پرش به محتوا

دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
خط ۴۸: خط ۴۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«سوء استفاده از عنوان [[مهدی]] و [[مهدویت]] در عصر [[عباسیان]] رواج گرفت؛ لکن برخی از خلفای [[اموی]] نیز با این نام مورد خطاب [[شاعران]] قرار گرفته یا حتی [[لقب]] داده شده‌اند. گروهی [[عمر بن عبدالعزیز]] را [[مهدی]] دانسته‌اند<ref>قاضی نعمانی مغربی، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۳۵۸.</ref>. [[مسعودی]] می‌گوید: [[سلیمان بن عبدالملک]] [[مهدی]] [[لقب]] داشت‌<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۰.</ref> و [[جریر]] و [[فرزدق]] هم در [[شعر]] خود او را [[مهدی]] خطاب کرده‌اند<ref>دیوان فرزدق، ص ۲۳۹ و شرح دیوان جریر، ص ۳۲۷.</ref>. [[حارث بن سریج]] را نیز که علیه [[امویان]] در [[خراسان]] [[قیام]] کرد مدعی [[مهدویت]] دانسته‌اند<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵.</ref>. در آستانه سقوط [[پادشاهی]] [[بنی امیه]]، [[فرزندان]] [[علی بن عبدالله بن عباس]] و دعوتگران آنان برای همراه کردن [[مردم]] با خود کاملا از عنوان [[مهدی]] بهره‌برداری کرده و [[مبارزه]] او با [[ظلم]] و ایجاد [[عدالت]] را بر خود تطبیق کرده و احادیثی نیز به نفع خود ساختند. از [[ابن عباس]] [[نقل]] کردند که [[مهدی عباسی|مهدی]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح عباسی|سفاح]] از ما هستند و همو گفته است که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] {{عم}} [[گمان]] می‌کنند [[مهدی]] از [[نسل]] آنان است؛ اما بدانید که [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[امام [[مهدی عباسی|مهدی]] از [[فرزندان]] من هستند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص ۶۳.</ref>. [[مسعودی]] می‌گوید: [[سفاح عباسی|سفاح]] ابتدا [[مهدی]] [[لقب]] داشت‌<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۲.</ref> و [[یعقوبی]] شعری آورده که در آن [[سفاح عباسی|سفاح]]، [[مهدی]] [[بنی هاشم]] خطاب شده است<ref>"انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.</ref>. هنگامی که [[مردم]] با [[سفاح عباسی|سفاح]] [[بیعت]] کردند عمویش [[داوود بن علی]] بر [[منبر]] گفت: [[خلافت]] در دست ماست تا آن را به [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] [[تسلیم]] کنیم‌ <ref>تاریخ طبری، ج ۷، ص ۴۲۸.</ref> و آن‌گاه که [[عمر]] [[سفاح عباسی|سفاح]] رو به پایان بود و از [[فتح]] [[سند]] و آفریقا خبردار شد گفت: شنیده‌ام وقتی [[سند]] و آفریقا گشوده شود [[قائم آل محمد]] {{صل}} خواهد مرد<ref>بلاذری، همان، ص ۲۳۷.</ref>. این از موارد نادری است که کلمه [[قائم آل محمد]] {{صل}} بر غیر از [[امام مهدی|امام دوازدهم]] [[شیعیان]] اطلاق شده است. جالب‌تر آن‌که در [[روایات]] [[ملاحم]] و گاه آن‌چه به عنوان [[علائم ظهور]] رواج داده‌ می‌شود، می‌خوانیم که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر الزمان]] و هنگام آشکار شدن [[فتنه‌ها]]، مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] می‌کند که به او [[سفاح]] گفته می‌شود<ref>ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنان‌‌که لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آن‌‌که به دلیل خون‌‌ریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).</ref>. [[ابو دلامه]] شاعر در شعری خطاب به [[ابو مسلم]] گفته است: "آیا قصد [[خیانت]] در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]] را داشتی؟!"<ref>"افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).</ref>. [[لقب]] [[مهدی]] برای سومین [[خلیفه]] [[عباسیان]] نیاز به توضیح ندارد و گویا برای همو بود که سخن [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]: "[[مهدی]] هم نام و هم [[کنیه]] من است" یا "نامش نام من و نام پدرش نام [[فرزند من]] است" را این‌گونه [[تحریف]] کردند که "نامش نام من و نام پدرش نام [[پدر]] من است"<ref>ممکن است شباهت دو روایت: ‌‌"اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.</ref>. چون نام و [[نسب]] این [[مهدی]] "[[محمد بن عبدالله]]" بود. شاید هم بنی [[حسن]] آن را برای [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] [[نفس زکیه]] ساختند. درباره پنجمین [[خلیفه عباسی]] هم تعبیر [[مهدی]] آمده و ابو العتاهیه خطاب به [[هارون]] الرشید گفته است: "برای تو دو اسم وجود دارد که از رشد و [[هدایت]] گرفته شده‌اند: یکی رشید و دیگری [[مهدی]]"<ref>"لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).</ref>. از [[خلفا]] که بگذریم ادعاهایی درباره زنده بودن و [[مهدویت]] افراد دیگر وجود دارد، مانند ادعای [[راوندیه]] درباره [[ابو مسلم خراسانی]]‌<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص ۴۷.</ref> یا ادعای مردی از بادیه در سال ۳۰۲ ق و [[حسین بن منصور حلاج]] در سال ۳۰۹ ق<ref>تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۴۹ و ۲۱۹.</ref>»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۶۹- ۷۱.</ref>.
::::::«سوء استفاده از عنوان [[مهدی]] و [[مهدویت]] در عصر [[عباسیان]] رواج گرفت؛ لکن برخی از خلفای [[اموی]] نیز با این نام مورد خطاب [[شاعران]] قرار گرفته یا حتی [[لقب]] داده شده‌اند. گروهی [[عمر بن عبدالعزیز]] را [[مهدی]] دانسته‌اند<ref>قاضی نعمانی مغربی، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۳۵۸.</ref>. [[مسعودی]] می‌گوید: [[سلیمان بن عبدالملک]] [[مهدی]] [[لقب]] داشت‌<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۰.</ref> و [[جریر]] و [[فرزدق]] هم در [[شعر]] خود او را [[مهدی]] خطاب کرده‌اند<ref>دیوان فرزدق، ص ۲۳۹ و شرح دیوان جریر، ص ۳۲۷.</ref>. [[حارث بن سریج]] را نیز که علیه [[امویان]] در [[خراسان]] [[قیام]] کرد مدعی [[مهدویت]] دانسته‌اند<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵.</ref>. در آستانه سقوط [[پادشاهی]] [[بنی امیه]]، [[فرزندان]] [[علی بن عبدالله بن عباس]] و دعوتگران آنان برای همراه کردن [[مردم]] با خود کاملا از عنوان [[مهدی]] بهره‌برداری کرده و [[مبارزه]] او با [[ظلم]] و ایجاد [[عدالت]] را بر خود تطبیق کرده و احادیثی نیز به نفع خود ساختند. از [[ابن عباس]] [[نقل]] کردند که [[مهدی عباسی|مهدی]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح عباسی|سفاح]] از ما هستند و همو گفته است که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] {{عم}} [[گمان]] می‌کنند [[مهدی]] از [[نسل]] آنان است؛ اما بدانید که [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[امام [[مهدی عباسی|مهدی]] از [[فرزندان]] من هستند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص ۶۳.</ref>. [[مسعودی]] می‌گوید: [[سفاح عباسی|سفاح]] ابتدا [[مهدی]] [[لقب]] داشت‌<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۲.</ref> و [[یعقوبی]] شعری آورده که در آن [[سفاح عباسی|سفاح]]، [[مهدی]] [[بنی هاشم]] خطاب شده است<ref>"انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.</ref>. هنگامی که [[مردم]] با [[سفاح عباسی|سفاح]] [[بیعت]] کردند عمویش [[داوود بن علی]] بر [[منبر]] گفت: [[خلافت]] در دست ماست تا آن را به [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] [[تسلیم]] کنیم‌ <ref>تاریخ طبری، ج ۷، ص ۴۲۸.</ref> و آن‌گاه که [[عمر]] [[سفاح عباسی|سفاح]] رو به پایان بود و از [[فتح]] [[سند]] و آفریقا خبردار شد گفت: شنیده‌ام وقتی [[سند]] و آفریقا گشوده شود [[قائم آل محمد]] {{صل}} خواهد مرد<ref>بلاذری، همان، ص ۲۳۷.</ref>. این از موارد نادری است که کلمه [[قائم آل محمد]] {{صل}} بر غیر از [[امام مهدی|امام دوازدهم]] [[شیعیان]] اطلاق شده است. جالب‌تر آن‌که در [[روایات]] [[ملاحم]] و گاه آن‌چه به عنوان [[علائم ظهور]] رواج داده‌ می‌شود، می‌خوانیم که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر الزمان]] و هنگام آشکار شدن [[فتنه‌ها]]، مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] می‌کند که به او [[سفاح]] گفته می‌شود<ref>ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنان‌‌که لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آن‌‌که به دلیل خون‌‌ریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).</ref>. [[ابو دلامه]] شاعر در شعری خطاب به [[ابو مسلم]] گفته است: "آیا قصد [[خیانت]] در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]] را داشتی؟!"<ref>"افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).</ref>. [[لقب]] [[مهدی]] برای سومین [[خلیفه]] [[عباسیان]] نیاز به توضیح ندارد و گویا برای همو بود که سخن [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]: "[[مهدی]] هم نام و هم [[کنیه]] من است" یا "نامش نام من و نام پدرش نام [[فرزند من]] است" را این‌گونه [[تحریف]] کردند که "نامش نام من و نام پدرش نام [[پدر]] من است"<ref>ممکن است شباهت دو روایت: ‌‌"اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.</ref>. چون نام و [[نسب]] این [[مهدی]] "[[محمد بن عبدالله]]" بود. شاید هم بنی [[حسن]] آن را برای [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] [[نفس زکیه]] ساختند. درباره پنجمین [[خلیفه عباسی]] هم تعبیر [[مهدی]] آمده و ابو العتاهیه خطاب به [[هارون]] الرشید گفته است: "برای تو دو اسم وجود دارد که از رشد و [[هدایت]] گرفته شده‌اند: یکی رشید و دیگری [[مهدی]]"<ref>"لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).</ref>. از [[خلفا]] که بگذریم ادعاهایی درباره زنده بودن و [[مهدویت]] افراد دیگر وجود دارد، مانند ادعای [[راوندیه]] درباره [[ابو مسلم خراسانی]]‌<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص ۴۷.</ref> یا ادعای مردی از بادیه در سال ۳۰۲ ق و [[حسین بن منصور حلاج]] در سال ۳۰۹ ق<ref>تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۴۹ و ۲۱۹.</ref>»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۶۹- ۷۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۸: خط ۵۸:
:::::#کتاب‌های عمومی: بی‌گمان [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} در اغلب [[منابع روایی اهل سنت]] ذکر شده است. البته در پاره‌ای از این منابع، به روشنی به [[حضرت مهدی]] {{ع}} اشاره نشده؛ ولی در همان منابع نیز روایاتی وجود دارد که بر او قابل انطباق است.
:::::#کتاب‌های عمومی: بی‌گمان [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} در اغلب [[منابع روایی اهل سنت]] ذکر شده است. البته در پاره‌ای از این منابع، به روشنی به [[حضرت مهدی]] {{ع}} اشاره نشده؛ ولی در همان منابع نیز روایاتی وجود دارد که بر او قابل انطباق است.
:::::#کتاب‌های ویژه [[امام مهدی]] {{ع}}: در بین [[منابع روایی اهل سنت]] کتاب‌هایی چند ویژه موضوعات مربوط به آن [[حضرت]] [[نگارش]] یافته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۶۹، ۷۰.</ref>.
:::::#کتاب‌های ویژه [[امام مهدی]] {{ع}}: در بین [[منابع روایی اهل سنت]] کتاب‌هایی چند ویژه موضوعات مربوط به آن [[حضرت]] [[نگارش]] یافته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۶۹، ۷۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۶: خط ۶۶:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[جواد جعفری]]''' در مقاله ''«[[معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین (مقاله)|معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین]]»''  در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[جواد جعفری]]''' در مقاله ''«[[معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین (مقاله)|معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین]]»''  در این‌باره گفته است:
::::::«[[اهل تسنن]] [[معتقد]] به [[امام]] مهدی‌ای که در میان [[مردم]] [[زندگی]] می‌‌کند، نیستند و [[اعتقاد]] دارند شخصی به نام [[مهدی]] از [[نسل]] [[پیامبر]] در [[آخرالزمان]] متولد خواهد شد و [[جهان]] را [[اصلاح]] خواهد نمود. ثانی آن‌ها [[قیام امام مهدی]] را از [[اشراط الساعه]] ([[نشانه‌های قیامت]]) می‌دانند؛ یعنی معتقدند در کمتر از ده سال پس از [[قیام امام مهدی]] [[قیامت]] برپا می‌‌شود و عملاً [[امام]] فرصتی برای [[حکومت]] و پرورش [[انسان‌ها]] نخواهد داشت. از این‌رو [[قیام]] ایشان تأثیر [[پایداری]] ندارد تا برای آن انتظاری [[قوی]] شکل گیرد»<ref>[[جواد جعفری|جعفری، جواد]]، [[معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین (مقاله)|معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین]].</ref>.
::::::«[[اهل تسنن]] [[معتقد]] به [[امام]] مهدی‌ای که در میان [[مردم]] [[زندگی]] می‌‌کند، نیستند و [[اعتقاد]] دارند شخصی به نام [[مهدی]] از [[نسل]] [[پیامبر]] در [[آخرالزمان]] متولد خواهد شد و [[جهان]] را [[اصلاح]] خواهد نمود. ثانی آن‌ها [[قیام امام مهدی]] را از [[اشراط الساعه]] ([[نشانه‌های قیامت]]) می‌دانند؛ یعنی معتقدند در کمتر از ده سال پس از [[قیام امام مهدی]] [[قیامت]] برپا می‌‌شود و عملاً [[امام]] فرصتی برای [[حکومت]] و پرورش [[انسان‌ها]] نخواهد داشت. از این‌رو [[قیام]] ایشان تأثیر [[پایداری]] ندارد تا برای آن انتظاری [[قوی]] شکل گیرد»<ref>[[جواد جعفری|جعفری، جواد]]، [[معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین (مقاله)|معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۶: خط ۸۶:
::::::[[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج‌البلاغه]] می‌گوید: اتفاق همه فرقه‌های [[مسلمان]] است، که [[دنیا]] و [[دین]] و [[تکلیف]] پایان نمی‌یابد، مگر با [[مهدی موعود]]{{ع}}<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۹۶.</ref>. اکنون به برخی از [[روایات مهدویت]] از کتب معتبر [[عامه]] اشاره می‌کنیم: [[ابو داود]] در صحیح خود از [[ابی‌ طفیل]] و او از [[حضرت علی]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: "اگر یک روز هم از [[عمر]] [[دنیا]] باقی باشد، [[خداوند]] مردی را از [[اهل بیت]]{{عم}} من بر می‌انگیزد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند، پس از آنکه از [[ظلم و ستم]] پر شده باشد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدَّهْرِ إِلَّا يَوْمٌ لَبَعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً}}؛ صحیح ترمذی، ج۲، ص۲۰۸.</ref>. و در جایی دیگر می‌نویسد: "هر گاه به پایان [[دنیا]] فقط یک روز بماند، [[خداوند]] این روز را به قدری طولانی می‌کند، تا اینکه در این روز فردی که از [[فرزندان]] من بوده و نامش مانند من است را بر می‌انگیزد و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند بعد از آنکه از [[ظلم و ستم]] پر شده باشد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ رَجُلًا مِنِّي أَوْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِي اسْمُهُ اسْمِي... يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۴۳.</ref>.
::::::[[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج‌البلاغه]] می‌گوید: اتفاق همه فرقه‌های [[مسلمان]] است، که [[دنیا]] و [[دین]] و [[تکلیف]] پایان نمی‌یابد، مگر با [[مهدی موعود]]{{ع}}<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۹۶.</ref>. اکنون به برخی از [[روایات مهدویت]] از کتب معتبر [[عامه]] اشاره می‌کنیم: [[ابو داود]] در صحیح خود از [[ابی‌ طفیل]] و او از [[حضرت علی]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: "اگر یک روز هم از [[عمر]] [[دنیا]] باقی باشد، [[خداوند]] مردی را از [[اهل بیت]]{{عم}} من بر می‌انگیزد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند، پس از آنکه از [[ظلم و ستم]] پر شده باشد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدَّهْرِ إِلَّا يَوْمٌ لَبَعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً}}؛ صحیح ترمذی، ج۲، ص۲۰۸.</ref>. و در جایی دیگر می‌نویسد: "هر گاه به پایان [[دنیا]] فقط یک روز بماند، [[خداوند]] این روز را به قدری طولانی می‌کند، تا اینکه در این روز فردی که از [[فرزندان]] من بوده و نامش مانند من است را بر می‌انگیزد و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند بعد از آنکه از [[ظلم و ستم]] پر شده باشد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ رَجُلًا مِنِّي أَوْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِي اسْمُهُ اسْمِي... يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۴۳.</ref>.
::::::[[احمد]] در [[مسند]] خود از [[ابوسعید خدری]] [[نقل]] می‌کند:"هنگامی‌ فرا می‌رسد که [[زمین]] از [[ظلم و جور]] پر شود و در آن موقع مردی از [[خاندان]] من [[قیام]] می‌کند، هفت یا نه سال در روی [[زمین]] [[حکومت]] می‌کند و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: يَمْلَأُ الْأَرْضَ ظُلْماً وَ جَوْراً، ثُمَ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي يَمْلِكُ سَبْعاً أَوْ تِسْعاً فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا}}؛ مسند احمد، ج۳، ص۲۸.</ref>. از این‌رو، [[مهدویت]] از نگاه فنّ [[حدیث]]، حقیقتی [[مسلم]] و انکارناشدنی است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۷۳-۱۷۷.</ref>.
::::::[[احمد]] در [[مسند]] خود از [[ابوسعید خدری]] [[نقل]] می‌کند:"هنگامی‌ فرا می‌رسد که [[زمین]] از [[ظلم و جور]] پر شود و در آن موقع مردی از [[خاندان]] من [[قیام]] می‌کند، هفت یا نه سال در روی [[زمین]] [[حکومت]] می‌کند و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: يَمْلَأُ الْأَرْضَ ظُلْماً وَ جَوْراً، ثُمَ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي يَمْلِكُ سَبْعاً أَوْ تِسْعاً فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا}}؛ مسند احمد، ج۳، ص۲۸.</ref>. از این‌رو، [[مهدویت]] از نگاه فنّ [[حدیث]]، حقیقتی [[مسلم]] و انکارناشدنی است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۷۳-۱۷۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۶: خط ۹۶:
::::::[[احادیث]] درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بسیاری از بزرگان [[اهل سنت]] در کتاب‌های‌شان آورده‌اند، مانند [[احمد حنبل]]، [[ابی داود]]، [[ابن ماجه]]، [[ترمذی]]، [[مسلم]]، [[نسائی]]، [[بیهقی]]، [[ماوردی]]، [[طبرانی]]، [[سمعانی]]، [[رؤیانی]]، [[ابن قتیبه]]، در کتاب [[غریب]] الحدیث و ابن عساکر و دار قطنی در مسند [[فاطمه زهرا]] {{س}} و کسائی در مبتداء و ابن [[عبد]] البر در استیعاب و...<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴.</ref>.
::::::[[احادیث]] درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بسیاری از بزرگان [[اهل سنت]] در کتاب‌های‌شان آورده‌اند، مانند [[احمد حنبل]]، [[ابی داود]]، [[ابن ماجه]]، [[ترمذی]]، [[مسلم]]، [[نسائی]]، [[بیهقی]]، [[ماوردی]]، [[طبرانی]]، [[سمعانی]]، [[رؤیانی]]، [[ابن قتیبه]]، در کتاب [[غریب]] الحدیث و ابن عساکر و دار قطنی در مسند [[فاطمه زهرا]] {{س}} و کسائی در مبتداء و ابن [[عبد]] البر در استیعاب و...<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴.</ref>.
::::::عده‌ای از بزرگان [[اهل سنت]] کتابی مستقل درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} نوشته‌اند، از قبیل: "ابراز الوهم المکنون، من [[کلام]] [[ابن خلدون]]" از [[احمد محمد صدیق مغربی]]، "[[اخبار]] المهدی" از [[حماد بن یعقوب]]، "الاربعین" از [[حافظ‍‌ ابو نعیم اصفهانی]]، "البرهان، فی علامات [[مهدی]] [[آخر الزمان]]" از [[علی بن حسام الدین متقی هندی]]، "[[البیان فی اخبار صاحب الزمان]]" از [[ابو عبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی]]، "العرف الوردی، فی [[اخبار]] المهدی" از [[جلال الدین سیوطی]]، "العطر الوردی فی شرح القطر الشهدی فی اوصاف المهدی" از [[محمد بن محمد بلبیسی]]، "القطر الشهدی، فی اوصاف المهدی" از [[شهاب الدین حلوانی]]، "المشرب الوردی، فی [[اخبار]] المهدی" از ملا [[علی قاری حنفی مکی]]، "المهدی" از [[شمس الدین ابن قیم الجوزیة]]، "تلخیص البیان فی علامات [[مهدی]] [[آخر الزمان]]" از [[ابن کمال پاشای حنفی]]، "[[مناقب المهدی]]" از [[حافظ‍‌ ابو نعیم اصفهانی]]. این‌ها و ده‌ها کتاب دیگر اختصاصا در مورد وجود [[حضرت مهدی]] {{ع}} نوشته شده است<ref>سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۲۸.</ref>. برای [[آگاهی]] بیشتر به اخباری که [[اهل سنت]] درباره وجود [[مهدی موعود]] {{ع}} [[نقل]] کرده‌اند، علاوه بر کتاب‌های فوق می‌توانید به کتب [[بحار الانوار]]، ج ۵۱ و [[منتخب الاثر]] مراجعه کنید»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۱۱.</ref>.
::::::عده‌ای از بزرگان [[اهل سنت]] کتابی مستقل درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} نوشته‌اند، از قبیل: "ابراز الوهم المکنون، من [[کلام]] [[ابن خلدون]]" از [[احمد محمد صدیق مغربی]]، "[[اخبار]] المهدی" از [[حماد بن یعقوب]]، "الاربعین" از [[حافظ‍‌ ابو نعیم اصفهانی]]، "البرهان، فی علامات [[مهدی]] [[آخر الزمان]]" از [[علی بن حسام الدین متقی هندی]]، "[[البیان فی اخبار صاحب الزمان]]" از [[ابو عبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی]]، "العرف الوردی، فی [[اخبار]] المهدی" از [[جلال الدین سیوطی]]، "العطر الوردی فی شرح القطر الشهدی فی اوصاف المهدی" از [[محمد بن محمد بلبیسی]]، "القطر الشهدی، فی اوصاف المهدی" از [[شهاب الدین حلوانی]]، "المشرب الوردی، فی [[اخبار]] المهدی" از ملا [[علی قاری حنفی مکی]]، "المهدی" از [[شمس الدین ابن قیم الجوزیة]]، "تلخیص البیان فی علامات [[مهدی]] [[آخر الزمان]]" از [[ابن کمال پاشای حنفی]]، "[[مناقب المهدی]]" از [[حافظ‍‌ ابو نعیم اصفهانی]]. این‌ها و ده‌ها کتاب دیگر اختصاصا در مورد وجود [[حضرت مهدی]] {{ع}} نوشته شده است<ref>سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۲۸.</ref>. برای [[آگاهی]] بیشتر به اخباری که [[اهل سنت]] درباره وجود [[مهدی موعود]] {{ع}} [[نقل]] کرده‌اند، علاوه بر کتاب‌های فوق می‌توانید به کتب [[بحار الانوار]]، ج ۵۱ و [[منتخب الاثر]] مراجعه کنید»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۱۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پرسمان مهدویت از دیدگاه مذاهب اسلامی}}
{{پرسمان مهدویت از دیدگاه مذاهب اسلامی}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش