آیا امام علی علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] پژوهشگران +| پاسخدهنده = | پاسخ = پژوهشگران)) |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | ||
| تصویر = 11720.JPG | | تصویر = 11720.JPG | ||
| پاسخدهنده = سید علی هاشمی ۱| | | پاسخدهنده = سید علی هاشمی ۱ | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در مقاله ''«[[علم و عصمت امام از دیدگاه اصحاب امیرالمؤمنین (مقاله)|علم و عصمت امام از دیدگاه اصحاب امیرالمؤمنین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در مقاله ''«[[علم و عصمت امام از دیدگاه اصحاب امیرالمؤمنین (مقاله)|علم و عصمت امام از دیدگاه اصحاب امیرالمؤمنین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«عظمت علمی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در میان اصحاب و حتی مسلمانان کمتر قابل انکار بوده است؛ آنچه بیشتر قابل بحث، و چالش برانگیز بوده است، [[علم امام]]{{ع}} به اموری است که به طور عادی از دیگران پنهان است. آگاهی از امور پنهان اصالتاً از آنِ خداوند متعال است و او به هر کس که شایستگی آن را داشته باشد و به هر اندازه صلاح بداند، عنایت میفرماید. | ::::::«عظمت علمی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در میان اصحاب و حتی مسلمانان کمتر قابل انکار بوده است؛ آنچه بیشتر قابل بحث، و چالش برانگیز بوده است، [[علم امام]]{{ع}} به اموری است که به طور عادی از دیگران پنهان است. آگاهی از امور پنهان اصالتاً از آنِ خداوند متعال است و او به هر کس که شایستگی آن را داشته باشد و به هر اندازه صلاح بداند، عنایت میفرماید. | ||
::::::در روایتی آمده است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در موردی از حوادث آینده خبر داد. یکی از افراد با تعجب به [[امام]]{{ع}} عرض کرد: به شما [[علم غیب]] داده شده است!. [[امام]]{{ع}} فرمود: این [[علم غیب]] نیست؛ بلکه علمی است که از فردی صاحب علم آموخته شده است. [[امام]]{{ع}} در ادامه با تلاوت آیه: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }} <ref>بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref>، علم به زمان رخ دادن قیامت، آگاهی از جنین درون رحم، بهشتی یا جهنمی بودن افراد و آن چه در آیه فوق آمده است را [[علم غیب]] دانستند و سایر موارد را علمی دانستند که خداوند به [[پیامبر]] خود آموخته است و [[پیامبر]] به ایشان آموخته است. آگاهی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از امور پنهان، برای اصحاب خاص ایشان مانند: [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[اصبغ بن نباته]]، [[میثم تمار]]، [[حبیب بن مظاهر]] و [[رشید هجری]] امری ناشناخته نبود. در نقلی آمده است [[اصبغ بن نباته]] و دیگر اصحاب، [[امام]]{{ع}} را بارها دیده بودند که به افراد از زمان، چگونگی و سبب مرگ آنان خبر میداد. [[سلمان]]، ]]امیرمؤمنان]]{{ع}} را دارای علم به حوادث آینده، موعد مرگ انسانها و فصلالخطاب میدانست. در همین روایت، خود سلمان نیز از حوادث آینده خبر داده و مردم را به پیروی [[اهل بیت]]{{عم}} تشویق کرده است. از توصیفهای سلمان میتوان دریافت که او کاملاً از علم [[امام علی]]{{ع}} به امور پنهان آگاه بوده و آن را باور داشته است؛ بلکه خود نیز دارای علوم پنهان بوده است. در روایتی آمده است که سلمان علم اول و آخر را از [[پیامبر]] و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} آموخته بود. | ::::::در روایتی آمده است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در موردی از حوادث آینده خبر داد. یکی از افراد با تعجب به [[امام]]{{ع}} عرض کرد: به شما [[علم غیب]] داده شده است!. [[امام]]{{ع}} فرمود: این [[علم غیب]] نیست؛ بلکه علمی است که از فردی صاحب علم آموخته شده است. [[امام]]{{ع}} در ادامه با تلاوت آیه: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ }} <ref>بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref>، علم به زمان رخ دادن قیامت، آگاهی از جنین درون رحم، بهشتی یا جهنمی بودن افراد و آن چه در آیه فوق آمده است را [[علم غیب]] دانستند و سایر موارد را علمی دانستند که خداوند به [[پیامبر]] خود آموخته است و [[پیامبر]] به ایشان آموخته است. آگاهی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از امور پنهان، برای اصحاب خاص ایشان مانند: [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[اصبغ بن نباته]]، [[میثم تمار]]، [[حبیب بن مظاهر]] و [[رشید هجری]] امری ناشناخته نبود. در نقلی آمده است [[اصبغ بن نباته]] و دیگر اصحاب، [[امام]]{{ع}} را بارها دیده بودند که به افراد از زمان، چگونگی و سبب مرگ آنان خبر میداد. [[سلمان]]، ]]امیرمؤمنان]]{{ع}} را دارای علم به حوادث آینده، موعد مرگ انسانها و فصلالخطاب میدانست. در همین روایت، خود سلمان نیز از حوادث آینده خبر داده و مردم را به پیروی [[اهل بیت]]{{عم}} تشویق کرده است. از توصیفهای سلمان میتوان دریافت که او کاملاً از علم [[امام علی]]{{ع}} به امور پنهان آگاه بوده و آن را باور داشته است؛ بلکه خود نیز دارای علوم پنهان بوده است. در روایتی آمده است که سلمان علم اول و آخر را از [[پیامبر]] و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} آموخته بود. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | ||
| تصویر = 120129.jpg | | تصویر = 120129.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید امین موسوی| | | پاسخدهنده = سید امین موسوی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«خبرهای غیبی فراوانی از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است، به طوری که [[ابن ابی الحدید]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} اخبار غیبی بسیار فرموده و همگی صحیح بوده و اگر ما بخواهیم همه آنها را بیان کنیم باید جزوههای بسیاری به آن اختصاص دهیم و کتابهای سیره آن اخبار را به صورت مشروح آوردهاند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۵۰.</ref> که همه آنها حکایت از آگاهی گسترده و احاطه آن حضرت بر امور غیبی است و در بسیاری از این موارد روی جزئیات تکیه شده است که این به خوبی نشان از آن است که این خبرها از آگاهی به [[علم غیب]] سرچشمه گرفته است. در [[نهج البلاغه]] در خطبههای متعددی اخبار غیبی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بیان شده است از جمله: | ::::::«خبرهای غیبی فراوانی از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در کتب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی نقل شده است، به طوری که [[ابن ابی الحدید]] گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} اخبار غیبی بسیار فرموده و همگی صحیح بوده و اگر ما بخواهیم همه آنها را بیان کنیم باید جزوههای بسیاری به آن اختصاص دهیم و کتابهای سیره آن اخبار را به صورت مشروح آوردهاند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۵۰.</ref> که همه آنها حکایت از آگاهی گسترده و احاطه آن حضرت بر امور غیبی است و در بسیاری از این موارد روی جزئیات تکیه شده است که این به خوبی نشان از آن است که این خبرها از آگاهی به [[علم غیب]] سرچشمه گرفته است. در [[نهج البلاغه]] در خطبههای متعددی اخبار غیبی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بیان شده است از جمله: | ||
:::::#خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از آمدن تعداد نیرو در جنگ جمل از کوفه همراه [[امام حسن]]{{ع}} [[ابو طفیل]] گوید: [[علی]]{{ع}} فرمود: از کوفه دوازده هزار و یک نفر به سوی شما میآید. به تپه ذیقار نشستم و آنها را شمارش کردم. یکی بیش و کم نبود<ref>تاریخ طبری، ابی جعفر محمد بن جریر طبری، ج۴، ص۵۰۰.</ref> | :::::#خبر دادن [[حضرت علی]]{{ع}} از آمدن تعداد نیرو در جنگ جمل از کوفه همراه [[امام حسن]]{{ع}} [[ابو طفیل]] گوید: [[علی]]{{ع}} فرمود: از کوفه دوازده هزار و یک نفر به سوی شما میآید. به تپه ذیقار نشستم و آنها را شمارش کردم. یکی بیش و کم نبود<ref>تاریخ طبری، ابی جعفر محمد بن جریر طبری، ج۴، ص۵۰۰.</ref> | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۵. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۵. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ | ||
| تصویر = 6353525282.jpg | | تصویر = 6353525282.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید جعفر حسینی| | | پاسخدهنده = سید جعفر حسینی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«بدون شک [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از مسائل پنهان گذشته و اتفاقات آینده اطلاع دقیق و صحیح داشته است، آن هم نه از روی نتیجهگیری از مقدمات و علل ظاهری بلکه در اثر آموزشهای ربانی و بهرهگیری از علوم نبوی که علمه شدید القوی و برای مردم بر حسب اقتضای مصلحت گوشهای از آن علوم را بیان میکرد و قضاوتهای محیر العقول آن حضرت نمونهای از آن است. | ::::::«بدون شک [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از مسائل پنهان گذشته و اتفاقات آینده اطلاع دقیق و صحیح داشته است، آن هم نه از روی نتیجهگیری از مقدمات و علل ظاهری بلکه در اثر آموزشهای ربانی و بهرهگیری از علوم نبوی که علمه شدید القوی و برای مردم بر حسب اقتضای مصلحت گوشهای از آن علوم را بیان میکرد و قضاوتهای محیر العقول آن حضرت نمونهای از آن است. | ||
::::::[[علامه امینی]]<ref>الغدیر ج ۵، ص ۵۲ - ۵۹.</ref> بهترین پاسخ را به این شبهه داده است که ما در اینجا خلاصهای از آن را نقل مینمائیم: علم به غیب و آنچه در پس بوده است و دانستن اتفاقات گذشته و آینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و علم به غیب نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}} <ref> همان کسانی که غیب را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا }} <ref> بهشتهایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است؛ بیگمان وعده او شدنی است؛ سوره مریم، آیه: ۶۱.</ref> البته از آنجا که مقام [[نبوت]] و منصب رسالت الهی اقتضا دارد که شخص نبی بیش از دیگران از ماجراهای گذشته و اتفاقات آینده آگاه باشد خداوند [[انبیاء]] و اولیاء خاصش را از اسرار بیشتری آگاه میسازد لذا میفرماید: {{متن قرآن|وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ }} <ref> و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم در حالی که در این سوره برای تو حقیقت و برای مؤمنان اندرز و یادکردی آمده است؛ سوره هود، آیه: ۱۲۰.</ref> و از این رو داستانهای پیامبران گذشته را برای پیامبرش بازگو کرده و پس از بیان داستان مریم در سوره آل عمران {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]] }} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای قرعه خود را در آب میافکندند تا بدانند کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم در این کار ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref> و داستان برادران یوسف در سوره یوسف آیه ۱۰۲ میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۲.</ref> و همچنین پس از نقل داستان نوح در سوره هود میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref>. بدیهی است که خداوند متعال اینگونه علم غیب را فقط به [[انبیاء]] و اولیاء خاصش عنایت میفرماید و دو آیه شریفه سوره جن گواه این مدعا است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]] }} <ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref>. و همچنین در سوره بقره میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ]]}} <ref> به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref>. | ::::::[[علامه امینی]]<ref>الغدیر ج ۵، ص ۵۲ - ۵۹.</ref> بهترین پاسخ را به این شبهه داده است که ما در اینجا خلاصهای از آن را نقل مینمائیم: علم به غیب و آنچه در پس بوده است و دانستن اتفاقات گذشته و آینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و علم به غیب نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}} <ref> همان کسانی که غیب را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا }} <ref> بهشتهایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است؛ بیگمان وعده او شدنی است؛ سوره مریم، آیه: ۶۱.</ref> البته از آنجا که مقام [[نبوت]] و منصب رسالت الهی اقتضا دارد که شخص نبی بیش از دیگران از ماجراهای گذشته و اتفاقات آینده آگاه باشد خداوند [[انبیاء]] و اولیاء خاصش را از اسرار بیشتری آگاه میسازد لذا میفرماید: {{متن قرآن|وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ }} <ref> و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم در حالی که در این سوره برای تو حقیقت و برای مؤمنان اندرز و یادکردی آمده است؛ سوره هود، آیه: ۱۲۰.</ref> و از این رو داستانهای پیامبران گذشته را برای پیامبرش بازگو کرده و پس از بیان داستان مریم در سوره آل عمران {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]] }} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای قرعه خود را در آب میافکندند تا بدانند کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم در این کار ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref> و داستان برادران یوسف در سوره یوسف آیه ۱۰۲ میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۲.</ref> و همچنین پس از نقل داستان نوح در سوره هود میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref>. بدیهی است که خداوند متعال اینگونه علم غیب را فقط به [[انبیاء]] و اولیاء خاصش عنایت میفرماید و دو آیه شریفه سوره جن گواه این مدعا است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]] }} <ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref>. و همچنین در سوره بقره میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ]]}} <ref> به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref>. | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۸. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۸. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | ||
| تصویر = 11270.jpg | | تصویر = 11270.jpg | ||
| پاسخدهنده = داوود خوشباور| | | پاسخدهنده = داوود خوشباور | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::« حدیث مدینه که به حد تواتر رسیده است و بیش از ۲۰۰ نفر از علمای [[اهل سنت]] نقل کردهاند، اسامیپنجاه نفر از آنها در صفحات ۹۱۶ تا ۹۱۸ کتاب شبهای پیشاور آمده است. [[پیامبر|پیغمبر خدا]]{{صل}} این حدیث را در زمانها و مکانهای مختلف و به مناسبتهای گوناگونی بیان کرده است [[پیامبر]]{{صل}} فرمودهاند: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌ بَابُهَا»}}<ref> من شهر علم هستم و [[امام علی|علی]]{{ع}} دروازه این شهر است.</ref>. پس هر که قصد ورود به این شهر را دارد باید از دروازة آن وارد شود. چنانکه گذشت از آیات قرآن استفاده میشود: [[پیامبر]]{{صل}} که شهر علم است از علم [[غیب]] برخوردار میباشد. پس [[امام علی|علی]]{{صل}} هم که دروازه این شهر است از [[علم غیب]] برخوردار خواهد بود. اصل کامل حدیث را [[ابن مغازلی شافعی]] و بسیاری دیگر، از [[ابن عباس]] و [[جابر بن عبداالله انصاری]] نقل کردهاند. در این حدیث آمده است: [[پیامبر]]{{صل}} بازوی [[امام علی|علی]]{{ع}} را گرفت و فرمود: "این مرد امیر و رئیس نیکوکاران و قاتل کافران است. یاور او یاری شود و خوار کننده او خوار گردد. سپس صدای خود را بلند کرد و گفت: من شهر علم ام و علی دروازه آن است، پس هرکس که میخواهد از آن بهره برد، باید به سوی در ورودی آن یعنی [[امام علی|علی]]{{ع}} برود". | ::::::« حدیث مدینه که به حد تواتر رسیده است و بیش از ۲۰۰ نفر از علمای [[اهل سنت]] نقل کردهاند، اسامیپنجاه نفر از آنها در صفحات ۹۱۶ تا ۹۱۸ کتاب شبهای پیشاور آمده است. [[پیامبر|پیغمبر خدا]]{{صل}} این حدیث را در زمانها و مکانهای مختلف و به مناسبتهای گوناگونی بیان کرده است [[پیامبر]]{{صل}} فرمودهاند: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌ بَابُهَا»}}<ref> من شهر علم هستم و [[امام علی|علی]]{{ع}} دروازه این شهر است.</ref>. پس هر که قصد ورود به این شهر را دارد باید از دروازة آن وارد شود. چنانکه گذشت از آیات قرآن استفاده میشود: [[پیامبر]]{{صل}} که شهر علم است از علم [[غیب]] برخوردار میباشد. پس [[امام علی|علی]]{{صل}} هم که دروازه این شهر است از [[علم غیب]] برخوردار خواهد بود. اصل کامل حدیث را [[ابن مغازلی شافعی]] و بسیاری دیگر، از [[ابن عباس]] و [[جابر بن عبداالله انصاری]] نقل کردهاند. در این حدیث آمده است: [[پیامبر]]{{صل}} بازوی [[امام علی|علی]]{{ع}} را گرفت و فرمود: "این مرد امیر و رئیس نیکوکاران و قاتل کافران است. یاور او یاری شود و خوار کننده او خوار گردد. سپس صدای خود را بلند کرد و گفت: من شهر علم ام و علی دروازه آن است، پس هرکس که میخواهد از آن بهره برد، باید به سوی در ورودی آن یعنی [[امام علی|علی]]{{ع}} برود". | ||
::::::حدیث دیگری که تا حدودی به همان اندازه حدیث مدینه، به حد تواتر رسیده، حدیث دارالحکمه است که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: «من سرای حکمتم و علی دروازه آن، هر کس میخواهد از آن بهره برد، باید به نزد علی برود". | ::::::حدیث دیگری که تا حدودی به همان اندازه حدیث مدینه، به حد تواتر رسیده، حدیث دارالحکمه است که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: «من سرای حکمتم و علی دروازه آن، هر کس میخواهد از آن بهره برد، باید به نزد علی برود". | ||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۵: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۰. آقای دکتر ملازاده (عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۰. آقای دکتر ملازاده (عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث)؛ | ||
| تصویر = 11345.jpg | | تصویر = 11345.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد هادی ملازاده| | | پاسخدهنده = محمد هادی ملازاده | ||
آقای دکتر [[محمد هادی ملازاده]] در مقاله ''«[[نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود (مقاله)|نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود]]»'' در اینباره گفتهاست: | | پاسخ = آقای دکتر [[محمد هادی ملازاده]] در مقاله ''«[[نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود (مقاله)|نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::::«[[علامه خوئی]] در شرح نهج البلاغۀ خود، ذیل روایت مذکور در دلیل چهارم مطالبی را آورده است که خلاصۀ آن چنین است: [[معتزلی]] توضیحی دارد که دلالت میکند [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} به طور اجمالی از کیفیت قتل خود مطلع بودند؛ ولی به آن به تفصیل و از همه نظر علم نداشتند شارح بحرانی نیز از او تبعیت کرده و برای تأیید این نظر، آیۀ ۳۴ سورۀ لقمان را آورده است {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است».</ref>. بسیار جای تعجب است که چگونه این دو شارح معتقد بودهاند که آن حضرت به زمان و مکان شهادت خویش به طور تفصیلی آگاه نبودهاند؛ از جمله این روایات که: قبل از این که مرا از دست بدهید، از من سؤال کنید؛ قسم به کسی که نفس من به دست اوست، هیچ چیزی را که پس از شما و قبل از قیامت هست از من نمیپرسید؛ مگر اینکه شما را آگاه کنم و از هیچ گروهی که دستهای صد نفره را هدایت کنند یا دستهای صد نفره را گمراه کنند نمیپرسید؛ مگر آنکه شما را از جار زنندۀ آنها و رهبرشان و جلو برندهشان و محل اطراقشان و محل زمین گذاردن بارشان مطلع سازم و این که کدام یک از آنها کشته میشود و کدام یک (به مرگ عادی) میمیرد... شارح بحرانی نیز –با اینکه از علمای امامیه است- چگونه دستش از اخباری کوتاه بوده است که عامه و خاصه نقل کردهاند دال بر آگاهی [[ائمه]] {{عم}} به وقت مرگشان و مرگ شیعیانشان؛ حال آنکه این اخبار قریب به تواتر بلکه متواتر معنویاند....؟! | ::::::«[[علامه خوئی]] در شرح نهج البلاغۀ خود، ذیل روایت مذکور در دلیل چهارم مطالبی را آورده است که خلاصۀ آن چنین است: [[معتزلی]] توضیحی دارد که دلالت میکند [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} به طور اجمالی از کیفیت قتل خود مطلع بودند؛ ولی به آن به تفصیل و از همه نظر علم نداشتند شارح بحرانی نیز از او تبعیت کرده و برای تأیید این نظر، آیۀ ۳۴ سورۀ لقمان را آورده است {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است».</ref>. بسیار جای تعجب است که چگونه این دو شارح معتقد بودهاند که آن حضرت به زمان و مکان شهادت خویش به طور تفصیلی آگاه نبودهاند؛ از جمله این روایات که: قبل از این که مرا از دست بدهید، از من سؤال کنید؛ قسم به کسی که نفس من به دست اوست، هیچ چیزی را که پس از شما و قبل از قیامت هست از من نمیپرسید؛ مگر اینکه شما را آگاه کنم و از هیچ گروهی که دستهای صد نفره را هدایت کنند یا دستهای صد نفره را گمراه کنند نمیپرسید؛ مگر آنکه شما را از جار زنندۀ آنها و رهبرشان و جلو برندهشان و محل اطراقشان و محل زمین گذاردن بارشان مطلع سازم و این که کدام یک از آنها کشته میشود و کدام یک (به مرگ عادی) میمیرد... شارح بحرانی نیز –با اینکه از علمای امامیه است- چگونه دستش از اخباری کوتاه بوده است که عامه و خاصه نقل کردهاند دال بر آگاهی [[ائمه]] {{عم}} به وقت مرگشان و مرگ شیعیانشان؛ حال آنکه این اخبار قریب به تواتر بلکه متواتر معنویاند....؟! | ||
::::::مرحوم خوئی پس از ذکر احادیثی در علم تفصیلی ائمه به زمان و مکان شهادتشان و ذکر سخنان بعضی از علمای شیعه در این باب، چنین نتیجهگیری کرده است: پس قطعاً آن حضرت مکان و زمان شهادت خود را به تفصیل میدانست بنابراین، عبارت فوق از خطبۀ ۱۴۹ نهج البلاغه را باید توجیه کرد میتوان آن را چنین تفسیر کرد که: مراد از این که مدتها در تفحص راز آن ن نبوده ابوده بوده بیبی بودهام مخفی بودن حق و مظلومیت اهلش و ظاهر بودن باطل و غلبۀ اصحاب و کثرت اعوان آن است؛ زیرا حضرت امیر ابتدای امر نهایت سعی را برای گرفتن حق خویش کردند؛ ولی ممکن نشد و جریان حوادث به صورتی پیش رفت که به عقل کسی خطور نمیکرد و در آخر الامر هم وقتی حکومت به ایشان رسید.... فتنۀ حکمیت که از امور شگفت بود به وجود آمد و پس از آن وقتی لشکر جمعآوری کردند و خواستند به آنها حمله کنند مصیبت بزرگتر واقع شد. بنابراین، مراد از راز در عبارت فوق، سِرّ این امور و سبب آنها بود که خداوند آنها را برای من آشکار کرد و نخواست برای شما که عقولتان ضعیف است آشکار کند؛ چرا که این امر از غوامض مسائل قضا و قدر است...»<ref>[http://toraath.com/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=195 نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود، فصلنامه پژوهش دینی (شماره ۲۰، بهار و تابستان ۱۳۸۹)]</ref>. | ::::::مرحوم خوئی پس از ذکر احادیثی در علم تفصیلی ائمه به زمان و مکان شهادتشان و ذکر سخنان بعضی از علمای شیعه در این باب، چنین نتیجهگیری کرده است: پس قطعاً آن حضرت مکان و زمان شهادت خود را به تفصیل میدانست بنابراین، عبارت فوق از خطبۀ ۱۴۹ نهج البلاغه را باید توجیه کرد میتوان آن را چنین تفسیر کرد که: مراد از این که مدتها در تفحص راز آن ن نبوده ابوده بوده بیبی بودهام مخفی بودن حق و مظلومیت اهلش و ظاهر بودن باطل و غلبۀ اصحاب و کثرت اعوان آن است؛ زیرا حضرت امیر ابتدای امر نهایت سعی را برای گرفتن حق خویش کردند؛ ولی ممکن نشد و جریان حوادث به صورتی پیش رفت که به عقل کسی خطور نمیکرد و در آخر الامر هم وقتی حکومت به ایشان رسید.... فتنۀ حکمیت که از امور شگفت بود به وجود آمد و پس از آن وقتی لشکر جمعآوری کردند و خواستند به آنها حمله کنند مصیبت بزرگتر واقع شد. بنابراین، مراد از راز در عبارت فوق، سِرّ این امور و سبب آنها بود که خداوند آنها را برای من آشکار کرد و نخواست برای شما که عقولتان ضعیف است آشکار کند؛ چرا که این امر از غوامض مسائل قضا و قدر است...»<ref>[http://toraath.com/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=195 نقد کتاب عصای موسی در مسأله نفی آگاهی ائمه از جزئیات وفات خود، فصلنامه پژوهش دینی (شماره ۲۰، بهار و تابستان ۱۳۸۹)]</ref>. | ||
خط ۲۹۳: | خط ۲۹۳: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۱. آقایان دکتر غفاری و دکتر باغبانزاده؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۱. آقایان دکتر غفاری و دکتر باغبانزاده؛ | ||
| تصویر = 245.jpg | | تصویر = 245.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد هادی غفاری| | | پاسخدهنده = محمد هادی غفاری | ||
آقایان دکتر '''[[محمد هادی غفاری]]''' و دکتر '''[[محمد رضا باغبانزاده امشه]]'''، در مقاله ''«[[نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقایان دکتر '''[[محمد هادی غفاری]]''' و دکتر '''[[محمد رضا باغبانزاده امشه]]'''، در مقاله ''«[[نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«در باب [[علم امام]] [[علی]]{{ع}}، متکلمان شیعه معتقدند ایشان عالمترین شخص پس از [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است. آنها برای اثبات این ادعا، چنین استناد میکنند: [[علی]]{{ع}} از نظر حدس و ذکاوت بسیار قوی بود و به دلیل علاقه فراوان به یادگیری و مصاحبت همیشگی با [[رسول خدا]]{{صل}} به تعلیم از ایشان{{صل}} علاقهمند بود. وقتی کسی دارای این خصوصیات باشد، معلوم است که وی بعد از معلم خود داناتر از هر کسی خواهد بود. از این رو، پیامبر{{صل}} در حق علی{{ع}} فرمود: "قاضیترین شما [[علی]]{{ع}} است"؛ و معلوم است که قضاوت به علوم بسیاری نیازمند است. تا جایی که بزرگان صحابه و تابعان در مسائلی که برای ایشان پیش میآمد به او مراجعه میکردند، سخن او را میپذیرفتند و از اجتهاد و رأی خود باز میگشتند. از سوی دیگر، دلیل دیگری که شیعیان به آن استناد میکنند، گفتار آن حضرت است که فرمود: "اگر زمینه فراهم میشد و من بر مسند مینشستم، برای اهل تورات با توراتشان و برای اهل قرآن با قرآنشان و میان اهل انجیل به انجیلشان و میان اهل زبور با زبورشان داوری میکردم. به خدا قسم هیچ آیهای نازل نشده است در شب یا روز، دره یا کوه، مگر اینکه من بهتر از همه میدانم که درباره چه کسی و راجع به چه چیزی نازل شده است". این سخن دلالت بر آن دارد که [[حضرت]]{{ع}} به مجموع علوم الهی احاطه داشته است<ref>حلی، باب حادی عشر، ص ۱۰۷.</ref>»<ref>[[نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]، [[پژوهشنامه مذاهب اسلامی (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشنامه مذاهب اسلامی]]، شماره ۵ ص ۷۰.</ref>. | ::::::«در باب [[علم امام]] [[علی]]{{ع}}، متکلمان شیعه معتقدند ایشان عالمترین شخص پس از [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است. آنها برای اثبات این ادعا، چنین استناد میکنند: [[علی]]{{ع}} از نظر حدس و ذکاوت بسیار قوی بود و به دلیل علاقه فراوان به یادگیری و مصاحبت همیشگی با [[رسول خدا]]{{صل}} به تعلیم از ایشان{{صل}} علاقهمند بود. وقتی کسی دارای این خصوصیات باشد، معلوم است که وی بعد از معلم خود داناتر از هر کسی خواهد بود. از این رو، پیامبر{{صل}} در حق علی{{ع}} فرمود: "قاضیترین شما [[علی]]{{ع}} است"؛ و معلوم است که قضاوت به علوم بسیاری نیازمند است. تا جایی که بزرگان صحابه و تابعان در مسائلی که برای ایشان پیش میآمد به او مراجعه میکردند، سخن او را میپذیرفتند و از اجتهاد و رأی خود باز میگشتند. از سوی دیگر، دلیل دیگری که شیعیان به آن استناد میکنند، گفتار آن حضرت است که فرمود: "اگر زمینه فراهم میشد و من بر مسند مینشستم، برای اهل تورات با توراتشان و برای اهل قرآن با قرآنشان و میان اهل انجیل به انجیلشان و میان اهل زبور با زبورشان داوری میکردم. به خدا قسم هیچ آیهای نازل نشده است در شب یا روز، دره یا کوه، مگر اینکه من بهتر از همه میدانم که درباره چه کسی و راجع به چه چیزی نازل شده است". این سخن دلالت بر آن دارد که [[حضرت]]{{ع}} به مجموع علوم الهی احاطه داشته است<ref>حلی، باب حادی عشر، ص ۱۰۷.</ref>»<ref>[[نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت (مقاله)|نقد رویکرد ابنتیمیه در منهاج السنه در باب مقام علمی امام علی بر اساس متون اهل سنت]]، [[پژوهشنامه مذاهب اسلامی (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشنامه مذاهب اسلامی]]، شماره ۵ ص ۷۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |