رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
| موضوعات وابسته = | | موضوعات وابسته = | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخدهندگان = | | پاسخدهندگان = [[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی]]؛ [[محمد زمان رستمی|رستمی]]؛ [[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]] | ||
}} | }} | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== پاسخ نخست== | == پاسخ نخست== | ||
[[پرونده:11607.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین صالحی مالستانی]]]] | [[پرونده:11607.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غيب و علم لدنی پيامبر]]»'' در اینباره گفتهاست: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غيب و علم لدنی پيامبر]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::::«[[امام خمینی]] در یکی از مواردی که بحث علم [[انبیا|پیامبران]] را به عنوان شأن برتر آنان مطرح میکند پیامبران را حاملان عرش الهی دانسته و عرش را در یک معنا به معنای علم تفسیر مینماید که در نتیجه [[پیامبران]] و [[اهل بیت عصمت]] {{عم}} به عنوان حاملان علم الهی مطرح میشوند، البته علم فعلی حق، نه [[علم ذاتی]] خداوند متعال که آن مخصوص ذات مقدسش میباشد، بیان [[امام]] در یک مورد چنین است: بدان که در باب "عرش" و "حَمَله" آن اختلافاتی است... گرچه به حسب باطن اختلافی در کار نیست؛ چون در نظر عرفانی و طریق برهانی، عرش... گاهی اطلاق بر «علم» شده، که شاید مراد از علم "علم فعلی" حق باشد که مقام ولایت کبری است. و حمله آن چهار نفر از اولیاء کمّل است در امم سالفه: [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]] و [[عیسی]] {{عم}}. و چهار نفر از کمّل است در این امّت: [[پیامبر خاتم|رسول ختمی]]{{صل}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[امام حسن|الحسن]]{{ع}} و [[امام حسین|الحسین]]{{ع}} .<ref>امام خمینی، آداب الصلوه، ص ۲۷۲ – ۲۷۳</ref>در این بیان امام، [[پیامبران اولوالعزم|پیامبران اولوالعزم الهی]] و [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} به عنوان حاملان "عرش" الهی که در یک معنا به معنای علم الهی است، یاد گردیده است. [[امام خمینی]] در جای دیگر با تمسک به روایاتی از [[امام صادق]] {{ع}} و [[امام کاظم]] {{ع}}، حمل علم را از شئون [[پیامبر]]{{صل}} دانسته که در آن روایات نیز همان هشت نفر ذکر گردیده است و در روایت دیگر آمده که حاملان عرش چهار نفر از ما و چهار نفر از کسانی که حق بخواهد هستند. که در آن عرش را به علم معنا کرده است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، پیشین، ص ۷۷ و ۷۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۳۲، کتاب التوحید باب العرش و الکرسی، حدیث ۶.</ref> همانگونه که امام برای عرش معانی متعدد در نظر گرفته و یکی از معانی یا احتمالات را همان مفهوم علم دانسته است، در تفسیر المیزان نیز پس از ذکر سه قول درباره عرش و ذکر آیه ۷ سوره غافر<ref>«الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ». ( کسانی که عرش خداوند را برمیدارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و بدو ایمان میآورند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کردهاند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار).</ref>و آیه ۷ سوره الحاقه<ref>«سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ»، که خداوند آن را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان چیره گردانید و آن قوم را در آن (شب و روز) ها بر زمین افتاده میدیدی، گویی تنههای خرمابنهایی فرو افتادهاند).</ref> که درباره حاملان عرش الهی است و همچنین آیه ۴ سوره حدید<ref>«هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»، (اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون میرود یا از آن برون میآید و آنچه از آسمان فرود میآید یا به آن فرا میرود میداند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست).</ref> که بعد از ذکر استیلای حق به عرش بلافاصله به علم فراگیر الهی اشاره مینماید، آنگاه [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرماید: "پس مراد از عرش مقام علم است، همانگونه که مقام تدبیر عام و فراگیر همه چیز است"<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۶ - ۱۶۲.</ref>ایشان در ادامه یکسری روایاتی را درباره عرش و حاملان آن ذکر مینماید.<ref>همان، ص ۱۶۲ - ۱۷۶.</ref> که مجال و ضرورت طرح آن نیست» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>. | ::::::«[[امام خمینی]] در یکی از مواردی که بحث علم [[انبیا|پیامبران]] را به عنوان شأن برتر آنان مطرح میکند پیامبران را حاملان عرش الهی دانسته و عرش را در یک معنا به معنای علم تفسیر مینماید که در نتیجه [[پیامبران]] و [[اهل بیت عصمت]] {{عم}} به عنوان حاملان علم الهی مطرح میشوند، البته علم فعلی حق، نه [[علم ذاتی]] خداوند متعال که آن مخصوص ذات مقدسش میباشد، بیان [[امام]] در یک مورد چنین است: بدان که در باب "عرش" و "حَمَله" آن اختلافاتی است... گرچه به حسب باطن اختلافی در کار نیست؛ چون در نظر عرفانی و طریق برهانی، عرش... گاهی اطلاق بر «علم» شده، که شاید مراد از علم "علم فعلی" حق باشد که مقام ولایت کبری است. و حمله آن چهار نفر از اولیاء کمّل است در امم سالفه: [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]] و [[عیسی]] {{عم}}. و چهار نفر از کمّل است در این امّت: [[پیامبر خاتم|رسول ختمی]]{{صل}}، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[امام حسن|الحسن]]{{ع}} و [[امام حسین|الحسین]]{{ع}} .<ref>امام خمینی، آداب الصلوه، ص ۲۷۲ – ۲۷۳</ref>در این بیان امام، [[پیامبران اولوالعزم|پیامبران اولوالعزم الهی]] و [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} به عنوان حاملان "عرش" الهی که در یک معنا به معنای علم الهی است، یاد گردیده است. [[امام خمینی]] در جای دیگر با تمسک به روایاتی از [[امام صادق]] {{ع}} و [[امام کاظم]] {{ع}}، حمل علم را از شئون [[پیامبر]]{{صل}} دانسته که در آن روایات نیز همان هشت نفر ذکر گردیده است و در روایت دیگر آمده که حاملان عرش چهار نفر از ما و چهار نفر از کسانی که حق بخواهد هستند. که در آن عرش را به علم معنا کرده است.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، پیشین، ص ۷۷ و ۷۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۳۲، کتاب التوحید باب العرش و الکرسی، حدیث ۶.</ref> همانگونه که امام برای عرش معانی متعدد در نظر گرفته و یکی از معانی یا احتمالات را همان مفهوم علم دانسته است، در تفسیر المیزان نیز پس از ذکر سه قول درباره عرش و ذکر آیه ۷ سوره غافر<ref>«الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ». ( کسانی که عرش خداوند را برمیدارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و بدو ایمان میآورند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کردهاند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار).</ref>و آیه ۷ سوره الحاقه<ref>«سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ»، که خداوند آن را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان چیره گردانید و آن قوم را در آن (شب و روز) ها بر زمین افتاده میدیدی، گویی تنههای خرمابنهایی فرو افتادهاند).</ref> که درباره حاملان عرش الهی است و همچنین آیه ۴ سوره حدید<ref>«هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»، (اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون میرود یا از آن برون میآید و آنچه از آسمان فرود میآید یا به آن فرا میرود میداند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست).</ref> که بعد از ذکر استیلای حق به عرش بلافاصله به علم فراگیر الهی اشاره مینماید، آنگاه [[علامه طباطبایی|علامه]] میفرماید: "پس مراد از عرش مقام علم است، همانگونه که مقام تدبیر عام و فراگیر همه چیز است"<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۶ - ۱۶۲.</ref>ایشان در ادامه یکسری روایاتی را درباره عرش و حاملان آن ذکر مینماید.<ref>همان، ص ۱۶۲ - ۱۷۶.</ref> که مجال و ضرورت طرح آن نیست» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | {{جمع شدن|۲. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی]]]] | [[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
[[رده:پرسشهای علم معصوم]] | [[رده:پرسشهای علم معصوم]] | ||
[[رده:پرسشهای نیازمند ترجمه]] | [[رده:پرسشهای نیازمند ترجمه]] | ||
[[رده:(ات): پرسشهایی با ۳ پاسخ]] | |||
[[رده:(ات): پرسشهای علم معصوم با ۳ پاسخ]] |