بنی‌قریظه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۷: خط ۲۷:
از همان آغاز برخورد، مسلمانان دریافتند که بنی‌قریظه پیمان‌شکنی کرده‌اند، اما خواستند که آنان را به [[پایبندی]] به این [[عهد]] [[تشویق]] کنند؛ لذا [[خوش‌رفتاری]] مسلمانان با ایشان را یادآوری کردند و [[زندگی]] آسوده‌ای را که در جوار مسلمانان دارند متذکر شدند و [[تمایل]] خود را برای استمرار این [[روابط]] [[حسنه]] گوشزد کردند، اما پاسخ بنی‌قریظه این بود: بهتر است از اینجا بروید شما برای ما دشمنانی بیش نیستید و آرزویی جز [[جنگ]] با شما نداریم!
از همان آغاز برخورد، مسلمانان دریافتند که بنی‌قریظه پیمان‌شکنی کرده‌اند، اما خواستند که آنان را به [[پایبندی]] به این [[عهد]] [[تشویق]] کنند؛ لذا [[خوش‌رفتاری]] مسلمانان با ایشان را یادآوری کردند و [[زندگی]] آسوده‌ای را که در جوار مسلمانان دارند متذکر شدند و [[تمایل]] خود را برای استمرار این [[روابط]] [[حسنه]] گوشزد کردند، اما پاسخ بنی‌قریظه این بود: بهتر است از اینجا بروید شما برای ما دشمنانی بیش نیستید و آرزویی جز [[جنگ]] با شما نداریم!


سعد بن معاذ که هم پیمان بنی‌قریظه بود از این همه [[خیانت]] بنی‌قریظه شدیداً به [[خشم]] آمده بود، لکن ترجیح داد به [[امید]] آنکه اثری داشته باشد، آنان را [[نصیحت]] کند لذا به ایشان گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] [[بیم]] آن دارم روزگاری بدتر از [[بنی‌نضیر]] پیدا کنید. این [[صحابه]] با [[ناراحتی]] بسیار از نزد [[بنی‌قریظه]] بازگشته و نزد [[رسول خدا]] رفته و ایشان را از [[حقایق]] مطلع ساختند. [[پیامبر]]{{صل}} از این بابت بسیار اظهار [[تأسف]] کرد و عده‌ای از جنگجویان را [[مأمور]] کرد تا مراقب بنی‌قریظه باشند. دیگر خبر [[پیمان‌شکنی]] بنی‌قریظه چیزی نبود که بشود آن را مخفی ساخت، [[مسلمانان]] از اینکه می‌دیدند هم از خارج توسط [[دشمن]] محاصره و [[تهدید]] می‌شوند و هم از داخل توسط [[یهودیان]] بنی‌قریظه، به [[وحشت]] افتادند و حتی خطر بنی‌قریظه را جدی‌تر از خطر [[احزاب]] می‌دانستند. [[قرآن]] شرایط [[دشواری]] را که بر [[مسلمین]] می‌گذشت این‌گونه بیان می‌کند: {{متن قرآن|إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا}}<ref>«هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛» سوره احزاب، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۲۱۴.</ref>.
سعد بن معاذ که هم پیمان بنی‌قریظه بود از این همه [[خیانت]] بنی‌قریظه شدیداً به [[خشم]] آمده بود، لکن ترجیح داد به [[امید]] آنکه اثری داشته باشد، آنان را [[نصیحت]] کند لذا به ایشان گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] [[بیم]] آن دارم روزگاری بدتر از [[بنی‌نضیر]] پیدا کنید. این [[صحابه]] با [[ناراحتی]] بسیار از نزد [[بنی‌قریظه]] بازگشته و نزد [[رسول خدا]] رفته و ایشان را از [[حقایق]] مطلع ساختند. [[پیامبر]]{{صل}} از این بابت بسیار اظهار [[تأسف]] کرد و عده‌ای از جنگجویان را [[مأمور]] کرد تا مراقب بنی‌قریظه باشند. دیگر خبر [[پیمان‌شکنی]] بنی‌قریظه چیزی نبود که بشود آن را مخفی ساخت، [[مسلمانان]] از اینکه می‌دیدند هم از خارج توسط [[دشمن]] محاصره و [[تهدید]] می‌شوند و هم از داخل توسط [[یهودیان]] بنی‌قریظه، به [[وحشت]] افتادند و حتی خطر بنی‌قریظه را جدی‌تر از خطر [[احزاب]] می‌دانستند. [[قرآن]] شرایط [[دشواری]] را که بر [[مسلمین]] می‌گذشت این‌گونه بیان می‌کند: {{متن قرآن|إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا}}<ref>«هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛» سوره احزاب، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۲۱۴.</ref>


==جنگ با بنی‌قریظه==
==جنگ با بنی‌قریظه==
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش