اصحاب شمال در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-''']] ==پانویس== {{پانویس}} +''']] {{پایان منابع}} ==پانویس== {{پانویس}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
اصحاب شمال در آخرت [[نامه]] عمل را به نشانه مردود بودن، با دست چپ دریافت میکنند، ازاینرو [[آرزو]] میکنند که آن را دریافت نمیکردند و از محتوای آن باخبر نمیشدند، زیرا میبینند [[عذاب]] دردناکی در [[انتظار]] آنان است و نیز آرزو میکنند در پی [[مرگ]]، معدوم شده و دوباره زنده نمیشدند تا گرفتار عذاب جاوید شوند: {{متن قرآن| وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود و نمیدانستم که حسابم چیست. کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref>.<ref>مجمعالبیان، ج۱۰،ص۵۲۲؛ المیزان، ج۱۹،ص۴۰۰.</ref> آنان در [[دنیا]] میپنداشتند با [[مال]] و [[سلطه]] به هر چیز [[دوست]] داشتنی میرسند و از هر رنجی دور میمانند، ازاینرو در پی کسب مال و سلطه کوشیدند و از [[پروردگار]] [[غافل]] شدند و اکنون که میبینند از آنها کاری ساخته نیست از روی [[حسرت]] میگویند: مالمان برایمان سودی نداشت و [[قدرت]] و شوکتمان از دستمان رفت: {{متن قرآن|مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ }}<ref>«داراییم به کار من نیامد اختیارم از کفم رفت» سوره حاقه، آیه ۲۸-۲۹.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۰.</ref> [[خدای سبحان]] به [[فرشتگان]] ۴ [[فرمان]] میدهد: آنان را بگیرید و در غل کشید، آنگاه آنان را به میان آتش افکنید و در زنجیری که درازای آن ۷۰ ذراع است در بندشان کشید: {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ }}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید! آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۲.</ref>؛ زنجیری که اگر حلقهای از آن به دنیا برسد همه دنیا ذوب میشود.<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۰۹.</ref> اصحاب شمال در صحنه [[قیامت]] هیچ هواداری ندارند تا سبب نجاتشان شود: {{متن قرآن|فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ}}<ref>«او را امروز در اینجا دوستی نیست» سوره حاقه، آیه ۳۵.</ref>.<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۸۰.</ref> [[عقیده]] و عمل آنان چنان بود که در آخرت [[شفاعت]] هیچ [[شفاعت]] کنندهای به حالشان سودی ندارد: {{متن قرآن|فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ}}<ref>«پس دیگر میانجیگری میانجیها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۸.</ref> آنان در [[دنیا]] از [[دین]] و [[آیات الهی]] چنان رویگردان بودند که خران رمنده از شیر گریزاناند: {{متن قرآن|فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ }}<ref>«آنان را چه میشود که از این یادکرد رویگردانند؟ گویی گورخرانی رمندهاند، که از شیری گریخته باشند» سوره مدثر، آیه ۴۹-۵۱.</ref> آنان خوراکی جز عرق [[کافران]] <ref> نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۱۰.</ref> یا چرک آمیخته به [[خون]] <ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۸۰.</ref> ندارند. {{متن قرآن|وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ}}<ref>«و خوراکی جز چرکاب ندارد،» سوره حاقه، آیه ۳۶.</ref> از درختی که میوهاش بسیار ناگوار است خواهند خورد و شکمهای خود را از آن پر خواهند کرد: {{متن قرآن|لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ}}<ref>«از درختی میخورید که از زقّوم است» سوره واقعه، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ}}<ref>«دوزخیان از آن میخورند و شکمها را از آن میانبارند» سوره صافات، آیه ۶۶.</ref> و برای هضم آن و رفع [[عطش]] مانند شتران [[تشنه]]، آب جوشان خواهند نوشید: {{متن قرآن|فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ }}<ref>«آنگاه روی آن، آب داغ مینوشید مینوشید چونان که شتران تشنه مینوشند» سوره واقعه، آیه ۵۴-۵۵.</ref>.<ref>التبیان، ج ۹، ص ۵۰۲.</ref> این خوردنی و [[آشامیدنی]] [[پذیرایی]] آنان درروز جزاست:{{متن قرآن|هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«این، پذیرایی (از) آنان در روز پاداش و کیفر است» سوره واقعه، آیه ۵۶.</ref> [[قرآن]] در آیاتی دیگر تصویری دردناک از وضعیت [[اصحاب شمال]] در [[آخرت]] نمایان میسازد: آب داغ و جوشانی بر آنان پاشیده میشود: {{متن قرآن|هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ}}<ref>«اینان دو گروه دشمنند که درباره پروردگارشان با هم به دشمنی برخاستند، پس بر (تن) آنان که کفر ورزیدند جامهای از آتش بریدهاند، از فراز سرشان آب جوش میریزند» سوره حج، آیه ۱۹.</ref> در [[معرض]] باد سوزانی قرار دارند که حرارت آن مانند سمّ به منافذ [[بدن]] [[نفوذ]] میکند <ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۴.</ref> و سایهای از [[دود]] سیاه بر آنان مستولی میشود که نه مانند سایههای [[آفتاب]] خنک است و نه دارای خیری است: {{متن قرآن|فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ لّا بَارِدٍ وَلا كَرِيمٍ }}<ref>«در تفبادی و آبی داغند و سایهای از دود بسیار سیاه. که نه سرد است و نه خوش.» سوره واقعه، آیه ۴۲-۴۴.</ref>.<ref>مفردات، ص ۱۲۶؛ بصائر ذویالتمییز، ج۲، ص۲۰۱.</ref> [[تهدید]] اصحاب شمال به [[کیفر]] دردناک با تعبیر "[[بشارت]]" برای [[توبیخ]] و [[تمسخر]] است؛ یعنی شادترین خبری که در مورد [[سرنوشت]] خود میشنوند این است که برای آنان عذابی دردناک است: {{متن قرآن|فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>« به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref>.<ref>مفردات، ص ۱۲۶، "بشر"؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۲۰۱، "بشارت".</ref> آنچه در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ}}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش را از پس پشت وی به او دهند» سوره انشقاق، آیه ۱۰.</ref> آمده است که [[نامه عمل]] [[اصحاب شمال]] از پشت سر به آنان داده میشود با آنچه در آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref> گزارش شده که نامه عمل آنان به دست چپشان داده میشود منافاتی ندارد، زیرا بنابر سخن [[قتاده]] و [[مقاتل]] استخوانهای سینه اصحاب شمال شکافته میشود. سپس دست چپ آنان در سینههایشان داخل و از پشتشان خارج میشود و بدین ترتیب، نامه عمل خویش را از پشت سر با دست چپ میگیرند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۷۹؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۴۰۷.</ref> شاید به این جهت نامه عمل اصحاب شمال از پشت به آنها داده میشود که صورتهای آنان به پشت سرشان برگردانده شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۳.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | اصحاب شمال در آخرت [[نامه]] عمل را به نشانه مردود بودن، با دست چپ دریافت میکنند، ازاینرو [[آرزو]] میکنند که آن را دریافت نمیکردند و از محتوای آن باخبر نمیشدند، زیرا میبینند [[عذاب]] دردناکی در [[انتظار]] آنان است و نیز آرزو میکنند در پی [[مرگ]]، معدوم شده و دوباره زنده نمیشدند تا گرفتار عذاب جاوید شوند: {{متن قرآن| وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود و نمیدانستم که حسابم چیست. کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref>.<ref>مجمعالبیان، ج۱۰،ص۵۲۲؛ المیزان، ج۱۹،ص۴۰۰.</ref> آنان در [[دنیا]] میپنداشتند با [[مال]] و [[سلطه]] به هر چیز [[دوست]] داشتنی میرسند و از هر رنجی دور میمانند، ازاینرو در پی کسب مال و سلطه کوشیدند و از [[پروردگار]] [[غافل]] شدند و اکنون که میبینند از آنها کاری ساخته نیست از روی [[حسرت]] میگویند: مالمان برایمان سودی نداشت و [[قدرت]] و شوکتمان از دستمان رفت: {{متن قرآن|مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ }}<ref>«داراییم به کار من نیامد اختیارم از کفم رفت» سوره حاقه، آیه ۲۸-۲۹.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۰.</ref> [[خدای سبحان]] به [[فرشتگان]] ۴ [[فرمان]] میدهد: آنان را بگیرید و در غل کشید، آنگاه آنان را به میان آتش افکنید و در زنجیری که درازای آن ۷۰ ذراع است در بندشان کشید: {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ }}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید! آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۲.</ref>؛ زنجیری که اگر حلقهای از آن به دنیا برسد همه دنیا ذوب میشود.<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۰۹.</ref> اصحاب شمال در صحنه [[قیامت]] هیچ هواداری ندارند تا سبب نجاتشان شود: {{متن قرآن|فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ}}<ref>«او را امروز در اینجا دوستی نیست» سوره حاقه، آیه ۳۵.</ref>.<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۸۰.</ref> [[عقیده]] و عمل آنان چنان بود که در آخرت [[شفاعت]] هیچ [[شفاعت]] کنندهای به حالشان سودی ندارد: {{متن قرآن|فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ}}<ref>«پس دیگر میانجیگری میانجیها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۸.</ref> آنان در [[دنیا]] از [[دین]] و [[آیات الهی]] چنان رویگردان بودند که خران رمنده از شیر گریزاناند: {{متن قرآن|فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ }}<ref>«آنان را چه میشود که از این یادکرد رویگردانند؟ گویی گورخرانی رمندهاند، که از شیری گریخته باشند» سوره مدثر، آیه ۴۹-۵۱.</ref> آنان خوراکی جز عرق [[کافران]] <ref> نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۱۰.</ref> یا چرک آمیخته به [[خون]] <ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۸۰.</ref> ندارند. {{متن قرآن|وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ}}<ref>«و خوراکی جز چرکاب ندارد،» سوره حاقه، آیه ۳۶.</ref> از درختی که میوهاش بسیار ناگوار است خواهند خورد و شکمهای خود را از آن پر خواهند کرد: {{متن قرآن|لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ}}<ref>«از درختی میخورید که از زقّوم است» سوره واقعه، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ}}<ref>«دوزخیان از آن میخورند و شکمها را از آن میانبارند» سوره صافات، آیه ۶۶.</ref> و برای هضم آن و رفع [[عطش]] مانند شتران [[تشنه]]، آب جوشان خواهند نوشید: {{متن قرآن|فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ }}<ref>«آنگاه روی آن، آب داغ مینوشید مینوشید چونان که شتران تشنه مینوشند» سوره واقعه، آیه ۵۴-۵۵.</ref>.<ref>التبیان، ج ۹، ص ۵۰۲.</ref> این خوردنی و [[آشامیدنی]] [[پذیرایی]] آنان درروز جزاست:{{متن قرآن|هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«این، پذیرایی (از) آنان در روز پاداش و کیفر است» سوره واقعه، آیه ۵۶.</ref> [[قرآن]] در آیاتی دیگر تصویری دردناک از وضعیت [[اصحاب شمال]] در [[آخرت]] نمایان میسازد: آب داغ و جوشانی بر آنان پاشیده میشود: {{متن قرآن|هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ}}<ref>«اینان دو گروه دشمنند که درباره پروردگارشان با هم به دشمنی برخاستند، پس بر (تن) آنان که کفر ورزیدند جامهای از آتش بریدهاند، از فراز سرشان آب جوش میریزند» سوره حج، آیه ۱۹.</ref> در [[معرض]] باد سوزانی قرار دارند که حرارت آن مانند سمّ به منافذ [[بدن]] [[نفوذ]] میکند <ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۴.</ref> و سایهای از [[دود]] سیاه بر آنان مستولی میشود که نه مانند سایههای [[آفتاب]] خنک است و نه دارای خیری است: {{متن قرآن|فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ لّا بَارِدٍ وَلا كَرِيمٍ }}<ref>«در تفبادی و آبی داغند و سایهای از دود بسیار سیاه. که نه سرد است و نه خوش.» سوره واقعه، آیه ۴۲-۴۴.</ref>.<ref>مفردات، ص ۱۲۶؛ بصائر ذویالتمییز، ج۲، ص۲۰۱.</ref> [[تهدید]] اصحاب شمال به [[کیفر]] دردناک با تعبیر "[[بشارت]]" برای [[توبیخ]] و [[تمسخر]] است؛ یعنی شادترین خبری که در مورد [[سرنوشت]] خود میشنوند این است که برای آنان عذابی دردناک است: {{متن قرآن|فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>« به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref>.<ref>مفردات، ص ۱۲۶، "بشر"؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۲۰۱، "بشارت".</ref> آنچه در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ}}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش را از پس پشت وی به او دهند» سوره انشقاق، آیه ۱۰.</ref> آمده است که [[نامه عمل]] [[اصحاب شمال]] از پشت سر به آنان داده میشود با آنچه در آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref> گزارش شده که نامه عمل آنان به دست چپشان داده میشود منافاتی ندارد، زیرا بنابر سخن [[قتاده]] و [[مقاتل]] استخوانهای سینه اصحاب شمال شکافته میشود. سپس دست چپ آنان در سینههایشان داخل و از پشتشان خارج میشود و بدین ترتیب، نامه عمل خویش را از پشت سر با دست چپ میگیرند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۷۹؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۴۰۷.</ref> شاید به این جهت نامه عمل اصحاب شمال از پشت به آنها داده میشود که صورتهای آنان به پشت سرشان برگردانده شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۳.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']] | # [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']] |