شهادت و جهان شهادت به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
شهادت و جهان شهادت به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۹
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
::::::«"غیب" و "شهادت" دو معنی از معانی نسبی هستند؛ یعنی یک شیء واحد ممکن است نسبت به چیزی [[غیب]] و نسبت به چیزی دیگر [[شهادت]] باشد و این بدان سبب است که موجودات خالی از حدود نیستند و هرگز از حدود خود جدا و منفک نمیشوند. بنابراین، هر چیزی که داخل در حد و احاطه چیز دیگری باشد آن چیز داخل، برای آن دیگری شهادت است چون [[مشهود]] ادراک آن است، و هر چیزی که از حد چیز دیگری خارج باشد، برای آن چیز دیگر غیب خواهد بود چون [[مشهود]] ادراکش نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/11/418 ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۱ ص ۴۱۸.]</ref>. | ::::::«"غیب" و "شهادت" دو معنی از معانی نسبی هستند؛ یعنی یک شیء واحد ممکن است نسبت به چیزی [[غیب]] و نسبت به چیزی دیگر [[شهادت]] باشد و این بدان سبب است که موجودات خالی از حدود نیستند و هرگز از حدود خود جدا و منفک نمیشوند. بنابراین، هر چیزی که داخل در حد و احاطه چیز دیگری باشد آن چیز داخل، برای آن دیگری شهادت است چون [[مشهود]] ادراک آن است، و هر چیزی که از حد چیز دیگری خارج باشد، برای آن چیز دیگر غیب خواهد بود چون [[مشهود]] ادراکش نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/11/418 ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۱ ص ۴۱۸.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله مکارم شیرازی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله مکارم شیرازی؛ | ||
خط ۵۰: | خط ۴۹: | ||
::::::«[[غیب]] و [[شهود]] دو نقطه مقابل یکدیگرند. عالم شهود عالم محسوسات است و جهان غیب ماوراء حس، زیرا [[غیب]] در اصل به معنی چیزی است که پوشیده و پنهان است و چون عالم ماوراء محسوسات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته میشود»<ref>[http://lib.eshia.ir/50082/1/70 تفسیر نمونه، ج۱ ص۷۰.]</ref>. | ::::::«[[غیب]] و [[شهود]] دو نقطه مقابل یکدیگرند. عالم شهود عالم محسوسات است و جهان غیب ماوراء حس، زیرا [[غیب]] در اصل به معنی چیزی است که پوشیده و پنهان است و چون عالم ماوراء محسوسات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته میشود»<ref>[http://lib.eshia.ir/50082/1/70 تفسیر نمونه، ج۱ ص۷۰.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله جوادی آملی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله جوادی آملی؛ | ||
خط ۵۹: | خط ۵۷: | ||
:::::*«{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} بودن خدا به این معنا نیست که برخی اشیا برای خدا، [[غیب]] و برخی [[شهادت]] است و خدای سبحان به هر دو قسم آن آگاه است، بلکه غیب و شهادت در این تعبیر، امری اضافی و فقط نسبت به دید انسانهاست؛ چون حقیقت علم، عبارت از شهود و حضور معلوم است و حضور معلوم با غایب بودن آن سازگار نیست. سراسر جهان مشهود خداست و چیزی برای او غیب نیست. تقسیم جهان به غیب و شهادت نظیر تقسیم موجود به مجرد و مادی نیست که تقسیمی حقیقی است، بلکه نسبت به خداوند از قبیل نفی موضوع است؛ یعنی آنچه نزد شما بر دو قسم "غیب و شهادت" است، نزد خدا بیش از یک قسم "شهادت" نیست. بر اساس این دو نکته، همه امور نزد خداوند، شهادت "آشکار" است و هیچ چیز بر او غیب "پوشیده" نیست، اما برای دیگر موجودات، برخی امور، پوشیده است و برخی امور، آشکار. البته غیب و شهادت برای اشیا و افراد، نسبی است؛ یعنی ممکن است بعضی امور برای برخی افراد پوشیده باشد، ولی همان امر برای فرد دیگری آشکار باشد»<ref>[http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=Njg4-HijaSOzmW8o%3d تفسیر تسنیم، ج۵، ص۲۹۲.]</ref>. | :::::*«{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} بودن خدا به این معنا نیست که برخی اشیا برای خدا، [[غیب]] و برخی [[شهادت]] است و خدای سبحان به هر دو قسم آن آگاه است، بلکه غیب و شهادت در این تعبیر، امری اضافی و فقط نسبت به دید انسانهاست؛ چون حقیقت علم، عبارت از شهود و حضور معلوم است و حضور معلوم با غایب بودن آن سازگار نیست. سراسر جهان مشهود خداست و چیزی برای او غیب نیست. تقسیم جهان به غیب و شهادت نظیر تقسیم موجود به مجرد و مادی نیست که تقسیمی حقیقی است، بلکه نسبت به خداوند از قبیل نفی موضوع است؛ یعنی آنچه نزد شما بر دو قسم "غیب و شهادت" است، نزد خدا بیش از یک قسم "شهادت" نیست. بر اساس این دو نکته، همه امور نزد خداوند، شهادت "آشکار" است و هیچ چیز بر او غیب "پوشیده" نیست، اما برای دیگر موجودات، برخی امور، پوشیده است و برخی امور، آشکار. البته غیب و شهادت برای اشیا و افراد، نسبی است؛ یعنی ممکن است بعضی امور برای برخی افراد پوشیده باشد، ولی همان امر برای فرد دیگری آشکار باشد»<ref>[http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=Njg4-HijaSOzmW8o%3d تفسیر تسنیم، ج۵، ص۲۹۲.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین انصاریان؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین انصاریان؛ | ||
خط ۶۷: | خط ۶۴: | ||
::::::«غیب و شهود دو نقطه مقابل یکدیگرند، شهود عالم محسوسات است و جهان غیب ماورای حس است. خداوند متعال در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}}<ref>پس از مرگ به محضر کسی میروید که آگاه به جهان غیب و شهود است و او از اعمال شما به شما خبر میدهد؛ سوره جمعه، آیه ۸.</ref> میفرماید: سپس بهسوی کسی که دانای پنهان و آشکار است، باز گردانده میشوید؛ آنگاه شما را از آنچه انجام میدادید، خبر میدهد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که غیب و شهادت جزو معانی نسبی هستند؛ یعنی یک چیز ممکن است نسبت به چیزی غیب و نسبت به چیز دیگر شهادت باشد. بنابراین، غیب و شهادت نسبت به افراد عالم و جاهل متفاوت میباشد. هرقدر دانستههای یک فرد بیشتر باشد، چیزهایی که از او پنهان هستند، کم خواهند بود؛ ازاینرو برای خدایی که علم او نامحدود است و هیچچیز نیست که از حیطه و دایره علمی او خارج باشد، همه چیز شهادت و آشکار و روشن است و برای او هیچ غیب و نمایی وجود ندارد. بنابراین، معنای علم خدا به غیب و شهادت این است که در حقیقت همه چیز برای او شهادت است. غیب و شهود موجودات نسبت به هم، همه برای خدا شهادت است. به تعبیر دیگر معنای آیه {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} ین است که اموری که ممکن است علم صاحبان علم به ان احاطه یابد و اموری که خارج از حد وجودشان نیست و نیز اموری که ممکن نیست علم صاحبان علم به آن تعلق گیرد، به خاطر خارج بودن از حد وجودشان، هر دو قسم برای خداوند متعال معلوم و روشن است؛ چون او به تمام چیزها احاطه کامل دارد؛ آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد. در سوره جمعه، یهودیان را تهدید کرده و خطاب به آنها فرموده: چه بخواهند و چه نخواهند مرگ آنها را فرا میگیرد؛ سپس با ستمکاری و گناه به سمت خدا برمیگردند و خداوند به حقیقت اعمال ظاهری و پنهانی آنها آگاه است؛ چون خداوند عالم به غیب و شهادت است و هیچ عملی از آنان بر خدا پوشیده نیست. عالم شهادت، شامل عالم مادی و غیر مادی نیز میشود و منظور از شهادت، آگاهی خداوند به اعمال ظاهری آنان است»<ref>[http://www.erfan.ir/farsi/83732.html پایگاه اطلاعرسانی دفتر پاسخدهنده]</ref>. | ::::::«غیب و شهود دو نقطه مقابل یکدیگرند، شهود عالم محسوسات است و جهان غیب ماورای حس است. خداوند متعال در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}}<ref>پس از مرگ به محضر کسی میروید که آگاه به جهان غیب و شهود است و او از اعمال شما به شما خبر میدهد؛ سوره جمعه، آیه ۸.</ref> میفرماید: سپس بهسوی کسی که دانای پنهان و آشکار است، باز گردانده میشوید؛ آنگاه شما را از آنچه انجام میدادید، خبر میدهد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که غیب و شهادت جزو معانی نسبی هستند؛ یعنی یک چیز ممکن است نسبت به چیزی غیب و نسبت به چیز دیگر شهادت باشد. بنابراین، غیب و شهادت نسبت به افراد عالم و جاهل متفاوت میباشد. هرقدر دانستههای یک فرد بیشتر باشد، چیزهایی که از او پنهان هستند، کم خواهند بود؛ ازاینرو برای خدایی که علم او نامحدود است و هیچچیز نیست که از حیطه و دایره علمی او خارج باشد، همه چیز شهادت و آشکار و روشن است و برای او هیچ غیب و نمایی وجود ندارد. بنابراین، معنای علم خدا به غیب و شهادت این است که در حقیقت همه چیز برای او شهادت است. غیب و شهود موجودات نسبت به هم، همه برای خدا شهادت است. به تعبیر دیگر معنای آیه {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} ین است که اموری که ممکن است علم صاحبان علم به ان احاطه یابد و اموری که خارج از حد وجودشان نیست و نیز اموری که ممکن نیست علم صاحبان علم به آن تعلق گیرد، به خاطر خارج بودن از حد وجودشان، هر دو قسم برای خداوند متعال معلوم و روشن است؛ چون او به تمام چیزها احاطه کامل دارد؛ آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد. در سوره جمعه، یهودیان را تهدید کرده و خطاب به آنها فرموده: چه بخواهند و چه نخواهند مرگ آنها را فرا میگیرد؛ سپس با ستمکاری و گناه به سمت خدا برمیگردند و خداوند به حقیقت اعمال ظاهری و پنهانی آنها آگاه است؛ چون خداوند عالم به غیب و شهادت است و هیچ عملی از آنان بر خدا پوشیده نیست. عالم شهادت، شامل عالم مادی و غیر مادی نیز میشود و منظور از شهادت، آگاهی خداوند به اعمال ظاهری آنان است»<ref>[http://www.erfan.ir/farsi/83732.html پایگاه اطلاعرسانی دفتر پاسخدهنده]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | ||
خط ۷۵: | خط ۷۱: | ||
::::::«"[[شهود]]" و "[[شهادت]]"، در مقابل "[[غیبت]]"، "[[حضور]]" و "[[دیدن]]" را میرساند؛ البته دیدن گاهی [[حس|حسی]] است و گاهی نوعی [[مشاهده قلبی]]. واژه "[[شهود]]" بیشتر در مورد [[مشاهدات قلبی]] به کار میرود<ref>[[حسین بن محمد راغب اصفهانی]]، مفردات الفاظ قرآن، ص ۴۶۵؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی الکلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۲۸.</ref> نکته دیگر آن که [[شهود]]، خاص تر از [[علم]] است، زیرا علم به شیوههای گوناگون به دست میآید که گاهی بدون مشاهده معلوم است؛ مانند علم به رخ دادن حادثهای از طریق خبرهای دیگران؛ در حالی که در شهادت و شهود، مشاهده مستقیم، موجب علم میشود<ref>حسن بن عبدالله عسکری، الفروق فی اللغة، ص۸۸.</ref> چنانکه میدانیم، حواس ما در قلمرو امور حسی و آن هم در محدوده خاصی کارآیی دارد. بسیاری از واقعیتهای جهان از دایره حواس ما خارج هستند. مسائل معنوی مانند باورهای اعتقادی و نیتهای افراد، از این سنخ امورند که با حواس عادی قابل مشاهده نیستند»<ref>[[شهود یکی از روشهای علمآموزی ائمه (مقاله)|شهود یکی از روشهای علمآموزی ائمه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره هفتم، ص۸۰.</ref>. | ::::::«"[[شهود]]" و "[[شهادت]]"، در مقابل "[[غیبت]]"، "[[حضور]]" و "[[دیدن]]" را میرساند؛ البته دیدن گاهی [[حس|حسی]] است و گاهی نوعی [[مشاهده قلبی]]. واژه "[[شهود]]" بیشتر در مورد [[مشاهدات قلبی]] به کار میرود<ref>[[حسین بن محمد راغب اصفهانی]]، مفردات الفاظ قرآن، ص ۴۶۵؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی الکلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۲۸.</ref> نکته دیگر آن که [[شهود]]، خاص تر از [[علم]] است، زیرا علم به شیوههای گوناگون به دست میآید که گاهی بدون مشاهده معلوم است؛ مانند علم به رخ دادن حادثهای از طریق خبرهای دیگران؛ در حالی که در شهادت و شهود، مشاهده مستقیم، موجب علم میشود<ref>حسن بن عبدالله عسکری، الفروق فی اللغة، ص۸۸.</ref> چنانکه میدانیم، حواس ما در قلمرو امور حسی و آن هم در محدوده خاصی کارآیی دارد. بسیاری از واقعیتهای جهان از دایره حواس ما خارج هستند. مسائل معنوی مانند باورهای اعتقادی و نیتهای افراد، از این سنخ امورند که با حواس عادی قابل مشاهده نیستند»<ref>[[شهود یکی از روشهای علمآموزی ائمه (مقاله)|شهود یکی از روشهای علمآموزی ائمه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره هفتم، ص۸۰.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | ||
خط ۸۵: | خط ۸۰: | ||
::::# بخشی دیگر از [[غیب]] است که در هیچ شرایطی پرده [[غیب]] از آن برداشته نمیشود و خداوند متعال آگاهی از آن را به خود اختصاص داده و هیچکس از آنها آگاه نمیشود چنانچه خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}} <ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref>البته برخی از امور هستند که نسبت برخی آفریدگان [[غیب]] است و برای برخی دیگر عالم شهادت است، یعنی ممکن است مسایلی تنها برای انسان از عالم غیب باشد، حال آنکه برای اجنه یا فرشتگان از امور غیبی نباشد. بنابراین، با توجه به معنی شهود و شاهد بخوبی می توان به معنی [[غیب]] و غایب پیبرد و شهود کنایه از ارتباط حواس به مشهود و قرار گرفتن مشهود در حیطه حواس ظاهری است، چنانچه [[پیامبر|حضرت رسول اعظم]]{{صل}} در سخنانشان بارها هنگامی که دستورالعمل صادر میکردند، همچون در سرزمین غدیر فرمودند: {{عربی|« أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِب»}} <ref>یعنی آگاه باشید که باید حاضران به غائبان برسانند.</ref> و یا [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} در یکی از سخنانشان در نکوهش گروهی از یاران خود چنین فرمودند: {{عربی|« مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّبا»}}<ref>چرا شما را جسم های بدون روان، بیداریهایی مانند خفتگان و حاضرانی، بسان غایبان، میبینم؟!.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۳]</ref>. | ::::# بخشی دیگر از [[غیب]] است که در هیچ شرایطی پرده [[غیب]] از آن برداشته نمیشود و خداوند متعال آگاهی از آن را به خود اختصاص داده و هیچکس از آنها آگاه نمیشود چنانچه خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}} <ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref>البته برخی از امور هستند که نسبت برخی آفریدگان [[غیب]] است و برای برخی دیگر عالم شهادت است، یعنی ممکن است مسایلی تنها برای انسان از عالم غیب باشد، حال آنکه برای اجنه یا فرشتگان از امور غیبی نباشد. بنابراین، با توجه به معنی شهود و شاهد بخوبی می توان به معنی [[غیب]] و غایب پیبرد و شهود کنایه از ارتباط حواس به مشهود و قرار گرفتن مشهود در حیطه حواس ظاهری است، چنانچه [[پیامبر|حضرت رسول اعظم]]{{صل}} در سخنانشان بارها هنگامی که دستورالعمل صادر میکردند، همچون در سرزمین غدیر فرمودند: {{عربی|« أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِب»}} <ref>یعنی آگاه باشید که باید حاضران به غائبان برسانند.</ref> و یا [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} در یکی از سخنانشان در نکوهش گروهی از یاران خود چنین فرمودند: {{عربی|« مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّبا»}}<ref>چرا شما را جسم های بدون روان، بیداریهایی مانند خفتگان و حاضرانی، بسان غایبان، میبینم؟!.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۳]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. آقای دکتر فنایی اشکوری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. آقای دکتر فنایی اشکوری؛ | ||
خط ۹۳: | خط ۸۷: | ||
::::::«قرآن از دو عالم غیب و شهادت سخن میگوید که تعبیر دیگری از ظاهر و باطن است. هر عالمی تابع اسمی است که از آن ناشی شده است. عالم شهادت از اسم الظاهر حق و عالم غیب از اسم الباطن حق تجلی یافته است. عالم شهادت عالم محسوس و مادی است و عالم غیب عالم غیر محسوس و مجرد است. مرز دین داری و بی دینی، ایمان به عالم غیب است و مؤمنان کسانی هستند که به عالم غیب ایمان دارند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب}}<ref> همان کسانی که غیب را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref>. متعلق باورهای دینی حقایق غیبی است. خدا، فرشتگان، [[وحی]]، حیات پس از مرگ و عالم آخرت همه حقایق نامحسوس، غیرمادی و غیبی هستند. معنویت گرایی یعنی فراتر رفتن از عالم حس و گرایش به عالم معنا و غیب. دینداری معمولی، ایمان و قبول عالم غیب است و ایمان عرفانی، شهود عالم غیب. بدین سان، ایمان و عرفان چشم آدمی را به جهانی بس بزرگتر از آنچه که در ظاهر به نظر میرسد میگشاید. به تعبیر مولوی، آنچه از باطن به ظاهر و از عالم غیب به عالم شهادت رسیده، تنها شاخهای است کوچک از باغی بزرگ. آری، عالمی هست کین فلک یک برگ اوست»<ref>[http://marifat.nashriyat.ir/node/2559 دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلالالدین مولوی]</ref>. | ::::::«قرآن از دو عالم غیب و شهادت سخن میگوید که تعبیر دیگری از ظاهر و باطن است. هر عالمی تابع اسمی است که از آن ناشی شده است. عالم شهادت از اسم الظاهر حق و عالم غیب از اسم الباطن حق تجلی یافته است. عالم شهادت عالم محسوس و مادی است و عالم غیب عالم غیر محسوس و مجرد است. مرز دین داری و بی دینی، ایمان به عالم غیب است و مؤمنان کسانی هستند که به عالم غیب ایمان دارند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب}}<ref> همان کسانی که غیب را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref>. متعلق باورهای دینی حقایق غیبی است. خدا، فرشتگان، [[وحی]]، حیات پس از مرگ و عالم آخرت همه حقایق نامحسوس، غیرمادی و غیبی هستند. معنویت گرایی یعنی فراتر رفتن از عالم حس و گرایش به عالم معنا و غیب. دینداری معمولی، ایمان و قبول عالم غیب است و ایمان عرفانی، شهود عالم غیب. بدین سان، ایمان و عرفان چشم آدمی را به جهانی بس بزرگتر از آنچه که در ظاهر به نظر میرسد میگشاید. به تعبیر مولوی، آنچه از باطن به ظاهر و از عالم غیب به عالم شهادت رسیده، تنها شاخهای است کوچک از باغی بزرگ. آری، عالمی هست کین فلک یک برگ اوست»<ref>[http://marifat.nashriyat.ir/node/2559 دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلالالدین مولوی]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست. | | عنوان پاسخدهنده = ۸. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست. |