تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $2 '
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $2 ') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. [[علامه طباطبایی]]؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. [[علامه طباطبایی]]؛ | ||
| تصویر = 39587474.jpg | | تصویر = 39587474.jpg | ||
| پاسخدهنده = علامه طباطبایی | | پاسخدهنده = علامه طباطبایی | ||
علامه''' [[علامه طباطبایی|محمد حسین طباطبایی]]''' در کتاب ''«مرزبان وحی و خرد»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = علامه''' [[علامه طباطبایی|محمد حسین طباطبایی]]''' در کتاب ''«مرزبان وحی و خرد»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«حقیقت معنای [[علم]]، چیزی جز "حضور معلوم نزد [[عالم]]" و "[[احاطه وجودی]] عالم نسبت به معلوم" و چیزی جز "[[انکشاف]]" و "[[حضور]]" نیست، ولی این حقیقت واحد، از نظر مراتب و [[درجات وجودی]] تفاوتهای بسیار دارد؛ در یک مرتبه [[واجب الوجود]] است و در مرتبه دیگر [[ممکن الوجود]]، در یک مرتبه جوهر است و در مرتبه دیگر عَرَض، خداوند [[عالم بالوجوب]] است و انسان [[عالم بالامکان]]، خداوند [[قدیم العلم]] است و انسان [[حادث العلم]]، او عالم است به کلی و جزئی و گذشته و حاضر و به [[غیب]] و [[شهود]]: {{متن قرآن|لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ}}<ref>همسنگ ذرهای در آسمانها و زمین از دید او دور نمیماند؛ سوره سبأ: ۳.</ref> و انسان عالم است به قسمت بسیار محدودی، علم او بالذات است و علم انسان بالغیر، تفاوت آن علم و این علم، تفاوت نامتناهی با متناهی است»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D9%88%D8%AD%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AE%D8%B1%D8%AF:%20%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85%20%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D9%82%D8%AF%D8%B3%20%D8%B3%D8%B1%D9%87&option=com_mtree&task=readonline&link_id=14979&chkhashk=01EC43443E&page=333&Itemid=214&lang=fa مرزبان وحی و خرد، ص۳۳۳].</ref>. | ::::::«حقیقت معنای [[علم]]، چیزی جز "حضور معلوم نزد [[عالم]]" و "[[احاطه وجودی]] عالم نسبت به معلوم" و چیزی جز "[[انکشاف]]" و "[[حضور]]" نیست، ولی این حقیقت واحد، از نظر مراتب و [[درجات وجودی]] تفاوتهای بسیار دارد؛ در یک مرتبه [[واجب الوجود]] است و در مرتبه دیگر [[ممکن الوجود]]، در یک مرتبه جوهر است و در مرتبه دیگر عَرَض، خداوند [[عالم بالوجوب]] است و انسان [[عالم بالامکان]]، خداوند [[قدیم العلم]] است و انسان [[حادث العلم]]، او عالم است به کلی و جزئی و گذشته و حاضر و به [[غیب]] و [[شهود]]: {{متن قرآن|لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ}}<ref>همسنگ ذرهای در آسمانها و زمین از دید او دور نمیماند؛ سوره سبأ: ۳.</ref> و انسان عالم است به قسمت بسیار محدودی، علم او بالذات است و علم انسان بالغیر، تفاوت آن علم و این علم، تفاوت نامتناهی با متناهی است»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D9%88%D8%AD%DB%8C%20%D9%88%20%D8%AE%D8%B1%D8%AF:%20%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85%20%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D9%82%D8%AF%D8%B3%20%D8%B3%D8%B1%D9%87&option=com_mtree&task=readonline&link_id=14979&chkhashk=01EC43443E&page=333&Itemid=214&lang=fa مرزبان وحی و خرد، ص۳۳۳].</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله قاضی طباطبایی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله قاضی طباطبایی؛ | ||
| تصویر = 110354687.jpg | | تصویر = 110354687.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید محمد علی قاضی طباطبایی | | پاسخدهنده = سید محمد علی قاضی طباطبایی | ||
آیتالله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقدمه کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسیهای اسلامی]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقدمه کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسیهای اسلامی]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان میشود: | ::::::«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان میشود: | ||
:::::#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست. | :::::#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست. | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۰. آقای اصغرینژاد؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۰. آقای اصغرینژاد؛ | ||
| تصویر = 11181.jpg | | تصویر = 11181.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد اصغرینژاد | | پاسخدهنده = محمد اصغرینژاد | ||
آقای '''[[محمد اصغرینژاد]]'''، در مقاله ''«[[پژوهش در علم پیامبر (مقاله)|پژوهش در علم پیامبر]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد اصغرینژاد]]'''، در مقاله ''«[[پژوهش در علم پیامبر (مقاله)|پژوهش در علم پیامبر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«حدّ و مرز میان علم خداوند و علم [[پیامبر]]{{صل}} کجاست؟ اگر [[پیامبر]]{{صل}} به تمامی علوم گذشتگان و آیندگان و رخدادهای آغاز خلقت تا نابودی جهان واقف است و از قیامت و رویدادهای بعد از آن خبر دارد، به چه چیزی آگاه نیست و حدّ و مرز میان علم آن حضرت و علم خدای متعال کجاست؟ | ::::::«حدّ و مرز میان علم خداوند و علم [[پیامبر]]{{صل}} کجاست؟ اگر [[پیامبر]]{{صل}} به تمامی علوم گذشتگان و آیندگان و رخدادهای آغاز خلقت تا نابودی جهان واقف است و از قیامت و رویدادهای بعد از آن خبر دارد، به چه چیزی آگاه نیست و حدّ و مرز میان علم آن حضرت و علم خدای متعال کجاست؟ | ||
::::::نخست باید گفت که: علم خداوند، ذاتی و اصیل است و [[پیامبر]]{{صل}} در هر رتبه و مکانتی که باشد، فقرِ محض است و با تمامی وجود خویش، محتاج درگاه الهی است و خود نیز به این حقیقت؟ اعتراف و اذعان داشته است. برخی از آیات قرآنی که نفی علم و قدرت از [[پیامبر]]{{صل}} کرده، نظر به استقلالی بودن آنها دارد. نیز بنابر پارهای از احادیث و سخنهای بزرگان، [[رسول خدا]]{{صل}} علم به ذات الهی ندارد. در روایتی آمده است: خداوند، دارای دو علم است: علمی که احدی را نسبت به آن آگاه ننموده، و علمی که آن را به ملائکه و رسولان خویش واگذار کرده است. آنچه به فرشتگان و رسولان خویش واگذار کرده، قطعاً به ما [[اهل بیت[[ رسیده است<ref>{{عربی|" إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ عِنْدَهُ لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَ عِلْمٌ نَبَذَهُ إِلَى مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ فَمَا نَبَذَهُ إِلَى مَلَائِكَتِهِ فَقَدِ انْتَهَى إِلَيْنَا"}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص ۲۵۵.</ref>. در روایت دیگری، [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: خدای عزّوجلّ دو علم دارد: علمی که جز او کسی نداند، و علمی که آن را به فرشتگان و رسولان خویش تعلیم داده است. علمی را که به ملائکه و رسولانش تعلیم داده، ما هم میدانیم<ref>{{عربی|" إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص ۲۵۶.</ref>. ظاهراً این علمی که از [[پیامبر]]{{صل}} و بالتّبع از [[ائمه]]{{عم}} مخفی مانده، علم هفتاد و سومین حرف از حروف ۷۳ گانه [[اسم اعظم]] است. ناگفته نماند که در روایات فراوانی از صادقین{{عم}} نقل شده که: "[[اسم اعظم]] ۷۳ حرف است؛ به [[حضرت آدم]] ۲۵ حرف داده شد، به [[حضرت نوح]] ۲۵ حرف و... و به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} ۷۲ حرف. و یک حرف آن نزد پروردگار، مخزون و مکنون است و احدی از مخلوقات آن را نمیداند"<ref>علی نمازی، اثبات ولایت، ص۹۹.</ref>. | ::::::نخست باید گفت که: علم خداوند، ذاتی و اصیل است و [[پیامبر]]{{صل}} در هر رتبه و مکانتی که باشد، فقرِ محض است و با تمامی وجود خویش، محتاج درگاه الهی است و خود نیز به این حقیقت؟ اعتراف و اذعان داشته است. برخی از آیات قرآنی که نفی علم و قدرت از [[پیامبر]]{{صل}} کرده، نظر به استقلالی بودن آنها دارد. نیز بنابر پارهای از احادیث و سخنهای بزرگان، [[رسول خدا]]{{صل}} علم به ذات الهی ندارد. در روایتی آمده است: خداوند، دارای دو علم است: علمی که احدی را نسبت به آن آگاه ننموده، و علمی که آن را به ملائکه و رسولان خویش واگذار کرده است. آنچه به فرشتگان و رسولان خویش واگذار کرده، قطعاً به ما [[اهل بیت[[ رسیده است<ref>{{عربی|" إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ عِنْدَهُ لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَ عِلْمٌ نَبَذَهُ إِلَى مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ فَمَا نَبَذَهُ إِلَى مَلَائِكَتِهِ فَقَدِ انْتَهَى إِلَيْنَا"}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص ۲۵۵.</ref>. در روایت دیگری، [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: خدای عزّوجلّ دو علم دارد: علمی که جز او کسی نداند، و علمی که آن را به فرشتگان و رسولان خویش تعلیم داده است. علمی را که به ملائکه و رسولانش تعلیم داده، ما هم میدانیم<ref>{{عربی|" إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص ۲۵۶.</ref>. ظاهراً این علمی که از [[پیامبر]]{{صل}} و بالتّبع از [[ائمه]]{{عم}} مخفی مانده، علم هفتاد و سومین حرف از حروف ۷۳ گانه [[اسم اعظم]] است. ناگفته نماند که در روایات فراوانی از صادقین{{عم}} نقل شده که: "[[اسم اعظم]] ۷۳ حرف است؛ به [[حضرت آدم]] ۲۵ حرف داده شد، به [[حضرت نوح]] ۲۵ حرف و... و به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} ۷۲ حرف. و یک حرف آن نزد پروردگار، مخزون و مکنون است و احدی از مخلوقات آن را نمیداند"<ref>علی نمازی، اثبات ولایت، ص۹۹.</ref>. |