ویژگیهای امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] :::::: +| پاسخدهنده = | پاسخ = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
:::::#[[امام]] سابق، آشکارا، او را [[وصی]] خود کرده باشد".<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۰۲.</ref> | :::::#[[امام]] سابق، آشکارا، او را [[وصی]] خود کرده باشد".<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۰۲.</ref> | ||
::::::[[اباصلت هروی]] گوید: به [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} عرض کردم: نشانه [[قائم]] {{ع}} در وقت [[خروج]] چیست؟ فرمود: "او در سن پیران است ولی سیمای جوان دارد، ناظران به او گمان میبرند که [[چهل]] سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمیشود، تا پایان عمرش فرا رسد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵.</ref>. مرحوم [[صدوق]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] میکند: "نخستین سخنی که [[حضرت مهدی]] {{ع}} پس از [[قیام]] خود میفرماید، این است: من [[بقیة الله]] و [[حجت]] و [[خلیفه]] [[خدا]] بر شما هستم. پس هیچکس بر او [[سلام]] نمیکند، مگر اینکه میگوید: [[سلام]] بر تو ای بقیه ([[ذخیره]] بادوام) [[خدا]] در [[زمین]] [[خدا]]"<ref>تفسیر صافی، ذیل آیه ۸۶ سوره هود.</ref>. [[امام]] [[قائم]] {{ع}} در تمام جهات شباهت به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} دارد، حتی در قیافه و روش و خصوصیات. و نیز [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "در [[مکه]]، تعداد بیعتکنندگان به ده هزار نفر میرسد، و در سراسر [[زمین]] معبودی جز [[خدا]] یافت نمیشود و همه معبودهای [[باطل]]، [[آتش]] میگیرند ..."<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: شب ۲۳ [[ماه رمضان]] ندا به نام [[امام]] [[قائم]] {{ع}} بلند شود، و آن حضرت در [[روز عاشورا]] که در آن روز [[امام حسین]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید، [[قیام]] کند. گویا روز شنبه دهم [[محرم]] را مینگرم که آن حضرت بین حجرالاسود و [[مقام]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در کنار [[کعبه]] [[ایستاده]] و [[جبرئیل]] در حضورش است، اعلام [[بیعت]] میشود که همه [[شیعیان]] و طرفداران او از اطراف [[جهان]] به [[مکه]] آیند و با او [[بیعت]] کنند، [[زمین]] برای آنها درنوردیده میشود (که زودتر برسند)، پس آنگاه [[خداوند]] [[زمین]] را که پر از ظلموجور شده، پر از عدلوداد کند"<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۰.</ref>»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۷۰-۷۱.</ref>. | ::::::[[اباصلت هروی]] گوید: به [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} عرض کردم: نشانه [[قائم]] {{ع}} در وقت [[خروج]] چیست؟ فرمود: "او در سن پیران است ولی سیمای جوان دارد، ناظران به او گمان میبرند که [[چهل]] سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمیشود، تا پایان عمرش فرا رسد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵.</ref>. مرحوم [[صدوق]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] میکند: "نخستین سخنی که [[حضرت مهدی]] {{ع}} پس از [[قیام]] خود میفرماید، این است: من [[بقیة الله]] و [[حجت]] و [[خلیفه]] [[خدا]] بر شما هستم. پس هیچکس بر او [[سلام]] نمیکند، مگر اینکه میگوید: [[سلام]] بر تو ای بقیه ([[ذخیره]] بادوام) [[خدا]] در [[زمین]] [[خدا]]"<ref>تفسیر صافی، ذیل آیه ۸۶ سوره هود.</ref>. [[امام]] [[قائم]] {{ع}} در تمام جهات شباهت به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} دارد، حتی در قیافه و روش و خصوصیات. و نیز [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "در [[مکه]]، تعداد بیعتکنندگان به ده هزار نفر میرسد، و در سراسر [[زمین]] معبودی جز [[خدا]] یافت نمیشود و همه معبودهای [[باطل]]، [[آتش]] میگیرند ..."<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: شب ۲۳ [[ماه رمضان]] ندا به نام [[امام]] [[قائم]] {{ع}} بلند شود، و آن حضرت در [[روز عاشورا]] که در آن روز [[امام حسین]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید، [[قیام]] کند. گویا روز شنبه دهم [[محرم]] را مینگرم که آن حضرت بین حجرالاسود و [[مقام]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در کنار [[کعبه]] [[ایستاده]] و [[جبرئیل]] در حضورش است، اعلام [[بیعت]] میشود که همه [[شیعیان]] و طرفداران او از اطراف [[جهان]] به [[مکه]] آیند و با او [[بیعت]] کنند، [[زمین]] برای آنها درنوردیده میشود (که زودتر برسند)، پس آنگاه [[خداوند]] [[زمین]] را که پر از ظلموجور شده، پر از عدلوداد کند"<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۰.</ref>»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۷۰-۷۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
:::::#ویژگی دیگر آن [[صاحب]] [[حکمت]]، این است که آخرین و باقیمانده [[حجتهای الهی]] و از [[جانشینان]] [[پیامبران]] میباشد (برای [[هدایت]] و [[رهبری]] [[بندگان خدا]]). بدیهی است [[وصف]] [[حجة]] اللّه و خلیفة اللّه فقط به [[انبیا]] و [[اوصیا]] و ائمّه [[معصوم]] و [[منصوب]] [[پیامبر]]{{صل}} اطلاق میشود (نه به هر عالم یا عارفی بدون [[مقام عصمت]] که [[کلام]] و کارش [[حجت]] نمیباشد) و [[خلیفه]] و [[وارث]] واقعی [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} در [[عصر غیبت]]، همان [[مهدی منتظر]]{{ع}} میباشد<ref>منهاج البراعه، ج ۱۰، ص ۳۵۵.</ref>. | :::::#ویژگی دیگر آن [[صاحب]] [[حکمت]]، این است که آخرین و باقیمانده [[حجتهای الهی]] و از [[جانشینان]] [[پیامبران]] میباشد (برای [[هدایت]] و [[رهبری]] [[بندگان خدا]]). بدیهی است [[وصف]] [[حجة]] اللّه و خلیفة اللّه فقط به [[انبیا]] و [[اوصیا]] و ائمّه [[معصوم]] و [[منصوب]] [[پیامبر]]{{صل}} اطلاق میشود (نه به هر عالم یا عارفی بدون [[مقام عصمت]] که [[کلام]] و کارش [[حجت]] نمیباشد) و [[خلیفه]] و [[وارث]] واقعی [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} در [[عصر غیبت]]، همان [[مهدی منتظر]]{{ع}} میباشد<ref>منهاج البراعه، ج ۱۰، ص ۳۵۵.</ref>. | ||
::::::شاید این همه توصیف و [[تبیین]] ویژگیهای آن [[امام موعود]]، هشدار [[ائمه]]{{عم}} است به [[پیروان]] خود و [[مسلمانان]] تا مبادا در [[عمر طولانی]] [[غیبت]] و آزمونهای سخت، دنبال هر فرصتطلب مدّعی [[مهدویت]] بروند، بلکه با [[آگاهی]] از معیارهای مکتبی، [[مدعیان دروغین]] را طرد کنند»<ref>[[حسین ایرانی|ایرانی، حسین]]، [[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]، ص:۳۹-۴۵.</ref>. | ::::::شاید این همه توصیف و [[تبیین]] ویژگیهای آن [[امام موعود]]، هشدار [[ائمه]]{{عم}} است به [[پیروان]] خود و [[مسلمانان]] تا مبادا در [[عمر طولانی]] [[غیبت]] و آزمونهای سخت، دنبال هر فرصتطلب مدّعی [[مهدویت]] بروند، بلکه با [[آگاهی]] از معیارهای مکتبی، [[مدعیان دروغین]] را طرد کنند»<ref>[[حسین ایرانی|ایرانی، حسین]]، [[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]، ص:۳۹-۴۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیتهای [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان میکوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایههای گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار میساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفه وقت، در محاصره و زندان به سر میبردند، حرکتها، هدایتها و رهبریهایشان محدودیتهای فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را میخواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواریهای خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم میدیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} میشتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] میبردند و میآزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگتر میشد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیریها به شمار میآمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایینترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانههای معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک مینمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر میپروراندند. بر خلاف برنامهریزیها و پیشگیریهای دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئههای [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید میداد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت میفرمود و به [[یاران]] امید و [[بشارت]] ارزانی میداشت. البته چنان که گفته شد، [[دشمن]] نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاههای دولتی، در خانوادههای منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این [[موقعیت]]، [[نرجس]] حامل [[نور]] [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر [[آگاهی]] نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر [[تدبیر]] شیطانی [[ستمگران]] چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به [[جهان]] گشود. قدرتمندان تیره [[دل]] حتی پس از [[شهادت]] [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش [[آگاهی]] نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به [[گیتی]] پای نهد، بیدرنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>. | ::::::«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیتهای [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان میکوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایههای گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار میساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفه وقت، در محاصره و زندان به سر میبردند، حرکتها، هدایتها و رهبریهایشان محدودیتهای فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را میخواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواریهای خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم میدیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} میشتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] میبردند و میآزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگتر میشد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیریها به شمار میآمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایینترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانههای معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک مینمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر میپروراندند. بر خلاف برنامهریزیها و پیشگیریهای دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئههای [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید میداد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت میفرمود و به [[یاران]] امید و [[بشارت]] ارزانی میداشت. البته چنان که گفته شد، [[دشمن]] نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاههای دولتی، در خانوادههای منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این [[موقعیت]]، [[نرجس]] حامل [[نور]] [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر [[آگاهی]] نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر [[تدبیر]] شیطانی [[ستمگران]] چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به [[جهان]] گشود. قدرتمندان تیره [[دل]] حتی پس از [[شهادت]] [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش [[آگاهی]] نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به [[گیتی]] پای نهد، بیدرنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
::::::در مورد دلیری و [[شجاعت]] و [[پایداری]] و [[ایمان]] [[امام]] {{ع}} در [[عقیده]] و دینش نیز باید گفت که ایشان آنرا از جدش، [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} و اجداد پاکش {{ع}} که جز از [[خداوند]] از هیچ کس دیگر نمیهراسیدند، به [[ارث]] برده است. او چگونه میتواند [[شجاع]] و دلیر نباشد در حالی که سختترین و دشوارترین و خطرناکترین و سرنوشتسازترین [[مأموریت]] که همان [[قیام]] ضد [[باطل]] و گستردن [[عدالت]] و داد و گسترش [[حق]] است، به او سپرده شده و او متولی آن شده است. برای بیان [[شجاعت]] [[امام]] {{ع}} باید به جنگهایی توجه داشت که [[امام]] برای اجرای این [[مأموریت]] وارد آن میشود و همه [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] نیز در این راه و برای محقق ساختن آن تلاش کردهاند. اوست که [[زمین]] را پس از آنکه آکنده از [[بیداد]] و [[ستم]] و [[جور]] شده، سرشار و لبریز از [[عدالت]] و داد و [[انصاف]] میکند. جبهه [[ظلم و ستم]]، یارانی برای خود دارد که آنها در جنگها و [[درگیریها]] هیچگونه محدودیت و خط قرمزی نمیشناسند، آنها در مقابله و [[جنگ]] با دشمنانشان به صورت [[انسانها]] و براساس [[قوانین]] آنها عمل نمیکنند، بلکه آنها به صورت شیاطیناند که [[امام]] {{ع}} با آنها روبرو و بر آنها پیروز میشود. | ::::::در مورد دلیری و [[شجاعت]] و [[پایداری]] و [[ایمان]] [[امام]] {{ع}} در [[عقیده]] و دینش نیز باید گفت که ایشان آنرا از جدش، [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} و اجداد پاکش {{ع}} که جز از [[خداوند]] از هیچ کس دیگر نمیهراسیدند، به [[ارث]] برده است. او چگونه میتواند [[شجاع]] و دلیر نباشد در حالی که سختترین و دشوارترین و خطرناکترین و سرنوشتسازترین [[مأموریت]] که همان [[قیام]] ضد [[باطل]] و گستردن [[عدالت]] و داد و گسترش [[حق]] است، به او سپرده شده و او متولی آن شده است. برای بیان [[شجاعت]] [[امام]] {{ع}} باید به جنگهایی توجه داشت که [[امام]] برای اجرای این [[مأموریت]] وارد آن میشود و همه [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] نیز در این راه و برای محقق ساختن آن تلاش کردهاند. اوست که [[زمین]] را پس از آنکه آکنده از [[بیداد]] و [[ستم]] و [[جور]] شده، سرشار و لبریز از [[عدالت]] و داد و [[انصاف]] میکند. جبهه [[ظلم و ستم]]، یارانی برای خود دارد که آنها در جنگها و [[درگیریها]] هیچگونه محدودیت و خط قرمزی نمیشناسند، آنها در مقابله و [[جنگ]] با دشمنانشان به صورت [[انسانها]] و براساس [[قوانین]] آنها عمل نمیکنند، بلکه آنها به صورت شیاطیناند که [[امام]] {{ع}} با آنها روبرو و بر آنها پیروز میشود. | ||
::::::شایان ذکر است، آنچه گفته شد، تنها قطرهای از دریای محاسن و صفات آن نجاتدهنده و رهاییبخش جهانی است»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۸۲.</ref>. | ::::::شایان ذکر است، آنچه گفته شد، تنها قطرهای از دریای محاسن و صفات آن نجاتدهنده و رهاییبخش جهانی است»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۸۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
سوره احزاب، [[آیه]] ۳۳.</ref>؛ و نیز [[آیه]] [[اولوالامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جانشینان]] بعد از خود را با ویژگی [[عصمت]] معرفی فرموده است. برای نمونه، از ایشان [[روایت]] شده است: "من، [[امام علی|علی]]، [[امام حسن|حسن]]، [[امام حسین|حسین]] و نه تن از فرزندان [[امام حسین|حسین]]، [[پاکیزه]] و [[معصوم]] از هرگونه [[گناه]] و اشتباهیم"<ref>{{عربی|" أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. هم چنین آن حضرت خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|"أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}<ref>غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نیز در جای دیگری فرمود: "از صلب [[امام حسین|حسین]]، نه [[امام]] [[معصوم]] و [[مطهر]] خارج خواهند شد که [[مهدی]] این [[امت]]، از آنان است و در [[آخر الزمان]] [[قیام]] میکند"<ref>{{عربی|" يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "}}؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>؛ بر اساس این [[احادیث]]، [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} میبایست از هرگونه آلودگی و خطای فکری و عملی مصون باشند. | سوره احزاب، [[آیه]] ۳۳.</ref>؛ و نیز [[آیه]] [[اولوالامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جانشینان]] بعد از خود را با ویژگی [[عصمت]] معرفی فرموده است. برای نمونه، از ایشان [[روایت]] شده است: "من، [[امام علی|علی]]، [[امام حسن|حسن]]، [[امام حسین|حسین]] و نه تن از فرزندان [[امام حسین|حسین]]، [[پاکیزه]] و [[معصوم]] از هرگونه [[گناه]] و اشتباهیم"<ref>{{عربی|" أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. هم چنین آن حضرت خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|"أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}<ref>غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نیز در جای دیگری فرمود: "از صلب [[امام حسین|حسین]]، نه [[امام]] [[معصوم]] و [[مطهر]] خارج خواهند شد که [[مهدی]] این [[امت]]، از آنان است و در [[آخر الزمان]] [[قیام]] میکند"<ref>{{عربی|" يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "}}؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>؛ بر اساس این [[احادیث]]، [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} میبایست از هرگونه آلودگی و خطای فکری و عملی مصون باشند. | ||
::::#'''[[امامت]]:''' در [[اندیشه]] کلامی [[شیعه]]، [[امامت]]، طبق آن چه در [[قرآن کریم]] بیان شده<ref>ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقامی الهی است و معرفی مصداق آن بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در معرفی [[جانشینان]] خود، [[امام مهدی]] {{ع}} را به عنوان دوازدهمین [[وصی]] و آخرین [[امام]] پس از خود ذکر فرموده است. این دسته از [[احادیث]] [[نبوی]] دو گونهاند: برخی به طور عام از [[امامت]] [[امامان]] [[دوازده گانه]] خبر دادهاند و برخی دیگر، به طور خاص، نام [[ائمه]]{{ع}} و مخصوصاً [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کردهاند. در برخی [[احادیث]] [[نبوی]]، تعداد [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} منحصر در [[دوازده]] نفر ذکر شده که همگی [[قریشی]] تبارند. این [[احادیث]] بیشتر در مجامع حدیثی [[اهل سنت]]، نظیر [[صحیح مسلم]]، صحیح [[ابن حبان]]، جامع [[ترمذی]]، [[سنن ابی داود]]، [[سنن ابن ماجه]]، مسند [[احمد]] بن حنبل، مسند ابن جعد، مسند ابی یعلی، کنز العمال و... [[نقل]] شده است. مانند [[حدیث]]: {{عربی|"يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.</ref>؛ و [[حدیث]] {{عربی|" لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریشاند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.</ref>؛ اما در نوع دوم [[احادیث]] معرفی [[خلفا]]، [[پیامبر]]{{صل}} ضمن تأکید بر [[دوازده]] نفر بودن [[جانشینان]] خود، به معرفی مصادیق این [[دوازده]] نفر پرداخته و آنان را [[اهل بیت]] خود دانسته است. در یک دسته از این [[احادیث]]، [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} اولین آنان و [[امام مهدی]] {{ع}} آخرین آنان معرفی شدهاند<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۲.</ref> و اقرار به [[امامت]] آنان، مایه [[ایمان]] و [[انکار]] آنان سبب [[کفر]] شمرده شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.</ref>. در برخی دیگر از این [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} نه نفر از [[دوازده]] [[امام]] بعد از خود را از صلب [[امام حسین]]{{ع}} معرفی کرده و تصریح فرموده که آخرین آنان، حضرت [[قائم]] است. به عنوان مثال، [[ابوذر]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده است: "[[امامان]] بعد از من [[دوازده]] نفرند. نه نفر آنان از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}} هستند و نهمین آنان، [[قائم]] آنان است. [[آگاه]] باشید که داستان [[امامان]] [[دوازده گانه]] در میان شما همانند قضیه [[کشتی نوح]] است؛ پس هر کس به آنان متمسک شود، [[نجات]] مییابد و هر کس از آن دوری ورزد، هلاک میشود"<ref>{{عربی|" الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل"}}؛ غایة المرام، ج۳، ص۲۲.</ref>؛ در بخشی دیگر از این دسته [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} اسامی [[امامان]]{{عم}} بعد از خود را نیز بیان فرموده است. گاهی فقط اسامی مشترک میان [[ائمه]] {{عم}} بیان شده است؛ مثل: "[[امامان]]{{عم}} بعد از من [[دوازده]] نفرند. اولین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، چهارمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، هشتمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، دهمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}} و آخرین آنان [[مهدی]] است" <ref>{{عربی|" الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ وَ رَابِعُهُمْ وَ ثَامِنُهُمْ عَلِيٌّ وَ عَاشِرُهُمْ عَلِيٌّ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِي"}}؛ معارج الیقین، ص۶۲.</ref>. در [[حدیث]] معروف به "[[حدیث لوح]]" نیز آمده است: [[امام باقر]]{{ع}} از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درخواست کرد که از آن چه در [[لوح]] [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]]{{س}} دیده است، خبر بدهد. [[جابر]] در پاسخ [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: "[[خدا]] را [[شاهد]] میگیرم که من در زمان حیات [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} وارد خانه مادرت [[فاطمه]] شدم تا تولد فرزندنش [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را به او تبریک گویم. در دست دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لوحی سبز رنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. در آن [[لوح]]، نوشتههایی نورانی به چشم میخورد که مثل سفیدی [[نور]] [[خورشید]] در آن نقش بسته بودند. پرسیدم: ای دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}}! پدر و مادرم به فدایت، این چیست؟ فرمود: این لوحی است که [[خداوند]] آن را به پدرم [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} هدیه نموده است و در آن اسم پدرم و شوهرم [[امام علی|علی]]{{ع}} و هر دو فرزندم و اسامی دیگر [[اوصیا]] از فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من عطا نمود تا مرا شاد و مسرور نماید<ref>{{عربی|"هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِك"}}</ref> آن گاه مادرت [[فاطمه]]، آن [[لوح]] را به من نشان داد و من آن را خواندم و از آن نسخه برداری کردم. پس از آن، [[جابر]] بنا به درخواست [[امام باقر]]{{ع}} نسخه مکتوب خود را به حضرت نشان داد که در آن، اسامی هر کدام از [[امامان]] [[دوازده گانه]] با توصیفات خاص، ذکر شده بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۷۶ -۸۴.</ref>. | ::::#'''[[امامت]]:''' در [[اندیشه]] کلامی [[شیعه]]، [[امامت]]، طبق آن چه در [[قرآن کریم]] بیان شده<ref>ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقامی الهی است و معرفی مصداق آن بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در معرفی [[جانشینان]] خود، [[امام مهدی]] {{ع}} را به عنوان دوازدهمین [[وصی]] و آخرین [[امام]] پس از خود ذکر فرموده است. این دسته از [[احادیث]] [[نبوی]] دو گونهاند: برخی به طور عام از [[امامت]] [[امامان]] [[دوازده گانه]] خبر دادهاند و برخی دیگر، به طور خاص، نام [[ائمه]]{{ع}} و مخصوصاً [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کردهاند. در برخی [[احادیث]] [[نبوی]]، تعداد [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} منحصر در [[دوازده]] نفر ذکر شده که همگی [[قریشی]] تبارند. این [[احادیث]] بیشتر در مجامع حدیثی [[اهل سنت]]، نظیر [[صحیح مسلم]]، صحیح [[ابن حبان]]، جامع [[ترمذی]]، [[سنن ابی داود]]، [[سنن ابن ماجه]]، مسند [[احمد]] بن حنبل، مسند ابن جعد، مسند ابی یعلی، کنز العمال و... [[نقل]] شده است. مانند [[حدیث]]: {{عربی|"يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.</ref>؛ و [[حدیث]] {{عربی|" لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریشاند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.</ref>؛ اما در نوع دوم [[احادیث]] معرفی [[خلفا]]، [[پیامبر]]{{صل}} ضمن تأکید بر [[دوازده]] نفر بودن [[جانشینان]] خود، به معرفی مصادیق این [[دوازده]] نفر پرداخته و آنان را [[اهل بیت]] خود دانسته است. در یک دسته از این [[احادیث]]، [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} اولین آنان و [[امام مهدی]] {{ع}} آخرین آنان معرفی شدهاند<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۲.</ref> و اقرار به [[امامت]] آنان، مایه [[ایمان]] و [[انکار]] آنان سبب [[کفر]] شمرده شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.</ref>. در برخی دیگر از این [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} نه نفر از [[دوازده]] [[امام]] بعد از خود را از صلب [[امام حسین]]{{ع}} معرفی کرده و تصریح فرموده که آخرین آنان، حضرت [[قائم]] است. به عنوان مثال، [[ابوذر]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده است: "[[امامان]] بعد از من [[دوازده]] نفرند. نه نفر آنان از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}} هستند و نهمین آنان، [[قائم]] آنان است. [[آگاه]] باشید که داستان [[امامان]] [[دوازده گانه]] در میان شما همانند قضیه [[کشتی نوح]] است؛ پس هر کس به آنان متمسک شود، [[نجات]] مییابد و هر کس از آن دوری ورزد، هلاک میشود"<ref>{{عربی|" الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل"}}؛ غایة المرام، ج۳، ص۲۲.</ref>؛ در بخشی دیگر از این دسته [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} اسامی [[امامان]]{{عم}} بعد از خود را نیز بیان فرموده است. گاهی فقط اسامی مشترک میان [[ائمه]] {{عم}} بیان شده است؛ مثل: "[[امامان]]{{عم}} بعد از من [[دوازده]] نفرند. اولین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، چهارمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، هشتمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، دهمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}} و آخرین آنان [[مهدی]] است" <ref>{{عربی|" الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ وَ رَابِعُهُمْ وَ ثَامِنُهُمْ عَلِيٌّ وَ عَاشِرُهُمْ عَلِيٌّ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِي"}}؛ معارج الیقین، ص۶۲.</ref>. در [[حدیث]] معروف به "[[حدیث لوح]]" نیز آمده است: [[امام باقر]]{{ع}} از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درخواست کرد که از آن چه در [[لوح]] [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]]{{س}} دیده است، خبر بدهد. [[جابر]] در پاسخ [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: "[[خدا]] را [[شاهد]] میگیرم که من در زمان حیات [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} وارد خانه مادرت [[فاطمه]] شدم تا تولد فرزندنش [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را به او تبریک گویم. در دست دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لوحی سبز رنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. در آن [[لوح]]، نوشتههایی نورانی به چشم میخورد که مثل سفیدی [[نور]] [[خورشید]] در آن نقش بسته بودند. پرسیدم: ای دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}}! پدر و مادرم به فدایت، این چیست؟ فرمود: این لوحی است که [[خداوند]] آن را به پدرم [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} هدیه نموده است و در آن اسم پدرم و شوهرم [[امام علی|علی]]{{ع}} و هر دو فرزندم و اسامی دیگر [[اوصیا]] از فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من عطا نمود تا مرا شاد و مسرور نماید<ref>{{عربی|"هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِك"}}</ref> آن گاه مادرت [[فاطمه]]، آن [[لوح]] را به من نشان داد و من آن را خواندم و از آن نسخه برداری کردم. پس از آن، [[جابر]] بنا به درخواست [[امام باقر]]{{ع}} نسخه مکتوب خود را به حضرت نشان داد که در آن، اسامی هر کدام از [[امامان]] [[دوازده گانه]] با توصیفات خاص، ذکر شده بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۷۶ -۸۴.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
::::#'''اهل [[جود]] و کرم:''' از جمله ویژگیهای [[امام مهدی]]{{ع}} صفت [[جود]] و برخورد کریمانه با دیگران است او تحقق بخش {{عربی|"وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ"}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref> است. بخشنده بودن در عصر او به عنوان یک [[فرهنگ]] در بین مردمان رواج مییابد. حتی در [[روایت]] آمده است که در آن زمان [[مؤمنان]] در معاملات از یکدیگر سود نمیگیرند. [[امام]]{{ع}} اهل [[بخشش]] است و بدون سختگیری نیاز و خواسته دیگران را برآورده میسازد. او نسبت به عمال و [[کارگزاران]] و مأموران [[دولت]] خویش سختگیر، دقیق و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان است<ref>خورشید مغرب، ۳۰.</ref>. [[امام عصر]]{{ع}} در برنامه خویش اساس کارش نیز بر [[تزکیه]] و [[تعلیم]] بنا نهاده شده است. مرحوم [[آیت الله]] [[طالقانی]] ذیل [[خطبه]] ۱۳۴ [[نهج البلاغه]] سخنی نغز دارند که میآوریم: "اساس کار او نه متکی به [[جنگ]] است و نه تهدید به سرنیزه و [[قوانین]] تحمیلی، شروع [[اصلاح]] و سازندگیاش از [[عقول]] و [[نفوس]] بشری است. این کاری است که نه [[قدرت]] نظامی میتواند انجام دهد و نه [[قوانین]] و تعلیمات و [[علوم]] بشری. معلوم و اکتشاف بشری هرچه پیش رود و وسعت یابد، اگر با [[هدایت]] و [[اصلاح]] و رشد عقلی و نفسانی همراه نباشد به خیر و [[صلاح]] بشری نخواهد بود... تحدید هواها و طغیانها به وسیله [[هدایت]] و تنویر [[عقول]] و رشد کافی، نخستین کار و [[انقلاب]] است که شخصیت عالی آینده انجام میدهد و این هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد و [[هدایت]] کلی و عمومی است برای همه [[بشر]]، قسمت بعد [[هدایت]] و [[حاکمیت]] شخص [[قرآن]] است که همان [[حاکمیت خدا]] و [[مشیت]] اوست..."<ref>آینده بشریت از نظر مکتب ما، ص ۴۹-۵۰.</ref>. | ::::#'''اهل [[جود]] و کرم:''' از جمله ویژگیهای [[امام مهدی]]{{ع}} صفت [[جود]] و برخورد کریمانه با دیگران است او تحقق بخش {{عربی|"وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ"}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref> است. بخشنده بودن در عصر او به عنوان یک [[فرهنگ]] در بین مردمان رواج مییابد. حتی در [[روایت]] آمده است که در آن زمان [[مؤمنان]] در معاملات از یکدیگر سود نمیگیرند. [[امام]]{{ع}} اهل [[بخشش]] است و بدون سختگیری نیاز و خواسته دیگران را برآورده میسازد. او نسبت به عمال و [[کارگزاران]] و مأموران [[دولت]] خویش سختگیر، دقیق و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان است<ref>خورشید مغرب، ۳۰.</ref>. [[امام عصر]]{{ع}} در برنامه خویش اساس کارش نیز بر [[تزکیه]] و [[تعلیم]] بنا نهاده شده است. مرحوم [[آیت الله]] [[طالقانی]] ذیل [[خطبه]] ۱۳۴ [[نهج البلاغه]] سخنی نغز دارند که میآوریم: "اساس کار او نه متکی به [[جنگ]] است و نه تهدید به سرنیزه و [[قوانین]] تحمیلی، شروع [[اصلاح]] و سازندگیاش از [[عقول]] و [[نفوس]] بشری است. این کاری است که نه [[قدرت]] نظامی میتواند انجام دهد و نه [[قوانین]] و تعلیمات و [[علوم]] بشری. معلوم و اکتشاف بشری هرچه پیش رود و وسعت یابد، اگر با [[هدایت]] و [[اصلاح]] و رشد عقلی و نفسانی همراه نباشد به خیر و [[صلاح]] بشری نخواهد بود... تحدید هواها و طغیانها به وسیله [[هدایت]] و تنویر [[عقول]] و رشد کافی، نخستین کار و [[انقلاب]] است که شخصیت عالی آینده انجام میدهد و این هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد و [[هدایت]] کلی و عمومی است برای همه [[بشر]]، قسمت بعد [[هدایت]] و [[حاکمیت]] شخص [[قرآن]] است که همان [[حاکمیت خدا]] و [[مشیت]] اوست..."<ref>آینده بشریت از نظر مکتب ما، ص ۴۹-۵۰.</ref>. | ||
::::#'''برپاکننده [[دولت]] [[عدالت]]:''' از خصوصیات بارز [[امام مهدی]]{{ع}} و [[حکومت]] او [[عدالت]] گسترده در همه زمینهها است. طوری که سراسر [[زمین]] از [[عدل و داد]] پر شود. هیچ جای [[زمین]] باقی نماند، مگر اینکه به [[برکت]] [[عدل]] و [[احسان]] او [[فیض]] برده و زنده شود. حتی جانوران و گیاهان نیز از این [[برکت]] و [[عدالت]] و [[دادگری]] و... بهرهمند میگردند <ref>خورشید مغرب، ۳۳، به نقل از بحارالانوار. نک. غیبت نعمانی، ۲۳۷، باب ۱۳، حدیث ۲۶ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴.</ref>. در [[احادیث]] فراوان این نکته بازگو شده است که [[عدالت]] مهدوی چنان گسترده و دقیق است که به هیچکس در هیچ چیز هیچگونه ستمی نرود. نخستین نشانه [[عدل]] او اینکه سخنگویان [[حکومت]] او در [[مکه]] فریاد میزنند: "هر کس [[نماز]] فریضه خویش را در کنار حجرالاسود و محل طواف، خوانده است و اکنون میخواهد [[نماز]] نافله بخواند به کناری رود تا [[حق]] کسی پایمال نگردد و هر کس میخواهد [[نماز]] فریضه بخواند بیاید و بخواند<ref>اصول کافی، ج ۴/۴۲۷.</ref>. عصر [[غیبت]] و دوران [[انتظار]] نیز بخشی شیرین و جذاب از عصر [[ظهور]] میتواند باشد؛ به شرطی که [[ایمان]] تقویت، ارزشهای [[دین]] و [[مکتب]] تحکیم، انقلابیون و [[منتظران]] در [[راه خدا]] استوار و به [[وظایف]] و [[تکالیف]] خویش عمل نمایند. آری پرهیز از بدی و [[بدعت]] و ترویج [[نیکی]] و معروف از جمله [[وظایف منتظران]] [[حکومت]] [[عدل]] جهانی است. [[آمادگی]] و کسب [[علوم]] و مهارتهای لازم و فرآهم آوردن شرایط [[ظهور]] از دیگر برنامههایی است که شیفتگان [[دولت حق]] بر عهده دارند. و بالاخره از مهمترین و اساسیترین [[وظایف]] آنهاکسب [[معرفت]] و [[شناخت]] نسبت به [[امام زمان]] {{ع}} است که حیات واقعی و انسانی ما در گرو آن است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}<ref>کافی، ج۱،۳۷۷؛ نک بحارالانوار، ج ۵۱، ۷۳.</ref>»<ref>[[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص ۱۳ -۱۷.</ref>. | ::::#'''برپاکننده [[دولت]] [[عدالت]]:''' از خصوصیات بارز [[امام مهدی]]{{ع}} و [[حکومت]] او [[عدالت]] گسترده در همه زمینهها است. طوری که سراسر [[زمین]] از [[عدل و داد]] پر شود. هیچ جای [[زمین]] باقی نماند، مگر اینکه به [[برکت]] [[عدل]] و [[احسان]] او [[فیض]] برده و زنده شود. حتی جانوران و گیاهان نیز از این [[برکت]] و [[عدالت]] و [[دادگری]] و... بهرهمند میگردند <ref>خورشید مغرب، ۳۳، به نقل از بحارالانوار. نک. غیبت نعمانی، ۲۳۷، باب ۱۳، حدیث ۲۶ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴.</ref>. در [[احادیث]] فراوان این نکته بازگو شده است که [[عدالت]] مهدوی چنان گسترده و دقیق است که به هیچکس در هیچ چیز هیچگونه ستمی نرود. نخستین نشانه [[عدل]] او اینکه سخنگویان [[حکومت]] او در [[مکه]] فریاد میزنند: "هر کس [[نماز]] فریضه خویش را در کنار حجرالاسود و محل طواف، خوانده است و اکنون میخواهد [[نماز]] نافله بخواند به کناری رود تا [[حق]] کسی پایمال نگردد و هر کس میخواهد [[نماز]] فریضه بخواند بیاید و بخواند<ref>اصول کافی، ج ۴/۴۲۷.</ref>. عصر [[غیبت]] و دوران [[انتظار]] نیز بخشی شیرین و جذاب از عصر [[ظهور]] میتواند باشد؛ به شرطی که [[ایمان]] تقویت، ارزشهای [[دین]] و [[مکتب]] تحکیم، انقلابیون و [[منتظران]] در [[راه خدا]] استوار و به [[وظایف]] و [[تکالیف]] خویش عمل نمایند. آری پرهیز از بدی و [[بدعت]] و ترویج [[نیکی]] و معروف از جمله [[وظایف منتظران]] [[حکومت]] [[عدل]] جهانی است. [[آمادگی]] و کسب [[علوم]] و مهارتهای لازم و فرآهم آوردن شرایط [[ظهور]] از دیگر برنامههایی است که شیفتگان [[دولت حق]] بر عهده دارند. و بالاخره از مهمترین و اساسیترین [[وظایف]] آنهاکسب [[معرفت]] و [[شناخت]] نسبت به [[امام زمان]] {{ع}} است که حیات واقعی و انسانی ما در گرو آن است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}<ref>کافی، ج۱،۳۷۷؛ نک بحارالانوار، ج ۵۱، ۷۳.</ref>»<ref>[[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص ۱۳ -۱۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
:::::#'''آن حضرت قبل از [[ظهور]] به [[غیبت]] طولانی میروند:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود:[[مهدی]]، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و کنیهاش، کنیه من است؛ از حیث خلق و خوی و شکل و صورت، شبیهترین [[مردم]] به من است. برای او غیبتی است ..."<ref>{{عربی|" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي، اسْمُهُ اسْمِي، وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي، أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ "}}بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۲.</ref>. | :::::#'''آن حضرت قبل از [[ظهور]] به [[غیبت]] طولانی میروند:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود:[[مهدی]]، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و کنیهاش، کنیه من است؛ از حیث خلق و خوی و شکل و صورت، شبیهترین [[مردم]] به من است. برای او غیبتی است ..."<ref>{{عربی|" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي، اسْمُهُ اسْمِي، وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي، أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ "}}بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۲.</ref>. | ||
:::::#'''به هنگام [[ظهور]]، [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند و [[حضرت عیسی]]{{ع}} پشت آن حضرت [[نماز]] میگذارد:''' [[ابن عباس]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] [[نقل]] میکند که آن حضرت فرمود: "[[جانشینان]] و اوصیای من و [[حجتهای خداوند]] بر خلق، بعد از من، [[دوازده]] نفرند. اولشان برادرم و آخرشان فرزندم است. گفته شد: یا [[رسول الله]]! برادر تو کیست؟. فرمود: [[امام علی|علی بن ابی طالب]]. گفته شده: فرزندت کیست؟. فرمود: [[مهدی]] است که [[جهان]] را پر از [[قسط]] و [[عدل]] میکند، همانگونه که پر از [[ظلم]] و [[جور]] شود. قسم به آنکه مرا [[مبعوث]] کرد! اگر از [[دنیا]]، فقط یک روز بماند، [[خداوند]] آن روز را طولانی کند تا اینکه در آن روز، فرزندم [[مهدی]] [[ظهور]] کند و [[روح الله عیسی بن مریم]] [[نزول]] کند و پشتسر او [[نماز]] بگزارد، و [[زمین]] به [[نور]] [[پروردگار]] او روشن شود و حکومتش شرق و غرب را فراگیرد<ref>بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۱.</ref>. البته موارد و مطالب مشترک [[احادیث]] مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} بیشتر از موارد مذکور است، ولی به [[دلیل]] طولانی نشدن این بخش و عدم تکرار، به همین اندازه اکتفا میشود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۳۴-۳۷.</ref>. | :::::#'''به هنگام [[ظهور]]، [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند و [[حضرت عیسی]]{{ع}} پشت آن حضرت [[نماز]] میگذارد:''' [[ابن عباس]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] [[نقل]] میکند که آن حضرت فرمود: "[[جانشینان]] و اوصیای من و [[حجتهای خداوند]] بر خلق، بعد از من، [[دوازده]] نفرند. اولشان برادرم و آخرشان فرزندم است. گفته شد: یا [[رسول الله]]! برادر تو کیست؟. فرمود: [[امام علی|علی بن ابی طالب]]. گفته شده: فرزندت کیست؟. فرمود: [[مهدی]] است که [[جهان]] را پر از [[قسط]] و [[عدل]] میکند، همانگونه که پر از [[ظلم]] و [[جور]] شود. قسم به آنکه مرا [[مبعوث]] کرد! اگر از [[دنیا]]، فقط یک روز بماند، [[خداوند]] آن روز را طولانی کند تا اینکه در آن روز، فرزندم [[مهدی]] [[ظهور]] کند و [[روح الله عیسی بن مریم]] [[نزول]] کند و پشتسر او [[نماز]] بگزارد، و [[زمین]] به [[نور]] [[پروردگار]] او روشن شود و حکومتش شرق و غرب را فراگیرد<ref>بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۱.</ref>. البته موارد و مطالب مشترک [[احادیث]] مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} بیشتر از موارد مذکور است، ولی به [[دلیل]] طولانی نشدن این بخش و عدم تکرار، به همین اندازه اکتفا میشود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۳۴-۳۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
:::::#'''[[خورشید]] [[هدایت]]:''' "[[نورانیت]]" از ویژگیهای مشترک همه [[معصومین]] است که درباره آنان روایتهای متعددی در این خصوص وارد شده است. در مورد [[حضرت مهدی]] نیز روایتهای متعددی وارد شده است. ابتدا جملاتی از [[امام خمینی|حضرت امام]] و سپس [[روایت]] ذکر میشود. "امید است که [[خداوند متعال]] آن روز [[فرخنده]] را به [[ظهور]] این مولود [[فرخنده]] هرچه زودتر فرارساند و [[خورشید]] [[هدایت]] و [[امامت]] را طالع فرماید"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در [[روایت]] نیز آمده است:{{عربی|" إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ، وَ صَارَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَاحِداً، وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ "}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۵۴.</ref>. | :::::#'''[[خورشید]] [[هدایت]]:''' "[[نورانیت]]" از ویژگیهای مشترک همه [[معصومین]] است که درباره آنان روایتهای متعددی در این خصوص وارد شده است. در مورد [[حضرت مهدی]] نیز روایتهای متعددی وارد شده است. ابتدا جملاتی از [[امام خمینی|حضرت امام]] و سپس [[روایت]] ذکر میشود. "امید است که [[خداوند متعال]] آن روز [[فرخنده]] را به [[ظهور]] این مولود [[فرخنده]] هرچه زودتر فرارساند و [[خورشید]] [[هدایت]] و [[امامت]] را طالع فرماید"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در [[روایت]] نیز آمده است:{{عربی|" إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ، وَ صَارَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَاحِداً، وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ "}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۵۴.</ref>. | ||
:::::#'''[[مهدی موعود]]:''' از القاب مشهور آن حضرت، [[مهدی موعود]] است که بیش از سایر کلمات، استعمال میشود. در بخشی از بیانات [[امام خمینی]] آمده است: "من نمیتوانم اسم [[رهبر]] روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمیتوانم بگویم که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که [[مهدی موعود]] است. آنی است که [[خدا]] [[ذخیره]] کرده است برای [[بشر]]"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.</ref>. در مورد وجه نامگذاری آنجناب به [[مهدی]] از "[[امام کاظم|امام نهم]]" [[نقل]] شده است که فرمود:{{عربی|" إِنَّمَا سُمِّيَ اَلْمَهْدِيُّ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يُهْدَى لِأَمْرٍ خَفِيٍّ، يُهْدَى لِمَا فِي صُدُورِ اَلنَّاسِ، يَبْعَثُ إِلَى اَلرَّجُلِ فَيَقْتُلُهُ لاَ يَدْرِي فِي أَيِّ شَيْءٍ قَتَلَهُ "}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۶۶.</ref>. از [[امام خمینی]] عبارتها و ویژگیهای دیگری نیز درباره [[امام عصر]] وجود دارد که [[نقل]] همه آنها به طولانی شدن مقاله میانجامد. از قبیل: یگانه [[دادگستر]] ابدی، [[پرچمدار]] بزرگ رهایی، [[ناظر امور]]، [[منجی بشر]] و ... در کتاب دلائل الامامة نیز تعداد زیادی از القاب [[حضرت مهدی]] [[نقل]] شده است که هریک ناظر به یک صفت و یک ویژگی [[حضرت مهدی]] است. همچنین در "[[زیارت جامعه کبیره]]" نیز به برخی از صفات مشترک [[اهل بیت]]{{عم}} اشاره شده است<ref>مراجعه شود به: مفاتیح الجنان، (گردآوری: شیخ عباس قمی)، زیارت جامعه کبیره.</ref>»<ref>[[فرجالله هدایتنیا|هدایتنیا، فرجالله]]؛ [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ص353- 360.</ref>. | :::::#'''[[مهدی موعود]]:''' از القاب مشهور آن حضرت، [[مهدی موعود]] است که بیش از سایر کلمات، استعمال میشود. در بخشی از بیانات [[امام خمینی]] آمده است: "من نمیتوانم اسم [[رهبر]] روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمیتوانم بگویم که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که [[مهدی موعود]] است. آنی است که [[خدا]] [[ذخیره]] کرده است برای [[بشر]]"<ref>[[سید روح الله خمینی|خمینی، سید روح الله]]، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.</ref>. در مورد وجه نامگذاری آنجناب به [[مهدی]] از "[[امام کاظم|امام نهم]]" [[نقل]] شده است که فرمود:{{عربی|" إِنَّمَا سُمِّيَ اَلْمَهْدِيُّ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يُهْدَى لِأَمْرٍ خَفِيٍّ، يُهْدَى لِمَا فِي صُدُورِ اَلنَّاسِ، يَبْعَثُ إِلَى اَلرَّجُلِ فَيَقْتُلُهُ لاَ يَدْرِي فِي أَيِّ شَيْءٍ قَتَلَهُ "}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۶۶.</ref>. از [[امام خمینی]] عبارتها و ویژگیهای دیگری نیز درباره [[امام عصر]] وجود دارد که [[نقل]] همه آنها به طولانی شدن مقاله میانجامد. از قبیل: یگانه [[دادگستر]] ابدی، [[پرچمدار]] بزرگ رهایی، [[ناظر امور]]، [[منجی بشر]] و ... در کتاب دلائل الامامة نیز تعداد زیادی از القاب [[حضرت مهدی]] [[نقل]] شده است که هریک ناظر به یک صفت و یک ویژگی [[حضرت مهدی]] است. همچنین در "[[زیارت جامعه کبیره]]" نیز به برخی از صفات مشترک [[اهل بیت]]{{عم}} اشاره شده است<ref>مراجعه شود به: مفاتیح الجنان، (گردآوری: شیخ عباس قمی)، زیارت جامعه کبیره.</ref>»<ref>[[فرجالله هدایتنیا|هدایتنیا، فرجالله]]؛ [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ص353- 360.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
::::::'''کیفیت [[زندگی امام مهدی]]{{ع}}''': از چگونگی [[زندگی شخصی]] [[امام مهدی]]{{ع}} گزارش خاصی نه از [[امامان معصوم]] و نه از وکلای خاص به دست ما نرسیده است. [[دلیل]] این مطلب، ولادت پنهانی، [[زندگی]] مخفیانه در [[دوران کودکی]] و نیز [[غیبت]] و [[پنهانزیستی]] تا [[زمان قیام]] است. آنچه میتوان گفت این است که آن بزرگوار همچون سایر [[انسانها]] از [[زندگی]] بشری برخوردار است و زیست آن بزرگوار از حیث [[خوراک]] و [[پوشاک]] مانند سایر [[انسانها]] است، همچنانکه سایر [[پیشوایان]] آسمانی از [[انبیاء]] و [[اوصیاء]]{{عم}} چنین بوده است. تنها امتیازی این بزرگواران، رابطه خاص با [[خداوند]] است. این [[حقیقت]] در [[قرآن کریم]] به صراحت بیان شده است. {{متن قرآن|قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>«پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد (و به او رسالت میبخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۱.</ref> و نیز {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۲۹.</ref>. | ::::::'''کیفیت [[زندگی امام مهدی]]{{ع}}''': از چگونگی [[زندگی شخصی]] [[امام مهدی]]{{ع}} گزارش خاصی نه از [[امامان معصوم]] و نه از وکلای خاص به دست ما نرسیده است. [[دلیل]] این مطلب، ولادت پنهانی، [[زندگی]] مخفیانه در [[دوران کودکی]] و نیز [[غیبت]] و [[پنهانزیستی]] تا [[زمان قیام]] است. آنچه میتوان گفت این است که آن بزرگوار همچون سایر [[انسانها]] از [[زندگی]] بشری برخوردار است و زیست آن بزرگوار از حیث [[خوراک]] و [[پوشاک]] مانند سایر [[انسانها]] است، همچنانکه سایر [[پیشوایان]] آسمانی از [[انبیاء]] و [[اوصیاء]]{{عم}} چنین بوده است. تنها امتیازی این بزرگواران، رابطه خاص با [[خداوند]] است. این [[حقیقت]] در [[قرآن کریم]] به صراحت بیان شده است. {{متن قرآن|قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>«پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد (و به او رسالت میبخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۱.</ref> و نیز {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۲۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
:::::#[[سیصد و سیزده]] نفر [[اصحاب]] او هستند که در یک ساعت به محضرش حاضر میشوند؛ | :::::#[[سیصد و سیزده]] نفر [[اصحاب]] او هستند که در یک ساعت به محضرش حاضر میشوند؛ | ||
:::::#[[معجزات]] بسیاری دارد و بسیاری مشرف به دیدار حضرتش شدهاند.<ref>منتخب الاثر، فصل دوم.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۶۴.</ref>. | :::::#[[معجزات]] بسیاری دارد و بسیاری مشرف به دیدار حضرتش شدهاند.<ref>منتخب الاثر، فصل دوم.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۶۴.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
::::##و نیز درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} میفرماید: "... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند؛ بلکه امر بر آنها مشتبه شد... به [[یقین]] او را نکشتند؛ بلکه [[خداوند]] او را به سوی خود بالا برد که [[خداوند]]، توانا و فرزانه است.<ref>سوره نساء: ۱۵۷.</ref> همه [[مسلمانان]] به استناد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان، معتقدند که [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده است و در [[آسمان]] هاست و [[هنگام ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} فرود آمده، او را [[یاری]] خواهد کرد. | ::::##و نیز درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} میفرماید: "... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند؛ بلکه امر بر آنها مشتبه شد... به [[یقین]] او را نکشتند؛ بلکه [[خداوند]] او را به سوی خود بالا برد که [[خداوند]]، توانا و فرزانه است.<ref>سوره نساء: ۱۵۷.</ref> همه [[مسلمانان]] به استناد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان، معتقدند که [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده است و در [[آسمان]] هاست و [[هنگام ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} فرود آمده، او را [[یاری]] خواهد کرد. | ||
:::::*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "در [[صاحب]] این امر [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} چهار سنّت از چهارتن از [[پیامبران]] است... و از [[حضرت عیسی]]{{ع}} سنتی دارد و آن اینکه درباره [[مهدی]] نیز میگویند: او مرده است؛ در حالی که او زنده میباشد.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷.</ref> علاوه بر [[قرآن]] در [[تورات]] و [[انجیل]] نیز سخن از عمرهای طولانی مطرح شده است. در [[تورات]] آمده است: "... تمام ایام [[آدم]] که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامی ایام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جمله ایام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد... .<ref>تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref> بنابراین [[تورات]] صریحاً به وجود افرادی با داشتن عمرهای طولانی "بیش از نهصد سال" اعتراف میکند. در [[انجیل]] نیز عباراتی نشانگر آن است که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به [[آسمان]] بالا رفته است<ref>عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱ – ۱۲.</ref> و در روزگاری فرود خواهد آمد. مسلّم است که [[عمر]] آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است. با این بیان روشن میشود که [[پیروان]] دو آئین [[یهود]] و [[مسیحیت]] باید به علت [[اعتقاد]] به [[کتاب مقدس]] به عمرهای طولانی نیز [[معتقد]] باشند. گذشته از اینکه [[طول عمر]] از نظر علمی و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته [[تاریخ]]، موارد بسیار دارد، در مقیاس [[قدرت]] بینهایت [[خداوند]] نیز قابل اثبات است. به [[اعتقاد]] [[پیروان]] همه [[ادیان آسمانی]]، تمام ذرات عالم در [[اختیار]] [[خداوند]] است و تأثیر همه سببها و علّتها به [[اراده]] او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سببها از تأثیر باز میمانند و نیز او بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد میکند و میآفریند. او خدایی است که از [[دل]] کوه، شتری بیرون میآورد، [[آتش]] سوزنده را بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد و [[سلامت]] میسازد، دریا را برای [[موسی]] و پیروانش خشک میکند و آنها را از میان دو دیوار آبی عبور میدهد<ref>اینها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء: ۶۹؛ سورع شعراء: ۶۳.</ref> آیا چنین خدایی از اینکه به عصاره [[انبیا]] و [[اولیا]] و آخرین [[ذخیره]] الهی و نهایت آمال و آرزوی همه [[نیکان]] و تحقق بخش وعده بزرگ [[قرآن]]، عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟! [[امام حسن مجتبی|امام حسن]]{{ع}} فرمود: "... [[خداوند]] [[عمر]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}] را در دوران غیبتش طولانی میکند؛ سپس به [[قدرت]] خداییاش او را در سیمای جوانی زیر [[چهل]] سال [[آشکار]] مینماید تا مردمان دریابند که [[خداوند]] بر هر کاری تواناست.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.</ref> بنابراین جریان [[طول عمر]] [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}} از ابعاد مختلف عقلی و عملی و تاریخی امری ممکن و پذیرفتنی است و پیش از همه اینها از جلوههای [[اراده خداوند]] بزرگ و تواناست»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳ - ۵۱.</ref>. | :::::*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "در [[صاحب]] این امر [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} چهار سنّت از چهارتن از [[پیامبران]] است... و از [[حضرت عیسی]]{{ع}} سنتی دارد و آن اینکه درباره [[مهدی]] نیز میگویند: او مرده است؛ در حالی که او زنده میباشد.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷.</ref> علاوه بر [[قرآن]] در [[تورات]] و [[انجیل]] نیز سخن از عمرهای طولانی مطرح شده است. در [[تورات]] آمده است: "... تمام ایام [[آدم]] که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامی ایام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جمله ایام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد... .<ref>تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref> بنابراین [[تورات]] صریحاً به وجود افرادی با داشتن عمرهای طولانی "بیش از نهصد سال" اعتراف میکند. در [[انجیل]] نیز عباراتی نشانگر آن است که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به [[آسمان]] بالا رفته است<ref>عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱ – ۱۲.</ref> و در روزگاری فرود خواهد آمد. مسلّم است که [[عمر]] آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است. با این بیان روشن میشود که [[پیروان]] دو آئین [[یهود]] و [[مسیحیت]] باید به علت [[اعتقاد]] به [[کتاب مقدس]] به عمرهای طولانی نیز [[معتقد]] باشند. گذشته از اینکه [[طول عمر]] از نظر علمی و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته [[تاریخ]]، موارد بسیار دارد، در مقیاس [[قدرت]] بینهایت [[خداوند]] نیز قابل اثبات است. به [[اعتقاد]] [[پیروان]] همه [[ادیان آسمانی]]، تمام ذرات عالم در [[اختیار]] [[خداوند]] است و تأثیر همه سببها و علّتها به [[اراده]] او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سببها از تأثیر باز میمانند و نیز او بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد میکند و میآفریند. او خدایی است که از [[دل]] کوه، شتری بیرون میآورد، [[آتش]] سوزنده را بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد و [[سلامت]] میسازد، دریا را برای [[موسی]] و پیروانش خشک میکند و آنها را از میان دو دیوار آبی عبور میدهد<ref>اینها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء: ۶۹؛ سورع شعراء: ۶۳.</ref> آیا چنین خدایی از اینکه به عصاره [[انبیا]] و [[اولیا]] و آخرین [[ذخیره]] الهی و نهایت آمال و آرزوی همه [[نیکان]] و تحقق بخش وعده بزرگ [[قرآن]]، عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟! [[امام حسن مجتبی|امام حسن]]{{ع}} فرمود: "... [[خداوند]] [[عمر]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}] را در دوران غیبتش طولانی میکند؛ سپس به [[قدرت]] خداییاش او را در سیمای جوانی زیر [[چهل]] سال [[آشکار]] مینماید تا مردمان دریابند که [[خداوند]] بر هر کاری تواناست.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.</ref> بنابراین جریان [[طول عمر]] [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}} از ابعاد مختلف عقلی و عملی و تاریخی امری ممکن و پذیرفتنی است و پیش از همه اینها از جلوههای [[اراده خداوند]] بزرگ و تواناست»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳ - ۵۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«از [[امام حسین]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "[[مهدی]] را با [[آرامش]] و [[وقار]] و [[شناخت]] [[حلال]] و [[حرام]] و نیاز همگان به او و [[بینیازی]] او از دیگران خواهید [[شناخت]].<ref>{{عربی|" يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْءٍ قَالَ وَ تَعْرِفُهُ بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ بِحَاجَةِ النَّاسِ إِلَيْهِ وَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ "}}بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۵۶.</ref>؛ از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "به [[خدا]] سوگند! [[لباس]] او جز پارچه ای زبر و خشن و غذای او، جز غذای ساده نیست"<ref>{{عربی|" فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ "}}؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۴.</ref>؛ از [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "او عالمترین [[مردم]] و حکیمترین [[مردم]] و با تقواترین [[مردم]]، و سخیترین [[مردم]] و عابدترین [[مردم]] است"<ref>{{عربی|" يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ "}}؛ معانی الأخبار، ص۱۰۲.</ref>؛ [[صاحب]] کتاب بشاره المصطفی از [[لیث بن طاوس]] [[نقل]] میکند که: "[[مهدی]]، بخشندهای است که [[مال]] را به وفور میبخشد، بر [[کارگزاران]] و مسؤولین [[دولت]] خویش بسیار سختگیر و بر بینوایان بسیار رؤوف و مهربان است"<ref>{{عربی|" الْمَهْدِيُّ جَوَادٌ بِالْمَالِ رَحِيمٌ بِالْمَسَاكِينِ شَدِيدٌ عَلَى الْعُمَّالِ "}}؛ بشاره المصطفی، ص۲۰۷.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۵۲ - ۵۳.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۵۱ - ۵۲.</ref>. | ::::::«از [[امام حسین]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "[[مهدی]] را با [[آرامش]] و [[وقار]] و [[شناخت]] [[حلال]] و [[حرام]] و نیاز همگان به او و [[بینیازی]] او از دیگران خواهید [[شناخت]].<ref>{{عربی|" يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْءٍ قَالَ وَ تَعْرِفُهُ بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ بِحَاجَةِ النَّاسِ إِلَيْهِ وَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ "}}بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۵۶.</ref>؛ از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "به [[خدا]] سوگند! [[لباس]] او جز پارچه ای زبر و خشن و غذای او، جز غذای ساده نیست"<ref>{{عربی|" فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ "}}؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۴.</ref>؛ از [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "او عالمترین [[مردم]] و حکیمترین [[مردم]] و با تقواترین [[مردم]]، و سخیترین [[مردم]] و عابدترین [[مردم]] است"<ref>{{عربی|" يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ "}}؛ معانی الأخبار، ص۱۰۲.</ref>؛ [[صاحب]] کتاب بشاره المصطفی از [[لیث بن طاوس]] [[نقل]] میکند که: "[[مهدی]]، بخشندهای است که [[مال]] را به وفور میبخشد، بر [[کارگزاران]] و مسؤولین [[دولت]] خویش بسیار سختگیر و بر بینوایان بسیار رؤوف و مهربان است"<ref>{{عربی|" الْمَهْدِيُّ جَوَادٌ بِالْمَالِ رَحِيمٌ بِالْمَسَاكِينِ شَدِيدٌ عَلَى الْعُمَّالِ "}}؛ بشاره المصطفی، ص۲۰۷.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۵۲ - ۵۳.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۵۱ - ۵۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پرسمان صفات و ویژگیهای امام مهدی}} | {{پرسمان صفات و ویژگیهای امام مهدی}} |