رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۴
، ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخهای دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخها و دیدگاههای متفرقه ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله مکارم شیرازی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله مکارم شیرازی؛ | ||
| تصویر = مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر مکارم شیرازی]]]] | | تصویر = مکارم شیرازی.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر مکارم شیرازی]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/50082/7/30 تفسیر نمونه]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/50082/7/30 تفسیر نمونه]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«پیرامون [[اسم اعظم]] روایات گوناگونى وارد شده و از آنها چنین استفاده مىشود که هرکس از این اسم باخبر باشد، نه فقط دعایش مستجاب است، بلکه با استفاده از آن مىتواند به فرمان خدا، در جهان طبیعت تصرف کند و کارهاى مهمى انجام دهد. در اینکه [[اسم اعظم]]، کدام یک از اسماء خداوند است، بسیارى از دانشمندان اسلامى بحث کردهاند و غالباً بحثها بر محور این دور مىزند که از میان نامهاى خدا نامى را بیابند که این خاصیت عجیب و بزرگ را داشته باشد. ولى ما فکر مىکنیم آنچه بیشتر باید از آن جستوجو کرد، این است که نام و صفاتى را بیابیم که با پیاده کردن مفهوم آن در وجود خودمان، آنچنان تکامل روحى بیابیم که آن آثار بر آن مترتب گردد؛ به تعبیر دیگر، مسئله مهم، تخلق به این صفات و واجد شدن این مفاهیم و متصف شدن به این اوصاف است؛ وگرنه یک شخص آلوده و پست با دانستن یک کلمه چگونه ممکن است، مستجاب الدعوة و همانند آن شود و اگر مىشنویم که "بلعم" داراى این اسم اعظم بود و آن را از دست داد، مفهومش این است که بر اثر خودسازى و ایمان و آگاهى و پرهیزگارى به چنان مرحلهاى از تکامل معنوى رسیده بود که دعایش نزد خدا رد نمىشد ولى بر اثر لغزشها که در هر حال آدمى از آنها مصون نیست و به خاطر هواپرستى و قرار گرفتن در خدمت فراعنه و طاغوتهاى زمان، آن روحیه را به کلى از دست داد و از آن مرحله سقوط کرد، و منظور از فراموش کردن [[اسم اعظم]] نیز ممکن است همین معنى باشد و نیز اگر مىخوانیم که پیامبران و پیشوایان بزرگ از [[اسم اعظم]] آگاه بودند، مفهومش این است که حقیقت این اسم بزرگ خدا را در وجود خودشان پیاده کرده بودند و در پرتو این حالت خداوند چنان مقام والایى به آنها داده بود»<ref>[http://lib.eshia.ir/50082/7/30تفسیر نمونه، ج٧، صص٣۰ و ٣۱.]</ref>. | ::::::«پیرامون [[اسم اعظم]] روایات گوناگونى وارد شده و از آنها چنین استفاده مىشود که هرکس از این اسم باخبر باشد، نه فقط دعایش مستجاب است، بلکه با استفاده از آن مىتواند به فرمان خدا، در جهان طبیعت تصرف کند و کارهاى مهمى انجام دهد. در اینکه [[اسم اعظم]]، کدام یک از اسماء خداوند است، بسیارى از دانشمندان اسلامى بحث کردهاند و غالباً بحثها بر محور این دور مىزند که از میان نامهاى خدا نامى را بیابند که این خاصیت عجیب و بزرگ را داشته باشد. ولى ما فکر مىکنیم آنچه بیشتر باید از آن جستوجو کرد، این است که نام و صفاتى را بیابیم که با پیاده کردن مفهوم آن در وجود خودمان، آنچنان تکامل روحى بیابیم که آن آثار بر آن مترتب گردد؛ به تعبیر دیگر، مسئله مهم، تخلق به این صفات و واجد شدن این مفاهیم و متصف شدن به این اوصاف است؛ وگرنه یک شخص آلوده و پست با دانستن یک کلمه چگونه ممکن است، مستجاب الدعوة و همانند آن شود و اگر مىشنویم که "بلعم" داراى این اسم اعظم بود و آن را از دست داد، مفهومش این است که بر اثر خودسازى و ایمان و آگاهى و پرهیزگارى به چنان مرحلهاى از تکامل معنوى رسیده بود که دعایش نزد خدا رد نمىشد ولى بر اثر لغزشها که در هر حال آدمى از آنها مصون نیست و به خاطر هواپرستى و قرار گرفتن در خدمت فراعنه و طاغوتهاى زمان، آن روحیه را به کلى از دست داد و از آن مرحله سقوط کرد، و منظور از فراموش کردن [[اسم اعظم]] نیز ممکن است همین معنى باشد و نیز اگر مىخوانیم که پیامبران و پیشوایان بزرگ از [[اسم اعظم]] آگاه بودند، مفهومش این است که حقیقت این اسم بزرگ خدا را در وجود خودشان پیاده کرده بودند و در پرتو این حالت خداوند چنان مقام والایى به آنها داده بود»<ref>[http://lib.eshia.ir/50082/7/30تفسیر نمونه، ج٧، صص٣۰ و ٣۱.]</ref>. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله اراکی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله اراکی؛ | ||
| تصویر = 3073589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محسن اراکی (پدیدآورنده)|محسن اراکی]]]] | | تصویر = 3073589.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محسن اراکی (پدیدآورنده)|محسن اراکی]]]] | ||
آیتالله '''[[محسن اراکی]]''' در بیاناتی با عنوان ''«[http://www.shafaqna.com/persian/services/religious-questions/item/106584-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85 پرسشی درباره اسم اعظم]»'' در این باره گفته است: | آیتالله '''[[محسن اراکی]]''' در بیاناتی با عنوان ''«[http://www.shafaqna.com/persian/services/religious-questions/item/106584-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85 پرسشی درباره اسم اعظم]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«[[اسم اعظم]] جلوهای از جلوههای الهی است که برای همه کس حاصل نمیشود، یعنی مرتبهای خاص از مراتب معرفت الهی است برای توجه به این مرتبه از مراتب معرفت الهی از لفظ نیز استفاده میشود، ولی معلوم نیست لفظ خاصی داشته باشد، بلکه ممکن است همین لفظ "الله" برای کسانی که به آن مرحله بالای معرفت رسیده باشند اسم اعظم باشد».<ref>[http://www.shafaqna.com/persian/services/religious-questions/item/106584-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85 وبگاه شفقنا.]</ref> | ::::::«[[اسم اعظم]] جلوهای از جلوههای الهی است که برای همه کس حاصل نمیشود، یعنی مرتبهای خاص از مراتب معرفت الهی است برای توجه به این مرتبه از مراتب معرفت الهی از لفظ نیز استفاده میشود، ولی معلوم نیست لفظ خاصی داشته باشد، بلکه ممکن است همین لفظ "الله" برای کسانی که به آن مرحله بالای معرفت رسیده باشند اسم اعظم باشد».<ref>[http://www.shafaqna.com/persian/services/religious-questions/item/106584-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85 وبگاه شفقنا.]</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله فاضل لنکرانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله فاضل لنکرانی؛ | ||
| تصویر = 11736.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]]] | | تصویر = 11736.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::«خود [[ائمه]]{{عم}} تصریح فرمودند که از ۷۳ حرف [[اسم اعظم]] ۷۲ حرف به ما داده شده و یک حرف مختص به خدای تبارک و تعالی است! که از آن تعبیر به اسم مستأثر میکنند. این را هم عرض کنم که فکر نکنید بین ۷۲ و ۷۳، فقط یک حرف فاصله است. چه بسا این یک حرف صدها برابر آن ۷۲ حرف اثر داشته باشد که همینطور هم هست، طبق این بیان ما دو جور علم داریم، علمٌ لا یعلمه إلا الله. علمی که احدی جز خدا بر آن آگاهی ندارد. که همین علم مستأثر است و دوم علمی است که خداوند به ملائکه و انبیاء و [[ائمه]] داده است و این همان نتیجهای است که ما در جمع بین آیات گرفتیم»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>. | :::::«خود [[ائمه]]{{عم}} تصریح فرمودند که از ۷۳ حرف [[اسم اعظم]] ۷۲ حرف به ما داده شده و یک حرف مختص به خدای تبارک و تعالی است! که از آن تعبیر به اسم مستأثر میکنند. این را هم عرض کنم که فکر نکنید بین ۷۲ و ۷۳، فقط یک حرف فاصله است. چه بسا این یک حرف صدها برابر آن ۷۲ حرف اثر داشته باشد که همینطور هم هست، طبق این بیان ما دو جور علم داریم، علمٌ لا یعلمه إلا الله. علمی که احدی جز خدا بر آن آگاهی ندارد. که همین علم مستأثر است و دوم علمی است که خداوند به ملائکه و انبیاء و [[ائمه]] داده است و این همان نتیجهای است که ما در جمع بین آیات گرفتیم»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛ | ||
| تصویر = 29837.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین گنجی|گنجی]]]] | | تصویر = 29837.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[حسین گنجی|گنجی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«یکی دیگر از عوامل ایجاد ولایت تکوینی داشتن [[اسم اعظم]] است. هر کسی که [[اسم اعظم]] را داشته باشد و هر مقداری که از حروف [[اسم اعظم]] بهره برده باشد و هر تعدادی از حروف [[اسم اعظم]] را که دارا باشد، به همان اندازه و مقدار میتواند در عامل هستی تصرف کند. | ::::::«یکی دیگر از عوامل ایجاد ولایت تکوینی داشتن [[اسم اعظم]] است. هر کسی که [[اسم اعظم]] را داشته باشد و هر مقداری که از حروف [[اسم اعظم]] بهره برده باشد و هر تعدادی از حروف [[اسم اعظم]] را که دارا باشد، به همان اندازه و مقدار میتواند در عامل هستی تصرف کند. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ | ||
| تصویر = 020120223262.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]]]] | | تصویر = 020120223262.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[اسم اعظم]] یکى دیگر از منابع [[علم امام]]{{ع}} است. روایات متعددى درباره اسم اعظم بیان شده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مىکنیم؛ چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمود:{{عربی|«إِنَّ اسْمَ الله الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّ-رِیرَ بِیَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ الله تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ»}}<ref>اسم اعظم خدا از هفتاد و سه حرف تشکیل شده است که از آن، یک حرفش نزد "آصف" بود که به آن تکلم کرد و زمینِ بین سلیمان و بلقیس فرو رفت. آنگاه او تخت را با دست خود گرفت و از آنجا برداشت و اینجا گذاشت. دوباره زمین به حالت اولش برگشت. این تغییرات در کمتر از یک چشم برهمزدن صورت گرفت؛ در حالى که از آن هفتاد و سه حرف، هفتاد و دو حرفش نزد ما مىباشد و یک حرفش فقط نزد خداى تعالى است که آن را براى [[علم غیب]] خودش نگاه داشته است؛ کافى، ج١، ص٣٣٠.</ref> همچنین در روایتى دیگر چنین مىخوانیم: {{عربی|«عَنْ هَارُونَ بْنِ الجَهْمِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ الله{{ع}} لَمْ أَحْفَظْ اسْمَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله{{ع}} یَقُولُ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ{{ع}} أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ کَانَ یَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِیَ مُوسَى أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ إِبْرَاهِیمُ ثَمَانِیَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَ-رَ حَرْفاً وَ أُعْطِیَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عِشْ-رِینَ حَرْفاً وَ إِنَّ الله تَعَالَى جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ{{صل}} وَ إِنَّ اسْمَ الله الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ{{صل}} اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ حُجِبَ عَنْهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ»}}<ref>هارون جهمى مىگوید: یکى از اصحاب [[امام صادق]]{{ع}} که نامش را فراموش کردهام گفت از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که مىفرمود: همانا به [[عیسى بن مریم]]{{ع}} دو حرف داده شده بود که با آنها کار مىکرد و به [[موسى]]{{ع}} چهار حرف داده شده بود و به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} هشت حرف و به [[حضرت نوح]]{{ع}} پانزده حرف و به [[آدم]]{{ع}} بیست و پنج حرف و به درستى که خداوند تبارک و تعالى همه اینها را به [[محمد]]{{صل}} داد و همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است که هفتاد و دو حرفش را به [[محمد]]{{صل}} داد و یک حرف از او پنهان شده است. همان.</ref> | ::::::«[[اسم اعظم]] یکى دیگر از منابع [[علم امام]]{{ع}} است. روایات متعددى درباره اسم اعظم بیان شده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مىکنیم؛ چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمود:{{عربی|«إِنَّ اسْمَ الله الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّ-رِیرَ بِیَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ الله تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ»}}<ref>اسم اعظم خدا از هفتاد و سه حرف تشکیل شده است که از آن، یک حرفش نزد "آصف" بود که به آن تکلم کرد و زمینِ بین سلیمان و بلقیس فرو رفت. آنگاه او تخت را با دست خود گرفت و از آنجا برداشت و اینجا گذاشت. دوباره زمین به حالت اولش برگشت. این تغییرات در کمتر از یک چشم برهمزدن صورت گرفت؛ در حالى که از آن هفتاد و سه حرف، هفتاد و دو حرفش نزد ما مىباشد و یک حرفش فقط نزد خداى تعالى است که آن را براى [[علم غیب]] خودش نگاه داشته است؛ کافى، ج١، ص٣٣٠.</ref> همچنین در روایتى دیگر چنین مىخوانیم: {{عربی|«عَنْ هَارُونَ بْنِ الجَهْمِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ الله{{ع}} لَمْ أَحْفَظْ اسْمَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله{{ع}} یَقُولُ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ{{ع}} أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ کَانَ یَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِیَ مُوسَى أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ إِبْرَاهِیمُ ثَمَانِیَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَ-رَ حَرْفاً وَ أُعْطِیَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عِشْ-رِینَ حَرْفاً وَ إِنَّ الله تَعَالَى جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ{{صل}} وَ إِنَّ اسْمَ الله الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ{{صل}} اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ حُجِبَ عَنْهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ»}}<ref>هارون جهمى مىگوید: یکى از اصحاب [[امام صادق]]{{ع}} که نامش را فراموش کردهام گفت از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که مىفرمود: همانا به [[عیسى بن مریم]]{{ع}} دو حرف داده شده بود که با آنها کار مىکرد و به [[موسى]]{{ع}} چهار حرف داده شده بود و به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} هشت حرف و به [[حضرت نوح]]{{ع}} پانزده حرف و به [[آدم]]{{ع}} بیست و پنج حرف و به درستى که خداوند تبارک و تعالى همه اینها را به [[محمد]]{{صل}} داد و همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است که هفتاد و دو حرفش را به [[محمد]]{{صل}} داد و یک حرف از او پنهان شده است. همان.</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | ||
| تصویر = 120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]] | | تصویر = 120129.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[اسم اعظم]]، برترین نام خدا است که پیامبران و اولیای الهی بهوسیله آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات میزنند و از امور غیبی آگاهی پیدا میکنند. و آن هفتاد و سه حرف است، چنان که [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} و امامان معصوم دیگر در روایات بسیاری فرمودند: به [[حضرت آدم]]{{ع}} بیست و پنج و به [[حضرت نوح]]{{ع}} پانزده حرف و در بعضی روایات بیست و پنج حرف داده شده و نزد [[حضرت ابراهیم خلیل]]{{ع}} هشت حرف و نزد [[حضرت موسی]]{{ع}} چهار حرف بوده است<ref>کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref> و نزد [[حضرت عیسی]]{{ع}} دو حرف بود که به آن مردگان را زنده میکرد و به اذن خدا پیسی و کور مادرزاد را شفا میداد و از گل صورت مرغ میساخت و در آن میدمید زنده میشد و به اذن خدا میپرید<ref>سید شرفالدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۷۹.</ref> و نزد آصف وصی [[سلیمان]]{{ع}} یک حرف بود که بهوسیله آن آصف زمین را شکافت و تخت بلقیس را به یک چشم بر هم زدن نزد [[سلیمان]]{{ع}} حاضر کرد<ref>کافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۱ و ۳.</ref> و نزد [[پیامبر اعظم]]{{صل}} ما و [[ائمه]]{{عم}} از ذریه آن حضرت هفتاد و دو حرف آن میباشد و یک حرف آن نزد پروردگار مخزون و مکنون است و احدی از مخلوقات آن را نمیداند. پیامبران و پیشوایان بزرگ، ضمن این که از [[اسم اعظم]] آگاه بودند حقیقت این اسم بزرگ خدا را در وجودشان پیاده کرده بودند و در پرتو این حالت خداوند چنان مقام والایی به آنها داده بود که از امور غیبی بالفعل آگاه بودند، به طوری که آصف با داشتن یک اسم تخت بلقیس را فوراً حاضر میکند و خداوند سبحان همان یک حرف را که نزد آصف بود "علمی در کتاب" نامید، پس کسی که هفتاد و دو حرف از آن در اختیارش باشد چگونه تصرفی در امور غیبی بالفعل خواهد داشت؟»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۳.]</ref>. | ::::::«[[اسم اعظم]]، برترین نام خدا است که پیامبران و اولیای الهی بهوسیله آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات میزنند و از امور غیبی آگاهی پیدا میکنند. و آن هفتاد و سه حرف است، چنان که [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} و امامان معصوم دیگر در روایات بسیاری فرمودند: به [[حضرت آدم]]{{ع}} بیست و پنج و به [[حضرت نوح]]{{ع}} پانزده حرف و در بعضی روایات بیست و پنج حرف داده شده و نزد [[حضرت ابراهیم خلیل]]{{ع}} هشت حرف و نزد [[حضرت موسی]]{{ع}} چهار حرف بوده است<ref>کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref> و نزد [[حضرت عیسی]]{{ع}} دو حرف بود که به آن مردگان را زنده میکرد و به اذن خدا پیسی و کور مادرزاد را شفا میداد و از گل صورت مرغ میساخت و در آن میدمید زنده میشد و به اذن خدا میپرید<ref>سید شرفالدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۷۹.</ref> و نزد آصف وصی [[سلیمان]]{{ع}} یک حرف بود که بهوسیله آن آصف زمین را شکافت و تخت بلقیس را به یک چشم بر هم زدن نزد [[سلیمان]]{{ع}} حاضر کرد<ref>کافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۱ و ۳.</ref> و نزد [[پیامبر اعظم]]{{صل}} ما و [[ائمه]]{{عم}} از ذریه آن حضرت هفتاد و دو حرف آن میباشد و یک حرف آن نزد پروردگار مخزون و مکنون است و احدی از مخلوقات آن را نمیداند. پیامبران و پیشوایان بزرگ، ضمن این که از [[اسم اعظم]] آگاه بودند حقیقت این اسم بزرگ خدا را در وجودشان پیاده کرده بودند و در پرتو این حالت خداوند چنان مقام والایی به آنها داده بود که از امور غیبی بالفعل آگاه بودند، به طوری که آصف با داشتن یک اسم تخت بلقیس را فوراً حاضر میکند و خداوند سبحان همان یک حرف را که نزد آصف بود "علمی در کتاب" نامید، پس کسی که هفتاد و دو حرف از آن در اختیارش باشد چگونه تصرفی در امور غیبی بالفعل خواهد داشت؟»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۳.]</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ | ||
| تصویر = 11786.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد فائز باقری|باقری]]]] | | تصویر = 11786.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد فائز باقری|باقری]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«روایات اسم اعظم را دارای هفتاد و سه حرف میداند که هفتاد و دو حرف آن نزد ائمه{{عم}} است و یک حرف آن مخصوص خدای سبحان است، نزد [[آصف بن برخیا]]، کارگزار حضرت سلیمان که کارهای شگفت انجام میداد، تنها یک حرف از هفتاد و سه حرف اعظم موجود بود.<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۸۷، سه حدیث، باب مااعطی الائمه{{عم}} من اسم الله الاعظم.</ref> اینکه حقیقت اسم اعظم چیست و چرا و چگونه هفتاد و سه حرف است هیچگاه برای ما روشن نخواهد شد، تنها همین مقدار فهمیده میشود که دارنده این اسم دارای مقام عالی و استثنایی است و خداوند از این حروف به «علم من الکتاب» تعبیر کرده است<ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]{{ع}}، ص۳۶.</ref>»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۱۱۶.</ref>. | ::::::«روایات اسم اعظم را دارای هفتاد و سه حرف میداند که هفتاد و دو حرف آن نزد ائمه{{عم}} است و یک حرف آن مخصوص خدای سبحان است، نزد [[آصف بن برخیا]]، کارگزار حضرت سلیمان که کارهای شگفت انجام میداد، تنها یک حرف از هفتاد و سه حرف اعظم موجود بود.<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۸۷، سه حدیث، باب مااعطی الائمه{{عم}} من اسم الله الاعظم.</ref> اینکه حقیقت اسم اعظم چیست و چرا و چگونه هفتاد و سه حرف است هیچگاه برای ما روشن نخواهد شد، تنها همین مقدار فهمیده میشود که دارنده این اسم دارای مقام عالی و استثنایی است و خداوند از این حروف به «علم من الکتاب» تعبیر کرده است<ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]{{ع}}، ص۳۶.</ref>»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۱۱۶.</ref>. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | ||
| تصویر = 847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | | تصویر = 847645352.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام در قرآن (مقاله)|منابع علم امام در قرآن]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام در قرآن (مقاله)|منابع علم امام در قرآن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[اسم اعظم]] عنوانی است که برخی روایات برای بیان سرچشمه [[علم امام]] و آگاهیها و تواناییهای او به آن اشاره دارند. در روایات، یکی از ویژگیهای [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} بهرهمندی کاملتر از [[اسم اعظم]] الهی بیان شده است. روایات در این نکته مشترکاند که [[اسم اعظم]] پروردگار هفتاد و سه حرف دارد: {{عربی|« اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفا»}}<ref>کلینی، کافی، ج۱ ، ص ۲۳۰.</ref> همچنین روایات در این مطلب مشترکاند که بهرهمندی خاتم المرسلین و خاندان ایشان از [[اسم اعظم]]، کاملتر از سایر انبیا و اوصیاست؛ یعنی آگاهی به هفتاد و دو حرف، به ایشان عطا شده است<ref>کلینی، کافی، ج۱ ، ص ۲۳۰؛ صفار، بصائر الدرجات، ۲۰۸، ۲۰۹ و ۲۱۲؛ طبری، دلائل الإمامه، ۲۱۹.</ref>. | ::::::«[[اسم اعظم]] عنوانی است که برخی روایات برای بیان سرچشمه [[علم امام]] و آگاهیها و تواناییهای او به آن اشاره دارند. در روایات، یکی از ویژگیهای [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} بهرهمندی کاملتر از [[اسم اعظم]] الهی بیان شده است. روایات در این نکته مشترکاند که [[اسم اعظم]] پروردگار هفتاد و سه حرف دارد: {{عربی|« اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفا»}}<ref>کلینی، کافی، ج۱ ، ص ۲۳۰.</ref> همچنین روایات در این مطلب مشترکاند که بهرهمندی خاتم المرسلین و خاندان ایشان از [[اسم اعظم]]، کاملتر از سایر انبیا و اوصیاست؛ یعنی آگاهی به هفتاد و دو حرف، به ایشان عطا شده است<ref>کلینی، کافی، ج۱ ، ص ۲۳۰؛ صفار، بصائر الدرجات، ۲۰۸، ۲۰۹ و ۲۱۲؛ طبری، دلائل الإمامه، ۲۱۹.</ref>. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛ | ||
| تصویر = 11607.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین صالحی مالستانی]]]] | | تصویر = 11607.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[حسین صالحی مالستانی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر]]»'' در اینباره گفتهاست: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::::«[[امام خمینی]] که عرفان و برهان را از خرمن [[قرآن]] و [[سنت]] گرفته، با تکیه بر روایات به بیان عرفانی علم [[پیامبر خاتم|پیامبر]] پرداخته و در ضمن آن مراتب علمی [[انبیا]] را نیز بیان میکند، بیان امام چنین است: "اما اسم اعظمی که به حسب حقیقت غیبیه است و جز خدا هیچ کس بدون استثنا از آن آگاهی ندارد به همان اعتباری که از پیش گفتیم عبارت است از حرف هفتاد و سوم که خداوند آن را برای خود نگاه داشته، چنانکه در روایت کافی است در باب آنچه به [[ائمه|ائمه دین]] {{عم}} از [[اسم اعظم]] عطا شده، سند به [[امام باقر]] {{ع}} میرسد که فرمود: "همانا اسم اعظم بر هفتاد و سه حرف است، و از آن در نزد آصف یک حرف بود که به آن یک حرف سخن گفت و زمینی که میان او و تخت بلقیس بود درهم فرو رفت و او دست دراز کرده تخت را با دست خود برگرفت، سپس زمین به همان حالتی که بود بازگشت، و این جریان در فاصلهای کمتر از یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد. و از آن [[اسم اعظم]] هفتاد و دو حرف نزد ماست و یک حرف آن نزد خدای تعالی است که آن را در [[علم غیب]] برای خود اختصاص داده. و حول و قوهای نیست جز به خدای علی عظیم". و مانند این روایت، روایت دیگری هست و نیز در همان کتاب از [[امام صادق]] {{ع}} منقول است که میفرمود: "[[عیسی بن مریم]] را دو حرف داده شد که با آن دو حرف کار میکرد و [[موسی بن عمران|موسی]] را چهار حرف داده شده بود، و [[ابراهیم]] را هشت حرف، و [[نوح]] را پانزده حرف، و [[آدم]] را بیست و پنج حرف، و خدای تعالی همه اینها را برای [[پیامبر|محمد]]{{صل}} جمع کرد، و اسم اعظم اللّه هفتاد و سه حرف است که [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را هفتاد و دو حرف داده شده و یک حرف از او پوشیده ماند".<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۱۱۱ و ۱۱۲.</ref> "و اما اسم اعظم به حسب مقام الوهیت و واحدیت، آن اسمی است که جامع همه اسمای الهی است، جامعیتی که مبدأ اشیاء و اصل آنها باشد... و در تمام نوع انسان کسی که این اسم آنچنان که هست برای او تجلی کرده باشد نیست بجز حقیقت محمدیه {{صل}} و [[اولیاء]] خدا که در روحانیت با آن حضرت متحدند. و این است همان غیبی که مرتضای از بندگان خدا در اطلاع به آن غیب مستثنا هستند اشاره است به آیه شریفه {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}})<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد»، سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.</ref>".<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۱۱۲ و ۱۱۳.</ref> اما اسم اعظم به حسب حقیقت عینیه عبارت است از انسان کامل که خلیفةاللّه در همه عوالم است و او حقیقت محمدیه است.<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ص ۱۱۳</ref> امام در ادامه به مطالب مهمی پیرامون اتحاد عین ثابت حقیقت محمدیه با [[اسم اعظم]] حق، و این که همه عوالم از [[عالم عقل]] تا [[عالم هیولی]] و کلاً جهان، سراپا ظهور حقیقت محمدیه هستند.<ref>همان، ص ۱۱۴</ref> امام خمینی در جای دیگر در بحث اسمای الهی و اینکه اسمای الهی عین ذات اوست، پس از طرح مباحث دقیق عرفانی، علم به آن را مخصوص صاحبدلان مشایخ میداند که از مشکات نبوت و مصباح (اشاره است به آیه ۳۵ سوره نور)<ref>(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لّا شَرْقِیَّةٍ وَلا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)، «خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست».</ref> ولایت، با ریاضتها و مجاهدتها بهرهمند شدهاند و از علوم رمزی [[انبیا]] و [[اولیا]]، یاد مینماید که به جز ظاهر آن چیزی نمیدانیم، زیرا گرفتار عالم طبیعت هستیم. <ref>شرح دعای سحر، پیشین، ص ۱۶۳ – ۱۶۵</ref> تعبیر امام خمینی به مشکات نبوت اشاره به آیه ۳۵ سوره نور است که علم پیامبر الهی را به نور حقیقی حق متصل مینماید و تعبیر علوم رمزی [[انبیا]] و [[اولیا]]، نیز اشاره به همان علمی است که از عهده انسانهای عادی بر نمیآید و منشأ الهی دارد و نیاز به فیض خداوند در بندگان برگزیده و پسندیده خودش میباشد که از آن به [[علم غیب]] و [[علم لدنی]] تعبیر میشود. دقت امام نسبت به جایگاه پیامبر، در دیگر شئون سفیران الهی نیز جاری است؛ از نظر [[امام خمینی]]، پیامبر تجلی اسما و صفات حق است که "علیم" یکی از اسمای حق تعالی است، و پیامبر مظهر آن است» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>. | ::::::«[[امام خمینی]] که عرفان و برهان را از خرمن [[قرآن]] و [[سنت]] گرفته، با تکیه بر روایات به بیان عرفانی علم [[پیامبر خاتم|پیامبر]] پرداخته و در ضمن آن مراتب علمی [[انبیا]] را نیز بیان میکند، بیان امام چنین است: "اما اسم اعظمی که به حسب حقیقت غیبیه است و جز خدا هیچ کس بدون استثنا از آن آگاهی ندارد به همان اعتباری که از پیش گفتیم عبارت است از حرف هفتاد و سوم که خداوند آن را برای خود نگاه داشته، چنانکه در روایت کافی است در باب آنچه به [[ائمه|ائمه دین]] {{عم}} از [[اسم اعظم]] عطا شده، سند به [[امام باقر]] {{ع}} میرسد که فرمود: "همانا اسم اعظم بر هفتاد و سه حرف است، و از آن در نزد آصف یک حرف بود که به آن یک حرف سخن گفت و زمینی که میان او و تخت بلقیس بود درهم فرو رفت و او دست دراز کرده تخت را با دست خود برگرفت، سپس زمین به همان حالتی که بود بازگشت، و این جریان در فاصلهای کمتر از یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد. و از آن [[اسم اعظم]] هفتاد و دو حرف نزد ماست و یک حرف آن نزد خدای تعالی است که آن را در [[علم غیب]] برای خود اختصاص داده. و حول و قوهای نیست جز به خدای علی عظیم". و مانند این روایت، روایت دیگری هست و نیز در همان کتاب از [[امام صادق]] {{ع}} منقول است که میفرمود: "[[عیسی بن مریم]] را دو حرف داده شد که با آن دو حرف کار میکرد و [[موسی بن عمران|موسی]] را چهار حرف داده شده بود، و [[ابراهیم]] را هشت حرف، و [[نوح]] را پانزده حرف، و [[آدم]] را بیست و پنج حرف، و خدای تعالی همه اینها را برای [[پیامبر|محمد]]{{صل}} جمع کرد، و اسم اعظم اللّه هفتاد و سه حرف است که [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را هفتاد و دو حرف داده شده و یک حرف از او پوشیده ماند".<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۱۱۱ و ۱۱۲.</ref> "و اما اسم اعظم به حسب مقام الوهیت و واحدیت، آن اسمی است که جامع همه اسمای الهی است، جامعیتی که مبدأ اشیاء و اصل آنها باشد... و در تمام نوع انسان کسی که این اسم آنچنان که هست برای او تجلی کرده باشد نیست بجز حقیقت محمدیه {{صل}} و [[اولیاء]] خدا که در روحانیت با آن حضرت متحدند. و این است همان غیبی که مرتضای از بندگان خدا در اطلاع به آن غیب مستثنا هستند اشاره است به آیه شریفه {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}})<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد»، سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.</ref>".<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۱۱۲ و ۱۱۳.</ref> اما اسم اعظم به حسب حقیقت عینیه عبارت است از انسان کامل که خلیفةاللّه در همه عوالم است و او حقیقت محمدیه است.<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ص ۱۱۳</ref> امام در ادامه به مطالب مهمی پیرامون اتحاد عین ثابت حقیقت محمدیه با [[اسم اعظم]] حق، و این که همه عوالم از [[عالم عقل]] تا [[عالم هیولی]] و کلاً جهان، سراپا ظهور حقیقت محمدیه هستند.<ref>همان، ص ۱۱۴</ref> امام خمینی در جای دیگر در بحث اسمای الهی و اینکه اسمای الهی عین ذات اوست، پس از طرح مباحث دقیق عرفانی، علم به آن را مخصوص صاحبدلان مشایخ میداند که از مشکات نبوت و مصباح (اشاره است به آیه ۳۵ سوره نور)<ref>(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لّا شَرْقِیَّةٍ وَلا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)، «خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست».</ref> ولایت، با ریاضتها و مجاهدتها بهرهمند شدهاند و از علوم رمزی [[انبیا]] و [[اولیا]]، یاد مینماید که به جز ظاهر آن چیزی نمیدانیم، زیرا گرفتار عالم طبیعت هستیم. <ref>شرح دعای سحر، پیشین، ص ۱۶۳ – ۱۶۵</ref> تعبیر امام خمینی به مشکات نبوت اشاره به آیه ۳۵ سوره نور است که علم پیامبر الهی را به نور حقیقی حق متصل مینماید و تعبیر علوم رمزی [[انبیا]] و [[اولیا]]، نیز اشاره به همان علمی است که از عهده انسانهای عادی بر نمیآید و منشأ الهی دارد و نیاز به فیض خداوند در بندگان برگزیده و پسندیده خودش میباشد که از آن به [[علم غیب]] و [[علم لدنی]] تعبیر میشود. دقت امام نسبت به جایگاه پیامبر، در دیگر شئون سفیران الهی نیز جاری است؛ از نظر [[امام خمینی]]، پیامبر تجلی اسما و صفات حق است که "علیم" یکی از اسمای حق تعالی است، و پیامبر مظهر آن است» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛ | ||
| تصویر = 098554.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی]]]] | | تصویر = 098554.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین [[محمد بیابانی اسکوئی]] در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین [[محمد بیابانی اسکوئی]] در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[اسم اعظم]] از هفتاد و سه حرف تشکیل یافته است. خداوند متعال هفتاد و دو حرف آن را برای [[ائمه]] [[اهل بیت]]: آشکار کرده و علم یک حرف از آن به خداوند سبحانه اختصاص دارد و از همه بندگان پنهان است [[آصف بن برخیا]] یک حرف از آن را دارا بوده و به واسطه آن تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن پیش سلیمان حاضر کرد. [[حضرت عیسی]]{{ع}} دو حرف از آن را میدانست و با آن دو حرف مردگان را زنده میکرد و کور مادر زاد را شفا میداد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید:خدای عزوجل [[اسم اعظم]] خویش را هفتاد و سه حرف قرار داد. از آن، بیست و پنج حرف به [[حضرت آدم]]{{ع}} داد. و بیست و پنج حرف هم به نوح عطا کرد. و به ابراهیم{{ع}} هشت حرف عطا فرمود. و موسی را چهار حرف داد. و عیسی را دو حرف عطا فرمود. و او با آن دو حرف مردهها را زنده میکرد و کور مادرزاد و شخص پیسدار را شفا میداد. و [[محمد]]{{صل}} را هفتاد و دو حرف داد. و یکی را مخفی داشت تا آنچه پیش اوست دانسته نشود و آنچه را بندگان دارند، بداند <ref>{{عربی|اندازه=130%|« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ اسْمَهُ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً فَأَعْطَى آدَمَ مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى نُوحاً مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى مِنْهَا إِبْرَاهِيمَ ثَمَانِيَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى مُوسَى مِنْهَا أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى عِيسَى مِنْهَا حَرْفَيْنِ وَ كَانَ يُحْيِي بِهِمَا الْمَوْتَى وَ يُبْرِئُ بِهِمَا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَعْطَى مُحَمَّداً اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ احْتَجَبَ حَرْفاً لِئَلَّا يُعْلَمَ مَا فِي نَفْسِهِ وَ يَعْلَمَ مَا فِي نَفْسِ الْعِبَادِ»}}؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص ۲۱۱.</ref>. و در حدیثی دیگر [[امام هادی]]{{ع}} میفرماید:حرفی از آن نزد آصف بود و با به زبان آوردن آن، زمین برای او محلی که او قرار داشت تا محل قوم سبا شکافته شد و او تخت بلقیس را گرفت و در کمتر از یک چشم به هم زدن آن را پیش سلیمان آورد و زمین به هم آمد<ref>{{عربی|اندازه=130%|«كَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ حَتَّى صَيَّرَهُ إِلَى سُلَيْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِي أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْن»}}؛ بحار الانوار، ج۱۴، ص ۳۱۱.</ref>. البته داشتن تعداد بیشتر حروف دلالت بر فزونی علم صاحب آن نمیکند مگر این که اثبات شود در میان همین حروف آن حرفی که دیگری هم دارد، وجود داشته باشد. به عنوان مثال معلوم نیست ۲۵ حرف [[حضرت آدم]]{{ع}} همان هشت حرف [[حضرت ابراهیم]] را هم در بر گرفته است. و نیز روشن نیست حروف چه امتیازاتی نسبت به همدیگر دارند»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]] ص۱۴۵.</ref>. | ::::::«[[اسم اعظم]] از هفتاد و سه حرف تشکیل یافته است. خداوند متعال هفتاد و دو حرف آن را برای [[ائمه]] [[اهل بیت]]: آشکار کرده و علم یک حرف از آن به خداوند سبحانه اختصاص دارد و از همه بندگان پنهان است [[آصف بن برخیا]] یک حرف از آن را دارا بوده و به واسطه آن تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن پیش سلیمان حاضر کرد. [[حضرت عیسی]]{{ع}} دو حرف از آن را میدانست و با آن دو حرف مردگان را زنده میکرد و کور مادر زاد را شفا میداد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید:خدای عزوجل [[اسم اعظم]] خویش را هفتاد و سه حرف قرار داد. از آن، بیست و پنج حرف به [[حضرت آدم]]{{ع}} داد. و بیست و پنج حرف هم به نوح عطا کرد. و به ابراهیم{{ع}} هشت حرف عطا فرمود. و موسی را چهار حرف داد. و عیسی را دو حرف عطا فرمود. و او با آن دو حرف مردهها را زنده میکرد و کور مادرزاد و شخص پیسدار را شفا میداد. و [[محمد]]{{صل}} را هفتاد و دو حرف داد. و یکی را مخفی داشت تا آنچه پیش اوست دانسته نشود و آنچه را بندگان دارند، بداند <ref>{{عربی|اندازه=130%|« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ اسْمَهُ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً فَأَعْطَى آدَمَ مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى نُوحاً مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى مِنْهَا إِبْرَاهِيمَ ثَمَانِيَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى مُوسَى مِنْهَا أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى عِيسَى مِنْهَا حَرْفَيْنِ وَ كَانَ يُحْيِي بِهِمَا الْمَوْتَى وَ يُبْرِئُ بِهِمَا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَعْطَى مُحَمَّداً اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ احْتَجَبَ حَرْفاً لِئَلَّا يُعْلَمَ مَا فِي نَفْسِهِ وَ يَعْلَمَ مَا فِي نَفْسِ الْعِبَادِ»}}؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص ۲۱۱.</ref>. و در حدیثی دیگر [[امام هادی]]{{ع}} میفرماید:حرفی از آن نزد آصف بود و با به زبان آوردن آن، زمین برای او محلی که او قرار داشت تا محل قوم سبا شکافته شد و او تخت بلقیس را گرفت و در کمتر از یک چشم به هم زدن آن را پیش سلیمان آورد و زمین به هم آمد<ref>{{عربی|اندازه=130%|«كَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ حَتَّى صَيَّرَهُ إِلَى سُلَيْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِي أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْن»}}؛ بحار الانوار، ج۱۴، ص ۳۱۱.</ref>. البته داشتن تعداد بیشتر حروف دلالت بر فزونی علم صاحب آن نمیکند مگر این که اثبات شود در میان همین حروف آن حرفی که دیگری هم دارد، وجود داشته باشد. به عنوان مثال معلوم نیست ۲۵ حرف [[حضرت آدم]]{{ع}} همان هشت حرف [[حضرت ابراهیم]] را هم در بر گرفته است. و نیز روشن نیست حروف چه امتیازاتی نسبت به همدیگر دارند»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]] ص۱۴۵.</ref>. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین صالح؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین صالح؛ | ||
| تصویر = 11230.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد حسن صالح|صالح]]]] | | تصویر = 11230.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد حسن صالح|صالح]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد حسن صالح]]'''، در مقاله ''«[[ارتباط مفهوم علم الكتاب و ولایت تكوینی اهل بیت (مقاله)|ارتباط مفهوم علم الكتاب و ولایت تكوینی اهل بیت]]{{عم}}»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد حسن صالح]]'''، در مقاله ''«[[ارتباط مفهوم علم الكتاب و ولایت تكوینی اهل بیت (مقاله)|ارتباط مفهوم علم الكتاب و ولایت تكوینی اهل بیت]]{{عم}}»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«بر اساس روایات [[اسم اعظم]] الهی دارای ۷۳ حرف است که یکی از آنها مختص به خداست و در روایات با عنوان اسم مستأثر از آن یاد شده است. [[ائمه]]{{عم}} به جز اسم مستأثر به دیگر اسمای اعظم الهی علم دارند. در روایتی [[امام باقر]]{{ع}} با تصریح به مطلب پیش گفته معتقدند که [[آصف بن برخیا]] تنها به یکی از اسمای الهی آگاه بود و با دانستن یک حرف توانست زمین میان خود و تخت بلقیس را شکافته، در هم فرو برد و تخت را با دست خود بگیرد و سپس زمین را به حالت پیشین بازگرداند. سپس حضرت میفرمایند ما [[اهل بیت]] از همه ۷۲ [[اسم اعظم]] و غیر مستأثر الهی آگاهیم<ref>صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸، ح۱.</ref>. همچنین بر اساس روایات تفاوت [[ائمه]]{{عم}} با پیامبران در علم به این اسمای موجب درجه بندی در قدرت تکوینی شده است و به همین سبب است که [[اهل بیت]] بر همه معجزات انبیای پیشین قادر بودهاند. لذا [[حضرت عیسی]]{{ع}} عالم به دو حرف، [[حضرت موسی]]{{ع}} عالم به چهار حرف، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} عالم به هشت حرف، [[حضرت نوح]]{{ع}} عالم به پانزده حرف و [[حضرت آدم]]{{ع}} عالم به ۲۵ حرف معرفی شدهاند. این در حالی است که [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] او از ۷۲ اسم آگاهاند<ref>صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸، ح۲.</ref>. علم [[حضرت عیسی]]{{ع}} به دو حرف به تنهایی موجب شد که او قادر بر احیای اموات و شفای امراض باشد. پس به طریق اولی کسانی که علم بیشتری دارند از قدرت تکوینی والاتری نیز برخودارند<ref>صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸، ح۳.</ref>. در برخی احادیث دیگر به بیانی متفاوت بر نکته پیش گفته تأکید شده است و میتوان این نتیجه را به دست آورد که اسمای اعظم نه لفظ صرف، بلکه حقایقی هستند که در صفات و فضایل وجودی مانند علم و عبادت جلوهگری میکنند و کسی که به این اسما احاطه دارد، همه این فضایل را داراست. از این رو [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: کسی که میخواهد علم آدم، سلم نوح، حلم ابراهیم، زیرکی موسی و زهد داوود را بنگرد به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نظر کند<ref>صدوق، کمال الدین فی تمام النعمه، ج۱، ص۲۵ و۲۶.</ref>. بر پایه روایات پیش گفته اولاً معجزات و خوارق عادات انبیا معلول ذخیره و سرمایه آنان از [[اسم اعظم]] دانسته شده و ثانیاً افضلیت [[پیامبر خاتم]]{{صل}} بر دیگر انبیای الهی به دارایی عظیم حضرتش از این منبع مستند گشته است؛ به گونهای که از میان ۷۳ حرف، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} او از قسمت اعظم آن، یعنی ۷۲ حرف آگاهاند. گرچه درباره حقیقت [[اسم اعظم]] اقوالی چند وجود دارد، میتوان آنها را در یک تقسیم کلی بر دو دسته دانی و عالی دانست. مرادمان از تفاسیر دانی تفاسیر و اقوالی هستند که [[اسم اعظم]] الهی را اسمی لفظی میدانند که همانند دیگر الفاظ به کار برده میشود. این نظریه عرفی راز تأثیرگذاری [[اسم اعظم]] را ترکیب نامتعارف حروف آن مانند حروف مقطعه قرآن میداند که این غیرعادی بودن موجب پدیدار شدن اثاری غیر عادی میشود<ref>محمدی گیلانی، اسم مستاثر در وصیت امام و زعیم اکبر، ص۱۹.</ref>؛ این در حالی است که طبق قاعده علیت باید میان علت و معلول سنخیت وجود داشته باشد و رابطه الفاظ و معانی آنها صرفاً رابطه ای اعتباری و قراردادی است»<ref>[http://kalami.nashriyat.ir/sites/kalami.nashriyat.ir/files/6_7.pdf ارتباط مفهوم علم الكتاب و ولایت تكوینی اهل بیت، دوفصلنامه معرفت کلامی، شماره دوم سال ۱۳۹۳، ص ۱۱۲.]</ref>. | ::::::«بر اساس روایات [[اسم اعظم]] الهی دارای ۷۳ حرف است که یکی از آنها مختص به خداست و در روایات با عنوان اسم مستأثر از آن یاد شده است. [[ائمه]]{{عم}} به جز اسم مستأثر به دیگر اسمای اعظم الهی علم دارند. در روایتی [[امام باقر]]{{ع}} با تصریح به مطلب پیش گفته معتقدند که [[آصف بن برخیا]] تنها به یکی از اسمای الهی آگاه بود و با دانستن یک حرف توانست زمین میان خود و تخت بلقیس را شکافته، در هم فرو برد و تخت را با دست خود بگیرد و سپس زمین را به حالت پیشین بازگرداند. سپس حضرت میفرمایند ما [[اهل بیت]] از همه ۷۲ [[اسم اعظم]] و غیر مستأثر الهی آگاهیم<ref>صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸، ح۱.</ref>. همچنین بر اساس روایات تفاوت [[ائمه]]{{عم}} با پیامبران در علم به این اسمای موجب درجه بندی در قدرت تکوینی شده است و به همین سبب است که [[اهل بیت]] بر همه معجزات انبیای پیشین قادر بودهاند. لذا [[حضرت عیسی]]{{ع}} عالم به دو حرف، [[حضرت موسی]]{{ع}} عالم به چهار حرف، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} عالم به هشت حرف، [[حضرت نوح]]{{ع}} عالم به پانزده حرف و [[حضرت آدم]]{{ع}} عالم به ۲۵ حرف معرفی شدهاند. این در حالی است که [[پیامبر خاتم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] او از ۷۲ اسم آگاهاند<ref>صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸، ح۲.</ref>. علم [[حضرت عیسی]]{{ع}} به دو حرف به تنهایی موجب شد که او قادر بر احیای اموات و شفای امراض باشد. پس به طریق اولی کسانی که علم بیشتری دارند از قدرت تکوینی والاتری نیز برخودارند<ref>صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸، ح۳.</ref>. در برخی احادیث دیگر به بیانی متفاوت بر نکته پیش گفته تأکید شده است و میتوان این نتیجه را به دست آورد که اسمای اعظم نه لفظ صرف، بلکه حقایقی هستند که در صفات و فضایل وجودی مانند علم و عبادت جلوهگری میکنند و کسی که به این اسما احاطه دارد، همه این فضایل را داراست. از این رو [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: کسی که میخواهد علم آدم، سلم نوح، حلم ابراهیم، زیرکی موسی و زهد داوود را بنگرد به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نظر کند<ref>صدوق، کمال الدین فی تمام النعمه، ج۱، ص۲۵ و۲۶.</ref>. بر پایه روایات پیش گفته اولاً معجزات و خوارق عادات انبیا معلول ذخیره و سرمایه آنان از [[اسم اعظم]] دانسته شده و ثانیاً افضلیت [[پیامبر خاتم]]{{صل}} بر دیگر انبیای الهی به دارایی عظیم حضرتش از این منبع مستند گشته است؛ به گونهای که از میان ۷۳ حرف، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} او از قسمت اعظم آن، یعنی ۷۲ حرف آگاهاند. گرچه درباره حقیقت [[اسم اعظم]] اقوالی چند وجود دارد، میتوان آنها را در یک تقسیم کلی بر دو دسته دانی و عالی دانست. مرادمان از تفاسیر دانی تفاسیر و اقوالی هستند که [[اسم اعظم]] الهی را اسمی لفظی میدانند که همانند دیگر الفاظ به کار برده میشود. این نظریه عرفی راز تأثیرگذاری [[اسم اعظم]] را ترکیب نامتعارف حروف آن مانند حروف مقطعه قرآن میداند که این غیرعادی بودن موجب پدیدار شدن اثاری غیر عادی میشود<ref>محمدی گیلانی، اسم مستاثر در وصیت امام و زعیم اکبر، ص۱۹.</ref>؛ این در حالی است که طبق قاعده علیت باید میان علت و معلول سنخیت وجود داشته باشد و رابطه الفاظ و معانی آنها صرفاً رابطه ای اعتباری و قراردادی است»<ref>[http://kalami.nashriyat.ir/sites/kalami.nashriyat.ir/files/6_7.pdf ارتباط مفهوم علم الكتاب و ولایت تكوینی اهل بیت، دوفصلنامه معرفت کلامی، شماره دوم سال ۱۳۹۳، ص ۱۱۲.]</ref>. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۲. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | | تصویر = 11742.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[شیخ صدوق]] میگوید: خداوند متعال [[اسم اعظم]] خود را در آغاز سورههای قرآن و در حروف مقطعه آن، نهان ساخته است و تنها خاندان عصمت و طهارت را از این اسم آگاه کرده و به معرفت آن، مفتخر ساخته است. جهتش این است که اگر خدای تعالی این اسم را به همه مردم میآموخت و آن را برای همه آشکار مینمود، عدهای از آن اسم سوء استفاده میکردند و آن را در برابر [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} به کار میبردند. بر این اساس، علم مزبور را به کسانی اختصاص داد که حجتهای او بر مردماند تا بتوانند در مواقع لزوم به وسیله آن دلیلها و معجزاتی را برای اثبات حقانیت خود بیاورند»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۸۹.</ref>. | ::::::«[[شیخ صدوق]] میگوید: خداوند متعال [[اسم اعظم]] خود را در آغاز سورههای قرآن و در حروف مقطعه آن، نهان ساخته است و تنها خاندان عصمت و طهارت را از این اسم آگاه کرده و به معرفت آن، مفتخر ساخته است. جهتش این است که اگر خدای تعالی این اسم را به همه مردم میآموخت و آن را برای همه آشکار مینمود، عدهای از آن اسم سوء استفاده میکردند و آن را در برابر [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} به کار میبردند. بر این اساس، علم مزبور را به کسانی اختصاص داد که حجتهای او بر مردماند تا بتوانند در مواقع لزوم به وسیله آن دلیلها و معجزاتی را برای اثبات حقانیت خود بیاورند»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۸۹.</ref>. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | | تصویر = 11273.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در مورد [[اسم اعظم]] معروف این است که آن از اسماء مبارکه خداوند است و هر کس به آن مجهز شود نه تنها دعایش مستجاب میگردد، بلکه در سایه آن میتواند به تمامی اهداف خود فائق آید. | ::::::«در مورد [[اسم اعظم]] معروف این است که آن از اسماء مبارکه خداوند است و هر کس به آن مجهز شود نه تنها دعایش مستجاب میگردد، بلکه در سایه آن میتواند به تمامی اهداف خود فائق آید. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11792.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[منصف علی مطهری]]]] | | تصویر = 11792.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[منصف علی مطهری]]]] | ||
::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«یکی دیگر از منابعی که از آن علم [[ائمه]]{{عم}} نشأت میگیرد و افزایش پیدا میکند [[اسم اعظم]] خداوند میباشد که خود خداوند متعال به [[ائمه]]{{عم}} داده است. [[امام هادی]]{{ع}} میفرماید: [[اسم اعظم]] خداوند هفتاد و سه حرف است که آصف تنها یک حرف آن را میدانست و آن را بر زبان جاری ساخت و زمین میان او سبأ شکافته شد و تخت بلقیس را بر گرفت و به سلیمان رساند و سپس زمین در مدت یک چشم بر هم زدن هموار گشت و هفتاد و دو حرف نزد ما است و خداوند یک حرف را در [[علم غیب]] خود اختصاص داده است»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۶۹.</ref>. | ::::::«یکی دیگر از منابعی که از آن علم [[ائمه]]{{عم}} نشأت میگیرد و افزایش پیدا میکند [[اسم اعظم]] خداوند میباشد که خود خداوند متعال به [[ائمه]]{{عم}} داده است. [[امام هادی]]{{ع}} میفرماید: [[اسم اعظم]] خداوند هفتاد و سه حرف است که آصف تنها یک حرف آن را میدانست و آن را بر زبان جاری ساخت و زمین میان او سبأ شکافته شد و تخت بلقیس را بر گرفت و به سلیمان رساند و سپس زمین در مدت یک چشم بر هم زدن هموار گشت و هفتاد و دو حرف نزد ما است و خداوند یک حرف را در [[علم غیب]] خود اختصاص داده است»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۶۹.</ref>. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۵. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۵. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11818.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]]] | | تصویر = 11818.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]]] | ||
::::::آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ::::::آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
::::::«به موجب بعضی آیات و روایات و ادعیه و زیارات [[معصومین]]{{عم}} آگاه [[اسم اعظم]] میباشند. | ::::::«به موجب بعضی آیات و روایات و ادعیه و زیارات [[معصومین]]{{عم}} آگاه [[اسم اعظم]] میباشند. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۶. آقای افقی (هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۶. آقای افقی (هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)؛ | ||
| تصویر = 11904.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[داود افقی|افقی]]]] | | تصویر = 11904.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[داود افقی|افقی]]]] | ||
::::::آقای '''[[داوود افقی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایاننامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[داوود افقی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایاننامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«یکی دیگر از مبادی علوم [[اهل بیت]] که در روایات به آن اشاره شده است، [[اسم اعظم]] میباشد، در اینکه حقیقت [[اسم اعظم]] چیست؟ و چگونه در ٧٣ حرف تنظیم شده است؟ و مراد از این حروف چیست؟ اطلاعی نداریم و حقیقت آن برای ما مخفی است، اما با توجه به روایاتی که در مورد [[اسم اعظم]] نقل شده میتوان برخی ویژگیهای آن را برشمرد: | ::::::«یکی دیگر از مبادی علوم [[اهل بیت]] که در روایات به آن اشاره شده است، [[اسم اعظم]] میباشد، در اینکه حقیقت [[اسم اعظم]] چیست؟ و چگونه در ٧٣ حرف تنظیم شده است؟ و مراد از این حروف چیست؟ اطلاعی نداریم و حقیقت آن برای ما مخفی است، اما با توجه به روایاتی که در مورد [[اسم اعظم]] نقل شده میتوان برخی ویژگیهای آن را برشمرد: | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۷. آقای موسوی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۷. آقای موسوی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ | ||
| تصویر = 11954.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی موسوی|موسوی]]]] | | تصویر = 11954.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی موسوی|موسوی]]]] | ||
::::::آقای '''[[سید علی موسوی]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایاننامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبائی و امام خمینی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[سید علی موسوی]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایاننامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبائی و امام خمینی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[اسم اعظم]] عنوانی است که برخی روایات برای بیان سرچشمه علم امام و آگاهیها و تواناییهای او به آن اشاره دارند. در روایات، یکی از ویژگیهای پیامبر و [[اهل بیت]]{{عم}} بهرهمندی کامل تر از اسم اعظم الهی بیان شده است. روایات در این نکته مشترکند که اسم اعظم پروردگار هفتاد و سه حرف دارد: {{عربی|"اِسمُ اللّهِ الاَعْظَم ثَلاثَةُ و سَبْعُونَ حَرفاً"}}<ref>[[محمد بن یعقوب کلینی]]، پیشین، ج۱، ص۲۲۱.</ref> همچنین روایات در این مطلب مشترکاند که بهرهمندی خاتم المرسلین و خاندان ایشان از اسم اعظم، کاملتر از سایر انبیا و اوصیاست؛ یعنی آگاهی به هفتاد و دو حرف، به ایشان عطا شده است.<ref>[[محمد بن حسن بن فروخ صفار]]، پیشین، ص ۲۱۸.</ref> | ::::::«[[اسم اعظم]] عنوانی است که برخی روایات برای بیان سرچشمه علم امام و آگاهیها و تواناییهای او به آن اشاره دارند. در روایات، یکی از ویژگیهای پیامبر و [[اهل بیت]]{{عم}} بهرهمندی کامل تر از اسم اعظم الهی بیان شده است. روایات در این نکته مشترکند که اسم اعظم پروردگار هفتاد و سه حرف دارد: {{عربی|"اِسمُ اللّهِ الاَعْظَم ثَلاثَةُ و سَبْعُونَ حَرفاً"}}<ref>[[محمد بن یعقوب کلینی]]، پیشین، ج۱، ص۲۲۱.</ref> همچنین روایات در این مطلب مشترکاند که بهرهمندی خاتم المرسلین و خاندان ایشان از اسم اعظم، کاملتر از سایر انبیا و اوصیاست؛ یعنی آگاهی به هفتاد و دو حرف، به ایشان عطا شده است.<ref>[[محمد بن حسن بن فروخ صفار]]، پیشین، ص ۲۱۸.</ref> | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۸. خانم سیده رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة). | | عنوان پاسخدهنده = ۱۸. خانم سیده رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة). | ||
| تصویر = 11793.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سیده رابیل]]]] | | تصویر = 11793.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[سیده رابیل]]]] | ||
خانم '''[[سیده رابیل]]''' در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' اینباره گفته است: | خانم '''[[سیده رابیل]]''' در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' اینباره گفته است: | ||
::::::«خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: "کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشمهایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر میکنم." پیشتر راجع به دلالت این آیه بر وجود [[علم غیب]] نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنجگانه شیعه و نیز معتزله است، میتوان مدعی شد، که ثبوت علم غیب منحصر به شخص [[آصف بن برخیا]] نیست، بلکه خداوند حکیم، هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد، از امور غیبی آگاه میسازد. [[امامان]] [[معصوم]] شیعه، که از بالاترین اولیاء الهی هستند، مطابق با باورهای شیعه از جمله بهرهمندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید: [[امام باقر]] {{ع}} راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند: "خداوند ۷۳ اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما [[امامان]] ۷۲ اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در [[علم غیب]] خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند، خداوند او را آگاه میکند. | ::::::«خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: "کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشمهایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر میکنم." پیشتر راجع به دلالت این آیه بر وجود [[علم غیب]] نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنجگانه شیعه و نیز معتزله است، میتوان مدعی شد، که ثبوت علم غیب منحصر به شخص [[آصف بن برخیا]] نیست، بلکه خداوند حکیم، هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد، از امور غیبی آگاه میسازد. [[امامان]] [[معصوم]] شیعه، که از بالاترین اولیاء الهی هستند، مطابق با باورهای شیعه از جمله بهرهمندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید: [[امام باقر]] {{ع}} راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند: "خداوند ۷۳ اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما [[امامان]] ۷۲ اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در [[علم غیب]] خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند، خداوند او را آگاه میکند. |