تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] :::::: +| پاسخدهنده = | پاسخ = )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی| + | پاسخدهنده = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] :::::: +| پاسخدهنده = | پاسخ = )) |
||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۳: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۱. پژوهشگران وبگاه پرسمان. | | عنوان پاسخدهنده = ۲۱. پژوهشگران وبگاه پرسمان. | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=108119 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها]]» در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | |||
::::::«'''خداوند از ازل عالم است''' به اینکه چه پدیدهاى با چه اوصاف و ویژگىهایى، تحت تأثیر علت تامّهاش موجود است. علم خداوند به پدیدههاى هستى، علم با واسطه علم به صورت آنها نیست؛ بلکه خود پدیدهها با تمام وجودشان نزد او حاضرند. بنابراین علم خداوند، به حقایق عالم هستى، همان گونه که در متن واقع موجودند، تعلق مىگیرد. علم خداوند، علم حضورى به واقع عینى است. از سوى دیگر چون در مرتبه وجودى خداوند، زمان و مکان معنا ندارد، علم او به پدیده هاى عالم هستى، در بستر زمان نیست؛ بلکه گذشته و حال و آینده یک جا و یکسان نزد او حاضر است. اما براى ما که موجودات زمانى و محصور به زمان هستیم و تحقق عینى حوادث و پدیدهها را از دریچه زمان مىنگریم، برخى از حوادث در گذشته بوده و یا در آینده موجود خواهد شد. بنابراین علم خداوند به مخلوقات خویش، بدین معنا است که حقایق و حوادث هستى، همراه با بستر زمانى شان گذشته، حال و آینده یک جا نزد او حاضر است. به همین جهت این علم خداوند، موجب تغییر آنها نیست. علم خداوند، علم به متن واقع و حضور عین واقع، در نزد او است؛ یعنى، علم او به مخلوقات و پدیدههاى هستى، به همان صورت که در متن واقع موجودند، تعلق مىگیرد. علم خداوند به افعال اختیارى انسان نیز بر همین منوال است؛ یعنى، خداوند از ازل به افعالى که براساس اراده و اختیار انسان از او صادر مىشود، علم دارد و علم الهى به این واقعیات عینى - همانگونه که در خارج موجودند - تعلق مىگیرد و به همین جهت، این علم به خودى خود موجب جبر یا تغییر واقع عینى (تحقّق فعل اختیارى به دنبال تحقق علت تامهاش) نمىشود. '''امام علاوه بر علم عادى''' - که براى نوع بشر قابل تحصیل است - از [[رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علم لدنى و خدادادى علم غیب نیز بهرهمند است]]. امام به حسب علو رتبه وجودىاش، با لطف و اذن الهى به سرچشمه علم الهى متصل است و از حقایق حوادث عالم - همانگونه که در متن واقع هستند - آگاه مىباشد؛ یعنى، علم غیب امام، از سنخ علم الهى و متصل به آن منبع است. این دانش، علم به واقع عینى است و معنا ندارد که منشأ تغییر در حوادث عالم باشد. براساس علم غیب، حقایق حوادث عالم، از جمله افعال اختیارى خود امام، همراه با علت تامهاش - که علم عادى و اراده از اجزاى این علت است - نزد او حاضر است و این حضور، حضور بىواسطه عین معلوم و واقع عینى نزد امام است. بر این اساس، امام حقیقت افعال اختیارى خود را - مانند خوردن میوه مسموم و یا ضربت خوردن به دنبال حرکت به مسجد کوفه - از منظرى بالاتر منظر علم الهى مىنگرد. به همین جهت از آنجا که [[علم غیب]] [[امام]]، تأثیرى در حوادث عالم ندارد - چون به معناى حضور عین وقایع نزد عالم است - امام عکس العملى نشان نمىدهد و براساس علم عادى خود عمل مىکند و به همین علت، این علم براى امام تکلیفآور نیست؛ چون علمى موجب تکلیف است که مکلّف بتواند براساس آن علم، منشأ تغییر و تأثیر باشد. افزون بر این، وقتى [[معصوم چگونه عالم به غیب میشود؟ (پرسش)|امام با لطف و اذن خدا به مرتبه اعلاى کمال و علو وجودى مىرسد و با منبع علم الهى تماس مىیابد]]، در اوج مقام فنا در ذات حق است. او در این مقام خود را نمىبیند و خود را نمىپسندد. او فقط خدا را مىبیند و تنها مشیت الهى را مىپسندد. در این مقام، چون اراده و مشیت او را - براساس نظام علت و معلولى و قضا و قدر - در تحقّق حوادث و پدیدههاى هستى مىیابد، خواستهاى برخلاف آن ندارد. از دیگر سو، تلاش براى تغییر این حوادث از جمله شهادت خود، قطع نظر از اینکه تأثیرى ندارد، با مقام فنا و رضا و حب لقاءاللَّه نیز سازگار نیست»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=108119 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ::::::«'''خداوند از ازل عالم است''' به اینکه چه پدیدهاى با چه اوصاف و ویژگىهایى، تحت تأثیر علت تامّهاش موجود است. علم خداوند به پدیدههاى هستى، علم با واسطه علم به صورت آنها نیست؛ بلکه خود پدیدهها با تمام وجودشان نزد او حاضرند. بنابراین علم خداوند، به حقایق عالم هستى، همان گونه که در متن واقع موجودند، تعلق مىگیرد. علم خداوند، علم حضورى به واقع عینى است. از سوى دیگر چون در مرتبه وجودى خداوند، زمان و مکان معنا ندارد، علم او به پدیده هاى عالم هستى، در بستر زمان نیست؛ بلکه گذشته و حال و آینده یک جا و یکسان نزد او حاضر است. اما براى ما که موجودات زمانى و محصور به زمان هستیم و تحقق عینى حوادث و پدیدهها را از دریچه زمان مىنگریم، برخى از حوادث در گذشته بوده و یا در آینده موجود خواهد شد. بنابراین علم خداوند به مخلوقات خویش، بدین معنا است که حقایق و حوادث هستى، همراه با بستر زمانى شان گذشته، حال و آینده یک جا نزد او حاضر است. به همین جهت این علم خداوند، موجب تغییر آنها نیست. علم خداوند، علم به متن واقع و حضور عین واقع، در نزد او است؛ یعنى، علم او به مخلوقات و پدیدههاى هستى، به همان صورت که در متن واقع موجودند، تعلق مىگیرد. علم خداوند به افعال اختیارى انسان نیز بر همین منوال است؛ یعنى، خداوند از ازل به افعالى که براساس اراده و اختیار انسان از او صادر مىشود، علم دارد و علم الهى به این واقعیات عینى - همانگونه که در خارج موجودند - تعلق مىگیرد و به همین جهت، این علم به خودى خود موجب جبر یا تغییر واقع عینى (تحقّق فعل اختیارى به دنبال تحقق علت تامهاش) نمىشود. '''امام علاوه بر علم عادى''' - که براى نوع بشر قابل تحصیل است - از [[رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علم لدنى و خدادادى علم غیب نیز بهرهمند است]]. امام به حسب علو رتبه وجودىاش، با لطف و اذن الهى به سرچشمه علم الهى متصل است و از حقایق حوادث عالم - همانگونه که در متن واقع هستند - آگاه مىباشد؛ یعنى، علم غیب امام، از سنخ علم الهى و متصل به آن منبع است. این دانش، علم به واقع عینى است و معنا ندارد که منشأ تغییر در حوادث عالم باشد. براساس علم غیب، حقایق حوادث عالم، از جمله افعال اختیارى خود امام، همراه با علت تامهاش - که علم عادى و اراده از اجزاى این علت است - نزد او حاضر است و این حضور، حضور بىواسطه عین معلوم و واقع عینى نزد امام است. بر این اساس، امام حقیقت افعال اختیارى خود را - مانند خوردن میوه مسموم و یا ضربت خوردن به دنبال حرکت به مسجد کوفه - از منظرى بالاتر منظر علم الهى مىنگرد. به همین جهت از آنجا که [[علم غیب]] [[امام]]، تأثیرى در حوادث عالم ندارد - چون به معناى حضور عین وقایع نزد عالم است - امام عکس العملى نشان نمىدهد و براساس علم عادى خود عمل مىکند و به همین علت، این علم براى امام تکلیفآور نیست؛ چون علمى موجب تکلیف است که مکلّف بتواند براساس آن علم، منشأ تغییر و تأثیر باشد. افزون بر این، وقتى [[معصوم چگونه عالم به غیب میشود؟ (پرسش)|امام با لطف و اذن خدا به مرتبه اعلاى کمال و علو وجودى مىرسد و با منبع علم الهى تماس مىیابد]]، در اوج مقام فنا در ذات حق است. او در این مقام خود را نمىبیند و خود را نمىپسندد. او فقط خدا را مىبیند و تنها مشیت الهى را مىپسندد. در این مقام، چون اراده و مشیت او را - براساس نظام علت و معلولى و قضا و قدر - در تحقّق حوادث و پدیدههاى هستى مىیابد، خواستهاى برخلاف آن ندارد. از دیگر سو، تلاش براى تغییر این حوادث از جمله شهادت خود، قطع نظر از اینکه تأثیرى ندارد، با مقام فنا و رضا و حب لقاءاللَّه نیز سازگار نیست»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=108119 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |