جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==)) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[مختار ثقفی]]، [[ابوعمره کیسان]] صاحب [[شرطه]] خود را به [[خانه]] [[عمر بن سعد]] فرستاد. [[ابوعمره]]، [[عمر بن سعد]] را کُشت و سرش را نزد مختار برد.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.</ref> [[حفص بن عمر بن سعد|حفص]] دستگیر شده و در کنار مختار ایستاده بود و به سر [[پدر]] نگاه میکرد. مختار به او گفت: این را میشناسی؟ گفت آری، {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. [[زندگی]] پس از او [[زشت]] است. مختار گفت: راست گفتی و [[دستور]] داد همانجا او را کُشتند و گفت: آن به جای [[حسین]]{{ع}} و این به جای [[علی بن الحسین]]{{ع}}، اگرچه هرگز برابر هم نیستند و با خود گفت: چه مقایسه ناعادلانهای! به [[خدا]] قسم اگر سهربع [[قریش]] را بکشم، [[تلافی]] یک بند انگشت او ([[حسین]]{{ع}}) را نکردهام. آنگاه مختار، سر هر دو [[ملعون]] (پدر و پسر) را برای [[محمد بن حنفیه]] به [[مدینه]] فرستاد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری.، ج۵، ص۱۶۸؛ تاریخ ۵۶. تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷میلادی.، ج۶، ص۶۱-۶۲؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۴۵-۲۴۶؛ ۳۵. البدء و التاریخ، مقدسی، مطهربن طاهر، پاریس: چاپ کلمان هوار، ۱۸۹۹ – ۱۹۱۹ میلادی، چاپ افست تهران: ۱۹۶۲ میلادی.، ج۶، ص۲۴،۲۱.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۵۱.</ref> | [[مختار ثقفی]]، [[ابوعمره کیسان]] صاحب [[شرطه]] خود را به [[خانه]] [[عمر بن سعد]] فرستاد. [[ابوعمره]]، [[عمر بن سعد]] را کُشت و سرش را نزد مختار برد.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.</ref> [[حفص بن عمر بن سعد|حفص]] دستگیر شده و در کنار مختار ایستاده بود و به سر [[پدر]] نگاه میکرد. مختار به او گفت: این را میشناسی؟ گفت آری، {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. [[زندگی]] پس از او [[زشت]] است. مختار گفت: راست گفتی و [[دستور]] داد همانجا او را کُشتند و گفت: آن به جای [[حسین]]{{ع}} و این به جای [[علی بن الحسین]]{{ع}}، اگرچه هرگز برابر هم نیستند و با خود گفت: چه مقایسه ناعادلانهای! به [[خدا]] قسم اگر سهربع [[قریش]] را بکشم، [[تلافی]] یک بند انگشت او ([[حسین]]{{ع}}) را نکردهام. آنگاه مختار، سر هر دو [[ملعون]] (پدر و پسر) را برای [[محمد بن حنفیه]] به [[مدینه]] فرستاد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری.، ج۵، ص۱۶۸؛ تاریخ ۵۶. تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷میلادی.، ج۶، ص۶۱-۶۲؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۴۵-۲۴۶؛ ۳۵. البدء و التاریخ، مقدسی، مطهربن طاهر، پاریس: چاپ کلمان هوار، ۱۸۹۹ – ۱۹۱۹ میلادی، چاپ افست تهران: ۱۹۶۲ میلادی.، ج۶، ص۲۴،۲۱.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۵۱.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته == | ||
* [[عمر بن سعد]] (پدر) | * [[عمر بن سعد]] (پدر) | ||