پرش به محتوا

باذان فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==)
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} :<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل...» ایجاد کرد)
 
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==))
خط ۱۴: خط ۱۴:
آن دو نزد [[باذان]] برگشتند و آن خبر را دادند. گفت: این [[کلام]] [[پادشاه]] نیست. اگر آنچه گفته [[حق]] باشد، او [[پیامبر]] مرسل است. چیزی نگذشته بود که [[نامه]] [[شیرویه]] به او رسید و خبر کشته شدن کسری را داد و او را به [[طاعت]] امر کرد و نوشت معترض مردی که [[کسری]] [[فرمان]] کشتن او را داده نشود. گویند: باذان [[اسلام]] آورد و [[غلامان]] [[فارسی]] که در [[یمن]] بودند اسلام آوردند. [[بابویه]] به باذان گفت: تاکنون با کسی سخن نگفته‌ام که نزد من با ابهت‌تر از او باشد<ref>ابن هشام، ج۱، ص۴۵؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۹؛ طبری، ج۲، ص۶۵۶؛ أصبهانی، ص۲۳۴؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۳۵۷؛ ابن کثیر، ج۴، ص۳۰۷ و ۳۰۸؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۳ و ۴۶۴.</ref>. از این روی، باذان و تمام [[ایرانیان]] <ref>ابناء [[فارس]] با ابناء یمن، نامی است بر احفاد و اخلاف [[سپاه]] [[ایران]] که به [[روزگار]] کسری انوشیروان به راندن [[حبشیان]] از ساحل جنوبی [[عربستان]] به سوی یمن گسیل شدند و به امر کسری در آنجا اقامت گزیدند [دهخدا، ابناء قارس].</ref> که در یمن ساکن بودند، [[مسلمان]] شدند<ref>ابن هشام، ج۱، ص۴۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۳۵۷.</ref>. باذان اسلام خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} نوشت و هیئتی را برای [[بیعت]] با [[حضرت]] به [[مدینه]] فرستاد و رسول خدا{{صل}} به آنان فرمود: شما از ما و به سوی ما [[اهل بیت]] هستید<ref>ابن هشام، ج۱، ص۴۶؛ ابن کثیر، ج۲، ص۲۲۶.</ref>. باذان پیش از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} درگذشت. او قبل از مرگش بزرگانی را فرستاد تا اسلام را بشناسند<ref>ابن سید الناس، ج۲، ص۳۲۸.</ref>. گرچه در [[نقلی]] است که خودش مسلمان بود، نزد آن حضرت رسید و حضرت ایشان را [[والی]] یمن قرار داد <ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. یا گفته‌اند که رسول خدا{{صل}} بزرگان او را در بخش‌هایی از [[یمن]] [[والی]] قرار داد؛ از جمله [[شهر بن باذان]] را بر [[شهر]] [[صنعا]] گمارد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶؛ صفدی، ج۱، ص۸۱.</ref>، شهر بن باذان در کشتن [[اسود عنسی]] که [[ادعای پیامبری]] کرده بود، شرکت داشت<ref>ابن کثیر، ج۱، ص۲۲۷.</ref>. گرچه برخی آورده‌اند که اسود عنسی از [[نجران]] به صنعا حرکت کرد و شهر بن باذان هم به سوی او رفت و با وی برخورد کرد و او را کشت<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۷.</ref> و [[همسر]] [[اسود]] را به [[ازدواج]] خود درآورد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۷؛ ابن کثیر، ج۱، ص۲۲۷.</ref>. اما [[ابن اثیر]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۳۴۹.</ref> در جای دیگر گفته است که باذان، نقش مؤثری در کشتن اسود عنسی داشته است که این سخن او درست نیست و آنچه در کتاب [[الکامل]] آورده، درست است. وقتی باذان درگذشت، فرزندش «شهر» بعضی از کارهای او را انجام داد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴.</ref>. گفته‌اند: پس از [[مرگ]] باذان، همسرش با ابوبشر محمد بن عبیدالله اردنی ازدواج کرد<ref>اصبهانی، ص۲۳۴.</ref>.<ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «باذان فارسی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۹۶-۱۹۷.</ref>
آن دو نزد [[باذان]] برگشتند و آن خبر را دادند. گفت: این [[کلام]] [[پادشاه]] نیست. اگر آنچه گفته [[حق]] باشد، او [[پیامبر]] مرسل است. چیزی نگذشته بود که [[نامه]] [[شیرویه]] به او رسید و خبر کشته شدن کسری را داد و او را به [[طاعت]] امر کرد و نوشت معترض مردی که [[کسری]] [[فرمان]] کشتن او را داده نشود. گویند: باذان [[اسلام]] آورد و [[غلامان]] [[فارسی]] که در [[یمن]] بودند اسلام آوردند. [[بابویه]] به باذان گفت: تاکنون با کسی سخن نگفته‌ام که نزد من با ابهت‌تر از او باشد<ref>ابن هشام، ج۱، ص۴۵؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۹؛ طبری، ج۲، ص۶۵۶؛ أصبهانی، ص۲۳۴؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۳۵۷؛ ابن کثیر، ج۴، ص۳۰۷ و ۳۰۸؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۳ و ۴۶۴.</ref>. از این روی، باذان و تمام [[ایرانیان]] <ref>ابناء [[فارس]] با ابناء یمن، نامی است بر احفاد و اخلاف [[سپاه]] [[ایران]] که به [[روزگار]] کسری انوشیروان به راندن [[حبشیان]] از ساحل جنوبی [[عربستان]] به سوی یمن گسیل شدند و به امر کسری در آنجا اقامت گزیدند [دهخدا، ابناء قارس].</ref> که در یمن ساکن بودند، [[مسلمان]] شدند<ref>ابن هشام، ج۱، ص۴۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۳۵۷.</ref>. باذان اسلام خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} نوشت و هیئتی را برای [[بیعت]] با [[حضرت]] به [[مدینه]] فرستاد و رسول خدا{{صل}} به آنان فرمود: شما از ما و به سوی ما [[اهل بیت]] هستید<ref>ابن هشام، ج۱، ص۴۶؛ ابن کثیر، ج۲، ص۲۲۶.</ref>. باذان پیش از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} درگذشت. او قبل از مرگش بزرگانی را فرستاد تا اسلام را بشناسند<ref>ابن سید الناس، ج۲، ص۳۲۸.</ref>. گرچه در [[نقلی]] است که خودش مسلمان بود، نزد آن حضرت رسید و حضرت ایشان را [[والی]] یمن قرار داد <ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. یا گفته‌اند که رسول خدا{{صل}} بزرگان او را در بخش‌هایی از [[یمن]] [[والی]] قرار داد؛ از جمله [[شهر بن باذان]] را بر [[شهر]] [[صنعا]] گمارد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶؛ صفدی، ج۱، ص۸۱.</ref>، شهر بن باذان در کشتن [[اسود عنسی]] که [[ادعای پیامبری]] کرده بود، شرکت داشت<ref>ابن کثیر، ج۱، ص۲۲۷.</ref>. گرچه برخی آورده‌اند که اسود عنسی از [[نجران]] به صنعا حرکت کرد و شهر بن باذان هم به سوی او رفت و با وی برخورد کرد و او را کشت<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۷.</ref> و [[همسر]] [[اسود]] را به [[ازدواج]] خود درآورد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۷؛ ابن کثیر، ج۱، ص۲۲۷.</ref>. اما [[ابن اثیر]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۳۴۹.</ref> در جای دیگر گفته است که باذان، نقش مؤثری در کشتن اسود عنسی داشته است که این سخن او درست نیست و آنچه در کتاب [[الکامل]] آورده، درست است. وقتی باذان درگذشت، فرزندش «شهر» بعضی از کارهای او را انجام داد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴.</ref>. گفته‌اند: پس از [[مرگ]] باذان، همسرش با ابوبشر محمد بن عبیدالله اردنی ازدواج کرد<ref>اصبهانی، ص۲۳۴.</ref>.<ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «باذان فارسی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۹۶-۱۹۷.</ref>


==جستارهای وابسته==
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
==منابع==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش