آزادی اجتماعی و معنوی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آزادی اجتماعی و معنوی به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۱۲
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
«[[آزادی]]، که نوعی [[حق]] و [[تکلیف]] به شمار میرود، از آن جهت که [[مکلف]]، خودِ شخص است، درباره خود یا دیگران نسبت به او بر دو قسم است: [[آزادی معنوی]] و [[آزادی اجتماعی]]. آنجا که [[انسان]] مکلف است که خود را برده و [[بنده]] [[خرافات]] [[فکری]] یا [[هواهای نفسانی]] قرار ندهد آزادی جنبه درونی و [[باطنی]] دارد و آنجا که دیگران نسبت به او و راه و مسیر او قید و بندی ایجاد نکنند آزادی جنبه خارجی و بیرونی دارد<ref>یادداشتها، ج۱، ص۷۱-۸۰.</ref>. | «[[آزادی]]، که نوعی [[حق]] و [[تکلیف]] به شمار میرود، از آن جهت که [[مکلف]]، خودِ شخص است، درباره خود یا دیگران نسبت به او بر دو قسم است: [[آزادی معنوی]] و [[آزادی اجتماعی]]. آنجا که [[انسان]] مکلف است که خود را برده و [[بنده]] [[خرافات]] [[فکری]] یا [[هواهای نفسانی]] قرار ندهد آزادی جنبه درونی و [[باطنی]] دارد و آنجا که دیگران نسبت به او و راه و مسیر او قید و بندی ایجاد نکنند آزادی جنبه خارجی و بیرونی دارد<ref>یادداشتها، ج۱، ص۷۱-۸۰.</ref>. | ||
در تعریف آزادی معنوی گفته شده است، آزادی از خود است و آزادی اجتماعی، آزادی از [[بندگی]] دیگران و به ویژه [[حکومت]] است. آزادی اجتماعی، آزادی انسان است از قید و [[اسارت]] افراد دیگر، ولی آزادی معنوی... آزادی انسان است از قید و اسارت خودش<ref>یادداشتها، ج۱، ص۳۲.</ref>. | |||
بحث آزادی معنوی، مقدمهای برای رسیدن به آزادی اجتماعی است. | بحث آزادی معنوی، مقدمهای برای رسیدن به آزادی اجتماعی است. | ||
بنابراین، برای دریافت و دستیابی به آزادی [[واقعی]] [[اجتماعی]]، [[انسانها]] باید نخست از درون خود [[آزاد]] گشته و بنده و برده [[شهوات]] و مادیات و دلبستگیهای [[دنیوی]] نباشند. | |||
با تقسیم آزادی به [[معنوی]] و اجتماعی، میتوان طبقهبندی تقریباً کاملی از آزادی ارائه داد که هم جنبههای درونی و معنوی که به خود افراد مربوط میشود را دربر میگیرد و هم ابعاد بیرونی و اجتماعی را شامل میشود. آنچه امروزه در [[دنیا]] [[مقدس]] و ارجمند است، آزادیهای اجتماعی و [[سیاسی]] است؛ اما به نظر، آزادی معنوی زیربنا و بنیاد آزادیهای اجتماعی است. از اینرو باید تأکید بسیاری بر آزادی معنوی داشت و آزادی معنوی را در [[اولویت]] قرار داد. البته فقدان آزادیهای اجتماعی یکی از گرفتاریهای [[بشر]] در طول [[تاریخ]] بوده است. یکی از مقاصد [[انبیا]] به طور کلی و [[قاطع]] این بوده است که آزادی اجتماعی را تأمین کنند و با انواع بندگیها و بردگیهای اجتماعی و سلب آزادیهایی که در [[اجتماع]] [[مشاهده]] میشود [[مبارزه]] کنند<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۸.</ref>. برای [[اثبات]] آزادی اجتماعی در [[دین]] میتوان از [[آیه]] ۶۴ [[سوره آل عمران]] بهره گرفت که میگوید: در [[مقام]] [[پرستش]]، جز خدای یگانه، چیزی را پرستش نکنیم؛ نه [[مسیح]] را و نه اهرمن را و هیچ کدام از ما دیگری را [[بنده]] و برده خودش قرار ندهد و هیچ کس دیگری را ارباب و آقای خودش نداند<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۷.</ref>. | |||
با چنین منظری، [[آزادی اجتماعی]] [[مقدس]] است، همچنان که دنیای امروز هم آزادی اجتماعی را مقدس میشمارد؛ اما آنچه بیش از آزادی اجتماعی [[ارزش]] دارد، [[آزادی معنوی]] است. [[پیامبران]] آمدهاند تا افزون بر آزادی اجتماعی به [[بشر]] آزادی معنوی [[عطا]] کنند. آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی ممکن نیست. درد امروز [[جامعه بشری]] این است که بشر امروز خواستار آزادی اجتماعی است اما در پی آزادی معنوی نیست. [[آزادی]] را جز از طریق [[نبوت]]، [[انبیا]]، دین، [[ایمان]] و [[کتابهای آسمانی]] نمیتوان تأمین و تضمین کرد<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۹.</ref>. | |||
عناصر مختلفی در دستیابی به آزادی معنوی به [[آدمی]] مساعدت میکند. از جمله [[تقوا]] که [[انسان]] را از [[اسارت]] و [[بندگی]] [[هوا و هوس]] [[آزاد]] میکند، رشته [[آز]] و [[طمع]] و [[حسد]] و [[شهوت]] و [[خشم]] را از گردنش برمیدارد و به این ترتیب ریشه رقیتها و بردگیهای [[اجتماعی]] را از بین میبرد. مردمی که بنده و برده [[پول]] و مقام و [[راحتطلبی]] نباشند، هرگز زیر بار [[اسارتها]] و رقیتهای اجتماعی نمیروند<ref>مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۰۸.</ref>. | |||
یکی از مهمترین حکمتهای [[زهدورزی]] و [[سادهزیستی]]، آزادی و [[آزادگی]] است. از اینرو میان [[زهد]] و آزادگی پیوندی کهن و ناگسستنی برقرار است. نیاز و احتیاج، ملاک "رو به مزاجی" است و [[بینیازی]] ملاک "آزادگی". آزادگان [[جهان]] که سبکباری و سبکبالی و قابلیت تحرک و پرواز، اصیلترین آرزوی آنها است از آن جهت زهد و [[قناعت]] را پیشه میسازند که نیازها را تقلیل دهند و به نسبت تقلیل نیازها، خویشتن را از قید اسارت اشیاء و اشخاص رها سازند<ref>مجموعه آثار، ج۱۶، ص۲۳۱؛ ر.ک: "زهد در اسلام در آثار استاد مطهری"، پیام حوزه، سال پنجم، ش۱۸، تابستان ۱۳۷۷، ص۳۳-۵۰.</ref>. | |||
به هر روی، مسائلی چون [[تقوا]]، [[زهد]] و حتی [[صبر]] و [[استقامت]]، ریشه در [[آزادمنشی]] [[آدمی]] دارند. [[انسان]] در برابر عواملی که درون او را به [[اسارت]] میکشاند و او را [[ضعیف]] و [[خوار]] میسازد، [[طغیان]] میکند و خود را رها میسازد و این گونه است که در برابر بندهای برونی نیز [[قیام]] میکند و تنها به [[حاکمیت]] [[خداوند]] و دستورهای او گردن مینهد و غیر او را [[نفی]] میکند. | |||
از آنجا که گفته شد [[آزادی]] راه و معبری برای رسیدن به مقصد است، در این مسیر باید با هوا و [[هوسها]] و [[خواهشهای نفسانی]] [[مبارزه]] کرد و [[پیروز]] گشت و برای ادامه این راه باید بندها و زنجیرهای بیرونی را گسست و از هرچه تعلق و [[وابستگی]] است [[آزاد]] گشت. آزادی در این معنا، وسیلهای برای بروز و [[ظهور]] استعدادهای نهفته آدمی است. انسان [[نیازمند]] آزادی است و آزادی به صورت [[فطری]] در نهاد وی به [[ودیعه]] نهاده شده است و وی باید در مسیر [[زندگی]] خویش و برای بروز و ظهور استعدادهای عالی و [[برتر]] [[انسانی]] از آن استفاده کند. در چنین وضعیتی است که [[راه رشد]] و [[پیشرفت]] به سوی کمال برای انسان گشوده میشود و [[جامعه انسانی]] هر [[روز]] بیشتر از دیروز به پیش گام بر میدارد. | |||
گفتنی است [[اسلام]] در عین اینکه [[دینی]] [[اجتماعی]] است و به [[جامعه]] میاندیشد و فرد را [[مسئول]] جامعه میشمارد اما [[حقوق]] و آزادی فرد را نادیده نگرفته و فرد را غیر اصیل نمیشمارد. فرد از نظر اسلام، از نظر [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[قضایی]] و اجتماعی دارای [[حقوقی]] است. از نظر سیاسی [[حق]] [[مشورت]] و حق [[انتخاب]]؛ از نظر اقتصادی حق [[مالکیت]] بر محصول کار خود و حق معاوضه، مبادله، [[صدقه]]، [[وقف]]، اجاره، مزارعه و مضاربه؛ از نظر قضایی حق اقامه دعوی، [[احقاق حق]] و حق [[شهادت]]؛ از نظر اجتماعی حق انتخاب شغل، [[مسکن]]، رشته تحصیلی و از نظر [[خانوادگی]] و شخصی [[حق]] [[انتخاب همسر]] را دارا است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲۶.</ref>»<ref>[[شریف لکزایی|لکزایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۴۳.</ref> | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۳۹: | خط ۴۸: | ||
«یکی از انواع مهم [[آزادی]] در نگرش [[اسلامی]]، آزادی درونی است. در آزادی درونی بحث از “حریت” یا “آزادگی روح” است که منظور، آزادی از تمایلهای [[نفسانی]] است و میتوان از آن به “آزادی معنوی”، تعبیر کرد. [[آزادی معنوی]] “یعنی قسمت عالی و [[انسانی]] [[انسان]]، از قسمت حیوانی و [[شهوانی]] او [[آزاد]] باشد”<ref>مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص ۱۹و۴۹.</ref>. به بیان [[شهید صدر]]: [[اسلام]] عملیات آزادسازی انسان را از درون او آغاز میکند، بر اساس این نگرش، آزادی آن نیست که به انسان گفته شود: [[راه]] را برای تو باز و گشوده کردیم، پس به [[آرامش]]، گام بردار و حرکت کن؛ بلکه آنگاه انسان، حقیقتاً آزاد میشود که بتواند راه و روش خویش را مهار کند و برای [[حفظ]] [[انسانیت]] خویش با [[رأی]] و نظر در تعین [[سرنوشت]] و ترسیم آموزهها و رویکردهای خویش، توانا باشد و این امر قبل از هر چیز، متوقف بر دوری از [[بندگی]] شهواتی است که در [[جان انسان]] وجود دارد و او را به چالش میکشاند<ref>ر.ک: سید محمد باقر الصدر، المدرسة الإسلامیة (موسوعة الشهید الصدر)، ج۵، ص۹۶.</ref>. | «یکی از انواع مهم [[آزادی]] در نگرش [[اسلامی]]، آزادی درونی است. در آزادی درونی بحث از “حریت” یا “آزادگی روح” است که منظور، آزادی از تمایلهای [[نفسانی]] است و میتوان از آن به “آزادی معنوی”، تعبیر کرد. [[آزادی معنوی]] “یعنی قسمت عالی و [[انسانی]] [[انسان]]، از قسمت حیوانی و [[شهوانی]] او [[آزاد]] باشد”<ref>مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص ۱۹و۴۹.</ref>. به بیان [[شهید صدر]]: [[اسلام]] عملیات آزادسازی انسان را از درون او آغاز میکند، بر اساس این نگرش، آزادی آن نیست که به انسان گفته شود: [[راه]] را برای تو باز و گشوده کردیم، پس به [[آرامش]]، گام بردار و حرکت کن؛ بلکه آنگاه انسان، حقیقتاً آزاد میشود که بتواند راه و روش خویش را مهار کند و برای [[حفظ]] [[انسانیت]] خویش با [[رأی]] و نظر در تعین [[سرنوشت]] و ترسیم آموزهها و رویکردهای خویش، توانا باشد و این امر قبل از هر چیز، متوقف بر دوری از [[بندگی]] شهواتی است که در [[جان انسان]] وجود دارد و او را به چالش میکشاند<ref>ر.ک: سید محمد باقر الصدر، المدرسة الإسلامیة (موسوعة الشهید الصدر)، ج۵، ص۹۶.</ref>. | ||
نوع این نگاه با آنچه در دیدگاه غربی مطرح میشود، تفاوتی اساسی دارد. در نگرش غربی، آزادی فردی، به معنای آن است که او میتواند و محق است که بیشترین بهره را از [[اراده]] و [[اختیار]] خویش در [[اعمال]] و رفتارهای خویش ببرد و تنها مرز محدودیتآور، آزادی دیگران است، پس انسان آزاد، ممکن است که بر خلاف [[اخلاق]] گام بردارد و [[اسیر]] [[شهوت]] و [[امیال]] خود گردد. حال آنکه در نگرش [[قرآنی]]، انسان از همه [[غل]] و زنجیرها آزاد میشود، حتی زنجیرهای درونی و محدودیتهای نفسانی؛ لذا انسان آزاد بر اساس [[آموزههای قرآنی]]، از اراده خویش بهره میگیرد تا هر نوع مانع بیرونی و درونی را از میان بردارد. این نوع از آزادی در برداشت، دستیابی و تکاپو برای رسیدن به آزادی نقشی کلیدی دارد»<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]] ص ۴۳.</ref> | |||
}} | }} | ||