پرش به محتوا

بحث:رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
در پایان نامه سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی
در پایان نامه سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی


لدن درلغت به معناي «نزد» است، اقرب الموارد مي‌گويد: لدن ظرف زمان و مکان به معناي عند (نزد) است ولي از عند اخص است و به مکان نزديک دلالت دارد. (خوری، سعید، اقرب الموارد، ج 5، ص 46. )
* لدن درلغت به معناي «نزد» است، اقرب الموارد مي‌گويد: لدن ظرف زمان و مکان به معناي عند (نزد) است ولي از عند اخص است و به مکان نزديک دلالت دارد. (خوری، سعید، اقرب الموارد، ج 5، ص 46. ) اما اصطلاح علم لدني که گويا از آيه 65 سوره مبارکه کهف «وعلمناه من لدنا علماً» اخذ شده است، به معناي دانشي است که اسباب عادي تعليم و تعلم، اکتساب و استدلال در آن نقشي ندارد، بلکه علم شهودي و حضوري است که از راه تهذيب نفس و پيمودن مسير تکامل و بار يافتن به مقام لدن، به دست مي‌آيد.  
اما اصطلاح علم لدني که گويا از آيه 65 سوره مبارکه کهف «وعلمناه من لدنا علماً» اخذ شده است، به معناي دانشي است که اسباب عادي تعليم و تعلم، اکتساب و استدلال در آن نقشي ندارد، بلکه علم شهودي و حضوري است که از راه تهذيب نفس و پيمودن مسير تکامل و بار يافتن به مقام لدن، به دست مي‌آيد.  
فخررازي در تعريف علم لدني مي‌گويد: «انوار الهي که از عالم غيب بي‌واسطه تفکر و تأمل و بي‌واسطه فراگيري و تحصيل، در اثر طهارت با طني و رياضت‌هاي مداوم شرعي و در نتيجه قوي شدن جنبه عقلاني، بر نفوس پاک و مستعد که کمترين تعلق را به بدن و جسم دارند، افاضه مي‌شود، علم لدني ناميده مي‌شود، و تعبير «علّمناه من لدنّا علماً» بر اين حقيقت دلالت دارد که اين علم از سوي خداوند بي‌واسطه فکر و نظر حاصل مي‌شود».(فخررازی، محمد، مفاتیح الغیب، ج 21، ص 482 - 483. ) علامه طباطبايي نيز گفته است: «اين علم (علم لدني) نيز مانند رحمت علمي است که غير خدا کسي در آن دخالتي ندارد و چيزي از قبيل حس و فکر در آن واسطه نيست و خلاصه اينکه از راه اکتساب و استدلال به دست نمي‌آيد، دليل بر اين معنا جمله «من لدنّا» است که مي‌رساند منظور از آن علم، علم لدني و غير اکتسابي است و مختص به اوليا است. و از آخر آيات استفاده مي‌شود که مقصود از آن تأويل حوادث است».(طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج 13، ص 342.) حاصل اين که علم لدني به دانشي مي‌گويند که نياز به اکتساب، تعليم و زانو زدن پيش استاد ندارد و مستقيماً از جانب خداوند که سرچشمه همه علوم است به برخي افراد شايسته الهام مي‌شود. پيامبران الهي و ائمه معصومين(ع) از پيشتازان اين علم بوده و پس از آن برخي از اولياء الهي با رياضت‌هاي شرعي و تهذيب و تزکيه نفس خود به اين مقام رسيده‌اند و از اين‌گونه علم بهره‌مند شده‌اند. (...)
فخررازي در تعريف علم لدني مي‌گويد: «انوار الهي که از عالم غيب بي‌واسطه تفکر و تأمل و بي‌واسطه فراگيري و تحصيل، در اثر طهارت با طني و رياضت‌هاي مداوم شرعي و در نتيجه قوي شدن جنبه عقلاني، بر نفوس پاک و مستعد که کمترين تعلق را به بدن و جسم دارند، افاضه مي‌شود، علم لدني ناميده مي‌شود، و تعبير «علّمناه من لدنّا علماً» بر اين حقيقت دلالت دارد که اين علم از سوي خداوند بي‌واسطه فکر و نظر حاصل مي‌شود».(فخررازی، محمد، مفاتیح الغیب، ج 21، ص 482 - 483. )
ص16


علامه طباطبايي نيز گفته است: «اين علم (علم لدني) نيز مانند رحمت علمي است که غير خدا کسي در آن دخالتي ندارد و چيزي از قبيل حس و فکر در آن واسطه نيست و خلاصه اينکه از راه اکتساب و استدلال به دست نمي‌آيد، دليل بر اين معنا جمله «من لدنّا» است که مي‌رساند منظور از آن علم، علم لدني و غير اکتسابي است و مختص به اوليا است. و از آخر آيات استفاده مي‌شود که مقصود از آن تأويل حوادث است».(طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج 13، ص 342.)
* قاضی عبدالجبار از سران معتزله است. (...) او وجود علم لدنی و خدادادی امام به تمام احکام الهی را لازم و ضروری نمی‌داند و معتقد است، آگاهی امام از جمیع احکام دینی و مسائل شرعی لازم نیست؛ زیرا مردم در شناخت احکام و شریعت، نیازمند به امام نیستند و مسائل دینی و شرعی را از او نمی‌گیرند. بلی چنین علم گسترده‌ای در پیامبر لازم است؛ چون وی حجت در دین است و مردم دین و شریعت را از او می‌گیرند.  پانویس: «فان قیل: أ لیس النبی(ص) یجب ان یکون عالماً بکل الدین واعلم من سائر امته و هلا وجب فی الامام مثله؟ قیل له: انما وجب فی الرسول(ع) ذلک لان من جهته نعلم امر الشرع وهو الحجة فیه و الیه یرجع فی باب الدیانات ... و لیس کذالک الامام لاننا لا نعلم من قبله الدیانات و الشرائع» (المغنی، ج 20، ق 1، ص 210 – 211) .
* علم لدنی آن است که نیازی به تعلّم، مدرسه و کتاب و زانو زدن پیش هیچ استادی ندارد و بی‌واسطه از سوی خداوند به برخی بندگان شایسته افاضه می‌شود. ابن طاووس معتقد است علم ائمه(ع) از این قبیل است. یعنی آنان بدون تعلّم و شاگردی کردن نزد کسی عالم شده‌اند. به نظراو امامان شیعه حتی نزد پدران خود نیزعلم نیاموخته‌اند. وی در این باره می‌گوید: «علوم ائمه(ع) که خود نشانه‌ای الهی و معجزه‌ای ربانی است، مهم‌ترین دلیل بر امامت ایشان است، زیرا آنان هرگز نزد معلم و استادی زانو نزده و از کسی نیاموخته‌اند و هیچ کس از دوستان و دشمنان ندیده و نشنیده است که این دانش‌ها را مانند دیگران نزد کسی، حتی پدران خود آموخته باشند یا در کتابی خوانده و مطالب آن را حفظ کرده باشند، بلکه هرگاه امامی از دنیا می‌رفت، امام بعدی که به نصب امام پیشین جانشین او بود، علم و همه کمالاتی را که برای مقام امامت بدان نیاز داشت وارث می‌شد» (پانویس: کشف المحجة لثمرة المهجة، ص 91) . هرچند ابن طاووس از واژة علم لدنی استفاده نکرده است، اما تفسیری که دربارة علوم ائمه(ع) نموده است بر علم لدنی منطبق می‌شود. علاوه بر این، عبارتی را از غزالی نقل می‌کند که وی گفته است، علم امیرمؤمنان(ع)، علم لدنی و موهبت الهی است. (پانویس: ابن طاووس، علی، سعد السعود، ص 284؛ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوایف، ص 136)


حاصل اين که علم لدني به دانشي مي‌گويند که نياز به اکتساب، تعليم و زانو زدن پيش استاد ندارد و مستقيماً از جانب خداوند که سرچشمه همه علوم است به برخي افراد شايسته الهام مي‌شود.
پيامبران الهي و ائمه معصومين(ع) از پيشتازان اين علم بوده و پس از آن برخي از اولياء الهي با رياضت‌هاي شرعي و تهذيب و تزکيه نفس خود به اين مقام رسيده‌اند و از اين‌گونه علم بهره‌مند شده‌اند.


ص16


== سید محمد فائز باقری==
== سید محمد فائز باقری==
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش