علم مکفوف و علم مبذول به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
علم مکفوف و علم مبذول به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۲۰
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 '
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله حسینی دشتی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله حسینی دشتی؛ | ||
| تصویر = 1367002.jpg | | تصویر = 1367002.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید مصطفی حسینی دشتی| | | پاسخدهنده = سید مصطفی حسینی دشتی | ||
آیتالله [[سید مصطفی حسینی دشتی]] در کتاب ''«[http://nahjeali.com/motoon/maaref_maarif/alef/0074.htm معارف و معاریف]»'' در اینباره گفتهاست: | | پاسخ = آیتالله [[سید مصطفی حسینی دشتی]] در کتاب ''«[http://nahjeali.com/motoon/maaref_maarif/alef/0074.htm معارف و معاریف]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::::«از [[امام باقر]]{{ع}} نقل است که فرمود: خداوند را دو علم است: علم مبذول (گشوده و بخشیدنی) و علم مکفوف (بسته و اختصاصی). اما علم مبذول خدا همان علمی است که در اختیار [[ملائکه]] و [[پیامبران]] است و در اختیار ما نیز هست، و اما علم مکفوف علمی است که به نزد خداوند و در امالکتاب است<ref>بحار الانوار، ۴/۸۹.</ref>»<ref>[http://nahjeali.com/motoon/maaref_maarif/alef/0074.htm معارف و معاریف].</ref>. | ::::::«از [[امام باقر]]{{ع}} نقل است که فرمود: خداوند را دو علم است: علم مبذول (گشوده و بخشیدنی) و علم مکفوف (بسته و اختصاصی). اما علم مبذول خدا همان علمی است که در اختیار [[ملائکه]] و [[پیامبران]] است و در اختیار ما نیز هست، و اما علم مکفوف علمی است که به نزد خداوند و در امالکتاب است<ref>بحار الانوار، ۴/۸۹.</ref>»<ref>[http://nahjeali.com/motoon/maaref_maarif/alef/0074.htm معارف و معاریف].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ٤. حجت الاسلام و المسلمین عابدی شاهرودی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ٤. حجت الاسلام و المسلمین عابدی شاهرودی؛ | ||
| تصویر = 11993.jpg | | تصویر = 11993.jpg | ||
| پاسخدهنده = علی عابدی شاهرودی| | | پاسخدهنده = علی عابدی شاهرودی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی عابدی شاهرودی]]''' نویسنده مقاله ''«[[نظریه عدل جمعی الهی (مقاله)|نظریه عدل جمعی الهی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی عابدی شاهرودی]]''' نویسنده مقاله ''«[[نظریه عدل جمعی الهی (مقاله)|نظریه عدل جمعی الهی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
::::::«خدا دو علم دارد: یک علم را به فرشتگان و فرستادگانش آموخته که چون خدا خود و فرستادگانش را تکذیب نمیکند، باید مضمون آن واقع شود و تخلف بردار نسبت. و علم دیگر در نزد او مخزون بوده و کسی را بر آن مطلع نساخته است، و از این علم است که آنچه را بخواهد پیشانداخته، و آنچه را بخواهد پس میاندازد، و آنچه را بخواهد اثبات میکند. اینگونه تقدیم و تأخیر که در متن علم مخزون پدید میآید، تنها به دلیل حضور مشیت خدا رد حاق آن علم است. از این جهت، مرتبه تعین چنین مشیتی، سابق بر مرتبه علم مخزون میباشد، وگرنه میباید از آن پیروی کند، نه اینکه آن را دگرگون سازد. و چون بر علم خزون تقدم دارد، بر دیگر انحاء مشیت که از علم مخزون و علم موعود متأخرند نیز تقدم دارد و به این محاسبه است که این مشیت، نهاد همه مشیتها میباشد، چنانکه علم همراه آن نهاد همه علمها به شمار میرود و حتی بر علم مخزون پیشی دارد، زیرا تقدیم و تأخیر از طریق مشیت در علم مخزون وارد میشود، پس در آن علم نبوده و باید د مرتبهای پیشینتر در علم خدا گنجیده باشد»<ref>[http://www.ensani.ir/fa/content/102801/default.aspx نظریه عدل جمعی الهی]، کیهان اندیشه ۱۳۷۲ شماره ۵۲، ص۹۳.</ref> | ::::::«خدا دو علم دارد: یک علم را به فرشتگان و فرستادگانش آموخته که چون خدا خود و فرستادگانش را تکذیب نمیکند، باید مضمون آن واقع شود و تخلف بردار نسبت. و علم دیگر در نزد او مخزون بوده و کسی را بر آن مطلع نساخته است، و از این علم است که آنچه را بخواهد پیشانداخته، و آنچه را بخواهد پس میاندازد، و آنچه را بخواهد اثبات میکند. اینگونه تقدیم و تأخیر که در متن علم مخزون پدید میآید، تنها به دلیل حضور مشیت خدا رد حاق آن علم است. از این جهت، مرتبه تعین چنین مشیتی، سابق بر مرتبه علم مخزون میباشد، وگرنه میباید از آن پیروی کند، نه اینکه آن را دگرگون سازد. و چون بر علم خزون تقدم دارد، بر دیگر انحاء مشیت که از علم مخزون و علم موعود متأخرند نیز تقدم دارد و به این محاسبه است که این مشیت، نهاد همه مشیتها میباشد، چنانکه علم همراه آن نهاد همه علمها به شمار میرود و حتی بر علم مخزون پیشی دارد، زیرا تقدیم و تأخیر از طریق مشیت در علم مخزون وارد میشود، پس در آن علم نبوده و باید د مرتبهای پیشینتر در علم خدا گنجیده باشد»<ref>[http://www.ensani.ir/fa/content/102801/default.aspx نظریه عدل جمعی الهی]، کیهان اندیشه ۱۳۷۲ شماره ۵۲، ص۹۳.</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ٦. آقای حکیمی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ٦. آقای حکیمی؛ | ||
| تصویر = 11992.jpg | | تصویر = 11992.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد رضا حکیمی| | | پاسخدهنده = محمد رضا حکیمی | ||
آقای '''[[محمد رضا حکیمی|حکیمی]]''' در مقاله ''«[[نهج البلاغه کلام انسان هادی (مقاله)|نهج البلاغه، کلام انسان هادی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد رضا حکیمی|حکیمی]]''' در مقاله ''«[[نهج البلاغه کلام انسان هادی (مقاله)|نهج البلاغه، کلام انسان هادی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«علم مبذول به معنای علمی که در عرصه جهان هستی به منصه ظهور رسیده یا خواهد رسید، تمام و کمال به انسان هادی تفویض شده است. در تعالیم اسلامی علم بر دو گونه است. علم مبذول که فرشتگان و پیامبران و معصومین{{عم}} از آن آگاهاند؛ و دیگر علم مکفوف، علمی که مختص ذات باری است و کسی جز او را یارای درک آن نیست، لکن هرگاه ذات باری اراده کند تا چیزی از آن را آشکار سازد، آن را به انسان هادی میآموزد و [[امامان]] پیشین را از آن آگاه میسازد.<ref>اصول کافی ، ج۱، ص۲۵۵.</ref> این علم از سنخ علوم بشری نیست، بلکه علمی الهی، لدنی و علم صحیح است. پس هر توانمندی علمی که پیامبران پیشین داشتهاند، نزد [[ائمه]]{{عم}} نیز هست؛ اما برخی علوم فقط نزد آنان است و نزد فرشتگان و دیگر پیامبران وجود ندارد. | ::::::«علم مبذول به معنای علمی که در عرصه جهان هستی به منصه ظهور رسیده یا خواهد رسید، تمام و کمال به انسان هادی تفویض شده است. در تعالیم اسلامی علم بر دو گونه است. علم مبذول که فرشتگان و پیامبران و معصومین{{عم}} از آن آگاهاند؛ و دیگر علم مکفوف، علمی که مختص ذات باری است و کسی جز او را یارای درک آن نیست، لکن هرگاه ذات باری اراده کند تا چیزی از آن را آشکار سازد، آن را به انسان هادی میآموزد و [[امامان]] پیشین را از آن آگاه میسازد.<ref>اصول کافی ، ج۱، ص۲۵۵.</ref> این علم از سنخ علوم بشری نیست، بلکه علمی الهی، لدنی و علم صحیح است. پس هر توانمندی علمی که پیامبران پیشین داشتهاند، نزد [[ائمه]]{{عم}} نیز هست؛ اما برخی علوم فقط نزد آنان است و نزد فرشتگان و دیگر پیامبران وجود ندارد. | ||
::::::آنچه در همه جهان پهناور هستی و آفاق بیکران وجود، تحقق پذیرفته است، همه و همه، مصداقهای علم مبذول است، یعنی علمی که (...) درخارج -در ظرف عالم خود هر جا هست- تحقق یافته است. و آنچه سپس نیز اتفاق بیفتد و تحقق بیابد، در قلمرو مصداقهای علم مبذول جای دارد. و علم مبذول –به تمام و کمال- به انسان هادی تفویض گشته است. (...) دوم آن علم که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او آن را نمیداند (علم مستأثر، علم مکفوف). لکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد، سپس اینگونه نتیجه گیری میکنند "آنچه از ازل تا ابد، در ارتباط با ایجاد و تکوین، و اعطا و تقدیر، و حکمت و تشریع و سلوک و تهذیب، ادب و قرب .... به فرشتگان و پیمبران رسیده و عطا شده است، همه و همه در نزد انسان هادی ( [[پیامبر|پیامبراکرم]]{{صل}} و [[ائمه|ائمه طاهرین]]{{عم}}) نیز هست"»<ref>[http://www.nahjeali.com/motoon/magalat%20nahj/far/id/maghaleh/ali/41.htm// نهجالبلاغه، انسان هادی؛ ص ۷۵ و ۷۶.].</ref> | ::::::آنچه در همه جهان پهناور هستی و آفاق بیکران وجود، تحقق پذیرفته است، همه و همه، مصداقهای علم مبذول است، یعنی علمی که (...) درخارج -در ظرف عالم خود هر جا هست- تحقق یافته است. و آنچه سپس نیز اتفاق بیفتد و تحقق بیابد، در قلمرو مصداقهای علم مبذول جای دارد. و علم مبذول –به تمام و کمال- به انسان هادی تفویض گشته است. (...) دوم آن علم که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او آن را نمیداند (علم مستأثر، علم مکفوف). لکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد، سپس اینگونه نتیجه گیری میکنند "آنچه از ازل تا ابد، در ارتباط با ایجاد و تکوین، و اعطا و تقدیر، و حکمت و تشریع و سلوک و تهذیب، ادب و قرب .... به فرشتگان و پیمبران رسیده و عطا شده است، همه و همه در نزد انسان هادی ( [[پیامبر|پیامبراکرم]]{{صل}} و [[ائمه|ائمه طاهرین]]{{عم}}) نیز هست"»<ref>[http://www.nahjeali.com/motoon/magalat%20nahj/far/id/maghaleh/ali/41.htm// نهجالبلاغه، انسان هادی؛ ص ۷۵ و ۷۶.].</ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ٧. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ٧. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛ | ||
| تصویر = 11819.jpg | | تصویر = 11819.jpg | ||
| پاسخدهنده = اصغر غلامی| | | پاسخدهنده = اصغر غلامی | ||
آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«کلینی، در مورد نسبت علم [[ائمه]]{{عم}} به جمیع علوم انبیا، رسل و ملائکه، روایاتی را نقل میکند که بیانگر دو قسم از علم برای خدای تعالی هستند. یک قسم، علمی است که خداوند آن را برای ملائکه، انبیا و رسولان خود آشکار نموده است و قسم دیگر، [[علم مکفوف]] است که بر هیچ یک از مخلوقات خویش آشکار نکرده است. بر اساس این روایات، علمی که برای انبیا، رسولان و ملائکه آشکار شده، [[ائمه]]{{عم}} نیز آن را دارا هستند. اما [[علم مکفوف]] که خداوند آن را برای خود اختصاص داده است، هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود خداوند علم آن را به [[ائمه]]{{عم}} میدهد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: همانا، برای خدای تبارک و تعالی، دو علم هست. علمی که آن را بر ملائکه، انبیا و رسلش آشکار نموده است، پس هر آنچه را که بر ملائکه، رسولان و انبیائش آشکار کرده، علم آن را به ما داده است. و علمی که به خودش اختصاص داده است، پس هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود، خداوند ما را به آن، عالم میکند در حالی که بر ائمه پیش از ما نیز عرضه شده است.<ref>«إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اِسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِنْ بَدَا لَهُ فِي شَيْءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَاهُ وَ عُرِضَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ اَلَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد{{ع}} ج۱، ص۳۹۴.</ref> این قبیل روایات، با روایاتی که دلالت بر زیاد شدن علم [[ائمه]]{{عم}} دارند، هماهنگی داشته و گویای این مطلب هستند که [[علم مکفوف]] که مختص به خدای تعالی است، تقدیرات و خلق جدید، محو و اثبات در کتاب بدائیات است که هر گاه خداوند بخواهد به تدریج علم آنها به امام{{ع}} داده میشود. همچنین این روایات با روایات نفی [[علم غیب]] نیز سازگار است، بدین معنا که مراد [[اهل بیت]]{{عم}} از نفی [[علم غیب]]، عدم آگاهی ایشان از این امور است که هنوز تقدیر نشدهاند و پس از تقدیر، علم آنها به [[ائمه]]{{عم}} داده میشود که به تعبیر خود ایشان، افضل علوم ایشان نیز همین است»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]، [[مجموعه مقالات فارسی کنگره بینالمللی ثقةالاسلام کلینی ج۴ (کتاب)|مجموعه مقالات فارسی کنگره بینالمللی ثقةالاسلام کلینی]]، ص٤٩٣.</ref>. | ::::::«کلینی، در مورد نسبت علم [[ائمه]]{{عم}} به جمیع علوم انبیا، رسل و ملائکه، روایاتی را نقل میکند که بیانگر دو قسم از علم برای خدای تعالی هستند. یک قسم، علمی است که خداوند آن را برای ملائکه، انبیا و رسولان خود آشکار نموده است و قسم دیگر، [[علم مکفوف]] است که بر هیچ یک از مخلوقات خویش آشکار نکرده است. بر اساس این روایات، علمی که برای انبیا، رسولان و ملائکه آشکار شده، [[ائمه]]{{عم}} نیز آن را دارا هستند. اما [[علم مکفوف]] که خداوند آن را برای خود اختصاص داده است، هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود خداوند علم آن را به [[ائمه]]{{عم}} میدهد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: همانا، برای خدای تبارک و تعالی، دو علم هست. علمی که آن را بر ملائکه، انبیا و رسلش آشکار نموده است، پس هر آنچه را که بر ملائکه، رسولان و انبیائش آشکار کرده، علم آن را به ما داده است. و علمی که به خودش اختصاص داده است، پس هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود، خداوند ما را به آن، عالم میکند در حالی که بر ائمه پیش از ما نیز عرضه شده است.<ref>«إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اِسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِنْ بَدَا لَهُ فِي شَيْءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَاهُ وَ عُرِضَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ اَلَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد{{ع}} ج۱، ص۳۹۴.</ref> این قبیل روایات، با روایاتی که دلالت بر زیاد شدن علم [[ائمه]]{{عم}} دارند، هماهنگی داشته و گویای این مطلب هستند که [[علم مکفوف]] که مختص به خدای تعالی است، تقدیرات و خلق جدید، محو و اثبات در کتاب بدائیات است که هر گاه خداوند بخواهد به تدریج علم آنها به امام{{ع}} داده میشود. همچنین این روایات با روایات نفی [[علم غیب]] نیز سازگار است، بدین معنا که مراد [[اهل بیت]]{{عم}} از نفی [[علم غیب]]، عدم آگاهی ایشان از این امور است که هنوز تقدیر نشدهاند و پس از تقدیر، علم آنها به [[ائمه]]{{عم}} داده میشود که به تعبیر خود ایشان، افضل علوم ایشان نیز همین است»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]، [[مجموعه مقالات فارسی کنگره بینالمللی ثقةالاسلام کلینی ج۴ (کتاب)|مجموعه مقالات فارسی کنگره بینالمللی ثقةالاسلام کلینی]]، ص٤٩٣.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ٨. آقای دکتر بهشادفر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ٨. آقای دکتر بهشادفر؛ | ||
| تصویر = 11984.jpg | | تصویر = 11984.jpg | ||
| پاسخدهنده = علی رضا بهشادفر| | | پاسخدهنده = علی رضا بهشادفر | ||
آقای دکتر '''[[علی رضا بهشادفر]]'''، در مقاله ''«[http://www.8tag.ir/news/1485362957460487745-2058320525853622111 بدا در نصوص وحیانی و آرای فلسفیان]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی رضا بهشادفر]]'''، در مقاله ''«[http://www.8tag.ir/news/1485362957460487745-2058320525853622111 بدا در نصوص وحیانی و آرای فلسفیان]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«بر اساس نصوص وحیانی، خدا را دو علم است: علمی که ذاتیِ اوست و علمی که فعل خداوند است. در روایات، از [[علم ذاتی]]، به [[علم مکفوف]]، [[علم مخزون]]، [[علم مکنون]]، [[علم خاص]] تعبیر کردهاند، و از علم دوم به [[علم محمول]]، [[علم مبذول]]، [[علم عام]]. علم اول هیچ نسبتی با آفریدگان ندارد، زیرا عین ذات خداوند است که قدّوس و مقدّس و منزّه از هرگونه حدّ و تعیّن است. اما علم دوم را به ملائکه آموخته و پیش از آن به چهارده نور پاک تعلیم فرموده است.<ref>بنگرید: مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۸۵ به بعد، صدوق، توحید، ص۱۳۸.</ref>این حقیقت در برخی از آیات قرآن بیان شده است. در اینجا فقط به یک آیه میپردازیم. | ::::::«بر اساس نصوص وحیانی، خدا را دو علم است: علمی که ذاتیِ اوست و علمی که فعل خداوند است. در روایات، از [[علم ذاتی]]، به [[علم مکفوف]]، [[علم مخزون]]، [[علم مکنون]]، [[علم خاص]] تعبیر کردهاند، و از علم دوم به [[علم محمول]]، [[علم مبذول]]، [[علم عام]]. علم اول هیچ نسبتی با آفریدگان ندارد، زیرا عین ذات خداوند است که قدّوس و مقدّس و منزّه از هرگونه حدّ و تعیّن است. اما علم دوم را به ملائکه آموخته و پیش از آن به چهارده نور پاک تعلیم فرموده است.<ref>بنگرید: مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۸۵ به بعد، صدوق، توحید، ص۱۳۸.</ref>این حقیقت در برخی از آیات قرآن بیان شده است. در اینجا فقط به یک آیه میپردازیم. | ||
:::::*'''[[علم مخزون]]:''' در چندین آیه برای خدای حکیم، صفت {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} آمده است.<ref>انعام ۷۳، توبه ۹۴ و ۱۰۵، رعد ۹، مؤمنون ۹۲، سجده ۶، زمر ۶، حشر ۲۲، جمعه ۸، تغابن ۱۸، جن ۲۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح آیه فرمود: {{عربی|"اَلْغَيْبُ: مَا لَمْ يَكُنْ، وَ اَلشَّهَادَةُ مَا قَدْ كَانَ"}}<ref>صدوق، معانی، ص ۱۴۶؛ مجلسی ج ۴، ص ۸۰.</ref> عبارت {{عربی|"مَا لَمْ يَكُنْ"}} را به هر معنایی بگیریم آنچه رای خدای تعالی بدان تعلّق نگرفته یا آنچه در گذشته نبوده یعنی مقدر بود ولی [[بداء]] به آن تعلق گرفت و محو شد تا تقدیر بعدی اثبات شود. به هر حال، بر علم غیر محمول دلالت دارد.<ref>علم الهدی، ص ۵۴ و ۵۵.</ref> در حدیث آمده که شخصی در محضر [[امام صادق]]{{ع}} گفت: {{عربی|" الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِه "}}. [[امام]]{{ع}} فرمود: چنین مگو، زیرا علم خدا را منتهی نیست.<ref>حر عاملی، ج ۷، ص ۱۳۶.</ref> در حدیث دیگر افزوده که امام فرمود: بگو: {{عربی|"الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى رِضَاهُ"}}.<ref>حرانی، ص ۴۰۸، مجلسی ج ۱۰، ص ۲۴۶.</ref> ظاهراً این حدیث، ناظر به همین [[علم ذاتی]] است، زیرا علم فعلی پایانی دارد. | :::::*'''[[علم مخزون]]:''' در چندین آیه برای خدای حکیم، صفت {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} آمده است.<ref>انعام ۷۳، توبه ۹۴ و ۱۰۵، رعد ۹، مؤمنون ۹۲، سجده ۶، زمر ۶، حشر ۲۲، جمعه ۸، تغابن ۱۸، جن ۲۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح آیه فرمود: {{عربی|"اَلْغَيْبُ: مَا لَمْ يَكُنْ، وَ اَلشَّهَادَةُ مَا قَدْ كَانَ"}}<ref>صدوق، معانی، ص ۱۴۶؛ مجلسی ج ۴، ص ۸۰.</ref> عبارت {{عربی|"مَا لَمْ يَكُنْ"}} را به هر معنایی بگیریم آنچه رای خدای تعالی بدان تعلّق نگرفته یا آنچه در گذشته نبوده یعنی مقدر بود ولی [[بداء]] به آن تعلق گرفت و محو شد تا تقدیر بعدی اثبات شود. به هر حال، بر علم غیر محمول دلالت دارد.<ref>علم الهدی، ص ۵۴ و ۵۵.</ref> در حدیث آمده که شخصی در محضر [[امام صادق]]{{ع}} گفت: {{عربی|" الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِه "}}. [[امام]]{{ع}} فرمود: چنین مگو، زیرا علم خدا را منتهی نیست.<ref>حر عاملی، ج ۷، ص ۱۳۶.</ref> در حدیث دیگر افزوده که امام فرمود: بگو: {{عربی|"الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى رِضَاهُ"}}.<ref>حرانی، ص ۴۰۸، مجلسی ج ۱۰، ص ۲۴۶.</ref> ظاهراً این حدیث، ناظر به همین [[علم ذاتی]] است، زیرا علم فعلی پایانی دارد. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱٠. آقای شاهمنصوری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱٠. آقای شاهمنصوری؛ | ||
| تصویر = 11994.jpg | | تصویر = 11994.jpg | ||
| پاسخدهنده = عباس شاهمنصوری| | | پاسخدهنده = عباس شاهمنصوری | ||
آقای '''[[عباس شاهمنصوری]]''' در مقاله ''«[[ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی (مقاله)|ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[عباس شاهمنصوری]]''' در مقاله ''«[[ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی (مقاله)|ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«بداء از [[علم مخزون مکنون]] است، در علمی که رسولان و ملائکهاش را حامل آن قرار داده، واقع میشود. و آن همان مشیّت است. بنابراین بداء در آنچه که اراده نموده و ملائکهاش را حامل آن نهاده واقع میشود، نه در علمی که هیچ کس را بر آن مطلع نساخته و آن عین ذاتش میباشد.<ref>میرزای اصفهانی، معارف القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref> (...) | ::::::«بداء از [[علم مخزون مکنون]] است، در علمی که رسولان و ملائکهاش را حامل آن قرار داده، واقع میشود. و آن همان مشیّت است. بنابراین بداء در آنچه که اراده نموده و ملائکهاش را حامل آن نهاده واقع میشود، نه در علمی که هیچ کس را بر آن مطلع نساخته و آن عین ذاتش میباشد.<ref>میرزای اصفهانی، معارف القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref> (...) | ||
::::::[[میرزا مهدی اصفهانی]] در مورد علم خداوند تعالی نیز بر اساس روایات [[اهل بیت]]{{عم}}: علم الهی را به ذاتی و محمول تقسیم میکند. او با اشاره به بداء و رأی الهی، آن را از علم ذاتی خداوند دانسته که در دسترس هیچ مخلوقی نیست. و از همین علم است که در علم محمول - که ملائکه و انبیاء تغییراتی پدید میآورد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1182177/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی]، مجله سفینه، ش۵۳، ص ۱۱۱ ـ ۱۲۱.</ref> | ::::::[[میرزا مهدی اصفهانی]] در مورد علم خداوند تعالی نیز بر اساس روایات [[اهل بیت]]{{عم}}: علم الهی را به ذاتی و محمول تقسیم میکند. او با اشاره به بداء و رأی الهی، آن را از علم ذاتی خداوند دانسته که در دسترس هیچ مخلوقی نیست. و از همین علم است که در علم محمول - که ملائکه و انبیاء تغییراتی پدید میآورد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1182177/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی]، مجله سفینه، ش۵۳، ص ۱۱۱ ـ ۱۲۱.</ref> |