←حسن مثنی در واقعه کربلا
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
اسماء هم او را معالجه کرد و بعد به [[مدینه]] فرستاد<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۴ با کمی تفاوت؛ ارشاد مفید، ج۲، ص۲۵؛ مقتل مقرم، ۳۰۶؛ اللهوف، ص۱۹۱؛ ابصارالعین، ص۲۶.</ref>. | اسماء هم او را معالجه کرد و بعد به [[مدینه]] فرستاد<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۴ با کمی تفاوت؛ ارشاد مفید، ج۲، ص۲۵؛ مقتل مقرم، ۳۰۶؛ اللهوف، ص۱۹۱؛ ابصارالعین، ص۲۶.</ref>. | ||
در برخی منابع آمده که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[حق]] حسن مثنی فرمودند: {{متن حدیث| | در برخی منابع آمده که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[حق]] حسن مثنی فرمودند: «او {{متن حدیث|بَقِیَّةُ السَّیْف}} است»، شاید مراد [[حضرت]] از «بقیة السیف»: کسی که باقیمانده [[شمشیر]] است؛ یعنی در معرکه [[قتال]] و زیر شمشیرها میرود، اما [[شهید]] نمیشود و باقی میماند، که این [[کلام]] گویای یک [[خبر غیبی]] از [[امام علی]]{{ع}} میباشد. | ||
این مجروح و جانباز [[حادثه کربلا]]، مردی با [[ابهت]]، [[زاهد]] و با [[فضیلت]] بود و در [[زمان]] حیاتش [[سرپرستی]] [[صدقات امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[مدینه منوره]] را برعهده داشت و در سن ۵۳ سالگی در سنه ۹۷ در زمان [[حکومت]] [[سلیمان بن عبدالملک]] دار فانی را [[وداع]] گفت<ref>اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۳؛ ارشاد مفید، ج۲، ص۲۵ و در همین سند چنین آمده: {{عربی|و قبض الحسن بن الحسن رضوان الله علیه، وله خمس و ثلاثون سنة}}، ظاهراً یک اشتباه تقدیم و تأخیر باشد، یعنی {{عربی|ثلاث و خمسون}} به {{عربی|خمس وثلاثون}} تغییر یافته است والله العالم.</ref>. | |||
پس از [[رحلت]] [[حسن مثنی]]، همسرش [[فاطمه دختر امام حسین]]{{ع}} بر سر [[قبر]] او [[خیمه]] زد و در آن به [[عبادت]] پرداخت. روزها [[روزه]] میگرفت و شبها [[نماز]] میخواند. او مانند [[حورالعین]] در [[زیبایی]] و [[جمال]] بود، یک سال که گذشت به [[کنیزان]] خود گفت چون شب شد این خیمه را جمع کنید. وقتی شب فرا رسید، | پس از [[رحلت]] [[حسن مثنی]]، همسرش [[فاطمه دختر امام حسین]]{{ع}} بر سر [[قبر]] او [[خیمه]] زد و در آن به [[عبادت]] پرداخت. روزها [[روزه]] میگرفت و شبها [[نماز]] میخواند. او مانند [[حورالعین]] در [[زیبایی]] و [[جمال]] بود، یک سال که گذشت به [[کنیزان]] خود گفت چون شب شد این خیمه را جمع کنید. وقتی شب فرا رسید، فاطمه شنید که گویندهای میگوید: {{عربی|"هَلْ وَجَدُوا مَا فَقَدُوا"}}، آیا گمشده خود را یافتند؟»، دیگری جواب داد: {{عربی|"بَلْ یَئِسُوا فَانْقَلَبُوا"}}، بلکه [[مأیوس]] شدند و بازگشتند»<ref>ارشاد مفید، ج۲، ص۲۶.</ref>. | ||
بنابراین، حسن مثنی در زمره [[یاران امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]] بود، و در میدان [[نبرد]] با [[کوفیان]] شرکت جست، اما دست تقدیر و [[اراده]] [[حق]] به این تعلق گرفت که او مجروح شود و زنده بماند تانسل [[پاک]] و [[مطهر]] اولاد امام حسن مجتبی{{ع}} از او به یادگار بماند.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۱۳۹-۱۴۱.</ref> | بنابراین، حسن مثنی در زمره [[یاران امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]] بود، و در میدان [[نبرد]] با [[کوفیان]] شرکت جست، اما دست تقدیر و [[اراده]] [[حق]] به این تعلق گرفت که او مجروح شود و زنده بماند تانسل [[پاک]] و [[مطهر]] اولاد امام حسن مجتبی{{ع}} از او به یادگار بماند.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۱۳۹-۱۴۱.</ref> |