پرش به محتوا

صحابه در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۷: خط ۶۷:
«قریش را همراه با تلاششان در [[گمراهی]]، جولانشان در [[اختلاف]]، و [[سرکشی]] آنها در [[تیه]] [[ضلالت]] واگذار، که آنها با هم در [[نبرد]] با من همدست شده‌اند، همانگونه که پیش از من در [[مبارزه]] با رسول خدا{{صل}} هماهنگ و [[متحد]] بودند، خدا قریش را به [[کیفر]] اعمالشان برساند، آنها پیوند خویشاوندیم را قطع کردند و [[حکومت]] فرزند مادرم ([[پیامبر]]) را از من سلب نمودند...».<ref>{{متن حدیث|فَدَعْ عَنْكَ قُرَيْشاً وَ تَرْكَاضَهُمْ فِي اَلضَّلاَلِ، وَ تَجْوَالَهُمْ فِي اَلشِّقَاقِ، وَ جِمَاحَهُمْ فِي اَلتِّيهِ، فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَى حَرْبِي كَإِجْمَاعِهِمْ عَلَى حَرْبِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَبْلِي فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي اَلْجَوَازِي، فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي، وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ اِبْنِ أُمِّي...}}؛ نهج البلاغه، نامه شماره ۳۶؛ ج۱۶، ص۱۴۸.</ref>
«قریش را همراه با تلاششان در [[گمراهی]]، جولانشان در [[اختلاف]]، و [[سرکشی]] آنها در [[تیه]] [[ضلالت]] واگذار، که آنها با هم در [[نبرد]] با من همدست شده‌اند، همانگونه که پیش از من در [[مبارزه]] با رسول خدا{{صل}} هماهنگ و [[متحد]] بودند، خدا قریش را به [[کیفر]] اعمالشان برساند، آنها پیوند خویشاوندیم را قطع کردند و [[حکومت]] فرزند مادرم ([[پیامبر]]) را از من سلب نمودند...».<ref>{{متن حدیث|فَدَعْ عَنْكَ قُرَيْشاً وَ تَرْكَاضَهُمْ فِي اَلضَّلاَلِ، وَ تَجْوَالَهُمْ فِي اَلشِّقَاقِ، وَ جِمَاحَهُمْ فِي اَلتِّيهِ، فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَى حَرْبِي كَإِجْمَاعِهِمْ عَلَى حَرْبِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَبْلِي فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي اَلْجَوَازِي، فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي، وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ اِبْنِ أُمِّي...}}؛ نهج البلاغه، نامه شماره ۳۶؛ ج۱۶، ص۱۴۸.</ref>


۳- از سخنان امام که در پاسخ بعضی از یارانش از [[طایفه بنی اسد]]، فرموده است: وی از آن [[حضرت]] پرسید: «چطور شد که [[قوم]] شما شما را از [[خلافت]] بازداشته و حال آنکه شما شایسته‌تر بودید؟» <ref>{{عربی|"کیف دفعکم قومکم عن هذا المقام و انتم احق به؟"}}</ref>
۳- از سخنان امام که در پاسخ بعضی از یارانش از [[طایفه بنی اسد]]، فرموده است: وی از آن [[حضرت]] پرسید: «چطور شد که [[قوم]] شما؛ شما را از [[خلافت]] بازداشته و حال آنکه شما شایسته‌تر بودید؟» <ref>{{عربی|"کیف دفعکم قومکم عن هذا المقام و انتم احق به؟"}}</ref>


[[امام]] در پاسخ فرمود: «ای [[برادر]] [[اسدی]] تو مردی مضطرب و عجولی، بی‌موقع [[پرسش]] میکنی! اما در عین حال [[احترام]] [[خویشاوندی]] و بستگی برقرار و [[حق]] پرسش محترم است اکنون که میخواهی بدانی بدان، [[استبداد]] ([[خلفاء]]) در برابر ما نسبت به [[مقام خلافت]] با اینکه از نظر [[نسب]] بالاتر، و از جهت [[ارتباط]] با [[پیغمبر]]{{صل}} پیوندمان محکم می‌باشد. بدین جهت بود که عده‌ای بر این [[مقام]] [[بخل]] ورزیده (و با نداشتن [[شایستگی]] آن را تصاحب نمودند) و گروهی دیگر (یعنی خود ما) با [[سخاوت]] از آن صرفنظر کردند، [[حاکم]] و داور [[خداوند]] است و بازگشت در [[قیامت]] به سوی او است»<ref>{{متن حدیث|يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ إِنَّكَ لَقَلِقُ اَلْوَضِينِ تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَدٍ وَ لَكَ بَعْدُ ذِمَامَةُ اَلصِّهْرِ وَ حَقُّ اَلْمَسْأَلَةِ وَ قَدِ اِسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ أَمَّا اَلاِسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا اَلْمَقَامِ وَ نَحْنُ اَلْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ اَلْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ نَوْطاً فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ وَ اَلْحَكَمُ اَللَّهُ وَ اَلْمَعْوَدُ إِلَيْهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ}}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۹، ص۲۴۱.</ref>
[[امام]] در پاسخ فرمود: «ای [[برادر]] [[اسدی]] تو مردی مضطرب و عجولی، بی‌موقع [[پرسش]] می‌کنی! اما در عین حال [[احترام]] [[خویشاوندی]] و بستگی برقرار و [[حق]] پرسش محترم است اکنون که می‌خواهی بدانی بدان، [[استبداد]] ([[خلفاء]]) در برابر ما نسبت به [[مقام خلافت]] با اینکه از نظر [[نسب]] بالاتر، و از جهت [[ارتباط]] با [[پیغمبر]]{{صل}} پیوندمان محکم می‌باشد. بدین جهت بود که عده‌ای بر این [[مقام]] [[بخل]] ورزیده (و با نداشتن [[شایستگی]] آن را تصاحب نمودند) و گروهی دیگر (یعنی خود ما) با [[سخاوت]] از آن صرفنظر کردند، [[حاکم]] و داور [[خداوند]] است و بازگشت در [[قیامت]] به سوی او است»<ref>{{متن حدیث|يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ إِنَّكَ لَقَلِقُ اَلْوَضِينِ تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَدٍ وَ لَكَ بَعْدُ ذِمَامَةُ اَلصِّهْرِ وَ حَقُّ اَلْمَسْأَلَةِ وَ قَدِ اِسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ أَمَّا اَلاِسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا اَلْمَقَامِ وَ نَحْنُ اَلْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ اَلْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ نَوْطاً فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ وَ اَلْحَكَمُ اَللَّهُ وَ اَلْمَعْوَدُ إِلَيْهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ}}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۹، ص۲۴۱.</ref>


این سؤال و جواب در دوره خلافت آن [[حضرت]] بوده و درست در همان زمانی که علی{{ع}} با [[معاویه]] و نیرنگ‌های او درگیر بود، واقع شده است. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در آن شرایط خوش نداشت این مسئله طرح شود، و لذا به صورت ملامت گونه‌ای قبل از جواب به او گفت، که آخر هر پرسشی جائی دارد حالا وقتی نیست که درباره گذشته، بحث کنیم، مسأله [[روز]] ما مسأله معاویه است.
این سؤال و جواب در دوره خلافت آن [[حضرت]] بوده و درست در همان زمانی که علی{{ع}} با [[معاویه]] و نیرنگ‌های او درگیر بود، واقع شده است. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در آن شرایط خوش نداشت این مسئله طرح شود، و لذا به صورت ملامت گونه‌ای قبل از جواب به او گفت، که آخر هر پرسشی جائی دارد حالا وقتی نیست که درباره گذشته، بحث کنیم، مسأله [[روز]] ما مسأله معاویه است.
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش