پرش به محتوا

شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[ + | پاسخ‌دهنده = ))
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
خط ۴۹: خط ۴۹:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛
| تصویر = 9030760879.jpg
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید جواد حسینی|حسینی]]]]
| پاسخ‌دهنده = سید جواد حسینی
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید جواد حسینی]]''' در مقاله خود ''«[[امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید جواد حسینی]]''' در مقاله خود ''«[[امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*ابوالقاسم کاتب راشد نقل می‌کند: که مردی از سادات علوی برای کار و کوشش، و تحصیل روزی از خانه خود در سامراء خارج شد و در خارج شهر به مردی از اهل همدان برخورد نمود که آمده بود و می‌خواست [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} را زیارت کند. مرد همدانی پرسید: ای مرد! از کجا می‌آیی و اهل کدام شهری؟ مرد علوی جواب داد اهل سامرا و در پی تحصیل روزی از خانه‌ام خارج شده‌ام، او گفت: آیا حاضری مرا به خانه [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} راهنمایی کنی و در عوض پنجاه دینار از من بگیری؟ مرد علوی جواب داد مانعی ندارد و هر دو به سمت خانه حضرت عسکری آمدند... وقتی رسیدند اذن ورود خواستند، حضرت عسکری به آن دو اجازه ورود داد در حالی که در صحن منزل نشسته بود، وقتی نگاهش به مرد همدانی افتاد فرمود: تو فلانی فرزند فلانی هستی؟ عرض کرد: بله، فرمود: بله پدرت درباره ما به تو وصیت کرده است آمده‌ای آن وصیّت را ادا کنی، و با تو چهار هزار دینار است که آن را تحویل بده، آن مرد گفت: بله (همین طور است) و آن را به حضرت تقدیم کرد. آنگاه به علوی نگاه کرد و فرمود: تو برای تحصیل فضل (الهی و روزی) به سوی جبل خارج شدی، این مرد (همدانی) به تو پنجاه دینار داد، و تو هم با او برگشتی و الآن هم، پنجاه دینار به تو عطا می‌کنیم. در این روایت چند خبر غیبی از حضرت نقل شده است: اسم و رسم مرد همدانی(جبلی) را گفتن بدون آشنایی قبلی؛ خبر از وصیّت پدر آن مرد؛ خبر از مبلغ دقیق مالی که وصیّت شده بود که به امام پرداخت شود؛ خبر از قرار داد علوی با مرد همدانی.
::::::*ابوالقاسم کاتب راشد نقل می‌کند: که مردی از سادات علوی برای کار و کوشش، و تحصیل روزی از خانه خود در سامراء خارج شد و در خارج شهر به مردی از اهل همدان برخورد نمود که آمده بود و می‌خواست [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} را زیارت کند. مرد همدانی پرسید: ای مرد! از کجا می‌آیی و اهل کدام شهری؟ مرد علوی جواب داد اهل سامرا و در پی تحصیل روزی از خانه‌ام خارج شده‌ام، او گفت: آیا حاضری مرا به خانه [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} راهنمایی کنی و در عوض پنجاه دینار از من بگیری؟ مرد علوی جواب داد مانعی ندارد و هر دو به سمت خانه حضرت عسکری آمدند... وقتی رسیدند اذن ورود خواستند، حضرت عسکری به آن دو اجازه ورود داد در حالی که در صحن منزل نشسته بود، وقتی نگاهش به مرد همدانی افتاد فرمود: تو فلانی فرزند فلانی هستی؟ عرض کرد: بله، فرمود: بله پدرت درباره ما به تو وصیت کرده است آمده‌ای آن وصیّت را ادا کنی، و با تو چهار هزار دینار است که آن را تحویل بده، آن مرد گفت: بله (همین طور است) و آن را به حضرت تقدیم کرد. آنگاه به علوی نگاه کرد و فرمود: تو برای تحصیل فضل (الهی و روزی) به سوی جبل خارج شدی، این مرد (همدانی) به تو پنجاه دینار داد، و تو هم با او برگشتی و الآن هم، پنجاه دینار به تو عطا می‌کنیم. در این روایت چند خبر غیبی از حضرت نقل شده است: اسم و رسم مرد همدانی(جبلی) را گفتن بدون آشنایی قبلی؛ خبر از وصیّت پدر آن مرد؛ خبر از مبلغ دقیق مالی که وصیّت شده بود که به امام پرداخت شود؛ خبر از قرار داد علوی با مرد همدانی.
::::::*اسماعیل بن محمّد که از فرزندان عبداللّه بن عباس است می‌گوید: مبلغ دویست دینار پول داشتم که آنها را در زمین دفن کرده بودم، و بر سر راه امام عسکری قرار گرفته و به او عرض کردم: یابن رسول اللّه من درآمدی ندارم تا برای شب و روزم نانی تهیه کنم و در وضع اسفناکی بسر می‌برم، تا جایی که حتی یک دینار پول ندارم، و جای تعجب این بود که اسماعیل در حضور امام به دروغ سوگند یاد کرد. حضرت از شنیدن سخنان اسماعیل ناراحت شد و فرمود: چرا به دروغ قسم یاد می‌کنی، و من می‌دانم که تو دویست دینار دفن کرده‌ای ولی این را بدان که روزی شدیداً به آن پول محتاج می‌شوی و لکن از آن استفاده نمی‌بری؟ و امام اضافه کرد که من این سخنان را برای این نمی‌گویم که تو را از احسان خود محروم سازم، آنگاه به غلام خویش دستور داد که هرچه داری به او بپرداز، و غلام موجودی حضرتش را که صددینار بود، به وی داد: از این جریان مدّتی گذشت تا زمانی که اسماعیل شدیداً به آن دویست دینار دفن شده نیاز پیدا کرد با این که جای دفن دینارها را تغییر داده بود وقتی سراغ آن رفت متوجّه شد که پسرش دینارها را خرج کرده و حتی یک درهم باقی نگذاشته است. در این روایت نیز حضرت چند خبر غیبی داد: ناحق قسم یاد کردن اسماعیل؛ مبلغ دقیق دینارهای دفن شده را گفتن؛ از همه جالب‌تر این که خبر داد از آن دینارها بهره نمی‌بری.
::::::*اسماعیل بن محمّد که از فرزندان عبداللّه بن عباس است می‌گوید: مبلغ دویست دینار پول داشتم که آنها را در زمین دفن کرده بودم، و بر سر راه امام عسکری قرار گرفته و به او عرض کردم: یابن رسول اللّه من درآمدی ندارم تا برای شب و روزم نانی تهیه کنم و در وضع اسفناکی بسر می‌برم، تا جایی که حتی یک دینار پول ندارم، و جای تعجب این بود که اسماعیل در حضور امام به دروغ سوگند یاد کرد. حضرت از شنیدن سخنان اسماعیل ناراحت شد و فرمود: چرا به دروغ قسم یاد می‌کنی، و من می‌دانم که تو دویست دینار دفن کرده‌ای ولی این را بدان که روزی شدیداً به آن پول محتاج می‌شوی و لکن از آن استفاده نمی‌بری؟ و امام اضافه کرد که من این سخنان را برای این نمی‌گویم که تو را از احسان خود محروم سازم، آنگاه به غلام خویش دستور داد که هرچه داری به او بپرداز، و غلام موجودی حضرتش را که صددینار بود، به وی داد: از این جریان مدّتی گذشت تا زمانی که اسماعیل شدیداً به آن دویست دینار دفن شده نیاز پیدا کرد با این که جای دفن دینارها را تغییر داده بود وقتی سراغ آن رفت متوجّه شد که پسرش دینارها را خرج کرده و حتی یک درهم باقی نگذاشته است. در این روایت نیز حضرت چند خبر غیبی داد: ناحق قسم یاد کردن اسماعیل؛ مبلغ دقیق دینارهای دفن شده را گفتن؛ از همه جالب‌تر این که خبر داد از آن دینارها بهره نمی‌بری.
خط ۷۶: خط ۷۶:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11273.jpg
| تصویر = 11273.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد نظیر عرفانی
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«برخی از روایات نیز بیانگر برخی از خبرهای غیبی است که از زبان [[معصوم]]{{ع}} وارد شده است همانند: خبر [[پیامبر]]{{صل}} که فرموده بودند: یا علی! تو با گروه پیمان شکن و گروه ستمگر و گروه منحرف نبرد خواهی کرد. در این خبر از پیامبر می‌بینیم که ایشان از پیدایش گروه‌های ناکثین، مارقین و قاسطین خبر می‌دهند.
::::::*«برخی از روایات نیز بیانگر برخی از خبرهای غیبی است که از زبان [[معصوم]]{{ع}} وارد شده است همانند: خبر [[پیامبر]]{{صل}} که فرموده بودند: یا علی! تو با گروه پیمان شکن و گروه ستمگر و گروه منحرف نبرد خواهی کرد. در این خبر از پیامبر می‌بینیم که ایشان از پیدایش گروه‌های ناکثین، مارقین و قاسطین خبر می‌دهند.
::::::همچنین [[عدی بن حاتم]] نقل می‌کند: در محضر [[رسول اکرم]]{{صل}} بودم که شخصی آمد و اظهار نیازمندی کرد، چیزی نگذشت دیگری آمد و از نا امنی راه شکایت کرد، در این هنگام پیامبر رو به من کرد و فرمود: حیره را دیده‌ای؟ گفتم: اوصاف آن را شنیده‌ام اما آن را ندیده‌ام، فرمود: چیزی نمی‌گذرد که امنیت سراسر منطقه را فرا می‌گیرد و کاروان به قصد زیارت خانه خدا از حیره حرکت می‌کند و در این راه جز از خدا نمی‌ترسد، سپس افزودند: اگر از عمری برخوردار شوی از گروهی خواهی بود که گنج کسری را فتح خواهند کرد. [[عدی بن حاتم]] می‌گوید، تمام آنچه را که [[رسول خدا]] گفته بود را مشاهده نمودم و آنها به وقوع پیوست. همچنین از [[حضرت علی]]{{ع}} روایت شده که فرمودند: به خدا سوگند شهر شما بصره غرق می‌شود مسجد شما بسان سینه کشتی‌ای که بدنه آن در آب فرو می‌رود و تنها سینه‌اش روی آب ظاهر است، دیده می‌شود. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می‌نویسد: بصره تا کنون دو بار در آب غرق شده است یک بار در زمان "القادر بالله" و بار دیگر در زمان "القائم بامر الله" طغیان آب‌های خلیج فارس این شهر را در آب فرو برد و از آن همه ساختمان تنها قسمتی از مسجد جامع همان طور که علی خبر داده بود در میان آب دیده می‌شد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص۲۴.</ref>.
::::::همچنین [[عدی بن حاتم]] نقل می‌کند: در محضر [[رسول اکرم]]{{صل}} بودم که شخصی آمد و اظهار نیازمندی کرد، چیزی نگذشت دیگری آمد و از نا امنی راه شکایت کرد، در این هنگام پیامبر رو به من کرد و فرمود: حیره را دیده‌ای؟ گفتم: اوصاف آن را شنیده‌ام اما آن را ندیده‌ام، فرمود: چیزی نمی‌گذرد که امنیت سراسر منطقه را فرا می‌گیرد و کاروان به قصد زیارت خانه خدا از حیره حرکت می‌کند و در این راه جز از خدا نمی‌ترسد، سپس افزودند: اگر از عمری برخوردار شوی از گروهی خواهی بود که گنج کسری را فتح خواهند کرد. [[عدی بن حاتم]] می‌گوید، تمام آنچه را که [[رسول خدا]] گفته بود را مشاهده نمودم و آنها به وقوع پیوست. همچنین از [[حضرت علی]]{{ع}} روایت شده که فرمودند: به خدا سوگند شهر شما بصره غرق می‌شود مسجد شما بسان سینه کشتی‌ای که بدنه آن در آب فرو می‌رود و تنها سینه‌اش روی آب ظاهر است، دیده می‌شود. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می‌نویسد: بصره تا کنون دو بار در آب غرق شده است یک بار در زمان "القادر بالله" و بار دیگر در زمان "القائم بامر الله" طغیان آب‌های خلیج فارس این شهر را در آب فرو برد و از آن همه ساختمان تنها قسمتی از مسجد جامع همان طور که علی خبر داده بود در میان آب دیده می‌شد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص۲۴.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش