آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخهای دیگر
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۲: | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخگویان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است: | ::::::پژوهشگران ''«[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخگویان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است: | ||
::::::«انسان کامل ، آیینه تمام نمای اوصاف خداوند و عصاره نظام آفرینش است. [[امام علی|امیر المؤمنین علی]] {{ع}} از برجستهترین انسانهای کامل و نیز شخصیت ممتازی است که قبل از خلقت عالم وجود، نور او و نور [پیامبر خاتم|رسول الله]] {{صل}} به صورت یک مجموعه خلق شد؛ سپس این نور واحد، عوالمی را پشت سر گذاشت و به این نشأه از عالم وجود رسید تا این که در دنیا، یکی در لباس نبوت جلوه کند و دیگری در جبّه امامت. و انسان کامل، واسطه بین خدا و مخلوقاتش در این عالم مادی است. و هرکاری که انجام میدهد در طول اراده و قدرت الهی است. | ::::::«انسان کامل ، آیینه تمام نمای اوصاف خداوند و عصاره نظام آفرینش است. [[امام علی|امیر المؤمنین علی]] {{ع}} از برجستهترین انسانهای کامل و نیز شخصیت ممتازی است که قبل از خلقت عالم وجود، نور او و نور [پیامبر خاتم|رسول الله]] {{صل}} به صورت یک مجموعه خلق شد؛ سپس این نور واحد، عوالمی را پشت سر گذاشت و به این نشأه از عالم وجود رسید تا این که در دنیا، یکی در لباس نبوت جلوه کند و دیگری در جبّه امامت. و انسان کامل، واسطه بین خدا و مخلوقاتش در این عالم مادی است. و هرکاری که انجام میدهد در طول اراده و قدرت الهی است. | ||
[[امام علی]] {{ع}} که کون جامع و دارای همه نشئات وجودی است، در مرتبه نورانیت و [[ولایت]] کلیه که حقیقت [[امامت]] اوست، به عنایت الهی مسلط بر همه عوالم هستی است و چیزی از احاطه علمی آن حضرت مخفی نمیماند. به عبارت دیگر، تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسانها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و ... در معرض دید اوست و چیزی به نام گذشته، حال و آینده، برای وی مطرح نیست. لیکن وقتی آن حضرت به مرحله ماده و عالم طبیعت یعنی مرحله ناقص میرسد، مانند دیگران است؛ بدین معنا که شاید چیزی را نخواهد بداند و از سیطره علم کنونی او خارج باشد. البته فرق او با دیگران این است که دیگران به آن خزانه بی پایان الهی راهی ندارند. لذا ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند؛ ولی نتوانند؛ اما صاحب ولایت کلیه که کلیددار و خازن آن خزانه علم بی پایان است، هر چه را که بخواهد میتواند بداند. بدین ترتیب حضرت علی مظهر علم بی پایان الهی است اما باید توجه داشت که علم آن حضرت استقلالی نبوده، بلکه تبعی و عرضی است و به منبع لایزال علم الهی مرتبط است. البته آنچه گفته شد فقط در مورد علم آن حضرت بود و در مورد قدرت الهی هم [[علی]]{{ع}} مظهر قدرت الهی است؛ قدرت الهی در آن حضرت ظهور پیدا کرد که توانست در خیبر را از جا درآورد؛ چنان چه آن حضرت در این باره فرمود: در خیبر را به قوت جسمانی از جا نکندم بلکه به قوت ربانی بود»<ref>[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخگویان].</ref>. | ::::::[[امام علی]] {{ع}} که کون جامع و دارای همه نشئات وجودی است، در مرتبه نورانیت و [[ولایت]] کلیه که حقیقت [[امامت]] اوست، به عنایت الهی مسلط بر همه عوالم هستی است و چیزی از احاطه علمی آن حضرت مخفی نمیماند. به عبارت دیگر، تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسانها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و ... در معرض دید اوست و چیزی به نام گذشته، حال و آینده، برای وی مطرح نیست. لیکن وقتی آن حضرت به مرحله ماده و عالم طبیعت یعنی مرحله ناقص میرسد، مانند دیگران است؛ بدین معنا که شاید چیزی را نخواهد بداند و از سیطره علم کنونی او خارج باشد. البته فرق او با دیگران این است که دیگران به آن خزانه بی پایان الهی راهی ندارند. لذا ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند؛ ولی نتوانند؛ اما صاحب ولایت کلیه که کلیددار و خازن آن خزانه علم بی پایان است، هر چه را که بخواهد میتواند بداند. بدین ترتیب حضرت علی مظهر علم بی پایان الهی است اما باید توجه داشت که علم آن حضرت استقلالی نبوده، بلکه تبعی و عرضی است و به منبع لایزال علم الهی مرتبط است. البته آنچه گفته شد فقط در مورد علم آن حضرت بود و در مورد قدرت الهی هم [[علی]]{{ع}} مظهر قدرت الهی است؛ قدرت الهی در آن حضرت ظهور پیدا کرد که توانست در خیبر را از جا درآورد؛ چنان چه آن حضرت در این باره فرمود: در خیبر را به قوت جسمانی از جا نکندم بلکه به قوت ربانی بود»<ref>[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخگویان].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«توجّه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد میکند و از این نکته معلوم میشود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند میکند و بنابراین در احادیث متعدّد از [[اهل البیت]]{{عم}} ذکر شده است که فرمودند: دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا. | ::::::«توجّه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد میکند و از این نکته معلوم میشود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند میکند و بنابراین در احادیث متعدّد از [[اهل البیت]]{{عم}} ذکر شده است که فرمودند: دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا. | ||
::::::آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّهای از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} مثل عبدالأعلی و عبید بن عبدالله بن بشیر، همگی از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدند که میفرمود: من میدانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود. آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا میدانم، خداوند میفرماید: در قرآن است بیان همه چیز. روایات اهل بیت قاطعانه اعلام میدارد که صاحب این علم، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و پس از او [[ائمه اطهار]]{{عم}}، از اولاد معصومان او میباشند. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم [[علی بن ابیطالب]] است. و [[امام صادق]] {{ع}} در حدیث صحیح فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ | ::::::آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّهای از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} مثل عبدالأعلی و عبید بن عبدالله بن بشیر، همگی از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدند که میفرمود: من میدانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود. آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا میدانم، خداوند میفرماید: در قرآن است بیان همه چیز. روایات اهل بیت قاطعانه اعلام میدارد که صاحب این علم، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و پس از او [[ائمه اطهار]]{{عم}}، از اولاد معصومان او میباشند. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم [[علی بن ابیطالب]] است. و [[امام صادق]] {{ع}} در حدیث صحیح فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}»}}<ref>آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است.</ref> و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزوجل فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}﴾}}. آنگاه [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: علم این کتاب با این عظمت نزد [[علی]]{{ع}} است»<ref>[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html وبگاه ماهنامه موعود].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲۰. پژوهشگران وبگاه ثقلین.}} | {{جمع شدن|۲۰. پژوهشگران وبگاه ثقلین.}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ::::::پژوهشگران ''«[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«[[علم غیب]] مخصوص خداوند سبحان و [[پیغمبران]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} میباشد؛ خداوند در قرآن کریم میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا *إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ}}﴾}}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> بنابراین [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} به اذن پروردگار و به وسیله وحی الهی از اسرار و اخبار پنهانی و آینده مطلع بودند. [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که از همان کودکی پرورش یافته و تربیت شده [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} بودند، بسیاری از حقایق و اسرار غیبی را در گفتگوهای محرمانه و نجواهای اختصاصی، مستقیماً از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آموختند. چنان که در [[نهج البلاغه]] آمده که یکی از یاران [[امام علی]]{{ع}} پرسید: ای امیرمؤمنان [[علم غیب]] به شما دادهاند؟ [[امام]]{{ع}} پاسخ دادند:اینها که میگویم [[علم غیب]] نیست، بلکه دانشی است که از یک صاحب دانش [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آموختهام. سپس [[امام]]{{ع}} بر اساس آیه ۳۴ سوره لقمان مصادیق [[علم غیب]] را بیان میکنند؛ خداوند میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>در حقیقت، خداست که علم به قیامت نزد اوست، و باران را فرو میفرستد، و آنچه را که در رحمهاست میداند و کسی نمیداند فردا چه به دست میآورد، و کسی نمیداند در کدامین سرزمین میمیرد، به درستی خداست که دانا و آگاه است.</ref> امام{{ع}} پس از آن که مصادیق علم غیب را بر اساس آیه شریفه بیان کردند میفرمایند: این است آن علم غیبی که هیچ کس جز خدا آن را نمیداند و غیر آنها، علمی است که خداوند به پیامبرش تعلیم فرموده، و ایشان به من آموخته است و برای من دعا کرد سینهام آن را در خود جای دهد و جانم آن را احاطه کند. بنابراین علم غیب همان علم ذاتی است که مخصوص خداوند است ولی علم آموختنی و اکتسابی، علم غیب نامیده نمیشود بلکه آن چیزی است که خدا به پیامبرش یاد داده و پیامبر نیز آن را به شایستهترین یاران خود یعنی علی{{ع}} آموخته است. | ::::::«[[علم غیب]] مخصوص خداوند سبحان و [[پیغمبران]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} میباشد؛ خداوند در قرآن کریم میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا *إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ}}﴾}}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> بنابراین [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} به اذن پروردگار و به وسیله وحی الهی از اسرار و اخبار پنهانی و آینده مطلع بودند. [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که از همان کودکی پرورش یافته و تربیت شده [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} بودند، بسیاری از حقایق و اسرار غیبی را در گفتگوهای محرمانه و نجواهای اختصاصی، مستقیماً از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آموختند. چنان که در [[نهج البلاغه]] آمده که یکی از یاران [[امام علی]]{{ع}} پرسید: ای امیرمؤمنان [[علم غیب]] به شما دادهاند؟ [[امام]]{{ع}} پاسخ دادند:اینها که میگویم [[علم غیب]] نیست، بلکه دانشی است که از یک صاحب دانش [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آموختهام. سپس [[امام]]{{ع}} بر اساس آیه ۳۴ سوره لقمان مصادیق [[علم غیب]] را بیان میکنند؛ خداوند میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>در حقیقت، خداست که علم به قیامت نزد اوست، و باران را فرو میفرستد، و آنچه را که در رحمهاست میداند و کسی نمیداند فردا چه به دست میآورد، و کسی نمیداند در کدامین سرزمین میمیرد، به درستی خداست که دانا و آگاه است.</ref> امام{{ع}} پس از آن که مصادیق علم غیب را بر اساس آیه شریفه بیان کردند میفرمایند: این است آن علم غیبی که هیچ کس جز خدا آن را نمیداند و غیر آنها، علمی است که خداوند به پیامبرش تعلیم فرموده، و ایشان به من آموخته است و برای من دعا کرد سینهام آن را در خود جای دهد و جانم آن را احاطه کند. بنابراین علم غیب همان علم ذاتی است که مخصوص خداوند است ولی علم آموختنی و اکتسابی، علم غیب نامیده نمیشود بلکه آن چیزی است که خدا به پیامبرش یاد داده و پیامبر نیز آن را به شایستهترین یاران خود یعنی علی{{ع}} آموخته است. | ||
امام{{ع}} در این باره میفرمایند: هزار باب از علم به من آموخت که از هر باب آن هزار باب باز میشود. | ::::::[[امام]]{{ع}} در این باره میفرمایند: هزار باب از علم به من آموخت که از هر باب آن هزار باب باز میشود. | ||
::::::پیشگوییهای امام{{ع}} در نهج البلاغه: | ::::::پیشگوییهای امام{{ع}} در [[نهج البلاغه]]: | ||
::::::پیشگویی '''فتنه صاحب الزّنج:''' در خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه؛ این سخن را امام{{ع}} در سال ۳۶ هجری پس از جنگ جمل در شهر بصره ایراد فرمودند. امام{{ع}} احنف بن قیس را که از خردمندان بصره و از یاران پیامبر بود، نسبت به حادثه و فتنهای خونین با خبر ساختند که شارحان نهج البلاغه با توجه به ویژگیهای مذکور در خطبه، آن را بر فتنه صاحب زنج تطبیق دادند. امام{{ع}} در آغاز خطبه میفرمایند: ای أحنف، گویا او را میبینم که با ارتشی بدون غبار و هیاهو و بی آن که صدای لجام و شیهه اسبانشان شنیده شود به راه افتادهاند، و با پاهای خود که همچون پای شتر مرغ است زمین را شیار میکنند. در سال ۲۵۵ هجری در عهد حاکمیت خلیفه عباسی مردی در بصره ظهور کرد که خود را علی بن محمد از نسل زینالعابدین و زید بن علی مینامید. وی بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند و از آنجا که بردگان در سختترین شرایط زندگی میکردند گروهی در مزارع و باغها و گروهی در خانهها به خدمتهای طاقت فرسا با کمترین بهرهمندی از زندگی مشغول بودند، دعوت او را به سرعت پذیرفتند و در گروههای صد نفری و هزار نفری به او پیوستند او به آنها وعده داد که نه تنها شما را از بندگی آزاد میکنم، بلکه مالکان شما را به همراه اموال و مزارعشان به شما واگذار میکنم. | ::::::پیشگویی '''فتنه صاحب الزّنج:''' در خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه؛ این سخن را امام{{ع}} در سال ۳۶ هجری پس از جنگ جمل در شهر بصره ایراد فرمودند. امام{{ع}} احنف بن قیس را که از خردمندان بصره و از یاران پیامبر بود، نسبت به حادثه و فتنهای خونین با خبر ساختند که شارحان نهج البلاغه با توجه به ویژگیهای مذکور در خطبه، آن را بر فتنه صاحب زنج تطبیق دادند. امام{{ع}} در آغاز خطبه میفرمایند: ای أحنف، گویا او را میبینم که با ارتشی بدون غبار و هیاهو و بی آن که صدای لجام و شیهه اسبانشان شنیده شود به راه افتادهاند، و با پاهای خود که همچون پای شتر مرغ است زمین را شیار میکنند. در سال ۲۵۵ هجری در عهد حاکمیت خلیفه عباسی مردی در بصره ظهور کرد که خود را علی بن محمد از نسل زینالعابدین و زید بن علی مینامید. وی بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند و از آنجا که بردگان در سختترین شرایط زندگی میکردند گروهی در مزارع و باغها و گروهی در خانهها به خدمتهای طاقت فرسا با کمترین بهرهمندی از زندگی مشغول بودند، دعوت او را به سرعت پذیرفتند و در گروههای صد نفری و هزار نفری به او پیوستند او به آنها وعده داد که نه تنها شما را از بندگی آزاد میکنم، بلکه مالکان شما را به همراه اموال و مزارعشان به شما واگذار میکنم. | ||
::::::مسعودی در مروج الذهب مینویسد که شورش صاحب زنج پانصد هزار نفر از زن و مرد و کودک را به خاک و خون کشید و مسجد جامع بصره و خانههای زیادی را آتش زد و در کوچههای بصره جوی خون جاری شد. صاحب زنج سرانجام حکومتی تشکیل داد که بر بخش عظیمی از عراق و ایران سلطه داشت و ۱۴ سال به طول انجامید. لشکر صاحب الزّنج لشکر پیادهای بودند؛ چرا که بردگان اسب و مرکبی نداشتند که بر آن سوار شوند، گروهی پابرهنه و جان بر لب رسیده بر ضدّ اربابان خود قیام کردند. ازاین رو جمله {{عربی|اندازه=155%|«لا یکون له غبار»}} در خطبه نیز معنی پیدا می کند. همچنین به خاطر آن که بردگان یک عمر پای برهنه راه رفته بودند، پایشان همچون پای شترمرغ پهن شده بود. | ::::::مسعودی در مروج الذهب مینویسد که شورش صاحب زنج پانصد هزار نفر از زن و مرد و کودک را به خاک و خون کشید و مسجد جامع بصره و خانههای زیادی را آتش زد و در کوچههای بصره جوی خون جاری شد. صاحب زنج سرانجام حکومتی تشکیل داد که بر بخش عظیمی از عراق و ایران سلطه داشت و ۱۴ سال به طول انجامید. لشکر صاحب الزّنج لشکر پیادهای بودند؛ چرا که بردگان اسب و مرکبی نداشتند که بر آن سوار شوند، گروهی پابرهنه و جان بر لب رسیده بر ضدّ اربابان خود قیام کردند. ازاین رو جمله {{عربی|اندازه=155%|«لا یکون له غبار»}} در خطبه نیز معنی پیدا می کند. همچنین به خاطر آن که بردگان یک عمر پای برهنه راه رفته بودند، پایشان همچون پای شترمرغ پهن شده بود. |