پرش به محتوا

ابوعبدالرحمان فهری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
خط ۹: خط ۹:
آنچه در [[منابع تاریخی]] و [[روایی]] درباره ابوعبدالرحمان فهری [[شهرت]] دارد، حضور او در [[جنگ حنین]] و گزارشی از این [[نبرد]] است. وی می‌گوید: در غزوۀ [[حنین]] و در روزی گرم و سوزان، همراه [[رسول خدا]]{{صل}} راه می‌سپردیم تا آنکه زیر سایه درختان فرود آمدیم. هنگامی که [[خورشید]] از تابش افتاد، من [[جامه]] رزم پوشیدم، بر اسب خود سوار شدم و به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} که در خیمه‌اش بود رفتم و گفتم: ای رسول خدا! [[سلام]] و [[رحمت]] بر تو باد، وقت رفتن رسید. فرمود آری، سپس [[بلال]] را فراخواند و او از زیر درختی بیرون جهید و با بیان جمله "جانم فدایت باد!" [[آمادگی]] خود را اعلام کرد. [[پیامبر]] [[فرمان]] داد اسبش را زین کند و بلال چنین کرد. آن [[حضرت]] بر آن است که دو طرف زینش از خرما بود نشست و راه افتادیم. تا شب با [[دشمن]] درگیر بودیم تا اینکه [[مسلمانان]] عقب‌نشینی کردند و به ندای پیامبر که آنان را به سوی خود می‌خواند، توجه نکردند. سپس آن حضرت از اسب خود پایین آمد و مشتی [[خاک]] برگرفت و به سوی دشمن ریخت و فرمود: "صورت‌هایتان [[زشت]] باد". آنجا بود که خدای متعالی، [[مشرکان]] را [[شکست]] داد<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۱۸؛ احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۸۶.</ref>. تنها [[راوی]] از او، [[ابوهمام عبدالله بن یسار]] است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۱۹.</ref> که خود نیز چندان شهرتی ندارد. [[ابن یونس]]<ref>ابن یونس، ج۱، ص۵۲۲.</ref> می‌گوید: ابوعبدالرحمان فهری از صحابه‌ای است که در [[فتح مصر]] حضور داشت و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۶، ص۵۰۸.</ref> اضافه می‌کند که آنجا نسلی از خود باقی گذاشته است.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعبدالرحمان فهری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۲۳.</ref>
آنچه در [[منابع تاریخی]] و [[روایی]] درباره ابوعبدالرحمان فهری [[شهرت]] دارد، حضور او در [[جنگ حنین]] و گزارشی از این [[نبرد]] است. وی می‌گوید: در غزوۀ [[حنین]] و در روزی گرم و سوزان، همراه [[رسول خدا]]{{صل}} راه می‌سپردیم تا آنکه زیر سایه درختان فرود آمدیم. هنگامی که [[خورشید]] از تابش افتاد، من [[جامه]] رزم پوشیدم، بر اسب خود سوار شدم و به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} که در خیمه‌اش بود رفتم و گفتم: ای رسول خدا! [[سلام]] و [[رحمت]] بر تو باد، وقت رفتن رسید. فرمود آری، سپس [[بلال]] را فراخواند و او از زیر درختی بیرون جهید و با بیان جمله "جانم فدایت باد!" [[آمادگی]] خود را اعلام کرد. [[پیامبر]] [[فرمان]] داد اسبش را زین کند و بلال چنین کرد. آن [[حضرت]] بر آن است که دو طرف زینش از خرما بود نشست و راه افتادیم. تا شب با [[دشمن]] درگیر بودیم تا اینکه [[مسلمانان]] عقب‌نشینی کردند و به ندای پیامبر که آنان را به سوی خود می‌خواند، توجه نکردند. سپس آن حضرت از اسب خود پایین آمد و مشتی [[خاک]] برگرفت و به سوی دشمن ریخت و فرمود: "صورت‌هایتان [[زشت]] باد". آنجا بود که خدای متعالی، [[مشرکان]] را [[شکست]] داد<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۱۸؛ احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۸۶.</ref>. تنها [[راوی]] از او، [[ابوهمام عبدالله بن یسار]] است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۱۹.</ref> که خود نیز چندان شهرتی ندارد. [[ابن یونس]]<ref>ابن یونس، ج۱، ص۵۲۲.</ref> می‌گوید: ابوعبدالرحمان فهری از صحابه‌ای است که در [[فتح مصر]] حضور داشت و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۶، ص۵۰۸.</ref> اضافه می‌کند که آنجا نسلی از خود باقی گذاشته است.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعبدالرحمان فهری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۲۳.</ref>


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوعبدالرحمان فهری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوعبدالرحمان فهری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش