۶ سالگی از [[دنیا]] رفت <ref>الانساب، ج ۴، ص ۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۲ـ۳۶۴؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۱.</ref>. | رافع ۱۳ سال بعد و با پایان یافتن دوره ابن زبیر در اثناء سال ۷۳ یا اوایل ۷۴ و در سن ۸۶ سالگی از [[دنیا]] رفت <ref>الانساب، ج ۴، ص ۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۲ـ۳۶۴؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۱.</ref>. | ||
[[بخاری]] [[وفات]] او را در اواخر [[حکومت معاویه]] و در سال ۵۹ دانسته است<ref>التاریخ الکبیر، ج ۳، ص ۲۹۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۲؛ ج ۸، ص ۴۳۱.</ref>، پس در ۷۲ سالگی از [[دنیا]] رفته است. برپایه برخی گزارشها نیز عوارض زخم او در [[جنگ احد]] تا دم [[مرگ]] همراهش بود<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹ـ۴۸۰؛ المنتظم، ج ۶، ص ۱۴۳ـ۱۴۴؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> وفاتش را در همه روستاهای [[مدینه]] اعلام کردند، تا [[تشییع جنازه]] او را با | [[بخاری]] [[وفات]] او را در اواخر [[حکومت معاویه]] و در سال ۵۹ دانسته است<ref>التاریخ الکبیر، ج ۳، ص ۲۹۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۲؛ ج ۸، ص ۴۳۱.</ref>، پس در ۷۲ سالگی از [[دنیا]] رفته است. برپایه برخی گزارشها نیز عوارض زخم او در [[جنگ احد]] تا دم [[مرگ]] همراهش بود<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹ـ۴۸۰؛ المنتظم، ج ۶، ص ۱۴۳ـ۱۴۴؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> وفاتش را در همه روستاهای [[مدینه]] اعلام کردند، تا [[تشییع جنازه]] او را با شکوه برگزار کنند<ref> السنن الکبری، ج ۴، ص ۷۴؛ المعتبر، ج ۱، ص ۲۶۲؛ ذکری، ج ۱، ص ۲۹۹.</ref>. | ||
[[عبدالله بن عمر]] و به گزارشی [[ابن عباس]] در تشییع جنازه او شرکت داشتند<ref>السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۰ـ۲۱.</ref>. عبداللّهبن [[عمر]] بر جنازه او [[نماز]] گزارد و پیشاپیش پیکرش حرکت کرد<ref>السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۰.</ref>. [[رافع بن خدیج]] در [[رقابت]] میان [[قبایل]]، به ویژه در برابر [[قریش]]، همواره بر نقش [[انصار]] تأکید داشت. به [[روایت]] او [[پیامبر]] {{صل}} برای مدینه و اطراف آن به مثابه [[مکه]] [[حرم]] [[تعیین]] کرد <ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۱۴۱؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> و مدینه را [[برتر]] از مکه دانست<ref> التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۰؛ الکامل، ابن عدی، ج ۶، ص ۱۹۱.</ref>. یکبار، زمانی که [[مروان]] در [[خطبه]] خود، مکه، مکیان و حرم مکی را ستود، [[رافع]] به [[اعتراض]] او را [[سرزنش]] کرد که به مدینه و حرم [[مدنی]] اشاره نکرده است<ref>صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۱۲ـ۱۱۳؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۳۶۴.</ref>. | |||
همچنین او جزء ناقلان [[حدیث]] و [[اصحاب]] [[فتوا]] شمرده شده است<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۲۸۷؛ الاصابه، ج ۱، ص ۷۵؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۴.</ref> او روی هم رفته ۷۸ حدیث<ref>البدایة والنهایه، ج ۹، ص ۳؛ الاعلام، ج ۳، ص ۱۲.</ref>، نیز دعاهایی را از پیامبر {{صل}} بازگو کرده است<ref>سنن الترمذی، ج ۵، ص ۱۳۶؛ المستدرک، ج ۱، ص ۵۳۶ - ۵۳۷.</ref>. رافع، سخنانی را که از پیامبر {{صل}} میشنید، مینگاشت و در پرسشی در این باره از [[حضرت]]، ایشان [[نگارش]] [[حدیث]] را [[تأیید]] کرده بودند<ref>مجمعالزوائد، ج ۱، ص ۱۵۱.</ref>. [[رافع]]، [[فتوا]] دادن خود را پس از [[قتل عثمان]] در [[سال ۳۵ هجری]] در [[مدینه]] آغاز کرد<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۲۸۴؛ الاصابه، ج ۱، ص ۷۵.</ref>. فتوای او به خودداری از [[قطع]] دست سارق نهال [[کشاورزی]]<ref>المبسوط، ج ۹، ص ۱۳۹.</ref> و مجاز نبودن کرایه [[زمین]] در برابر بخشی از محصول آن<ref>الرساله، ص ۴۴۵؛ المبسوط، ج ۲۳، ص ۱۳.</ref>، نمونههایی از این فتاوا هستند.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[رافع بن خدیج اوسی انصاری (مقاله)|مقاله «رافع بن خدیج اوسی انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | |||
== | == [[رافع بن خدیج]] در [[شأن نزول]] == | ||
== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[رافع بن خدیج اوسی انصاری (مقاله)|مقاله «رافع بن خدیج اوسی انصاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:رافع بن خدیج اوسی انصاری]] | [[رده:رافع بن خدیج اوسی انصاری]] | ||