پرش به محتوا

رابطه علم‌الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
خط ۳۳: خط ۳۳:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
| تصویر = 11046759983.jpg
| تصویر = 11046759983.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌
::::::آیت الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]''' در کتاب ''«[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = آیت الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]''' در کتاب ''«[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]»'' در این باره گفته است:
::::::«دانش کتاب، اصطلاحی قرآنی است که به دانش ویژه‌ای اشاره دارد و هر کس، هر چند اندک، از آن بهره‌مند باشد، کارهایی را که عادت ممکن به نظر نمی‌رسد، به راحتی انجام می‌دهد. نمونه آن، یکی از اطرافیان [[حضرت سلیمان|سلیمان الله]] است که در کمتر از یک چشم به هم زدن، تخت ملکه سبأ را در بارگاه سلیمان حاضر کرد. قرآن، او را چنین می‌شناساند: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي]]}}<ref>امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آن‌که چشم بر هم زنى، آن‌را نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است؛ سوره نمل، آیه:۴۰.</ref>. [[ابو سعید خدری]]، در باره تفسیر این آیه از [[پیامبر]] پرسید. ایشان فرمود: مقصود، وصی برادرم [[سلیمان بن داوود]] است. [[ابو سعید]]، بار دیگر پرسید: ای [[پیامبر خدا]]! مقصود از این آیه شریف: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!؛ سوره رعد، آیه:۴۳.</ref> کیست ؟ [[پیامبر]] فرمود:مقصود برادرم [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|" ذَاكَ‏ أَخِي‏ عَلِيُ‏ بْنُ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ{{ع}}‏ ‏‏"}}؛ الامالی صدوق، ص۶۵۹، ح۳.</ref>.
::::::«دانش کتاب، اصطلاحی قرآنی است که به دانش ویژه‌ای اشاره دارد و هر کس، هر چند اندک، از آن بهره‌مند باشد، کارهایی را که عادت ممکن به نظر نمی‌رسد، به راحتی انجام می‌دهد. نمونه آن، یکی از اطرافیان [[حضرت سلیمان|سلیمان الله]] است که در کمتر از یک چشم به هم زدن، تخت ملکه سبأ را در بارگاه سلیمان حاضر کرد. قرآن، او را چنین می‌شناساند: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي]]}}<ref>امّا کسى که دانشى از کتاب آسمانى داشت گفت: پیش از آن‌که چشم بر هم زنى، آن‌را نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است؛ سوره نمل، آیه:۴۰.</ref>. [[ابو سعید خدری]]، در باره تفسیر این آیه از [[پیامبر]] پرسید. ایشان فرمود: مقصود، وصی برادرم [[سلیمان بن داوود]] است. [[ابو سعید]]، بار دیگر پرسید: ای [[پیامبر خدا]]! مقصود از این آیه شریف: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!؛ سوره رعد، آیه:۴۳.</ref> کیست ؟ [[پیامبر]] فرمود:مقصود برادرم [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|" ذَاكَ‏ أَخِي‏ عَلِيُ‏ بْنُ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ{{ع}}‏ ‏‏"}}؛ الامالی صدوق، ص۶۵۹، ح۳.</ref>.
::::::[[عبد الرحمان بن کثیر]]، از [[امام صادق طلا]] در باره آیه ۴۰ سوره نمل، روایت کرده که [[امام]]{{ع}} از میان انگشتان خود را باز کرد و آنها را روی سینه‌اش نهاد و سپس فرمود: به خدا سوگند، همه دانش کتاب، نزد ماست<ref>{{عربی|" وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ‏ عِلْمُ‏ الْكِتَابِ‏ كُلُّهُ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، ص۲۲۹، ح۵.</ref>.
::::::[[عبد الرحمان بن کثیر]]، از [[امام صادق طلا]] در باره آیه ۴۰ سوره نمل، روایت کرده که [[امام]]{{ع}} از میان انگشتان خود را باز کرد و آنها را روی سینه‌اش نهاد و سپس فرمود: به خدا سوگند، همه دانش کتاب، نزد ماست<ref>{{عربی|" وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ‏ عِلْمُ‏ الْكِتَابِ‏ كُلُّهُ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، ص۲۲۹، ح۵.</ref>.
خط ۶۱: خط ۶۱:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
| تصویر = 11607.jpg
| تصویر = 11607.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = حسین صالحی مالستانی
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غيب و علم لدنی پيامبر]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین صالحی مالستانی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غيب و علم لدنی پيامبر]]»'' در این‌باره گفته‌است:  
::::::«[[امام خمینی|امام]]، در کتاب شرح دعای سحر در بحث کلمات تام الهی، یک قاعده کلی برای تمام بودن هر چیزی، ذکر می­‌کند و از آن برای جامعیت وجود [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} بهره می­‌گیرد، بیان امام چنین است: "تمام بودن هرچیزی بر حسب ذات خود آن چیز و متناسب با آن است. مثلاً تمام بودن علم به آن است که حقایق آن چنان منکشف گردد که هیچ جهل و پوشیدگی و حجاب در آن نباشد و..."<ref>شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۸.</ref> این‌که برخی از کلمات کتاب الهی تمام است و برخی تمام‌تر و برخی ناقص است و برخی ناقص‌تر و ناقص بودن و یا تمام بودن کلمات این کتاب از جهت "مِرآتیت"؛ آیینه بودن و نمودار بودن آن از [[عالم غیب]] الهی و سر مکنون و کنز مخفی است.<ref>همان</ref> [[امام خمینی]] پس از این زمینه‌سازی‌ها و با توجه به این که وی [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} را مظهر اسم اعظم "الله" و بقیه [[انبیا|پیامبران]] را مظهر اسامی چون: رحمن و... می‌دانست، درباره انسان کامل که مصداق بارز آن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است می‌فرماید: "ولی انسان کامل از آن‌جا که کون جامع و آیینه تمام‌نمای همه اسما و صفات الهیه است از این‌رو، تمام‌ترین کلمات الهیه است. بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی در آن است". <ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۹</ref> به نظر می‌رسد که آیینه تمام‌ نما بودن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به عنوان انسان کامل و کتاب الهی، تعبیر عرفانی از [[علم لدنی]] و یا [[علم غیب]] است که خداوند به او افاضه کرده است و [[پیامبر]]{{صل}} کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی و همه آنچه را انبیای الهی آورده‌اند و داشتند در کتاب وجود او جمع است و [[پیامبران]] هر کدام به‌اندازه‌ای که حق‌نما و مرئات عالم غیب هستند، به‌همان میزان از [[علم لدنی]] الهی برخوردارند و [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} از همه جامع‌تر و علم او نیز محیط‌‌‌تر از علوم همه است» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>.
::::::«[[امام خمینی|امام]]، در کتاب شرح دعای سحر در بحث کلمات تام الهی، یک قاعده کلی برای تمام بودن هر چیزی، ذکر می­‌کند و از آن برای جامعیت وجود [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} بهره می­‌گیرد، بیان امام چنین است: "تمام بودن هرچیزی بر حسب ذات خود آن چیز و متناسب با آن است. مثلاً تمام بودن علم به آن است که حقایق آن چنان منکشف گردد که هیچ جهل و پوشیدگی و حجاب در آن نباشد و..."<ref>شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۸.</ref> این‌که برخی از کلمات کتاب الهی تمام است و برخی تمام‌تر و برخی ناقص است و برخی ناقص‌تر و ناقص بودن و یا تمام بودن کلمات این کتاب از جهت "مِرآتیت"؛ آیینه بودن و نمودار بودن آن از [[عالم غیب]] الهی و سر مکنون و کنز مخفی است.<ref>همان</ref> [[امام خمینی]] پس از این زمینه‌سازی‌ها و با توجه به این که وی [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} را مظهر اسم اعظم "الله" و بقیه [[انبیا|پیامبران]] را مظهر اسامی چون: رحمن و... می‌دانست، درباره انسان کامل که مصداق بارز آن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} است می‌فرماید: "ولی انسان کامل از آن‌جا که کون جامع و آیینه تمام‌نمای همه اسما و صفات الهیه است از این‌رو، تمام‌ترین کلمات الهیه است. بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی در آن است". <ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۸۹</ref> به نظر می‌رسد که آیینه تمام‌ نما بودن [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} به عنوان انسان کامل و کتاب الهی، تعبیر عرفانی از [[علم لدنی]] و یا [[علم غیب]] است که خداوند به او افاضه کرده است و [[پیامبر]]{{صل}} کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی و همه آنچه را انبیای الهی آورده‌اند و داشتند در کتاب وجود او جمع است و [[پیامبران]] هر کدام به‌اندازه‌ای که حق‌نما و مرئات عالم غیب هستند، به‌همان میزان از [[علم لدنی]] الهی برخوردارند و [[پیامبر|پیامبر خاتم]]{{صل}} از همه جامع‌تر و علم او نیز محیط‌‌‌تر از علوم همه است» <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n25246/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D8%AF%D9%86%D9%91%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%B5_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸].</ref>.
}}
}}
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11792.jpg
| تصویر = 11792.jpg
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری]]]]
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری
::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«اولین منبع علم [[ائمه]]{{عم}} به حقیقت کتاب خداوند است که [[ائمه معصومین]]{{عم}} در حالات مختلف از آن استفاده می‌کردند. قرآن کتابی است که در عالم اسفل به صورت الفاظ ظهور یافته است. این کتاب معجزه الهی است که حقیقت ساری آن در لوح محفوظ و کتاب مبین نهفته است و تنها انسان‌هایی به حقیقت آن راه پیدا می‌کنند که به طور کلی طاهر و پاک باشند و به طهارت کبری رسیده باشند. [[ائمه]]{{عم}} با اتصال به حقیقت الهی آن به بسیاری از علوم غیبی که با چشم عادی نمی‌توانند آن را پیدا کنند، دست یافته اند و این آگاهی کامل از قرآن به گونه‌ای است که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی می‌دانند. قرآن مجید می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} <ref> و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از این آیه استفاده می‌شود که کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست<ref>پایان‌نامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]].</ref>.
::::::«اولین منبع علم [[ائمه]]{{عم}} به حقیقت کتاب خداوند است که [[ائمه معصومین]]{{عم}} در حالات مختلف از آن استفاده می‌کردند. قرآن کتابی است که در عالم اسفل به صورت الفاظ ظهور یافته است. این کتاب معجزه الهی است که حقیقت ساری آن در لوح محفوظ و کتاب مبین نهفته است و تنها انسان‌هایی به حقیقت آن راه پیدا می‌کنند که به طور کلی طاهر و پاک باشند و به طهارت کبری رسیده باشند. [[ائمه]]{{عم}} با اتصال به حقیقت الهی آن به بسیاری از علوم غیبی که با چشم عادی نمی‌توانند آن را پیدا کنند، دست یافته اند و این آگاهی کامل از قرآن به گونه‌ای است که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی می‌دانند. قرآن مجید می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} <ref> و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از این آیه استفاده می‌شود که کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست<ref>پایان‌نامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]].</ref>.
}}
}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش