←نشان دادن اقتدار جنگی به دشمن
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
نیروی آموزشدیده و کارآزموده از دیگر ضروریات هر جنگ است. برخی [[مفسران]] یکی از مصادیق «قُوَّة» در آیه ۶۰ [[انفال]] / ۸ را آموزش نیروهای جنگی دانستهاند. <ref>پیام قرآن، ج ۱۰، ص۳۴۸؛ المنار، ج ۵، ص۲۵۱.</ref> در [[احادیث]] هم «قُوَّة» به آموزش [[تیراندازی]] * [[تفسیر]] شده است. <ref>الکافی، ج ۵، ص۴۹ - ۵۰؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۱۹۲.</ref> افزون بر این، [[قرآن کریم]] در آیه ۷۱ [[نساء]] / ۴ [[مسلمانان]] را به [[آمادگی]] و [[هشیاری]] پیش از حرکت به سوی [[دشمن]] [[فرمان]] داده است: «خُذوا حِذرَکُم فَانفِروا ثُباتٍ اَوِ انفِروا جَمیعا». به نظر برخی، از جمله مصادیق این هشیاری، [[تعلیم]] نیروهای نظامی و آمادگی آنها برای جنگ است. <ref>پیام قرآن، ج ۱۰، ص۳۴۸؛ المیزان، ج ۹، ص۱۱۵.</ref> برخی با استناد به این آیات گفتهاند: برای [[مقابله با دشمن]] تأسیس مکانهای [[آموزشی]]،<ref>تفسیر مراغی، ج ۵، ص۸۸.</ref> تهیه [[سلاحهای پیشرفته]] و آموزش [[علوم]] مرتبط با دانشهای نظامی مانند ریاضیات و جغرافیا <ref>المنار، ج ۵، ص۲۵۱.</ref> لازم است. | نیروی آموزشدیده و کارآزموده از دیگر ضروریات هر جنگ است. برخی [[مفسران]] یکی از مصادیق «قُوَّة» در آیه ۶۰ [[انفال]] / ۸ را آموزش نیروهای جنگی دانستهاند. <ref>پیام قرآن، ج ۱۰، ص۳۴۸؛ المنار، ج ۵، ص۲۵۱.</ref> در [[احادیث]] هم «قُوَّة» به آموزش [[تیراندازی]] * [[تفسیر]] شده است. <ref>الکافی، ج ۵، ص۴۹ - ۵۰؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۱۹۲.</ref> افزون بر این، [[قرآن کریم]] در آیه ۷۱ [[نساء]] / ۴ [[مسلمانان]] را به [[آمادگی]] و [[هشیاری]] پیش از حرکت به سوی [[دشمن]] [[فرمان]] داده است: «خُذوا حِذرَکُم فَانفِروا ثُباتٍ اَوِ انفِروا جَمیعا». به نظر برخی، از جمله مصادیق این هشیاری، [[تعلیم]] نیروهای نظامی و آمادگی آنها برای جنگ است. <ref>پیام قرآن، ج ۱۰، ص۳۴۸؛ المیزان، ج ۹، ص۱۱۵.</ref> برخی با استناد به این آیات گفتهاند: برای [[مقابله با دشمن]] تأسیس مکانهای [[آموزشی]]،<ref>تفسیر مراغی، ج ۵، ص۸۸.</ref> تهیه [[سلاحهای پیشرفته]] و آموزش [[علوم]] مرتبط با دانشهای نظامی مانند ریاضیات و جغرافیا <ref>المنار، ج ۵، ص۲۵۱.</ref> لازم است. | ||
===نشان دادن [[اقتدار]] جنگی به دشمن=== | ===نشان دادن [[اقتدار]] جنگی به دشمن=== | ||
[[قرآن]] غرض از [[آمادهسازی]] و تهیه [[ابزار نظامی]] را [[ترساندن]] [[دشمنان]] دانسته است: | [[قرآن]] غرض از [[آمادهسازی]] و تهیه [[ابزار نظامی]] را [[ترساندن]] [[دشمنان]] دانسته است: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> [[ترساندن دشمن]] هنگامی تحقق مییابد که [[قدرت]] و توان جنگی به دشمن نشان داده شود، چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[عمرة القضاء]] با نمایان کردن بازوی راست خود به [[مسلمانان]] نیز [[فرمان]] داد تا با برهنه کردن بازوی راست، [[قدرت]] خود را به [[دشمن]] نشان داده تا در [[دل]] دشمن [[هراس]] افکنند. <ref>المغازی، ج ۲، ص۷۳۵ - ۷۳۶؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص۸۲۷ - ۸۲۸؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۳، ص۴۲۹ - ۴۳۰.</ref> [[لشکریان]] [[اسلام]] پیش از [[فتح مکه]] نیز [[مأمور]] شدند تا در برابر [[فرمانده]] دشمن با تمام تجهیزات نظامی رژه بروند. <ref>المغازی، ج ۲، ص۸۱۸؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۴، ص۸۶۳.</ref> برخی از [[مفسران]] یکی از مصادیق [[استحکام]] و «[[غلظت]]» را در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref> نمایش دادن قدرت نظامیِ خود به دشمن دانستهاند. <ref>نمونه، ج ۸، ص۱۹۷.</ref> | ||
=== [[فرماندهی]] [[جنگ]]=== | === [[فرماندهی]] [[جنگ]]=== | ||
تعیین فرمانده برای جنگاوران از ضروریات هر [[جنگ]] است، از این رو، [[بنیاسرائیل]] چون درصدد جنگ با دشمنانشان برآمدند، از [[پیامبر]] خود فرمانده خواستند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref> [[خداوند]] نیز [[طالوت]] را برای فرماندهی آنان برگزید که هم [[علم]] و هم توان بدنی داشت: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> برخی از آیه [[استنباط]] کردهاند که فرمانده [[شایسته]] باید دارای دو ویژگی [[دانش]] کافی و توان بدنی باشد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۸۶؛ اضواء البیان، ج ۱، ص۲۸؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۳۲۱.</ref> حتی گفتهاند که از تقدم ذکری دانش بر توان بدنی در آیه مهمتر بودن آن استفاده میشود. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۸۶.</ref> برخی مراد از «الجِسمِ» را [[شجاعت]] و [[قدرت روحی]] دانستهاند. <ref>البحر المحیط، ج ۲، ص۲۶۶؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۳۲۱.</ref> | تعیین فرمانده برای جنگاوران از ضروریات هر [[جنگ]] است، از این رو، [[بنیاسرائیل]] چون درصدد جنگ با دشمنانشان برآمدند، از [[پیامبر]] خود فرمانده خواستند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref> [[خداوند]] نیز [[طالوت]] را برای فرماندهی آنان برگزید که هم [[علم]] و هم توان بدنی داشت: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> برخی از آیه [[استنباط]] کردهاند که فرمانده [[شایسته]] باید دارای دو ویژگی [[دانش]] کافی و توان بدنی باشد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۸۶؛ اضواء البیان، ج ۱، ص۲۸؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۳۲۱.</ref> حتی گفتهاند که از تقدم ذکری دانش بر توان بدنی در آیه مهمتر بودن آن استفاده میشود. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۸۶.</ref> برخی مراد از «الجِسمِ» را [[شجاعت]] و [[قدرت روحی]] دانستهاند. <ref>البحر المحیط، ج ۲، ص۲۶۶؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۳۲۱.</ref> |