پرش به محتوا

آیا امامان اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
خط ۳۹: خط ۳۹:
:::::*ابوالادیان می‌گوید: من از خدمت‌گزاران امام عسکری بودم و نامه‌های آن حضرت را به شهرها می‌بردم. در بیماری که امام با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت نامه‌هایی نوشت و فرمود: اینها را به مدائن می‌بری. پانزده روز در سامراء نخواهی بود، روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است و جسد مرا در محل غسل گذاشته‌اند. گفتم: سرور من! اگر چنین شود، امام بعد از شما کیست؟ فرمود: هر کس بر جنازه من نماز گزارد، قائم بعد از من او است. گفتم: نشانه دیگری بفرمایید فرمود: هر کس از آنچه در میان همیان (کمربند) است خبر دهد، او امام بعد از من است. هیبت و عظمت امام مانع شد که بپرسم: مقصود از آنچه در همیان است چیست؟ من نامه‌های آن حضرت را به مدائن بردم و جواب آنها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامراء شدم. دیدم همانطور که امام فرموده بود، از خانه امام صدای ناله بلند است. نیز دیدم برادرش جعفر (کذّاب) در کنار خانه آن حضرت نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می‌گویند! من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم: اگر جعفر امام شده باشد، پس وضع امامت عوض شده است، زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می‌خورد و قمار بازی می‌کند و اهل تار و طنبور بود. من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم ولی از من چیزی نپرسید! در این هنگام عقید خادم خانه امام، بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند، بیایید نماز بخوانید، جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند سمّان و حسن بن علی معروف به سلمه پیشاپیش آنها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند، جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام نماز گزارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه کودکی گندم‌گون و سیاه موی که دندان‌های پیشینش قدری با هم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: عمو کنار برو، من باید بر جنازه پدرم نماز بخوانم. جعفر در حالی که قیافه‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام نماز خواند و حضرت را در خانه خود کنار قبر پدرش [[امام هادی]] {{ع}} دفن کردند. بعد همان کودک روبه من کرد و گفت: ای مرد بصری! جواب نامه‌ها را که همراه توست بده! جواب نامه‌ها را به وی دادم و با خود گفتم: این دو نشانه (نماز بر جنازه، خواستن جواب نامه‌ها) حالا فقط همیان مانده، آنگاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجز و شاء که حاضر بود به جعفر گفت: آن کودک که بود؟! او می‌خواست با این سؤال جعفر را (که بی خود ادعای امامت کرده بود) محکوم کند. جعفر گفت: واللّه تا به حال او را ندیده‌ام و نمی‌شناسم! در آنجا نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از امام حسن پرسیدند؟ و چون دانستند امام رحلت فرموده‌اند، گفتند: جانشین امام کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آنها به جعفر سلام کرده تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند: نامه‌ها و پول‌هایی آورده‌ایم. بفرمایید: نامه‌ها را چه کسانی نوشته‌اند و پول‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گرد جامه‌های خود را پاک می‌کرد، گفت: اینها از ما انتظار دارند علم غیب بدانیم! در این میان خادمی از میان خانه بیرون آمد و گفت: نامه‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان هزار دینار است که ده تا از آنها را آب طلا داده‌اند. نمایندگان مردم قم نامه‌ها و همیان را تحویل او داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او امام است.  
:::::*ابوالادیان می‌گوید: من از خدمت‌گزاران امام عسکری بودم و نامه‌های آن حضرت را به شهرها می‌بردم. در بیماری که امام با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت نامه‌هایی نوشت و فرمود: اینها را به مدائن می‌بری. پانزده روز در سامراء نخواهی بود، روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است و جسد مرا در محل غسل گذاشته‌اند. گفتم: سرور من! اگر چنین شود، امام بعد از شما کیست؟ فرمود: هر کس بر جنازه من نماز گزارد، قائم بعد از من او است. گفتم: نشانه دیگری بفرمایید فرمود: هر کس از آنچه در میان همیان (کمربند) است خبر دهد، او امام بعد از من است. هیبت و عظمت امام مانع شد که بپرسم: مقصود از آنچه در همیان است چیست؟ من نامه‌های آن حضرت را به مدائن بردم و جواب آنها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامراء شدم. دیدم همانطور که امام فرموده بود، از خانه امام صدای ناله بلند است. نیز دیدم برادرش جعفر (کذّاب) در کنار خانه آن حضرت نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می‌گویند! من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم: اگر جعفر امام شده باشد، پس وضع امامت عوض شده است، زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می‌خورد و قمار بازی می‌کند و اهل تار و طنبور بود. من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم ولی از من چیزی نپرسید! در این هنگام عقید خادم خانه امام، بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند، بیایید نماز بخوانید، جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند سمّان و حسن بن علی معروف به سلمه پیشاپیش آنها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند، جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام نماز گزارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه کودکی گندم‌گون و سیاه موی که دندان‌های پیشینش قدری با هم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: عمو کنار برو، من باید بر جنازه پدرم نماز بخوانم. جعفر در حالی که قیافه‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام نماز خواند و حضرت را در خانه خود کنار قبر پدرش [[امام هادی]] {{ع}} دفن کردند. بعد همان کودک روبه من کرد و گفت: ای مرد بصری! جواب نامه‌ها را که همراه توست بده! جواب نامه‌ها را به وی دادم و با خود گفتم: این دو نشانه (نماز بر جنازه، خواستن جواب نامه‌ها) حالا فقط همیان مانده، آنگاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجز و شاء که حاضر بود به جعفر گفت: آن کودک که بود؟! او می‌خواست با این سؤال جعفر را (که بی خود ادعای امامت کرده بود) محکوم کند. جعفر گفت: واللّه تا به حال او را ندیده‌ام و نمی‌شناسم! در آنجا نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از امام حسن پرسیدند؟ و چون دانستند امام رحلت فرموده‌اند، گفتند: جانشین امام کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آنها به جعفر سلام کرده تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند: نامه‌ها و پول‌هایی آورده‌ایم. بفرمایید: نامه‌ها را چه کسانی نوشته‌اند و پول‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گرد جامه‌های خود را پاک می‌کرد، گفت: اینها از ما انتظار دارند علم غیب بدانیم! در این میان خادمی از میان خانه بیرون آمد و گفت: نامه‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان هزار دینار است که ده تا از آنها را آب طلا داده‌اند. نمایندگان مردم قم نامه‌ها و همیان را تحویل او داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او امام است.  
:::::*در نتیجه باید گفت که امامان معصوم{{عم}}  طبق آیات قرآنی و روایات وارده برخوردار از علم غیبی هستند و در موارد لازم و ضروری جهت هدایت انسان‌ها از آن استفاده می‌کنند امّا حضرت عسکری {{ع}} بخاطر شک و تردیدهایی که درباره امامت آن حضرت به وجود آمده بود مجبور شد، به صورت وسیع و گسترده، برای شک زدایی، تقویت ایمان شیعیان، و هدایت گمراهان و اقناع مخالفان از علوم غیبی استفاده نمایند»<ref>[[سید جواد حسینی]]، [[مام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]].</ref>.
:::::*در نتیجه باید گفت که امامان معصوم{{عم}}  طبق آیات قرآنی و روایات وارده برخوردار از علم غیبی هستند و در موارد لازم و ضروری جهت هدایت انسان‌ها از آن استفاده می‌کنند امّا حضرت عسکری {{ع}} بخاطر شک و تردیدهایی که درباره امامت آن حضرت به وجود آمده بود مجبور شد، به صورت وسیع و گسترده، برای شک زدایی، تقویت ایمان شیعیان، و هدایت گمراهان و اقناع مخالفان از علوم غیبی استفاده نمایند»<ref>[[سید جواد حسینی]]، [[مام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۵: خط ۵۵:
:::::#[[سالم ابن حفصه]] گوید: روزی [[عمر بن سعد]] با [[امام حسین]]{{ع}} عرض کرد: یا [[ابا عبداللّه]]، مردمانی سفیه و نادان گمان می‌کنند من تو را خواهم کشت. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: اینان سفیه و نادان نیستند، اینها دانایانند. این کار شدنی است، ولی تو هم به آرزوی خود که حکومت ری است نخواهی رسید. و از گندم نخواهی چشید، و پس از کشتن من زنده نخواهی ماند، مگر زمانی کوتاه، با کمال ذلت و سرشکستگی<ref>دلائل الولایه ولایت و علم امام، ص ۳۰۲.</ref>. موضوع شهادت [[امام حسین]]{{ع}} و کیفیت و محل و خصوصیات آن و سرداران لشکر کوفه و قاتل [[امام حسین]]{{ع}} از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و به خصوص بعد از فرمایش [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در مسجد کوفه چنان مشهور و معروف بود که همگان آن را می‌دانستند.
:::::#[[سالم ابن حفصه]] گوید: روزی [[عمر بن سعد]] با [[امام حسین]]{{ع}} عرض کرد: یا [[ابا عبداللّه]]، مردمانی سفیه و نادان گمان می‌کنند من تو را خواهم کشت. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: اینان سفیه و نادان نیستند، اینها دانایانند. این کار شدنی است، ولی تو هم به آرزوی خود که حکومت ری است نخواهی رسید. و از گندم نخواهی چشید، و پس از کشتن من زنده نخواهی ماند، مگر زمانی کوتاه، با کمال ذلت و سرشکستگی<ref>دلائل الولایه ولایت و علم امام، ص ۳۰۲.</ref>. موضوع شهادت [[امام حسین]]{{ع}} و کیفیت و محل و خصوصیات آن و سرداران لشکر کوفه و قاتل [[امام حسین]]{{ع}} از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و به خصوص بعد از فرمایش [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در مسجد کوفه چنان مشهور و معروف بود که همگان آن را می‌دانستند.
:::::#از حضرت [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن حسن در حضور جمعی از علویّین و عباسیّین که اجتماع کرده بودند تا با فرزند وی محمد بیعت کنند فرمود: قسم به خدا خلافت به تو و فرزندانت نخواهد رسید ولی خلافت نصیب آنهاست و اشاره کرد به عباسیّین، و فرزندان تو مقتول خواهند شد. از آن پس حضرت از جابر خواست در حالی که بر بازوی عبدالغزیز بن عمران تکیه داده بود، و روبه وی کرد و فرمود: آیا صاحب عبای زرد - منظور وی [[ابو جعفر منصور دوانیقی]] بود- را ندیدی؟ گفت چرا؟ فرمود: قسم بخدا او محمد فرزند عبد الله را خواهد کشت<ref>نوری، حسین، خوارج از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۵۲.</ref>. عاقبت امر همانطور که آن حضرت{{ع}} فرموده گردید: و نیز مانند گفتار [[حضرت رضا]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|"بُورِكَ‏ قَبْرٌ بِطُوسَ‏ وَ قَبْرَانِ‏ بِبَغْدَادَ ‏‏"}} حضار سؤال کردند یکی از این قبور - که قبر [[حضرت موسی ابن جعفر]] است - می‌شناسیم دیگر کدام است قال{{ع}} ستعرفونه ثم قال{{ع}} قبری و قبر هارون هکذا و ضم باصبعیه<ref>بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۸۵.</ref>.فرمود: در آینده خواهید شناخت، سپس دو انگشتش را بهم نزدیک کرد، و فرمود: قبر من و هارون این چنین است»<ref>[[عسکری امام‌خان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایان‌نامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل چهارم.</ref>.
:::::#از حضرت [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن حسن در حضور جمعی از علویّین و عباسیّین که اجتماع کرده بودند تا با فرزند وی محمد بیعت کنند فرمود: قسم به خدا خلافت به تو و فرزندانت نخواهد رسید ولی خلافت نصیب آنهاست و اشاره کرد به عباسیّین، و فرزندان تو مقتول خواهند شد. از آن پس حضرت از جابر خواست در حالی که بر بازوی عبدالغزیز بن عمران تکیه داده بود، و روبه وی کرد و فرمود: آیا صاحب عبای زرد - منظور وی [[ابو جعفر منصور دوانیقی]] بود- را ندیدی؟ گفت چرا؟ فرمود: قسم بخدا او محمد فرزند عبد الله را خواهد کشت<ref>نوری، حسین، خوارج از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۵۲.</ref>. عاقبت امر همانطور که آن حضرت{{ع}} فرموده گردید: و نیز مانند گفتار [[حضرت رضا]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|"بُورِكَ‏ قَبْرٌ بِطُوسَ‏ وَ قَبْرَانِ‏ بِبَغْدَادَ ‏‏"}} حضار سؤال کردند یکی از این قبور - که قبر [[حضرت موسی ابن جعفر]] است - می‌شناسیم دیگر کدام است قال{{ع}} ستعرفونه ثم قال{{ع}} قبری و قبر هارون هکذا و ضم باصبعیه<ref>بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۸۵.</ref>.فرمود: در آینده خواهید شناخت، سپس دو انگشتش را بهم نزدیک کرد، و فرمود: قبر من و هارون این چنین است»<ref>[[عسکری امام‌خان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایان‌نامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل چهارم.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۴: خط ۶۴:
::::::«در زندگی پیشوایان معصوم{{ع}} پیش‌گویی‌ها و گزارش‌هایی از آینده به چشم می‌خورد که به وقوع پیوسته‌اند، به راستی این موضوع ریشه در کجا دارد؟ در پاسخ این سؤال درباره شخص نبی اکرم باید گفت که بدون هیچ شکی آن حضرت از طریق وحی با خداوند در ارتباط بود و بسیاری از وقایع آینده و گذشته و حال بر قلب نازنینش القاء می‌گشت. امّا در مورد امامان معصوم و در رأس آنها [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} باید گفت که منبع و منشأ اصلی آنها در این امر، وجود [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بوده است، یعنی تمام علومی که از راه وحی به رسول خدا می‌رسید، بواسطه آن حضرت به علی سپرده می‌شد و از طریق علی به امامان بعدی. انسان‌ها به‌طور عموم و امامان معصوم و پیشوایان الهی به طور مخصوص می‌توانند برخی از شایستگی‌ها و موهبت‌ها را در خود بپرورانند و از امتیازاتی بهره‌مند شوند که دیگران از آنها محروم و بی‌بهره مانده‌اند. اگر کسی تقوای الهی را پیشه کند، خداوند قدرت و توانایی تشخیص حق از باطل را به او می‌دهد و او را به مقام عرفان و معرفت می‌رساند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً }}<ref>ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد؛ سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> و {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ سوره بقره،آیه ۲۵۷.</ref> و {{متن قرآن|أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ}}<ref>آیا کسی که خداوند سینه‌اش را برای اسلام گشوده است و او به نوری از پروردگارش راه یافته است؛ سوره زمر،آیه ۲۲.</ref>.با توجه به مضمون آیات نتیجه می‌گیریم که امامان معصوم {{عم}} علاوه بر اینکه از علوم لازم در راستای هدایت بشریت و ادامه راه [[انبیا]] با اتصال به منبع [[وحی]]، بهره کافی داشته‌اند، از نبوغ فکری بسیار بالایی برخوردار بوده‌اند و به عنوان یک دانشمند که برای غیر آنها نیز رسیدن به این درجات میسر است، مطرح بوده‌اند. به عنوان مثال حضرت علی {{ع}} درباره زمین مطالبی را می‌فرمایند که برای اهل آن زمان مجهول و نامفهوم بوده است که این کلمات امام پس از صدها سال به ثمر می‌نشیند و مردم حقیقت کلام او را کشف می‌کنند، آن حضرت، زمین را چنین توصیف می‌کند: {{عربی|«وَاَنَشَاَ الارضَ فَاَمسکَهَا ِمن َغْیرِ اشْتِغَالٍ،وَاَرسَاهَا َعلَی َغیرِ َقرَارٍ، وَ َاقَاَمَها ِبَغیرِ َقوَائمَ، وَ َرَفَعَها ِبَغیرَ َدعَائمَ»}}<ref>و زمین را پدید آورد و نگاهش داشت بی آنکه خود را بدان مشغول دارد، و آن را استوار گردانید بیآنکه آرامشی در آن باشد، و آن را بر پا داشت بیآنکه پایههایی داشته باشد، و آن را برافراشت بیآنکه از ستونهایی برخوردار باشد.</ref>. این سخن را حضرت در زمانی می‌فرمایند که مردم، نسبت به زمین،باورهای متفاوت و نادرست و گاهی، خرافی داشتند. امامان معصوم از نظر علم و دین اتصال روحی و جسمی با پیامبر اکرم داشته‌اند و معارف خود را از آن حضرت می‌گرفته‌اند و یکی از دلایل عقلی اثبات موضوع مورد بحث این است که تاکنون هیچ محققی نتوانسته در علوم و معارف آن بزرگواران اشکالی وارد نماید و هیچ شاهد تاریخی نداریم که نشان دهد امامان در برابر سؤالی، ناتوان مانده‌اند. با توجه به اینکه متصدیان امور در دوران بنی‌امیّه و بنی‌عباس در گرفتن نکته ضعف از آن پیشوایان الهی، راه‌ها و حیله‌های گوناگون به‌کار می‌گرفتند.
::::::«در زندگی پیشوایان معصوم{{ع}} پیش‌گویی‌ها و گزارش‌هایی از آینده به چشم می‌خورد که به وقوع پیوسته‌اند، به راستی این موضوع ریشه در کجا دارد؟ در پاسخ این سؤال درباره شخص نبی اکرم باید گفت که بدون هیچ شکی آن حضرت از طریق وحی با خداوند در ارتباط بود و بسیاری از وقایع آینده و گذشته و حال بر قلب نازنینش القاء می‌گشت. امّا در مورد امامان معصوم و در رأس آنها [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} باید گفت که منبع و منشأ اصلی آنها در این امر، وجود [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بوده است، یعنی تمام علومی که از راه وحی به رسول خدا می‌رسید، بواسطه آن حضرت به علی سپرده می‌شد و از طریق علی به امامان بعدی. انسان‌ها به‌طور عموم و امامان معصوم و پیشوایان الهی به طور مخصوص می‌توانند برخی از شایستگی‌ها و موهبت‌ها را در خود بپرورانند و از امتیازاتی بهره‌مند شوند که دیگران از آنها محروم و بی‌بهره مانده‌اند. اگر کسی تقوای الهی را پیشه کند، خداوند قدرت و توانایی تشخیص حق از باطل را به او می‌دهد و او را به مقام عرفان و معرفت می‌رساند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً }}<ref>ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد؛ سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> و {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ سوره بقره،آیه ۲۵۷.</ref> و {{متن قرآن|أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ}}<ref>آیا کسی که خداوند سینه‌اش را برای اسلام گشوده است و او به نوری از پروردگارش راه یافته است؛ سوره زمر،آیه ۲۲.</ref>.با توجه به مضمون آیات نتیجه می‌گیریم که امامان معصوم {{عم}} علاوه بر اینکه از علوم لازم در راستای هدایت بشریت و ادامه راه [[انبیا]] با اتصال به منبع [[وحی]]، بهره کافی داشته‌اند، از نبوغ فکری بسیار بالایی برخوردار بوده‌اند و به عنوان یک دانشمند که برای غیر آنها نیز رسیدن به این درجات میسر است، مطرح بوده‌اند. به عنوان مثال حضرت علی {{ع}} درباره زمین مطالبی را می‌فرمایند که برای اهل آن زمان مجهول و نامفهوم بوده است که این کلمات امام پس از صدها سال به ثمر می‌نشیند و مردم حقیقت کلام او را کشف می‌کنند، آن حضرت، زمین را چنین توصیف می‌کند: {{عربی|«وَاَنَشَاَ الارضَ فَاَمسکَهَا ِمن َغْیرِ اشْتِغَالٍ،وَاَرسَاهَا َعلَی َغیرِ َقرَارٍ، وَ َاقَاَمَها ِبَغیرِ َقوَائمَ، وَ َرَفَعَها ِبَغیرَ َدعَائمَ»}}<ref>و زمین را پدید آورد و نگاهش داشت بی آنکه خود را بدان مشغول دارد، و آن را استوار گردانید بیآنکه آرامشی در آن باشد، و آن را بر پا داشت بیآنکه پایههایی داشته باشد، و آن را برافراشت بیآنکه از ستونهایی برخوردار باشد.</ref>. این سخن را حضرت در زمانی می‌فرمایند که مردم، نسبت به زمین،باورهای متفاوت و نادرست و گاهی، خرافی داشتند. امامان معصوم از نظر علم و دین اتصال روحی و جسمی با پیامبر اکرم داشته‌اند و معارف خود را از آن حضرت می‌گرفته‌اند و یکی از دلایل عقلی اثبات موضوع مورد بحث این است که تاکنون هیچ محققی نتوانسته در علوم و معارف آن بزرگواران اشکالی وارد نماید و هیچ شاهد تاریخی نداریم که نشان دهد امامان در برابر سؤالی، ناتوان مانده‌اند. با توجه به اینکه متصدیان امور در دوران بنی‌امیّه و بنی‌عباس در گرفتن نکته ضعف از آن پیشوایان الهی، راه‌ها و حیله‌های گوناگون به‌کار می‌گرفتند.
::::::امّا دلایل نقلی در اثبات این موضوع،بسیار است. حضرت علی در معرفی اهل بیت، سخنان فراوانی گفته‌اند: {{عربی|«هُمْ مَوْضِعُ سِرّهِ وَ مَْلجَاُ اَمْرِهِ وَ عَیْبَهُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ»}}<ref>آنان خاندان رسول خدا جایگاه راز پیامبرند و پشتیبان امر او و گنجینه علم او و مرجع حکم و قوانین او و امین و نگهدارنده کتاب‌های او می‌باشند</ref>. و {{عربی|«نَحْنُ شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ، وَ مَحَطُّ الرِّسَالَهِ، وَ مُخْتَلفُ الْمَلاَئِکَهِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ یَنَابِیعُ الْحِکَمِ»}}<ref>ما امامان معصوم شجره نبوت و پایگاه رسالت و محل آمد و رفت فرشتگانِ رحمت و معادن دانش و چشمه سارهای حکمت و بینش‌ها هستیم</ref>. و {{عربی|«وَ عِنْدَنَا اَهْلَ الْبَیْتِ ابْوَابُ الْحِکَمِ وَ ضِیَاءُ اْلاَمْرِ»}}<ref>درهای حکمت الهی نزد ما اهل بیت گشوده است و چراغ دین با راهنمایی ما افروخته است</ref>.<ref>کتاب [[امام علی در نهج البلاغه (کتاب)|امام علی در نهج البلاغه]]</ref>.
::::::امّا دلایل نقلی در اثبات این موضوع،بسیار است. حضرت علی در معرفی اهل بیت، سخنان فراوانی گفته‌اند: {{عربی|«هُمْ مَوْضِعُ سِرّهِ وَ مَْلجَاُ اَمْرِهِ وَ عَیْبَهُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ»}}<ref>آنان خاندان رسول خدا جایگاه راز پیامبرند و پشتیبان امر او و گنجینه علم او و مرجع حکم و قوانین او و امین و نگهدارنده کتاب‌های او می‌باشند</ref>. و {{عربی|«نَحْنُ شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ، وَ مَحَطُّ الرِّسَالَهِ، وَ مُخْتَلفُ الْمَلاَئِکَهِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ یَنَابِیعُ الْحِکَمِ»}}<ref>ما امامان معصوم شجره نبوت و پایگاه رسالت و محل آمد و رفت فرشتگانِ رحمت و معادن دانش و چشمه سارهای حکمت و بینش‌ها هستیم</ref>. و {{عربی|«وَ عِنْدَنَا اَهْلَ الْبَیْتِ ابْوَابُ الْحِکَمِ وَ ضِیَاءُ اْلاَمْرِ»}}<ref>درهای حکمت الهی نزد ما اهل بیت گشوده است و چراغ دین با راهنمایی ما افروخته است</ref>.<ref>کتاب [[امام علی در نهج البلاغه (کتاب)|امام علی در نهج البلاغه]]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش