پرش به محتوا

آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]]
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]]
::::::آیت الله '''[[مرتضی مطهری]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»'' در این باره گفته است:
::::::آیت الله '''[[مرتضی مطهری]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»'' در این باره گفته است:
::::::*«در [[نهج البلاغه]] روایتی هست که امیرالمؤمنین [[امام علی|علی]] {{ع}} به شخصی فرمود: آیا می‌خواهی من الان به تو بگویم این اسب تو که آبستن است کره‌اش ماده است یا نر؟ گفت: یا امیرالمؤمنین! این که [[غیب]] است، شما مگر غیب می‌دانید؟ خندید، فرمود این که [[غیب]] نیست، فراگرفته ای است از عالمی ([[پیامبر خاتم|پیامبر]]).<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref> شاگردی است. یک نادانی از یک عالم آموخته. آن عالم هم که [[پیغمبر]] باشد در ذات خودش نادانی بوده، از عالمی که علم ذاتش است (خدا) آموخته است. نه من [[غیب]] می‌دانم نه [[پیغمبر]]. خدا غیب را می‌داند، خدا به پیغمبرش گفته و پیغمبرش به ما گفته است. این که غیب نیست، یعنی آن خبرهایی که [[انبیا]] می‌دهند آنها [[تعلم]] است نه [[علم غیب]]. [[علم غیب]] در اصطلاح [[قرآن]] یعنی یک کسی از ذات خود بدون [[تعلم]]، [[غیب]] را بداند، او [[عالم الغیب]] است. خدا عالم الغیب است، [[پیغمبر]] و [[امام]]، [[متعلم الغیب]] هستند. پس [[علم غیب]] یک مسئله است، [[تعلم غیب]] مسئله دیگری است به [[نص]] خود [[قرآن]] که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}؛<ref>(او) [[دانای غیب]] است و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند مگر پیامبری را که (برای این امر) بپسندد. (جن، ۲۶ و ۲۷).</ref> احدی را آگاه نمی‌کند مگر آنکه کسی از [[پیامبران]] و [[رسولان]] خودش را بپسندد، که او را {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ}}﴾}} مطلع می‌کند، خودش او را بر [[غیب]] خودش مسلط می‌کند یعنی آگاه می‌کند، او را [[متعلم الغیب]] می‌کند»<ref>[http://www.lib.motahari.ir/Content/924/0 آشنایی با قرآن ج۹، ص ۲۳۷ و ۲۳۸.]</ref>.
::::::«در [[نهج البلاغه]] روایتی هست که [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} به شخصی فرمود: آیا می‌خواهی من الان به تو بگویم این اسب تو که آبستن است کره‌اش ماده است یا نر؟ گفت: یا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}! این که [[غیب]] است، شما مگر [[غیب]] می‌دانید؟ خندید، فرمود این که [[غیب]] نیست، فراگرفته‌ای است از عالمی ([[پیامبر خاتم|پیامبر]]).<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref> شاگردی است. یک نادانی از یک عالم آموخته. آن عالم هم که [[پیغمبر]] باشد در ذات خودش نادانی بوده، از عالمی که علم ذاتش است خدا آموخته است. نه من [[غیب]] می‌دانم نه [[پیغمبر]]. خدا [[غیب]] را می‌داند، خدا به پیغمبرش گفته و پیغمبرش به ما گفته است. این که [[غیب]] نیست، یعنی آن خبرهایی که [[انبیا]] می‌دهند آنها [[تعلم]] است نه [[علم غیب]]. [[علم غیب]] در اصطلاح [[قرآن]] یعنی یک کسی از ذات خود بدون [[تعلم]]، [[غیب]] را بداند، او [[عالم الغیب]] است. خدا عالم الغیب است، [[پیغمبر]] و [[امام]]، [[متعلم الغیب]] هستند. پس [[علم غیب]] یک مسئله است، [[تعلم غیب]] مسئله دیگری است به [[نص]] خود [[قرآن]] که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}؛<ref>(او) [[دانای غیب]] است و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند مگر پیامبری را که (برای این امر) بپسندد. (جن، ۲۶ و ۲۷).</ref> احدی را آگاه نمی‌کند مگر آنکه کسی از [[پیامبران]] و [[رسولان]] خودش را بپسندد، که او را {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ}}﴾}} مطلع می‌کند، خودش او را بر [[غیب]] خودش مسلط می‌کند یعنی آگاه می‌کند، او را [[متعلم الغیب]] می‌کند»<ref>[http://www.lib.motahari.ir/Content/924/0 آشنایی با قرآن ج۹، ص ۲۳۷ و ۲۳۸.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۳۶: خط ۳۶:
::::::[[ابن ابی الحدید]] در ذیل این خطبه، فصلی را درباره پاره‌ای از امور غیبی که امام خبر داده و محقّق شده، گشوده است. او می‌گوید: بدان که [[علیهه{{ع}} در این فصل به خداوندی که جانش در دست اوست، سوگند خورده است، که آنها از او چیزی از اموری را، که تا روز قیامت میان آنان واقع خواهد شد، نخواهند پرسید، مگر آن که از آن به ایشان خبر خواهد داد. همچنین از هر گروه صد نفری که به هدایت یا ضلالت باشند نمی‌پرسند، مگر این که به همه موارد آنان که چه کسی رهبر آنان و گرداننده ایشان است و کجا فرود می‌آیند و چه کسی از ایشان کشته می‌شود و چه کسی به مرگ طبیعی می‌میرد، خبر خواهد داد. این ادّعا که [[امام علی|علی]]{{ع}} کرده است نه ادعای ربوبیّت است و نه ادعای پیامبری بلکه می‌گفته است: [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} او را به این امور آگاه کرده است. ما اخباری را که علی داده است، آزموده و آن را مطابق با حقیقت یافته‌ایم. به همین سبب استدلال می‌کنیم، که ادعای [[امام علی|علی]]{{ع}} راست و صدق است. همچون خبری که در مورد خود، داده و گفته است: ضربتی بر سرش زده خواهد شد که ریش او از آن خضاب می‌شود. و خبر دادن او از کشته شدن پسرش [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و آن چه به هنگام عبور از سرزمین کربلاء اظهار فرموده است.
::::::[[ابن ابی الحدید]] در ذیل این خطبه، فصلی را درباره پاره‌ای از امور غیبی که امام خبر داده و محقّق شده، گشوده است. او می‌گوید: بدان که [[علیهه{{ع}} در این فصل به خداوندی که جانش در دست اوست، سوگند خورده است، که آنها از او چیزی از اموری را، که تا روز قیامت میان آنان واقع خواهد شد، نخواهند پرسید، مگر آن که از آن به ایشان خبر خواهد داد. همچنین از هر گروه صد نفری که به هدایت یا ضلالت باشند نمی‌پرسند، مگر این که به همه موارد آنان که چه کسی رهبر آنان و گرداننده ایشان است و کجا فرود می‌آیند و چه کسی از ایشان کشته می‌شود و چه کسی به مرگ طبیعی می‌میرد، خبر خواهد داد. این ادّعا که [[امام علی|علی]]{{ع}} کرده است نه ادعای ربوبیّت است و نه ادعای پیامبری بلکه می‌گفته است: [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} او را به این امور آگاه کرده است. ما اخباری را که علی داده است، آزموده و آن را مطابق با حقیقت یافته‌ایم. به همین سبب استدلال می‌کنیم، که ادعای [[امام علی|علی]]{{ع}} راست و صدق است. همچون خبری که در مورد خود، داده و گفته است: ضربتی بر سرش زده خواهد شد که ریش او از آن خضاب می‌شود. و خبر دادن او از کشته شدن پسرش [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و آن چه به هنگام عبور از سرزمین کربلاء اظهار فرموده است.
::::::[[ابن ابی الحدید]]، درباره امور غیبی، که [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} خبر داده و تحقق یافته است، موارد دیگری را یاد کرده است. مانند: خبر دادنِ آن حضرت به این که [[معاویه]] پس از او پادشاهی خواهد کرد. و مسائل [[حجاج]]، و [[یوسف بن عمر]]، و آن چه از اخبار [[خوارج]] در نهروان گفته بود و خبر دادنِ آن حضرت به یارانش که کدام یک از ایشان کشته و کدام بر دار کشیده خواهند شد، و خبر دادن از جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] و خبر دادن از شمار سپاهیانی که به هنگام حرکت او به بصره از کوفه به یاری او خواهند آمد و پیش‌گویی حضرت در مورد [[عبدالله بن زبیر]] که فرمود: حیله‌گری کینه توز است. آهنگ کاری دارد که به آن دست نمی‌یابد. دام دین برای شکار دنیا می‌گستراند و سپس بر دار کشیده قریش خواهد بود. و همین طور، خبر دادنِ علی از نابودی بصره با طغیانِ آب، هلاک شدنِ مردم آن، بار دیگر به دست زنج؛ که قومی، در این کلمه تصحیف کرده و آن را، به غلط، ریح «باد و طوفان» خوانده‌اند. و خبر دادن ظهور پرچم‌های سیاه از ناحیه خراسان و نام بردن آن حضرت از گروهی از خراسانیان که به بنی رزیق معروف‌اند و [[اسحاق بن ابراهیم]] که اینان و افراد پیش از ایشان همگی از داعیان حکومت بنی عباس بوده‌اند. و خبر دادن از این که گروهی از فرزندزادگان او در طبرستان ظاهر می‌شوند و به حکومت می‌رسند؛ هم چون ناصر و داعی و دیگران، که در این باره چنین فرموده است: همانا برای آل محمّد در طالقان گنجینه‌ایی است که هر گاه خداوند بخواهد آن را آشکار می‌فرماید تا به فرمان خدا قیام کند و مردم را به دین خدا فرا خواند همان و همو گوید: در بحث‌های گذشته برخی از اِخبار [[علی]]{{ع}} به امور غیبی را بیان کردیم. از جمله شگفت‌ترین آنها موضوعی است که آن را ضمن خطبه‌ای، که در آن از خونریزی‌های آینده سخن می‌گوید و اشاره به قرمطیان است، بیان کرده است. آن حضرت چنین فرموده است: مدّعی عشق و محبت نسبت به ما هستند و حال آنکه بغض و کینه ما را در دل نهان دارند و نشانه این موضوع آن است که ایشان وارثان ما را می‌کشند و از کارهای ما روی گردانند. جوانان ما را از خود طرد می‌کنند. و آن چه از آن خبر داده بود همان گونه بوده است؛ چرا که قرمطیان گروهی بسیار از آل ابوطالب را کشتند و نام‌های آنها در کتاب مقاتل الطالبین ابو الفرج اصفهانی آمده است. علی ضمن همین خطبه در حالی که به ستونی در مسجد کوفه، که به آن تکیه می‌داد، اشاره می‌کرد، چنین فرموده است: گویی می‌بینم حجرالاسود نصب شده است. ای وای بر ایشان! فضیلت حجر الاسود، در خودش نیست؛ بلکه در جایگاه و اساس آن است. آری، حجر الاسود مدتی این جا خواهد بود و سپس مدتی آن جا و به بحرین اشاره فرمود و سپس به جایگاه اصلی خود، برمی‌گردد. در مورد حجر الاسود همان گونه که علی خبر داده بود، اتفاق افتاد.
::::::[[ابن ابی الحدید]]، درباره امور غیبی، که [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} خبر داده و تحقق یافته است، موارد دیگری را یاد کرده است. مانند: خبر دادنِ آن حضرت به این که [[معاویه]] پس از او پادشاهی خواهد کرد. و مسائل [[حجاج]]، و [[یوسف بن عمر]]، و آن چه از اخبار [[خوارج]] در نهروان گفته بود و خبر دادنِ آن حضرت به یارانش که کدام یک از ایشان کشته و کدام بر دار کشیده خواهند شد، و خبر دادن از جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] و خبر دادن از شمار سپاهیانی که به هنگام حرکت او به بصره از کوفه به یاری او خواهند آمد و پیش‌گویی حضرت در مورد [[عبدالله بن زبیر]] که فرمود: حیله‌گری کینه توز است. آهنگ کاری دارد که به آن دست نمی‌یابد. دام دین برای شکار دنیا می‌گستراند و سپس بر دار کشیده قریش خواهد بود. و همین طور، خبر دادنِ علی از نابودی بصره با طغیانِ آب، هلاک شدنِ مردم آن، بار دیگر به دست زنج؛ که قومی، در این کلمه تصحیف کرده و آن را، به غلط، ریح «باد و طوفان» خوانده‌اند. و خبر دادن ظهور پرچم‌های سیاه از ناحیه خراسان و نام بردن آن حضرت از گروهی از خراسانیان که به بنی رزیق معروف‌اند و [[اسحاق بن ابراهیم]] که اینان و افراد پیش از ایشان همگی از داعیان حکومت بنی عباس بوده‌اند. و خبر دادن از این که گروهی از فرزندزادگان او در طبرستان ظاهر می‌شوند و به حکومت می‌رسند؛ هم چون ناصر و داعی و دیگران، که در این باره چنین فرموده است: همانا برای آل محمّد در طالقان گنجینه‌ایی است که هر گاه خداوند بخواهد آن را آشکار می‌فرماید تا به فرمان خدا قیام کند و مردم را به دین خدا فرا خواند همان و همو گوید: در بحث‌های گذشته برخی از اِخبار [[علی]]{{ع}} به امور غیبی را بیان کردیم. از جمله شگفت‌ترین آنها موضوعی است که آن را ضمن خطبه‌ای، که در آن از خونریزی‌های آینده سخن می‌گوید و اشاره به قرمطیان است، بیان کرده است. آن حضرت چنین فرموده است: مدّعی عشق و محبت نسبت به ما هستند و حال آنکه بغض و کینه ما را در دل نهان دارند و نشانه این موضوع آن است که ایشان وارثان ما را می‌کشند و از کارهای ما روی گردانند. جوانان ما را از خود طرد می‌کنند. و آن چه از آن خبر داده بود همان گونه بوده است؛ چرا که قرمطیان گروهی بسیار از آل ابوطالب را کشتند و نام‌های آنها در کتاب مقاتل الطالبین ابو الفرج اصفهانی آمده است. علی ضمن همین خطبه در حالی که به ستونی در مسجد کوفه، که به آن تکیه می‌داد، اشاره می‌کرد، چنین فرموده است: گویی می‌بینم حجرالاسود نصب شده است. ای وای بر ایشان! فضیلت حجر الاسود، در خودش نیست؛ بلکه در جایگاه و اساس آن است. آری، حجر الاسود مدتی این جا خواهد بود و سپس مدتی آن جا و به بحرین اشاره فرمود و سپس به جایگاه اصلی خود، برمی‌گردد. در مورد حجر الاسود همان گونه که علی خبر داده بود، اتفاق افتاد.
::::::تاریخ زندگی نورانی [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و همین طور دیگر امامان، سرشار از این گونه خبرهای غیبی است، که اهالی انصاف و مردمان آزاداندیش را، که پوسته‌های تعصّب دریده‌اند، به شگفتی وا می‌دارد»<ref>[http://www.lankarani.com/far/library/view.php?action=view&id_book=209&page=163 پاسداران وحی، ص ۱۹۳.]</ref>.
::::::تاریخ زندگی نورانی [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و همین طور دیگر [[امامان]]{{عم}}، سرشار از این گونه خبرهای غیبی است، که اهالی انصاف و مردمان آزاداندیش را، که پوسته‌های تعصّب دریده‌اند، به شگفتی وا می‌دارد»<ref>[http://www.lankarani.com/far/library/view.php?action=view&id_book=209&page=163 پاسداران وحی، ص ۱۹۳.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۴۲: خط ۴۲:
[[پرونده:769540432.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالله جوادی آملی]]]]
[[پرونده:769540432.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالله جوادی آملی]]]]
آیت‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در مقاله ''«[http://www.bashgah.net/fa/content/show/89257 علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی] {{ع}}»'' در این‌باره گفته است:
آیت‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در مقاله ''«[http://www.bashgah.net/fa/content/show/89257 علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی] {{ع}}»'' در این‌باره گفته است:
::::::*«امیرالمؤمنین {{ع}} در باب حوادث روزگار، با حضور و شهود و علم لدنی خود، گاهی بعضی از اخبار غیبی را برای مردم بازگو می‌کرد که در اینجا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.
::::::*«[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در باب حوادث روزگار، با حضور و شهود و علم لدنی خود، گاهی بعضی از اخبار غیبی را برای مردم بازگو می‌کرد که در اینجا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.
::::::۱. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} خبر داد که او پیش از معاویه از دنیا می‌رود و معاویه پس از او بر عراق مسلط می‌گردد و سپس فرمود:او به زودی از شما می‌خواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری جویید. <ref>«انه سیأمرکم بسبی والبرائه منی»، نهج البلاغه، خطبه ۹۳.</ref> پس از آن [[حضرت]]{{ع}} معاویه بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن [[حضرت]]{{ع}} ناسزا بگویند و از او بیزاری جویند.
::::::۱. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} خبر داد که او پیش از معاویه از دنیا می‌رود و معاویه پس از او بر عراق مسلط می‌گردد و سپس فرمود:او به زودی از شما می‌خواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری جویید. <ref>«انه سیأمرکم بسبی والبرائه منی»، نهج البلاغه، خطبه ۹۳.</ref> پس از آن [[حضرت]]{{ع}} معاویه بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن [[حضرت]]{{ع}} ناسزا بگویند و از او بیزاری جویند.
::::::۲. آن [[حضرت]]{{ع}} درباره گروه خوارج فرمود: آگاه باشید! پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده روبرو می‌گردید و استبدادی بر شما حکومت خواهد کرد که برای ستمگران سنت خواهد شد. <ref>«أما انکم ستلقون بعدی ذلا شاملاً و سیفاً قاطعاً و أثره یتخذها الظالمون فیکم سنه»، نهج البلاغه، خطبه ۹۳</ref>
::::::۲. آن [[حضرت]]{{ع}} درباره گروه خوارج فرمود: آگاه باشید! پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده روبرو می‌گردید و استبدادی بر شما حکومت خواهد کرد که برای ستمگران سنت خواهد شد. <ref>«أما انکم ستلقون بعدی ذلا شاملاً و سیفاً قاطعاً و أثره یتخذها الظالمون فیکم سنه»، نهج البلاغه، خطبه ۹۳</ref>
::::::آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومت ها بودند و خودشان نیز به رهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند»
::::::آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومت ها بودند و خودشان نیز به رهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند»
::::::*«علم [[امام علی]]{{ع}} لدنی است، زیرا هیچ واسطه‌ای بین آن حضرت و خداوند تبارک و تعالی نیست. فرشتگان عالم شاگردان آن حضرتند، ولی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} به حضور "معلم بالذات"، یعنی خداوند بار یافته و از آن جا علم را بی واسطه فرا گرفته است. بنابر این، در آموختن علوم و معارف نیازی به غیر خدا ندارد. بدیهی است، چنین شخصی که بر بام طبیعت مشرف است و به جهانی راه یافته که بر طبیعت مسلط است، بگوید: ممکن نیست از آن چه امروز تا قیامت واقع می‌شود، از من پرسش کنید...، جز آن که جواب دهم. آن حضرت به کمیل فرمود: بدان که در این جا علم فراوانی است (با دست به سینه مبارکش اشاره کرد) اگر افراد لایقی می‌یافتم، به آنها تعلیم می‌دادم. هم چنین در جای دیگر فرمود: من آن کوه بلندم که سیل علوم از من سرازیر می‌گردد و هیچ پرواز کننده‌ای به مقام اوج گرفته من پر نمی‌کشد. فکر اندیشمند عادی به مقام والای [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} ره نمی‌یابد و علومی که از آن شخصیت ممتاز، سیل گونه می‌تراود، تحمل، هضم و فرا گرفتنش مقدور افراد عادی نیست، زیرا در برابر سیل نمی‌توان ایستاد، بلکه باید از کناره‌های آن به قدر توان بهره برد.  
::::::*«علم [[امام علی]]{{ع}} لدنی است، زیرا هیچ واسطه‌ای بین آن حضرت و خداوند تبارک و تعالی نیست. فرشتگان عالم شاگردان آن حضرتند، ولی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} به حضور "معلم بالذات"، یعنی خداوند بار یافته و از آن جا علم را بی واسطه فرا گرفته است. بنابر این، در آموختن علوم و معارف نیازی به غیر خدا ندارد. بدیهی است، چنین شخصی که بر بام طبیعت مشرف است و به جهانی راه یافته که بر طبیعت مسلط است، بگوید: ممکن نیست از آن چه امروز تا قیامت واقع می‌شود، از من پرسش کنید...، جز آن که جواب دهم. آن حضرت به کمیل فرمود: بدان که در این جا علم فراوانی است با دست به سینه مبارکش اشاره کرد اگر افراد لایقی می‌یافتم، به آنها تعلیم می‌دادم. هم چنین در جای دیگر فرمود: من آن کوه بلندم که سیل علوم از من سرازیر می‌گردد و هیچ پرواز کننده‌ای به مقام اوج گرفته من پر نمی‌کشد. فکر اندیشمند عادی به مقام والای [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} ره نمی‌یابد و علومی که از آن شخصیت ممتاز، سیل گونه می‌تراود، تحمل، هضم و فرا گرفتنش مقدور افراد عادی نیست، زیرا در برابر سیل نمی‌توان ایستاد، بلکه باید از کناره‌های آن به قدر توان بهره برد.  
::::::امیرالمؤمنین در باب حوادث روزگار، با حضور و شهود و علم لدنی خود، گاهی بعضی از اخبار غیبی را برای مردم بازگو می‌کرد که در این جا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود. امیرالمؤمنین خبر داد که او پیش از معاویه از دنیا می‌رود و معاویه پس از او بر عراق مسلط می‌گردد و سپس فرمود: او به زودی از شما می‌خواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری جویید. پس از آن حضرت معاویه بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن حضرت ناسزا بگویند و از او بیزاری جویند. آن حضرت درباره گروه خوارج فرمود: آگاه باشید! پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده رو به رو می‌گردید و استبدادی بر شما حکومت خواهد کرد که برای ستمگران سنت خواهد شد. آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومت‌ها بودند و خودشان نیز به راهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند. گفتنی است که [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} همگی نور واحد و دارای سمت مظهریت علم الهی هستند، چنان که حماد از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است: سوگند به خدا، ما آن چه را که در زمین و آسمان است، می‌دانیم و نیز از آن چه در جهنم و بهشت و میان آنهاست با خبریم، آن گاه آن حضرت به آیه قرآن استشهاد می‌کند. چون امامان معصوم عدل قرآن کریم هستند، مانند قرآن همه چیز را تبیین می‌کنند و پیداست که بیان، بی علم و آگاهی میسور نیست. پس آنان علمی دارند که دیگران از آن محرومند و آن علم لدنی است»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/89257 علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی] {{ع}}</ref>.
::::::[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در باب حوادث روزگار، با حضور و شهود و علم لدنی خود، گاهی بعضی از اخبار غیبی را برای مردم بازگو می‌کرد که در این جا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} خبر داد که او پیش از معاویه از دنیا می‌رود و معاویه پس از او بر عراق مسلط می‌گردد و سپس فرمود: او به زودی از شما می‌خواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری جویید. پس از آن حضرت معاویه بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن حضرت ناسزا بگویند و از او بیزاری جویند. آن حضرت درباره گروه خوارج فرمود: آگاه باشید! پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده رو به رو می‌گردید و استبدادی بر شما حکومت خواهد کرد که برای ستمگران سنت خواهد شد. آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومت‌ها بودند و خودشان نیز به راهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند. گفتنی است که [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} همگی نور واحد و دارای سمت مظهریت علم الهی هستند، چنان که حماد از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است: سوگند به خدا، ما آن چه را که در زمین و آسمان است، می‌دانیم و نیز از آن چه در جهنم و بهشت و میان آنهاست با خبریم، آن گاه آن حضرت به آیه قرآن استشهاد می‌کند. چون [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} عدل قرآن کریم هستند، مانند قرآن همه چیز را تبیین می‌کنند و پیداست که بیان، بی علم و آگاهی میسور نیست. پس آنان علمی دارند که دیگران از آن محرومند و آن علم لدنی است»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/89257 علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی] {{ع}}</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۸۰: خط ۸۰:
::::::[[امام علی|امیر المۆمنین]] {{ع}}، فرمودند: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}}، می‌خواستند از دنیا بروند مرا نزد خود طلب کردند و با من به سخن گفتن پرداختند، و از حوادثی که بعد از آن جناب خواهد آمد مطلع کردند، و به من هزار باب از علم آموختند که از هر دری هزار در دیگر باز می‌شد. دلیل بر این مطلب خطبه [[علی]]{{ع}} است که اینک در نهج البلاغه وجود دارد. [[امام علی|امیر المۆمنین]] {{ع}} در این خطبه از ظهور اقوام ترک سخن گفته و از تاتارها بحث کرده است. در این هنگام مردی از جای خود برخاست و گفت: یا امیر المۆمنین شما علم غیب می‌دانید؟ [[علی]]{{ع}}، فرمود ای مرد کلبی اینها علم غیب نیست، من این سخنان را از صاحب علم فرا گرفته‌ام، یعنی از [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}}. پس، بنابر مطالبی که نقل شد، موضوع [[علم غیب]] و اخبار از آینده در [[نهج البلاغه]] به آسانی قابل حل است و جای شک و تردید دراین باره نیست. مطلب قابل توجه این است که مخالفان می‌گویند [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]] این مطالب را به علی نسبت داده‌اند، در صورتی که ظهور مغول و قوم تاتارها دویست و پانزده سال بعد از فوت رضی واقع شده و اکنون نسخه [[نهج البلاغه]] مورخ ۵۱۰ و ۵۴۴ در دست نگارنده این سطور هست که صد سال قبل از ظهور مغول تحریر شده است»<ref>[http://article.tebyan.net/279103/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF- وبگاه تبیان]</ref>.
::::::[[امام علی|امیر المۆمنین]] {{ع}}، فرمودند: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}}، می‌خواستند از دنیا بروند مرا نزد خود طلب کردند و با من به سخن گفتن پرداختند، و از حوادثی که بعد از آن جناب خواهد آمد مطلع کردند، و به من هزار باب از علم آموختند که از هر دری هزار در دیگر باز می‌شد. دلیل بر این مطلب خطبه [[علی]]{{ع}} است که اینک در نهج البلاغه وجود دارد. [[امام علی|امیر المۆمنین]] {{ع}} در این خطبه از ظهور اقوام ترک سخن گفته و از تاتارها بحث کرده است. در این هنگام مردی از جای خود برخاست و گفت: یا امیر المۆمنین شما علم غیب می‌دانید؟ [[علی]]{{ع}}، فرمود ای مرد کلبی اینها علم غیب نیست، من این سخنان را از صاحب علم فرا گرفته‌ام، یعنی از [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}}. پس، بنابر مطالبی که نقل شد، موضوع [[علم غیب]] و اخبار از آینده در [[نهج البلاغه]] به آسانی قابل حل است و جای شک و تردید دراین باره نیست. مطلب قابل توجه این است که مخالفان می‌گویند [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]] این مطالب را به علی نسبت داده‌اند، در صورتی که ظهور مغول و قوم تاتارها دویست و پانزده سال بعد از فوت رضی واقع شده و اکنون نسخه [[نهج البلاغه]] مورخ ۵۱۰ و ۵۴۴ در دست نگارنده این سطور هست که صد سال قبل از ظهور مغول تحریر شده است»<ref>[http://article.tebyan.net/279103/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF- وبگاه تبیان]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛}}
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛}}
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:
::::::«خبرهای غیبی از امام علی{{ع}}: [[مروان بن حکم]] در جنگ جمل اسیر شد و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} از پدر عفو او را خواستند حضرت او را آزاد کرد و سپس فرمود: "آگاه باشید برای این مروان، فرمان‌روایی کوتاهی است بسان لیسیدن سگ، بینی خود را. او پدر چهار رئیس است و امت اسلامی از فرمان‌روایی او و فرزندانش، روزگار خونینی به خود خواهند دید."<ref>[[نهج البلاغه]]، خطبه ۷۲، [[نهج البلاغه]] خطبه‌های ۱۳؛ ۱۵؛ ۵۷؛ ۵۸؛ ۸۹؛ ۱۳۸؛ ۱۷۶. همچنین ر.ک: [[شیخ مفید]]، الارشاد، ج۱، ص ۳۱۵-۳۳۲.</ref> تاریخ گواهی می‌دهد که حکومت مروان، نُه ماه بیشتر نشد و چهار فرزندش، [[عبدالملک]] و [[عبدالعزیز]] و بشر و محمد، به ترتیب به ریاست رسیدند. امت اسلامی در دوران خلافت مروان و فرزندانش روزهای بسیار سخت و خونینی را سپری کردند.<ref>ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۴۶-۱۴۸.</ref>»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۸۱.</ref>.
::::::«خبرهای غیبی از امام علی{{ع}}: [[مروان بن حکم]] در جنگ جمل اسیر شد و [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} از پدر عفو او را خواستند حضرت او را آزاد کرد و سپس فرمود: "آگاه باشید برای این مروان، فرمان‌روایی کوتاهی است بسان لیسیدن سگ، بینی خود را. او پدر چهار رئیس است و امت اسلامی از فرمان‌روایی او و فرزندانش، روزگار خونینی به خود خواهند دید."<ref>[[نهج البلاغه]]، خطبه ۷۲، [[نهج البلاغه]] خطبه‌های ۱۳؛ ۱۵؛ ۵۷؛ ۵۸؛ ۸۹؛ ۱۳۸؛ ۱۷۶. همچنین ر.ک: [[شیخ مفید]]، الارشاد، ج۱، ص ۳۱۵-۳۳۲.</ref> تاریخ گواهی می‌دهد که حکومت مروان، نُه ماه بیشتر نشد و چهار فرزندش، [[عبدالملک]] و [[عبدالعزیز]] و بشر و محمد، به ترتیب به ریاست رسیدند. امت اسلامی در دوران خلافت مروان و فرزندانش روزهای بسیار سخت و خونینی را سپری کردند.<ref>ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۴۶-۱۴۸.</ref>»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۸۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۹۷: خط ۹۸:
[[پرونده:11355.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]]
[[پرونده:11355.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[امام علی]] {{ع}} بارها به [[علم غیب]] خویش تصریح داشته است، چنان که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|«ألا و إنا أهل بیت من علم الله علمنا و بحکم الله حکمنا و من قول صادق سمعنا»}}.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷۶.</ref> در این حدیث حضرت، علم [[اهل بیت]] را به صورت شفاف از جانب خداوند توصیف و تأکید می‌کند که منبع علم و شنیدن ما قول صادق است که در آن هیچ احتمال خلاف و خطایی نیست. {{عربی|اندازه=150%|«أَلهَمَنِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ عِلمَ ما فِیهِ»}}.<ref>[[بحار الأنوار (کتاب)|بحار الأنوار]]، ج ۲۶، ص۴.</ref> حضرت در خطبه دیگر تأکید می‌کند که به اموری که از دید مردم نهان است، علم و آگاهی دارد. {{عربی|اندازه=150%|«لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ»}}.<ref>نهج البلاغه خطبه ۱۱۵.</ref> در این خطبه حضرت به اموری که در سراپرده غیب است، مانند خبردادن از ظهور حجاج بن یوسف، اذعان می‌کند. حضرت با اتکا به علم غیب خویش از مردم می‌خواست پیش از آنکه حضرت را از دست بدهند از هر مسئله و نکته‌ای سؤال نمایند: {{عربی|اندازه=150%|«فَاسألُونی قبلَ أن تَفقِدُونی، فَوَالذی نَفسِی بِیَدِهِ لا تَسألُونِّی عن شَیءٍ فیما بَینَکُم و بینَ الساعَةِ، و لا عَن فئةٍ تَهدِی مِائةً و تُضِلُّ مِائةً إلاّ أنبَأتُکُم...»}}.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲.</ref> حضرت در این کلام خویش می‌فرماید: از هر نکته و رازی تا قیامت سؤال کنید به آن جواب خواهم داد. حضرت در خطبه دیگر بعد از درخواست از سؤال از همه چیز می‌فزاید که وی به راه‌های آسمان از راه‌های زمین آگاه‌تر است. [[امام علی]] {{ع}} در موارد متعدد به پیشگویی حوادث آینده - که در اصطلاح ملاحم تعبیر می‌شود- می‌پرداخت که از عهده هیچ کس بر نمی‌آید . اینجا می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: (۱): خبر دادن از ویرانی کوفه؛ (۲): خبر دادن از ویرانی و حمله به بصره؛ (۳): پیشگویی حاکمیت بنی امیه و انقراض آن؛ (۴): پیشگویی ظهور حجاج بن یوسف با عنوان «غلام ثقیف»؛ (۵): تعیین کشتار دو طرف مقابل در جنگ نهروان قبل از جنگ؛ (۶): پیشگویی حمله مغولان و جنایت آنها»<ref>پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۲۰۵.</ref>.
::::::«[[امام علی]]{{ع}} بارها به [[علم غیب]] خویش تصریح داشته است، چنان که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|«ألا و إنا أهل بیت من علم الله علمنا و بحکم الله حکمنا و من قول صادق سمعنا»}}.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷۶.</ref> در این حدیث حضرت، علم [[اهل بیت]] را به صورت شفاف از جانب خداوند توصیف و تأکید می‌کند که منبع علم و شنیدن ما قول صادق است که در آن هیچ احتمال خلاف و خطایی نیست. {{عربی|اندازه=150%|«أَلهَمَنِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ عِلمَ ما فِیهِ»}}.<ref>[[بحار الأنوار (کتاب)|بحار الأنوار]]، ج ۲۶، ص۴.</ref> حضرت در خطبه دیگر تأکید می‌کند که به اموری که از دید مردم نهان است، علم و آگاهی دارد. {{عربی|اندازه=150%|«لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ»}}.<ref>نهج البلاغه خطبه ۱۱۵.</ref> در این خطبه حضرت به اموری که در سراپرده غیب است، مانند خبردادن از ظهور حجاج بن یوسف، اذعان می‌کند. حضرت با اتکا به علم غیب خویش از مردم می‌خواست پیش از آنکه حضرت را از دست بدهند از هر مسئله و نکته‌ای سؤال نمایند: {{عربی|اندازه=150%|«فَاسألُونی قبلَ أن تَفقِدُونی، فَوَالذی نَفسِی بِیَدِهِ لا تَسألُونِّی عن شَیءٍ فیما بَینَکُم و بینَ الساعَةِ، و لا عَن فئةٍ تَهدِی مِائةً و تُضِلُّ مِائةً إلاّ أنبَأتُکُم...»}}.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲.</ref> حضرت در این کلام خویش می‌فرماید: از هر نکته و رازی تا قیامت سؤال کنید به آن جواب خواهم داد. حضرت در خطبه دیگر بعد از درخواست از سؤال از همه چیز می‌فزاید که وی به راه‌های آسمان از راه‌های زمین آگاه‌تر است. [[امام علی]] {{ع}} در موارد متعدد به پیشگویی حوادث آینده - که در اصطلاح ملاحم تعبیر می‌شود- می‌پرداخت که از عهده هیچ کس بر نمی‌آید . اینجا می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: (۱): خبر دادن از ویرانی کوفه؛ (۲): خبر دادن از ویرانی و حمله به بصره؛ (۳): پیشگویی حاکمیت بنی امیه و انقراض آن؛ (۴): پیشگویی ظهور حجاج بن یوسف با عنوان «غلام ثقیف»؛ (۵): تعیین کشتار دو طرف مقابل در جنگ نهروان قبل از جنگ؛ (۶): پیشگویی حمله مغولان و جنایت آنها»<ref>پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۲۰۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۲۷: خط ۱۲۸:
::::::*«شیخ مفید هم چنین در کتاب الارشاد در این باره چنین می‏‌نویسد: یکی از دلیل‌های امامت [[امام علی]] {{ع}} خبرهای غیبی آن حضرت است که از وقوع یک سلسه پیش آمدها و حوادث، پیش از وقوع آنها خبر داده است و پس از چندی صدق و درستی خبرهای او روشن شده است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>.
::::::*«شیخ مفید هم چنین در کتاب الارشاد در این باره چنین می‏‌نویسد: یکی از دلیل‌های امامت [[امام علی]] {{ع}} خبرهای غیبی آن حضرت است که از وقوع یک سلسه پیش آمدها و حوادث، پیش از وقوع آنها خبر داده است و پس از چندی صدق و درستی خبرهای او روشن شده است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۱۲. دکتر ابطحی؛}}
{{جمع شدن|۱۲. دکتر ابطحی؛}}
[[پرونده:11187.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]]]
[[پرونده:11187.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]]]
خط ۱۳۲: خط ۱۳۴:
::::::«کتاب شریف احقاق الحق در جلد هشتم نمونه‌هایی از [[علم غیب]] [[امام علی]] {{ع}} را گزارش کرده است. این اخبار بر دو قسم است:  
::::::«کتاب شریف احقاق الحق در جلد هشتم نمونه‌هایی از [[علم غیب]] [[امام علی]] {{ع}} را گزارش کرده است. این اخبار بر دو قسم است:  
::::::الف) خبرهایی که تحقق و صدق آنها در زمان حیات حضرت یا با فاصله کمی مشاهده شده‌اند؛  
::::::الف) خبرهایی که تحقق و صدق آنها در زمان حیات حضرت یا با فاصله کمی مشاهده شده‌اند؛  
::::::ب) خبرهایی که تحقق آنها بعد از شهادت و تا دوران صادقین (علیها السلام) مشاهده شده اند.
::::::ب) خبرهایی که تحقق آنها بعد از شهادت و تا دوران صادقین مشاهده شده‌اند.
::::::'''دسته ی اول:'''
::::::'''دسته ی اول:'''
::::::* خبرهای ایشان{{ع}} مبنی بر اینکه از شهر کوفه دوازده هزار و یک مرد خواهد آمد، پس از شمارش نه یک نفر بیشتر بود نه کمتر؛
::::::* خبرهای ایشان{{ع}} مبنی بر اینکه از شهر کوفه دوازده هزار و یک مرد خواهد آمد، پس از شمارش نه یک نفر بیشتر بود نه کمتر؛
خط ۱۵۴: خط ۱۵۶:
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} نسبت به شب شهادت خود؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} نسبت به شب شهادت خود؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} نسبت به شهادت [[امام حسین]]{{ع}} در کربلا؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} نسبت به شهادت [[امام حسین]]{{ع}} در کربلا؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} نسبت به حادثه کمک طلبیدن [[اهل بیت]] پیامبر اکرم{{صل}} از اهل کوفه و عدم یاری شدن ایشان؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} نسبت به حادثه کمک طلبیدن [[اهل بیت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از اهل کوفه و عدم یاری شدن ایشان؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} از به شهادت رسیدن هفت تن از بهترین شیعیان ایشان، از جمله [[حجر بن أزد]]؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} از به شهادت رسیدن هفت تن از بهترین شیعیان ایشان، از جمله [[حجر بن أزد]]؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} از به شهادت رسیدن کمیل به دست حجاج؛
::::::* خبر دادن ایشان{{ع}} از به شهادت رسیدن کمیل به دست حجاج؛
خط ۱۷۶: خط ۱۷۸:
::::::* مطلع ساختن حجر مرادی از اینکه در آینده، به لعن کردن ایشان دستور داده می‌شود».<ref>[[فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان (مقاله)| فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان]]؛ [[امامت‌پژوهی (نشریه)|فصلنامه امامت‌پژوهی]]؛ شماره ۲، ص۷۲-۷۴.</ref>
::::::* مطلع ساختن حجر مرادی از اینکه در آینده، به لعن کردن ایشان دستور داده می‌شود».<ref>[[فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان (مقاله)| فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان]]؛ [[امامت‌پژوهی (نشریه)|فصلنامه امامت‌پژوهی]]؛ شماره ۲، ص۷۲-۷۴.</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۱۴. آقای موسوی حُصَینی؛}}
{{جمع شدن|۱۴. آقای موسوی حُصَینی؛}}
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]]
خط ۱۸۶: خط ۱۸۹:
:::::#حضرت [[علی]]{{ع}} درباره حوادث غیبی فرموده است: "سوگند به خدا اگر بخواهم می‌توانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم، اما از آن می‌ترسم که با این گونه خبرها نسبت به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] کافر شوید، آگاه باشید که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود می‌سپارم. سوگند به خدایی که محمد را به حق برانگیخت، و او را برگزید، جز به راستی سخن نگویم. پیامبر اسلام همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک می‌شود و جای نجات کسی که نجات می‌یابد و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است، هیچ حادثه‌ای بر من نگذشت جز آن که در گوشم نجوا کرد و مرا از آن مطلع ساخت<ref>نهج البلاغه: خطبه ۱۷۵</ref>
:::::#حضرت [[علی]]{{ع}} درباره حوادث غیبی فرموده است: "سوگند به خدا اگر بخواهم می‌توانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم، اما از آن می‌ترسم که با این گونه خبرها نسبت به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] کافر شوید، آگاه باشید که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود می‌سپارم. سوگند به خدایی که محمد را به حق برانگیخت، و او را برگزید، جز به راستی سخن نگویم. پیامبر اسلام همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک می‌شود و جای نجات کسی که نجات می‌یابد و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است، هیچ حادثه‌ای بر من نگذشت جز آن که در گوشم نجوا کرد و مرا از آن مطلع ساخت<ref>نهج البلاغه: خطبه ۱۷۵</ref>
:::::# هم چنین از کارهایی که قرامطه<ref>فرقه‌اى از شیعیان تندرو (غلاة)</ref> مرتکب شدند خبر داد و فرمود: "آنها در ظاهر و به دروغ به ما عشق می‌ورزند در حالی که کینه و دشمنی ما را در دل دارند و نشانه‌اش این است که وارثان ما را می‌کشند و از کودکان ما روی می‌گردانند". ابن ابی الحدید میگوید: "پیش‌گویی آن حضرت درست بود زیرا قرامطه افراد بسیاری از خاندان ابی‌طالب را کشتند"<ref>شرح نهج البلاغه: ج ۱۰، ص ۱۴.</ref>
:::::# هم چنین از کارهایی که قرامطه<ref>فرقه‌اى از شیعیان تندرو (غلاة)</ref> مرتکب شدند خبر داد و فرمود: "آنها در ظاهر و به دروغ به ما عشق می‌ورزند در حالی که کینه و دشمنی ما را در دل دارند و نشانه‌اش این است که وارثان ما را می‌کشند و از کودکان ما روی می‌گردانند". ابن ابی الحدید میگوید: "پیش‌گویی آن حضرت درست بود زیرا قرامطه افراد بسیاری از خاندان ابی‌طالب را کشتند"<ref>شرح نهج البلاغه: ج ۱۰، ص ۱۴.</ref>
:::::#در یکی از خطبه‌های امیرالمؤمنین علی آمده است: "از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید، به خدا سوگند نمی‌پرسید از گروهی که صد نفر را گمراه یا هدایت می‌سازد جز آنکه شما را آگاه میسازم از آن کسی که مردم را بدان میخواند و آنها که از آنان پیروی می‌کنند تا روز قیامت" در این هنگام مردی برخاست و گفت چند تار مو در سر و صورت من وجود دارد؟ حضرت فرمود: "به خدا سوگند رسول خدا از آنچه پرسیدی با من سخن گفته بود بدان که بر هر تار مویی از سر تو فرشته‌ای است که تو را لعن می‌کند و بر هر تار مویی از ریش تو شیطانی است که تو را تحریک می‌کند و در خانه تو کودکی است که پسر [[رسول خدا]] را خواهد کشت، اگر اثبات جواب سؤال تو تعداد موها دشوار نبود تو را از آن آگاه میکردم اما نشانه آن (علم غیب دانستن من) لعن شدن تو و پسر ملعون توست که از آن خبر دادم". در آن هنگام پسر او کوچک بود و همو بعدها کشتن امام حسین را به عهده گرفت.<ref>شرح نهج البلاغه: ج ۲، ص ۴۴۸ ، و ج ۱، ص ۲۰۸، که این روایت را از کتاب «الغارات» از [[ابن هلال ثقفى]] روایت کرده است. و سنان بن انس نخعى (که همان کودک  
:::::#در یکی از خطبه‌های [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} آمده است: "از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید، به خدا سوگند نمی‌پرسید از گروهی که صد نفر را گمراه یا هدایت می‌سازد جز آنکه شما را آگاه میسازم از آن کسی که مردم را بدان میخواند و آنها که از آنان پیروی می‌کنند تا روز قیامت" در این هنگام مردی برخاست و گفت چند تار مو در سر و صورت من وجود دارد؟ حضرت فرمود: "به خدا سوگند رسول خدا از آنچه پرسیدی با من سخن گفته بود بدان که بر هر تار مویی از سر تو فرشته‌ای است که تو را لعن می‌کند و بر هر تار مویی از ریش تو شیطانی است که تو را تحریک می‌کند و در خانه تو کودکی است که پسر [[رسول خدا]] را خواهد کشت، اگر اثبات جواب سؤال تو تعداد موها دشوار نبود تو را از آن آگاه میکردم اما نشانه آن علم غیب دانستن من لعن شدن تو و پسر ملعون توست که از آن خبر دادم". در آن هنگام پسر او کوچک بود و همو بعدها کشتن امام حسین را به عهده گرفت.<ref>شرح نهج البلاغه: ج ۲، ص ۴۴۸ ، و ج ۱، ص ۲۰۸، که این روایت را از کتاب «الغارات» از [[ابن هلال ثقفى]] روایت کرده است. و سنان بن انس نخعى (که همان کودک  
مذکور در روایت است) از کسانى بود که در قتل [[امام حسین]]{{ع}} شرکت کرد. مراجعه شود به تهذیب التهذیب: ج ۷، ص ۳۳۷؛ کنزالعمال: ج ۱، ص ۲۲۸؛ ینابیع الموده: ص ۷۳.</ref>
مذکور در روایت است) از کسانى بود که در قتل [[امام حسین]]{{ع}} شرکت کرد. مراجعه شود به تهذیب التهذیب: ج ۷، ص ۳۳۷؛ کنزالعمال: ج ۱، ص ۲۲۸؛ ینابیع الموده: ص ۷۳.</ref>
:::::#امام [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} حکم‌های شگفت‌انگیزی صادر کرده که بیش از حد شمارش است و به نوبه خود نشانه علم خدادای امام است. زیرا ایشان احکام الهی را که دیگران از پاسخ به آن عاجز می‌ماندند بیان فرموده است، مانند ماجرای دعوای دو زن بر سر یک کودک که حضرت دستور داد کودک را با شمشیر دو نیمه کنند و مادر واقعی برای نجات جان کودک خود از ادعایش دست برداشت و بدین ترتیب حق روشن گردید.<ref>کنزالعمال: ج ۳، ص ۱۷۹.</ref> یا مانند تقسیم درهم‌ها بین صاحبان نان<ref>ذخائر العقبى: ص ۸۴؛ الصواعق المحرقة: ص ۷۷.</ref> و بیان حکم خنثی<ref>نور الابصار: ص ۷۱؛ مناقب احمد الخوارزمى: ص ۶۰؛ مطالب السؤول: ص ۱۳.</ref> و احکام اهل بغی (مفسدین فی الارض) به طوری که شافعی گفته است حکم اهل بغی را از علی آموختیم.<ref>کتاب الام: ج ۴، ص ۲۳۳، فى باب الخلاف، فى قتال اهل البغى.</ref>
:::::#امام [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} حکم‌های شگفت‌انگیزی صادر کرده که بیش از حد شمارش است و به نوبه خود نشانه علم خدادای امام است. زیرا ایشان احکام الهی را که دیگران از پاسخ به آن عاجز می‌ماندند بیان فرموده است، مانند ماجرای دعوای دو زن بر سر یک کودک که حضرت دستور داد کودک را با شمشیر دو نیمه کنند و مادر واقعی برای نجات جان کودک خود از ادعایش دست برداشت و بدین ترتیب حق روشن گردید.<ref>کنزالعمال: ج ۳، ص ۱۷۹.</ref> یا مانند تقسیم درهم‌ها بین صاحبان نان<ref>ذخائر العقبى: ص ۸۴؛ الصواعق المحرقة: ص ۷۷.</ref> و بیان حکم خنثی<ref>نور الابصار: ص ۷۱؛ مناقب احمد الخوارزمى: ص ۶۰؛ مطالب السؤول: ص ۱۳.</ref> و احکام اهل بغی (مفسدین فی الارض) به طوری که شافعی گفته است حکم اهل بغی را از علی آموختیم.<ref>کتاب الام: ج ۴، ص ۲۳۳، فى باب الخلاف، فى قتال اهل البغى.</ref>
خط ۱۹۶: خط ۱۹۹:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۵. آقای عظیمی؛}}
{{جمع شدن|۱۵. آقای مرعشی؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید ملک محمد مرعشی|مرعشی]]]]
::::::آقای '''[[سید ملک محمد مرعشی]]''' در کتاب ''«[[غلوپژوهی (کتاب)|غلوپژوهی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«جان و نفس [[رسول خدا]]{{صل}} یعنی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز به حکم آیه ۶۱ سوره مباهله و همچنین آیه ۴۳ سوره رعد نیز از علم غیب و علم الکتاب برخوردار بوده است. چنانکه در برخی از تفاسیر [[اهل سنت]] از قول [[ابن عباس]]، [خ محمد بن حنفیه]] و [[ابو سعید خدری]] از قول [[پیامبر]]{{صل}} نقل نموده‌اند که مراد از من عنده علم الکتاب کسی جز [[علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیست»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%BA%D9%84%D9%88%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%DB%8C_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)#.D9.81.D9.87.D8.B1.D8.B3.D8.AA_.DA.A9.D8.AA.D8.A7.D8.A8 غلوپژوهی]</ref>.
 
{{جمع شدن|۱۶. آقای عظیمی؛}}
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
خط ۲۰۳: خط ۲۱۱:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۶. پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا؛}}
{{جمع شدن|۱۷. پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
:::::: پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا در کتاب ''[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
:::::: پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا در کتاب ''[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
خط ۲۰۹: خط ۲۱۷:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۷. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛}}
{{جمع شدن|۱۸. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است:
::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است:
خط ۲۱۵: خط ۲۲۳:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۸. پژوهشگران وبگاه پاسخ‌گویان؛}}
{{جمع شدن|۱۹. پژوهشگران وبگاه پاسخ‌گویان؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخ‌گویان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
::::::پژوهشگران ''«[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخ‌گویان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
خط ۲۲۲: خط ۲۳۰:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۹. پژوهشگران ماهنامه موعود؛}}
{{جمع شدن|۲۰. پژوهشگران ماهنامه موعود؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
خط ۲۲۹: خط ۲۳۷:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۰. پژوهشگران وبگاه ثقلین.}}
{{جمع شدن|۲۱. پژوهشگران وبگاه ثقلین.}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::پژوهشگران ''«[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::پژوهشگران ''«[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش