آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۱۲
، ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۷←پاسخهای دیگر
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۳. آیتالله جوادی آملی؛}} | {{جمع شدن|۳. آیتالله صافی گلپایگانی؛}} | ||
[[پرونده:11466.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[لطفالله صافی گلپایگانی|صافی]]]] | |||
::::::آیتالله '''[[لطفالله صافی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[معارف دین (کتاب)|معارف دین]]»'' در اینباره گفتهاست: | |||
::::::«آن [[امام|حضرت]] در ضمن یکی از خطب [[نهج البلاغه]] میفرماید:{{عربی|اندازه=150%|«فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا [تَسْأَلُونَنِي] تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتا»}} کسی که به نقل [[ابن ابی الحدید]] در مورد تقسیم بیت المال آن گونه خبر از واقع میدهد و از مبلغ موجود در آن آگاه است، کسی که در ذی قار، به [[ابن عبّاس]] از عدد نفراتی که به او از کوفه پیوسته میشوند خبر میدهد که شش هزار و شصت و پنج نفر خواهند بود؛ نه یک نفر بیش، و نه یک نفر کمتر، کسی که در جنگ نهروان به اصحاب خود خبر میدهد که: به خدا سوگند از شما ده نفر کشته نمیشود، و از خوارج، ده نفر سالم نمیماند، (...) از قتل "جویبره" و "میثم" و "رشید هجری" خبر میدهد، و مکان شهادت [[امام حسین|سیّدالشهدا]]{{ع}} را میشناسد و اخبار بیشمار دیگر از آینده داده است»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81%20%D8%AF%DB%8C%D9%86%20%D8%AC%D9%84%D8%AF%201&option=com_mtree&task=readonline&link_id=1910&page=112&chkhashk=8BFB97E9CF&Itemid=&lang=fa معارف دین، ج۱، ص۹۴.].</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۴. آیتالله جوادی آملی؛}} | |||
[[پرونده:769540432.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالله جوادی آملی]]]] | [[پرونده:769540432.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالله جوادی آملی]]]] | ||
آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در مقاله ''«[http://www.bashgah.net/fa/content/show/89257 علم موروثی، علم لدنی، پیشگوییهای امام علی] {{ع}}»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در مقاله ''«[http://www.bashgah.net/fa/content/show/89257 علم موروثی، علم لدنی، پیشگوییهای امام علی] {{ع}}»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۴۶: | خط ۵۲: | ||
::::::آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومت ها بودند و خودشان نیز به رهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند» | ::::::آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومت ها بودند و خودشان نیز به رهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند» | ||
::::::*«علم [[امام علی]]{{ع}} لدنی است، زیرا هیچ واسطهای بین آن حضرت و خداوند تبارک و تعالی نیست. فرشتگان عالم شاگردان آن حضرتند، ولی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} به حضور "معلم بالذات"، یعنی خداوند بار یافته و از آن جا علم را بی واسطه فرا گرفته است. بنابر این، در آموختن علوم و معارف نیازی به غیر خدا ندارد. بدیهی است، چنین شخصی که بر بام طبیعت مشرف است و به جهانی راه یافته که بر طبیعت مسلط است، بگوید: ممکن نیست از آن چه امروز تا قیامت واقع میشود، از من پرسش کنید...، جز آن که جواب دهم. آن حضرت به کمیل فرمود: بدان که در این جا علم فراوانی است با دست به سینه مبارکش اشاره کرد اگر افراد لایقی مییافتم، به آنها تعلیم میدادم. هم چنین در جای دیگر فرمود: من آن کوه بلندم که سیل علوم از من سرازیر میگردد و هیچ پرواز کنندهای به مقام اوج گرفته من پر نمیکشد. فکر اندیشمند عادی به مقام والای [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} ره نمییابد و علومی که از آن شخصیت ممتاز، سیل گونه میتراود، تحمل، هضم و فرا گرفتنش مقدور افراد عادی نیست، زیرا در برابر سیل نمیتوان ایستاد، بلکه باید از کنارههای آن به قدر توان بهره برد. | ::::::*«علم [[امام علی]]{{ع}} لدنی است، زیرا هیچ واسطهای بین آن حضرت و خداوند تبارک و تعالی نیست. فرشتگان عالم شاگردان آن حضرتند، ولی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} به حضور "معلم بالذات"، یعنی خداوند بار یافته و از آن جا علم را بی واسطه فرا گرفته است. بنابر این، در آموختن علوم و معارف نیازی به غیر خدا ندارد. بدیهی است، چنین شخصی که بر بام طبیعت مشرف است و به جهانی راه یافته که بر طبیعت مسلط است، بگوید: ممکن نیست از آن چه امروز تا قیامت واقع میشود، از من پرسش کنید...، جز آن که جواب دهم. آن حضرت به کمیل فرمود: بدان که در این جا علم فراوانی است با دست به سینه مبارکش اشاره کرد اگر افراد لایقی مییافتم، به آنها تعلیم میدادم. هم چنین در جای دیگر فرمود: من آن کوه بلندم که سیل علوم از من سرازیر میگردد و هیچ پرواز کنندهای به مقام اوج گرفته من پر نمیکشد. فکر اندیشمند عادی به مقام والای [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} ره نمییابد و علومی که از آن شخصیت ممتاز، سیل گونه میتراود، تحمل، هضم و فرا گرفتنش مقدور افراد عادی نیست، زیرا در برابر سیل نمیتوان ایستاد، بلکه باید از کنارههای آن به قدر توان بهره برد. | ||
::::::[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در باب حوادث روزگار، با حضور و شهود و علم لدنی خود، گاهی بعضی از اخبار غیبی را برای مردم بازگو میکرد که در این جا به نمونههایی اشاره میشود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} خبر داد که او پیش از معاویه از دنیا میرود و معاویه پس از او بر عراق مسلط میگردد و سپس فرمود: او به زودی از شما میخواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری جویید. پس از آن حضرت معاویه بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن حضرت ناسزا بگویند و از او بیزاری جویند. آن حضرت درباره گروه خوارج فرمود: آگاه باشید! پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده رو به رو میگردید و استبدادی بر شما حکومت خواهد کرد که برای ستمگران سنت خواهد شد. آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومتها بودند و خودشان نیز به راهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند. گفتنی است که [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} همگی نور واحد و دارای سمت مظهریت علم الهی هستند، چنان که حماد از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است: سوگند به خدا، ما آن چه را که در زمین و آسمان است، میدانیم و نیز از آن چه در جهنم و بهشت و میان آنهاست با خبریم، آن گاه آن حضرت به آیه قرآن استشهاد میکند. چون [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} عدل قرآن کریم هستند، مانند قرآن همه چیز را تبیین میکنند و پیداست که بیان، بی علم و آگاهی میسور نیست. پس آنان علمی دارند که دیگران از آن محرومند و آن علم لدنی است»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/89257 علم موروثی، علم لدنی، پیشگوییهای امام علی] {{ع}}</ref>. | ::::::[[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در باب حوادث روزگار، با حضور و شهود و علم لدنی خود، گاهی بعضی از اخبار غیبی را برای مردم بازگو میکرد که در این جا به نمونههایی اشاره میشود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} خبر داد که او پیش از معاویه از دنیا میرود و معاویه پس از او بر عراق مسلط میگردد و سپس فرمود: او به زودی از شما میخواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری جویید. پس از آن حضرت معاویه بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن حضرت ناسزا بگویند و از او بیزاری جویند. آن حضرت درباره گروه خوارج فرمود: آگاه باشید! پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده رو به رو میگردید و استبدادی بر شما حکومت خواهد کرد که برای ستمگران سنت خواهد شد. آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومتها بودند و خودشان نیز به راهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند. گفتنی است که [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} همگی نور واحد و دارای سمت مظهریت علم الهی هستند، چنان که حماد از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است: سوگند به خدا، ما آن چه را که در زمین و آسمان است، میدانیم و نیز از آن چه در جهنم و بهشت و میان آنهاست با خبریم، آن گاه آن حضرت به آیه قرآن استشهاد میکند. چون [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} عدل قرآن کریم هستند، مانند قرآن همه چیز را تبیین میکنند و پیداست که بیان، بی علم و آگاهی میسور نیست. پس آنان علمی دارند که دیگران از آن محرومند و آن علم لدنی است»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/show/89257 علم موروثی، علم لدنی، پیشگوییهای امام علی] {{ع}}</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۵. آیتالله امینی؛}} | ||
[[پرونده:173589.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]] | [[پرونده:173589.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۵۵: | خط ۶۱: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۶. آیتالله محمدی ریشهری؛}} | ||
[[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد محمدی ریشهری]]]] | [[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد محمدی ریشهری]]]] | ||
::::::آیت الله '''[[محمد محمدی ریشهری]]''' در دو کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ]]»'' و ''«[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]»'' در این باره گفته است: | ::::::آیت الله '''[[محمد محمدی ریشهری]]''' در دو کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ]]»'' و ''«[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]»'' در این باره گفته است: | ||
خط ۶۴: | خط ۷۰: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۷. آیتالله هادوی تهرانی؛}} | ||
[[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]]] | [[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]]] | ||
[[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[مهدی هادوی تهرانی]]''' در اینباره آورده است: | [[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[مهدی هادوی تهرانی]]''' در اینباره آورده است: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۷: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۸. آیتالله عطاردی؛}} | ||
[[پرونده:1368233.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عزیزالله عطاردی]]]] | [[پرونده:1368233.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عزیزالله عطاردی]]]] | ||
::::::آیت الله '''[[عزیزالله عطاردی]]''' در مقاله ''«[[شک و شبهه در نهج البلاغه (مقاله)|شک و شبهه در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است: | ::::::آیت الله '''[[عزیزالله عطاردی]]''' در مقاله ''«[[شک و شبهه در نهج البلاغه (مقاله)|شک و شبهه در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«یکی از شبهات وارده درباره [[نهج البلاغه]] موضوع [[علم غیب]] است، مخالفین گویند: در [[نهج البلاغه]] مطالبی اظهار شده که گوینده آن مدعی [[علم غیب]] میباشد، در صورتی که اطلاع از غیب مخصوص خداوند است و جز ذات پروردگار کسی از غیب اطلاع ندارد. اکنون باید نخست درباره غیب سخن گفت، تا معلوم شود که غیب چیست، و [[امام علی|امام علی بن ابی طالب]]{{ع}}، در خطبهها و سخنان خود چه گفته و از چه موضوعی پرده برداشته که این چنین مورد حمله قرار گرفته و گفتههایش را در این مورد قبول نکردهاند و در انتساب آنها به آن حضرت تردید نمودهاند. | ::::::«یکی از شبهات وارده درباره [[نهج البلاغه]] موضوع [[علم غیب]] است، مخالفین گویند: در [[نهج البلاغه]] مطالبی اظهار شده که گوینده آن مدعی [[علم غیب]] میباشد، در صورتی که اطلاع از [[غیب]] مخصوص خداوند است و جز ذات پروردگار کسی از [[غیب]] اطلاع ندارد. اکنون باید نخست درباره [[غیب]] سخن گفت، تا معلوم شود که [[غیب]] چیست، و [[امام علی|امام علی بن ابی طالب]]{{ع}}، در خطبهها و سخنان خود چه گفته و از چه موضوعی پرده برداشته که این چنین مورد حمله قرار گرفته و گفتههایش را در این مورد قبول نکردهاند و در انتساب آنها به آن حضرت تردید نمودهاند. | ||
::::::در قرآن مجید از غیب مکرر سخن گفته شده، در جایی میفرماید: این قرآن راهنمای پرهیزکاران است، آن پرهیزکارانی که ایمان به غیب دارند، در جایی دیگر فرمود: این خبرهای غیبی است که ما برای شما میفرستیم و تو قبلا از آنها اطلاعی نداشتی، در یک آیه میفرماید: غیب را جز خداوند کسی نمیداند، و یا اینکه خداوند به غیب آسمانها و زمین عالم است، و یا اینکه خداوند عالم به غیب و شهادت است. به طور کلی در قرآن مجید کلمه غیب در آیات مختلفی تکرار شده است و بیش از پنجاه آیه در قرآن مجید هست که در آن غیب ذکر شده است. در سوره مبارکه جن میفرماید: علم غیب مخصوص خداوند است و آن را برای کسی آشکار نمیکند، مگر برای رسولان برگزیدهاش، در این آیه شریفه تصریح گردیده که خداوند پیامبران خود را از علم غیب و اسرار نهانی آگاه میگرداند و آنها میتوانند چیزهایی را مشاهده کنند و یا مطالبی بگویند که دیگران توانایی آن را ندارند. بنابراین معلوم شد که پیغمبران هم میتوانند از غیب مطلع باشند و از آینده خبر دهند و از اسرار مطلع گردند و مردم را از گذشته باخبر سازند، و در قرآن مجید، در داستان [[حضرت عیسی]] {{ع}}، با صراحت میگوید که من از آنچه در منزل ذخیره میکنید اطلاع میدهم. غیب یعنی آنچه با حواس ظاهری قابل درک نیست، و دیدگان آن را در نمییابند، همانند این که مۆمنین، به بهشت و دوزخ و عذاب قبر و فرشتگان معتقد هستند و آنها را مشاهده نمیکنند، و یا اینکه [[امام مهدی]] {{ع}}، زنده و در میان مردم هست و افراد عادل او را میبینند. | ::::::در قرآن مجید از [[غیب]] مکرر سخن گفته شده، در جایی میفرماید: این قرآن راهنمای پرهیزکاران است، آن پرهیزکارانی که ایمان به غیب دارند، در جایی دیگر فرمود: این خبرهای غیبی است که ما برای شما میفرستیم و تو قبلا از آنها اطلاعی نداشتی، در یک آیه میفرماید: غیب را جز خداوند کسی نمیداند، و یا اینکه خداوند به غیب آسمانها و زمین عالم است، و یا اینکه خداوند عالم به غیب و شهادت است. به طور کلی در قرآن مجید کلمه غیب در آیات مختلفی تکرار شده است و بیش از پنجاه آیه در قرآن مجید هست که در آن غیب ذکر شده است. در سوره مبارکه جن میفرماید: علم غیب مخصوص خداوند است و آن را برای کسی آشکار نمیکند، مگر برای رسولان برگزیدهاش، در این آیه شریفه تصریح گردیده که خداوند پیامبران خود را از علم غیب و اسرار نهانی آگاه میگرداند و آنها میتوانند چیزهایی را مشاهده کنند و یا مطالبی بگویند که دیگران توانایی آن را ندارند. بنابراین معلوم شد که پیغمبران هم میتوانند از غیب مطلع باشند و از آینده خبر دهند و از اسرار مطلع گردند و مردم را از گذشته باخبر سازند، و در قرآن مجید، در داستان [[حضرت عیسی]] {{ع}}، با صراحت میگوید که من از آنچه در منزل ذخیره میکنید اطلاع میدهم. غیب یعنی آنچه با حواس ظاهری قابل درک نیست، و دیدگان آن را در نمییابند، همانند این که مۆمنین، به بهشت و دوزخ و عذاب قبر و فرشتگان معتقد هستند و آنها را مشاهده نمیکنند، و یا اینکه [[امام مهدی]] {{ع}}، زنده و در میان مردم هست و افراد عادل او را میبینند. | ||
::::::مخالفان نهج البلاغه با دیدن این مطلب می گویند: این کلمات از [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} نیست، زیرا گوینده این سخنان مدعی علم غیب است، در صورتی که اگر در اینباره اندکی فکر کنند و زندگی [[امام علی]]{{ع}}، را مورد دقت قرار دهند موضوع را درک خواهند کرد. [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}}، در زمان خود نسبت به آینده مطالبی فرمودند که همه آنها بعد از او واقع شد. به [[حضرت زهرا]] {{س}}، فرمودند: تو قبل از همه به من ملحق خواهی شد، به [[علی]]{{ع}}، فرمودند: ناکثین و مارقین و قاسطین با تو جنگ میکنند و تو را در محراب میکشند و محاسنت را با خون سرت رنگین میکنند. در جای دیگر فرمود: ای علی پس از من مظلوم خواهی شد و باید صبر کنی، و نیز فرمود: فرزندم [[امام حسین|حسین]] {{ع}}، را با خاندان و فرزندانش با لب تشنه خواهند کشت. و یا اخباری که درباره بنی امیه و سلطنت آنان فرمودند، که همه این مطالب و پیشگوییها واقع شدند. اکنون برگردیم به اصل موضوع، در نهج البلاغه خطبهها و کلمات متعددی از [[علی]]{{ع}}، در ملاحم و اخبار از آینده هست، [[علی]]{{ع}}، از تسلط معاویه بر بلاد اسلام، و ولایت حجاج بن یوسف ثقفی در عراق و ظلم و فساد او، در غرق شدن بصره و داستان مغول و ورود آنها به عراق سخن گفته است. مخالفان نهج البلاغه با دیدن این مطلب میگویند:این کلمات از [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} نیست، زیرا گوینده این سخنان مدعی علم غیب است، در صورتی که اگر در این باره اندکی فکر کنند و زندگی [[امام علی]] {{ع}}، را مورد دقت قرار دهند موضوع را درک خواهند کرد. | ::::::مخالفان نهج البلاغه با دیدن این مطلب می گویند: این کلمات از [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} نیست، زیرا گوینده این سخنان مدعی علم غیب است، در صورتی که اگر در اینباره اندکی فکر کنند و زندگی [[امام علی]]{{ع}}، را مورد دقت قرار دهند موضوع را درک خواهند کرد. [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}}، در زمان خود نسبت به آینده مطالبی فرمودند که همه آنها بعد از او واقع شد. به [[حضرت زهرا]] {{س}}، فرمودند: تو قبل از همه به من ملحق خواهی شد، به [[علی]]{{ع}}، فرمودند: ناکثین و مارقین و قاسطین با تو جنگ میکنند و تو را در محراب میکشند و محاسنت را با خون سرت رنگین میکنند. در جای دیگر فرمود: ای علی پس از من مظلوم خواهی شد و باید صبر کنی، و نیز فرمود: فرزندم [[امام حسین|حسین]] {{ع}}، را با خاندان و فرزندانش با لب تشنه خواهند کشت. و یا اخباری که درباره بنی امیه و سلطنت آنان فرمودند، که همه این مطالب و پیشگوییها واقع شدند. اکنون برگردیم به اصل موضوع، در نهج البلاغه خطبهها و کلمات متعددی از [[علی]]{{ع}}، در ملاحم و اخبار از آینده هست، [[علی]]{{ع}}، از تسلط معاویه بر بلاد اسلام، و ولایت حجاج بن یوسف ثقفی در عراق و ظلم و فساد او، در غرق شدن بصره و داستان مغول و ورود آنها به عراق سخن گفته است. مخالفان نهج البلاغه با دیدن این مطلب میگویند:این کلمات از [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} نیست، زیرا گوینده این سخنان مدعی علم غیب است، در صورتی که اگر در این باره اندکی فکر کنند و زندگی [[امام علی]] {{ع}}، را مورد دقت قرار دهند موضوع را درک خواهند کرد. | ||
::::::[[امام علی]] {{ع}}، از کودکی در دامن حضرت [[رسول]]{{صل}}، بزرگ شد و بعد از مبعث رسول اکرم نخستین کسی است که به آن حضرت ایمان آورد. در همه جا با رسول خدا بود و از هنگام بعثت تا وقت وفات نبی اکرم آنی از او دور نبود، و هرچه بر رسول خدا نازل میشد از آن اطلاع داشت. خودش میفرمود: از من بپرسید قبل از آنکه از میان شما بروم، هر مسألهای که به آن نیاز دارید از من سۆال کنید، به خداوند سوگند من علم و دانش فراوانی دارم و از [[رسول خدا]]{{صل}}، مطالب را فراگرفتهام و او همه چیز را به من تعلیم فرموده است. به خداوند سوگند بهتر از همه با قرآن آشنایی دارم، و میدانم کدام آیه در شب و یا در روز و کدام آیه در کوه و یا در بیابان فرود آمده است و ناسخ و منسوخ و شان نزول او را به خوبی میدانم، از تأویل و تفسیرش مطلع هستم، و همه اینها را [[رسول خدا]]{{صل}}، به من تعلیم داد. در سوره مبارکه جن میفرماید: علم غیب مخصوص خداوند است و آن را برای کسی آشکار نمیکند، مگر برای رسولان برگزیدهاش، در این آیه شریفه تصریح گردیده که خداوند پیامبران خود را از علم غیب و اسرار نهانی آگاه میگرداند و آنها میتوانند چیزهایی را مشاهده کنند و یا مطالبی بگویند که دیگران توانایی آن را ندارند | ::::::[[امام علی]] {{ع}}، از کودکی در دامن حضرت [[رسول]]{{صل}}، بزرگ شد و بعد از مبعث رسول اکرم نخستین کسی است که به آن حضرت ایمان آورد. در همه جا با رسول خدا بود و از هنگام بعثت تا وقت وفات نبی اکرم آنی از او دور نبود، و هرچه بر رسول خدا نازل میشد از آن اطلاع داشت. خودش میفرمود: از من بپرسید قبل از آنکه از میان شما بروم، هر مسألهای که به آن نیاز دارید از من سۆال کنید، به خداوند سوگند من علم و دانش فراوانی دارم و از [[رسول خدا]]{{صل}}، مطالب را فراگرفتهام و او همه چیز را به من تعلیم فرموده است. به خداوند سوگند بهتر از همه با قرآن آشنایی دارم، و میدانم کدام آیه در شب و یا در روز و کدام آیه در کوه و یا در بیابان فرود آمده است و ناسخ و منسوخ و شان نزول او را به خوبی میدانم، از تأویل و تفسیرش مطلع هستم، و همه اینها را [[رسول خدا]]{{صل}}، به من تعلیم داد. در سوره مبارکه جن میفرماید: علم غیب مخصوص خداوند است و آن را برای کسی آشکار نمیکند، مگر برای رسولان برگزیدهاش، در این آیه شریفه تصریح گردیده که خداوند پیامبران خود را از علم غیب و اسرار نهانی آگاه میگرداند و آنها میتوانند چیزهایی را مشاهده کنند و یا مطالبی بگویند که دیگران توانایی آن را ندارند | ||
خط ۸۱: | خط ۸۷: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۹.آیتالله میرباقری؛}} | ||
[[پرونده:11787.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد مهدی میرباقری|میرباقری]]]] | [[پرونده:11787.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد مهدی میرباقری|میرباقری]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[سید محمد مهدی میرباقری]]''' در ''«[http://www.isaq.ir/vdcbu8bwprhb9.iur.html جلسه مباحث حرم مطهر رضوی تحت عنوان حقیقت علم امیرالمؤمنین]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[سید محمد مهدی میرباقری]]''' در ''«[http://www.isaq.ir/vdcbu8bwprhb9.iur.html جلسه مباحث حرم مطهر رضوی تحت عنوان حقیقت علم امیرالمؤمنین]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۸۷: | خط ۹۳: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۰. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛}} | ||
[[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]] | [[پرونده:11172.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است: | ||
خط ۹۳: | خط ۹۹: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۱. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛}} | ||
[[پرونده:Pic1419.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد نجفی یزدی]]]] | [[پرونده:Pic1419.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد نجفی یزدی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۷: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۲. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛}} | ||
[[پرونده:11355.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]] | [[پرونده:11355.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۱۳: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۳. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛}} | ||
[[پرونده:6353525282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر حسینی|حسینی]]]] | [[پرونده:6353525282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر حسینی|حسینی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۳۴: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۴. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛}} | ||
[[پرونده:1368238.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسین نصیری|نصیری]]]] | [[پرونده:1368238.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسین نصیری|نصیری]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۴۱: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۵. حجت الاسلام و المسلمین [[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]؛}} | ||
[[پرونده:Pic1332.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]]] | [[پرونده:Pic1332.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]''' در کتاب ''«[[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]»'' در این باره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر بابازاده|بابازاده]]''' در کتاب ''«[[آفتاب ولایت (کتاب)|آفتاب ولایت]]»'' در این باره گفته است: | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۵۳: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۶. آقای دکتر ابطحی؛}} | ||
[[پرونده:11187.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]]] | [[پرونده:11187.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]]] | ||
::::::آقای دکتر '''[[سید عبدالحمید ابطحی]]''' در مقاله ''«[[فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان (مقاله)| فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای دکتر '''[[سید عبدالحمید ابطحی]]''' در مقاله ''«[[فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان (مقاله)| فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۹۷: | خط ۲۰۳: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۷. آقای موسوی (پژوهشگر مجمع جهانی اهل بيت)؛}} | ||
[[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]] | [[پرونده:87544444.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالرحیم موسوی|موسوی حُصَینی]]]] | ||
::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[سید عبدالرحیم موسوی حصینی]]'''، در کتاب ''«[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۲۳: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۸. آقای مرعشی؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید ملک محمد مرعشی|مرعشی]]]] | [[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید ملک محمد مرعشی|مرعشی]]]] | ||
::::::آقای '''[[سید ملک محمد مرعشی]]''' در کتاب ''«[[غلوپژوهی (کتاب)|غلوپژوهی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[سید ملک محمد مرعشی]]''' در کتاب ''«[[غلوپژوهی (کتاب)|غلوپژوهی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۹: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۹. آقای عظیمپور؛}} | ||
[[پرونده:1368162.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عظیم عظیمپور]]]] | [[پرونده:1368162.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عظیم عظیمپور]]]] | ||
::::::آقای '''[[عظیم عظیمپور]]''' در کتاب ''«[[ امام علی در نهج البلاغه (کتاب)| امام علی در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است: | ::::::آقای '''[[عظیم عظیمپور]]''' در کتاب ''«[[ امام علی در نهج البلاغه (کتاب)| امام علی در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است: | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۵۱: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۲۰. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | [[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۲۵۲: | خط ۲۵۸: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۲۱. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است: | ::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است: | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۶۴: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۲۲. پژوهشگران وبگاه پاسخگویان؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخگویان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است: | ::::::پژوهشگران ''«[http://www.pasokhgooyan.ir/node/4905 وبگاه پاسخگویان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است: | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۷۱: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۲۳. پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
:::::: پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا در کتاب ''[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]'' در پاسخ به این پرسش آورده است: | :::::: پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا در کتاب ''[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]'' در پاسخ به این پرسش آورده است: | ||
خط ۲۷۱: | خط ۲۷۷: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۲۴. پژوهشگران وبگاه ثقلین؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ::::::پژوهشگران ''«[http://thaqalain.ir/?p=70242 وبگاه ثقلین]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«[[علم غیب]] مخصوص خداوند سبحان و [[پیغمبران]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} میباشد؛ خداوند در قرآن کریم میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> بنابراین [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} به اذن پروردگار و به وسیله وحی الهی از اسرار و اخبار پنهانی و آینده مطلع بودند. [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که از همان کودکی پرورش یافته و تربیت شده [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} بودند، بسیاری از حقایق و اسرار غیبی را در گفتگوهای محرمانه و نجواهای اختصاصی، مستقیماً از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آموختند. چنان که در [[نهج البلاغه]] آمده که یکی از یاران [[امام علی]]{{ع}} پرسید: ای امیرمؤمنان [[علم غیب]] به شما دادهاند؟ [[امام]]{{ع}} پاسخ دادند:اینها که میگویم [[علم غیب]] نیست، بلکه دانشی است که از یک صاحب دانش [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آموختهام. سپس [[امام]]{{ع}} بر اساس آیه ۳۴ سوره لقمان مصادیق [[علم غیب]] را بیان میکنند؛ خداوند میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>در حقیقت، خداست که علم به قیامت نزد اوست، و باران را فرو میفرستد، و آنچه را که در رحمهاست میداند و کسی نمیداند فردا چه به دست میآورد، و کسی نمیداند در کدامین سرزمین میمیرد، به درستی خداست که دانا و آگاه است.</ref> امام{{ع}} پس از آن که مصادیق علم غیب را بر اساس آیه شریفه بیان کردند میفرمایند: این است آن علم غیبی که هیچ کس جز خدا آن را نمیداند و غیر آنها، علمی است که خداوند به پیامبرش تعلیم فرموده، و ایشان به من آموخته است و برای من دعا کرد سینهام آن را در خود جای دهد و جانم آن را احاطه کند. بنابراین علم غیب همان علم ذاتی است که مخصوص خداوند است ولی علم آموختنی و اکتسابی، علم غیب نامیده نمیشود بلکه آن چیزی است که خدا به پیامبرش یاد داده و پیامبر نیز آن را به شایستهترین یاران خود یعنی علی{{ع}} آموخته است. | ::::::«[[علم غیب]] مخصوص خداوند سبحان و [[پیغمبران]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} میباشد؛ خداوند در قرآن کریم میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> بنابراین [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} به اذن پروردگار و به وسیله وحی الهی از اسرار و اخبار پنهانی و آینده مطلع بودند. [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که از همان کودکی پرورش یافته و تربیت شده [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} بودند، بسیاری از حقایق و اسرار غیبی را در گفتگوهای محرمانه و نجواهای اختصاصی، مستقیماً از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آموختند. چنان که در [[نهج البلاغه]] آمده که یکی از یاران [[امام علی]]{{ع}} پرسید: ای امیرمؤمنان [[علم غیب]] به شما دادهاند؟ [[امام]]{{ع}} پاسخ دادند:اینها که میگویم [[علم غیب]] نیست، بلکه دانشی است که از یک صاحب دانش [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آموختهام. سپس [[امام]]{{ع}} بر اساس آیه ۳۴ سوره لقمان مصادیق [[علم غیب]] را بیان میکنند؛ خداوند میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>در حقیقت، خداست که علم به قیامت نزد اوست، و باران را فرو میفرستد، و آنچه را که در رحمهاست میداند و کسی نمیداند فردا چه به دست میآورد، و کسی نمیداند در کدامین سرزمین میمیرد، به درستی خداست که دانا و آگاه است.</ref> امام{{ع}} پس از آن که مصادیق علم غیب را بر اساس آیه شریفه بیان کردند میفرمایند: این است آن علم غیبی که هیچ کس جز خدا آن را نمیداند و غیر آنها، علمی است که خداوند به پیامبرش تعلیم فرموده، و ایشان به من آموخته است و برای من دعا کرد سینهام آن را در خود جای دهد و جانم آن را احاطه کند. بنابراین علم غیب همان علم ذاتی است که مخصوص خداوند است ولی علم آموختنی و اکتسابی، علم غیب نامیده نمیشود بلکه آن چیزی است که خدا به پیامبرش یاد داده و پیامبر نیز آن را به شایستهترین یاران خود یعنی علی{{ع}} آموخته است. | ||
::::::[[امام]]{{ع}} در این باره میفرمایند: هزار باب از علم به من آموخت که از هر باب آن هزار باب باز میشود. | ::::::[[امام]]{{ع}} در این باره میفرمایند: هزار باب از علم به من آموخت که از هر باب آن هزار باب باز میشود. | ||
::::::پیشگوییهای امام{{ع}} در [[نهج البلاغه]]: | ::::::پیشگوییهای [[امام]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]]: | ||
::::::پیشگویی '''فتنه صاحب الزّنج:''' در خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه؛ این سخن را امام{{ع}} در سال ۳۶ هجری پس از جنگ جمل در شهر بصره ایراد فرمودند. امام{{ع}} احنف بن قیس را که از خردمندان بصره و از یاران پیامبر بود، نسبت به حادثه و فتنهای خونین با خبر ساختند که شارحان نهج البلاغه با توجه به ویژگیهای مذکور در خطبه، آن را بر فتنه صاحب زنج تطبیق دادند. امام{{ع}} در آغاز خطبه میفرمایند: ای أحنف، گویا او را میبینم که با ارتشی بدون غبار و هیاهو و بی آن که صدای لجام و شیهه اسبانشان شنیده شود به راه افتادهاند، و با پاهای خود که همچون پای شتر مرغ است زمین را شیار میکنند. در سال ۲۵۵ هجری در عهد حاکمیت خلیفه عباسی مردی در بصره ظهور کرد که خود را علی بن محمد از نسل زینالعابدین و زید بن علی مینامید. وی بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند و از آنجا که بردگان در سختترین شرایط زندگی میکردند گروهی در مزارع و باغها و گروهی در خانهها به خدمتهای طاقت فرسا با کمترین بهرهمندی از زندگی مشغول بودند، دعوت او را به سرعت پذیرفتند و در گروههای صد نفری و هزار نفری به او پیوستند او به آنها وعده داد که نه تنها شما را از بندگی آزاد میکنم، بلکه مالکان شما را به همراه اموال و مزارعشان به شما واگذار میکنم. | ::::::پیشگویی '''فتنه صاحب الزّنج:''' در خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه؛ این سخن را [[امام]]{{ع}} در سال ۳۶ هجری پس از جنگ جمل در شهر بصره ایراد فرمودند. [[امام]]{{ع}} احنف بن قیس را که از خردمندان بصره و از یاران پیامبر بود، نسبت به حادثه و فتنهای خونین با خبر ساختند که شارحان [[نهج البلاغه]] با توجه به ویژگیهای مذکور در خطبه، آن را بر فتنه صاحب زنج تطبیق دادند. [[امام]]{{ع}} در آغاز خطبه میفرمایند: ای أحنف، گویا او را میبینم که با ارتشی بدون غبار و هیاهو و بی آن که صدای لجام و شیهه اسبانشان شنیده شود به راه افتادهاند، و با پاهای خود که همچون پای شتر مرغ است زمین را شیار میکنند. در سال ۲۵۵ هجری در عهد حاکمیت خلیفه عباسی مردی در بصره ظهور کرد که خود را علی بن محمد از نسل زینالعابدین و زید بن علی مینامید. وی بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند و از آنجا که بردگان در سختترین شرایط زندگی میکردند گروهی در مزارع و باغها و گروهی در خانهها به خدمتهای طاقت فرسا با کمترین بهرهمندی از زندگی مشغول بودند، دعوت او را به سرعت پذیرفتند و در گروههای صد نفری و هزار نفری به او پیوستند او به آنها وعده داد که نه تنها شما را از بندگی آزاد میکنم، بلکه مالکان شما را به همراه اموال و مزارعشان به شما واگذار میکنم. | ||
::::::مسعودی در مروج الذهب مینویسد که شورش صاحب زنج پانصد هزار نفر از زن و مرد و کودک را به خاک و خون کشید و مسجد جامع بصره و خانههای زیادی را آتش زد و در کوچههای بصره جوی خون جاری شد. صاحب زنج سرانجام حکومتی تشکیل داد که بر بخش عظیمی از عراق و ایران سلطه داشت و ۱۴ سال به طول انجامید. لشکر صاحب الزّنج لشکر پیادهای بودند؛ چرا که بردگان اسب و مرکبی نداشتند که بر آن سوار شوند، گروهی پابرهنه و جان بر لب رسیده بر ضدّ اربابان خود قیام کردند. ازاین رو جمله {{عربی|اندازه=155%|«لا یکون له غبار»}} در خطبه نیز معنی پیدا می کند. همچنین به خاطر آن که بردگان یک عمر پای برهنه راه رفته بودند، پایشان همچون پای شترمرغ پهن شده بود. | ::::::مسعودی در مروج الذهب مینویسد که شورش صاحب زنج پانصد هزار نفر از زن و مرد و کودک را به خاک و خون کشید و مسجد جامع بصره و خانههای زیادی را آتش زد و در کوچههای بصره جوی خون جاری شد. صاحب زنج سرانجام حکومتی تشکیل داد که بر بخش عظیمی از عراق و ایران سلطه داشت و ۱۴ سال به طول انجامید. لشکر صاحب الزّنج لشکر پیادهای بودند؛ چرا که بردگان اسب و مرکبی نداشتند که بر آن سوار شوند، گروهی پابرهنه و جان بر لب رسیده بر ضدّ اربابان خود قیام کردند. ازاین رو جمله {{عربی|اندازه=155%|«لا یکون له غبار»}} در خطبه نیز معنی پیدا می کند. همچنین به خاطر آن که بردگان یک عمر پای برهنه راه رفته بودند، پایشان همچون پای شترمرغ پهن شده بود. | ||
::::::'''پیشگویی حمله مغول:''' [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در همین خطبه ۱۲۸ فتنه وحشیانه مغول و تاتار را توصیف میکنند. مرحوم سیدرضی و تقریباً همه شارحان نهج البلاغه، این سخن امام{{ع}} را بر قوم مغول تطبیق دادهاند. امام{{ع}} در این پیشگویی میفرمایند: گویا قومی را میبینم که چهرههایشان همچون سپرهای چکّش خورده، سخت و خشن است، جامههایی از ابریشم و دیبا بر تن میکنند و اسبهای اصیل را یدک میکشند. در آن زمان چنان کشتاری به راه میاندازند که زخمیها از روی پیکر کشتهها عبور میکنند، تعداد فراریان از اسیر شدگان کمتر میباشد. تشبیه صورتهای مغولها به سپرها، به خاطر آن است که این قوم دارای صورتهای پهن و بزرگ هستند، و توصیف به چکّش خورده ممکن است اشاره به این باشد که بسیاری از آنها صورتی آبله گون داشتند که دقیقاً شبیه جای چکش بر صفحه سپر است. معتزلی شارح نهج البلاغه که خود در زمان حمله مغول میزیسته و به گفته خودش بخشی از حوادث مربوط به حمله مغول را با چشم دیده و بخشهای دیگر را شنیده، شرح مفصلی درباره حمله مغول به کشورهای اسلامی بیان میکند و تصریح مینماید که پیشگویی علی{{ع}} که در بالا ذکر شده، در زمان ما واقع شد و ما با چشم خود آن را دیدیم. | ::::::'''پیشگویی حمله مغول:''' [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در همین خطبه ۱۲۸ فتنه وحشیانه مغول و تاتار را توصیف میکنند. مرحوم سیدرضی و تقریباً همه شارحان نهج البلاغه، این سخن [[امام]]{{ع}} را بر قوم مغول تطبیق دادهاند. [[امام]]{{ع}} در این پیشگویی میفرمایند: گویا قومی را میبینم که چهرههایشان همچون سپرهای چکّش خورده، سخت و خشن است، جامههایی از ابریشم و دیبا بر تن میکنند و اسبهای اصیل را یدک میکشند. در آن زمان چنان کشتاری به راه میاندازند که زخمیها از روی پیکر کشتهها عبور میکنند، تعداد فراریان از اسیر شدگان کمتر میباشد. تشبیه صورتهای مغولها به سپرها، به خاطر آن است که این قوم دارای صورتهای پهن و بزرگ هستند، و توصیف به چکّش خورده ممکن است اشاره به این باشد که بسیاری از آنها صورتی آبله گون داشتند که دقیقاً شبیه جای چکش بر صفحه سپر است. معتزلی شارح نهج البلاغه که خود در زمان حمله مغول میزیسته و به گفته خودش بخشی از حوادث مربوط به حمله مغول را با چشم دیده و بخشهای دیگر را شنیده، شرح مفصلی درباره حمله مغول به کشورهای اسلامی بیان میکند و تصریح مینماید که پیشگویی [[امام علی|علی]]{{ع}} که در بالا ذکر شده، در زمان ما واقع شد و ما با چشم خود آن را دیدیم. | ||
::::::'''پیشگویی از خوارج:''' در سال ۳۸ هجری هنگامی که شرارتها و جنایتهای خوارج رو به فزونی نهاد، [[امام علی]]{{ع}} تصمیم گرفت چشم فتنه را بر کند و کار آنها را یکسره نماید. مرکز خوارج در نهروان، نزدیکی کوفه بود و حضرت به آن سو حرکت کردند. هنگامی که به نزدیکی نهروان رسیدند مردی به خدمت امام{{ع}} آمد و عرض کرد: بشارت ای امیرمؤمنان خوارج هنگامی که خبر ورود شما را به منطقه شنیدند از نهر عبور کردند و عقب نشینی نمودند امام فرمودند: با چشم خودت دیدی که از نهر عبور کردند؟ گفت: آری. امام{{ع}} فرمودند: به خدا عبور نکردند و عبور نخواهند کرد و قتلگاه آنها این طرف نهر است. سپس فرمودند: به خدا سوگند از آنان ده تن جان به در نبرند و از شما ده تن کشته نشود. این پیشگویی با این صراحت و قاطعیت و آمیخته با سوگند نشانگر ارتباط امام{{ع}} با عالم غیب است. مورخان نوشتهاند هنگامی که خوارج کشته شدند مسلّم شد که نه نفر از آنها از مرگ نجات یافته و فرار کردهاند و از سپاه امام کمتر از ده نفر به شهادت رسیدند. | ::::::'''پیشگویی از خوارج:''' در سال ۳۸ هجری هنگامی که شرارتها و جنایتهای خوارج رو به فزونی نهاد، [[امام علی]]{{ع}} تصمیم گرفت چشم فتنه را بر کند و کار آنها را یکسره نماید. مرکز خوارج در نهروان، نزدیکی کوفه بود و حضرت به آن سو حرکت کردند. هنگامی که به نزدیکی نهروان رسیدند مردی به خدمت [[امام]]{{ع}} آمد و عرض کرد: بشارت ای امیرمؤمنان خوارج هنگامی که خبر ورود شما را به منطقه شنیدند از نهر عبور کردند و عقب نشینی نمودند [[امام]]{{ع}} فرمودند: با چشم خودت دیدی که از نهر عبور کردند؟ گفت: آری. [[امام]]{{ع}} فرمودند: به خدا عبور نکردند و عبور نخواهند کرد و قتلگاه آنها این طرف نهر است. سپس فرمودند: به خدا سوگند از آنان ده تن جان به در نبرند و از شما ده تن کشته نشود. این پیشگویی با این صراحت و قاطعیت و آمیخته با سوگند نشانگر ارتباط [[امام]]{{ع}} با عالم [[غیب]] است. مورخان نوشتهاند هنگامی که خوارج کشته شدند مسلّم شد که نه نفر از آنها از مرگ نجات یافته و فرار کردهاند و از سپاه [[امام]]{{ع}} کمتر از ده نفر به شهادت رسیدند. | ||
::::::ابن ابیالحدید معتزلی در شرح این خطبه میگوید: این خبر از اخبار متواتر است؛ زیرا خبری مشهور است و همگی آن را نقل کردهاند و این خطبه از معجزات [[امام علی]]{{ع}} است که به تفصیل از غیب خبر داده است. اخبار غیبی و پیشگوییها دو دسته است؛ برخی به صورت مبهم و کلّی و سربسته است مثل اینکه فرماندهای به یاران خود میگوید شما در این جنگ پیروز میشوید؛ که یک پیش بینی کلّی و مبهم است که می شود آن را توجیه کرد. اما گاهی پیشگویی در بردارنده خصوصیات و جزئیات و تعداد خاص با همه تفاصیل است؛ همانند همین خطبه [[امام علی]]{{ع}} که بدون کم و کاست محقق شد؛ اینگونه خبرهای غیبی امری الهی است که به پیامبرش آموخته و پیامبر آن را در اختیار امام{{ع}} قرار داده است. | ::::::[[ابن ابیالحدید معتزلی]] در شرح این خطبه میگوید: این خبر از اخبار متواتر است؛ زیرا خبری مشهور است و همگی آن را نقل کردهاند و این خطبه از معجزات [[امام علی]]{{ع}} است که به تفصیل از غیب خبر داده است. اخبار غیبی و پیشگوییها دو دسته است؛ برخی به صورت مبهم و کلّی و سربسته است مثل اینکه فرماندهای به یاران خود میگوید شما در این جنگ پیروز میشوید؛ که یک پیش بینی کلّی و مبهم است که می شود آن را توجیه کرد. اما گاهی پیشگویی در بردارنده خصوصیات و جزئیات و تعداد خاص با همه تفاصیل است؛ همانند همین خطبه [[امام علی]]{{ع}} که بدون کم و کاست محقق شد؛ اینگونه خبرهای غیبی امری الهی است که به پیامبرش آموخته و پیامبر آن را در اختیار [[امام]]{{ع}} قرار داده است. | ||
::::::'''پیشگویی درباره معاویه:''' امیرمؤمنان علی{{ع}} در سال ۴۰ هجری. در اواخر عمر شریفشان در هشدار و نکوهش کوفیان فرمودند: پس از من مردی بر شما مسلّط میگردد گشاده گلو و شکم برآمده، آنچه بیابد ببلعد، و آنچه نیابد طلب میکند. او را بکشید، ولی هرگز نخواهیدش کشت. معتزلی در شرح این خطبه میگوید: بسیاری از مردم برآنند که مقصود امام علی{{ع}} در این گفتار "زیاد" است؛ برخی می گویند منظور امام{{ع}} "حجّاج" و یا "مغیره بن شعبه" است. ولی به نظر من منظور از این سخن "معاویه بن ابیسفیان" است؛ زیرا معاویه حریص در خوردن و پُرخور بود. معاویه بسیار غذا میخورد و صدا میزد سفره غذا را از مقابل من بردارید، به خدا سوگند سیر نشدم ولی خسته شدم. روایات فراوانی داریم که رسول خدا کسی را در پی معاویه فرستاد تا او را احضار کند، دید مشغول خوردن غذا است؛ دو مرتبه به دنبال او فرستاد، دید مشغول خوردن است؛ سپس رسول خدا او را نفرین کردند و فرمودند: خدایا شکم او را سیر نکن. امام{{ع}} در این خطبه ۵۷، پیشگویی میکنند که مردم موفق به کشتن معاویه نخواهند شد. همچنین امام{{ع}} در ادامه خطبه پرده از حوادث آینده بر میدارند و میفرمایند: آگاه باشید او به زودی به شما فرمان میدهد که مرا دشنام و ناسزا گویید و از من بیزاری جویید، اما ناسزا و بدگویی | ::::::'''پیشگویی درباره معاویه:''' [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در سال ۴۰ هجری. در اواخر عمر شریفشان در هشدار و نکوهش کوفیان فرمودند: پس از من مردی بر شما مسلّط میگردد گشاده گلو و شکم برآمده، آنچه بیابد ببلعد، و آنچه نیابد طلب میکند. او را بکشید، ولی هرگز نخواهیدش کشت. معتزلی در شرح این خطبه میگوید: بسیاری از مردم برآنند که مقصود [[امام علی]]{{ع}} در این گفتار "زیاد" است؛ برخی می گویند منظور [[امام]]{{ع}} "حجّاج" و یا "[[مغیره بن شعبه]]" است. ولی به نظر من منظور از این سخن "[[معاویه بن ابیسفیان]]" است؛ زیرا معاویه حریص در خوردن و پُرخور بود. معاویه بسیار غذا میخورد و صدا میزد سفره غذا را از مقابل من بردارید، به خدا سوگند سیر نشدم ولی خسته شدم. روایات فراوانی داریم که رسول خدا کسی را در پی معاویه فرستاد تا او را احضار کند، دید مشغول خوردن غذا است؛ دو مرتبه به دنبال او فرستاد، دید مشغول خوردن است؛ سپس رسول خدا او را نفرین کردند و فرمودند: خدایا شکم او را سیر نکن. [[امام]]{{ع}} در این خطبه ۵۷، پیشگویی میکنند که مردم موفق به کشتن معاویه نخواهند شد. همچنین [[امام]]{{ع}} در ادامه خطبه پرده از حوادث آینده بر میدارند و میفرمایند: آگاه باشید او به زودی به شما فرمان میدهد که مرا دشنام و ناسزا گویید و از من بیزاری جویید، اما ناسزا و بدگویی به هنگام اجبار دشمن را به شما اجازه میدهم؛ زیرا موجب پاکی من و سبب نجات شما خواهد شد. ولی از من بیزاری نجویید، چون من بر فطرت الهی متولد شدم، و در ایمان و هجرت از همه پیش قدم بودهام. | ||
::::::'''پیشگوییهای کلّی:''' در برخی از سخنان گهربار امیرمؤمنان علی{{ع}} پارهای از ویژگیهای آینده و اوصاف آخرالزمان به روشنی ترسیم شده است که قابل تطبیق بر زمانه و روزگار ما نیز هست؛ در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: | ::::::'''پیشگوییهای کلّی:''' در برخی از سخنان گهربار [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} پارهای از ویژگیهای آینده و اوصاف آخرالزمان به روشنی ترسیم شده است که قابل تطبیق بر زمانه و روزگار ما نیز هست؛ در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
:::::#در آن زمانی که در پیش است | :::::#در آن زمانی که در پیش است آخرالزمان، نجات پیدا نمیکند از فتنه و فساد مگر مؤمن گمنام و بی نام و نشان که اگر در میان مردم باشد شناخته نمیشود، و اگر در میان جمع نباشد به جستجویش برنخیزند. آنان چراغهای هدایتند و نشانههای روشناند برای کسانیکه در تاریکی ره میسپارند. اینان سخن چینی نمیکنند، و عیوب نهان دیگران را فاش نمیسازند و سخن بیهوده بر زبان جاری نمیسازند. | ||
:::::#ای مردم! به زودی زمانی بر شما خواهد آمد که اسلام در آن همچون ظرفی واژگون، سرازیر شود از اسلام جز اسم و از قرآن جز درس و از ایمان جز رسم باقی نماند. | :::::#ای مردم! به زودی زمانی بر شما خواهد آمد که اسلام در آن همچون ظرفی واژگون، سرازیر شود از اسلام جز اسم و از قرآن جز درس و از ایمان جز رسم باقی نماند. | ||
:::::#پس از من بر شما روزگاری خواهد آمد که در آن چیزی پوشیدهتر از حق، و آشکارتر از باطل، و رایجتر از دروغ بر خدا و پیامبرش نباشد. نزد مردم آن زمان کالایی کسادتر از قرآن نیست اگر به درستی تلاوت شود، و کالایی رایجتر از آن نیست اگر آن را واژگونه معنا کنند، چیزی در شهرها ناشناختهتر و بدتر از معروف، و شناخته شدهتر و بهتر از منکر نباشد. آن مردم بر پراکندگی اتفاق کرده، از وحدت روی گردانند. گویا آنان پیشوای قرآنند نه قرآن پیشوای آنان. | :::::#پس از من بر شما روزگاری خواهد آمد که در آن چیزی پوشیدهتر از حق، و آشکارتر از باطل، و رایجتر از دروغ بر خدا و پیامبرش نباشد. نزد مردم آن زمان کالایی کسادتر از قرآن نیست اگر به درستی تلاوت شود، و کالایی رایجتر از آن نیست اگر آن را واژگونه معنا کنند، چیزی در شهرها ناشناختهتر و بدتر از معروف، و شناخته شدهتر و بهتر از منکر نباشد. آن مردم بر پراکندگی اتفاق کرده، از وحدت روی گردانند. گویا آنان پیشوای قرآنند نه قرآن پیشوای آنان. | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۹۷: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۲۵. پژوهشگران ماهنامه موعود؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در اینباره گفتهاند: |