ابوطالب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←پرسشهای وابسته
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] ==منابع== +]] {{پایان مدخلهای وابسته}} ==منابع==)) |
|||
خط ۶۲۴: | خط ۶۲۴: | ||
#[[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، جلد دوم که عنوانی را به ابوطالب اختصاص داده و به ویژه به بررسی ابوطالب در [[شأن نزول آیات]] اهتمام کرده است. | #[[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، جلد دوم که عنوانی را به ابوطالب اختصاص داده و به ویژه به بررسی ابوطالب در [[شأن نزول آیات]] اهتمام کرده است. | ||
#[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]] مدخل "ابوطالب" نوشته [[عبدالکریم گلشنی]]<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوضیاح بن ثابت انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۸۶-۴۰۱.</ref> | #[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]] مدخل "ابوطالب" نوشته [[عبدالکریم گلشنی]]<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوضیاح بن ثابت انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۸۶-۴۰۱.</ref> | ||
==[[دوراندیشی]] و [[ایمان]] ابوطالب== | |||
مطالعه و بررسی حوادث پیش از [[هجرت پیامبر اکرم]]{{صل}} گویای دهها [[شاهد]] و دلیل بر دوراندیشی [[ابوطالب]] است. [[بهترین]] شاهدی که الآن میتوانیم بیان کنیم، نکتهای است که اندکی پیش در بحث [[نقض پیمان]] [[قریش]] آوردیم. دیدیم که ابوطالب از آنان خواست تا [[صحیفه]] را بیاورند و چنین وانمود کرد که ممکن است، بین آنان [[صلح]] و سازشی برقرار شود. بهکارگیری این شیوه برای آن بود که صحیفه باز نشود، مگر علنی چنان که همگان ببینند و نیز آنان را برای رو به رو شدن با یک حادثه بزرگ ناگهانی آماده سازد و راه را برای یک [[انتخاب]] منطقی فرا روی قریش هموار نماید تا این [[حقیقت]] را به آسانی بپذیرند و به آن، ملتزم شوند. | |||
به خصوص هنگامی که ابوطالب توانست از آنان برای تحقق [[هدف]] خویش [[وعده]] بگیرد و آنان را در مقابل [[شرافت]] سخن قرار دهد. این [[اقدام]] زیرکانه وی بر پایه [[قواعد]] شرافت و رعایت [[احترام]] خویش و بر حسب معیارهایی بود که بر اساس آن [[رفتار]] میکردند. | |||
ابوطالب در این راه تا حدود زیادی موفّق شد. چنان که [[مردم]] فریاد برآوردند: ابوطالب؛ با ما از در [[انصاف]] درآمدی. | |||
از متونی که تقدیم داشتیم، یک حقیقت دیگر هم روشن میشود. این حقیقت دارای اهمیت و بازتابهای خاص خود است و دلالت دارد بر [[میزان]] [[اعتماد]] ابوطالب به [[راستگویی]] و [[صداقت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[درستی]] راه و [[حقانیت]] آیینی که آورده است. چنان که از [[اتهام]] [[کهانت]] و [[جادوگری]] برای برادرزادهاش به شدّت [[رنج]] میبرد و آن را یک افترای آشکار در [[حقّ]] او میدانست. از اینرو [[فرصت]] به دست آمده را برای بیان [[اشتباه]] [[اندیشه]] و بیپایگی پندارشان [[غنیمت]] شمرد و خطاب به قریش گفت: «آیا روشن شد، کدام یک از ما به [[سحر]] و [[جادو]] سزاوارتریم؟» نتیجه این موضعگیری حکیمانه و دوراندیشی ابوطالب آن شد که به سبب [[معجزه]] پیامبر{{صل}} شمار زیادی از [[مردم قریش]] در آن [[روز]] [[مسلمان]] شدند.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۳۹۰.</ref>. | |||
==مواضع [[ابوطالب]]== | |||
ابوطالب مرد بزرگ [[مکّه]] حامی و [[یاور]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[دوران کودکی]] است و اینک نیز با دست و زبان از او [[حمایت]] میکند و در راه [[دفاع]] از [[جان]]، [[دین]] و [[آیین]] وی به [[رویارویی]] [[مشکلات]] بزرگ و مشقتهای [[طاقت]] فرسا رفته است تا آنجا که بتواند [[فرصت]] لازم برای گسترش و [[ترویج]] [[اسلام]] را برای او فراهم آورد. | |||
ابوطالب، پیامبر{{صل}} را بر همه [[فرزندان]] خود مقدّم داشت و چنان که میگویند: خود وی، او را به توصیه [[بحیرای راهب]] از [[بصری]] به مکّه بازگرداند تا مبادا [[قوم]] [[شرور]] [[یهود]] به او دست پیدا کنند. | |||
آری، ابوطالب [[دشمنی]] [[قریش]] را پذیرفت و [[رنج]] [[فقر]] و [[گرسنگی]] را بر خود هموار کرد، چنان که در راه فرزند برادرش انزوای [[اجتماعی]] را تجربه کرد و با چشم خود دید که چگونه [[کودکان]] [[بنی هاشم]] از گرسنگی ناله میکنند و برگ درختان میخورند. او به [[صراحت]] اعلام کرد که [[آمادگی]] دارد، در جنگ کوبندهای کهتر و خشک را با هم از بین برد، فرو رود، امّا [[محمّد]] را تحویل آنان ندهد و او را از [[دعوت]] به سوی [[خداوند متعال]] بازندارد و حد اقل چنین درخواستی از او نداشته باشد. | |||
قریش شکمبه شتر بر روی پیامبر{{صل}} انداختند، نزد ابوطالب آمد. عمو در حمایت جانانه از برادرزاده موضعی کوبنده در برابر [[جبّاران]] و فراعنه قریش اتخاذ کرد. [[شمشیر]] به دست گرفت و به برادرش [[حمزه]] دستور داد که شکمبه را بردارد. با هم، آهنگ قریش کردند، چون او را دیدند، [[خشونت]] را در سیمایش [[احساس]] کردند. پس به حمزه فرمود که [[سبیل]] تک تک آنان را با شکمبه شتر [[آلوده]] سازد. حمزه چنین کرد<ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۹؛ منیة الراغب، ص۷۵؛ سیره حلبی، ج۱، ص۲۹۱- ۲۹۲؛ بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۰۹.</ref>. | |||
بنا به گزارش دیگری، ابوطالب [[خویشان]] خود را فراخواند و [[فرمان]] داد که [[سلاح]] خویش را برگیرند. هنگامی که قریش او را دیدند، خواستند پراکنده شوند، [[ابوطالب]] به آنها گفت: | |||
به خدای این [[خانه]] قسم؛ هیچ یک از شما از جای برنخواهد خاست، و الّا گردنش را با همین [[شمشیر]] خواهم زد. سپس بینی فردی را که آن عمل [[زشت]] را با [[پیامبر]]{{صل}} انجام داده بود، چنان به هم فشرد که [[خون]] آمد. او پسر [[زبعری]] بود. سپس دستور داد تا خون و کثافات را بر سر و رویش مالیدند<ref>بنگرید: الغدیر، ج۷، ص۳۸۸؛ ج۸، ص۳- ۴؛ ابوطالب مؤمن قریش، ثمرات الاوراق، ص۲۸۵- ۲۸۶؛ نزهة المجالس، ج۲، ص۱۲۲؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص۴۰۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴- ۲۵.</ref>. | |||
ابوطالب در شعب، خودش از پیامبر{{صل}} [[پاسداری]] و محافظت میکرد. | |||
بدین منظور شبها که همگان در بستر آرمیده بودند، جایش را عوض میکرد و فرزندش علی{{ع}} را به جای او میگذاشت تا اگر اتّفاقی بیفتد، برای فرزندش باشد نه [[محمّد]]. او به همین مناسبت ابیات رسایی خطاب به علی{{ع}} سروده است. علی{{ع}} نیز در پاسخ [[پدر]] چنین سرودههایی خطاب به او دارد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۶۴- ۶۵؛ اسنی المطالب، ص۲۱؛ دلائل النبوه، ج۲، ص۳۱۲؛ الغدیر، ج۷، ص۳۵۷- ۳۵۸؛ ج۸، ص۳- ۴؛ سیره حلبی، ج۱، ص۳۴۲؛ دلائل النبوه (بیهقی)، ج۲، ص۳۱۲؛ تاریخ الاسلام (ذهبی)، ج۲، ص۱۴۰- ۱۴۱؛ ابوطالب مؤمن قریش، ص۱۹۴.</ref>. | |||
ابوطالب گاهی [[قریش]] را با [[ملایمت]] از پیامبر{{صل}} دور میکرد و گاهی با [[خشونت]]. او برای تحریک [[عواطف]] و [[احساسات]]، و دور ساختن غائله، شعرهای [[سیاسی]] میسرود و فضا را برای اعتلای کلمه [[خداوند]]، و گسترش [[دین]] و [[حمایت]] از [[پیروان]] [[رسول خدا]]{{صل}} آماده میکرد. | |||
یک بار پیامبر{{صل}} را گم کرد، هرچه گشت او را نیافت. پس [[بنی هاشم]] را جمع، و آنان را مسلّح کرد. او قصد داشت، اگر ثابت شود، اتّفاقی برای محمّد{{صل}} پیش آمده هر یک از آنان را در کنار یکی از بزرگان قریش قرار دهد تا او را بکشد. | |||
همه این تلاشها و موضعگیریهای [[جوان]] مردانه ابوطالب برای [[دفاع]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[یاری]] و اعتلای کلمه خداوند و بالا بردن [[منزلت]] [[دین]] بود. | |||
روشن است که برشمردن همه مواضع و فداکاریهای [[ارزشمند]] و [[عظیم]] [[ابوطالب]] نیاز به وقت دراز، و تلاش جداگانه دارد. در اینجا به همین اندازه بسنده میکنیم و [[اقرار]] داریم که [[حق]] مطلب را چنان که باید و شاید ادا نکردهایم. در پی به گوشهای از انبوه بیشمار فداکاریهای جانانه ابوطالب در راه [[دفاع]] از [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانی]] اشاره میکنیم.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۳۹۲.</ref>. | |||
==فداکاریهای ابوطالب== | |||
از آنچه گذشت روشن شد که [[ابوطالب]]، بزرگ [[مکّه]] [[آمادگی]] داشت تا | |||
#از موقعیت خود در میان [[قوم]] دست بردارد و در وضعیتی کاملاً مخالف آن یعنی [[عداوت]] و [[دشمنی]] با [[خویشاوندان]]، [[مردم]] [[شهر]] و حتی همه [[دنیا]] قرار گیرد. وی کاملا آماده بود تا به خاطر [[پیامبر]]{{صل}} از شهر و دیارش [[تبعید]] شود، در [[انزوای سیاسی]] و [[اجتماعی]] قرار گیرد، امّا هرگز [[تسلیم]] فشارهای گوناگون [[قریش]] نشود. | |||
#برای [[دفاع]] و [[حمایت]] از برادرزاده و [[دین]] او به [[گرسنگی]]، [[فقر]] و [[محاصره اقتصادی]] تن دهد و حتی [[اموال]] و اندوختههای خود را در راه دین صرف نماید. | |||
#در صورت [[لزوم]] خویشتن را درگیر معرکه [[جنگی]] کوبنده و ویرانگر سازد که چه بسا به نابودی [[خاندان]] [[بنی هاشم]] و [[دشمنان]] آنان منتهی خواهد شد. | |||
#کوچکترین فرزندش، علی{{ع}} را [[قربانی]] کند و فدای پیامبرش سازد. چنان که [[غم]] [[غربت]] فرزند دیگرش، جعفر را به دوش میکشید که در راه دین و [[حفظ جان]] [[مسلمانان]] بیپناه به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد. | |||
#با دست و زبان خود [[جهاد]] کند و همه امکانات مادی و [[معنوی]] خویش را در این راه به کار گیرد و در راه [[دفاع از دین]]، از [[تحمّل]] [[مشکلات]] و [[سختیها]] پروایی نداشته باشد و همه توان خویش را برای [[حفظ]] و حمایت آن به کار گیرد. | |||
لازم میدانیم، در اینجا به یک [[پرسش]] که از سوی برخی مغرضان مطرح میشود، پاسخ دهیم. پرسش این است: چرا فداکاریهای ابوطالب در دفاع از پیامبر{{صل}} و [[آیین]] [[مسلمانی]] برخاسته از [[حمیت]] نسبی و قبیلهای و انگیزههای [[عاطفی]] و احساسی نباشد؟ آیا [[فکر]] نمیکنید، بر اساس [[انگیزه]] «[[دوستی]] طبیعی» باشد؟<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۹۴.</ref>. | |||
در پاسخ به این پرسش مغرضانه به چند نکته اشاره میکنیم: | |||
# [[دلایل]] [[قاطع]] بر [[ایمان ابوطالب]]{{ع}} در دست داریم خصوصا اشعار و سخنان صریح خود وی در کنار گفتههای پیامبر{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{ع}} به روشنی ثابت میکند که چنین انگیزههایی در موضعگیریها و فداکاریهای جانانه وی جایی نداشت. | |||
#اگر [[محمّد]] برادرزاده [[ابوطالب]] است، علی فرزند خود اوست. اگر [[عاطفه]] نسبی [[انگیزه]] او در این راه بود، پس چرا فرزندش را به [[اختیار]] خود در راه برادرزادهاش [[فدا]] میکند. در حالی که به اندازه کافی درباره عواقب این کار [[اندیشه]]، [[تأمل]] و [[تدبّر]] کرده است؟ چرا [[راضی]] میشود که اگر کسی کشته شود، پسرش باشد نه برادرزادهاش؟ آیا خردمندانه است که ابوطالب به طور طبیعی فرزند برادرش را بیشتر از فرزند و جگرگوشه خودش [[دوست]] بدارد؟ | |||
#اگر [[حمیت]] قبیلهای و رابطه نسبی انگیزه و عامل مواضع ابوطالب بود، چرا [[ابولهب]] را بر آن نداشت که همانند ابوطالب موضعگیری کند؟ برعکس میبینیم وی از سرسختترین و جسورترین [[دشمنان]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود و بیش از همه در [[اذیت]] و [[آزار]] برادرزادهاش میکوشید! به علاوه هر چند سایر [[بنی هاشم]] همراه [[پیامبر]]{{صل}} وارد [[شعب ابوطالب]] شدند، امّا فداکاریهای آنان یک دهم فداکاریهای ابوطالب نمیشد. همچنان که همین موضعگیری آنان تحت تأثیر و [[نفوذ]]، و پافشاری ابوطالب بود و بس. بدین ترتیب روشن میشود که [[حمیّت دینی]] از [[حمیّت]] نسبی بسی قویتر است. از اینرو شماری از [[مسلمانان]] را میبینیم که [[آمادگی]] خود را برای [[قتل]] [[پدران]] و [[فرزندان]] خویش در راه [[دین]] و [[ایمان]] به [[صراحت]] اعلام کردهاند. فی المثل [[عبدالله بن عبدالله بن ابی]] از رسول خدا{{صل}} اجازه خواست که [[پدر]] خودش را بکشد<ref>الصافی، ج۵، ص۱۸۰؛ سیره حلبی، ج۲، ص۶۴؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۴؛ الاصابه، ج۲، ص۳۳۶.</ref>. در [[جنگ صفین]] نیز [[برادر]] از برادر دست برنمیداشت تا این که [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} به او اجازه فرمود که برادرش را رها سازد<ref>وقعة صفّین، ص۲۷۱- ۲۷۲.</ref>. شواهد فراوان دیگری نیز در این باره هست. | |||
#اگر ابوطالب این فداکاریها را برای رسیدن به [[مال]] و [[ثروت]]، [[مقام]] و موقعیت [[دنیایی]] انجام میداد، لازم بود که برادرزادهاش را فدای فرزند خودش کند و هم او را در راه [[خانواده]] خویش [[قربانی]] سازد؛ زیرا با این کار میتوانست به همه چیز [[دنیا]] برسد. در حالی که [[ابوطالب]] همه چیز را فدای [[محمّد]]{{صل}} کرد. | |||
چنان که احتمال داشت خودش نیز همراه او نابود شود. چنین اقداماتی به هیچ وجه در [[منطق]] [[مصالح]] [[دنیایی]] پذیرفتنی نیست. | |||
# [[حمیّت]] قبیلهای- اگر هم باشد- فقط در حدود مصالح قبیلهای و [[حفظ]] شئونات و [[آینده]] [[قبیله]] تأثیر میگذارد، امّا هرگاه این حمیّت عامل نابودی و از همپاشیدگی قبیله و به هدر رفتن [[منافع]] و مصالح آن و به خطر انداختن آینده قبیله و افراد آن باشد، هرگز مجال بروز نخواهد یافت و احدی از [[خردمندان]] [[جهان]] چنین اقداماتی را نخواهند پذیرفت. | |||
بدین ترتیب روشن میشود که نمیتوانیم موضعگیریهای حکیمانه و فداکاریهای جانانه ابوطالب{{ع}} را [[تفسیر]] کنیم، مگر بر پایه انگیزههای [[عقیدتی]] و [[ایمان راسخ]] که [[انسان]] را بر آن میدارد تا هرچه دارد در راه [[دین]] و [[عقیده]] خود [[بذل و بخشش]] نماید. | |||
[[درود]] و [[سلام]] بر تو ای ابوطالب؛ ای [[پدر]] مردان؛ ای قافله سالار [[فداکاری]] و [[ایثار]] در راه [[حق]] و دین؛ [[رحمت]] و [[برکات]] خداوندگاری بر [[روح]] جاودان تو باد.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۳۹۳.</ref>. | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
*[[نام پدر امام علی چیست؟ (پرسش)]] | *[[نام پدر امام علی چیست؟ (پرسش)]] | ||
==منابع== | ==منابع== |