پرش به محتوا

چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکان‌پذیر شده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صعود' به 'صعود'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منبع‌شناسی جامع مهدویت== {{پرسش‌های وابسته}} {{ستون-شروع|۳}} +== منبع‌شناسی جامع مهدویت == {{منبع‌شناسی جامع}}))
جز (جایگزینی متن - 'صعود' به 'صعود')
خط ۲۴: خط ۲۴:
:::::: «از چند نظر وجود[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، مورد سؤال و اشکال واقع گردیده است: اول مسأله [[طول عمر]] است که سؤال می‏‌شود: چگونه برای آن [[حضرت]] چنین چیز غیرممکنی امکان‌‏پذیر شده است؟ آیا ممکن است [[انسانی]] قرن‌ها زنده بماند؟ چنانکه در مورد آن پیشوای [[موعود]] و پدیدآورنده [[نظم]] نوین جهانی، چنین انگاشته شده است که [[عمر]] [[شریف]] آن [[حضرت]] اینک به بیش از هزار و صد و [[چهل]] سال می‌رسد یعنی چیزی حدود چهارده برابر [[عمر]] یک [[انسان]] معمولی که از [[کودکی]] تا [[پیری]] [[زندگی]] کرده باشد. در جواب باید گفت: منظور از "امکان" چیست؟ امکان در اینجا می‌‏تواند یکی از این سه معنا را داشته باشد: امکان عملی، امکان [[علمی]]، امکان منطقی و [[فلسفی]].
:::::: «از چند نظر وجود[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، مورد سؤال و اشکال واقع گردیده است: اول مسأله [[طول عمر]] است که سؤال می‏‌شود: چگونه برای آن [[حضرت]] چنین چیز غیرممکنی امکان‌‏پذیر شده است؟ آیا ممکن است [[انسانی]] قرن‌ها زنده بماند؟ چنانکه در مورد آن پیشوای [[موعود]] و پدیدآورنده [[نظم]] نوین جهانی، چنین انگاشته شده است که [[عمر]] [[شریف]] آن [[حضرت]] اینک به بیش از هزار و صد و [[چهل]] سال می‌رسد یعنی چیزی حدود چهارده برابر [[عمر]] یک [[انسان]] معمولی که از [[کودکی]] تا [[پیری]] [[زندگی]] کرده باشد. در جواب باید گفت: منظور از "امکان" چیست؟ امکان در اینجا می‌‏تواند یکی از این سه معنا را داشته باشد: امکان عملی، امکان [[علمی]]، امکان منطقی و [[فلسفی]].
::::::'''امکان عملی:''' یعنی کاری که هم ‏اینک به‏‌گونه‌‏ای است که برای من یا شما یا هرانسان دیگری انجام آن ممکن باشد. مثلا سفر به آن سوی اقیانوس‌ها و [[فرورفتن]] در عمق دریاها و رفتن به کره [[ماه]]، کارهایی است که عملا امکان‏پذیر شده است و کسانی هستند که به شکلی این [[کارها]] را انجام می‌‏دهند<ref>امثال این حوادث، قبل از وقوع اصلا قابل تصور نبود و اگر برای کسی نقل می‏شد حمل بر اوهام و خیالات می‌گردید.</ref>.
::::::'''امکان عملی:''' یعنی کاری که هم ‏اینک به‏‌گونه‌‏ای است که برای من یا شما یا هرانسان دیگری انجام آن ممکن باشد. مثلا سفر به آن سوی اقیانوس‌ها و [[فرورفتن]] در عمق دریاها و رفتن به کره [[ماه]]، کارهایی است که عملا امکان‏پذیر شده است و کسانی هستند که به شکلی این [[کارها]] را انجام می‌‏دهند<ref>امثال این حوادث، قبل از وقوع اصلا قابل تصور نبود و اگر برای کسی نقل می‏شد حمل بر اوهام و خیالات می‌گردید.</ref>.
::::::اما امکان [[علمی]] در جایی است که گرچه فعلا و با وسایل پیشرفته امروزی برای ما امکان انجام آن نیست ولی از نظر [[علم]] و راهکارهای پویای [[علمی]]، مشکلی از جهت امکان وقوع آن با وسایل خاص و در [[موقعیت]] مناسب وجود ندارد. مثلا سفر به کره زهره از نظر [[علم]]، غیر ممکن نیست بلکه راهکارهای [[علمی]] موجود، امکان وقوع آن را خبر می‌دهد. گرچه فعلا برای من و شما میسر نیست؛ زیرا فرق مهمی میان سفر به زهره با سفر به [[ماه]] بیش از یک مرحله وجود ندارد؛ مشکل، تنها مسافت بیشتر است که باید حل شود. پس [[صعود]] به کره زهره از نظر [[علمی]] ممکن است، گرچه از نظر عملی فعلا ممکن نباشد.<ref> این سخن در زمان خود دقیق و علمی بوده است؛ زیرا می‌گوید: از نظر علم، امکان دارد گرچه فعلا تحقق نیافته است. در حقیقت بسیاری از وقایع فضایی و سفر با سفینه‏‌های آسمانی به دیگر کرات، امروزه و در دهه‌‏های آخر قرن بیستم به صورت یک واقعیت درآمده است.</ref> برعکس رفتن به کره [[خورشید]] در [[دل]] [[آسمان]] از نظر [[علمی]] هم غیر ممکن است. بدین معنا که [[دانش]] بشری هیچ امیدی به وقوع آن ندارد؛ زیرا از نظر [[علم]] و تجربه هرگز تصور ساخت آنچنان پوششی که [[انسان]] را از سوزش گرمای [[خورشید]] نگه دارد وجود ندارد؛ کره‏ای که چون کوره‏ای سهمگین و وحشتناک می‌‏سوزد و از نظر دما در بالاترین درجه حرارت است.
::::::اما امکان [[علمی]] در جایی است که گرچه فعلا و با وسایل پیشرفته امروزی برای ما امکان انجام آن نیست ولی از نظر [[علم]] و راهکارهای پویای [[علمی]]، مشکلی از جهت امکان وقوع آن با وسایل خاص و در [[موقعیت]] مناسب وجود ندارد. مثلا سفر به کره زهره از نظر [[علم]]، غیر ممکن نیست بلکه راهکارهای [[علمی]] موجود، امکان وقوع آن را خبر می‌دهد. گرچه فعلا برای من و شما میسر نیست؛ زیرا فرق مهمی میان سفر به زهره با سفر به [[ماه]] بیش از یک مرحله وجود ندارد؛ مشکل، تنها مسافت بیشتر است که باید حل شود. پس صعود به کره زهره از نظر [[علمی]] ممکن است، گرچه از نظر عملی فعلا ممکن نباشد.<ref> این سخن در زمان خود دقیق و علمی بوده است؛ زیرا می‌گوید: از نظر علم، امکان دارد گرچه فعلا تحقق نیافته است. در حقیقت بسیاری از وقایع فضایی و سفر با سفینه‏‌های آسمانی به دیگر کرات، امروزه و در دهه‌‏های آخر قرن بیستم به صورت یک واقعیت درآمده است.</ref> برعکس رفتن به کره [[خورشید]] در [[دل]] [[آسمان]] از نظر [[علمی]] هم غیر ممکن است. بدین معنا که [[دانش]] بشری هیچ امیدی به وقوع آن ندارد؛ زیرا از نظر [[علم]] و تجربه هرگز تصور ساخت آنچنان پوششی که [[انسان]] را از سوزش گرمای [[خورشید]] نگه دارد وجود ندارد؛ کره‏ای که چون کوره‏ای سهمگین و وحشتناک می‌‏سوزد و از نظر دما در بالاترین درجه حرارت است.
::::::مقصود از '''امکان منطقی و [[فلسفی]]:''' این است که از نظر [[عقل]]، پیش از تجربه و مطابق [[قوانین]] موجود، توجیهی برای رد آن و [[حکم]] به [[ممنوع]] بودنش یافت نشود. مثلا اگر بخواهیم سه عدد پرتقال را بدون اینکه یکی را نصف کنیم به عددهای مساوی تقسیم کنیم از نظر [[منطق]] و [[عقل]]، امکان ندارد؛ زیرا [[عقل]] قبل از هرچیز و بدون اینکه تجربه‌ای کرده باشد می‌‏داند که عدد ۵ فرد است و جفت نیست تا بشود آن را به تساوی تقسیم کرد و تقسیم آن به تساوی معنایش این است که عدد زوج باشد؛ پس عدد سه در یک زمان هم زوج است و هم فرد و این تناقض است و تناقض از نظر [[منطق]] محال است. ولی اینکه [[انسان]] وارد [[آتش]] شود و نسوزد یا به کره [[خورشید]] رود ولی [[خورشید]] با حرارتش او را نسوزاند از نظر منطقی محال نیست؛ زیرا هیچ تناقضی از این جهت پیش نمی‌آید که فرض شود [[گرما]] از جسمی که حرارت بیشتری دارد به جسمی که حرارت کمتری دارد، نفوذ نکند البته این مسأله مخالف تجربه گذشته ما است که ثابت کرده [[گرما]] از جسمی که حرارت بیشتری دارد به جسمی که حرارت کمتری دارد نفوذ می‌کند تا مرحله‏‌ای که هردو [[جسم]] به حرارت مساوی برسند. از توضیح معنی سه‌‏گانه امکان، فهمیدیم که امکان منطقی دایره‏‌اش از امکان [[علمی]] بیشتر است و امکان [[علمی]] دایره‏‌اش از امکان عملی بیشتر است.
::::::مقصود از '''امکان منطقی و [[فلسفی]]:''' این است که از نظر [[عقل]]، پیش از تجربه و مطابق [[قوانین]] موجود، توجیهی برای رد آن و [[حکم]] به [[ممنوع]] بودنش یافت نشود. مثلا اگر بخواهیم سه عدد پرتقال را بدون اینکه یکی را نصف کنیم به عددهای مساوی تقسیم کنیم از نظر [[منطق]] و [[عقل]]، امکان ندارد؛ زیرا [[عقل]] قبل از هرچیز و بدون اینکه تجربه‌ای کرده باشد می‌‏داند که عدد ۵ فرد است و جفت نیست تا بشود آن را به تساوی تقسیم کرد و تقسیم آن به تساوی معنایش این است که عدد زوج باشد؛ پس عدد سه در یک زمان هم زوج است و هم فرد و این تناقض است و تناقض از نظر [[منطق]] محال است. ولی اینکه [[انسان]] وارد [[آتش]] شود و نسوزد یا به کره [[خورشید]] رود ولی [[خورشید]] با حرارتش او را نسوزاند از نظر منطقی محال نیست؛ زیرا هیچ تناقضی از این جهت پیش نمی‌آید که فرض شود [[گرما]] از جسمی که حرارت بیشتری دارد به جسمی که حرارت کمتری دارد، نفوذ نکند البته این مسأله مخالف تجربه گذشته ما است که ثابت کرده [[گرما]] از جسمی که حرارت بیشتری دارد به جسمی که حرارت کمتری دارد نفوذ می‌کند تا مرحله‏‌ای که هردو [[جسم]] به حرارت مساوی برسند. از توضیح معنی سه‌‏گانه امکان، فهمیدیم که امکان منطقی دایره‏‌اش از امکان [[علمی]] بیشتر است و امکان [[علمی]] دایره‏‌اش از امکان عملی بیشتر است.
::::::شکی نیست که رسیدن [[عمر]] [[انسان]] به‏ هزاران سال از نظر [[منطق]] ممکن است؛ زیرا این مسأله از نظر [[عقل]] مجرد، محال نیست و این نوع پیشفرض‌ها موجب هیچ تناقضی نیست؛ زیرا مفهوم [[حیات]]، [[مرگ]] زودرس را دربر ندارد و این کاملا روشن است. همچنین شکی نیست که این [[عمر طولانی]] فعلا امکان عملی ندارد؛ آن‌گونه که برای فرو رفتن به عمق دریاها و [[صعود]] به کره [[ماه]]، امکان عملی هست؛ زیرا [[علم]] با وسایل و ابزارهای موجود که حاصل تجربه معاصر [[بشر]] است، [[توانایی]] رساندن [[عمر]] [[انسان]] به صدها سال را ندارد و می‌بینیم مردمی که بیشترین [[حرص]] را برای زنده ماندن دارند با آن همه امکانات [[علمی]] که در [[اختیار]] دارند بیش از مقدار معمول [[زندگی]] نمی‌کنند.
::::::شکی نیست که رسیدن [[عمر]] [[انسان]] به‏ هزاران سال از نظر [[منطق]] ممکن است؛ زیرا این مسأله از نظر [[عقل]] مجرد، محال نیست و این نوع پیشفرض‌ها موجب هیچ تناقضی نیست؛ زیرا مفهوم [[حیات]]، [[مرگ]] زودرس را دربر ندارد و این کاملا روشن است. همچنین شکی نیست که این [[عمر طولانی]] فعلا امکان عملی ندارد؛ آن‌گونه که برای فرو رفتن به عمق دریاها و صعود به کره [[ماه]]، امکان عملی هست؛ زیرا [[علم]] با وسایل و ابزارهای موجود که حاصل تجربه معاصر [[بشر]] است، [[توانایی]] رساندن [[عمر]] [[انسان]] به صدها سال را ندارد و می‌بینیم مردمی که بیشترین [[حرص]] را برای زنده ماندن دارند با آن همه امکانات [[علمی]] که در [[اختیار]] دارند بیش از مقدار معمول [[زندگی]] نمی‌کنند.
::::::اما '''امکان [[علمی]]:''' از نظر [[دانش]] امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. <ref>آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و ده‌ها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.</ref> این موضوع در [[حقیقت]] بستگی دارد به نوع تفسیری که [[علم]] فیزیولوژی از پدیده [[پیری]] دارد. آیا پدیده [[پیری]] از یک [[قانون]] طبیعی سرچشمه می‏گیرد، قانونی که بر بافت و سلول‌های [[انسان]]، [[حاکم]] است و پس از رسیدن به [[رشد]] کامل به‌تدریج سلول‌ها سخت شده و [[توانایی]] کاری‏اش کم می‌گردد و در نهایت از فعالیت باز می‌‏ماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و [[ناتوانی]] بافت‌ها و سلول‌ها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه [[نبرد]] با عوامل خارجی؛ مانند میکروب‌ها و یا مسمومیت است که از راه [[پرخوری]] یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود می‌آید؟
::::::اما '''امکان [[علمی]]:''' از نظر [[دانش]] امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. <ref>آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و ده‌ها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.</ref> این موضوع در [[حقیقت]] بستگی دارد به نوع تفسیری که [[علم]] فیزیولوژی از پدیده [[پیری]] دارد. آیا پدیده [[پیری]] از یک [[قانون]] طبیعی سرچشمه می‏گیرد، قانونی که بر بافت و سلول‌های [[انسان]]، [[حاکم]] است و پس از رسیدن به [[رشد]] کامل به‌تدریج سلول‌ها سخت شده و [[توانایی]] کاری‏اش کم می‌گردد و در نهایت از فعالیت باز می‌‏ماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و [[ناتوانی]] بافت‌ها و سلول‌ها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه [[نبرد]] با عوامل خارجی؛ مانند میکروب‌ها و یا مسمومیت است که از راه [[پرخوری]] یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود می‌آید؟
::::::این پرسشی است که امروزه [[علم]] از خود می‌کند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جواب‌های [[علمی]] زیادی هم تاکنون به آن داده شده است. اگر ما آن نظر [[علمی]] را بپذیریم که می‌گوید [[ناتوانی]] و [[پیری]]، نتیجه [[نبرد]] و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است معنایش این می‌شود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافت‌های تشکیل‌‏دهنده [[جسم]] [[انسان]] را، از عوامل تأثیرگذار، دور نگه داریم، [[حیات]] طولانی شود و در نهایت بر پدیده [[پیری]] فایق آید. و اگر نظریه دیگر را بپذیریم که می‌‏گوید [[پیری]] یک [[قانون]] طبیعی برای سلول‌ها و بافت‌های زنده است؛ به این نتیجه می‌رسیم که آنها تخم نیستی را با خود حمل می‌‏کنند و زمانی به مرحله [[ناتوانی]] و [[پیری]] رسیده و در نهایت می‌‏میرند. ولی ما می‌گوییم: حتی اگر این نظریه را هم بپذیریم معنایش این نیست که هرگز این [[قانون]] طبیعی انعطاف‏پذیر نباشد بلکه این [[قانون]] برفرض ثبوت، [[قانون]] انعطاف‏‌پذیری است؛ زیرا ما در [[زندگی]] خود می‌بینیم و [[دانشمندان]] در آزمایشگاه‌های [[علمی]] خود مشاهده می‌کنند که [[پیری]] یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا می‌رسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری [[آشکار]] می‌‏شود.  
::::::این پرسشی است که امروزه [[علم]] از خود می‌کند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جواب‌های [[علمی]] زیادی هم تاکنون به آن داده شده است. اگر ما آن نظر [[علمی]] را بپذیریم که می‌گوید [[ناتوانی]] و [[پیری]]، نتیجه [[نبرد]] و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است معنایش این می‌شود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافت‌های تشکیل‌‏دهنده [[جسم]] [[انسان]] را، از عوامل تأثیرگذار، دور نگه داریم، [[حیات]] طولانی شود و در نهایت بر پدیده [[پیری]] فایق آید. و اگر نظریه دیگر را بپذیریم که می‌‏گوید [[پیری]] یک [[قانون]] طبیعی برای سلول‌ها و بافت‌های زنده است؛ به این نتیجه می‌رسیم که آنها تخم نیستی را با خود حمل می‌‏کنند و زمانی به مرحله [[ناتوانی]] و [[پیری]] رسیده و در نهایت می‌‏میرند. ولی ما می‌گوییم: حتی اگر این نظریه را هم بپذیریم معنایش این نیست که هرگز این [[قانون]] طبیعی انعطاف‏پذیر نباشد بلکه این [[قانون]] برفرض ثبوت، [[قانون]] انعطاف‏‌پذیری است؛ زیرا ما در [[زندگی]] خود می‌بینیم و [[دانشمندان]] در آزمایشگاه‌های [[علمی]] خود مشاهده می‌کنند که [[پیری]] یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا می‌رسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری [[آشکار]] می‌‏شود.  
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش