آیا غیر معصوم میتواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا غیر معصوم میتواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۵۱
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] ''' +| پاسخدهنده = | پاسخ = ''')) |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله سبحانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله سبحانی؛ | ||
| تصویر = sobhani.jpg | | تصویر = sobhani.jpg | ||
| پاسخدهنده = جعفر سبحانی| | | پاسخدهنده = جعفر سبحانی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[جعفر سبحانی]]''' در دو کتاب ''«[[منشور جاوید (کتاب)|منشور جاوید]]»'' و ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است: | |||
:::::: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار میدهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref>از این آیه بر میآید که [[آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی از آینده او و از این که خدا او را حفظ میکند]] و به مادر، بر میگرداند آگاه شد آیا اینها جز آگاهی از غیب است؟ با دقت در این آیات جای هیچ شک و تردیدی در این مسأله باقی نمیماند و روشن میشود که امکان آگاهی [[پیامبران]] و برخی دیگر از بندگان خدا، از [[غیب]] و نیز فعلیت و تحقق آن، یکی از مسائل مسلم قرآن مجید است. بنابراین کسی که به قرآن [[ایمان]] داشته باشد نمیتواند آگاهی از [[غیب]] را برای بشر، غیر ممکن بداند و بگوید آگاهی از [[غیب]] اختصاص به خدا دارد، وبرای اثبات این حرف نادرست، به آیاتی که ظاهراً [[علم غیب]] را به خدا اختصاص می دهد استدلال کند»<ref>[http://lib.eshia.ir/26678/10/64 منشور جاوید، ج۱۰، ص۶۴- ۷۶. ]</ref><ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=3#id85_p85 آگاهی سوم یا علم غیب، ص۸۵.]</ref>. | :::::: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار میدهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref>از این آیه بر میآید که [[آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی از آینده او و از این که خدا او را حفظ میکند]] و به مادر، بر میگرداند آگاه شد آیا اینها جز آگاهی از غیب است؟ با دقت در این آیات جای هیچ شک و تردیدی در این مسأله باقی نمیماند و روشن میشود که امکان آگاهی [[پیامبران]] و برخی دیگر از بندگان خدا، از [[غیب]] و نیز فعلیت و تحقق آن، یکی از مسائل مسلم قرآن مجید است. بنابراین کسی که به قرآن [[ایمان]] داشته باشد نمیتواند آگاهی از [[غیب]] را برای بشر، غیر ممکن بداند و بگوید آگاهی از [[غیب]] اختصاص به خدا دارد، وبرای اثبات این حرف نادرست، به آیاتی که ظاهراً [[علم غیب]] را به خدا اختصاص می دهد استدلال کند»<ref>[http://lib.eshia.ir/26678/10/64 منشور جاوید، ج۱۰، ص۶۴- ۷۶. ]</ref><ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=3#id85_p85 آگاهی سوم یا علم غیب، ص۸۵.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله استادی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله استادی؛ | ||
| تصویر = 673589.jpg | | تصویر = 673589.jpg | ||
| پاسخدهنده = رضا استادی| | | پاسخدهنده = رضا استادی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[رضا استادی]]''' در مقالهای با عنوان ''«[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«در مورد ارتباط انسانهاى وارسته کامل با [[عالم غیب]]، ارتباط اینها با فرشتگان یا ارتباط فرشتگان با اینها ما ادلّه قرآنى و غیر قرانى داریم که همان گونه که [[پیغمبر]] با [[عالم غیب]] تماس دارد، [[امام]] نیز با آن عالم تماس دارد، حتى غیر [[پیغمبر]] و [[امام]] نیز گاهى تماس دارد. در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است. اسم این ارتباط را [[الهام]] یا هر چیز دیگرى بگذاریم، در هر صورت، وجودش ثابت است؛ اصل ارتباط انسان با [[عالم غیب]] دلیل دارد. ولى این ارتباط ها گوناگون است و در تعبیرات دینى، براى این ارتباطها نامهاى متفاوتى گذاشتهاند. ما بر اصل ارتباط دلیل داریم و به آن معتقدیم، اما چگونگى این ارتباط براى ما روشن نیست و ما باید به همین بسنده کنیم». | ::::::«در مورد ارتباط انسانهاى وارسته کامل با [[عالم غیب]]، ارتباط اینها با فرشتگان یا ارتباط فرشتگان با اینها ما ادلّه قرآنى و غیر قرانى داریم که همان گونه که [[پیغمبر]] با [[عالم غیب]] تماس دارد، [[امام]] نیز با آن عالم تماس دارد، حتى غیر [[پیغمبر]] و [[امام]] نیز گاهى تماس دارد. در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است. اسم این ارتباط را [[الهام]] یا هر چیز دیگرى بگذاریم، در هر صورت، وجودش ثابت است؛ اصل ارتباط انسان با [[عالم غیب]] دلیل دارد. ولى این ارتباط ها گوناگون است و در تعبیرات دینى، براى این ارتباطها نامهاى متفاوتى گذاشتهاند. ما بر اصل ارتباط دلیل داریم و به آن معتقدیم، اما چگونگى این ارتباط براى ما روشن نیست و ما باید به همین بسنده کنیم». | ||
::::::«ما منکر نمىشویم که ممکن است بعضى [[علم غیب]] داشته باشند، ولى علمهایى که افراد معمولى به غیب دارند، دایرهاش نمىتواند مطلق باشد؛ یعنى نمىتوانند بگویند که ما همه چیز را مىدانیم، علم آنها به تعبیر ما موجبه جزئیه است، مىتوانند بگویند بعضى از مطالبى که شما نمىدانید و براى شما غیب است، ما مىدانیم، وگرنه [[غیب مطلق]] براى خداى متعال و کسى است که دلیل اثباتى داشته باشیم که خدا آن را در اختیار او گذاشته است؛ مثل مسأله [[عصمت]]»<ref>[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت، نشریه معرفت شماره ۰۳۷ - آذر و دی ۱۳۷۹]</ref>. | ::::::«ما منکر نمىشویم که ممکن است بعضى [[علم غیب]] داشته باشند، ولى علمهایى که افراد معمولى به غیب دارند، دایرهاش نمىتواند مطلق باشد؛ یعنى نمىتوانند بگویند که ما همه چیز را مىدانیم، علم آنها به تعبیر ما موجبه جزئیه است، مىتوانند بگویند بعضى از مطالبى که شما نمىدانید و براى شما غیب است، ما مىدانیم، وگرنه [[غیب مطلق]] براى خداى متعال و کسى است که دلیل اثباتى داشته باشیم که خدا آن را در اختیار او گذاشته است؛ مثل مسأله [[عصمت]]»<ref>[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت، نشریه معرفت شماره ۰۳۷ - آذر و دی ۱۳۷۹]</ref>. | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ | ||
| تصویر = Pic1419.jpg | | تصویر = Pic1419.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید محمد نجفی یزدی| | | پاسخدهنده = سید محمد نجفی یزدی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]»'' در اینباره گفته است: | |||
رشید هجری از یاران باوفا و صمیمی [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} بود به گونهای که حضرت او را لایق تعلیم علوم غیب دانسته، از بلاها و مرگها آگاه بود و او را رشید البلایا مینامیدند، به بعضی خبر میداد که چگونه میمیرد و یا چگونه کشته میشود، و همانطور که خبر داده بود واقع میشد»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152290 پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]</ref> | رشید هجری از یاران باوفا و صمیمی [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} بود به گونهای که حضرت او را لایق تعلیم علوم غیب دانسته، از بلاها و مرگها آگاه بود و او را رشید البلایا مینامیدند، به بعضی خبر میداد که چگونه میمیرد و یا چگونه کشته میشود، و همانطور که خبر داده بود واقع میشد»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152290 پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | ||
| تصویر = 847645352.jpg | | تصویر = 847645352.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد تقی شاکر| | | پاسخدهنده = محمد تقی شاکر | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«آیاتی که گذشت به مواضعی از آگاهی [[انبیا]] الهی به غیب دلالت مینمود. اما آیاتی دیگر دلالت میکند غیر [[انبیاء]] نیز آگاه و مطلع از غیب شدهاند. این آیات میفهماند که آگاهی و شناختِ نسبت به غیب، منحصر به طبقۀ انبیاء نیست بلکه این نوع آگاهی فضلی است الهی که خداوند به هر کدام از بندگان صالح خود که بخواهد اختصاص میدهد. اینک نمونههایی از این آیات: | ::::::«آیاتی که گذشت به مواضعی از آگاهی [[انبیا]] الهی به غیب دلالت مینمود. اما آیاتی دیگر دلالت میکند غیر [[انبیاء]] نیز آگاه و مطلع از غیب شدهاند. این آیات میفهماند که آگاهی و شناختِ نسبت به غیب، منحصر به طبقۀ انبیاء نیست بلکه این نوع آگاهی فضلی است الهی که خداوند به هر کدام از بندگان صالح خود که بخواهد اختصاص میدهد. اینک نمونههایی از این آیات: | ||
:::::#اطلاع یافتن مریم به غیب. آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ]]* [[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ]]}}<ref>«و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵و۴۹.</ref> دلالت میکند مریم با وجود ازدواج نکردن، به سبب صحبت فرشته با او از فرزنددار شدن و نام او و شخصیت و خصوصیاتش مطلع شده بود. | :::::#اطلاع یافتن مریم به غیب. آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ]]* [[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ]]}}<ref>«و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵و۴۹.</ref> دلالت میکند مریم با وجود ازدواج نکردن، به سبب صحبت فرشته با او از فرزنددار شدن و نام او و شخصیت و خصوصیاتش مطلع شده بود. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۶. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۶. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11742.jpg | | تصویر = 11742.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد صادق عظیمی| | | پاسخدهنده = محمد صادق عظیمی | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«امکان [[علم غیب]] برای بشر: دانشمندان بزرگ اسلامی و غیر اسلامی، امکان [[علم غیب]] برای بشر را مورد تأکید قرار دادهاند و آن را امر ممکن و بلکه واقع شده تلقی کردهاند. شیخ الرئیس [[ابو علی سینا]] در این باره میگوید: اگر عارفی از غیب خبر داد و آینده درستی آن را ثابت کرد او را تصدیق کن و به او ایمان بیاور؛ زیرا چنین آگاهی یک رشته اسباب طبیعی دارد. سپس به برهان این مطلب اشاره کرده میگوید: وقتی اشتغالات و گرفتاریهای روح از طریق حواس کم شد، برای روح انسان، فرصتی دست میدهد که خود را از دست قوای طبیعی رهانیده و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی را در آنجا ببیند و این حالت گاهی در خواب و در حال بیماری به انسانهای عادی نیز رخ میدهد. شیخ [[شهابالدین سهروردی]] نیز میگوید: هرگاه وابستگیهای حواس ظاهری کاهش یافت، نفس انسان از دست قوای طبیعی رهایی یافته و بر یک رشته امور غیبی تسلط مییابد و شاهد آن خوابهای صادق است که انسان در زندگیاش تجربه میکند. سپس میگوید: اگر انسانهای کامل مانند پیامبران و اولیا از غیب خبر میدهند به خاطر نوشتههایی است که میبینند و یا امواج و صداهای دلانگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صورتهایی است که مشاهده میکنند و با آنان سخن میگویند، سپس از غیب خبر میدهند. [[الکسیس کارل]] از دانشمندان غربی، برای [[الهام]] مقام و منزلتی ویژه قائل است و معتقد است که روشن بینان بدون استفاده از اعضای حسی خود، افکار دیگران را درک میکنند و حوادث دور از جهت مکان و زمان را تا حدودی میبینند و گاهی از فاصله دور شخص یا صحنهای را میبینند و آن را با دقت ترسیم و توصیف میکنند. وی آن را یک موهبت استثنایی میداند که جز افراد معدودی از آن برخوردار نیستند.<ref> الکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، صفحه ۱۴۰ و ۱۴۱ ترجمه پرویز دبیری.</ref>. | ::::::«امکان [[علم غیب]] برای بشر: دانشمندان بزرگ اسلامی و غیر اسلامی، امکان [[علم غیب]] برای بشر را مورد تأکید قرار دادهاند و آن را امر ممکن و بلکه واقع شده تلقی کردهاند. شیخ الرئیس [[ابو علی سینا]] در این باره میگوید: اگر عارفی از غیب خبر داد و آینده درستی آن را ثابت کرد او را تصدیق کن و به او ایمان بیاور؛ زیرا چنین آگاهی یک رشته اسباب طبیعی دارد. سپس به برهان این مطلب اشاره کرده میگوید: وقتی اشتغالات و گرفتاریهای روح از طریق حواس کم شد، برای روح انسان، فرصتی دست میدهد که خود را از دست قوای طبیعی رهانیده و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی را در آنجا ببیند و این حالت گاهی در خواب و در حال بیماری به انسانهای عادی نیز رخ میدهد. شیخ [[شهابالدین سهروردی]] نیز میگوید: هرگاه وابستگیهای حواس ظاهری کاهش یافت، نفس انسان از دست قوای طبیعی رهایی یافته و بر یک رشته امور غیبی تسلط مییابد و شاهد آن خوابهای صادق است که انسان در زندگیاش تجربه میکند. سپس میگوید: اگر انسانهای کامل مانند پیامبران و اولیا از غیب خبر میدهند به خاطر نوشتههایی است که میبینند و یا امواج و صداهای دلانگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صورتهایی است که مشاهده میکنند و با آنان سخن میگویند، سپس از غیب خبر میدهند. [[الکسیس کارل]] از دانشمندان غربی، برای [[الهام]] مقام و منزلتی ویژه قائل است و معتقد است که روشن بینان بدون استفاده از اعضای حسی خود، افکار دیگران را درک میکنند و حوادث دور از جهت مکان و زمان را تا حدودی میبینند و گاهی از فاصله دور شخص یا صحنهای را میبینند و آن را با دقت ترسیم و توصیف میکنند. وی آن را یک موهبت استثنایی میداند که جز افراد معدودی از آن برخوردار نیستند.<ref> الکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، صفحه ۱۴۰ و ۱۴۱ ترجمه پرویز دبیری.</ref>. | ||
::::::'''خلاصه:''' دانشمندان فراوانی اعتراف نمودهاند که امکان دارد بشر دانشی را از راه [[الهام]] و اشراق و کشف و شهود به دست آورد که هیچ یک از عوامل ظاهری در آن دخالت نداشته باشد. بدیهی است جایی که آگاهی از غیب برای بشر معمولی ممکن و بلکه واقع شده باشد در امکان آن برای پیامبران و امامان تردیدی نیست.<ref> ص۱۵۶.</ref>. | ::::::'''خلاصه:''' دانشمندان فراوانی اعتراف نمودهاند که امکان دارد بشر دانشی را از راه [[الهام]] و اشراق و کشف و شهود به دست آورد که هیچ یک از عوامل ظاهری در آن دخالت نداشته باشد. بدیهی است جایی که آگاهی از غیب برای بشر معمولی ممکن و بلکه واقع شده باشد در امکان آن برای پیامبران و امامان تردیدی نیست.<ref> ص۱۵۶.</ref>. | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۷. آقای زرینجویی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۷. آقای زرینجویی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ | ||
| تصویر = 11980.jpg | | تصویر = 11980.jpg | ||
| پاسخدهنده = عین الله زرین جویی| | | پاسخدهنده = عین الله زرین جویی | ||
| پاسخ = آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«علاوه بر معارفی که قرآن و روایات در اختیار ما میگذارند فیلسوفان اسلامی متفقند در این که انسان امکان اطلاع بر غیب را دارا میباشد و این مطلب حتی برای غیر معصوم نیز صادق است. [[ابن سینا]] در کتاب الاشارات و التنبيهات میگوید: تجربه و آزمایش به روشنی ثابت کرده است که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج تماس بگیرد و اطلاعاتی کسب کند اکنون چه مانعی دارد که انسان در بیداری دارای چنین قدرتی باشد و تجربه و آزمایش نیز آن را اثبات کرده است<ref>ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج ۳، ص ۳۹۹.</ref>. | ::::::«علاوه بر معارفی که قرآن و روایات در اختیار ما میگذارند فیلسوفان اسلامی متفقند در این که انسان امکان اطلاع بر غیب را دارا میباشد و این مطلب حتی برای غیر معصوم نیز صادق است. [[ابن سینا]] در کتاب الاشارات و التنبيهات میگوید: تجربه و آزمایش به روشنی ثابت کرده است که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج تماس بگیرد و اطلاعاتی کسب کند اکنون چه مانعی دارد که انسان در بیداری دارای چنین قدرتی باشد و تجربه و آزمایش نیز آن را اثبات کرده است<ref>ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج ۳، ص ۳۹۹.</ref>. | ||
::::::این قبیل تجربهها به قدری فراوان است و حتی اختصاص به مذهب خاصی ندارد که هر کدام از ما بارها خود آن را تجربه کردهایم. فیلسوفان تجربه این حالت را در بیداری کاملاً ممکن میدانند. و آن بدین صورت است که اگر حواس انسان از اشتغالات بیرونی باز داشته شود و نفس از این عالم انصراف پیدا کند همان تجربهای که در خواب هست در بیداری به وجود میآید. این انصراف میتواند بر اساس اراده انسان باشد یا بواسطه غلبه درد و مریضی و یا حالت سکرات موت. مطابق کریمه قرآنی این حالت حتی برای فرعون زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}} پیش آمد که تعبیر آن را از حضرت خواست و بعد از این قضیه بود که موقعیت ایشان تغییر کرد و منزلتی پیدا نمود. چنانکه همین آیه قرآنی که میفرماید به [[حضرت یوسف]]{{ع}} تأويل الأحاديث یا همان تعبیر خواب دادیم خود بیانگر این واقعیت است که رویای صادق یکی از راههای اطلاع از [[غیب]] است و فلسفه تعبير خواب نیز همین است. روایت نیز هست که رویای صادق جزئی از [[نبوت]] است<ref>سیده نصرت امین، مخزن العرفان، ج ۶، ص۳۳۳.</ref>. ریشه این واقعیت که انسان امکان اطلاع از غیب را دارا میباشد به مسأله تجرد نفس باز میگردد. بخش عمدهای از علم فلسفه به مسائل علمالنفس پرداخته، به تعاریف مختلف ماهیت نفس انسانی، قوا و مدارک و مشاعر ظاهری و باطنی و مراتب تجرد آن میپردازد»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۱۱۷.</ref>. | ::::::این قبیل تجربهها به قدری فراوان است و حتی اختصاص به مذهب خاصی ندارد که هر کدام از ما بارها خود آن را تجربه کردهایم. فیلسوفان تجربه این حالت را در بیداری کاملاً ممکن میدانند. و آن بدین صورت است که اگر حواس انسان از اشتغالات بیرونی باز داشته شود و نفس از این عالم انصراف پیدا کند همان تجربهای که در خواب هست در بیداری به وجود میآید. این انصراف میتواند بر اساس اراده انسان باشد یا بواسطه غلبه درد و مریضی و یا حالت سکرات موت. مطابق کریمه قرآنی این حالت حتی برای فرعون زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}} پیش آمد که تعبیر آن را از حضرت خواست و بعد از این قضیه بود که موقعیت ایشان تغییر کرد و منزلتی پیدا نمود. چنانکه همین آیه قرآنی که میفرماید به [[حضرت یوسف]]{{ع}} تأويل الأحاديث یا همان تعبیر خواب دادیم خود بیانگر این واقعیت است که رویای صادق یکی از راههای اطلاع از [[غیب]] است و فلسفه تعبير خواب نیز همین است. روایت نیز هست که رویای صادق جزئی از [[نبوت]] است<ref>سیده نصرت امین، مخزن العرفان، ج ۶، ص۳۳۳.</ref>. ریشه این واقعیت که انسان امکان اطلاع از غیب را دارا میباشد به مسأله تجرد نفس باز میگردد. بخش عمدهای از علم فلسفه به مسائل علمالنفس پرداخته، به تعاریف مختلف ماهیت نفس انسانی، قوا و مدارک و مشاعر ظاهری و باطنی و مراتب تجرد آن میپردازد»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۱۱۷.</ref>. | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای کرمزاده؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای کرمزاده؛ | ||
| تصویر = 11947.jpg | | تصویر = 11947.jpg | ||
| پاسخدهنده = علی کرمزاده| | | پاسخدهنده = علی کرمزاده | ||
| پاسخ = آقای '''[[علی کرمزاده]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایاننامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«آگاهی از راه اشراق را واقعیتی غیر قابل انکار است. آگاهیهای انسان بر اموری که خارج از متعلقات حس و تجربه، استدلال و عقلأند، بهترین گواه این مدعاست، پدیدههای نوظهور و اکتشافات علمی تنها محصول تجربه و اندیشه ورزی نیست؛ زیرا چه بسا اموری که در چنبره این دو روش قرار نمیگیرند. فیلسوفان مسلمان آگاهی از [[غیب]] را دارای امکان وقوعی میدانند. [[ابن سینا]] میگوید: آن گاه که اشتغالات روح از طریق حواس کم شد، روح فرصتی مییابد تا از چنگال قوای طبیعی خلاص و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی از غیب در او نقش میبندد و این حالت گاهی در خواب و گاهی در بیماری پدید میآید.<ref>{{عربی|"و اذا قلت الشواغل الحسیة و بقیت الشواغل أقل لم یبعد أن یکون للنفس فلتات تخلص عن شغل التخیل الی جانب القدس فانتقش فیها نقش من الغیب(...)"}} ابن سینا، ج ۳، ص ۴۰۷ .</ref> [[ابن سینا]] با سود جستن از تجربه و قیاس که مستظهر به حالت وجدانی است، میگوید: تجربه و قیاس به ما میگویند که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج در تماس بوده، بر آن آگاهی یابد. با توجه به این حقیقت، مانعی ندارد که انسان به هنگام بیداری نیز دارای چنین توانایی باشد.<ref>{{عربی|"التجربة والقیاس متطابقان علی أن للنفس الإنسانیة أن تنال من الغیب نی؟ فی حالة المنام فلا مانع من أن یقع مثل ذلک النیل فی حالة الیقظة"}}.</ref> در راستای همین بیان که انسان در اثر سیر و سلوک و ریاضتهای شرعی واجد قدرتی میشود که دیگر هم نوعان او ندارند، میگوید: اگر دریافتی که شخص عارفی اموری انجام می دهد که از توان افراد عادی خارج است، این دریافت نباید همراه با انکار باشد؛ زیرا چه بسا برای این امور علل و اسبابی است که تو نیز اگر واجد آن شوی، قادر بر آن امور میگردی.<ref>{{عربی|"اذ بلغک أن عارفا أطاق بقوته فعلا أو تحریکا او حرکه یخرج عن وسع مثله فلا تتلقه بکل ذلک الاستنکار فلقد تجد إلی سببه سبیلا فی اعتبارک مذاهب الطبیة"}}.</ref> [[شیخ اشراق]] که در حقیقت نام برداری فلسفه وی به اشراق، حکایت از روش فلسفی او میکند و در فلسفه الهی و ریاضتهای نفسانی عملی داعیههای بسیار دارد، در خصوص آگاهی از [[غیب]]، در فصلی تحت عنوان سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات میگوید: هرگاه اشتغالات حواس ظاهر کم شود و نفس انسان از چنبر، قوای طبیعی رها شود، نفس توانایی بر امور غیبی پیدا میکند و گواه بر این امور، خوابهای صادق است که برای انسان رخ میدهد. از منظر او نور اسفهبد، که همان نفس انسانی است، آن گاه که از جهات شواغل قوی حسی رهایی یابد و حس باطن هم ضعیف شود، در حقیقت نفس از برازخ (اجسام) رها میشود و به برازخ علوی متصل میشود و در آنجا بر مغیبات اطلاع مییابد.<ref>شیخ اشراق، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref> همو درباره اطلاع پیامبران{{صل}} و اشخاص کمل از [[غیب]] میگوید: {{عربی|"و ما یتلقی الأنبیاء والأولیاء و غیرهم من المغیبات فانها قد ترد علیهم فی اسطر مکتوبة}}. (...) اطلاع انبیاء و اشخاص کمل از [[غیب]] به دلیل نوشتههایی است که آنان میبینند و یا صداهای دل انگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صور تهایی که مشاهده میکنند. و با ایشان سخن میگویند صدرالمتألهین ضمن پذیرش دیدگاه فیلسوفان قبل از خود درباره اطلاع افراد کمل از [[غیب]]، با تفصیل در اینباره به بیان دیدگاه خود پرداخته است. او با ارائه تفاوتهای وحی و الهام بر این باور است که نفس انسانی بر اثر اتصال با جهان عقل و یا عالم مثال -که شیخ اشراق به طور جدی بر آن اصرار دارد و ابن سینا منکر آن است - آگاهیهایی کسب میکند و در ادامه این ادعا را مدلل و با براهین عقلی روشن میسازد، پیداست که بیان تفصیلی همه آن مطالب با حجم این پژوهش سازگار نیست و دیدگاه ملاصدرا حواشی وی در دو فصل سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات و بیان اقسام مغیباتی که افراد کمل توانایی بر دریافت آنها دارند، در مقاله پنجم از کتاب شرح حکمه الاشراق، جای هیچ ابهامی باقی نمیگذارد که دریافت امور غیبی امری شدنی است. بنابر این، دانشمندان، خواه فیلسوفان و خواه روان شناسان در این جهت تردیدی ندارند که انسان توانایی دارد که از مغیبات مطلع شود. نکتهای که نباید از آن غفلت نمود؛ چنان که [[ملاصدرا]] در تعلیقات بر حکمه الاشراق آورده است، آگاهی پیامبران{{صل}} و همچنین امامان معصوم{{ع}} از [[غیب]]، غیر از طرق عادی است و اشتراک در نتیجه گواه بر اتخاذ دو روش نیست و آنچه در خصوص اطلاع افراد عادی بر [[غیب]] بیان شد تنها برای این بود که استبعاد دانستن [[غیب]] از ادهان زدوده شود»<ref>[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایاننامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]، ص۲۳.</ref>. | ::::::«آگاهی از راه اشراق را واقعیتی غیر قابل انکار است. آگاهیهای انسان بر اموری که خارج از متعلقات حس و تجربه، استدلال و عقلأند، بهترین گواه این مدعاست، پدیدههای نوظهور و اکتشافات علمی تنها محصول تجربه و اندیشه ورزی نیست؛ زیرا چه بسا اموری که در چنبره این دو روش قرار نمیگیرند. فیلسوفان مسلمان آگاهی از [[غیب]] را دارای امکان وقوعی میدانند. [[ابن سینا]] میگوید: آن گاه که اشتغالات روح از طریق حواس کم شد، روح فرصتی مییابد تا از چنگال قوای طبیعی خلاص و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی از غیب در او نقش میبندد و این حالت گاهی در خواب و گاهی در بیماری پدید میآید.<ref>{{عربی|"و اذا قلت الشواغل الحسیة و بقیت الشواغل أقل لم یبعد أن یکون للنفس فلتات تخلص عن شغل التخیل الی جانب القدس فانتقش فیها نقش من الغیب(...)"}} ابن سینا، ج ۳، ص ۴۰۷ .</ref> [[ابن سینا]] با سود جستن از تجربه و قیاس که مستظهر به حالت وجدانی است، میگوید: تجربه و قیاس به ما میگویند که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج در تماس بوده، بر آن آگاهی یابد. با توجه به این حقیقت، مانعی ندارد که انسان به هنگام بیداری نیز دارای چنین توانایی باشد.<ref>{{عربی|"التجربة والقیاس متطابقان علی أن للنفس الإنسانیة أن تنال من الغیب نی؟ فی حالة المنام فلا مانع من أن یقع مثل ذلک النیل فی حالة الیقظة"}}.</ref> در راستای همین بیان که انسان در اثر سیر و سلوک و ریاضتهای شرعی واجد قدرتی میشود که دیگر هم نوعان او ندارند، میگوید: اگر دریافتی که شخص عارفی اموری انجام می دهد که از توان افراد عادی خارج است، این دریافت نباید همراه با انکار باشد؛ زیرا چه بسا برای این امور علل و اسبابی است که تو نیز اگر واجد آن شوی، قادر بر آن امور میگردی.<ref>{{عربی|"اذ بلغک أن عارفا أطاق بقوته فعلا أو تحریکا او حرکه یخرج عن وسع مثله فلا تتلقه بکل ذلک الاستنکار فلقد تجد إلی سببه سبیلا فی اعتبارک مذاهب الطبیة"}}.</ref> [[شیخ اشراق]] که در حقیقت نام برداری فلسفه وی به اشراق، حکایت از روش فلسفی او میکند و در فلسفه الهی و ریاضتهای نفسانی عملی داعیههای بسیار دارد، در خصوص آگاهی از [[غیب]]، در فصلی تحت عنوان سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات میگوید: هرگاه اشتغالات حواس ظاهر کم شود و نفس انسان از چنبر، قوای طبیعی رها شود، نفس توانایی بر امور غیبی پیدا میکند و گواه بر این امور، خوابهای صادق است که برای انسان رخ میدهد. از منظر او نور اسفهبد، که همان نفس انسانی است، آن گاه که از جهات شواغل قوی حسی رهایی یابد و حس باطن هم ضعیف شود، در حقیقت نفس از برازخ (اجسام) رها میشود و به برازخ علوی متصل میشود و در آنجا بر مغیبات اطلاع مییابد.<ref>شیخ اشراق، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref> همو درباره اطلاع پیامبران{{صل}} و اشخاص کمل از [[غیب]] میگوید: {{عربی|"و ما یتلقی الأنبیاء والأولیاء و غیرهم من المغیبات فانها قد ترد علیهم فی اسطر مکتوبة}}. (...) اطلاع انبیاء و اشخاص کمل از [[غیب]] به دلیل نوشتههایی است که آنان میبینند و یا صداهای دل انگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صور تهایی که مشاهده میکنند. و با ایشان سخن میگویند صدرالمتألهین ضمن پذیرش دیدگاه فیلسوفان قبل از خود درباره اطلاع افراد کمل از [[غیب]]، با تفصیل در اینباره به بیان دیدگاه خود پرداخته است. او با ارائه تفاوتهای وحی و الهام بر این باور است که نفس انسانی بر اثر اتصال با جهان عقل و یا عالم مثال -که شیخ اشراق به طور جدی بر آن اصرار دارد و ابن سینا منکر آن است - آگاهیهایی کسب میکند و در ادامه این ادعا را مدلل و با براهین عقلی روشن میسازد، پیداست که بیان تفصیلی همه آن مطالب با حجم این پژوهش سازگار نیست و دیدگاه ملاصدرا حواشی وی در دو فصل سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات و بیان اقسام مغیباتی که افراد کمل توانایی بر دریافت آنها دارند، در مقاله پنجم از کتاب شرح حکمه الاشراق، جای هیچ ابهامی باقی نمیگذارد که دریافت امور غیبی امری شدنی است. بنابر این، دانشمندان، خواه فیلسوفان و خواه روان شناسان در این جهت تردیدی ندارند که انسان توانایی دارد که از مغیبات مطلع شود. نکتهای که نباید از آن غفلت نمود؛ چنان که [[ملاصدرا]] در تعلیقات بر حکمه الاشراق آورده است، آگاهی پیامبران{{صل}} و همچنین امامان معصوم{{ع}} از [[غیب]]، غیر از طرق عادی است و اشتراک در نتیجه گواه بر اتخاذ دو روش نیست و آنچه در خصوص اطلاع افراد عادی بر [[غیب]] بیان شد تنها برای این بود که استبعاد دانستن [[غیب]] از ادهان زدوده شود»<ref>[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایاننامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]، ص۲۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |