رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 '
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ')
خط ۳۳: خط ۳۳:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله اراکی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله اراکی؛
| تصویر = 3073589.jpg
| تصویر = 3073589.jpg
| پاسخ‌دهنده = محسن اراکی (پدیدآورنده)|محسن اراکی]]]]
| پاسخ‌دهنده = محسن اراکی (پدیدآورنده)
آیت‌الله '''[[محسن اراکی]]''' در بیاناتی با عنوان ''«[http://www.shafaqna.com/persian/services/religious-questions/item/106584-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85 پرسشی درباره اسم اعظم]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محسن اراکی]]''' در بیاناتی با عنوان ''«[http://www.shafaqna.com/persian/services/religious-questions/item/106584-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85 پرسشی درباره اسم اعظم]»'' در این باره گفته است:
::::::«[[اسم اعظم]] جلوه‏‌ای از جلوه‏‌های الهی است که برای همه کس حاصل نمی‏‌شود، یعنی مرتبه‏‌ای خاص از مراتب معرفت الهی است برای توجه به این مرتبه از مراتب معرفت الهی از لفظ نیز استفاده می‏‌شود، ولی معلوم نیست لفظ خاصی داشته باشد، بلکه ممکن است همین لفظ "الله" برای کسانی که به آن مرحله بالای معرفت رسیده باشند اسم اعظم باشد».<ref>[http://www.shafaqna.com/persian/services/religious-questions/item/106584-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85 وبگاه شفقنا.]</ref>
::::::«[[اسم اعظم]] جلوه‏‌ای از جلوه‏‌های الهی است که برای همه کس حاصل نمی‏‌شود، یعنی مرتبه‏‌ای خاص از مراتب معرفت الهی است برای توجه به این مرتبه از مراتب معرفت الهی از لفظ نیز استفاده می‏‌شود، ولی معلوم نیست لفظ خاصی داشته باشد، بلکه ممکن است همین لفظ "الله" برای کسانی که به آن مرحله بالای معرفت رسیده باشند اسم اعظم باشد».<ref>[http://www.shafaqna.com/persian/services/religious-questions/item/106584-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85 وبگاه شفقنا.]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۴۰: خط ۴۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آیت‌الله فاضل لنکرانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آیت‌الله فاضل لنکرانی؛
| تصویر = 11736.jpg
| تصویر = 11736.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد جواد فاضل لنکرانی
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::«خود [[ائمه]]{{عم}} تصریح فرمودند که از ۷۳ حرف [[اسم اعظم]] ۷۲ حرف به ما داده شده و یک حرف مختص به خدای تبارک و تعالی است! که از آن تعبیر به اسم مستأثر می‌کنند. این را هم عرض کنم که فکر نکنید بین ۷۲ و ۷۳، فقط یک حرف فاصله است. چه بسا این یک حرف صدها برابر آن ۷۲ حرف اثر داشته باشد که همینطور هم هست، طبق این بیان ما دو جور علم داریم، علمٌ لا یعلمه إلا الله. علمی که احدی جز خدا بر آن آگاهی ندارد. که همین علم مستأثر است و دوم علمی است که خداوند به ملائکه و انبیاء و [[ائمه]] داده است و این همان نتیجه‌ای است که ما در جمع بین آیات گرفتیم»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
:::::«خود [[ائمه]]{{عم}} تصریح فرمودند که از ۷۳ حرف [[اسم اعظم]] ۷۲ حرف به ما داده شده و یک حرف مختص به خدای تبارک و تعالی است! که از آن تعبیر به اسم مستأثر می‌کنند. این را هم عرض کنم که فکر نکنید بین ۷۲ و ۷۳، فقط یک حرف فاصله است. چه بسا این یک حرف صدها برابر آن ۷۲ حرف اثر داشته باشد که همینطور هم هست، طبق این بیان ما دو جور علم داریم، علمٌ لا یعلمه إلا الله. علمی که احدی جز خدا بر آن آگاهی ندارد. که همین علم مستأثر است و دوم علمی است که خداوند به ملائکه و انبیاء و [[ائمه]] داده است و این همان نتیجه‌ای است که ما در جمع بین آیات گرفتیم»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۴۸: خط ۴۸:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛
| تصویر = 29837.jpg
| تصویر = 29837.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسین گنجی|گنجی]]]]
| پاسخ‌دهنده = حسین گنجی
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«یکی دیگر از عوامل ایجاد ولایت تکوینی داشتن [[اسم اعظم]] است. هر کسی که [[اسم اعظم]] را داشته باشد و هر مقداری که از حروف [[اسم اعظم]] بهره برده باشد و هر تعدادی از حروف [[اسم اعظم]] را که دارا باشد، به همان اندازه و مقدار می‌تواند در عامل هستی تصرف کند.
::::::«یکی دیگر از عوامل ایجاد ولایت تکوینی داشتن [[اسم اعظم]] است. هر کسی که [[اسم اعظم]] را داشته باشد و هر مقداری که از حروف [[اسم اعظم]] بهره برده باشد و هر تعدادی از حروف [[اسم اعظم]] را که دارا باشد، به همان اندازه و مقدار می‌تواند در عامل هستی تصرف کند.
::::::'''تعداد اسم اعظم:''' [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: [[اسم اعظم]] خداوند هفتاد و سه حرف است که [[آصف ابن برخیا]]<ref>آصف بن برخیا خواهر زاده و وزیر مشاور حضرت سلیمان بود.</ref> یک حرف آن را می‌دانست و به وسیله آن تخت بلقیس را نزد سلیمان آورد و اما نزد ما [[اهل بیت]] هفتاد و دو حرف [[اسم اعظم]] است و یک حرف هم نزد خداوند متعال است که از آن در [[علم غیب]] خود استفاده می‌کند<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ مِنْ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۲۷؛ کافی، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref>»<ref>[[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
::::::'''تعداد اسم اعظم:''' [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: [[اسم اعظم]] خداوند هفتاد و سه حرف است که [[آصف ابن برخیا]]<ref>آصف بن برخیا خواهر زاده و وزیر مشاور حضرت سلیمان بود.</ref> یک حرف آن را می‌دانست و به وسیله آن تخت بلقیس را نزد سلیمان آورد و اما نزد ما [[اهل بیت]] هفتاد و دو حرف [[اسم اعظم]] است و یک حرف هم نزد خداوند متعال است که از آن در [[علم غیب]] خود استفاده می‌کند<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ مِنْ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۲۷؛ کافی، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref>»<ref>[[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۷:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
| تصویر = 020120223262.jpg
| تصویر = 020120223262.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = سید محمد جعفر سبحانی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[اسم اعظم]] یکى دیگر از منابع [[علم امام]]{{ع}} است. روایات متعددى درباره اسم اعظم بیان شده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‌کنیم؛ چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود:{{عربی|«إِنَّ اسْمَ الله الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّ‍-رِیرَ بِیَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ الله تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ»}}<ref>اسم اعظم خدا از هفتاد و سه حرف تشکیل شده است که از آن، یک حرفش نزد "آصف" بود که به آن تکلم کرد و زمینِ بین سلیمان و بلقیس فرو رفت. آن‌گاه او تخت را با دست خود گرفت و از آنجا برداشت و اینجا گذاشت. دوباره زمین به حالت اولش برگشت. این تغییرات در کمتر از یک چشم برهم‌زدن صورت گرفت؛ در حالى‌ که از آن هفتاد و سه حرف، هفتاد و دو حرفش نزد ما مى‌باشد و یک حرفش فقط نزد خداى تعالى است که آن را براى [[علم غیب]] خودش نگاه داشته است؛ کافى، ج١، ص٣٣٠.</ref> همچنین در روایتى دیگر چنین مى‌خوانیم: {{عربی|«عَنْ هَارُونَ بْنِ الجَهْمِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ الله{{ع}} لَمْ أَحْفَظْ اسْمَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله{{ع}} یَقُولُ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ{{ع}} أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ کَانَ یَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِیَ مُوسَى أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ إِبْرَاهِیمُ ثَمَانِیَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَ‍-رَ حَرْفاً وَ أُعْطِیَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عِشْ‍-رِینَ حَرْفاً وَ إِنَّ الله تَعَالَى جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ{{صل}} وَ إِنَّ اسْمَ الله الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ{{صل}} اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ حُجِبَ عَنْهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ»}}<ref>هارون جهمى مى‌گوید: یکى از اصحاب [[امام صادق]]{{ع}} که نامش را فراموش کرده‌ام گفت از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که مى‌فرمود: همانا به [[عیسى بن مریم]]{{ع}} دو حرف داده شده بود که با آنها کار مى‌کرد و به [[موسى]]{{ع}} چهار حرف داده شده بود و به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} هشت حرف و به [[حضرت نوح]]{{ع}} پانزده حرف و به [[آدم]]{{ع}} بیست و پنج حرف و به درستى که خداوند تبارک و تعالى همه اینها را به [[محمد]]{{صل}} داد و همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است که هفتاد و دو حرفش را به [[محمد]]{{صل}} داد و یک حرف از او پنهان شده است. همان.</ref>
::::::«[[اسم اعظم]] یکى دیگر از منابع [[علم امام]]{{ع}} است. روایات متعددى درباره اسم اعظم بیان شده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‌کنیم؛ چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود:{{عربی|«إِنَّ اسْمَ الله الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّ‍-رِیرَ بِیَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ الله تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ»}}<ref>اسم اعظم خدا از هفتاد و سه حرف تشکیل شده است که از آن، یک حرفش نزد "آصف" بود که به آن تکلم کرد و زمینِ بین سلیمان و بلقیس فرو رفت. آن‌گاه او تخت را با دست خود گرفت و از آنجا برداشت و اینجا گذاشت. دوباره زمین به حالت اولش برگشت. این تغییرات در کمتر از یک چشم برهم‌زدن صورت گرفت؛ در حالى‌ که از آن هفتاد و سه حرف، هفتاد و دو حرفش نزد ما مى‌باشد و یک حرفش فقط نزد خداى تعالى است که آن را براى [[علم غیب]] خودش نگاه داشته است؛ کافى، ج١، ص٣٣٠.</ref> همچنین در روایتى دیگر چنین مى‌خوانیم: {{عربی|«عَنْ هَارُونَ بْنِ الجَهْمِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ الله{{ع}} لَمْ أَحْفَظْ اسْمَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله{{ع}} یَقُولُ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ{{ع}} أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ کَانَ یَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِیَ مُوسَى أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ إِبْرَاهِیمُ ثَمَانِیَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَ‍-رَ حَرْفاً وَ أُعْطِیَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عِشْ‍-رِینَ حَرْفاً وَ إِنَّ الله تَعَالَى جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ{{صل}} وَ إِنَّ اسْمَ الله الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ{{صل}} اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ حُجِبَ عَنْهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ»}}<ref>هارون جهمى مى‌گوید: یکى از اصحاب [[امام صادق]]{{ع}} که نامش را فراموش کرده‌ام گفت از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که مى‌فرمود: همانا به [[عیسى بن مریم]]{{ع}} دو حرف داده شده بود که با آنها کار مى‌کرد و به [[موسى]]{{ع}} چهار حرف داده شده بود و به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} هشت حرف و به [[حضرت نوح]]{{ع}} پانزده حرف و به [[آدم]]{{ع}} بیست و پنج حرف و به درستى که خداوند تبارک و تعالى همه اینها را به [[محمد]]{{صل}} داد و همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است که هفتاد و دو حرفش را به [[محمد]]{{صل}} داد و یک حرف از او پنهان شده است. همان.</ref>
::::::البته درباره [[اسم اعظم]] و ماهیت آن، اختلاف‌نظر فراوانى وجود دارد (...). [[علامه طباطبایی]] در تفسیر المیزان مى‌نویسد: اسماء الهى و مخصوصاً اسم اعظم او هرچند در عالم مؤثر بوده و اسباب و وسایطى براى نزول فیض از ذات خداى تعالى در این عالم مشهودند، لکن این تأثیرشان به‌خاطر حقایقشان است؛ نه به الفاظشان که در فلان لغت، دلالت بر فلان معنا دارد و همچنین نه به معانى‌شان که از الفاظ فهمیده شده و در ذهن تصور مى‌شود. بلکه معناى این تأثیر این است که خداى تعالى که پدیدآورنده هر چیزى است، هر چیزى را به یکى از صفات کریمه‌اش که مناسب آن چیز است و در قالب اسمى است، ایجاد مى‌کند؛ نه اینکه تنها لفظِ اسم یا معناى مفهوم از آن یا حقیقت دیگرى غیر ذات متعالى خدا چنین تأثیرى داشته باشد.<ref>المیزان، ج٨، ص۴۶۵.</ref>(...) مرحوم [[کفعمى]] نیز در کتاب ''«[[المصباح (کتاب)|مصباح]]»'' درباره [[اسم اعظم]] ۶١ قول را بیان مى‌کند و مى‌گوید، "سخن در [[اسم اعظم]]، به آنچه گفته شد منحصر نمى‌شود".<ref>المصباح، ص٣٠۶.</ref> بنابراین اسم اعظم، تنها اسم و نام کلمه یا اسم صفتى از صفات خدا نیست. بلکه بیشتر مربوط به عمل است. ازاین‌رو دانستن اسماء الهى و لفظ تنها، کارساز نخواهد بود؛ به همین دلیل "بلعم باعورا"<ref>المیزان، ج٨، ص۴٣٣.</ref> که در عصر [[حضرت موسى]]{{ع}} مى‌زیست، بر اثر علم و تقوا به مقامى رسیده بود که به اسم اعظم آگاهى یافته بود و به همین دلیل، دعایش مستجاب مى‌شد. اما وقتى هوس‌هاى نفسانى به او راه یافت و با [[موسى]]{{ع}} در ماجراى جنگ با عمالقه، مخالفت کرد، این موقعیت از او گرفته شد و دیگر دعایش به استجابت نمى‌رسید و نور اسم اعظم نیز از او خارج شد و تاریکى گمراهى او را فرا گرفت. خداوند نیز در قرآن او را چنین نکوهش مى‌کند: {{متن قرآن|فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ}}<ref>«داستان او چون داستان سگ است»؛ سوره اعراف، آیه ١٧۶.</ref> بنابراین اگر کسى به صفات الهى تخلق یابد و داراى مفاهیم این صفات شود، یعنى مظهر این صفات، یا حتى بخشى از این صفات گردد، چنان تکامل روحى مى‌یابد که مى‌تواند حامل [[اسم اعظم]] گردد؛ وگرنه یک شخص گناهکار هرگز نمى‌تواند با تلفظ یک کلمه از اسماء الهى، مستجاب‌الدعوه شود. [[ائمه اطهار]] {{عم}} نیز با طهارت روح و عصمت خدادادى، از این ویژگى برخوردار بودند و به‌ وسیله [[اسم اعظم]] از غیب آگاه مى‌شدند»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷-۱۵۰].</ref>.
::::::البته درباره [[اسم اعظم]] و ماهیت آن، اختلاف‌نظر فراوانى وجود دارد (...). [[علامه طباطبایی]] در تفسیر المیزان مى‌نویسد: اسماء الهى و مخصوصاً اسم اعظم او هرچند در عالم مؤثر بوده و اسباب و وسایطى براى نزول فیض از ذات خداى تعالى در این عالم مشهودند، لکن این تأثیرشان به‌خاطر حقایقشان است؛ نه به الفاظشان که در فلان لغت، دلالت بر فلان معنا دارد و همچنین نه به معانى‌شان که از الفاظ فهمیده شده و در ذهن تصور مى‌شود. بلکه معناى این تأثیر این است که خداى تعالى که پدیدآورنده هر چیزى است، هر چیزى را به یکى از صفات کریمه‌اش که مناسب آن چیز است و در قالب اسمى است، ایجاد مى‌کند؛ نه اینکه تنها لفظِ اسم یا معناى مفهوم از آن یا حقیقت دیگرى غیر ذات متعالى خدا چنین تأثیرى داشته باشد.<ref>المیزان، ج٨، ص۴۶۵.</ref>(...) مرحوم [[کفعمى]] نیز در کتاب ''«[[المصباح (کتاب)|مصباح]]»'' درباره [[اسم اعظم]] ۶١ قول را بیان مى‌کند و مى‌گوید، "سخن در [[اسم اعظم]]، به آنچه گفته شد منحصر نمى‌شود".<ref>المصباح، ص٣٠۶.</ref> بنابراین اسم اعظم، تنها اسم و نام کلمه یا اسم صفتى از صفات خدا نیست. بلکه بیشتر مربوط به عمل است. ازاین‌رو دانستن اسماء الهى و لفظ تنها، کارساز نخواهد بود؛ به همین دلیل "بلعم باعورا"<ref>المیزان، ج٨، ص۴٣٣.</ref> که در عصر [[حضرت موسى]]{{ع}} مى‌زیست، بر اثر علم و تقوا به مقامى رسیده بود که به اسم اعظم آگاهى یافته بود و به همین دلیل، دعایش مستجاب مى‌شد. اما وقتى هوس‌هاى نفسانى به او راه یافت و با [[موسى]]{{ع}} در ماجراى جنگ با عمالقه، مخالفت کرد، این موقعیت از او گرفته شد و دیگر دعایش به استجابت نمى‌رسید و نور اسم اعظم نیز از او خارج شد و تاریکى گمراهى او را فرا گرفت. خداوند نیز در قرآن او را چنین نکوهش مى‌کند: {{متن قرآن|فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ}}<ref>«داستان او چون داستان سگ است»؛ سوره اعراف، آیه ١٧۶.</ref> بنابراین اگر کسى به صفات الهى تخلق یابد و داراى مفاهیم این صفات شود، یعنى مظهر این صفات، یا حتى بخشى از این صفات گردد، چنان تکامل روحى مى‌یابد که مى‌تواند حامل [[اسم اعظم]] گردد؛ وگرنه یک شخص گناهکار هرگز نمى‌تواند با تلفظ یک کلمه از اسماء الهى، مستجاب‌الدعوه شود. [[ائمه اطهار]] {{عم}} نیز با طهارت روح و عصمت خدادادى، از این ویژگى برخوردار بودند و به‌ وسیله [[اسم اعظم]] از غیب آگاه مى‌شدند»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷-۱۵۰].</ref>.
خط ۶۶: خط ۶۶:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
| تصویر = 120129.jpg
| تصویر = 120129.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی|موسوی]]]]
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[اسم اعظم]]، برترین نام خدا است که پیامبران و اولیای الهی به‌وسیله آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات می‌زنند و از امور غیبی آگاهی پیدا می‌کنند. و آن هفتاد و سه حرف است، چنان که [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} و امامان معصوم دیگر در روایات بسیاری فرمودند: به [[حضرت آدم]]{{ع}} بیست و پنج و به [[حضرت نوح]]{{ع}} پانزده حرف و در بعضی روایات بیست و پنج حرف داده شده و نزد [[حضرت ابراهیم خلیل]]{{ع}} هشت حرف و نزد [[حضرت موسی]]{{ع}} چهار حرف بوده است<ref>کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref> و نزد [[حضرت عیسی]]{{ع}} دو حرف بود که به آن مردگان را زنده می‌کرد و به اذن خدا پیسی و کور مادرزاد را شفا می‌داد و از گل صورت مرغ می‌ساخت و در آن می‌دمید زنده می‌شد و به اذن خدا می‌پرید<ref>سید شرف‌الدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۷۹.</ref> و نزد آصف وصی [[سلیمان]]{{ع}} یک حرف بود که به‌وسیله آن آصف زمین را شکافت و تخت بلقیس را به یک چشم بر هم زدن نزد [[سلیمان]]{{ع}} حاضر کرد<ref>کافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۱ و ۳.</ref> و نزد [[پیامبر اعظم]]{{صل}} ما و [[ائمه]]{{عم}} از ذریه آن حضرت هفتاد و دو حرف آن می‌باشد و یک حرف آن نزد پروردگار مخزون و مکنون است و احدی از مخلوقات آن را نمی‌داند. پیامبران و پیشوایان بزرگ، ضمن این که از [[اسم اعظم]] آگاه بودند حقیقت این اسم بزرگ خدا را در وجودشان پیاده کرده بودند و در پرتو این حالت خداوند چنان مقام والایی به آن‌ها داده بود که از امور غیبی بالفعل آگاه بودند، به طوری که آصف با داشتن یک اسم تخت بلقیس را فوراً حاضر می‌کند و خداوند سبحان همان یک حرف را که نزد آصف بود "علمی در کتاب"  نامید، پس کسی که هفتاد و دو حرف از آن در اختیارش باشد چگونه تصرفی در امور غیبی بالفعل خواهد داشت؟»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۳.]</ref>.
::::::«[[اسم اعظم]]، برترین نام خدا است که پیامبران و اولیای الهی به‌وسیله آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات می‌زنند و از امور غیبی آگاهی پیدا می‌کنند. و آن هفتاد و سه حرف است، چنان که [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} و امامان معصوم دیگر در روایات بسیاری فرمودند: به [[حضرت آدم]]{{ع}} بیست و پنج و به [[حضرت نوح]]{{ع}} پانزده حرف و در بعضی روایات بیست و پنج حرف داده شده و نزد [[حضرت ابراهیم خلیل]]{{ع}} هشت حرف و نزد [[حضرت موسی]]{{ع}} چهار حرف بوده است<ref>کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref> و نزد [[حضرت عیسی]]{{ع}} دو حرف بود که به آن مردگان را زنده می‌کرد و به اذن خدا پیسی و کور مادرزاد را شفا می‌داد و از گل صورت مرغ می‌ساخت و در آن می‌دمید زنده می‌شد و به اذن خدا می‌پرید<ref>سید شرف‌الدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۷۹.</ref> و نزد آصف وصی [[سلیمان]]{{ع}} یک حرف بود که به‌وسیله آن آصف زمین را شکافت و تخت بلقیس را به یک چشم بر هم زدن نزد [[سلیمان]]{{ع}} حاضر کرد<ref>کافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۱ و ۳.</ref> و نزد [[پیامبر اعظم]]{{صل}} ما و [[ائمه]]{{عم}} از ذریه آن حضرت هفتاد و دو حرف آن می‌باشد و یک حرف آن نزد پروردگار مخزون و مکنون است و احدی از مخلوقات آن را نمی‌داند. پیامبران و پیشوایان بزرگ، ضمن این که از [[اسم اعظم]] آگاه بودند حقیقت این اسم بزرگ خدا را در وجودشان پیاده کرده بودند و در پرتو این حالت خداوند چنان مقام والایی به آن‌ها داده بود که از امور غیبی بالفعل آگاه بودند، به طوری که آصف با داشتن یک اسم تخت بلقیس را فوراً حاضر می‌کند و خداوند سبحان همان یک حرف را که نزد آصف بود "علمی در کتاب"  نامید، پس کسی که هفتاد و دو حرف از آن در اختیارش باشد چگونه تصرفی در امور غیبی بالفعل خواهد داشت؟»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۳.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۹۹: خط ۹۹:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛
| تصویر = 098554.jpg
| تصویر = 098554.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد بیابانی اسکوئی
حجت الاسلام و المسلمین [[محمد بیابانی اسکوئی]] در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[محمد بیابانی اسکوئی]] در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[اسم اعظم]] از هفتاد و سه حرف تشکیل یافته است. خداوند متعال هفتاد و دو حرف آن را برای [[ائمه]] [[اهل بیت]]: آشکار کرده و علم یک حرف از آن به خداوند سبحانه اختصاص دارد و از همه بندگان پنهان است [[آصف بن برخیا]] یک حرف از آن را دارا بوده و به واسطه آن تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن پیش سلیمان حاضر کرد. [[حضرت عیسی]]{{ع}} دو حرف از آن را می‌دانست و با آن دو حرف مردگان را زنده می‌کرد و کور مادر زاد را شفا می‌داد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:خدای عزوجل [[اسم اعظم]] خویش را هفتاد و سه حرف قرار داد. از آن، بیست و پنج حرف به [[حضرت آدم]]{{ع}} داد. و بیست و پنج حرف هم به نوح عطا کرد. و به ابراهیم{{ع}} هشت حرف عطا فرمود. و موسی را چهار حرف داد. و عیسی را دو حرف عطا فرمود. و او با آن دو حرف مرده‌ها را زنده می‌کرد و کور مادرزاد و شخص پیس‌دار را شفا می‌داد. و [[محمد]]{{صل}} را هفتاد و دو حرف داد. و یکی را مخفی داشت تا آنچه پیش اوست دانسته نشود و آنچه را بندگان دارند، بداند <ref>{{عربی|اندازه=130%|« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ اسْمَهُ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ‏ حَرْفاً فَأَعْطَى‏ آدَمَ‏ مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى نُوحاً مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى مِنْهَا إِبْرَاهِيمَ ثَمَانِيَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى مُوسَى مِنْهَا أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى عِيسَى مِنْهَا حَرْفَيْنِ وَ كَانَ يُحْيِي بِهِمَا الْمَوْتَى وَ يُبْرِئُ بِهِمَا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَعْطَى مُحَمَّداً اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ احْتَجَبَ حَرْفاً لِئَلَّا يُعْلَمَ مَا فِي نَفْسِهِ وَ يَعْلَمَ مَا فِي نَفْسِ الْعِبَادِ‏»}}؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص ۲۱۱.</ref>. و در حدیثی دیگر [[امام‌ هادی]]{{ع}} می‌فرماید:حرفی از آن نزد آصف بود و با به زبان آوردن آن، زمین برای او محلی که او قرار داشت تا محل قوم سبا شکافته شد و او تخت بلقیس را گرفت و در کمتر از یک چشم به هم زدن آن را پیش سلیمان آورد و زمین به هم آمد<ref>{{عربی|اندازه=130%|«كَانَ‏ عِنْدَ آصَفَ‏ حَرْفٌ‏ فَتَكَلَّمَ‏ بِهِ‏ فَانْخَرَقَتْ‏ لَهُ‏ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ حَتَّى صَيَّرَهُ إِلَى سُلَيْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِي أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْن‏»}}؛ بحار الانوار، ج۱۴، ص ۳۱۱.</ref>. البته داشتن تعداد بیشتر حروف دلالت بر فزونی علم صاحب آن نمی‌کند مگر این‌ که اثبات شود در میان همین حروف آن حرفی که دیگری هم دارد، وجود داشته باشد. به عنوان مثال معلوم نیست ۲۵ حرف [[حضرت آدم]]{{ع}} همان هشت حرف [[حضرت ابراهیم]] را هم در بر گرفته است. و نیز روشن نیست حروف چه امتیازاتی نسبت به همدیگر دارند»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]] ص۱۴۵.</ref>.
::::::«[[اسم اعظم]] از هفتاد و سه حرف تشکیل یافته است. خداوند متعال هفتاد و دو حرف آن را برای [[ائمه]] [[اهل بیت]]: آشکار کرده و علم یک حرف از آن به خداوند سبحانه اختصاص دارد و از همه بندگان پنهان است [[آصف بن برخیا]] یک حرف از آن را دارا بوده و به واسطه آن تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن پیش سلیمان حاضر کرد. [[حضرت عیسی]]{{ع}} دو حرف از آن را می‌دانست و با آن دو حرف مردگان را زنده می‌کرد و کور مادر زاد را شفا می‌داد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:خدای عزوجل [[اسم اعظم]] خویش را هفتاد و سه حرف قرار داد. از آن، بیست و پنج حرف به [[حضرت آدم]]{{ع}} داد. و بیست و پنج حرف هم به نوح عطا کرد. و به ابراهیم{{ع}} هشت حرف عطا فرمود. و موسی را چهار حرف داد. و عیسی را دو حرف عطا فرمود. و او با آن دو حرف مرده‌ها را زنده می‌کرد و کور مادرزاد و شخص پیس‌دار را شفا می‌داد. و [[محمد]]{{صل}} را هفتاد و دو حرف داد. و یکی را مخفی داشت تا آنچه پیش اوست دانسته نشود و آنچه را بندگان دارند، بداند <ref>{{عربی|اندازه=130%|« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ اسْمَهُ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ‏ حَرْفاً فَأَعْطَى‏ آدَمَ‏ مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى نُوحاً مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى مِنْهَا إِبْرَاهِيمَ ثَمَانِيَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى مُوسَى مِنْهَا أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى عِيسَى مِنْهَا حَرْفَيْنِ وَ كَانَ يُحْيِي بِهِمَا الْمَوْتَى وَ يُبْرِئُ بِهِمَا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَعْطَى مُحَمَّداً اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ احْتَجَبَ حَرْفاً لِئَلَّا يُعْلَمَ مَا فِي نَفْسِهِ وَ يَعْلَمَ مَا فِي نَفْسِ الْعِبَادِ‏»}}؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص ۲۱۱.</ref>. و در حدیثی دیگر [[امام‌ هادی]]{{ع}} می‌فرماید:حرفی از آن نزد آصف بود و با به زبان آوردن آن، زمین برای او محلی که او قرار داشت تا محل قوم سبا شکافته شد و او تخت بلقیس را گرفت و در کمتر از یک چشم به هم زدن آن را پیش سلیمان آورد و زمین به هم آمد<ref>{{عربی|اندازه=130%|«كَانَ‏ عِنْدَ آصَفَ‏ حَرْفٌ‏ فَتَكَلَّمَ‏ بِهِ‏ فَانْخَرَقَتْ‏ لَهُ‏ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ حَتَّى صَيَّرَهُ إِلَى سُلَيْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِي أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْن‏»}}؛ بحار الانوار، ج۱۴، ص ۳۱۱.</ref>. البته داشتن تعداد بیشتر حروف دلالت بر فزونی علم صاحب آن نمی‌کند مگر این‌ که اثبات شود در میان همین حروف آن حرفی که دیگری هم دارد، وجود داشته باشد. به عنوان مثال معلوم نیست ۲۵ حرف [[حضرت آدم]]{{ع}} همان هشت حرف [[حضرت ابراهیم]] را هم در بر گرفته است. و نیز روشن نیست حروف چه امتیازاتی نسبت به همدیگر دارند»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]] ص۱۴۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش