پرش به محتوا

جهاد در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n))
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[اجرای دین]]''' است. "'''جهاد'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[اجرای دین]]''' است. "'''جهاد'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جهاد در قرآن]] - [[جهاد در حدیث]] - [[جهاد در نهج البلاغه]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در کلام اسلامی]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در اخلاق اسلامی]] - [[جهاد در فقه اسلامی]] - [[جهاد در فقه سیاسی]] - [[جهاد در معارف و سیره حسینی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جهاد در قرآن]] - [[جهاد در حدیث]] - [[جهاد در نهج البلاغه]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در کلام اسلامی]] - [[جهاد در معارف دعا و زیارات]] - [[جهاد در اخلاق اسلامی]] - [[جهاد در فقه اسلامی]] - [[جهاد در فقه سیاسی]] - [[جهاد در معارف و سیره حسینی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جهاد (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==جهاد در لغت==
==جهاد در لغت==
*[[جهاد]] در لغت از جَهد به معنای [[مشقت]] و زحمت یا از “جُهد” به معنای وسع و [[طاقت]] است. و در اصطلاح عبارت است از [[بذل جان]] و [[مال]] در [[راه خدا]] در [[نبرد]] با [[کافران]] و باغیان، یا [[بذل جان]]، [[مال]] و توان خود در [[راه]] اعتلای [[اسلام]] و برپا داشتن [[شعائر]] آن<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳.</ref>. عنوان [[جهاد]]، بابی مستقل در [[فقه]] است که در آن به تفصیل از [[احکام جهاد]][[ سخن]] رفته است<ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص140 .</ref>.
[[جهاد]] در لغت از جَهد به معنای [[مشقت]] و زحمت یا از “جُهد” به معنای وسع و [[طاقت]] است. و در اصطلاح عبارت است از [[بذل جان]] و [[مال]] در [[راه خدا]] در [[نبرد]] با [[کافران]] و باغیان، یا [[بذل جان]]، [[مال]] و توان خود در [[راه]] اعتلای [[اسلام]] و برپا داشتن [[شعائر]] آن<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳.</ref>. عنوان [[جهاد]]، بابی مستقل در [[فقه]] است که در آن به تفصیل از [[احکام جهاد]][[ سخن]] رفته است<ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص140 .</ref>.
 
==فضیلت جهاد==
==فضیلت جهاد==
*[[فضیلت]]:[[ جهاد]] از [[برترین اعمال]] و دری از درهای [[بهشت]] و از ارکان مهم [[اسلام]] است و در [[قرآن]] و [[احادیث]] برای [[جهاد]] و [[مجاهدان]] [[فضایل]] بسیاری ذکر شده است<ref>مهذب الاحکام، ج۱۵، ص۷۷-۷۸.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص140 .</ref>.
*[[فضیلت]]:[[ جهاد]] از [[برترین اعمال]] و دری از درهای [[بهشت]] و از ارکان مهم [[اسلام]] است و در [[قرآن]] و [[احادیث]] برای [[جهاد]] و [[مجاهدان]] [[فضایل]] بسیاری ذکر شده است<ref>مهذب الاحکام، ج۱۵، ص۷۷-۷۸.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص140 .</ref>.


==اقسام جهاد==
==اقسام جهاد==
*[[جهاد]] را به دو قسم ابتدایی و [[دفاعی]] تقسیم کرده‌اند<ref>الوسیلة، ص۱۹۹؛ الجامع للشرائع، ص۲۳۳؛ تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۱۹-۲۰؛ الروضة البهیة، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۷-۸؛ الحدائق الناضرة، ج۳، ص۴۱۵.</ref>. البته برخی، نام [[جهاد]] بر قسم دوم نهادن را مَجاز دانسته و گفته‌اند:[[ جهاد]][[ ثابت]] در [[شرع]] که دارای احکامی ویژه است، همان [[جهاد ابتدایی]] است و قسم دوم از اقسام [[دفاع]] است<ref>سداد العباد، ص۴۰۹.</ref>.
[[جهاد]] را به دو قسم ابتدایی و [[دفاعی]] تقسیم کرده‌اند<ref>الوسیلة، ص۱۹۹؛ الجامع للشرائع، ص۲۳۳؛ تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۱۹-۲۰؛ الروضة البهیة، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۷-۸؛ الحدائق الناضرة، ج۳، ص۴۱۵.</ref>. البته برخی، نام [[جهاد]] بر قسم دوم نهادن را مَجاز دانسته و گفته‌اند:[[ جهاد]][[ ثابت]] در [[شرع]] که دارای احکامی ویژه است، همان [[جهاد ابتدایی]] است و قسم دوم از اقسام [[دفاع]] است<ref>سداد العباد، ص۴۰۹.</ref>.
===[[جهاد ابتدایی]]===
===[[جهاد ابتدایی]]===
*موضوع اکثر کتابهای [[فقهی]] در باب [[جهاد]]، [[جهاد ابتدایی]] است و از [[جهاد دفاعی]] به مناسبت بحث کرده‌اند. [[جهاد ابتدایی]] در برابر سه گروه [[واجب]] است:  
موضوع اکثر کتابهای [[فقهی]] در باب [[جهاد]]، [[جهاد ابتدایی]] است و از [[جهاد دفاعی]] به مناسبت بحث کرده‌اند. [[جهاد ابتدایی]] در برابر سه گروه [[واجب]] است:  
#[[کافران]] غیر ذمی اعم از [[اهل کتاب]] و غیر [[اهل کتاب]]؛  
#[[کافران]] غیر ذمی اعم از [[اهل کتاب]] و غیر [[اهل کتاب]]؛  
#[[کفار]] ذمی‌ای که شرایط [[ذمه]] را نادیده گرفته‌ان؛
#[[کفار]] ذمی‌ای که شرایط [[ذمه]] را نادیده گرفته‌ان؛
# باغیان<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۶.</ref>.  
# باغیان<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۶.</ref>.  
*[[جهاد]] با [[کفار]] غیر کتابی با [[هدف]] [[دعوت به اسلام]] انجام می‌گیرد. آنان تنها دو [[راه]] در پیش دارند: [[پذیرش]] [[آیین اسلام]] یا تن دادن به [[جنگ]].[[ جهاد]] با [[کفار کتابی]] غیر ذمی یا ذمی‌ای که [[پیمان]] [[ذمه]] را نقض کرده باشند برای [[پذیرش اسلام]] و یا تن دادن به [[پیمان]] [[ذمه]] و پرداخت [[جزیه]] است. در نتیجه آنان یکی از سه [[راه]] را باید برگزینند: گرویدن به [[اسلام]]، باقی ماندن بر [[آیین]] خود و پرداخت [[جزیه]] و یا تن دادن به [[جنگ]].[[ جهاد]] با باغیان به جهت [[نقض پیمان]] و خروج آنان از [[بیعت با امام]]{{ع}} و وادار کردن ایشان به [[بیعت]] [[مجدد]] است<ref>کشف الرموز، ج۱، ص۴۱۸-۴۲۲؛ المهذب البارع، ج۲، ص۳۰۰-۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۴۵۶.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
[[جهاد]] با [[کفار]] غیر کتابی با [[هدف]] [[دعوت به اسلام]] انجام می‌گیرد. آنان تنها دو [[راه]] در پیش دارند: [[پذیرش]] [[آیین اسلام]] یا تن دادن به [[جنگ]].[[ جهاد]] با [[کفار کتابی]] غیر ذمی یا ذمی‌ای که [[پیمان]] [[ذمه]] را نقض کرده باشند برای [[پذیرش اسلام]] و یا تن دادن به [[پیمان]] [[ذمه]] و پرداخت [[جزیه]] است. در نتیجه آنان یکی از سه [[راه]] را باید برگزینند: گرویدن به [[اسلام]]، باقی ماندن بر [[آیین]] خود و پرداخت [[جزیه]] و یا تن دادن به [[جنگ]].[[ جهاد]] با باغیان به جهت [[نقض پیمان]] و خروج آنان از [[بیعت با امام]]{{ع}} و وادار کردن ایشان به [[بیعت]] [[مجدد]] است<ref>کشف الرموز، ج۱، ص۴۱۸-۴۲۲؛ المهذب البارع، ج۲، ص۳۰۰-۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۴۵۶.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
====شرایط [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]]====
====شرایط [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]]====
*[[جهاد ابتدایی]] با فراهم آمدن شرایط آن [[واجب کفایی]] است؛ بدین معنا که تا زمان نیاز [[جبهه]] [[نبرد]] به نیرو، بر همه واجدان شرایط [[واجب]] است در آن حضور یابند و با حضور نیرو به مقدار [[کفایت]]،[[ جهاد]] بر دیگران [[واجب]] نخواهد بود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵ و ۹-۱۰.</ref>، مگر آنکه [[امام]]{{ع}} افراد معینی را فرابخواند، که در این صورت حضور آنان [[واجب]] [[عینی]] خواهد بود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴.</ref>.
[[جهاد ابتدایی]] با فراهم آمدن شرایط آن [[واجب کفایی]] است؛ بدین معنا که تا زمان نیاز [[جبهه]] [[نبرد]] به نیرو، بر همه واجدان شرایط [[واجب]] است در آن حضور یابند و با حضور نیرو به مقدار [[کفایت]]،[[ جهاد]] بر دیگران [[واجب]] نخواهد بود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵ و ۹-۱۰.</ref>، مگر آنکه [[امام]]{{ع}} افراد معینی را فرابخواند، که در این صورت حضور آنان [[واجب]] [[عینی]] خواهد بود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴.</ref>.
*[[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]] منوط به تحقق این شرایط است: [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[آزاد]] بودن ([[حریت]])، [[مرد بودن]] و معذور نبودن. بنابر این، [[جهاد ابتدایی]] بر نابالغ، دیوانه، برده،[[ زن]]، پیر مرد و معذور از شرکت در امر [[جهاد]]، مانند [[کور]]، زمین‌گیر و [[بیمار]] [[ناتوان]] از [[سوار شدن]] بر مرکب و دویدن و همچنین [[فقیر]] [[ناتوان]] از تأمین مخارج [[خانواده]] خویش و نیز هزینه‌های [[راه]] و تهیه [[سلاح]]، [[واجب]] نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵-۹.</ref>. علاوه بر شرایط یاد شده، شرط [[وجوب]]، بلکه [[مشروعیت جهاد]] ابتدایی، [[حضور امام]]{{ع}} و [[حاکمیت]] وی، یا [[نایب خاص]] ایشان است. بنابر این، [[جهاد ابتدایی در عصر غیبت]] [[مشروعیت]] ندارد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳-۱۴.</ref>. لکن برخی معاصران قائل به جواز آن با وجود [[فقیه]] جامع شرایط وحاکمیت وی شده‌اند<ref>صراط النجاة، ج۳، ص۳۵۹؛ اجوبة الإستفتاءات، ج۱، ص۳۳۱.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
 
[[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]] منوط به تحقق این شرایط است: [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[آزاد]] بودن ([[حریت]])، [[مرد بودن]] و معذور نبودن. بنابر این، [[جهاد ابتدایی]] بر نابالغ، دیوانه، برده،[[ زن]]، پیر مرد و معذور از شرکت در امر [[جهاد]]، مانند [[کور]]، زمین‌گیر و [[بیمار]] [[ناتوان]] از [[سوار شدن]] بر مرکب و دویدن و همچنین [[فقیر]] [[ناتوان]] از تأمین مخارج [[خانواده]] خویش و نیز هزینه‌های [[راه]] و تهیه [[سلاح]]، [[واجب]] نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵-۹.</ref>. علاوه بر شرایط یاد شده، شرط [[وجوب]]، بلکه [[مشروعیت جهاد]] ابتدایی، [[حضور امام]]{{ع}} و [[حاکمیت]] وی، یا [[نایب خاص]] ایشان است. بنابر این، [[جهاد ابتدایی در عصر غیبت]] [[مشروعیت]] ندارد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳-۱۴.</ref>. لکن برخی معاصران قائل به جواز آن با وجود [[فقیه]] جامع شرایط وحاکمیت وی شده‌اند<ref>صراط النجاة، ج۳، ص۳۵۹؛ اجوبة الإستفتاءات، ج۱، ص۳۳۱.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.


====[[احکام]] و [[آداب]] [[جهاد ابتدایی]]====
====[[احکام]] و [[آداب]] [[جهاد ابتدایی]]====
*[[جهاد ابتدایی]] در [[ماه‌های حرام]] ([[رجب]]، ذیقعده، ذیحجه و [[محرم]]) [[حرام]] است، مگر آنکه [[دشمن]] آغازگر [[جنگ]] باشد و حرمتی برای [[ماه‌های حرام]] قائل نباشد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲-۳۴.</ref>. بنابه قولی، [[جهاد ابتدایی]] در سال، بیش از یک بار [[واجب]] نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۹.</ref>. [[فرار از جنگ]] [[حرام]]، بلکه از [[گناهان کبیره]]<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۶.</ref>  است، مگر آنکه شمار [[مسلمانان]] کمتر از نصف نیروهای [[دشمن]] باشد، که در این صورت [[مقاومت]] در برابر آنها [[واجب]] نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۱.</ref>. هنگامی که شمار نیروهای [[اسلام]] اندک و [[سپاه]] [[دشمن]] زیاد باشد، بر [[امام]] [[واجب]] است تا رسیدن نیرو به حد نصاب [[صبر]] کند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۰-۵۱.</ref>. بر [[امام]]{{ع}} یا [[منصوب]] از جانب ایشان [[واجب]] است قبل از آغاز به [[جنگ]]، [[کفار]] را به [[اسلام]] ([[شهادت به توحید]] و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} و لوازم آن از اصول و [[فروع دین]]) فراخواند، مگر آنکه پیش از آن، [[دعوت]] به آنان رسیده باشد، که در این صورت تکرار [[دعوت]] [[مستحب]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۱-۵۴.</ref>.  
[[جهاد ابتدایی]] در [[ماه‌های حرام]] ([[رجب]]، ذیقعده، ذیحجه و [[محرم]]) [[حرام]] است، مگر آنکه [[دشمن]] آغازگر [[جنگ]] باشد و حرمتی برای [[ماه‌های حرام]] قائل نباشد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲-۳۴.</ref>. بنابه قولی، [[جهاد ابتدایی]] در سال، بیش از یک بار [[واجب]] نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۹.</ref>. [[فرار از جنگ]] [[حرام]]، بلکه از [[گناهان کبیره]]<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۶.</ref>  است، مگر آنکه شمار [[مسلمانان]] کمتر از نصف نیروهای [[دشمن]] باشد، که در این صورت [[مقاومت]] در برابر آنها [[واجب]] نیست<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۱.</ref>. هنگامی که شمار نیروهای [[اسلام]] اندک و [[سپاه]] [[دشمن]] زیاد باشد، بر [[امام]] [[واجب]] است تا رسیدن نیرو به حد نصاب [[صبر]] کند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۰-۵۱.</ref>. بر [[امام]]{{ع}} یا [[منصوب]] از جانب ایشان [[واجب]] است قبل از آغاز به [[جنگ]]، [[کفار]] را به [[اسلام]] ([[شهادت به توحید]] و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} و لوازم آن از اصول و [[فروع دین]]) فراخواند، مگر آنکه پیش از آن، [[دعوت]] به آنان رسیده باشد، که در این صورت تکرار [[دعوت]] [[مستحب]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵۱-۵۴.</ref>.  
*[[مستحب]] است آغاز [[جنگ]] پس از [[اقامه نماز]] ظهر و عصر باشد و شروع آن قبل از زوال و نیز یورش شبانه جز در حال [[ضرورت]] [[مکروه]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۱-۸۲.</ref>. [[مبارز]] ‌طلبیدن بدون [[اذن امام]]{{ع}} بنابر قولی [[مکروه]] است. برخی آن را [[حرام]] دانسته‌اند؛ لکن با منع [[امام]]{{ع}} شکی در [[حرمت]] آن نیست. [[مبارزه]] کردن با [[دعوت]] [[امام]]{{ع}}، [[مستحب]]، و با [[الزام]] به آن، [[واجب]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۵-۸۸.</ref>. [[جنگیدن]] با [[دشمن]] با هر نوع [[سلاح]] و با هر کیفیتی که منجر به [[پیروزی]] گردد جایز است؛ لکن [[قطع]] کردن درختان، پرتاب [[آتش]] و گسیل کردن آب به سوی [[دشمن]] جز در حال [[ضرورت]] [[مکروه]] است. در [[حرمت]] ریختن سم بر [[دشمن]] یا [[کراهت]] آن در غیر حال ضروت [[اختلاف]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۶-۶۸؛ اشارة السبق، ص۱۴۳؛ إصباح الشیعة، ص۱۸۹.</ref>. برخی، بریدن درختان، خراب کردن دژها و به‌کارگیری منجنیق را تنها در صورت توقف [[پیروزی]] بر آن جایز دانسته‌اند<ref>الروضة البهیة، ج۲، ص۳۹۲.</ref>. کشتن [[زنان]]، [[کودکان]]، دیوانگان و نیز [[ناتوانان]] از [[جنگیدن]]، مانند افراد پیر، [[نابینا]] و [[زمین]] گیر در صورتی که از [[فکر]] و نظر آنان در [[جنگ]] استفاده نشود، [[حرام]] است، مگر در حال [[ضرورت]]، مانند آنکه [[کفار]] از وجود آنان به عنوان سپر استفاده کنند یا چیره شدن بر [[دشمن]] منوط به کشتن ایشان باشد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۸ و ۷۳-۷۷</ref>. مثله کردن [[دشمن]] به بریدن گوش‌ها، بینی و سایر اعضا [[حرام]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۷-۷۸.</ref>.  
 
*[[خدعه]] در [[جنگ]]، جز در صورتی که [[دشمن]] [[امان]] داشته باشد، جایز است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۸-۷۹.</ref>. پی کردن مرکب [[مسلمان]] [[مکروه]] است؛ لکن پی کردن مرکب [[کافر]] بنابه تصریح برخی [[کراهت]] ندارد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۲-۸۵.</ref>. [[یاری]] گرفتن از [[کفار]] در [[جنگ]] در صورتی که [[مصلحت]] اقتضا کند و [[خیانت]] پیشه نباشند جایز است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹۳-۱۹۴.</ref>. تحرف و تحیز در [[جنگ]] فرار به شمار نمی‌رود و جایز است. قرار دادن [[حق]] [[جعاله]] از سوی [[فرمانده لشکر]] برای کسی که [[سپاه اسلام]] را در پیشبرد [[جنگ]] و کسب [[پیروزی]] [[یاری]] رساند، جایز است، مانند آنکه بگوید: هرکس ما را در گشودن در [[دژ]] [[دشمن]] [[راهنمایی]] کند، فلان مبلغ به او می‌دهم<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۱۷-۱۱۸.</ref>. [[اطاعت از فرمانده]] بر [[رزمندگان]] [[واجب]] است<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۳۷۳.</ref>. [[پوشیدن لباس]] ابریشمی برای مردان در [[جنگ]] جایز است؛ لکن در صحت [[نماز]] با آن در فرض امکان در آوردن آن،[[ اختلاف]] است<ref>مستند الشیعة، ج۴، ص۳۴۳؛ العروة الوثقی، ج۲، ص۳۴۳-۳۴۴.</ref>. تحکیم در [[جنگ]] جایز است؛ بدین صورت که دو طرف درگیر پس از تراضی و توافق روی فردی به عنوان “حَکَم” [[متعهد]] شوند به آنچه وی [[حکم]] کند تن دهند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref>.
[[مستحب]] است آغاز [[جنگ]] پس از [[اقامه نماز]] ظهر و عصر باشد و شروع آن قبل از زوال و نیز یورش شبانه جز در حال [[ضرورت]] [[مکروه]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۱-۸۲.</ref>. [[مبارز]] ‌طلبیدن بدون [[اذن امام]]{{ع}} بنابر قولی [[مکروه]] است. برخی آن را [[حرام]] دانسته‌اند؛ لکن با منع [[امام]]{{ع}} شکی در [[حرمت]] آن نیست. [[مبارزه]] کردن با [[دعوت]] [[امام]]{{ع}}، [[مستحب]]، و با [[الزام]] به آن، [[واجب]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۵-۸۸.</ref>. [[جنگیدن]] با [[دشمن]] با هر نوع [[سلاح]] و با هر کیفیتی که منجر به [[پیروزی]] گردد جایز است؛ لکن [[قطع]] کردن درختان، پرتاب [[آتش]] و گسیل کردن آب به سوی [[دشمن]] جز در حال [[ضرورت]] [[مکروه]] است. در [[حرمت]] ریختن سم بر [[دشمن]] یا [[کراهت]] آن در غیر حال ضروت [[اختلاف]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۶-۶۸؛ اشارة السبق، ص۱۴۳؛ إصباح الشیعة، ص۱۸۹.</ref>. برخی، بریدن درختان، خراب کردن دژها و به‌کارگیری منجنیق را تنها در صورت توقف [[پیروزی]] بر آن جایز دانسته‌اند<ref>الروضة البهیة، ج۲، ص۳۹۲.</ref>. کشتن [[زنان]]، [[کودکان]]، دیوانگان و نیز [[ناتوانان]] از [[جنگیدن]]، مانند افراد پیر، [[نابینا]] و [[زمین]] گیر در صورتی که از [[فکر]] و نظر آنان در [[جنگ]] استفاده نشود، [[حرام]] است، مگر در حال [[ضرورت]]، مانند آنکه [[کفار]] از وجود آنان به عنوان سپر استفاده کنند یا چیره شدن بر [[دشمن]] منوط به کشتن ایشان باشد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۶۸ و ۷۳-۷۷</ref>. مثله کردن [[دشمن]] به بریدن گوش‌ها، بینی و سایر اعضا [[حرام]] است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۷-۷۸.</ref>.  
*[[غنیمت]]: اموالی که در [[جنگ]] از [[دشمن]] به دست [[مسلمانان]] می‌رسد، [[غنیمت]] به شمار می‌رود و با شرایطی بین [[رزمندگان]] تقسیم می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷-۱۵۱.</ref>.
 
*[[اسارت]]: کافری که در حال [[جنگ]] به [[اسارت]] درآمده، کشته می‌شود؛ اما اگر پس از پایان درگیری [[اسیر]] گردد بنابر مشهور کشته نمی‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۸.</ref>. کشتن باغی‌ای که در حال [[جنگ]] [[اسیر]] گشته، با داشتن مرکزیت و وجود [[رهبری]] که آنان را دوباره [[سازماندهی]] و به [[جنگ]] با [[مسلمانان]] [[بسیج]] کند، جایز است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۸.</ref>.
[[خدعه]] در [[جنگ]]، جز در صورتی که [[دشمن]] [[امان]] داشته باشد، جایز است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۸-۷۹.</ref>. پی کردن مرکب [[مسلمان]] [[مکروه]] است؛ لکن پی کردن مرکب [[کافر]] بنابه تصریح برخی [[کراهت]] ندارد<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۸۲-۸۵.</ref>. [[یاری]] گرفتن از [[کفار]] در [[جنگ]] در صورتی که [[مصلحت]] اقتضا کند و [[خیانت]] پیشه نباشند جایز است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹۳-۱۹۴.</ref>. تحرف و تحیز در [[جنگ]] فرار به شمار نمی‌رود و جایز است. قرار دادن [[حق]] [[جعاله]] از سوی [[فرمانده لشکر]] برای کسی که [[سپاه اسلام]] را در پیشبرد [[جنگ]] و کسب [[پیروزی]] [[یاری]] رساند، جایز است، مانند آنکه بگوید: هرکس ما را در گشودن در [[دژ]] [[دشمن]] [[راهنمایی]] کند، فلان مبلغ به او می‌دهم<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۱۷-۱۱۸.</ref>. [[اطاعت از فرمانده]] بر [[رزمندگان]] [[واجب]] است<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۳۷۳.</ref>. [[پوشیدن لباس]] ابریشمی برای مردان در [[جنگ]] جایز است؛ لکن در صحت [[نماز]] با آن در فرض امکان در آوردن آن،[[ اختلاف]] است<ref>مستند الشیعة، ج۴، ص۳۴۳؛ العروة الوثقی، ج۲، ص۳۴۳-۳۴۴.</ref>. تحکیم در [[جنگ]] جایز است؛ بدین صورت که دو طرف درگیر پس از تراضی و توافق روی فردی به عنوان “حَکَم” [[متعهد]] شوند به آنچه وی [[حکم]] کند تن دهند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref>.
*[[احکام]] کشته‌شدگان: رزمنده‌ای که در میدان [[نبرد]] با [[دشمن]] کشته شده،[[ شهید]] محسوب می‌شود و [[حکم]] آن را دارد؛ بدین معنا که پس از [[اقامه نماز]] بر پیکرش با لباس‌هایش [[دفن]] می‌گردد. و در صورت مشتبه شدن با [[کافر]]، به قول گروهی آنکه آلتش کوچک است، [[دفن]] می‌شود. در اینکه این نشانه، تنها برای [[دفن]] است یا شامل [[نماز]] نیز می‌شود،[[ اختلاف]] است. بنابر قول دوم بر آنکه آلتش کوچک است [[نماز]] نیز خوانده می‌شود<ref>مختلف الشیعة، ج۴، ص۴۵۴-۴۵۵؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳۳-۱۳۴؛ کلمة التقوی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. بسیاری گفته‌اند: [[نماز]] بر همه به [[نیت]] [[نماز]] بر [[مسلمان]]، گزارده می‌شود<ref>المعتبر، ج۱، ص۳۱۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۲۳-۲۴؛ ذکری الشیعة، ج۱، ص۴۰۱؛ روض الجنان، ج۲، ص۸۱۴؛ مصباح الهدی، ج۶، ص۳۰.</ref>. برخی نیز برای [[شناخت]] [[مسلمان]] از [[کافر]]، برای [[دفن]]، [[رجوع]] به قرعه را لازم دانسته و گفته‌اند: بر همه آنان یک [[نماز]] به [[نیت]] [[نماز]] بر [[مسلمان]] خوانده می‌شود<ref>کتاب السرائر، ج۲، ص۲۰.</ref>. برخی نیز [[دفن]] همه را به [[احتیاط]]، [[واجب]] دانسته‌اند<ref>تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۲۴.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
 
[[غنیمت]]: اموالی که در [[جنگ]] از [[دشمن]] به دست [[مسلمانان]] می‌رسد، [[غنیمت]] به شمار می‌رود و با شرایطی بین [[رزمندگان]] تقسیم می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷-۱۵۱.</ref>.
 
[[اسارت]]: کافری که در حال [[جنگ]] به [[اسارت]] درآمده، کشته می‌شود؛ اما اگر پس از پایان درگیری [[اسیر]] گردد بنابر مشهور کشته نمی‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۸.</ref>. کشتن باغی‌ای که در حال [[جنگ]] [[اسیر]] گشته، با داشتن مرکزیت و وجود [[رهبری]] که آنان را دوباره [[سازماندهی]] و به [[جنگ]] با [[مسلمانان]] [[بسیج]] کند، جایز است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۸.</ref>.
 
[[احکام]] کشته‌شدگان: رزمنده‌ای که در میدان [[نبرد]] با [[دشمن]] کشته شده،[[ شهید]] محسوب می‌شود و [[حکم]] آن را دارد؛ بدین معنا که پس از [[اقامه نماز]] بر پیکرش با لباس‌هایش [[دفن]] می‌گردد. و در صورت مشتبه شدن با [[کافر]]، به قول گروهی آنکه آلتش کوچک است، [[دفن]] می‌شود. در اینکه این نشانه، تنها برای [[دفن]] است یا شامل [[نماز]] نیز می‌شود،[[ اختلاف]] است. بنابر قول دوم بر آنکه آلتش کوچک است [[نماز]] نیز خوانده می‌شود<ref>مختلف الشیعة، ج۴، ص۴۵۴-۴۵۵؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳۳-۱۳۴؛ کلمة التقوی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. بسیاری گفته‌اند: [[نماز]] بر همه به [[نیت]] [[نماز]] بر [[مسلمان]]، گزارده می‌شود<ref>المعتبر، ج۱، ص۳۱۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۲۳-۲۴؛ ذکری الشیعة، ج۱، ص۴۰۱؛ روض الجنان، ج۲، ص۸۱۴؛ مصباح الهدی، ج۶، ص۳۰.</ref>. برخی نیز برای [[شناخت]] [[مسلمان]] از [[کافر]]، برای [[دفن]]، [[رجوع]] به قرعه را لازم دانسته و گفته‌اند: بر همه آنان یک [[نماز]] به [[نیت]] [[نماز]] بر [[مسلمان]] خوانده می‌شود<ref>کتاب السرائر، ج۲، ص۲۰.</ref>. برخی نیز [[دفن]] همه را به [[احتیاط]]، [[واجب]] دانسته‌اند<ref>تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۲۴.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
===[[جهاد دفاعی]]===
===[[جهاد دفاعی]]===
*[[جهاد دفاعی]] عبارت است از [[پیکار]] با [[هدف]] [[دفاع از اسلام]] و [[سرزمین‌های اسلامی]] در برابر [[دشمن]] مهاجمی که [[اساس اسلام]] را [[تهدید]] می‌کند یا قصد [[استیلا]] بر [[سرزمین‌های اسلامی]] و [[ناموس]] و [[اموال]] [[مسلمانان]] و یا کشتن گروهی از [[مسلمانان]] را دارد<ref>المهذب، ج۱، ص۲۹۷؛ الروضة البهیة، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۷-۸؛ دلیل تحریر الوسیلة، ج۳، ص۱۱۵.</ref>.آیا [[جهاد دفاعی]] همان [[جهاد]] مصطلح در [[شریعت]] است تا محکوم به [[احکام]] آن، از قبیل [[حرمت]] فرار، تقسیم [[غنایم]] به کیفیت خاص و غیر آن باشد یا چنین نیست، بلکه از اقسام [[دفاع]] است؟ کلمات [[فقها]] در این باره مختلف است. قول دوم به ظاهر کلمات آنان نسبت داده شده است<ref>الدروس الشرعیة، ج۲، ص۳۰؛ جامع الشتات، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۷.</ref>. ظاهر کلمات گروهی این است که [[دفاع]] از موجودیت [[اسلام]] در برابر تهاجم [[دشمن]]،[[ جهاد]] محسوب می‌شود. تقسیم [[جهاد]] به ابتدایی و [[دفاعی]] در کلمات [[فقها]] گویای این مطلب است؛ بلکه گروهی، [[رزمندگان]] کشته شده در [[جهاد دفاعی]] در [[عصر غیبت]] را نیز [[شهید]] دانسته و [[احکام]] آن را بر ایشان جاری کرده‌اند<ref>الحدائق الناضرة، ج۳، ص۴۱۵؛ کشف الغطاء، ج۴، ص۲۸۷-۲۹۰ و ۳۷۹-۳۸۰؛ جواهرالکلام، ج۲۱، ص۱۵-۱۶.</ref>. البته برخی گفته‌اند:[[ احکام]] [[جهاد ابتدایی]] بر [[جهاد دفاعی]]، در صورت [[حضور امام]]{{ع}} یا [[نایب خاص]] ایشان مترتب می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
[[جهاد دفاعی]] عبارت است از [[پیکار]] با [[هدف]] [[دفاع از اسلام]] و [[سرزمین‌های اسلامی]] در برابر [[دشمن]] مهاجمی که [[اساس اسلام]] را [[تهدید]] می‌کند یا قصد [[استیلا]] بر [[سرزمین‌های اسلامی]] و [[ناموس]] و [[اموال]] [[مسلمانان]] و یا کشتن گروهی از [[مسلمانان]] را دارد<ref>المهذب، ج۱، ص۲۹۷؛ الروضة البهیة، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۷-۸؛ دلیل تحریر الوسیلة، ج۳، ص۱۱۵.</ref>.آیا [[جهاد دفاعی]] همان [[جهاد]] مصطلح در [[شریعت]] است تا محکوم به [[احکام]] آن، از قبیل [[حرمت]] فرار، تقسیم [[غنایم]] به کیفیت خاص و غیر آن باشد یا چنین نیست، بلکه از اقسام [[دفاع]] است؟ کلمات [[فقها]] در این باره مختلف است. قول دوم به ظاهر کلمات آنان نسبت داده شده است<ref>الدروس الشرعیة، ج۲، ص۳۰؛ جامع الشتات، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۷.</ref>. ظاهر کلمات گروهی این است که [[دفاع]] از موجودیت [[اسلام]] در برابر تهاجم [[دشمن]]،[[ جهاد]] محسوب می‌شود. تقسیم [[جهاد]] به ابتدایی و [[دفاعی]] در کلمات [[فقها]] گویای این مطلب است؛ بلکه گروهی، [[رزمندگان]] کشته شده در [[جهاد دفاعی]] در [[عصر غیبت]] را نیز [[شهید]] دانسته و [[احکام]] آن را بر ایشان جاری کرده‌اند<ref>الحدائق الناضرة، ج۳، ص۴۱۵؛ کشف الغطاء، ج۴، ص۲۸۷-۲۹۰ و ۳۷۹-۳۸۰؛ جواهرالکلام، ج۲۱، ص۱۵-۱۶.</ref>. البته برخی گفته‌اند:[[ احکام]] [[جهاد ابتدایی]] بر [[جهاد دفاعی]]، در صورت [[حضور امام]]{{ع}} یا [[نایب خاص]] ایشان مترتب می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
====ویژگی‌های [[جهاد دفاعی]]====  
====ویژگی‌های [[جهاد دفاعی]]====  
*[[جهاد دفاعی]] دارای ویژگی‌هایی است که آن را از [[جهاد ابتدایی]] متمایز می‌کند. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:
[[جهاد دفاعی]] دارای ویژگی‌هایی است که آن را از [[جهاد ابتدایی]] متمایز می‌کند. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:
#عدم اشتراط [[حضور امام]]{{ع}} یا [[نایب خاص]] او؛ برخلاف [[جهاد ابتدایی]].
#عدم اشتراط [[حضور امام]]{{ع}} یا [[نایب خاص]] او؛ برخلاف [[جهاد ابتدایی]].
#[[وجوب]] بر هر فرد [[توانمند]]؛ اعم از مرد و [[زن]]، پیر و [[جوان]] و غیر آنان؛ برخلاف [[جهاد ابتدایی]] که بر گروهی [[واجب]] نیست.
#[[وجوب]] بر هر فرد [[توانمند]]؛ اعم از مرد و [[زن]]، پیر و [[جوان]] و غیر آنان؛ برخلاف [[جهاد ابتدایی]] که بر گروهی [[واجب]] نیست.
خط ۳۸: خط ۴۴:
#عدم [[وجوب]] [[دعوت به اسلام]] در [[جهاد دفاعی]]؛ بر خلاف [[جهاد ابتدایی]].
#عدم [[وجوب]] [[دعوت به اسلام]] در [[جهاد دفاعی]]؛ بر خلاف [[جهاد ابتدایی]].
#اختصاص [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]] به یک بار در سال بنابر قول گروهی؛ بدین معنا که در یک سال دو بار [[جهاد ابتدایی]] [[واجب]] نیست؛ برخلاف [[جهاد دفاعی]]<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۲؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۹.</ref>.
#اختصاص [[وجوب]] [[جهاد ابتدایی]] به یک بار در سال بنابر قول گروهی؛ بدین معنا که در یک سال دو بار [[جهاد ابتدایی]] [[واجب]] نیست؛ برخلاف [[جهاد دفاعی]]<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۲؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۹.</ref>.
*دیگر اقسام [[دفاع]]:[[ دفاع]] کردن از خود و نیز [[ناموس]] خویش، همچنین [[جان]] و [[ناموس]] [[مؤمن]] در برابر تهاجم [[دشمن]]، و نیز [[دفاع از مال خود]] یا [[مال]] [[مؤمن]] در برابر غارتگر [[واجب]] است؛ لکن [[جهاد]] نامیده نمی‌شود و بر فردی که در این [[راه]] کشته می‌شود [[شهید]] اطلاق نمی‌گردد و [[احکام]] آن را ندارد<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.</ref>؛ از این‌رو،[[ احکام]] این نوع از [[دفاع]] در باب حدود آمده است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴- ۵.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
 
دیگر اقسام [[دفاع]]:[[ دفاع]] کردن از خود و نیز [[ناموس]] خویش، همچنین [[جان]] و [[ناموس]] [[مؤمن]] در برابر تهاجم [[دشمن]]، و نیز [[دفاع از مال خود]] یا [[مال]] [[مؤمن]] در برابر غارتگر [[واجب]] است؛ لکن [[جهاد]] نامیده نمی‌شود و بر فردی که در این [[راه]] کشته می‌شود [[شهید]] اطلاق نمی‌گردد و [[احکام]] آن را ندارد<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.</ref>؛ از این‌رو،[[ احکام]] این نوع از [[دفاع]] در باب حدود آمده است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴- ۵.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.


===[[جهاد اکبر]]===
===[[جهاد اکبر]]===
*[[مبارزه با نفس اماره]]. [[جهاد اکبر]]، مقابل [[جهاد اصغر]] ([[جهاد با دشمن]] بیرونی) عبارت است از [[ستیز]] و [[مخالفت با نفس]] و خواهش‌های آن - که [[انسان]] را وادار به [[مخالفت]] با [[خداوند متعال]] و [[سرپیچی]] از دستورهای او می‌کند - به ترک شهوت‌های [[شیطانی]] و [[گردن نهادن]] به دستورهای [[خداوند متعال]] و پیراستن نفس از [[صفات ]][[ناشایست]] و آراستن آن به [[صفات نیکو]]. عنوان یاد شده برگرفته از روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} است که به گروهی از [[اصحاب]] که از [[نبرد]] با [[دشمن]] باز می‌گشتند، فرمود: مرحبا به قومی که [[جهاد اصغر]] را به انجام رسانده‌اند، و [[جهاد اکبر]] بر ایشان باقی است. گفتند: ای [[پیامبر خدا]]، [[جهاد اکبر]] چیست؟ فرمود [[جهاد با نفس]]<ref>وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۶۱.</ref>. از این عنوان به مناسبت در باب [[جهاد]][[ سخن]] گفته‌اند.[[ پیروی]] از [[نفس اماره]] به [[ترک واجبات]] و [[ارتکاب محرمات]]، [[حرام]] و [[مخالفت]] با آن به انجام دادن [[واجبات]] و اجتناب از [[محرمات]]، [[واجب]] است<ref>کلمة التقوی، ج۲، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref><ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>.
[[مبارزه با نفس اماره]]. [[جهاد اکبر]]، مقابل [[جهاد اصغر]] ([[جهاد با دشمن]] بیرونی) عبارت است از [[ستیز]] و [[مخالفت با نفس]] و خواهش‌های آن - که [[انسان]] را وادار به [[مخالفت]] با [[خداوند متعال]] و [[سرپیچی]] از دستورهای او می‌کند - به ترک شهوت‌های [[شیطانی]] و [[گردن نهادن]] به دستورهای [[خداوند متعال]] و پیراستن نفس از [[صفات ]][[ناشایست]] و آراستن آن به [[صفات نیکو]]. عنوان یاد شده برگرفته از روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} است که به گروهی از [[اصحاب]] که از [[نبرد]] با [[دشمن]] باز می‌گشتند، فرمود: مرحبا به قومی که [[جهاد اصغر]] را به انجام رسانده‌اند، و [[جهاد اکبر]] بر ایشان باقی است. گفتند: ای [[پیامبر خدا]]، [[جهاد اکبر]] چیست؟ فرمود [[جهاد با نفس]]<ref>وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۶۱.</ref>. از این عنوان به مناسبت در باب [[جهاد]][[ سخن]] گفته‌اند.[[ پیروی]] از [[نفس اماره]] به [[ترک واجبات]] و [[ارتکاب محرمات]]، [[حرام]] و [[مخالفت]] با آن به انجام دادن [[واجبات]] و اجتناب از [[محرمات]]، [[واجب]] است<ref>کلمة التقوی، ج۲، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref>.<ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|فرهنگ فقه فارسی]]، ج3، ص141-146</ref>
 
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، [[فرهنگ فقه فارسی (کتاب)|'''فرهنگ فقه فارسی''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:1368945.jpg|22px]] [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|'''فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش