آزادی تشریعی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخهای دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخها و دیدگاههای متفرقه ==)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} [[پرونده: + | تصویر = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخهای دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخها و دیدگاههای متفرقه ==)) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
::::::بنابراین میتوان آزادی (تشریعی) را به یکسری حقوقی تعریف کرد که فرد [[آزاد]] به صورت طبیعی یا قراردادی واجد آن حقوق بوده و در انجام آن آزاد است، اما دیگران ملزم به رعایت این حقوق هستند؛ به عبارت دیگر، آزادی مرکب از [[حق]] و [[تکلیف]] است، حقی متعلق به فرد آزاد و تکلیفی متعلق به دیگران. [[تفسیر]] آزادی به حق، لازمه و مبنای [[مشروعیت]] آزادی است. نکته شایان ذکر اینکه این تفسیر، نه تعریف لغوی بلکه تعریف اصطلاحی آزادی است که مقصود جاعلان آن در [[علوم سیاسی]]، حقوق، [[الهیات]] و... میباشد، زیرا در بطن آزادیهای [[سیاسی]] یا حقوقی یا [[دینی]]، نوعی حق برای صاحب آزادی لحاظ میشود که در پرتو آن وی از آزادی عمل برخوردار بوده و دیگران ملزم به رعایت آن هستند<ref>در تعاریف حقوقدانان به این نکته توجه شده است. (ر.ک؛ محمدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص۳۰ تا ص۳۳؛ منوچهر طباطبائی موتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۱۴ و ۱۵).</ref>؛ برای مثال در آزادیهای [[سیاسی]]، [[جامعه]] و افراد آن دارای [[حق]] [[مشارکت]] در [[تشکیل حکومت]] و اداره آن هستند و [[دولت]] نیز ملزم به فراهم کردن زمینه آن است. در [[آزادی اخلاقی]] و [[معنوی]] - که مورد تأکید [[دین]] است - نفس [[انسانی]] [[شایستگی]] و [[استحقاق]] [[تکامل]] و صعود را دارد که [[انسان]] [[مکلف]] به فعلیت رساندن آن است»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۳.</ref> | ::::::بنابراین میتوان آزادی (تشریعی) را به یکسری حقوقی تعریف کرد که فرد [[آزاد]] به صورت طبیعی یا قراردادی واجد آن حقوق بوده و در انجام آن آزاد است، اما دیگران ملزم به رعایت این حقوق هستند؛ به عبارت دیگر، آزادی مرکب از [[حق]] و [[تکلیف]] است، حقی متعلق به فرد آزاد و تکلیفی متعلق به دیگران. [[تفسیر]] آزادی به حق، لازمه و مبنای [[مشروعیت]] آزادی است. نکته شایان ذکر اینکه این تفسیر، نه تعریف لغوی بلکه تعریف اصطلاحی آزادی است که مقصود جاعلان آن در [[علوم سیاسی]]، حقوق، [[الهیات]] و... میباشد، زیرا در بطن آزادیهای [[سیاسی]] یا حقوقی یا [[دینی]]، نوعی حق برای صاحب آزادی لحاظ میشود که در پرتو آن وی از آزادی عمل برخوردار بوده و دیگران ملزم به رعایت آن هستند<ref>در تعاریف حقوقدانان به این نکته توجه شده است. (ر.ک؛ محمدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص۳۰ تا ص۳۳؛ منوچهر طباطبائی موتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۱۴ و ۱۵).</ref>؛ برای مثال در آزادیهای [[سیاسی]]، [[جامعه]] و افراد آن دارای [[حق]] [[مشارکت]] در [[تشکیل حکومت]] و اداره آن هستند و [[دولت]] نیز ملزم به فراهم کردن زمینه آن است. در [[آزادی اخلاقی]] و [[معنوی]] - که مورد تأکید [[دین]] است - نفس [[انسانی]] [[شایستگی]] و [[استحقاق]] [[تکامل]] و صعود را دارد که [[انسان]] [[مکلف]] به فعلیت رساندن آن است»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۳.</ref> | ||
== | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین سیدباقری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین سیدباقری؛ |