پرش به محتوا

اقسام و انواع علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۸: خط ۳۸:
::::::«[[علم غیب]] را به لحاظ های مختلف می‌توان به انواعی تقسیم نمود، از جمله این تقسیمات تقسیم به لحاظ کسانی است که از غیب آگاهند. از این رو می‌توان گفت که علم غیب نخست به دو قسم تقسیم می‌شود: (۱): [[علم غیب الهی]]؛ (۲): [[علم غیب انسان‌ها]]. قسم دوم نیز خود به دو شاخه فرعی قابل تقسیم است: (الف): [[علم غیب پیامبران]]؛ (ب): [[علم غیب انسان‌های عادی]]»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٥.</ref>.
::::::«[[علم غیب]] را به لحاظ های مختلف می‌توان به انواعی تقسیم نمود، از جمله این تقسیمات تقسیم به لحاظ کسانی است که از غیب آگاهند. از این رو می‌توان گفت که علم غیب نخست به دو قسم تقسیم می‌شود: (۱): [[علم غیب الهی]]؛ (۲): [[علم غیب انسان‌ها]]. قسم دوم نیز خود به دو شاخه فرعی قابل تقسیم است: (الف): [[علم غیب پیامبران]]؛ (ب): [[علم غیب انسان‌های عادی]]»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٥.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین دکتر نادم؛}}
 
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛}}
[[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم]]]]
[[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[علم غیب]] را می‌توان از جهات مختلفی تقسیم کرد:
::::::«[[علم غیب]] را می‌توان از جهات مختلفی تقسیم کرد:
:::::: '''[[علم غیب]] از جهت عالم به آن:''' (۱): [[علم غیب]] خداوند؛ (۲): [[علم غیب]] فرشتگان؛ (۳): [[علم غیب]] انسان‌ها: «الف: [[پیامبر]]؛ ب: امام؛ ج: دیگران». (...)
:::::: '''[[علم غیب]] از جهت عالم به آن:''' (۱): [[علم غیب]] خداوند؛ (۲): [[علم غیب]] فرشتگان؛ (۳): [[علم غیب]] انسان‌ها: «الف: [[پیامبر]]؛ ب: امام؛ ج: دیگران». (...)
:::::* '''علم غیب بر دو قسم است:''' (۱): اختصاصی ذات اقدس الهی است، و دیگران هیج آگاهی از آن ندارند (نمل، آیه ۶۵)<ref>آیاتی که [[علم غیب]] را مختص به خداوند می‌داند انعام، آیه٥٩، نمل، آیه٦٥، یونس، آیه٢٠، نحل، آیه٧٧، هود، آیه١٢٣، کهف، آیه٢٦، بقره، آیه٣٣، فاطر، آیه٣٨، مائده، آیه١٠٩، آل‌عمران، آیه١٨٢، انعام، آیه٧٣، توبه، آیه٩٤ و ١٠٥</ref>؛ اینها حقایقی هستند نایافتنی که نه تنها حس و تجربه بلکه عقل و کشف و شهود هم در قلمرو آن راه ندارند(...). ذات و حقیقت خداوند از این قبیل هاست. (۲): [[علم غیب|علم غیب هایی]] است که غیر خداوند از آن آگاهی دارند مانند: [[ملائکه]]، [[انبیاء]]، [[امامان معصوم]] و بعضی دیگر از انسان‌ها. که [[غیب دانی]] هر کدام بستگی به جهت مراتب نسبیت آنها دارد.
:::::* '''علم غیب بر دو قسم است:''' (۱): اختصاصی ذات اقدس الهی است، و دیگران هیج آگاهی از آن ندارند (نمل، آیه ۶۵)<ref>آیاتی که [[علم غیب]] را مختص به خداوند می‌داند انعام، آیه٥٩، نمل، آیه٦٥، یونس، آیه٢٠، نحل، آیه٧٧، هود، آیه١٢٣، کهف، آیه٢٦، بقره، آیه٣٣، فاطر، آیه٣٨، مائده، آیه١٠٩، آل‌عمران، آیه١٨٢، انعام، آیه٧٣، توبه، آیه٩٤ و ١٠٥</ref>؛ اینها حقایقی هستند نایافتنی که نه تنها حس و تجربه بلکه عقل و کشف و شهود هم در قلمرو آن راه ندارند(...). ذات و حقیقت خداوند از این قبیل هاست. (۲): [[علم غیب|علم غیب هایی]] است که غیر خداوند از آن آگاهی دارند مانند: [[ملائکه]]، [[انبیاء]]، [[امامان معصوم]] و بعضی دیگر از انسان‌ها. که [[غیب دانی]] هر کدام بستگی به جهت مراتب نسبیت آنها دارد.
:::::* '''علم غیب از جهت علم و معرفت:''' (۱): [[علم غیب]] به معنای عام آن که بعضی می‌دانند و بعضی نمی‌دانند به دو قسم تقسیم می‌شود: (۱): علم مطلق که فقط اختصاص به خداوند دارد؛ (۲): [[علم غیب]] نسبی است که در این قسم می‌توان [[علم غیب]] هر کس را نسبت به دیگری نسبی دانست،  مانند علم خداوند نسبت به علم دیگران که آنچه را که برای دیگران غیب محسوب می‌شود برای او آشکار وعیان است.(...) (۲): بعضی از علومی که امکان کشف آنها بر اثر کنکاش و جستجو وجود دارد، مثل علم نجوم، ستارگان و غیره، در این موارد بعضی از افراد که وسائل واسباب کشف را دارا هستند می‌دانند و دیگران از آن آگاهی محروم می‌باشند. (۳): علمی که هیچکس بر آنها غیر خداوند آگاهی ندارد، حتی [[ملائکه]] مقرب و [[انبیاء]] مرسل هم نمی‌دانند، این نوعی است که قرآن با صراحت بیان می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>نمل، آیه٦٥</ref>.
:::::* '''علم غیب از جهت علم و معرفت:''' (۱): [[علم غیب]] به معنای عام آن که بعضی می‌دانند و بعضی نمی‌دانند به دو قسم تقسیم می‌شود: (۱): علم مطلق که فقط اختصاص به خداوند دارد؛ (۲): [[علم غیب]] نسبی است که در این قسم می‌توان [[علم غیب]] هر کس را نسبت به دیگری نسبی دانست،  مانند علم خداوند نسبت به علم دیگران که آنچه را که برای دیگران غیب محسوب می‌شود برای او آشکار وعیان است.(...) (۲): بعضی از علومی که امکان کشف آنها بر اثر کنکاش و جستجو وجود دارد، مثل علم نجوم، ستارگان و غیره، در این موارد بعضی از افراد که وسائل واسباب کشف را دارا هستند می‌دانند و دیگران از آن آگاهی محروم می‌باشند. (۳): علمی که هیچکس بر آنها غیر خداوند آگاهی ندارد، حتی [[ملائکه]] مقرب و [[انبیاء]] مرسل هم نمی‌دانند، این نوعی است که قرآن با صراحت بیان می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>نمل، آیه۶۵</ref>.
:::::* '''علم غیب از جهت زمان:''' (۱): [[علم غیب]] گاهی مربوط به جریانات، قصه‌ها و اخبار گذشته می‌شود، مثل داستانهای قرآنی از امت‌های گذشته، که علم به این گونه غیب عا نسبی است، عده‌ای می‌دانند و عده‌ای نمی‌دانند، پس نسبت به کسانی که نمی‌دانند غیب است، مثلا داستان [[حضرت یوسف]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} غیب دانسته شده ولی نسبت به برادران او غیب نیست. (۲): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان حاضر می‌شود، چه بسا جریاناتی فی الحال در عالم محقق می‌شود و ما از آنها آگاه نمی‌شویم، در حالی که عده ای به وسیله وسائل ارتباطی که در اختیار دارند فورا متوجه می‌شوند، بنابراین برای کسانی که این ابزار را ندارند غیب است. (۳): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان آینده است، مثل علم به قیامت و موارد شبیه آن، در این صورت شامل علم اختصاصی الهی می‌شود و اگر [[انبیاء]] و اولیاء در این باره گزارشی می‌دهند، به تعلیم خداوند است و استقلالی در آگاهی ندارند.
:::::* '''علم غیب از جهت زمان:''' (۱): [[علم غیب]] گاهی مربوط به جریانات، قصه‌ها و اخبار گذشته می‌شود، مثل داستانهای قرآنی از امت‌های گذشته، که علم به این گونه غیب عا نسبی است، عده‌ای می‌دانند و عده‌ای نمی‌دانند، پس نسبت به کسانی که نمی‌دانند غیب است، مثلا داستان [[حضرت یوسف]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} غیب دانسته شده ولی نسبت به برادران او غیب نیست. (۲): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان حاضر می‌شود، چه بسا جریاناتی فی الحال در عالم محقق می‌شود و ما از آنها آگاه نمی‌شویم، در حالی که عده ای به وسیله وسائل ارتباطی که در اختیار دارند فورا متوجه می‌شوند، بنابراین برای کسانی که این ابزار را ندارند غیب است. (۳): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان آینده است، مثل علم به قیامت و موارد شبیه آن، در این صورت شامل علم اختصاصی الهی می‌شود و اگر [[انبیاء]] و اولیاء در این باره گزارشی می‌دهند، به تعلیم خداوند است و استقلالی در آگاهی ندارند.
::::::در این تقسیم بندی‌ها به یک نتیجه می‌رسیم که [[علم غیب]] واقعی اختصاصی است، آنگونه که قرآن بیان می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ]]}}﴾}}<ref>یونس، آیه ۲۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} در آیه به معنای حصر  است، یعنی غیب مختص به خداست، زیرا اخبار غیبی [[انبیاء]] و اولیاء الهی نیز به تعلیم خداوند است، و عنایتی است از جانب حق تعالی به آنها؛ به عبارت دیگر دو نوع غیب متصور است یک نوع غیب غیر مشهود، یک نوع غیب غیر موجود، گاه می‌شود که چیزی به علت عدم حضور و شهود نزد شخصی غائب از نظر و مخفی است، چنان چه مشهود گردد برای آن شخص دیگر غیب نمی‌باشد، و برای دیگران که از مشاهده آن محروم هستند غیب محسوب می‌شود؛ زیرا هم موجود است و هم مشهود، گاه چیزی علاوه بر اینکه مشهود نیست، موجود هم نیست مانند اموری که مقدر شده برای آینده اما از اسرار و مکنونات عند‌الله است، غیر از خداوند هیچ کس نسبت به آنها آگاهی ندارد اما خداوند بعضی از بندگان خاص خود را آنگونه که در قرآن متذکر شده  از بعضی از آنها آگاه می‌گرداند»<ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۱۰۱</ref>.
::::::در این تقسیم بندی‌ها به یک نتیجه می‌رسیم که [[علم غیب]] واقعی اختصاصی است، آنگونه که قرآن بیان می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ]]}}﴾}}<ref>یونس، آیه ۲۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} در آیه به معنای حصر  است، یعنی غیب مختص به خداست، زیرا اخبار غیبی [[انبیاء]] و اولیاء الهی نیز به تعلیم خداوند است، و عنایتی است از جانب حق تعالی به آنها؛ به عبارت دیگر دو نوع غیب متصور است یک نوع غیب غیر مشهود، یک نوع غیب غیر موجود، گاه می‌شود که چیزی به علت عدم حضور و شهود نزد شخصی غائب از نظر و مخفی است، چنان چه مشهود گردد برای آن شخص دیگر غیب نمی‌باشد، و برای دیگران که از مشاهده آن محروم هستند غیب محسوب می‌شود؛ زیرا هم موجود است و هم مشهود، گاه چیزی علاوه بر اینکه مشهود نیست، موجود هم نیست مانند اموری که مقدر شده برای آینده اما از اسرار و مکنونات عند‌الله است، غیر از خداوند هیچ کس نسبت به آنها آگاهی ندارد اما خداوند بعضی از بندگان خاص خود را آنگونه که در قرآن متذکر شده  از بعضی از آنها آگاه می‌گرداند»<ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۱۰۱</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}}
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]]
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]]
خط ۶۳: خط ۶۴:
::::::البته قسم اول آیاتِ مربوط به [[علم غیب]] ذاتی است که مخصوص خداست، اما قسم دوم آیاتِ مربوط به علمِ غیبِ عرضی است که خدا به صورت محدود در اختیار برخی پیامبران و بندگان خاصش قرار می‌دهد»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۹، ص۳۳۶ و ۳۳۷.]</ref>.
::::::البته قسم اول آیاتِ مربوط به [[علم غیب]] ذاتی است که مخصوص خداست، اما قسم دوم آیاتِ مربوط به علمِ غیبِ عرضی است که خدا به صورت محدود در اختیار برخی پیامبران و بندگان خاصش قرار می‌دهد»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۹، ص۳۳۶ و ۳۳۷.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}}
{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}}
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]]
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]]
خط ۷۲: خط ۷۴:
::::::قسم دوم خود به دو گروه تقسیم می‌شود: الف): غیبی که آشکار نمودنش برای رسل و فرستادگان الهی لازم است که معجزات و شرایع و سایر اخبار غیبی از آن جمله‌اند. هر آنچه که مربوط به موضوع رسالت است خداوند با آگاهی دادنِ رسولانش به آن، ایشان را تسدید و تایید می‌نماید. ب): غیبی که از شئون الهی است که خاص خداوند است. آیاتی که از اختصاص غیب به خداوند سبحان سخن می‌گویند مرادشان این دسته از غیوب است، یعنی ربوبیت پس غیب الهی بدون حد و مرز برای فرستادگان الهی قرار داده نشده است، بلکه غیبی که شئون رسالت و ابلاغ آن را تحقق بخشد به آنها عطا شده است. اما غیبی که برای عبّاد صالح و مرتاضین کشف گردد از هر دو حد: الهی بودن و رسالی بودن خارج است، که این امر برای صالحین به حسب درجاتشان محقق می‌شود و برای دیگران به حسب محاولاتشان، اما در هر حال غیبی که برای آنها کشف می‌شود غیبِ خاص خداوند و غیبِ وحیانیی که مخصوص رسولان الهی است نخواهد بود. با ضمیمه کردن آیۀ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۷.</ref> به آیاتی که علم به غیب را مختص به خداوند سبحان می‌داند، این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب به اصالت از آن خداست و به تبعیتِ خداوند متعال دیگران هم می‌دانند به مقدرای که او بخواهد نسبت به آن آگاه شوند نه علمی من نفسه و بنفسه، و بگونۀ اصالتی و استقلالی بلکه به اذن الله تعالی»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱ و ۱۲۳.</ref>.
::::::قسم دوم خود به دو گروه تقسیم می‌شود: الف): غیبی که آشکار نمودنش برای رسل و فرستادگان الهی لازم است که معجزات و شرایع و سایر اخبار غیبی از آن جمله‌اند. هر آنچه که مربوط به موضوع رسالت است خداوند با آگاهی دادنِ رسولانش به آن، ایشان را تسدید و تایید می‌نماید. ب): غیبی که از شئون الهی است که خاص خداوند است. آیاتی که از اختصاص غیب به خداوند سبحان سخن می‌گویند مرادشان این دسته از غیوب است، یعنی ربوبیت پس غیب الهی بدون حد و مرز برای فرستادگان الهی قرار داده نشده است، بلکه غیبی که شئون رسالت و ابلاغ آن را تحقق بخشد به آنها عطا شده است. اما غیبی که برای عبّاد صالح و مرتاضین کشف گردد از هر دو حد: الهی بودن و رسالی بودن خارج است، که این امر برای صالحین به حسب درجاتشان محقق می‌شود و برای دیگران به حسب محاولاتشان، اما در هر حال غیبی که برای آنها کشف می‌شود غیبِ خاص خداوند و غیبِ وحیانیی که مخصوص رسولان الهی است نخواهد بود. با ضمیمه کردن آیۀ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۷.</ref> به آیاتی که علم به غیب را مختص به خداوند سبحان می‌داند، این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب به اصالت از آن خداست و به تبعیتِ خداوند متعال دیگران هم می‌دانند به مقدرای که او بخواهد نسبت به آن آگاه شوند نه علمی من نفسه و بنفسه، و بگونۀ اصالتی و استقلالی بلکه به اذن الله تعالی»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱ و ۱۲۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۶. آقای پاشایی؛}}
{{جمع شدن|۶. آقای پاشایی؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[وحید پاشایی]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[وحید پاشایی]]]]
خط ۷۷: خط ۸۰:
::::::«مسئله غیب و علم به آن، در منابع وحیانی ریشه دارد. از مجموع آیات و روایات مربوط به این موضوع چنین استفاده می‌شود که دو قسم علم غیب وجود دارد: علم غیب محدود و علم غیب نامحدود. آنچه به طور قطع تمام مبانی و رویکردهای متفاوت علمای اسلامی را دربرمی‌گیرد این است که علم غیب نامحدود (مطلق)، تنها و بالذات در اختیار خداوند است؛ اما علم غیب محدود (صرف نظر از بحث‌های مفهومی) با توجه به ظرفیت‌ها و استعدادهای متفاوت بشری، در اختیار غیرخداوند قرار می‌گیرد. پس باب غیب به هر طریق بر روی انسان‌ها باز است و اتصال به جهان غیب و اطلاع یافتن از آن برای غیرخداوند ممکن است»<ref>[http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/128074/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%A1- پایگاه تخصصی نقد وهابیت].</ref>.
::::::«مسئله غیب و علم به آن، در منابع وحیانی ریشه دارد. از مجموع آیات و روایات مربوط به این موضوع چنین استفاده می‌شود که دو قسم علم غیب وجود دارد: علم غیب محدود و علم غیب نامحدود. آنچه به طور قطع تمام مبانی و رویکردهای متفاوت علمای اسلامی را دربرمی‌گیرد این است که علم غیب نامحدود (مطلق)، تنها و بالذات در اختیار خداوند است؛ اما علم غیب محدود (صرف نظر از بحث‌های مفهومی) با توجه به ظرفیت‌ها و استعدادهای متفاوت بشری، در اختیار غیرخداوند قرار می‌گیرد. پس باب غیب به هر طریق بر روی انسان‌ها باز است و اتصال به جهان غیب و اطلاع یافتن از آن برای غیرخداوند ممکن است»<ref>[http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/128074/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%A1- پایگاه تخصصی نقد وهابیت].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۷. خانم سیده رابیل؛}}
{{جمع شدن|۷. خانم سیده رابیل؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سیده رابیل]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سیده رابیل]]]]
خانم [[سیده رابیل]] در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' این‌باره گفته‌ است:
خانم [[سیده رابیل]] در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' این‌باره گفته‌ است:
 
::::::«اقسام [[علم غیب]]:  
::::::«اقسام علم غیب:  
::::::قسم اول: اموری هستند که هرگز در محدوده و قلمرو حس انسان،‌ قرار نمی‌گیرند. مانند حقیقت ذات پروردگار جهان،‌ فرشتگان،‌ امور مربوط به معاد و ... . انسان زمانی می‌تواند از حقیقت برخی موجودات مانند فرشتگان آگاهی پیدا کند که ظرف وجودی او دگرگون شده و وارد عالم غیب شود و گرنه با  این ظرفیت وجودی نمی‌تواند،‌ به این امور علم پیدا کند.
::::::قسم اول: اموری هستند که هرگز در محدوده و قلمرو حس انسان،‌ قرار نمی‌گیرند. مانند حقیقت ذات پروردگار جهان،‌ فرشتگان،‌ امور مربوط به معاد و ... . انسان زمانی می‌تواند از حقیقت برخی موجودات مانند فرشتگان آگاهی پیدا کند که ظرف وجودی او دگرگون شده و وارد عالم غیب شود و گرنه با  این ظرفیت وجودی نمی‌تواند،‌ به این امور علم پیدا کند.
::::::قسم دوم: حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. بدین معنا که حوادث گذشته و آینده برای  ما در حال حاضر از امور غیبی هستند که با خبر دادن از آنها،‌ در قلمرو درک ما در خواهند آمد.
::::::قسم دوم: حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. بدین معنا که حوادث گذشته و آینده برای  ما در حال حاضر از امور غیبی هستند که با خبر دادن از آنها،‌ در قلمرو درک ما در خواهند آمد.
::::::قسم سوم: از امور غیبی،‌ اکتشافات علمی بشر هستند که مدت‌ها برای انسان غایب بود و پس از آن وارد قلمرو حس انسان شد. قوانینی مانند قانون جاذبه زمین،‌ قانون گریز از مرکز و ... از جمله این قوانین هستند. با نظر به این اقسام سه گانه روشن شد که برخی امور غیبی مانند شناخت حقیقت ذات خداوند متعال محال است به صید قوای انسان در آید و برخی دیگر ممکن است، انسان بتواند به آنها دست پیدا کند»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در  مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی]</ref>.
::::::قسم سوم: از امور غیبی،‌ اکتشافات علمی بشر هستند که مدت‌ها برای انسان غایب بود و پس از آن وارد قلمرو حس انسان شد. قوانینی مانند قانون جاذبه زمین،‌ قانون گریز از مرکز و ... از جمله این قوانین هستند. با نظر به این اقسام سه گانه روشن شد که برخی امور غیبی مانند شناخت حقیقت ذات خداوند متعال محال است به صید قوای انسان در آید و برخی دیگر ممکن است، انسان بتواند به آنها دست پیدا کند»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در  مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۸. پژوهشگران وبگاه پرسمان.}}
{{جمع شدن|۸. پژوهشگران وبگاه پرسمان.}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش