پرش به محتوا

رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخ‌های دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==))
جز (جایگزینی متن - '\ر\s=\s(.*)\.jpg\|' به 'ر = $1.jpg|تپس|')
خط ۲۴: خط ۲۴:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛
| تصویر = 136810.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]]]
| تصویر = 136810.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در پایان‌نامه ''«[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]»'' در این‌باره گفته است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در پایان‌نامه ''«[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«یکی از موارد دیگری که در روایات محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ [[علم امام]] به آن اشاره شده است، عروج روح [[امام]] به آسمان در هر شب جمعه و افزایش [[علم امام]] بعد از این اتفاق است، این منبع [[علم امام]] به قدری مهم است که [[امامان]] در جواب اصحابشان فرموده‌اند که اگر علم ما افزایش نیابد، تمام می‌شود.
::::::«یکی از موارد دیگری که در روایات محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ [[علم امام]] به آن اشاره شده است، عروج روح [[امام]] به آسمان در هر شب جمعه و افزایش [[علم امام]] بعد از این اتفاق است، این منبع [[علم امام]] به قدری مهم است که [[امامان]] در جواب اصحابشان فرموده‌اند که اگر علم ما افزایش نیابد، تمام می‌شود.
خط ۳۷: خط ۳۷:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| تصویر = 11607.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین صالحی مالستانی]]]]
| تصویر = 11607.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[حسین صالحی مالستانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
::::::«[[امام خمینی]] در یکی از مواردی که بحث علم پیامبران را به عنوان شأن برتر آنان مطرح می‌کند پیامبران را حاملان عرش الهی دانسته و عرش را در یک معنا به معنای علم تفسیر می‌نماید که در نتیجه [[پیامبران]]{{ع}} و [[ائمه|اهل‌ بیت عصمت]]{{ع}} به عنوان حاملان علم الهی مطرح می‌شوند، البته علم فعلی حق، نه علم ذاتی خداوند متعال که آن مخصوص ذات مقدسش می‌باشد، بیان امام در یک مورد چنین است: "بدان که در باب "عرش" و "حَمَله" آن اختلافاتی است… گرچه به حسب باطن اختلافی در کار نیست؛ چون در نظر عرفانی و طریق برهانی، عرش… گاهی اطلاق بر "علم" شده، که شاید مراد از علم "علم فعلی" حق باشد که مقام [[ولایت]] کبری است. و حمله آن چهار نفر از اولیاء کمّل است در امم سالفه: [[نوح]]{{ع}} و [[ابراهیم]]{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} و [[عیسی]]{{ع}}. و چهار نفر از کمّل است در این امّت: [[پیامبر|رسول ختمی]]{{صل}}، و [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، و[[امام حسن|الحسن]]{{ع}}، و[[امام حسین|الحسین]]{{ع}}.<ref>[[امام خمینی]]، آداب الصلوه، ص ۲۷۲ – ۲۷۳.</ref> در این بیان امام، پیامبران اولوالعزم الهی و [[ائمه|ائمۀ معصومین]]{{ع}} به عنوان حاملان "عرش" الهی که در یک معنا به معنای علم الهی است، یاد گردیده است. [[امام خمینی]] در جای دیگر با تمسک به روایاتی از [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام کاظم]]{{ع}}، حمل علم را از شئون [[پیامبر]]{{صل}} دانسته که در آن روایات نیز همان هشت نفر ذکر گردیده است و در روایت دیگر آمده که حاملان عرش چهار نفر از ما و چهار نفر از کسانی که[حق] بخواهد هستند. که در آن عرش را به علم معنا کرده است.<ref>[[امام خمینی]]، مصباح الهدایه، پیشین، ص ۷۷ – ۷۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۳۲، کتاب التوحید باب العرش و الکرسی، حدیث ۶٫.</ref> همان‌گونه که امام برای عرش معانی متعدد در نظر گرفته و یکی از معانی یا احتمالات را همان مفهوم علم دانسته است، در تفسیر المیزان نیز پس از ذکر سه قول دربارۀ عرش و ذکر آیۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ}}<ref>(کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و بدو ایمان می‌آورند و برای مؤمنان آمرزش می‌خواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کرده‌اند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار)، سوره مبارکه غافر، آیه ۷.</ref> و {{متن قرآن|سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ}}<ref>(که (خداوند) آن را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان چیره گردانید و آن قوم را در آن (شب و روز) ها بر زمین افتاده می‌دیدی، گویی تنه‌های خرمابن‌هایی فرو افتاده‌اند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۷.</ref> که دربارۀ حاملان عرش الهی است و همچنین آیۀ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>(اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست)، سوره مبارکه حدید، آیه ۴.</ref> که بعد از ذکر استیلای حق به عرش بلافاصله به علم فراگیر الهی اشاره می‌نماید، آنگاه علامه می‌فرماید: "پس مراد از عرش مقام علم است، همان‌گونه که مقام تدبیر عام و فراگیر همه چیز است"<ref>[[علامه طباطبائی|طباطبائی]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص ۱۵۶ – ۱۶۲٫.</ref>» <ref>[https://farsi.al-shia.org/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%80-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1/ علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>.
::::::«[[امام خمینی]] در یکی از مواردی که بحث علم پیامبران را به عنوان شأن برتر آنان مطرح می‌کند پیامبران را حاملان عرش الهی دانسته و عرش را در یک معنا به معنای علم تفسیر می‌نماید که در نتیجه [[پیامبران]]{{ع}} و [[ائمه|اهل‌ بیت عصمت]]{{ع}} به عنوان حاملان علم الهی مطرح می‌شوند، البته علم فعلی حق، نه علم ذاتی خداوند متعال که آن مخصوص ذات مقدسش می‌باشد، بیان امام در یک مورد چنین است: "بدان که در باب "عرش" و "حَمَله" آن اختلافاتی است… گرچه به حسب باطن اختلافی در کار نیست؛ چون در نظر عرفانی و طریق برهانی، عرش… گاهی اطلاق بر "علم" شده، که شاید مراد از علم "علم فعلی" حق باشد که مقام [[ولایت]] کبری است. و حمله آن چهار نفر از اولیاء کمّل است در امم سالفه: [[نوح]]{{ع}} و [[ابراهیم]]{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} و [[عیسی]]{{ع}}. و چهار نفر از کمّل است در این امّت: [[پیامبر|رسول ختمی]]{{صل}}، و [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، و[[امام حسن|الحسن]]{{ع}}، و[[امام حسین|الحسین]]{{ع}}.<ref>[[امام خمینی]]، آداب الصلوه، ص ۲۷۲ – ۲۷۳.</ref> در این بیان امام، پیامبران اولوالعزم الهی و [[ائمه|ائمۀ معصومین]]{{ع}} به عنوان حاملان "عرش" الهی که در یک معنا به معنای علم الهی است، یاد گردیده است. [[امام خمینی]] در جای دیگر با تمسک به روایاتی از [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام کاظم]]{{ع}}، حمل علم را از شئون [[پیامبر]]{{صل}} دانسته که در آن روایات نیز همان هشت نفر ذکر گردیده است و در روایت دیگر آمده که حاملان عرش چهار نفر از ما و چهار نفر از کسانی که[حق] بخواهد هستند. که در آن عرش را به علم معنا کرده است.<ref>[[امام خمینی]]، مصباح الهدایه، پیشین، ص ۷۷ – ۷۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۳۲، کتاب التوحید باب العرش و الکرسی، حدیث ۶٫.</ref> همان‌گونه که امام برای عرش معانی متعدد در نظر گرفته و یکی از معانی یا احتمالات را همان مفهوم علم دانسته است، در تفسیر المیزان نیز پس از ذکر سه قول دربارۀ عرش و ذکر آیۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ}}<ref>(کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و بدو ایمان می‌آورند و برای مؤمنان آمرزش می‌خواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کرده‌اند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار)، سوره مبارکه غافر، آیه ۷.</ref> و {{متن قرآن|سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ}}<ref>(که (خداوند) آن را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان چیره گردانید و آن قوم را در آن (شب و روز) ها بر زمین افتاده می‌دیدی، گویی تنه‌های خرمابن‌هایی فرو افتاده‌اند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۷.</ref> که دربارۀ حاملان عرش الهی است و همچنین آیۀ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>(اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست)، سوره مبارکه حدید، آیه ۴.</ref> که بعد از ذکر استیلای حق به عرش بلافاصله به علم فراگیر الهی اشاره می‌نماید، آنگاه علامه می‌فرماید: "پس مراد از عرش مقام علم است، همان‌گونه که مقام تدبیر عام و فراگیر همه چیز است"<ref>[[علامه طباطبائی|طباطبائی]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص ۱۵۶ – ۱۶۲٫.</ref>» <ref>[https://farsi.al-shia.org/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%80-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1/ علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۳:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛
| تصویر = 11670.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]]]
| تصویر = 11670.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است:  
:::::*«طبق روایات در شب‌های جمعه [[ائمه]]{{عم}} به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد: از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شب‌های جمعه جایگاه ویژه‌ای می‌باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌گردند و طواف می‌نمایند در حالی که می‌گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح (سبوح قدوس رب الملائکة والروح). زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می‌آورند. سپس همه می‌روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می‌بینند می‌باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می‌گردد- منصرف گردیده می‌روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می‌گردند در حالی که بسیار شگفت زده می‌باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست. (این امر را) مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می‌باشد. فرمود ای محبور (مورد تنعم قرار گرفته) به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی‌گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. (امام) فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می‌فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به امیرالمؤمنین{{ع}} و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجت‌های خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آورده‌اند<ref>«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي‌ كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»؛ بحار‌الأنوار، ج‌۲۶، ص ۸۸.</ref>
:::::*«طبق روایات در شب‌های جمعه [[ائمه]]{{عم}} به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد: از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شب‌های جمعه جایگاه ویژه‌ای می‌باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌گردند و طواف می‌نمایند در حالی که می‌گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح (سبوح قدوس رب الملائکة والروح). زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می‌آورند. سپس همه می‌روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می‌بینند می‌باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می‌گردد- منصرف گردیده می‌روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می‌گردند در حالی که بسیار شگفت زده می‌باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست. (این امر را) مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می‌باشد. فرمود ای محبور (مورد تنعم قرار گرفته) به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی‌گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. (امام) فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می‌فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به امیرالمؤمنین{{ع}} و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجت‌های خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آورده‌اند<ref>«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي‌ كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»؛ بحار‌الأنوار، ج‌۲۶، ص ۸۸.</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
| تصویر = 11522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد زمان رستمی|رستمی]]]]
| تصویر = 11522.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[محمد زمان رستمی|رستمی]]]]
آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' و مقاله ''«[[بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' و مقاله ''«[[بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::*«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.
::::::*«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.
خط ۶۴: خط ۶۴:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]]
| تصویر = 11273.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]]
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[عرش]] در لغت چیزی است كه سرش پوشیده و سقف دارد، جایگاه زمامدار هم به اعتبار اینكه‏ بر بلندی قرار دارد عرش نامیده شده‏ است. برخی دیگر گفته‌اند که عرش عظیم جایگاهی است که اسم رحمان بر آن استواء یافته و مراد از عرش، عقل کلی و روح اعظم است. هر مرتبه وجودی که محیط به مادونش باشد، عرش آنها است، چنان که عرش روحانی که عقل اول است، به جمیع حقایق روحانیه، جسمانیه، و عرش جسمانی به جمیع اجسام محیط است. همه عرش‌ها مظهر عرش اعظم است که بزرگ‌ترین عرش‌ها است، زیرا اسم رحمان بزرگ‌ترین اسم الله است و بر عرش استوا یافت {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه؛ آیه ۵.</ref>. [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمود: هیچ مخلوقی نیست مگر این که صورت آن در زیر عرش است. پس عرش همه چیز را در بر می‌گیرد.
::::::«[[عرش]] در لغت چیزی است كه سرش پوشیده و سقف دارد، جایگاه زمامدار هم به اعتبار اینكه‏ بر بلندی قرار دارد عرش نامیده شده‏ است. برخی دیگر گفته‌اند که عرش عظیم جایگاهی است که اسم رحمان بر آن استواء یافته و مراد از عرش، عقل کلی و روح اعظم است. هر مرتبه وجودی که محیط به مادونش باشد، عرش آنها است، چنان که عرش روحانی که عقل اول است، به جمیع حقایق روحانیه، جسمانیه، و عرش جسمانی به جمیع اجسام محیط است. همه عرش‌ها مظهر عرش اعظم است که بزرگ‌ترین عرش‌ها است، زیرا اسم رحمان بزرگ‌ترین اسم الله است و بر عرش استوا یافت {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه؛ آیه ۵.</ref>. [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمود: هیچ مخلوقی نیست مگر این که صورت آن در زیر عرش است. پس عرش همه چیز را در بر می‌گیرد.
خط ۷۳: خط ۷۳:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آقای افقی  (هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آقای افقی  (هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)؛
| تصویر = 11904.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[داود افقی|افقی]]]]
| تصویر = 11904.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[داود افقی|افقی]]]]
::::::آقای '''[[داوود افقی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[داوود افقی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از جمله مواردی که می‌توان از آن به عنوان منبعی برای علم [[اهل بیت]] نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمان‌ها و عرش در هر شب جمعه می‌باشد. در روایات آمده است که روح [[امام]] پس از عروج با روح [[انبیاء]] و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی می‌پردازند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمی‌گردند. نمونه ای از روایات:{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم"}} <ref> بصائر الدرجات، ص ١٣٢، ح ۶. </ref>. {{عربی|"عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"}}<ref> بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵. </ref>. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان {{عربی|" بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} يَزْدَادُونَ‏ فِي‏ لَيْلَةِ الْجُمُعَة ‏‏‏‏‏‏"}} نقل شده است <ref>کافی، کلینی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴.</ref>»<ref>[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص ۶۲.</ref>.
::::::«از جمله مواردی که می‌توان از آن به عنوان منبعی برای علم [[اهل بیت]] نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمان‌ها و عرش در هر شب جمعه می‌باشد. در روایات آمده است که روح [[امام]] پس از عروج با روح [[انبیاء]] و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی می‌پردازند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمی‌گردند. نمونه ای از روایات:{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم"}} <ref> بصائر الدرجات، ص ١٣٢، ح ۶. </ref>. {{عربی|"عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"}}<ref> بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵. </ref>. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان {{عربی|" بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} يَزْدَادُونَ‏ فِي‏ لَيْلَةِ الْجُمُعَة ‏‏‏‏‏‏"}} نقل شده است <ref>کافی، کلینی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴.</ref>»<ref>[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص ۶۲.</ref>.
خط ۷۹: خط ۷۹:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. آقای رنجبر (پژوهشگر وبگاه راسخون)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. آقای رنجبر (پژوهشگر وبگاه راسخون)؛
| تصویر = 11969.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جواد رنجبر|رنجبر]]]]
| تصویر = 11969.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[جواد رنجبر|رنجبر]]]]
آقای '''[[جواد رنجبر|رنجبر]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
آقای '''[[جواد رنجبر|رنجبر]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«یکی دیگر از راه‌های ازدیاد و کسب علم خاصّ [[امام]]، عروج روح ایشان و روح [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در شب‌های جمعه به عرش است؛ و هنگام برگشتن روح به بدن کسب علم کرده بودند؛ آن چنان که در حدیث مفضل از [[امام صادق]]{{ع}} است: {{عربی|"قال: انّ لَنا فِی کلّ لیلة جمعة سروراً. قلت: و ادک الله و ما ذاک؟ قال: ادا کان لیلة الجمعة وافَی رسول الله{{صل}} العرشَ وَ وافَی الائمه{{عم}} معه و وافَینا معهم، فلا تَرُدُّ ارواحُنا ابداننا الا یعلم مستفاد، و لولا ذلک لا نفدنا"}}. و در پایان حدیث می‌فرمایند: اگر این گونه به ما علم افزوده نشود، هر آینه علم ما پایان می‌یابد»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام].</ref>.
::::::«یکی دیگر از راه‌های ازدیاد و کسب علم خاصّ [[امام]]، عروج روح ایشان و روح [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در شب‌های جمعه به عرش است؛ و هنگام برگشتن روح به بدن کسب علم کرده بودند؛ آن چنان که در حدیث مفضل از [[امام صادق]]{{ع}} است: {{عربی|"قال: انّ لَنا فِی کلّ لیلة جمعة سروراً. قلت: و ادک الله و ما ذاک؟ قال: ادا کان لیلة الجمعة وافَی رسول الله{{صل}} العرشَ وَ وافَی الائمه{{عم}} معه و وافَینا معهم، فلا تَرُدُّ ارواحُنا ابداننا الا یعلم مستفاد، و لولا ذلک لا نفدنا"}}. و در پایان حدیث می‌فرمایند: اگر این گونه به ما علم افزوده نشود، هر آینه علم ما پایان می‌یابد»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام].</ref>.
خط ۸۶: خط ۸۶:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. آقایان خاکپور، نصیری و خانم معین‌الدینی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. آقایان خاکپور، نصیری و خانم معین‌الدینی؛
| تصویر = 11961.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسین خاکپور|خاکپور]]]]
| تصویر = 11961.jpg|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[حسین خاکپور|خاکپور]]]]
آقایان '''[[حسین خاکپور]]'''، '''[[علی اکبر نصیری]]''' و خانم '''[[نعیمه معین‌الدینی]]''' در مقاله ''«[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090856/%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%C2%AB%D8%B9%D8%B1%D8%B4%C2%BB-%D9%88-%C2%AB%DA%A9%D8%B1%D8%B3%DB%8C%C2%BB-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85 تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم]»'' در این‌باره گفته‌اند:
آقایان '''[[حسین خاکپور]]'''، '''[[علی اکبر نصیری]]''' و خانم '''[[نعیمه معین‌الدینی]]''' در مقاله ''«[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090856/%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%C2%AB%D8%B9%D8%B1%D8%B4%C2%BB-%D9%88-%C2%AB%DA%A9%D8%B1%D8%B3%DB%8C%C2%BB-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85 تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«واژه "عرش" در بسیاری از آیات قرآن به کار رفته است. از جمله: {{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}}<ref>(و فرشتگان بر کناره‌های آن (آسمان) اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر می‌برند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۱۷.</ref> و {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ}}<ref>(و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست)، سوره مبارکه هود، آیه ۷.</ref> واضح است که منظور از "عرش" در این آیات شریفه، تخت نیست. خداوند سبحان خود را تمجید و تعظیم می‌کند به این‌که او پروردگار عرش است؛ و آیات شریفه دلالت می‌کنند که عرش، مخلوق، مدبر، مملوک خدای تعالی و مربوب تحت ربوبیت اوست. [[امام صادق]]{{ع}} در تفسیر آیه: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ]]}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند.<ref>[[ابن بابویه]] ۱۳۹۸؛۳۲۷؛ مجلسی ۱۴۰۴ الف ۸۹/۴.</ref> روایت شریف، دلالت بر نامتناهی بودن معلومات این علم (عرش) به حسب واقع و خارج نمی‌کند، بلکه ظاهراً منظور از آن بیان گستردگی و فراوانی آن علم و امتناع تقدیر آن به وسیله عقول و علوم بشری است. از [[امام رضا]]{{ع}} روایت شده که ایشان فرمود: "عرش اسم علم و قدرت است. عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آن‌گاه حمل را به دیگری، آفریدهای از آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد. زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است. و آنان حاملین علم اویند".<ref>کلینی رازی، ۱۴۱۱ :۱/۳۷۵؛ مجلسی، ۱۴۰۴ ب: ۲/۷۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودند: عرش را صفات گوناگون و زیادی است. عرش را در مورد هر سببی وضع و صفتی خاص در قرآن است. آیه {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>((خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد)، سوره مبارکه طه، آیه ۵.</ref> یعنی بر ملک دست یافت. و این ملک کیفیت و حالات اشیاست. و عرش هنگام وصل از کرسی جداست. زیرا این دو، دو باب بزرگ از ابواب [[غیب]]‌ها هستند و هر دوی آنها [[غیب]]‌اند و در [[غیب]] بودن به هم مقرون و نزدیک‌اند. کرسی باب ظاهر غیبی است که مطلع بدع و شروع از آن ست و اشیا همه از آن هستند. و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، ّحد، مکان مشیت، و صفت اراده، و علم الفاظ، حرکات، ترک، علم عود و بدء، همه در آن است. پس عرش و کرسی دو باب علم‌اند نزدیک به هم. زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم عرش نهان‌تر از علم کرسی است. به همین جهت خدا فرموده است: {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> یعنی صفت عرش بزرگ‌تر از صفت کرسی است و آن دو در صفت نزدیک‌اند. راوی می‌گوید: عرض کردم فدایت شوم. پس چرا عرش در فضیلت با کرسی قرین و مجاور است؟ فرمود: زیرا علم کیفیت و حالات در کرسی است و باب ظاهر از ابواب بداء و مکان آنها و حد رتق و فتق آنها در آن است پس این دو قرین و مجاورند و یکی از آن دو دیگری را در فضل حمل می‌کند و علما با مثل ادعای خود را بیان کرده و بر آن ستدلال می‌کنند. زیرا خداوند متعال هر کس را بخواهد مورد رحمت خود قرار می‌دهد. و او قوی و عزیز است. به جهت اختلاف صفات عرش خدای تبارک می‌فرماید: {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و این صفت عرش وحدانیت است.(...) عرش وجود عقلی و اجمالی اشیا نیست. نباید تصور شود که عرش وجود تجردی اشیاست که از حدود، تقدیرات، زمان و مکان مجرد است. زیرا این روایت و حدیث نخست - که در باب عرش نقل شد- با این تصور و ّ توهم منافات دارند و آن را منع می‌کنند زیرا معلوم‌هایی که در این روایت برای عرش بیان شده (کیف و حد و..) همگی در مرتبه تفصیل و تقدیرند. و در روایت آمد، که مراد این است که هیچ یک از مردمان نمی‌توانند با عقول و افهام خودشان عرش را تحدید و تقدیر کنند، و این به آن معنا نیست که عرش تقدیری ندارد و مجرد از تقدیر است.(...) خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ]]}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> روشن است که کرسی خدا که آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته است چیزی نیست که از چوب و آهن و ... ساخته شود و گستردگی آن هم از باب احاطه توانایی و سلطه، یا احاطه علمی و شهودی است؛ و بدیهی است که احاطه توانایی داشتن بر چیزی، به وسیله احاطه علمی به آن حاصل می‌شود.(...) با توجه به روایات، وجه اقتران و افتراق عرش و کرسی در این است که هر دو در [[غیب]] بودن مقرون هستند؛ یعنی هر دوی آنها علم حقیقی‌اند و [[غیب]] به وسیله آنها معلوم و شناخته می‌شود؛ و چون معلوم‌های آنها اموری حادث و دارای تقسیمات هستند، پس علم و احاطه به آنها هم پیش از مرتبه وقوع‌شان بر معلوم خارجی و در مرتبه [[غیب]] بودن، منقسم به اقسامی خواهد شد. پس عرش و کرسی دو باب برای این غیب‌ها خواهند بود، همانند دو کلید برای آنها. اما وجه افتراق؛ آنچه به وسیله کرسی معلوم می‌شود غیبی است که مطلع شروع، بدء، ایجاد و عالم شهادت همه از آن است. پس کرسی، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد و در مرتبه ایجاد آن. بنابراین، کرسی فقط به عالم شهادت احاطه دارد، اما عرش هم به عالم شهادت و هم به غیر آن از اموری که کرسی کاشف و شامل آن نیست؛ و این مقدار فضل و زیادی برای عرش است. چنان‌که حضرت فرمود: "زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم آن نهان‌تر از علم کرسی است".<ref>ملکی میانجی، ۱۳۸۸ :۹۶ -۹۸.</ref>(...)
::::::«واژه "عرش" در بسیاری از آیات قرآن به کار رفته است. از جمله: {{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}}<ref>(و فرشتگان بر کناره‌های آن (آسمان) اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر می‌برند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۱۷.</ref> و {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ}}<ref>(و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست)، سوره مبارکه هود، آیه ۷.</ref> واضح است که منظور از "عرش" در این آیات شریفه، تخت نیست. خداوند سبحان خود را تمجید و تعظیم می‌کند به این‌که او پروردگار عرش است؛ و آیات شریفه دلالت می‌کنند که عرش، مخلوق، مدبر، مملوک خدای تعالی و مربوب تحت ربوبیت اوست. [[امام صادق]]{{ع}} در تفسیر آیه: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ]]}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند.<ref>[[ابن بابویه]] ۱۳۹۸؛۳۲۷؛ مجلسی ۱۴۰۴ الف ۸۹/۴.</ref> روایت شریف، دلالت بر نامتناهی بودن معلومات این علم (عرش) به حسب واقع و خارج نمی‌کند، بلکه ظاهراً منظور از آن بیان گستردگی و فراوانی آن علم و امتناع تقدیر آن به وسیله عقول و علوم بشری است. از [[امام رضا]]{{ع}} روایت شده که ایشان فرمود: "عرش اسم علم و قدرت است. عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آن‌گاه حمل را به دیگری، آفریدهای از آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد. زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است. و آنان حاملین علم اویند".<ref>کلینی رازی، ۱۴۱۱ :۱/۳۷۵؛ مجلسی، ۱۴۰۴ ب: ۲/۷۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودند: عرش را صفات گوناگون و زیادی است. عرش را در مورد هر سببی وضع و صفتی خاص در قرآن است. آیه {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>((خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد)، سوره مبارکه طه، آیه ۵.</ref> یعنی بر ملک دست یافت. و این ملک کیفیت و حالات اشیاست. و عرش هنگام وصل از کرسی جداست. زیرا این دو، دو باب بزرگ از ابواب [[غیب]]‌ها هستند و هر دوی آنها [[غیب]]‌اند و در [[غیب]] بودن به هم مقرون و نزدیک‌اند. کرسی باب ظاهر غیبی است که مطلع بدع و شروع از آن ست و اشیا همه از آن هستند. و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، ّحد، مکان مشیت، و صفت اراده، و علم الفاظ، حرکات، ترک، علم عود و بدء، همه در آن است. پس عرش و کرسی دو باب علم‌اند نزدیک به هم. زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم عرش نهان‌تر از علم کرسی است. به همین جهت خدا فرموده است: {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> یعنی صفت عرش بزرگ‌تر از صفت کرسی است و آن دو در صفت نزدیک‌اند. راوی می‌گوید: عرض کردم فدایت شوم. پس چرا عرش در فضیلت با کرسی قرین و مجاور است؟ فرمود: زیرا علم کیفیت و حالات در کرسی است و باب ظاهر از ابواب بداء و مکان آنها و حد رتق و فتق آنها در آن است پس این دو قرین و مجاورند و یکی از آن دو دیگری را در فضل حمل می‌کند و علما با مثل ادعای خود را بیان کرده و بر آن ستدلال می‌کنند. زیرا خداوند متعال هر کس را بخواهد مورد رحمت خود قرار می‌دهد. و او قوی و عزیز است. به جهت اختلاف صفات عرش خدای تبارک می‌فرماید: {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و این صفت عرش وحدانیت است.(...) عرش وجود عقلی و اجمالی اشیا نیست. نباید تصور شود که عرش وجود تجردی اشیاست که از حدود، تقدیرات، زمان و مکان مجرد است. زیرا این روایت و حدیث نخست - که در باب عرش نقل شد- با این تصور و ّ توهم منافات دارند و آن را منع می‌کنند زیرا معلوم‌هایی که در این روایت برای عرش بیان شده (کیف و حد و..) همگی در مرتبه تفصیل و تقدیرند. و در روایت آمد، که مراد این است که هیچ یک از مردمان نمی‌توانند با عقول و افهام خودشان عرش را تحدید و تقدیر کنند، و این به آن معنا نیست که عرش تقدیری ندارد و مجرد از تقدیر است.(...) خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ]]}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> روشن است که کرسی خدا که آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته است چیزی نیست که از چوب و آهن و ... ساخته شود و گستردگی آن هم از باب احاطه توانایی و سلطه، یا احاطه علمی و شهودی است؛ و بدیهی است که احاطه توانایی داشتن بر چیزی، به وسیله احاطه علمی به آن حاصل می‌شود.(...) با توجه به روایات، وجه اقتران و افتراق عرش و کرسی در این است که هر دو در [[غیب]] بودن مقرون هستند؛ یعنی هر دوی آنها علم حقیقی‌اند و [[غیب]] به وسیله آنها معلوم و شناخته می‌شود؛ و چون معلوم‌های آنها اموری حادث و دارای تقسیمات هستند، پس علم و احاطه به آنها هم پیش از مرتبه وقوع‌شان بر معلوم خارجی و در مرتبه [[غیب]] بودن، منقسم به اقسامی خواهد شد. پس عرش و کرسی دو باب برای این غیب‌ها خواهند بود، همانند دو کلید برای آنها. اما وجه افتراق؛ آنچه به وسیله کرسی معلوم می‌شود غیبی است که مطلع شروع، بدء، ایجاد و عالم شهادت همه از آن است. پس کرسی، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد و در مرتبه ایجاد آن. بنابراین، کرسی فقط به عالم شهادت احاطه دارد، اما عرش هم به عالم شهادت و هم به غیر آن از اموری که کرسی کاشف و شامل آن نیست؛ و این مقدار فضل و زیادی برای عرش است. چنان‌که حضرت فرمود: "زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم آن نهان‌تر از علم کرسی است".<ref>ملکی میانجی، ۱۳۸۸ :۹۶ -۹۸.</ref>(...)
خط ۹۷: خط ۹۷:
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).
| تصویر = 11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]]
| تصویر = 11817.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]]
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بدون تردید بشر از درک حقیقت عرش خدا، عاجز است و تنها اسمی از آن می‌داند. لغویون، به "جای سقف‌دار" عرش اطلاق کرده‌اند و تخت حکومت را به اعتبار بلندی جایگاه، عزّت و شوکت حاکم، عرش نامیده‌اند امّا از دید قرآن عرش، مقام تدبیر عمومی عالم، و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است: {{متن قرآن|ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ}}<ref>دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه: ۱۵ - ۱۶.</ref>.
::::::«بدون تردید بشر از درک حقیقت عرش خدا، عاجز است و تنها اسمی از آن می‌داند. لغویون، به "جای سقف‌دار" عرش اطلاق کرده‌اند و تخت حکومت را به اعتبار بلندی جایگاه، عزّت و شوکت حاکم، عرش نامیده‌اند امّا از دید قرآن عرش، مقام تدبیر عمومی عالم، و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است: {{متن قرآن|ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ}}<ref>دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه: ۱۵ - ۱۶.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش