پرش به محتوا

رابطه علم معصوم با اسمای الهی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==محمد تقی شاکر== نشانگر بودن امام از اسماء الله الحسنی که در روایات دیگر به...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==محمد تقی شاکر==
{{ویرایش غیرنهایی}}
نشانگر بودن [[امام]] از اسماء الله الحسنی که در روایات دیگر به برخورداری از حروف اسم اعظم تعبیر شده بیانی کلی و تبیینی جامع از مقام [[امام]] است که برخی از این نشان‌ها و تحقق اسماء طبق روایات با ابزار و وسائط خاص خود تجلی می‌یابند. و اینکه [[ائمه اطهار]] خود را باب الله می‌دانند و جریان فیض الهی در جنبه‌های مختلف آنرا به خود منتسب می‌کنند با توجه به این روایات قابل ملاحظه هستند که خداوند، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} را تجلی‌گاه اسماء خود دانسته است، اسمائی که واسطه‌‏هایی برای ظهور اعیان موجودات و حدوث حوادث بی‌شمار در آنها هستند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. اسماء الهی که تاثیرشان بخاطر حقایق‏شان است، نه به الفاظشان، و معنای این تاثیر آن است که خدای تعالی که پدید‌آورندهٔ هر چیزی است، هر چیزی را به یکی از صفات کریمه‌‏اش که مناسب آن چیز است و در قالب اسمی است، ایجاد می‌کند، نه اینکه لفظ خشک و خالی اسم و یا معنای مفهوم از آن و یا حقیقت دیگری غیر از ذات متعالی خدا چنین تاثیری داشته باشد. پس وقتی [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] تجلّی اسم‌های الهی شدند الفاظ و دعای ایشان برای تحقق امری در عالم، بیانگر جلوهٔ تحقق آن اسماء برای خود یعنی عبودیت و سرسپردگی کامل به خدا می‌باشد، چرا که اتصال به حقیقت اسم که گفته شد اساس امر می‌باشد در روح و ضمیر معصوم توسط خود خداوند تجلی یافته است، و این تجلی و انعکاس طبق بیان روایات در [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و در [[ائمه اطهار]] {{عم}} در نهایت حد و درجه خود بیان شده است. [[علامه طباطبایی]] دراین زمینه معتقد است: اینکه در روایت دارد "خداوند اسمی از اسماء خود و یا چیزی از اسم اعظم خود را به پیغمبری از پیغمبران آموخته" معنایش این است که راه انقطاع وی را بسوی خود به وی آموخته، و اینطور یاد داده که اسمی از اسماء خود را در دعا و مسئلت او به زبانش جاری ساخته است. پس اگر واقعا آن [[پیغمبر]] دعا و الفاظی داشته و الفاظش معنایی را می‏رسانده، باز هم تاثیر آن دعا از این باب است که الفاظ و معانی وسائل و اسبابی هستند که حقایق را به نحوی حفظ می‌کنند. ذکر این نکته نیز لازم است که از نظر [[علامه طباطبائی]]، تجلی بودن [[ائمه]] از اسماء الهی به آگاهی و علم ایشان وابسته است چرا که ایشان شناخت رابطهٔ میان اسم و آثار آن را از سویی و معرفت به انقطاع از غیر خدا را ازسوی دیگر سبب عدم مردود شدن خواستهٔ فرد آگاهِ از اسم اعظم می‌داند. وی در ذیل آیهٔ چهلم سورهٔ نمل که به داستان وصی سلیمان می‌پردازد و روایات و برخی مفسرین کار فوق العاده آصف را به علت آگاهی از اسم اعظم دانسته‌اند می‌نویسد: آن شخص علم و ارتباطی با خدا داشته، که هر وقت از پروردگارش چیزی می‏‌خواسته و حاجتش را به درگاه او می‏‌برده خدا از اجابتش تخلف نمی‌کرده است. و به عبارت دیگر، هر وقت چیزی را می‌‏خواسته خدا هم آن را می‌‏خواسته است. البته ایشان توضیح می‌دهند که علم مذکور از سنخ علوم فکری و اکتسابی و تعلم بردار نبوده است <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۵، ص: ۳۶۴.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. پس از منظر علامه آنچه باعث می‌شود شخصیتی مثل آصف تخت ملکهٔ بلقیس را در کمتر از چشم بهم زدنی در محضر سلیمان حاضر کند علم اوست، علمی که از نوعِ علوم اکتسابی و تعلیمی و آکادمیک نیست، بلکه شناختی است که از ناحیهٔ علام الغیوب بهرهٔ خواص از انسانها می‌شود {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}}<ref>او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> از این رو جاری ساختن اسم اعظم از هر زبانی تاثیری همانند عمل آصف را نخواهد داشت چرا که تحقق چنین امری بشرط نوعی از معرفت و شناخت ویژه به خدا است. به فرمایش صاحب المیزان، صرف اسم لفظی از نظر خصوص لفظ آن، چیزی جز مجموعه‏‌ای از صوت‌‏های شنیدنی نیست، و شنیدنی‌‏ها از کیفیات عرضیه‌‏ای هستند که اگر از جهت معنای متصورش اعتبار شود، صورتی است ذهنی که فی نفسه هیچ اثری در هیچ موجودی ندارند. و اینکه در روایت دارد " خداوند اسمی از اسماء خود و یا چیزی از اسم اعظم خود را به پیغمبری از پیغمبران آموخته" معنایش این است که راه انقطاع وی را بسوی خود به وی آموخته، و اینطور یاد داده که اسمی از اسماء خود را در دعا و مسئلت او به زبانش جاری ساخته است. پس اگر واقعا آن پیغمبر دعا و الفاظی داشته و الفاظش معنایی را می‌‏رسانده، باز هم تاثیر آن دعا از این باب است که الفاظ و معانی وسائل و اسبابی هستند که حقایق را به نحوی حفظ می‏‌کنند. بی شک علم عالم به "الکتاب" که قرآن او را در عصر پیامبر معرفی می‌کند و مصداق آنرا روایات [[نبوی]] و سایر روایات و کلمات، [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ]]{{ع}} بیان می‌کنند اقیانوسی از حقایق و توانایی‌ها است که تعبیر هفتاد و دو حرف از هفتاد و سه حرف عظمت و وسعت آن دانش را و قرب چنین شخصیتی را به پروردگارِ معلّم این دانش، به نمایش می‌گذارد. به تعبیر دیگر روح و قلب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مملو از دانایی و شناخت نسبت به صفات الهی است صفاتی که هر کدام ایجاد‌گر امور و اشیاء مرتبط با آن اسم و صفت هستند. تعبیر به {{عربی|اندازه=150%|«أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الْأَشْيَاء»}} در رابطه با [[روح القدس]] که شناخت بوسیلهٔ آن محقق می‌شود، نشانگر آن است که این ارتباط ارتباط روحی و شناخت و معرفت نسبت به اشیاء و ارتباط آن با خداوند است. [[ملا صالح مازندرانی]] در ذیل این جمله {{عربی|اندازه=150%|«لَمْ يَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى غَيْرِ مُحَمَّد»}} از روایت [[روح القدس]] می‌نویسد: {{عربی|اندازه=150%|«لان کل من کان معه هذا الخلق کان عالما بجمیع الاشیاء و لم یکن غیر [[محمد]]{{صل}} من [[الانبیاء]] السابقین عالما بجمیعها»}} <ref>شرح اصول الکافی، ج‏ ۶ ص۶۷.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. مرحوم [[علامه طباطبایی]] روایت [[علی بن ابی حمزه]] از [[ابراهیم بن عمر]] در کتاب شریف کافی را دلیل بر دیدگاه خود نسبت به اسم اعظم می‌داند <ref>الکافی ج: ۱ ص: ۱۱۲ ح ۱.</ref> و در موردِ روایات هفتاد و سه حرف بودن اسم اعظم معتقد است خود این روایات دلالت بر این دارند که مراد از اسم اعظم الفاظ نیست زیرا این روایات اسم را در عین اینکه یکی معرفی کرده می‌گوید خداوند حروف آن را تجزیه کرده و به هر پیغمبری چند حرف داده است، و اگر از قبیل اسماء لفظیه بود و مجموع حروفش یک معنا را می‏‌رساند دیگر معنا نداشت که چند حرف آن نافع و مفید به حال پیغمبری باشد. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۸، ص: ۳۶۷.</ref> اگر یکی از ما از علم اسماء و علم روابطی که بین آنها و موجودات عالم است و اقتضائاتی که مفردات آن اسما و مؤلفات آنها دارد بهره‏‌ای داشته باشد سر از نظام خلقت و آنچه جاری شده و می‌‏شود، در خواهد آورد، و به قوانین کلی‏ای اطلاع پیدا خواهد کرد که بر جزئیاتی که یکی پس از دیگری واقع می‌شوند منطبق می‏‌گردد <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص: ۲۵۴ و ۲۵۵.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. در [[دعای سمات]] که به مسئله اسماء الهی پرداخته در فقرات ابتدائی آن می خوانیم:{{عربی|اندازه=150%|«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِي إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى مَغَالِقِ أَبْوَابِ السَّمَاءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى مَضَايِقِ أَبْوَابِ الْأَرْضِ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْأَمْوَاتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى كَشْفِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ انْكَشَفَت‏»}} <ref>مصباح‏ المتهجد ص۴۱۶، المصباح‏ للکفعمی ص ۴۲۳، جمال ‏الأسبوع ص ۵۳۳،البلدالأمین ص ۸۹.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. موضوع ارتباط اسم اعظم و تاثیر آن در حوادث عالم، آن هم در سطحی فراتر از امور جزئی دراین روایت به نمایش در آمده است، و با توجه به اینکه تمام این امور به امر الهی است مشخص می‌شود که مقصود اسامی تجلی‌گر این امورند که همهٔ آنها را با اسم اعظم می‌خوانیم<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>.
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی        = [[علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم]]
| موضوع فرعی        = رابطه [[علم معصوم]]{{ع}} با اسمای الهی چیست؟
| تصویر            = 7626626252.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| نمایه وابسته      = [[اقسام علم معصوم (نمایه)|اقسام علم معصوم]]
| مدخل اصلی        = [[علم معصوم]]
| موضوعات وابسته    =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      =
}}
'''رابطه [[علم معصوم]]{{ع}} با اسمای الهی چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.
 
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
 
 
== پاسخ نخست==
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«نشانگر بودن [[امام]] از اسماء الله الحسنی که در روایات دیگر به برخورداری از حروف اسم اعظم تعبیر شده بیانی کلی و تبیینی جامع از مقام [[امام]] است که برخی از این نشان‌ها و تحقق اسماء طبق روایات با ابزار و وسائط خاص خود تجلی می‌یابند. و اینکه [[ائمه اطهار]] خود را باب الله می‌دانند و جریان فیض الهی در جنبه‌های مختلف آنرا به خود منتسب می‌کنند با توجه به این روایات قابل ملاحظه هستند که خداوند، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} را تجلی‌گاه اسماء خود دانسته است، اسمائی که واسطه‌‏هایی برای ظهور اعیان موجودات و حدوث حوادث بی‌شمار در آنها هستند. اسماء الهی که تاثیرشان بخاطر حقایق‏شان است، نه به الفاظشان، و معنای این تاثیر آن است که خدای تعالی که پدید‌آورندهٔ هر چیزی است، هر چیزی را به یکی از صفات کریمه‌‏اش که مناسب آن چیز است و در قالب اسمی است، ایجاد می‌کند، نه اینکه لفظ خشک و خالی اسم و یا معنای مفهوم از آن و یا حقیقت دیگری غیر از ذات متعالی خدا چنین تاثیری داشته باشد. پس وقتی [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] تجلّی اسم‌های الهی شدند الفاظ و دعای ایشان برای تحقق امری در عالم، بیانگر جلوهٔ تحقق آن اسماء برای خود یعنی عبودیت و سرسپردگی کامل به خدا می‌باشد، چرا که اتصال به حقیقت اسم که گفته شد اساس امر می‌باشد در روح و ضمیر معصوم توسط خود خداوند تجلی یافته است، و این تجلی و انعکاس طبق بیان روایات در [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و در [[ائمه اطهار]] {{عم}} در نهایت حد و درجه خود بیان شده است. [[علامه طباطبایی]] دراین زمینه معتقد است: اینکه در روایت دارد "خداوند اسمی از اسماء خود و یا چیزی از اسم اعظم خود را به پیغمبری از پیغمبران آموخته" معنایش این است که راه انقطاع وی را بسوی خود به وی آموخته، و اینطور یاد داده که اسمی از اسماء خود را در دعا و مسئلت او به زبانش جاری ساخته است. پس اگر واقعا آن [[پیغمبر]] دعا و الفاظی داشته و الفاظش معنایی را می‏رسانده، باز هم تاثیر آن دعا از این باب است که الفاظ و معانی وسائل و اسبابی هستند که حقایق را به نحوی حفظ می‌کنند. ذکر این نکته نیز لازم است که از نظر [[علامه طباطبائی]]، تجلی بودن [[ائمه]] از اسماء الهی به آگاهی و علم ایشان وابسته است چرا که ایشان شناخت رابطهٔ میان اسم و آثار آن را از سویی و معرفت به انقطاع از غیر خدا را ازسوی دیگر سبب عدم مردود شدن خواستهٔ فرد آگاهِ از اسم اعظم می‌داند. وی در ذیل آیهٔ چهلم سورهٔ نمل که به داستان وصی سلیمان می‌پردازد و روایات و برخی مفسرین کار فوق العاده آصف را به علت آگاهی از اسم اعظم دانسته‌اند می‌نویسد: آن شخص علم و ارتباطی با خدا داشته، که هر وقت از پروردگارش چیزی می‏‌خواسته و حاجتش را به درگاه او می‏‌برده خدا از اجابتش تخلف نمی‌کرده است. و به عبارت دیگر، هر وقت چیزی را می‌‏خواسته خدا هم آن را می‌‏خواسته است. البته ایشان توضیح می‌دهند که علم مذکور از سنخ علوم فکری و اکتسابی و تعلم بردار نبوده است <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۵، ص: ۳۶۴.</ref>. پس از منظر علامه آنچه باعث می‌شود شخصیتی مثل آصف تخت ملکهٔ بلقیس را در کمتر از چشم بهم زدنی در محضر سلیمان حاضر کند علم اوست، علمی که از نوعِ علوم اکتسابی و تعلیمی و آکادمیک نیست، بلکه شناختی است که از ناحیهٔ علام الغیوب بهرهٔ خواص از انسانها می‌شود {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}}<ref>او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه ۶۵.</ref> از این رو جاری ساختن اسم اعظم از هر زبانی تاثیری همانند عمل آصف را نخواهد داشت چرا که تحقق چنین امری بشرط نوعی از معرفت و شناخت ویژه به خدا است. به فرمایش صاحب المیزان، صرف اسم لفظی از نظر خصوص لفظ آن، چیزی جز مجموعه‏‌ای از صوت‌‏های شنیدنی نیست، و شنیدنی‌‏ها از کیفیات عرضیه‌‏ای هستند که اگر از جهت معنای متصورش اعتبار شود، صورتی است ذهنی که فی نفسه هیچ اثری در هیچ موجودی ندارند. و اینکه در روایت دارد " خداوند اسمی از اسماء خود و یا چیزی از اسم اعظم خود را به پیغمبری از پیغمبران آموخته" معنایش این است که راه انقطاع وی را بسوی خود به وی آموخته، و اینطور یاد داده که اسمی از اسماء خود را در دعا و مسئلت او به زبانش جاری ساخته است. پس اگر واقعا آن پیغمبر دعا و الفاظی داشته و الفاظش معنایی را می‌‏رسانده، باز هم تاثیر آن دعا از این باب است که الفاظ و معانی وسائل و اسبابی هستند که حقایق را به نحوی حفظ می‏‌کنند. بی شک علم عالم به "الکتاب" که قرآن او را در عصر پیامبر معرفی می‌کند و مصداق آنرا روایات [[نبوی]] و سایر روایات و کلمات، [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ]]{{ع}} بیان می‌کنند اقیانوسی از حقایق و توانایی‌ها است که تعبیر هفتاد و دو حرف از هفتاد و سه حرف عظمت و وسعت آن دانش را و قرب چنین شخصیتی را به پروردگارِ معلّم این دانش، به نمایش می‌گذارد. به تعبیر دیگر روح و قلب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مملو از دانایی و شناخت نسبت به صفات الهی است صفاتی که هر کدام ایجاد‌گر امور و اشیاء مرتبط با آن اسم و صفت هستند. تعبیر به {{عربی|اندازه=150%|«أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الْأَشْيَاء»}} در رابطه با [[روح القدس]] که شناخت بوسیلهٔ آن محقق می‌شود، نشانگر آن است که این ارتباط ارتباط روحی و شناخت و معرفت نسبت به اشیاء و ارتباط آن با خداوند است. [[ملا صالح مازندرانی]] در ذیل این جمله {{عربی|اندازه=150%|«لَمْ يَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى غَيْرِ مُحَمَّد»}} از روایت [[روح القدس]] می‌نویسد: {{عربی|اندازه=150%|«لان کل من کان معه هذا الخلق کان عالما بجمیع الاشیاء و لم یکن غیر [[محمد]]{{صل}} من [[الانبیاء]] السابقین عالما بجمیعها»}} <ref>شرح اصول الکافی، ج‏ ۶ ص۶۷.</ref>. مرحوم [[علامه طباطبایی]] روایت [[علی بن ابی حمزه]] از [[ابراهیم بن عمر]] در کتاب شریف کافی را دلیل بر دیدگاه خود نسبت به اسم اعظم می‌داند <ref>الکافی ج: ۱ ص: ۱۱۲ ح ۱.</ref> و در موردِ روایات هفتاد و سه حرف بودن اسم اعظم معتقد است خود این روایات دلالت بر این دارند که مراد از اسم اعظم الفاظ نیست زیرا این روایات اسم را در عین اینکه یکی معرفی کرده می‌گوید خداوند حروف آن را تجزیه کرده و به هر پیغمبری چند حرف داده است، و اگر از قبیل اسماء لفظیه بود و مجموع حروفش یک معنا را می‏‌رساند دیگر معنا نداشت که چند حرف آن نافع و مفید به حال پیغمبری باشد. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۸، ص: ۳۶۷.</ref> اگر یکی از ما از علم اسماء و علم روابطی که بین آنها و موجودات عالم است و اقتضائاتی که مفردات آن اسما و مؤلفات آنها دارد بهره‏‌ای داشته باشد سر از نظام خلقت و آنچه جاری شده و می‌‏شود، در خواهد آورد، و به قوانین کلی‏ای اطلاع پیدا خواهد کرد که بر جزئیاتی که یکی پس از دیگری واقع می‌شوند منطبق می‏‌گردد <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص: ۲۵۴ و ۲۵۵.</ref>. در [[دعای سمات]] که به مسئله اسماء الهی پرداخته در فقرات ابتدائی آن می خوانیم:{{عربی|اندازه=150%|«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِي إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى مَغَالِقِ أَبْوَابِ السَّمَاءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى مَضَايِقِ أَبْوَابِ الْأَرْضِ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْأَمْوَاتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى كَشْفِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ انْكَشَفَت‏»}} <ref>مصباح‏ المتهجد ص۴۱۶، المصباح‏ للکفعمی ص ۴۲۳، جمال ‏الأسبوع ص ۵۳۳،البلدالأمین ص ۸۹.</ref>. موضوع ارتباط اسم اعظم و تاثیر آن در حوادث عالم، آن هم در سطحی فراتر از امور جزئی دراین روایت به نمایش در آمده است، و با توجه به اینکه تمام این امور به امر الهی است مشخص می‌شود که مقصود اسامی تجلی‌گر این امورند که همهٔ آنها را با اسم اعظم می‌خوانیم<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D9%88_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>.
 
==پرسش‌های وابسته==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
# [[اقسام و انواع علم معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)]]
# [[علم معصوم مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)]]
# [[علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)]]
# [[فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)]]
# [[فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)]]
# [[آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بوده‌اند؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم معصوم در شب قدر نازل می‌شود؟ (پرسش)]]
# [[آیا علم معصوم در شب جمعه نازل می‌شود؟ (پرسش)]]
# [[امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه می‌شود؟ (پرسش)]]
# [[آیا غیر معصوم می‌تواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)]]
# [[تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده می‌شود؟ (پرسش)]]
# [[شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[غیر معصوم از چه راهی می‌تواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)]]
# [[آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)]]
# [[آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا از راه غیر مشروع می‌توان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)]]
## <sub>[[آیا آگاهی از علم معصوم با سحر و جادو قابل دسترسی است؟ (پرسش)]]</sub>
# [[رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)]]
# [[رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)]]
# [[رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==[[:رده:آثار علم معصوم|منبع‌شناسی جامع علم معصوم]]==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==
{{پانویس2}}
 
[[رده:علم معصوم]]
[[رده:پرسش‌های جامع امامت و ولایت]]
[[رده:پرسش‌های علم معصوم]]
[[رده:پرسش‌های نیازمند ترجمه]]
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش